نامردها
"پدرم یکی دو سال بعد از اسارت من از دنیا رفت. در حالیکه من زیر شلاق بعثیها در زندان بودم، برخی از منافقین خَبیث و بیمعرفت حاضر در هوانیروز که جنگ را هم ندیده بودند، به پدرم گفتند که «ما صدای پسر تو را در رادیو آمریکا شنیدیم؛ آنوقت تو دنبال بچهات میگردی؟» اینگونه به پدرم القا کردند که پسرت پناهنده آمریکا شده. شنیدن این حرفها برای پدرم آنقدر سنگین بود که آن شب به خانه آمد و برخلاف همیشه برای نماز صبح بیدار نشد و از دنیا رفت. بعدها برادرم تعریف کرد که پدرم آن روز وقتی به خانه رسید، با تاثر و ناراحتی به آنها گفت: «من امروز دنبال کارهای محمدابراهیم بودم تا خبری از او پیدا کنم، اما شنیدم که او پناهنده آمریکا شده». پدرم با اینکه تنها ۴۸ سال سن داشت همان شب از این غصه دقّمرگ شد."
منافققین نامردی هایی زیادی در طول دوران جنگ در حق این مردم روا داشتند که زوایایی از آن هنوز ثبت نشده است. نمونه فوق بخشی از این پلشتی جماعت وطن فروش است که در مصاحبه سرهنگ باباجانی خلبان آزاده هوانیروز آمده است. برای مطالعه متن کامل مصاحبه این دلاور ارتشی که از مفاخر گمنام شهرستان بابل است به نشانی زیر مراجعه کنید: