اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

پرنده در ایستگاه شرمساری!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۳ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۴۲ ق.ظ

photo_2022-12-14_09-37-24_akqc.jpg

 

اسم این قسمت از حرم را گذاشته ام ایستگاه شرمساری. سر صبح رفتم فاتحه ای بخوانم دیدم سه تا از طلاب نشسته اند گوشه ای با حالی خوش زمزمه ای دارند. خواستم عکسی از آن سه بگیرم که زیر پایم چیزی تکان خورد. خدای من! نزدیک بود این پرنده را لگد کنم.

هیچی دیگر نشستم کنارش که مبادا کس دیگری حواسش نباشد و با پا برود روی این پرنده بی زبان. احساس کردم در این هوای سرد، بی رمق و کسل شده و به گرمای حرم پناه آورده. نشستم کنارش. اصلا نترسید. پشتش را به من کرد و رو به آن طرف ایستاد و خیره شد به رو به رو.

بگذارید از این جا شروع کنم.

این قسمت از حرم خانوم، مزار چند نفر از علما و مراجع بزرگوار است. مثل آیت الله بهاءالدینی، آیت الله اراکی؛ آیت الله گلپایگانی، شیخ عبدالکریم حائری، هاشمی شاهرودی خودمان و... آن جا که رد میشوم خجالت می کشم. اسم آن جا را برای همین گذاشته ام ایستگاه شرمساری. این شرمساری البته یک بعدش آسمانی است. ما کجا این مردان بزرگ روزگار کجا؟ ما (امثال من) غاصب این عنوان و طریقت هستیم. مدعی پوچ و عاری از خلوص و دور از تهذیب و چسبیده به خاک و...

بعد دیگر این شرمساری هم البته زمینی است. آن گونه که باید به درد مردم نخورده ایم. البته یک چیز بامزه هم این طور مواقع توی ذهنم می آید. بعضی آدم ها هستند –مذهبی و غیر مذهبی هم ندارد- تا به یک طلبه ای می رسند که مقیم قم باشد و از قضا سید هم باشد احساس می کنند به خزانه عالم خلقت دست یافته و طلبکار می شوند که فهرست مشکلاتشان هر چه زودتر حل و فصل شود، یکی شوهر می خواهد، یکی وام، یکی کار اداری با حقوق مکفی، آن یکی همینطوری مفتکی پول و پله میخواهد، یکی هم تمام سیاهی های ذهنش را به این طرف حواله می دهد، آن یکی میخواهد اجناس بنجل و باد کرده مغازه را آب کند، یکی هم گردن می افتد که از عالم غیب چه خبر؟ میخواهد احوالات ملکوتی خودش و چرایی بعضی وقایع و اخبار آینده اش را بشنود و... تمامی دارد مگر این قصه؟ بگویی که خودم هم مثل شما هستم و خانه پرش بتوانم چند تا مساله شرعی و شبهه اعتقادی شما را پاسخ بدهم شاکی می شوند و طلبکار که نگو و نپرس! حالا به یکی بخواهی تذکری بدهی که مثلا برادر من، خواهر من! تو اگر مشکلات روحی و عصبی داری راهش بیداری تا بعد نیمه شب و ولگردی در فضای مجازی و چت و بحث سیاسی و غیر سیاسی با جنس مخالف نیست. نمی گویم اسلام حتی علم هم می گوید این کار نه تنها باعث اطفای احساسات درونت نمیشود که تو را برافروخته و آشفته تر می سازد و.... والسلام! یقه ات را میگیرد که تو دیگر چه جور طلبه ای هستی؟

یک موقعی در شهرمان گیر داده بودیم به بریز و بپاش و باندبازی های یکی از مسئولان. نوچه های رسانه ای اش می رفتند عکس طلبه های زحمت کش و خدوم را جمع کرده و به رخ ما می کشیدند که یاد بگیر! طلبه باید بایستد در ایستگاه صلواتی دست مردم چای بدهد، زیر پای ملت را جارو کند، نماز جماعتی بخواند و برود، گیر داده اید به بخور بخور ما و اقوام که چه بشود؟ به شما هم می گویند طلبه؟!

همه این افکار بیاید و برود با حواشی و پیاز داغ هایش به گمانم ده دقیقه ای شد که همانطور نشسته بودم و مراقب این پرنده که به من پشت کرده بود و آن طرف را خیره نگاه می کرد. گفتم حالا من که نمیتوانم تا ظهر اینجا بنشینم. کار دارم. این وروجک هم احتمالا ناخوش احوال است و پرش آسیب دیده. بغلش کنم ببرم پیش یکی از خدام ببینم قسمت رسیدگی به امور طیور کجاست بلکه مداوایش کنند و... نیم خیز شده یا نشده دیدم یکهو پرید، چرخی در حرم زد و رفت. راه بیرون را خوب می شناخت. پرواز کرد و رفت.

چه خوب! چقدر خوب و دلچسب است بعد از زیارت بشود پرواز کرد، از زمین کنده شد و راهی نو و حرکتی دوباره آغاز کرد. چقدر خوب است آدم همیشه یک جا نایستد. بال بگشاید و از هر چه تعلق است جدا شود و زمین را با آن چه که در آن است کوچک ببیند. آدم نشدیم که هیچ؛ پرنده هم نشدیم!

نظرات  (۲)

چقدر خوب است آدم یکجا بند نشود

جزاکم ا.... بابت فعالیتهای اجتماعیتان

بابت دغدغه ها

برادر منم طلبه است

افتاده دنبال اثبات کروی نبودن زمین و ....

شما زمین تخت گرا نشدید؟

به همه از۱۴ تا ۵۴ بگید که فضای مجازی هم به کلی مجازی نیست و مواظب باشند

این را به کرات بگید

توی حلقه های صالحین و صالحات بگید

دعای گرفتاران عالم بدرغه راهتان

تشکر

پاسخ:
بزرگوارید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">