عاقبت یک هیاهو!
شهرداری ساری در دوره مدیریت قبلی، دورانی پر هیاهو و جنجالی را سپری کرد. پروپاگاندای تبلیغی خاصی درصدد بود از شهردار وقت یک قهرمان تمام عیار و ناجی ملت بسازد. برای تحقق این امر دو مسیر انتخاب شد. راه نخست، دامن زدن به دعوای قدیمی و بی حاصل بین بابل و ساری با تحریک احساسات قومیتی و ناسیونالیستی بود که اگر چه مصداق روشن تشویش اذهان و اختلاف افکنی محسوب می شد و خسارت های فرهنگی و تاریخی تأسف باری به دنبال داشت اما متاسفانه از سوی مسئولان امنیتی و قضایی استان نادیده گرفته شد. روش دوم، بزرگ نمایی فعالیت های عمرانی درون شهری بود که همان وقت نیز از سوی بعضی دلسوزان مرکز استان شائبه ایجاد دین و تولید بدهی برای شهرداران بعدی مطرح گردید.
اینک با ورود دستگاه قضایی به پرونده های مالی برخی مدیران و مسئولان شهرداری ساری و رونمایی از لایه های فساد و قانون شکنی، توهم قهرمان سازی از مدیریت جوان و بلند پرواز وقت آشکار گردیده و کرسی معاونت فعلی وزارت مسکن را نیز به لرزه انداخته است.
مردم ساری و بابل با فاصله جغرافیایی کمتر از چهل کیلومتر، در حکم برادری و دوستی، مراوده ای دیرینه داشته و همیشه باید مراقب تفرقه افکنی بعضی چهره های مغرض و آلوده در هر دو شهر بوده و نگذارند فرهنگ اخوت حاکم بر قلوب پاک مردم مازندران اسیر خدعه سوداگران شهرت و قدرت قرار بگیرد.