اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

قلب ها، کتابخانه مفاتیح!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۵۴ ق.ظ

خواندن دعا و توسل به ائمه معصومین و اولیای خداوند یکی از پناهگاهها و یکی از راههای نجات انسان در زمان احتیاج، اضطرار و اضطراب میباشد. با توجه به این اصل اعتقادی، برادران اسیر دعا در محیط اسارت را انیس و همراه و باعث آرامش روح خود میدانستند. روحانیون اسیر نیز همیشه بچهها را به خواندن دعاها به خصوص تعقیبات توصیه مینمودند؛ اما مشکلی که در این میان وجود داشت عدم دسترسی به کتاب مفاتیح بود.

هر کسی به دعا اعتقاد قلبی داشت و به آن پناه میبرد، از نظر روحی و جسمی سالم مانده و از نظر اعتقادی دچار تزلزل نمی گردید و هیچ وقت فکر خیانت به مملکت و انقلاب و هموطنانش در آن شرایط دشوار اسارت به ذهن او خطور نمی کرد. بلکه همیشه خود را در همه مواقع، حتی در بحبوحه خطر فدای دیگران کرده و به قیمت ساعت ها گرسنگی و تشنگی و شکنجه و ... دغدغه تأمین آسایش دیگران را داشت.

از این رو برادران همیشه به فکر دعاها و ادعیهای میبودند که از بزرگان دین و ائمه معصومین علیهم السلام به دست ما رسیده است. اسراه چند سالی بود که انتظار می کشیدند تا از طریقی بتوانند مفاتیح الجنان که یکی از  برجسته ترین کتب ادعیه است را به دست بیاورند. در فقدان این کتاب ارزشمند، دوستان اسیر بر مبنای محفوظات ذهنی خود از دعاهایی که پیش از این در خاطر سپرده بودند بهره گرفته و رابطه معنوی خود با مکتب اهل بیت را این گونه تقویت می نمودند.

اسرا همیشه از نمایندگان صلیب سرخ تقاضا میکردند که این کتاب را برای شان بیاورند؛ اما به علت عدم اعتقاد نمایندگان صلیب به این موضوع و نیز ممانعت اداره استخبارات عراق، توفیقی در این زمینه حاصل نشد. بعد از سه چهارسال که از اصرار مداوم بچه ها برای دریافت کتاب مفاتیح می گذشت ناگهان به طور معجزه آسایی در یکی از بازدیدهای نمایندگان صلیب، این کتاب گرانسنگ در اختیار اسرا قرار گرفت. اقدام غیرمنتظره صلیب، شور و حالی وصف ناشدنی را در سراسر اردوگاه حاکم ساخت. مسئولین آسایشگاهها کتاب های مفاتیح را همراه با نامههای برادران از صلیب تحویل گرفته و تقسیم کردند. نکته جالب این جا بود به رغم آن که برای یک اسیر در کشور غریب که از خانواده و عزیزان خود دور و بی خبر است، دریافت یک خط نامه و یا یک عکس کوچک هم می تواند بسیار شعف انگیز و شادی آور باشد؛ اما هم زمانی ورود نامه ها و کتاب مفاتیح، باعث شده بود دوستان آزاده، نامه های شخصی خود را از یاد برده و به دنبال مطالعه کتاب مفاتیح باشند. هر کس تلاش داشت برای چند لحظه هم که شده این کتاب را در دست گرفته و صفحاتی از متون روح افزای آن را به کام دل بنشاند. بارها با چشم خود دیده بودم که اسرا تصاویر اراسلی از خانواده هایشان را به چشم و صورت خود کشیده و قطرات اشک از چشمانشان سرازیر می شد. آن روز اما انگار همه این احساسات شخصی در اقیانوس بی کران محبت اهل بیت، ذوب شده بود و دیگر به چشم نمی آمد.

تعداد مفاتیح ها کم بود و به هر آسایشگاه یک جلد بیشتر نمی رسید. ارشد آسایشگاه بلند و توضیح داد که ان شاءالله به زودی تعداد دیگری از این کتاب شریف در اختیار اسرا قرار خواهد گرفت و فعلاً باید جوری برنامه ریزی کرد که همه اسرا بتوانند به نوبت از آن بهره بگیرند.

به دور از چشم عراقی ها محافل دعای کمیل و ندبه و توسل و زیارت عاشورا در ایام هفته، رونقی تماشایی گرفت. با این حال چون بسیاری از اسرا علاقمند بودند که در خلوت خود با مفاتیح انس گرفته و یا دعاهایی را حفظ نمایند چاره ای جز تکثیر این کتاب با توجه به محدودیت تعداد آن وجود نداشت.

برای نسخه برادری، از ورقهای وسط دفتری که ماهیانه از طرف نمایندگان صلیب سرخ به اسرا میدادند، بهره گرفتیم. البته طبق قانون باید یان دفترها را دو ماه بعد حتی از سفید هم می ماند به صلیبی ها تحویل می دادیم. از این رو باید بی آن که جلب توجه شود فقط چند ورق از برگه های میانه دفترها را جدا می کردیم. روش دیگر استفاده از کاغذهای روی قوطی رب گوجه بود که می شد از سفیدی یک طرف آن استفاده کرد. کنارههای سفید روزنامه حقیقت که به فارسی هم چاپ میشد و همیشه مطالبش راجع به ایران و انتقاد از دولت ایران و انقلاب اسلامی بود و محتوایش از طریق منافقین تهیه میشد نیز به کارمان می آمد. این روزنامه از جهتی منبع خبری خوبی برای اسرا بود و با تحلیل وارونه! مطالب آن می شد به اخبار واقعی مربوط به ایران پی برد. کاغذ این روزنامه هم بسیار مرغوب بود و از کناره های سفید آن حتی می شد دفترچه هایی را تولید کرد. دوستان آزاده در این خصوص تبحّری مثال زدنی داشتند و در این دفترچه ها دعاهای مخصوص را مینوشتند. به تدریج اکثر اسرا برای خود از آن دفترچهها داشتند. برادرانی که خوش خط بودند تا مدتی وقت گذاشتند و روی این دفترچه ها به دعا نویسی مشغول شدند.

اسرا با دفترچه های مربوط به خود حال و هوایی داشتند. تا این که عراقی ها متوجه شدند هر بار که اسرا را تفتیش می کنند دست کم یکی از این دفترچه ها را به دست می آورند. سربازان عراقی در یک حمله غیر منتظره مثل و مور و ملخ به داخل آسایشگاه ها ریختند و هر چه دفترچه حاوی ادعیه مفاتیح را پیدا کردند با خود بردند و در پشت دیوار اردوگاه به آتش کشیدند. لا به لای این دفترچه ها البته دفترچه خاطرات و یادداشتهای شخصی بعضی از اسرا هم بود که با اقدام وحشیانه دشمن از بین رفت. سوزاندن آنها بیشک برای ما سختتر از سوزاندن کتابهای کتابخانه عظیم اسکندریه توسط سربازان وحشی اروپا بود! از آن جا می گویند عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد، این اقدام خصمانه سربازان دشمن هم به مرور، تأثیر مثبت خود را نشان داد. با توصیه روحانیون اردوگاه، اسرا شروع کردند به حفظ دعاهای مهم کتاب مفاتیح. این اقدام باعث می شد دیگر حتی اگر عراقی ها می خواستند کتاب های مفاتیح را هم از بین ببرند، متن دعاها از اسرا جداشدنی نبود. در نتیجه تعداد زیادی از برادران کلیه دعاهای مفاتیح را حفظ کردند.

 یادم نمی رود برادر جوانی بود از شهر کلاردشت مازندران. این جوان با همت، کلیه دعاهای کتاب مفاتیح را به خوبی حفظ کرد؛ در حالی که به نظر میرسید حفظ مفاتیح به مراتب از حفظ قرآن مشکلتر باشد.تجربه ثابت کرد وقتی منشأ ارتباط با کسی از سر عشق راستین باشد هیچ گااه خللی در آن ایجاد نخواهد شد. اسرا سربازان راستین اسلام بودند و رابطه ای عمیق و عاشقانه با اهل بیت برقرار کرده بودند. این رابطه عاطفی با هیچ مانعی سد نمی شد. مسابقات حفظ دعا بین اسرا به یکی از برنامههای ثابت و مهیّج فرهنگی اردوگاه تبدیل شد.

حجت الاسلام سید احمد رسولی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ایثار و شهادت

دفاع مقدس

فرهنگ مقاومت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">