اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

عزمی برای عبادت

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۱۱ ق.ظ

شهید محمود ریاحی، مؤذن جمع ما بود. صبح ها با صدای دلنشین او بر می خواستیم و برای نماز آماده می شدیم. او به نماز جماعت اهمیت خاصی می داد و بچه ها را برای این کار عبادی تشویق می کرد.

مدتی بود که برای تمرین و آمادگی نظامی پیش از عملیات، به اطراف کارون اعزام شده بودیم. آن جا فضایی برای برگزاری نماز جماعت نداشت. شب که می شد، محمود غیبش می زد. بیل و کلنگ را دست می گرفت و جایی می رفت. آن قدر از فشار تمرینات نظامی خسته بودیم که حوصله نداشتیم تعقیبش کنیم و ببینیم که کجا می رود.

چند روزی گذشت. یک بار صدایمان کرد و از ما خواست تا همراهش به جایی برویم. به فاصله کمی از محل استقرار ما که البته در دید ما نبود، محمود با همان وسایل محدودی که داشت نمازخانه ساده ای را ساخته بود که رنگ و بوی اخلاص و بندگی می داد. وقتی دیدیم او این چنین بی ریا از استراحت خود زده و به تنهایی و با دستان خالی برای رزمنده ها نمازخانه ساخته، شرمنده صفای باطنش شدیم و از آن پس نماز جماعت را در آن مکان اقامه می کردیم.

به روایت همسنگر شهید، رسالت توحیدی، ص 64

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">