✍دکتر علیرضا سفیدچیان
روانپزشک و عضو هیاتعلمی دانشگاه علومپزشکی بابل
١) عزادارى برای معصومین(ع) دارای فلسفه و مبانی دینی و منطقی مستحکمی است که تبیین صحیح این مبانی همچون: «محبت و دوستى»، «انسانسازی»، «جامعهسازى»، «انتقال دهنده فرهنگ اسلامی و انسانی» و... میتواند در تغییر و تصحیح نوع دیدگاه و رفتار نسب به موضوع عزاداری، تأثیرگذار باشد.
٢) عزادارى از سر معرفت و شناخت به ائمه_معصومین، در واقع یادآورى فضایل و آرمانهای آنان بوده و بدین شکل، آدمى را به سمت الگوگیرى و الگوپذیرى از آنان سوق مىدهد.
فردى که با معرفت در مجالس_عزادارى، شرکت مىکند؛ شعور و شور، شناخت و عاطفه را درهم میآمیزد و در پرتو آن، انگیزهای قوى در او پدیدار گشته و هنگام خروج از مراسم، مانند محبى مىشود که فعّال و شتابان، به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.
٣) هنگامى که مجلس عزادارى، موجب انسانسازی گشت؛ تغییر درونى انسان به عرصه جامعه نیز کشیده مىشود و آدمى میکوشد تا آرمانهای اهل بیت(ع) را در جامعه حکم فرما کند.
۴) شیعه در مرثیهسرایی، سوگواری روشنگرانه دارند؛ نه شیون بی هدف! فرد با عزاداری هدفمند و عزتمدار، به تمام زندگی خود هدف میبخشد و حیات خود را حسینی میسازد و کسب نشاط میکند و به سمت زندگی با عزّت و فرار از مرگ ذلّت آفرین و احساس ارزشمندی گام بر میدارد.
بنابراین، اشک ریختن و عزاداری برای معصومین(ع)، غمگینی و ماتم ناهنجار و بیمارگونه نیست!
بلکه عین هنجارهای دینی و اجتماعی و مساوی با سلامت روح و روان است.
۵) تأثیرات عزاداری بر معصومین(ع) را در جهات: عاطفی، سیاسی، دینی و تربیتی قابل توضیح و تبیین است.
۶) محفل ائمه معصومین(ع)، در واقع مکتب آنهاست و دراین مکتب، درس دینداری، آزادگی و جوانمردی، تعلیم داده میشود و تنها مرهم نهادن بر دل داغ دیدگان نیست. از اینرو، هم «شعر» است و هم «شعور»؛ هم «احساس» است و هم «ادراک» و هم «بصیرت».
٧)باطن گریه انواعی دارد. یک نوع آن معطوف به نیازهای سرکوب شده است و میتواند با افسردگی همبستگی مثبت داشته باشد و کنشگری اجتماعی فرد را مختل سازد!
اما انواع دیگر، مثل: گریه ناشی از علاقه و ارتباط، عقیده و گریه بر مظلوم، امید بخش است و حرکت آفرین و رابطه معکوسی با افسردگی دارد!
٨)از دیدگاه روانشناختی، هر نوع غمگین بودنی، افسردگی و نابهنجاری تلقی نمیشود. غمگینی، هنگامی مرض محسوب میشود که واجد شاخصههایی همچون: خلق افسرده طولانی، کنارهگیری اجتماعی، احساس بی ارزشی، رفتارهای غیر تطابقی، احساس گناه، قصد خودکشی، افت واضح عملکرد و ... باشد.
٩) علل مهم بروز افسردگی شامل: عوامل ژنتیکی، محیطی و فاکتورهای روانشناختی است!
همچنین عواملی مثل: تغییر ساختار مغزی، سابقه خانوادگی، تغییرات اساسی در زندگی، بیماریهای_جسمی، مشکلات مزمن سلامتی، استرس و سوء مصرف مواد مخدر، میتوانند احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهند.
و اما در عوامل اجتماعی باید به: افت امنیت_روانی، کاهش امنیت و بحرانهای اقتصادی و شغلی، تعارض در هویت اجتماعی، شکاف طبقاتی و افول اخلاق و ارزشهای الهی و انسانی اشاره کرد!
١٠) در متون متعدد علمی و در جوامع مختلف، ثابت شده که دین درونی و رفتار و مناسک_مذهبی با سلامت روان ارتباط مستقیم دارد و باعث کاهش افسردگی و خودکشی میشود.