اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۲۳۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استکبار ستیزی» ثبت شده است

همیشه دست خالی، افتخار ندارد

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ۰۵:۴۴ ق.ظ

من به آنچه که در جنگ دوازده روزه با آمریکا و صهیونیسم و مقاومت جانانه ملت ایران گذشت افتخار میکنم اما این حرف سردار وحیدی را که گفت: "اسراییل نه یک بار بلکه در نوبت‌هایی 200 هواپیما برای حمله به ایران استفاده کرد، ولی دکترین نظامی ایران پیروز شد" خجالت آور می دانم. اگر پدافند درست و حسابی نداشتیم و آسمانمان در اختیار دشمن بود (علاءالدین بروجردی هم البته این موضوع را تأیید کرد) به فکر جبران و تقویت آن برای آینده باشید. نیاز نیست توی دل مردم را خالی کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ظلم و فریاد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ شهریور ۱۴۰۴، ۰۷:۳۰ ق.ظ

استثمار چیست؟ کار و تلاش از من، راحت و خواب از تو - کارخانه

 

جرج ارول در مزرعه حیوانات لزوما تلاش ندارد که حاکمیت کمونیسم و استحاله عملی شعارهای عدالتخواهانه را زیر سوال ببرد. او هر نوع انقلابی گری را زیر سوال برده و بر حفظ وضع موجود اصرار دارد. با جهان آخرت و معنویت بیگانه است و خورد و خوراک و رفاه را بالاترین آرمان بشر می شمارد. توطئه، نفوذ و خیانت را موهوم می داند. او با هر نوع انقلابی گری مخالف است تا خواب خوش کانونهای قدرت برآشفته نگردد. می گویند پوپر این رسالت را در عرصه فلسفه سیاسی برعهده داشت؛ تئوریزه نمودن رخوت و سکوت! ضرورت و فایده هر نوع اعتراض و انقلابی گری را زیرسوال برده و اندیشه جامعه را به سمت سازش با اصحاب قدرت و ثروت سوق دهد. ترویج سکس و فحشا و مشروب و مخدر و ... از سوی صاحبان قدرت نیز در همین راستا یعنی خنیاگری و شل و ول سازی جوامع به منظور پرهیز از طغیانگری و اعتراض تحلیل می گردد.

عده ای شاید به گمان اینکه تبلیغ مزرعه حیوانات دلشان را بر ضد این انقلاب خنک می سازد به معرفی و تشویق دیگران به خواندنش مبادرت می ورزند اما حقیقت آن است که نتیجه انس با این اثر، ضدیت با انقلاب اسلامی نیست، ضدیت با هر نوع انقلابی است و طبعا شامل اعتراض به این انقلاب و نظام هم می گردد. یعنی کسی که مخالف انقلاب اسلامی است هم بنا بر محتوای اثر کار بی فایده ای می کند اگر به نهضت و حرکت جدیدی بیاندیشد.

حرف جرج ارول اما از منظری درست است. نمی توان کتمان کرد بسیاری از افراد مدعی در هر نظام سیاسی یا دینی وقتی به قدرت یا وجاهتی دست می یابند شناگر ماهری شده و بر خلاف داعیه نخستین به سمت فساد و زیاده خواهی پیش می روند. کمونیسم یک مصداق از دروغ در حکمرانی عدالت خواهانه و برابری طبقاتی بود. شکاف طبقاتی که اساس مخالفت این تفکر با نظام سرمایه داری بود دوباره ذیل حاکمیت شرقی و کارگری سر برآورد و در نهایت به سقوط آن انجامید. اما این ویژگی منحصر به کمونیسم نیست. مگر هیچ حکومتی در دنیا هست که داعیه گسترش عدالت و خدمت را نداشته باشد؟ بعد دقیق که شوید می بینید رانت و دروغ و ناراستی و توحش و سانسور و ... بخشی تفکیک ناشدنی از آن به شمار می رود.

خود خواهی و منفعت طلبی و غفلت از فرهنگ ایثار و دیگر خواهی، دستاورد فرهنگ سرمایه داری است که به خودی خود با داعیه عدل و آزادی و انسانیت معارض بوده و تقویت آن منافی با شعار انسان گرایی و حقوق بشر است. مگر میشود برده داری و استثمار را دید و سکوت کرد به این بهانه که اگر با این فساد مقابله کنیم ممکن است بعدها خودمان دچار همین فساد یا ظلم دیگری شویم؟

با حاکمیت ها چه باید کرد؟ از طرفی لزوم تشکیل حکومت یک امر عقلی و فطری است. همه جوامع دنیا می دانند که برای برقراری نظم و حفظ یکپارچگی نیاز به حکومت دارند. جامعه بی حکومت نداریم. از طرفی هر حکومتی درهر نقطه ای که روی کار آمد به دلیل فساد و زیاده خواهی و ظلم بالادستی ها و یا مدیران میانی، منفور و به مرور منسوخ گردید.

اصل وجود حاکمیت قابل انکار نیست. اصل تلازم فساد با قدرت هم لااقل ذاتی نباشد از باب تجربه عملی قابل کتمان نیست. اسلام دو اصل تقوا (نظارت از درون) و امر به معروف و نهی از منکر (نظارت همگانی) را چاره حفظ سلامت حکومت یا لااقل راه تلاش برای حفظ بخشی از سلامت حاکمیت معرفی می نماید.

عده ای در قالب دین، عده ای در قالب بی دینی و روشنفکری همواره تلاش دارند بر جوامع سوار بوده و منافع خویش را از راه اغفال مردم به چنگ آورده و فسادشان را توجیه نمایند. رسالت تبیین و آموزش به همراه جهاد با ظلم از وظایف خدشه ناپذیر انسانهای آزاده و آگاه است. شاید حکومت صد در صد سالم و طاهر لااقل تا زمان ظهور حضرت حجت به وجود نیاید؛ اما می توان تلاش کرد حاکمیت اجتناب ناپذیر انسانهای ممکن الخطا را با تذکر و آگاهی بخشی به سمت صلاح و سلامت سوق داد. انقلابی گری و اصلاح طلبی هیچگاه تعطیل نخواهد شد. انسان، حیوان نیست و نمیتواند در ازای آنچه پیرامونش می گذرد بی تفاوت باشد. آرمانهای انسانی به حکم وجدان در انحصار خورد و خوراک و رفاه صرف نیست. آنهایی که انسان را اخته شده و سست و معتاد و بی رمق می خواهند جاده صاف کن فساد و ظلم هستند. در حد یک شمع که میشود تأثیر گذاشت. زبان، ارزان ترین و نافذترین رسانه عالم است که خدا در اختیار همگان قرار داده. باید حرف زد، دغدغه ایجاد کرد، دغدغه را به مطالبه و مطالبه را به فرهنگ تبدیل نمود. جامعه صد در صد انسانی و الهی و عدالت محور لااقل تا زمان ظهور نخواهیم داشت؛ اما اگر نمی شود نماز ایستاده خواند، نماز نشسته که ساقط نیست. یک گام هم به سمت خیر و نیکی و عدل قدم برداریم، یک ظلم هم کمتر شود به انسانیت خود و تمامی جوامع بشری خدمت کرده ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در حاشیه تغییر موقت مکان فرمانداری بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱ شهریور ۱۴۰۴، ۰۶:۳۹ ق.ظ

می گویند بودجه نیست، مردم هم گرسنه اند، اما یکهو حدود صد نفر از دوستان و بستگان را بی ضابطه در شهرداری استخدام می کنند. ساختمان فرمانداری بابل مگر چند سال قدمت دارد؟ چه شد که یکهو به فکر تعمیر و تغییرات داخلی اش افتادند؟

فرماندار  بابل البته بر خلاف استاندار حاشیه ساز مازندران، جوان خوب و سالمی است اما تغییر مکان فرمانداری حرف و حدیثهایی را برایش به دنبال داشته است. عده ای می گویند اساسا مکان جدید داخل یک محله است که تردد و حتی پارک خودرو باعث ایجاد مشکلات متعدد برای اهالی و یا مراجعان می شود. عده ای هم می گویند مکان جدید یک مدرسه نوسازی شده است و با توجه به کمبود مدرسه و وقفی بودن زمین، این تصمیم مصداق غصب است و...

خب این بحثها که قطعا به نتیجه نمیرسد. خیلی از مشکلات مردم مثل ترافیک سرسام آور و وضعیت زباله هم سالهاست که روی زمین مانده و به نتیجه نرسیده است. اما چون بحث غصب به میان آمد بد نیست یادآوری این نکته که بدترین مصداق غصب در مملکت، غصب مشاغل و مسئولیتها توسط آدمهای بی صلاحیت و دست و پا چلفتی است. امروز ایران عزیز که امید مسلمانان و آزادی خواهان جهان است به واسطه مدیریت ضعیف و بی برنامه بعضی مسئولان ناکارآمد که بعضا در حد عضو علی البدل شورای زادگاهشان هم نیستند اما در پرتو بازی های غلط سیاسی نهادهای مهندسی به بالاترین مراتب مدیریتی یا تصمیم سازی کشور رسیده اند با قطع برق و تعطیلی مکرر و آشفتگی بازار و ... دست و پنجه نرم می کند. قبل از اماکن غصبی باید یک فکری هم به حال آزادسازی میزهای غصبی نمود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حضیض ذلت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱ شهریور ۱۴۰۴، ۰۶:۲۱ ق.ظ

تنگه مرصاد، نماد غیرت و ایمان و حماسه مردم ایران است. پرچم آزادگی و سلحشوری و دشمن ستیزی ملتی است که در برابر دشمن، با اتکای به خداوند سر تسلیم فرود نخواهد آورد. اینجا یاد صیاد شیرازی زنده است، یاد سردار شوشتری، نمادی از دژ مستحکم ایران در برابر هر نوع تجاوزگری و زیاده خواهی، هلیکوپتر نمادین صیاد که اینجا فرود آمد و نفس دشمن را برید. ماشینهای درب و داغان منافقین هم اینجا به نمایش گذاشته شده و چند شهید گمنام که حافظان اصلی این مرز و بوم هستند. یاد کمال کورسل و شهدای تیپ بدر، یاد بچه های القائم سمنان، یاد بسیجی های بی نام و نشان و آتش به اختیار استان کرمانشاه ... موکبی هم به نام سید آزادگان علی اکبر ابوترابی فعال بود. ابوترابی در زمان بسته بودن راه کربلا پیاده روی عرفه را تا مرز خسروی راه انداخت. تنگه مرصاد مبدأ شروع حرکت نورانی او بود تا خاطره حماسه سازان ایرن عزیز زنده بماند. حالا نام خودش اینجا زنده نگاه داشته شده است. از منافق، پست و پلید تر چه کسی است؟

این خاطره را از آزادگان مختلف در اردوگاههای مختلف شنیده ام. عده ای منافق در بین اسرا بودند که پاسدارها و فرماندهان و روحانی ها را لو می دادند و جایزه می گرفتند. بعثی ها مراقب این جاسوسهای خائن بودند تا کسی آسیبی به آنها نزند. وقتی آزادی و تبادل اسرا قطعی شد، همان درجه داران بعثی می زدند توی سر عنصر منافق و با نفرت و تحقیر می گفتند خاک بر سرت که هموطنت را به ما فروختی.

 این سرنوشت همه خائنان و وطن فروشان است. تاریخ مصرفشان که بگذرد حتی نزد دشمن هم تفاله ای بیش نخواهند بود. وطن فروشی و خیانت، خلاف فطرت است و هر انسان با هر عقیده و مذهبی از پلیدی آن آگاه است. منافقین اما همچنان با هر که دشمن این آب و خاک است دست دوستی می دهند. از منافق پست تر مگر داریم؟

 

photo_2025-08-21_10-34-48_ubrc.jpg

photo_2025-08-21_10-34-56_06d6.jpg

photo_2025-08-21_10-35-06_tacf.jpg

photo_2025-08-21_10-35-43_uw84.jpg

photo_2025-08-21_10-35-10_etl0.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

معرکه عشق و قیام

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۰۹ ق.ظ

این جناب خسرو که نامش را روی مرز خسروی گذاشته اند کدام خسرو است؟ خسرو پرویز یا خسروی ماجرای شیرین؟ نزدیک مرز خسروی مرز پرویزخان قرار دارد. از طرفی قصر شیرین هم همانجاست و بیستون فرهاد عاشق پیشه هم همان حوالی.

حالا از این شوخی که بگذریم بوستان عرفه در مرز خسروی چقدر خاطره انگیز است. روزی همینجا با مرحوم سیدعلی اکبر ابوترابی نشسته بودیم و در فراق کربلا عرفه میخواندیم. من آن موقع شاید حدود بیست سال سن داشتم. همراه آزاده ها و بسیجیها از اسلام آباد غرب را تا مرز خسروی پیاده گز کردیم. ابوترابی چه سرعتی در راه رفتن داشت. مثل همان سرعتی که در سیر معنوی اش پیشه کرده یود. شعار میداد و تکرار میکردیم: حسین حسین میگیم میریم کربلا مهدی زهرا بیا کربلا.... مشهد میروید صحن ازادی کفشداری شماره هشت سری بزنید. آ سیدعلی اکبر و پدرش و شیخ جعفر شوشتری هم آنجان.

صبح حاج آقای رضایی روایتی فرستاد که امام زمان محرم و صفر در کربلاست. خیمه ای در اطراف حرم دارد و ....

میان ما با امام زمان فرسنگها فاصله است اما بزرگی و کرامت ایشان رافع همه فاصله هاست. دارم مرور میکنم قولهایی که به دوستان داده ام زیر قبه حرم اباعبدالله در محضر امام زمان فهرستی طویل از تمنا آورده ام. اما خدا میداند عصاره همه حوائج حقیقی دنیا حتی اگر مسلمان نباشیم ظهور حضرت حجت است. ظلم را برطرف میسازد. دنیا از منظره ماده و معنا به رشد میرسد و آباد میشود.

ان شاءالله از سربازهای آماده ظهور حضرت باشیم. در زندگی فردی و اجتماعی خود ثابت کنیم منتظر ظهور ایشان هستیم. نمیشود مکرر گناه کرد و داعیه ظهور داشت. نمیشود خشم و غضب خود را به آمریکا و اسراییل و دشمنان بشریت نشان نداد و دم از سربازی آقا زد.

مرز خسروی بخشی ماندگار از تاریخ این سرزمین است. در سالهای پر خروش دفاع مقدس. در حمله عجیب و پر رمز و راز مرصاد. ورود آزادگان که در چنین روزهایی بود و انگار کسی از دهیاری خسروی به یادش نمانده است. حالا هم که گذرگاه کربلاست و دو ساعتی تا کاظمین راه دارد و دل آدم را به امانت نگه میدارد. خسرو و فرهاد و شیرین و هزاران عشق زیبای زمینی به جای خود اما عاشقی دلدادگان اباعبدالله مرزی نمی شناسد. به همه رفقایی که زمینی راهی کربلا بودند یاداوری میکردم قدم به قدم مرزهای خروجی ما در غرب و جنوب غربی آغشته به خون شهدایی است که جوانی شان را برای دفاع از میهن گذاشتند و حسرت کربلا را به حضور بر بالین امام عشق گره زدند. یادمان نرود به یادشان باشیم و قدم برداریم. ان شاء الله قدرت ایمان و اعتقاد جبهه عشق و معنویت، تیر غیبی بر قلب نجس جهانخواران کودک کش خواهد نشاند، باذن الله تعالی.

یک نوحه ای بود کریمی میخواند آخر همه سفرا کربلاست کربلاست مقصد همه شهدا کربلاست....

به یاری خدا بعد از کاظمین و سامرا و کوفه و نجف این سفر را با زیارت کربلا به پایان می رسانیم اما ان شاءالله عاقبت حیات ما هم مهر کربلا خورده و کربلایی به دیدار حق شتافته و در حریم نهضت و اندیشه حسین جاودانه شویم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ای گل وفا حسین، معدن سخا حسین

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، ۰۵:۴۴ ق.ظ

می کشی مرا حسین» با صدای حاج منصور ارضی - تسنیم

 

قم ایستگاه زائرین اربعین است. حرم بانو را باید بخشی از مسیر کربلای معلی دانست. یک تفاوتی هست بین زائران اربعینی ده روز الی دو هفته پیش با زائرانی که این دو سه روز در مسیر شهرهای خود حرم حضرت معصومه را برای توقف و زیارت و استراحت انتخاب می کنند. زائرانی که قصد عزیمت داشتند پر شور و خندان و پر سر و صدا در جای جای حرم حلقه زده بودند. زائرانی که از اربعین برگشته اند با چهره ای خسته و گاه ژولیده در گوشه و کنار آرمیده اند.

دستجات عزاداری در روز اربعین به حرم بانو می آیند. گوشه ای از حیاط، یک هیاتی به نام حضرت ابوالفضل علیه السلام که داخل پرانتز نوشته بود والفجر4 از شهر زنجان آمده بودند و روضه ترکی می خواندند. نگاهم به بعضی زوار خسته و تکیده اربعینی افتاد که کوله بر دوش گوشه ای کز کرده بودند. با صدای نوحه آذری روی پا نشستند و مثل ابر بهاری اشک ریختند. دلم میخواست بروم جلو و ازشان سوال کنم مگر این چند روزه در پیاده روی اربعین که قدم به قدمش روضه است یک دل سیر اشک نریختید؟ هنوز دلتان تمنای روضه دارد؟ چرا دلدادگان حسین از روضه سیر نمیشوند و شعر و مدح و نوحه ای برایشان تکراری نمی گردد؟ نکند نیامده دلتان هوای کربلا دارد و برای زیارت دوباره حرم آقا تنگ شده است؟ یک روضه سوزناکی دارد حاج منصور که وقتی میروم کربلا گوشه ای نشسته و گوش جان می سپارم: می کُشی مرا حسین....

این حرارت در دل مومنین سرد شدنی نیست.

شب قبلش در مسجد محل که این روزها با سفر بسیاری از ساکنین به نسبت گذشته خلوت شده است روضه جاماندگی خوانده شد. چه گریه های بلند و سوزناکی از مردم به آسمان برمی خاست. ته دلم می گفتم می شود آیا خدا این اشکها را گلوله ای سازی بر فرق سر نامبارک ترامپ و بی بی؟ این اشکها و دعاها و دلهای شکسته بی تأثیر نیست. همانطور که عاشورا و خونهای به ناحق ریخته اصحاب امام عشق زیر خروارها خاک و شمشیر و نیزه شکسته و انبوه تبلیغات بنی امیه و بنی عباس به فراموشی سپرده نشد که هیچ، یزیدیان عالم را رسوا نمود و فرهنگ مقاومت و عزت و روح سلحشوری را برای آزادگان عالم به ارمغان آورد. ما با حسین زنده ایم، با حسین زندگی می کنیم و آرزویمان مرگی سرخ و شهادتی حسینی است. حق میدهم به معاندان و لشکر سیاه رسانه ای دشمن که از یاد و راه اربعین اینگونه به وحشت و عجز دچار شده و برای تخریب آن به آب و آتش می زنند. جایی که حرف حسین است دستگاه یزید آرام نخواهد یافت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسرائیل در خدمت ایران

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۰۰ ق.ظ

سخنگوی نیروهای مسلح یمن: کشتی آمریکایی را در دریای سرخ هدف قرار دادیم -  ایرنا

 

حمله اسرائیل به ایران به اذعان دوست و دشمن، فروپاشی احتمالی نظام اسلامی را سالها به تأخیر انداخت. مشکلات معیشتی ناشی از ضعف مدیریتی دولت و تخلیه هویتی شماری از هموطنان توسط رسانه های مهاجم اگر چه زمینه شورش های اجتماعی را فراهم ساخته بود اما حمله ددمنشانه رژیم کودک کش غاصب به هموطنان بی گناهمان موجی از نفرت نسبت به دشمنان و وحدت در راه حفظ میهن را در دلهای مردم با هر سبک و سلیقه فکری برانگیخت. مردم به رغم فشارهای معیشتی مشکوک بعضی دولتمردان به احترام شهدا و جنگ اخیر به خیابانها نمی آیند.

اینکه نتانیاهو باز هم دست به دعوت از مردم برای شورش زده یا نشان می دهد او بر خلاف تصور بعضی خودی ها اطلاعات و شناخت دقیقی از بافت فکری و فرهنگی ایرانیان ندارد و یا اینکه آرزوهای خود را به زبان آورده و حسرت تحقق آن را می خورد. هر منشأیی که برای این رفتار مضحک و غیر واقعی موجود روانی و خون آشامی چون نتانیاهو تصور کنیم از این حقیقت پرده بر می دارد که روی آوردن به جنگ روانی و تبلیغاتی وی متأثر از احساس شکست و یأس در نبرد میدانی و نظامی است. نتانیاهو در داخل کشور جعلی خود -به خصوص پس از ویرانی چند خیابان که منجر به پناه بردن به آمریکا و درخواست بازدید مسئولان سیاسی غرب از آثار ویرانگر موشکهای ایرانی گردید- از سوی افکار عمومی تحت فشار است.

ورود ناوگان آمریکا به بحرین نیز قرینه دیگری است که نشان میدهد فعلاً قصدی برای حمله مجدد به ایران عزیز وجود ندارد. آمریکا در حمله پیشین از ترس آتش انتقام ایران، تمام نیروها و تجهیزات قابل انتقال خود را از حوالی مرزهای جمهوری اسلامی دور نمود. تجربه انهدام ناوگان جنگی آمریکا توسط ملت قهرمان یمن در دریای سرخ که منجر به تسلیم و پذیرش آتش بس ابرقدرت پوشالی با یمن گردید نیز ثابت میکند این مستکبر غارتگر فعلا با ورود کشتی جنگی اش در پی آغاز نبرد با ایران نیست.

البته نیروهای مسلح ما به خصوص با فرماندهی جدید آن که یک سید ارتشی قمی است بارها تأکید کرده اند که دست بر ماشه آماده پاسخ به هر نوع ماجرجویی دشمن در هر سطحی هستند. با همه این احوال به نظر می رسد به حول و قوه الهی از باب عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد این برهه تاریخی ایران عزیز یکی از پرافتخارترین دوره های زمامداری میهن پرستانه در این سرزمین مقدس به شمار آمده و تا سالهای سال ضامن حفظ امنیت و تمامیت ارضی کشور عزیزمان خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تقابل میدانی تمدن اسلام با فرهنگ غرب

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۱۹ ق.ظ

به همان دلیل که زیارت اربعین از نشانه های مومن است مخالفت با اربعین و یاد اباعبدالله هم انگار از علائم مشرکین و کفار شده است.

این همه رسانه اجیر کرده اند راهپیمایی اربعین را زیر سوال ببرند کسانی که در قبال قطعه قطعه شدن کودکان این سرزمین توسط امریکا و اسراییل سکوت کرده بودند حالا ژست خیرخواهی برای مردم ایران را گرفته اند.

تمدن پوشالی غرب با این تجمع عظیم زیر سوال میرود. فرهنگ ایثار و محبت که در اجتماع اربعین باعث بهت جهانیان است با آنچه دنیای غرب برای لذت جویی و منفعت طلبی و خوخواهی ترویج میکند منافات دارد. پیام هیهات منا الذله نهضت عاشورا زیاده طلبی و چپاولگری غرب وحشی را نابود می سازد.

چنین است که آزادگان جهان از اهل سنت تا مسیحیان هم برای مخالفت با غرب به راهپیمایی اربعین جذب شده اند. تعرف الاشیاء باضدادها. هر جا علم حسین برپاست کاخ یزیدیان به رعشه می افتد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما مرد جنگیم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۳۶ ب.ظ

شعار «مرگ بر آمریکا» را چگونه باید به خارجی ها توضیح داد؟

 

برشهایی از مصاحبه حسن روزی طلب با خبرگزاری فارس:

رئیس سازمان در جلساتی با مدیران، ضمن تشریح برخی اسناد و نامه‌ها، خواستار آمادگی کامل رسانه برای مواجهه با وضعیت جنگی شده بود. لذا از مدت‌ها پیش در سازمان جلسات محرمانه، رزرو استودیوها و طراحی سناریوهای بحران در جریان بود.

 

حضور شخص رئیس سازمان در میدان بحران باعث دلگرمی کارکنان شد. او در همان روز در میان همکاران ایستاد و گفت: «من مسئول آنتن هستم، نه مسئول جان شما؛ هرکس می‌خواهد برود، آزاد است.» اما هیچ‌کس نرفت و همه ایستادند.

 

در حالی که هنوز پیکر همکاران‌مان خاک نشده بود، جلساتی برگزار می‌شد برای فشار به رسانه. برخی حتی پیشنهاد می‌دادند که مهمانی را روی آنتن بیاوریم تا علیه جنگ حرف بزند. وسط جنگ، روز پنجم یا ششم، این نوع فشارها واقعاً غیرقابل‌قبول بود.

 

خط قرمز ما حفظ سیاست‌گذاری رسانه و فرماندهی مستقل بود. حتی زمانی که شبکه خبر به زیرپله‌ای موقت تبدیل شده بود و تنها سه نفر در صحنه بودند، اجازه ندادیم کسی در هدایت محتوایی ما دخالت کند.

 

برخی این اقدام (پخش زنده آتش گرفتن ساختمان سازمان) را نشانه ضعف می‌دانستند اما ما معتقدیم که لاپوشانی واقعیت در رسانه‌ای که هدف حمله قرار گرفته بی‌معناست؛ اتفاق افتاده و باید روایت آن در اختیار مردم قرار گیرد.

 

تمهیداتی که از اسفند ماه در نظر گرفته شده بود، به‌سرعت فعال شد. ظرف کمتر از ۳۰ ثانیه، آنتن از استودیو رزرو تحویل گرفته شد و خانم امامی به‌عنوان مجری، پیام پایداری رسانه را مخابره کرد. این تصمیم، سیگنالی مستقیم به دشمن بود.

 

در لحظه‌ای که وی (دکتر عابدینی) روی آنتن رفت، تصور می‌کرد خانواده‌اش که در استودیو بودند، شهید شده‌اند. اما حتی در آن وضعیت هم آنتن را نگه داشت و به کار خود ادامه داد.

 

روزی‌طلب همچنین از فداکاری همکاران شهید از جمله نیما رجب‌پور و همراهانش در شبکه خبر یاد کرد و افزود: این عزیزان تا لحظه اصابت در استودیو ماندند و حتی بعد از اصابت، با وجود مجروحیت یا خطر مستقیم، آنتن را ترک نکردند. آقایان وثوق و صائب نیز با تخلیه نفر به نفر همکاران از حجم تلفات کاستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نخ نما

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۴، ۰۵:۱۳ ب.ظ

ترمیم فرش نخ نما چگونه انجام می شود؟ | قالیشویی توحید

 

شاید تلقی بعضی مسئولان عالی رتبه سیاسی این باشد که اگر در مصابحه با رسانه های غربی به گونه دلخواه آنها حرف بزنند و در مصاحبه  با رسانه ها داخلی و یا متعلق به کشورهای اسلامی به گونه ای دیگر، باعث سردرگمی و فریب دشمنان خواهند شد!

خب عصر عصر ارتباطات است و دشمن هم به همه رسانه های داخلی و اسلامی و عربی دسترسی دارد. پس فرضیه فریب برای سیاستمداران دنیا هم محتمل و قابل پیش بینی است. آنها البته به خوبی می دانند که سیاستهای کلی نظام اسلامی ایران را رهبری معظم آن تعیین و ترسیم می کند. این وسط تنها مردم و دلدادگان انقلاب در ایران و سایر کشورهای جبهه مقاومت هستند که از دیدن مواضع دوگانه و گاه منفعلانه مسئولان دچار یأس و دلسردی و سرخوردگی و بی اعتمادی می شوند.

چارچوبهای فکری و شعارهای مبنایی جمهوری اسلامی در بیان امامین انقلاب کاملاً واضح است و عدول از آنها حتی اگر بعنوان تاکتیک دیپلماسی باشد نتیجه ای جز نگرانی حامیان انقلاب و تمسخر و سوءاستفاده و امتیازخواهی دشمنان نخواهد داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دوئل بزرگ در راه است

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۴ مرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۱۲ ق.ظ

اختلاف احمدی نژاد و لاریجانی ها از کجا شروع شد؟ | جهان نیوز

 

احتمالا به دوئل بزرگ نزدیک میشویم. شواهد امر نشان میدهد انتخابات بعدی ریاست جمهوری سه سال بعد با انصراف مسعود پزشکیان و حضور پر سر و صدای دو نامزد صاحب نظر و جنجالی یعنی علی لاریجانی و محمود احمدی نژاد برگزار خواهد شد. بی شک مناظره بین این دو پربیننده ترین برنامه تاریخ سیمای ایران خواهد بود که مخاطبانی در شبکه های جهانی را نیز به همراه خواهد داشت. میزان مشارکت عمومی با توجه به حساسیتهای رقابتی این دو نامزد جنجالی به یکی از بی نظیرترین سطوح مشارکتی تاریخ سیاسی ایران خواهد رسید که پایه جمهوریت نظام را تقویت خواهد کرد.

اگر تغییر مورد نظر در خصوص نحوه حکمرانی که در بیان علی اکبر ولایتی جاری شد به معنی اصلاح رویه شورای نگهبان و پیشگیری از ورود افراد نالایق و میدان دادن به مهره های صاحب نفوذ و مقبول و صاحب مکتب و دارای گفتمان باشد باید به فال نیک گرفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از مرداد 67 درس بگیریم

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۴۵ ق.ظ

تدبیرِ مردانی کاردان در قطعنامه ۵۹۸ - ایرنا

 

این روزها سالگرد پذیرش قطعنامه 598 است که امام از آن بعنوان جام زهر یاد کرد.

قطعنامه به طور رسمی در 27 تیر 67 از سوی ایران پذیرفته شد. چند روز بعد یعنی پنج مرداد سالگرد عملیات مرصاد در غرب کشور است. یک عملیات بزرگ آنهم بعد از آتش بس! این تازه غرب کشور بود. در جنوب هم پاتک سنگینی را نیروهای رزمنده ایرانی آغاز نمودند. (عملیات غدیر)

چرا؟

دشمن پذیرش قطعنامه را به حساب ضعف ما گذاشت و حملات شدیدی را برای تصرف دوباره بخش هایی از کشور و اسارت هموطنانمان آغاز نمود.

در پیشروی سریعی که دشمن بعد از قبول قطعنامه آغاز کرد به نقاطی از خاک میهن مان رسید که در ابتدای جنگ نرسیده بود یا لااقل با این سرعت نبود. در جنوب تا حوالی اهواز و در غرب تا تنگه چهارزبر (مرصاد) حدود سی کیلومتری شهر کرمانشاه رسید. که شهید صیاد در خاطراتش می گوید حضور انبوه جمعیت مردم در جاده منتهی به کرمانشاه که قصد ترک شهرهای خود را داشتند باعث کندی حرکت نفربرهای دشمن شده بود.

علاوه بر شهدای بسیاری که این روزها تقدیم کردیم تا خاکمان را دوباره پس بگیریم تعداد بسیاری از رزمندگان ما نیز به اسارت دشمن درآمدند. بیش از یک سوم از اسرای ایرانی در روزهای پایانی جنگ به دست دشمن گرفتار شدند.

این تجربه تلخ را فراموش نکنیم. دشمن اگر احساس کند در موضع ضعف قرار داریم و سیگنالهای منفعلانه از سوی ما دریافت کند جری تر خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این روزهای سال 67

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۳۸ ق.ظ

بچه ها همدیگر را خبر کردند. غلام (اوصیا) دو دستگاه اتوبوس آماده کرد و خیلی زود بچه ها را از بابل به هفت تپه برد. من هم همراهشان رفتم. این اعزام به صورت خودجوش و غیر رسمی بود. از اندیمشک که می گذشتیم چشممان به رزمنده هایی می افتاد که ظاهر مضطرب و پریشانی داشتند. معلوم بود که به تازگی از خط برگشته اند.

وارد هفت تپه شدیم. من هم همراه سایر نیروها به گردان فاطمة الزهرا سلام الله علیها رفتم، گردانی که فرماندهی اش با غلام بود. دوست داشتم همراه بچه های رزمی به خط بروم و با چنگ و دندان از کشورم دفاع کنم. بچه هایی که از فاو و حلبچه برگشته بودند می گفتند آن جا نیرو بسیار کم بود و نیروی جدیدی هم اعزام نمی شد.

حدود یک هفته در هفت تپه ماندیم. ما را به خط اعزام نمی کردند. آخرش هم گفتند به شما نیاز نداریم و برگردید به شهر خودتان! این حرف خیلی عجیب بود. درک آن برای ما سخت بود. با ناراحتی و نگرانی به بابل بازگشتیم.

پیامی از حضرت امام در رسانه ها پخش شده بود که بر اصلی بودن مسئله جنگ، تأکید داشت. امام، وضعیت جنگ را با مفاهیمی چون کربلا و عاشورا قیاس کرده بود. این پیام امام، شوری را در دل رزمنده ها به پا کرد. از طرف دیگر، بعضی رسانه ها دائم از صلح حرف می زدند و اعتنایی به خط امام نداشتند.

احساس کردیم جبهه، غریب است و سخن امام بوی تنهایی می دهد. با بعضی بچه ها تصمیم گرفتیم خودمان را به جبهه برسانیم. با این که دوم تیر از هفت تپه برگشته بودم ولی مجدّداً در تاریخ دوشنبه بیست تیر، خودم را سوار بر مینی بوس سپاه، آماده اعزام می دیدم. عباس رضایی، محمد بیژنی، سیدمحمد دابوئیان، حمید رجب نسب و سید احمد هاشمی هم بودند.

به هفت تپه که رسیدیم، یک راست به سراغ گردان یارسول (ص) رفتم. حوصله ام از کارهای تبلیغات و بهداری، سر رفته بود. می خواستم این بار در گردان رزمی باشم تا شانس بیشتری برای حضور در خط مقدم داشته باشم. گردان یارسول به سوله های بتنی در نزدیکی معبد چغازنبیل منتقل شده بود.

گفتند سریع آماده شوید، باید به شلمچه رفته و خط را از بچه های گردان عاشورا تحویل بگیرید. دوگروهان بودیم که راه افتادیم. روز سه شنبه 28/4/67  توی اتوبوس و موقع اخبار ساعت چهارده بود که رادیو خبر قبول قطعنامه از طرف ایران را اعلام کرد. بچه ها در بهت و حیرت فرورفتند. البته چند روزی بود که زمزمه آن در بین رزمنده ها پیچیده بود، ولی خیلی ها پذیرش قطعنامه را جدی نمی گرفتند. پیام امام که خوانده شد صدای هق هق گریه ها بلند شد. عبارت جام زهر، ناله رزمنده ها را به هوا برد. این اشک ها و گریه ها هم برای تنهایی و غربت امام بود، هم به خاطر نگرانی از آرمان های جهانی که شعارش را داده بودیم، هم بابت نگرانی از هدر رفتن خون شهدا، هم ترس از جاماندگی از قافله شهادت... همه توی لاک خودشان فرورفته و هر کس با خودش زمزمه ای داشت.

عراق که گمان می کرد ایران چون در وضعیّت ضعف قرار دارد قطعنامه را قبول کرده است حملات شدیدی را با محوریّت منافقان در غرب و ارتش بعث در جنوب تدارک دید.

آنها می خواستند دوباره بخش هایی از کشور را اشغال کنند. دو سه شب از آمدن ما به قرارگاهمان گذشته بود. شب جمعه ای بود و دعای کمیل خواندیم. شاید یکی از به یادماندنی ترین دعاهای کمیل در جبهه بود. حال همه دگرگون بود. به خاطر شرایط به وجود آمده احساس می کردند آخرین دعای کمیل زمان جنگ باشد.  دغدغه همه این بود که آیا سفره شهادت دیگر جمع شده است؟ آیا باید از جمع دوستان با صفای جبهه جدا شده و  به شهرهای خود برمی گشتیم و دنیایی می شدیم و...

صبح جمعه 31/4/67 هنوز آسمان گرگ و میش بود که خبر رسید عراق آتش شدیدی را روی خطوط مقدم نیروهای ایرانی آغاز کرده است. دشمن خط را شکسته و به سمت ما حمله کرده بود و باید هر چه سریعتر منطقه را تخلیه می کردیم. تعجب کردیم. نمی دانستیم چه خبر شده. فاصله ما با عراقی ها زیاد بود. آن جایی که بودیم عراقی ها خیلی هنر داشتند می توانستند با توپ، ما را هدف قرار دهند. حالا آنها کی توانسته بودند این همه راه را جلو بیایند خدا می دانست.

رفتیم عقب و خودمان را به جاده اهواز خرمشهر رساندیم. سر جاده خاکریزی قرار داشت. پشت آن موضع گرفتیم. از طرفی نگران بودیم که سمت راست و چپ ما خالی است. پشت سر ما هم که به فاصله بسیاری زیادی فقط بیابان بود شهر شادگان قرار داشت. نگران بودیم به خاطر حجم کم تجهیزات اگر دشمن از راه برسد پشتوانه مناسبی برای مقاومت نداشته باشیم.

شروع کردیم به کندن سنگر انفرادی تا اگر عراقی ها سرریز شدند جان پناهی برای مقاومت و دفاع داشته باشیم. به مرور نیروهای دیگر از راه رسیدند و در دو طرفمان موضع گرفتند. خبرهایی هم از حمله منافقین به مرز غرب و حرکت به سمت کرمانشاه به گوش می رسید.

ظهر شده بود. گرمای هوا بیداد می کرد. ناگهان سروکله تانک های عراقی پیدا شد. فقط تانک بود که به چشم می خورد. آنها در فاصله ای دور، در کنار بیمارستان امام سجاد علیه السلام که تخلیه شده بود مستقر شدند.

گویا تکلیفشان مشخص نبود. خودشان هم فکر نمی کردند که به این سادگی به جاده اهواز خرمشهر برسند. احتمالاً قصدشان محاصره خرمشهر و حمله به اهواز بود. هیچ وقت فکرش را نمی کردم روزی در این نقطه، یعنی جاده اهواز خرمشهر باید بایستیم و از کشور خود دفاع کنیم. نمی دانستم چرا اوضاع این طور شد. تانک ها جلو نمی آمدند. گویا منتظر سایر نیروهایشان بودند که به آنها ملحق شوند. شنیدیم بچه های گردان عاشورا در مقرّشان مانده و در محاصره قرار داشتند.

بچه های خمپاره انداز آمدند. کنار سنگر ما با دوربین، گرای تانک را می گرفتند. یکی دوبار شلیک کردند، نخورد. بعد از چند شلیک، یک گلوله خمپاره به شنی تانک خورد و آتش گرفت. گویا دست خمپاره انداز تازه گرم شده بود. چون یک گلوله اش هم به تانک خورد و آن را هم به آتش کشید. فریاد الله اکبر بچه ها بلند شد.

بعد از ظهر حدود ساعت چهار مرتضی قربانی فرمانده لشکر 25 کربلا به بچه های ما ملحق شد. قرار شده بود دسته یک و دو از گروهان یک به فرماندهی سید احمد، ضرب شصتی به دشمن نشان داده و پس از ضربه زدن به دشمن، به عقب برگردند. ما بچه های دسته سه منتظر ماندیم. حمید رجب نسب هم که فرماندهی دسته ما را بر عهده داشت بدون اینکه به کسی چیزی بگوید، با آن ها رفت. در حالی که یک تانک جلوی آن ها حرکت می کرد دو دسته به همراه چندین آرپی چی زن به سمت دشمن پیشروی کردند. امید چندانی به موفقیت این حمله وجود نداشت. سید احمد به وسیله بی سیم با فرمانده لشگر، مرتضی قربانی تماس گرفته و از احتمال محاصره شدن بچه ها خبر داد؛ اما مرتضی قربانی همچنان به حرکت به سمت دشمن تأکید داشت. ناگهان با آغاز درگیری و شکار شدن چند تانک، دشمن که از عقبه مطمئنی برخوردار نبود، تانک ها را به سمت عقب برگردانده و از منطقه گریخت.

بچه ها این صحنه را که دیدند شیر شدند، از جا برخاسته و با فریاد الله اکبر دنبال تانک ها دویدند، عده ای با موتور، عده ای سوار بر تویوتا، برخی پیاده و ...

 

به روایت حجت الاسلام استاد سید سجاد ایزدهی

کتاب "تو شهید میشوی" انتشارات مطاف عشق

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چراغ زرد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۴۰۴، ۰۶:۰۶ ق.ظ

تصمیم رسمی وزرات کشور درباره اخراج افغانی ها در سال ۱۴۰۴

 

افغانستانیهای خوب داریم افغانستانیهای بد داریم مثل مردم هر سرزمین دیگری. همه هم با هم برادریم. الان نمیخواهم درباره درست یا غلط بودن اخراج افغانستانیهای غیرمجاز از کشور نظر بدهم. حرفم این است که جنگ یا بحران این خصلت را دارد که میشود بعضی کارها را با استفاده از ظرفیت آن انجام داد. سالهای سال است که بعضی مسئولان و کارشناسان می گویند حضور این همه افغانستانی در کشور باعث هدر رفتن منابع عظیم ملی است. اخراج آنها باعث ایجاد اشتغال و صرفه جویی در منابع و امکانات رفاهی و اقتصادی و آموزشی و بهداشتی و ... خواهد شد. یادم است سال هشتاد که علی شمخانی کاندیدای صوری انتخابات ریاست جمهوری شده بود در پاسخ به این سوال که چه برنامه ای برای اشتغال زایی و رشد اقتصادی داری گفت: سه میلیون افغانی داریم و سه میلیون جوان بیکار. آنها را بیرون کنیم اینها هم سر و سامان می گیرند. (نقل به مضمون).

الان در شرایط جنگ و اضطرار، بستر اقدام برای این برنامه قدیمی فراهم شد. موضوع بیشتر از آن که امنیتی باشد اقتصادی است. دولتها و حکومتها در زمان بحران میتوانند تحرکاتی داشته باشند که در شرایط عادی به راحتی مقدور نیست. مثلا در جریان فتنه مهسا بلافاصله دولت وقت، قیمت دلار را حدود دو برابر افزایش داد و بعضی نرم افزارها را فیلتر کرد. الان هم قیمت نان دو برابر شد. قیمت بعضی اجناس افزایش پیدا کرد. گمرکها فعالیت بیشتری نشان می دهند. جاده ها پر از کامیون و تریلی حمل بار است. پرونده های کلان اقتصادی از مدار پیگیری عمومی خارج شد. بعضی شهرداری ها (مثل بابل) نیروی اضافه و رانتی استخدام می کنند، دانشگاه پزشکی با رابطه بازی عضو هیات علمی جذب میکند و.. به هر حال جنگ، فرصتهایی را برای انجام کارهای درست یا غلط بر زمین مانده ایجاد میکند. البته تجربه هم میشود که برای میادین سخت تر باید آماده شد. ما بعد از جنگ هشت ساله در زمینه درمان و تسلیحات و ... خیلی رشد کردیم. این جنگ اخیر هم باعث رشد ما در عرصه های دیگر به خصوص فنآوری های مجازی و راداری و ... خواهد شد. دلم میخواهد این حرفی که چندباری زده ام دوباره تکرار کنم. اگر آمریکا کاری به کار ما نداشت و سگ هارش را به جان ما نمی انداخت خودمان در حال فروپاشی بودیم. بخشی از مسئولان دنبال زیاده خواهی های مادی و ... افتاده و با مفاسد اقتصادی و اخلاقی و تبعیض و رانت و ویژه خواری مأنوس شدند. بخش هایی از مردم تحت تأثیر رسانه های غرب دنبال سگ بازی و دین گریزی و هرزگی افتاده و ته مطالباتشان شد کشف حجاب و آغوش رایگان و سلف مختلط و بوسیدن در کوچه. این جنگ از باب عدو شود سبب خیر، تکانی به متولیان فرهنگ و حاکمیت داد که به گسلهای اجتماعی بیشتر توجه نشان دهند. ارزشهای الهی و انسانی را جدی بگیرند. مفاهیم معنوی و حماسی را احیا کنند و... من البته دیگر چشمم آب نمیخورد از حجاب و عفاف تا مقابله با دانه درشتهای مفاسد اقتصادی شاهد تحولی در سیستم حاکمیت و اجتماع باشیم اما همین نظام نصفه و نیمه اسلامی را به همه ایسم های من درآوردی دنیا باید ترجیح داد. همین نظام شبه جمهوری و شبه اسلامی ما خار چشم جهانخواران است و تا زمانی که آمریکا و اسرائیل و جلادان عالم از ما بیزارند یعنی جهت گیری های کلی ما درست است. تُعرف الاشیاء باضدادها. بالاترین علقه و نقطه پیوند ما با جمهوری اسلامی مبارزه مستقیم و چشم در چشم و رو در رو با استکبار جهانی و آمریکا و اسرائیل است که در این راه از بذل جان نیز دریغ نخواهیم ورزید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سردار شهید اسماعیل خان صولت الدوله

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۹ تیر ۱۴۰۴، ۰۹:۴۰ ق.ظ

photo_2025-07-18_17-02-26_l0rd.jpg

 

چند سال پیش بود یک بابایی پیرایشگاه داشت تعریف میکرد، تصاویر همرزمان شهیدش را زده بود گوشه و کنار مغازه. مشتری موقع اصلاح موی سر بیکار که می شد و می خواست سر حرف را باز کند گاه از اسم و رسم شهید می پرسید و همین بهانه ای می شد طرف یک دل سیر از شهدا بگوید و برایشان تبلیغ کند.

مرحوم حاج عبدالله ضابط، علمدار روایتگری شهدا جیبهایش پر از تصاویر شهدا بود. گاه به بهانه ای یکی از آنها را در می آورد و برای اطرافیانش توضیح می داد و معرفی می کرد.

دوستی بود در بیمارستان بستری شد. عکس شهدا را گذاشت بالای تختش. پرستارها از او سوال می پرسیدند و در حد توانش تبلیغی برای شهدا می کرد.

شهدای جمعیت موتلفه، قبل از انقلاب رسمی بین خودشان داشتند درون تاکسی می نشستند به بهانه ای سر حرفی را باز می کردند و حدیث و آیه ای را وسطش به خورد ملت می دادند.

هر آنی می تواند فرصتی برای تبلیغ راه خدا و یا نشر معارف اسلام و انقلاب و آگاهی بخشی برای جامعه محسوب شود. چادر عشایری استراحتگاه بین راهی در کامفیروز استان فارس، بنری از یک شهید سبیلوی با ابهت و پر جذبه نصب شده بود. شناختی از او نداشتم. نامش را جستجو کردم. اسماعیل خان صولت الدوله قشقایی، بزرگ ایل قشقایی بود. دست انگلیسی ها را از تسلط بر جنوب کشور کوتاه کرد. بغضش را اجانب در سینه نگاه داشتند. دوره رضاشاه سرسپرده، اسماعیل خان نماینده مردم در مجلس بود که به بهانه ای او را در زندان قصر به بند کشیدند و مدتی بعد خبر درگذشتش را اعلام نمودند. مردم او را شهید نامیده و به غیرت و مردانگی و حماسه آفرینی هایش مباهات ورزیدند. دکتر سیدحسین فاطمی هم وزیر امور خارجه شاه بود و سرناسازگاری با دولت انگلیس گذاشت. کاری کردند که توسط شاه اعدام شد.

خدا را شکر با اسماعیل خان صولت الدوله قشقایی هم آشنا شدم. دست کسی که این بنر را نصب کرد درد نکند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مزار حاج قاسم در شهرضا!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۹ تیر ۱۴۰۴، ۰۸:۳۳ ق.ظ

بعضی شهدا هستند دو مزار دارند که یکی اش البته نمادین است. مثل شهید حجت الاسلام محمد منتظری که مزار اصلی اش در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها است اما یک قبر هم به نام او در قطعه هفتاد و دو تن شهدای فاجعه هفتم تیر در بهشت زهرای تهران اختصاص داده اند. شهید دیالمه هم همینطور، قبر اصلی اش در حیاط حرم حضرت معصومه در حجره ای است که مزار شهید مفتح هم قرار دارد. سردار شهید همدانی هم که مزار اصلی اش در گلزار شهدای همدان است قبری نمادین در بهشت زهرای تهران در جوار امیر سپهبد صیاد شیرازی دارد.

حاج ابراهیم همت هم دو قبر دارد. یکی اش نمادین در بهشت زهرای تهران است و مزار اصلی او در گلزار شهدای شاه رضا قرار دارد. همت متولد شهرضای اصفهان است. شهرضا را قدیم قمشه می گفتند و الهی قمشه ای ها مال آنجا هستند. بعدها به خاطر وجود نازنین امامزاده ای از فرزندان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به نام شاه رضا، این شهر را شهرضا نامیدند.

شهید ابراهیم همت و انبوهی از شهدای نورانی انقلاب و دفاع مقدس و امنیت و مدافع حرم و سلامت و شهدای اخیر نبرد با صهیون در حیاط دلربای این امامزاده واجب التعظیم قرار دارند. قبری نمادین هم برای حاج قاسم سلیمانی اختصاص داده اند که عبارت روی آن جالب توجه است:

"این فرمانده سلحشور نیروهای ضد تروریستی ملتهای غرب آسیا که به دعوت رسمی دولت عراق به آن کشور سفر کرده بود به دستور مستقیم رئیس جمهور آمریکا در بامداد جمعه سوم ژانویه 2020 میلادی در فرودگاه بین المللی بغداد توسط یگان تروریستی سنتکام مورد هدف قرار گرفت و به همراه جمعی از همراهان خود به شهادت رسید."

 

photo_2025-07-18_17-12-25_3wl4.jpg

photo_2025-07-18_17-12-45_j21o.jpg

photo_2025-07-18_17-13-05_1z2k.jpg

photo_2025-07-18_17-13-33_i647.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سوریه و عبرت چند باره

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ۰۹:۵۰ ب.ظ

خب پس میگفتید اگر شعار مرگ بر اسرائیل ندهیم کاری به کار ما ندارند! اگر از فلسطین دفاع نکنیم در امن و امانیم. با آمریکا دست دوستی بدهیم دنیا به روی ما لبخند می زند!!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بازی دنیا را خدا سوت می زند

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۴۰۴، ۰۷:۰۹ ب.ظ

حمله به علیرضا فغانی به خاطر عکس گرفتن با ترامپ

 

آقای فغانی! دل کودکان یتیم، دل داغدار پدران و مادران جوان از دست داده را شکستی، خدا دلت را خواهد شکست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جنگ دارد به نقطه حساس می رسد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۴۰۴، ۰۳:۳۶ ب.ظ

فضای سایبری بهترین بستر برای جنگ ترکیبی است - تسنیم

 

یک مقام رژیم صهیونیستی گفت که ایران را از داخل شکست می دهیم.

خب منظور او نمیتواند لزوما فروپاشی فرهنگی باشد. هر چند پیشتر نوشته بودم که در سالهای اخیر موج تخریبهای فرهنگی رسانه های معاند بخش هایی از مردم و مسئولان را از سبک زندگی و تفکر انقلاب اسلامی دور ساخته بود و این جنگ اتفاقا تلنگری شد تا بعضی مولفه های معنوی فراموش شده دوباره در اذهان عموم احیا شود؛ اما آن چه این مسئول اسرائیلی به تازگی بیان داشته به یقین متوجه تحولات سیاسی درونی جامعه ایرانی است.

امید دشمن نمیتواند برگرفته از وضعیت معیشت و گرانی باشد. مردم شرایط جنگی را درک می کنند و به رغم وجود بعضی گرانی ها اعتراضی از سوی بدنه ضعیف جامعه شنیده شد.

برای درک منظور این مقام رژیم غاصب فقط کافی است به اتفاقات متوالی اخیر دارای مخرج مشترک مورد قبول استکبار نگاه بیندازید.

عده ای از مدعیان علم اقتصاد که وضع موجود جامعه برآمده از دوران مدیریت همانهاست در نامه ای درخواست تغییر رویکردهای نظام اسلامی در سطح کلان را مطرح می کنند.

بلافاصله میرحسین موسوی که اوباش طرفدار او در فتنه 88، از سوی نخست وزیر اسرائیل لقب سرباز پیاده های این رژیم را دریافت کردند به میدان آمده و درخواست تغییر در سطوح عالی نظام را مطرح می نماید. حالا همزمانی این اتفاقات و متن پیامها را با نامه گالانت مقایسه کنید. او نیز در همین حین تلاش دارد ایران را مقصر جنگ نشان داده و از سر خیرخواهی! توصیه کند به جای رویکرد هسته ای به سمت تقویت رفاه عمومی حرکت کنید!

خاستگاه و مقصد همه این نامه ها و بیانیه ها یکی است. ایران، ضعیف است. ایران مقصر جنگ است. صنعت هسته ای منافی رفاه و پیشرفت است! مقصر هم یک نفر است؛ آیت الله خامنه ای که از موضع عزت مندانه خود کوتاه نمی آید.

نقد این ادعاها بارها بیان شده. تجربه ثابت کرده هر قدم انفعال و عقب نشینی باعث زیاده خواهی بیشتر دشمن خواهد شد. روی سخن چیز دیگری است.

در شرایط کنونی، قاطبه مسئولین باید پشت سر رهبری ایستاده و از ادبیات ایشان برای دفاع از منافع ایران استفاده کنند. نباید در لایه های بالای حکمرانی اثر ترس و رخوت دیده شود. صاحبان قلم و تریبون در تبیین عزت و اهداف متعالی نظام اسلامی باید کوشش بیشتری نمایند. آن دست از اصلاح طلبان وفادار به ایران باید راه خود را از سرباز پیاده های صهیون جدا نمایند....

اسرائیل در ابتدا روی همپیمانی ربع پهلوی خیلی حساب باز کرده بود. ربع پهلوی هر چقدر زور زد یک جمع دو نفره را هم نتوانست در داخل کشور برای براندازی نظام و حمایت اسرائیل راه بیندازد که هیچ، خودش هم از سوی بعضی دوستانش لقب خائن و وطن فروش را دریافت کرد.

حالا رده بعدی سربازان فکری صهیون به میدان آورده شدند؛ اما به برکت خون شهدا، این طیف واداده و ذلت پذیر هم راه به جایی نخواهند برد و این بار هم محاسبات دشمن غلط از آب در خواهد آمد؛ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عراق و گامی دیگر برای نابودی اسرائیل

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۲ تیر ۱۴۰۴، ۰۴:۵۲ ب.ظ

سانسورِ اسرائیلی هم زخمی شد! | شمار تلفات حمله ایران از اعلام رسمی بالاتر  است؛ اعلام آمار

 

امام جمعه نجف در سخنان اخیر خود از توطئه رژیم صهیونیستی برای براندازی دولت عراق، ترور رهبران سیاسی و مذهبی، ایجاد درگیری های داخلی و روی کار آوردن دولتی دست نشانده مانند جولانی پرده برداشت.

عراق، مرز نزدیکتری به رژیم غاصب دارد و از وسعت و جمعیت قابل توجهی برخوردار است. تربیت شدگان عاشورایی این کشور دارای انگیزه برای مقابله با حملات رژیم غاصب هستند. همان نیرویی که باعث تقویت مجاهدان یمن در حمله به سرزمین های اشغالی و بریدن نفس اشغالگران قدس گردید در شرایطی به مراتب بهتر و راحت تر می تواند در عراق به تقابل با رژیم صهیونیستی پرداخته و با حملات دقیق موشکی و پهپادی و چریکی (نفوذ از گذرگاههای زمینی) درسی فراموش ناشدنی به سردمداران سفاک اسرائیل داده و این رژیم خبیث را به نابودی نزدیک تر سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا