ناصر صالحی به روایت احمد متوسلیان
"... در این قسمت، تیربارهای دشمن که بر روی خاکریز سیل بند مستقر شده بودند به راحتی قادر بودند مجال هر گونه فعالیتی را از ما بگیرند. دشمن، مواضع خود را در آنجا بسیار محکم کرده بود و راه پیشروی ما را از هر جهت سد می کرد. روی همین اساس وقتی آتش بی امان تیربارهای دشمن –که از نوع توپهای ضدهوایی دولول 23 میلی متری و چهارلول شیلیکا بودند و عراق از آنها به عنوان تیربار ضدنفر استفاده میکرد- سدّ راه برادرهای ما شد، معاون اول گردان بلال حبشی به نام برادر ناصر صالحی که معاونت واحد عملیات سپاه پاوه را هم به عهده داشت، رو کرد به سمت سایر رزمندگان. مشتی خاک را از زمین برداشت و گفت: برادرها، حرکت کنید. مگر نمی بینید امام زمان (عج) با شماست و دارد روی این خاکها راه می رود؟
از قرار، آن برادرها مقداری سستی به خرج دادند. وقتی ناصر صالحی تعلل و تردید آنان را مشاهده کرد، ضامن سه نارنجک را کشید و به دو، خود را به خاکریز سیل بند زد و هر سه نارنجک را به طرف تیربار دشمن انداخت که همزمان مورد اصابت گلوله های آن تیربار قرار گرفت؛ ولی با انفجار آن سه نارنجک، تیربار دشمن را هم از کار انداخت. خودش شهید شد؛ ولی آن دژ مستحکم دشمن بر روی سیل بند، با خون همین شهید عزیزمان در هم شکسته شد و راه برای پیشروی سایر برادرها بازگشت و سرانجام به حول و قوه الهی، برادران ما به کنار جاده آسفالت خرمشهر – شلمچه رسیدند..."
همپای صاعقه/ ص 706