مردم را چی فرض کرده اند؟!
یک بابایی در شهر ما عضو شورای شهر است. خودش و خیلی ها میدانند چرا نمیتواند از صندلی شورا به بهارستان برسد. مدتی قبل پیش دستی کرد و بیانیه داد چون مجلس را مستقل نمی داند در انتخابات مجلس نامزد نمی شود! خب آن وقت مجلس مستقل نیست، شورا مستقل است؟! آن قدرتی که توانست مجلس را از استقلال خارج کرده و به چنگ آورد نتوانسته شورا را دست بگیرد؟
حالا جالب اینجاست همین فرد آمده رییس ستاد انتخاباتی یکی از نامزدهای مجلس شده! بالاخره ورود به مجلس ارزش فعالیت و تکاپو را دارد یا نه؟ اگر خوب است چرا خودت نیامدی و آن ژست را گرفتی؟ اگر ورود به مجلس بی فایده است چرا برای رأی آوردن دیگری تلاش کرده و از آبرویت مایه میگذاری؟ دقیقاً حرف حسابت چیست؟
یک بابای دیگری هم یکضرب مانور می دهد روی برگزاری کنسرت به بهانه ایجاد شادی برای مردم! قبول. بر فرض همین فردا در شهر کنسرت برگزار شود. جمعیت شهر پانصد هزار نفر است. بزرگترین سالن شهر معلوم نیست ظرفیت هزار نفر را هم داشته باشد. 499 هزار نفر دیگر کجا بروند شاد شوند؟ تحریف مطالبات مردم، فریب افکار عمومی نیست؟ می خواهی مردم را شاد کنی مشکل سرسام آور ترافیک را حل کن. اشتغال ایجاد کن، نزول خواری را از بین ببر و ...
یک خانمی هم ژست حمایت از آزادی حجاب را می گیرد و مدعی میشود حجاب نباید قانون باشد. این بنده خدا بلا تشبیه آدم را یاد منافقین می اندازد که خودشان حجاب دارند اما بی حجابی را ترویج میکنند. این فرد خودش بهتر می داند مشکل اصلی زنان مساله حجاب نیست. خودش بهتر می داند نمی توان در مجلس شورای اسلامی قانونی بر خلاف اسلام تصویب کرد. اینها را می داند اما روی حماقت بعضی از مردم حساب باز کرده است.