محمدزمان شالیکار، سرهنگی که سردار است!
فیلم سینمایی گشت ارشاد که بعدها پس از ساخت قسمت دوم، به گشت یک معروف شد با کارگردانی سعید سهیلی در سال 1390 تلاش کرد تا به نمایندگی از جامعه شبه روشنفکر خودباخته سر خوش از تغافل و تافته جدابافته از مردم -که بالاترین دغدغه ذهنی شان گعده های مختلط شبانه و دود و دم و عیش و نوش است و مطالبه ای فراتر از حیطه شکم و حومه ندارند- مواجهه با منکر بدحجابی و مفاسد اجتماعی را مورد هجو و تمسخر قرار داده و نخستین گام رسمی را در قالب فیلمی سخیف با بهره گیری از اموال و ابزار بیت المال برای تقابل با آمران به معروف بر دارد.
شیطنت این فیلم در زیر پوسته لودگی و هجو، تخریب وجهه بسیج و ایجاد تمایز و فاصله بین نیروی انتظامی با احکام شرع بود. در چند صحنه فیلم تلاش شد اینگونه وانمود شود که نیروی انتظامی مسیرش از خط و مشی جامعه دینی جداست و انگیزه ای برای مواجهه با هنجارشکنی ندارد.
خط جدا سازی یا بعبارتی جدا نمایی بین نیروی انتظامی با نهادها و مجموعه های انقلابی و دینی البته بارها در گفتار و نوشتار بعضی دیگر از فعالان رسانه ای وابسته به جریان فکری غیر انقلابی نیز پدیدار گردید. همان خطی که در دهه هشتاد موفق شد بسیج را از عرصه حفظ امنیت عمومی حذف کند در ادامه تلاش کرد تا نیروی انتظامی را از اجرای احکام دین، منصرف و بی انگیزه سازد.
به موازات این خط که رویکردی فرهنگی در راستای احاطه روح بی مبالاتی و هرزگی را دنبال می نمود، نگاه مشکوک دیگری نیز در بعضی سیاسیون برای جدا سازی نیروی انتظامی از جبهه فکری انقلاب اسلامی خودنمایی کرد.
حسن روحانی رییس جمهور وقت در تاریخ پنجم اردیبهشت سال نود و چهار درباره راهبرد اجرایی نیروی انتظامی این عبارت عجیب را بر زبان آورد: "وظیفه پلیس اجرای قانون است، نه اسلام!"
ایجاد تقابل فرضی بین قانون و اسلام، یادآور همان کج سلیقگی بعضی دوستان در ایجاد فرضیه دوگانگی بین عدالت و ولایت است که با نص صریح کلام رهبری در تنافی است: "مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالت خواهی است". 5/6/1382
ناگفته پیداست که قوانین جمهوری اسلامی اعم از قانون اساسی یا مصوبات مجلس پیش از ابلاغ به تأیید فقهای عادل و مشرف به احکام شرع می رسد و تنها فرضی که ممکن است تقابل بین اسلام و قانون را محتمل سازد قوانین ابلاغی دستگاههای دولتی است. طبیعی است بر فرض بروز چنین دوگانه ای هم سطح اعتقادی و بینش مذهبی دستگاه انتظامی در نگاه کلان اجازه خروج از چارچوب دین را نخواهد داد. فرماندهان و مأموران متدین انتظامی بهتر از هر کس میدانند که مشروعیت قوانین در نظام اسلامی منوط به تطبیق با شریعت است.
تلاش مذبوحانه برای جدا سازی نیروی انتظامی از پیکره جامعه اسلامی مشابه اراده مشکوکی است که در ابتدای سالهای پیروزی انقلاب برای تعطیلی ارتش ظهور پیدا کرد. آنجا هم البته باز همین جناب روحانی بود که بر خلاف نظر دلسوزان مجربی چون شهید دکتر مصطفی چمران دنبال انحلال ارتش بود. ارتشی که کمی بعد، از شکست حصر آبادان تا مرصاد الهی در مواجهه با جبهه نفاق و الحاد، خوش درخشید و به تعبیر زیبای مقام مظعم رهبری به وصف "ارتش حزب الله" مزیّن شد.
برخلاف آشوبهای دهه هفتاد و هشتاد و نود که به طور معمول به بهانه مشکلات معیشتی و رفاهی و ... شکل میگرفت در دو ماه اخیر، دسترنج جریان نفوذ فرهنگی که اقدامات نرم و مخرّب بر ضد احیای ارزشهای دینی را از ابتدای دهه نود رسماً آغاز کرده بود، ثمر داد و تعدادی از جوانها و نوجوانهای ناآشنا با اهداف و آرمانهای نظام تمدن ساز اسلامی و فریب خورده جریان شبه روشنفکری غربزده عریان پرست و هرزه گرد و سلبریتی های عیّاش و بی درد به برکت اسب تراوای مجازی به میدان تقابل با اصل حاکمیت دینی کشانده شدند. بالاترین ضربه دست پرورده های فضای آلوده مجازی نه فقط بر پیکر دین که به اساس انسانیت و شرافت بود که سطح مطالبات و دغدغه های ملت را به نازل ترین وجه ممکن در تراز کشف حجاب و آغوش رایگان و سلف مختلط تقلیل داده و تحریف نمودند.
نیروی انتظامی اما بی توجه به خدعه جاده صاف کن های اجرای سند 2030 یونسکو در ترویج ابتذال فکری و بی بند و باری مطلوب نگاه غرب، مردانه در مصاف با فریب خوردگان و اشرار ایستاد و با دست خالی از سلاح گرم، در مقابل هجمه دشنه و آتش و گلوله اوباش ایستادگی نمود و به موازات دیگر مجموعه های ارزشی چون سپاه و بسیج عرصه را بر شرارت و ناامنی و هرج و مرج تنگ ساخت و مجالی برای عرض اندام معاندان و سرباز پیاده های فریب خورده شان باقی نگذاشت و ثابت کرد که مانند دلاور مردان ارتش جمهوری اسلامی در دوران دفاع مقدس در حریم اندیشه حزب الله و در ساحت تفکر جهانی انقلاب عاشورایی 57 زمینه ساز ظهور منجی بشریت خواهد بود، ان شاءالله.
نیروی انتظامی مثل هر مجموعه دیگری خالی از ضعف و اشتباه نیست که این قلم نیز هیچگاه از بیان آن ابا نداشته اما نقش حیاتی این نهاد مستحکم در برهه حساس کنونی هرگز از حافظه تاریخی امت آخرالزمانی رسول الله محو نخواهد شد.
قدردانی از زحمات همه مجاهدان بی ادعای نیروی انتظامی و بسیج و سپاه و واجا و خانواده های مقاومشان که روزها و شبهای پر اضطراب و بمباران روانی و تبلیغی بدخواهان را به جان خریده و از طریقت خطیر دفاع از حرم مقدس جمهوری اسلامی پا پس نکشیدند وظیفه ای همگانی و تعلل ناپذیر است.
در این بین به سهم خود از فرمانده غیور انتظامی شهرستان بابل سرهنگ بسیجی محمدزمان شالیکار به پاس رشادت و ایستادگی و شهامت و مدیریت هوشمندانه در کنترل آشوبهای پیچیده اخیر تشکر میکنم. خبرگزاری فارس در 26 مهرماه خبر قرار گرفتن نام فرمانده انتظامی بابل در فهرست تحریمهای اروپا را منتشر نمود. از باب تُعرَفُ الاشیاء بِاضدادها، خشم سردمداران جنایت پیشه ای که دستشان به خون صدها هزار کودک و زن و مرد بیگناه در جای جای پهنه گیتی آلوده است را باید به فال نیک گرفت و نشانه حقانیت راه سبز انقلاب اسلامی رهایی بخش مستضعفان قلمداد نمود.
بی شک نام این سرهنگ غیور و رشید نیروی انتظامی در کنار سرداران نامی مرز و بوم کهن ایران قهرمان تا ابد بر تارک افتخارات دیار علویان خواهد درخشید.