سخنرانی که بقچه غذایش را آورد!
اشاره: "پشت پرده اتهام اقتصادی به دستگاه قضا" عنوان مطلبی بود که روز گذشته در این وبلاگ منتشر کردم. این مقاله در فضای تلگرام نیز با استقابل مخاطبان مواجه شد. دوست بزرگوارم جناب آقای دکتر سید حسین حاج میرزایی از پزشکان متخصص و حاذق در تهران ضمن اظهار لطف به نگارنده، خاطره ای از ایام تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی بابل را برایم نوشت که مرتبط با محتوای همان مقاله است:
سالهای ۷۸ یا۷۹ بود.با آقا مسعود {دکتر اسدی} و چند نفر دیگه گروه «نگاه نو»رو تشکیل داده بودیم. چند جلسه سخنرانی در سطح شهر برگزار کرده بودیم. جلسات تو سالن کانون پرورش فکری برگزار میشد. برای یکی از این جلسات از آیت ا... لاریجانی دعوت کردیم. آقا مسعود رفت قم برای مشایعت ایشان تا بابل. بعد که جلسه برگزار شد، برای براورد هزینه ها با هم نشسته بودیم. رسیدیم به هزینه پذیرایی از سخنران.
آقا مسعود توضیح داد که برای صرف ناهار در چند مرحله از آقای لاریجانی خواست تا در یک رستوران توقف کنند. هربار آقای لاریجانی امتناع میکرد و میگفت صبر کنید. تا اینکه رسیدند نزدیک آمل.آقای لاریجانی از راننده خواست تا وارد یک فرعی بشن و توقف کنند. بعد از توقف در نزدیک یک باغ، همه پیاده شدند. وارد باغ شدند. آقای لاریجانی بقچه غذا رو باز کرد که تو اون مقداری نان و ظاهرا یه میزان هم کتلت بود که دستپخت خانواده آقای لاریجانی بود. ناهار مدعو ما توسط خانواده تامین شده بود!!!
مرجع تقلید با سابقه خانوادگی ای کهمیتونه مرفه زندگی کنه اینجوری ساده زیست بود. همینه که دشمنها رو آچمز کرده😊