20 آذر، باز هم حماسه مردم بابل!
راقم این سطور، هم تا چند ساعت قبل نمی دانست 20 آذر چه روز خاص و ویژه ای برای مردم بابل است.
وقتی من علاقمند به فرهنگ و ادبیات دفاع مقدس از این موضوع تاریخی و غرورآفرین بی خبرم، پس جوان ترهای ناآشناتر با این گنجینه فراموش شده نیز حق دارند که از پیشینه مفاخر حقیقی خویش بی اطلاع باشند.
20 آذر را در تقویم افتخارات شهر بابل، به ثبت برسانیم. چنین روزی در سال 1360، نزدیک به چهل نفر از مردان حماسه آفرین دارالمومنین، قله های شیاکوه را به خون زلال خویش تبرک دادند، تا قدم های نحس دشمن متجاوز را از خاک پاک ایران اسلامی دور سازند.
جمعه، 20 آذر سال 1360 هجری شمسی، 250 نفر از مردان بی نام و نشان و پهلوانان بی ادعای شهر و روستاهای بابل، در قالب گردان میثم به فرماندهی سردار قلب ها، شهید یوسف سجودی، گیلان غرب را به معراج الهی گره زدند و سرود رشادت و ایمان را بر بلندای قله های عزت و پایداری، سر دادند.
"یامهدی ادرکنی"، رمز قیام آزاد مردانی بود که بی اعتنا به دلبستگی های این جهانی، دل از هست و نیست های این عالم مادی برکندند و دیپلماسی مردانگی و غیرت را با خون زلال خویش به نمایش گذاشتند.
نام بابل با "مطلع الفجر" گره خورده است. آن زمان که سعیدالعلمای عالم اسلام، طومار حیات سیاسی پیروان بابیت و بهائیت را با فتوای جهاد خویش در هم پیچید، مطلع الفجر ظهور یاوران حضرت موعود در این شهر رقم خورد. آن وقت که مردم شهر دارالمومنین، پیشتاز همه انقلابیون مازندران، بابل را به مرکز مبارزه با مظاهر طاغوت مبدل ساختند، مطلع الفجر انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری پیرخمین در خطه علویان، ظاهر گردید.
20 آذر سال هزار و سیصد و شصت هجری شمسی، با غریو الله اکبر 250 رزمنده اعزامی از بابل به عنوان تنها شهر شمالی شرکت کننده در عملیات، ارتفاعات شیاکوه، مأذنه صلات شهادت گردید و مطلع الفجر پیروزی جبهه اسلام بر قوای بین المللی کفر، نمایان شد.
قسم به خون مطهر سید رضا طاهر و به پیکر بر زمین مانده حسن رجایی فر، این روزها نیز بابلی ها مطلع الفجر دیگری را در گستره جغرافیای جهانی جبهه اسلام رقم خواهند زد؛ به اذن الله تعالی.
روز بابل، روزی است که فراتر از نام ها و نشان ها و کاغذها، داشته های درونی و معنوی مردم این شهر به منصه ظهور رسیده باشد.
امروز کانال سنگر شهدا به مدیریت پیر با بصیرت دارالمومنین، حاج حسن مهدی زاده، یاد و نام چهل شهید بابلی مطلع الفجر را زنده ساخت. بی تعارف، معنای این جمله آن است که باز هم حرکت های خودجوش فرهنگی، خلأ اهمال مسئولان امر را جبران نمود؛ اما روی سخن با کسانی است که در معرفی جلوه های استقامت و پایداری این شهر کوتاهی می کنند: راه و رسم شهادت به لطف خدا کور شدنی نیست؛ خدا کند که ما شرمنده شهدای بی ادعای دیارمان نباشیم.
جمعه، 20 آذر سال یکهزار و سیصد و شصت هجری شمسی، نزدیک به چهل شهید از پیر و جوان این شهر، ساکن عرش کبریایی حق شدند. درست همان روز خون پاک آیت حق، شهید دستغیب نیز به دست منافقین کور دل بر زمین ریخت و روح آن عالم کم نظیر، میهمان بهشت اباعبدالله علیه السلام گردید. بابل، شیراز یا گیلان غرب، فرقی نمی کند، هر جا که علم و عمل با هم در آمیخت، عَلَم شهادت نیز به اهتزاز درآمد و نکبت ضلالت و نابودی بر صحیفه سیاه کفر و نفاق ثبت گردید.
تاریخ، به افتخارات بی پایان نسل های حماسه آفرین، با غرور خواهد نگریست.