سپر از دست مینداز که جنگ است هنوز
سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۳۷ ب.ظ
باقر حسین با پیکر پاره پاره آمد. بدنش ارباً اربا شده بود.
مادر آمد بالای سر جنازه؛ اول فقط اشک ریخت و بی صدا گریه کرد. بعد دهانش به فریاد باز شد؛ نه از سر بی تابی و جزع.
مادر، نگاهی به پیکر تکه تکه شده جگرگوشه اش انداخت، سر به آسمان بلند کرد و فریاد زد: بدن پاره پاره پسر من، فدای بچه های حسین ...
دیروز بهشت معصومه، محشری بود. مدافعان پاکستانی حرم، قم را به رایحه کربلا، معطر کرده بودند.
از قم که می خواهید به تهران بروید، پانصد متر بعد از عوارضی، یک ورودی به سمت بهشت معصومه است. همان ابتدا، قطعه شهدای مدافع حرم را می توانید ببینید و پنج دقیقه ای به رسم میهمان نوازی، به ساحت شهدای غریب ایران، عرض ارادت کنید.
- ۹۳/۰۹/۰۱