زیرآب زنی هم فوت و فن می خواهد!
وقتی به یک نهاد، مجموعه یا دفتر نظارتی گزارشی محرمانه ارسال می کنی، بعد می بینی این نهاد، مجموعه یا دفتر نظارتی گزارش مکتوبت را صاف می فرستد دست همان مرکزی که درباره اش گزارش فرستادی، بعد می آیند یقه ات را می گیرند که اینی را که گفتی یا ثابت کن و یا پدرت را در می آوریم و تو زور می زنی که به آنها بفهمانی گزارش دادن از اساس و ماهیتاً با شکایت بردن به دادگاه تفاوت دارد و چون مدرک محکمه پسندی نداشتی خواستی نهادهای نظارتی را در جریان قرار بدهی که دنباله کار را خودشان بگیرند و ... و صدایت به جایی نمی رسد، باید بفهمی که فلسفه ایجاد این بی اعتمادی، انصراف مردم و دلسوزان از مبارزه با فساد است که یعنی غلط می کنی پایت را به حریم ما می گذاری و تو به سادگی خودت غصه می خوری و درس می گیری که یا اصلاً باید از کنار مفاسد و ایرادها با بی غیرتی عبور کنی و یا لااقل بیاموزی که اگر خواستی گزارشی برای جایی بفرستی، اسم و آدرست را زیرش قرار ندهی. دهه شصت گذشت برادر من، بیدار شو!
برای همه برادران و خواهران ارزشی خوش باور و خوش قلب که گاه تماس می گیرند و از این نوع اتفاقات تلخ و غافلگیر کننده، گله می کنند، دل می سوزانم!