اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

منظورم همین خط آخر است!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۱ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۵۵ ق.ظ

بازی کارتی پلیس خوب پلیس بد (Good Cop Bad Cop)

 

اواخر سال 88 بود. یادم نیست به چه دلیل بچه ها جمع شده بودند جلوی خانه صانعی در قم. ظهر جمعه بود. من هم رفتم رفقا را پیدا کردم و مشغول خوش و بش شدیم. ساعتی گذشت فهمیدیم واقعا خبری نیست و اصلا معلوم نیست شایعه از کجا درآمده و... مأموران نیروی انتظامی هم آمده بودند و از مردم میخواستند که متفرق شوند. با دوستان بگو بخند کنان راه افتادیم از بلوار بهار به سمت فلکه صفاییه قدم زدیم و از آنجا آمدیم به سمت خیابان ارم. اطراف پاساژ قدس بودیم که چند ماشین اطلاعات نیروی انتظامی راه ما را بستند و یکی از دوستان ما را که سید بزرگوار و خندان و خوش قلبی است و هیکل درشتی دارد خواستند بازداشت کنند. بگو مگویی کردیم که مفصل است. نگذاشتیم رفیق ما سوار ماشین شود اما پیاده تا کلانتری چهارراه شهدا با مأمورین همراه شدیم. علت دستگیری را پرسیدم. گفتند تمرّد! گفتم شما گویا معنی تمرد را نمی دانید. تمرد یعنی سرپیچی. شما گفتید مردم مترق بشوند ما هم راهمان را کشیدیم رفتیم آمده اید در یک خیابان دیگر دارید رفیق ما را دستگیر میکنید و انگ تمرد میزنید؟ بحث ما بالا گرفت. کاپشن و پوتین من غلط انداز بود و طوری وانمود میکردم که جایگاه خاصی دارم و از بیانش معذورم. یادم است یکجای بحث به ماموری گفتم من دارم شما را امر به معروف و نهی از منکر میکنم. گفت چی؟ به من توهین میکنی؟ البته دوستانی که تجربه دادگاه و پاسگاه را داشته باشند با این ترفند بعضی مأمورین آشنا هستند. صدایم را بردم بالا اما خطاب به مسئولان کلانتری مربوطه که یکنفر آدم با سواد بیاید جواب ما را بدهد که معنی تمرد و امر به معروف و نهی از منکر را بداند و... نمیخواهم همه ماجرا را با جزییاتش تعریف کنم. نکته ای دارم که بازگو کردنش لازم است.

دو نفر از مأموران با صدایی ملایم اینطور حرف دلشان را بیان کردند که دیدید در جریان کهریزک دارند با همکاران ما چه میکنند؟ ما هم میدانیم که در مقابل چه کار کنیم؟!

نیروی انتظامی مثل هر مجموعه دیگری عناصر خوب و بد دارد. شهدای نیروی انتظامی که در هفته ها و ماههای اخیر در گوشه و کنار کشور مظلومانه ترور میشوند از جمله عناصر خوب و خادم در این نیرو هستند. اما تجربه مواجهه بد و زیان بار بعضی مأموران نفوذی یا ناآشنا با مبانی دین و انقلاب دل هر انسان دلسوزی را به درد می آورد. چقدر شاهد بودیم پلیس فتا بسیجی ها را با کمترین انتقادی نسبت به مسئولین راهی دادگاه می کرد اما از توهین و تهمتهای دختران خوش قیافه ضدانقلاب به راحتی می گذشتند و بعضا خوش و بشی هم با آنها میکردند و... از این دست حرفها و خاطرات بسیار است. انقلاب اسلامی واقعا مظلوم واقع شده.

الغرض

عزیزان انتظامی که اغلبشان نیروهای مخلص و متعهدی هستند مستحضرند که قانون باید فصل الخطاب قرار بگیرد. مبادا دستگیری همکارشان که در شیراز ناجوانمردانه و متأثر از فرهنگ یزیدی به زن آمر به معروف حمله وحشیانه داشت دل معدودی از عناصر این نیرو را وسوسه کند که در انجام تکالیف قانونی خود تعلل نشان داده و یا بخواهند انتقامش را سر ارزشها و نیروهای ارزشی بگیرند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اشک آتش

قانونمندی

مشتاقی نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">