اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

زندگی علمی و رفتارهای سیاسی امام خمینی قبل از آغاز انقلاب اسلامی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۴ ب.ظ

سید روح الله مصطفوی (خمینی) در اولین روز مهر سال 1281 هجری شمسی در شهرستان خمین متولد شد. نسل پدری او از روحانیون و فقهای مجاهد بودند. جد پدری ایشان از علمای نیشابور بود که برای تبلیغ و نشر معارف دین راهی منطقه کشمیر در هندوستان شد. مجاهدت او در تبیین راه حق و دعوت مردم به تعهد نسبت به آموزه های دین منجر به شهادت او گردید. فرنزد او یعنی پدر بزرگ سید روح الله، با دعوت یکی از بزرگان اهل خمین به این شهر سفر کرد و در آن جا ساکن شد.

پدر امام خمینی، سید مصطفی نام داشت که او نیز از روحانیون فرهیخته بود و پس از اتمام تحصیل در حوزه علمیه نجف به شهر خمین آمد. مبارزات او با عده ای از خوانین باعث شد تا با حمله ناجوانمردانه آنان در سن چهل و دو سالگی به شهادت برسد. سید روح الله در هنگام شهادت پدر، کمتر از پنج ماه داشت.

سید روح الله آن چه که درباره پدر شنید جز رشادت و مردانگی او در مقابل ستمگران نبود.

عمه امام نیز زنی شجاع بود که تا سال ها در سرپرستی و تربیت او نقشی محوری داشت. این زن با پیگیری های مجدانه خود توانست قاتلین برادرش را به محکمه کشانده و قصاص نماید.

سید روح الله در پایان سال های نوجوانی، مادر و عمه خود را از دست داد و با طعم رنج و تنهایی، بیشتر مأنوس شد. شخصیت این نوجوان یتیم، در کوران سختی های زندگی، آبدیده و مستحکم گردید.

در همان سال ها خمین درگیر ناملایمات روزگار بود. از سوی حملات یاغیان و باج گیران از شهرهای اطراف و از سوی دیگر آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال بخش های عمده ای از خاک ایران، ناامنی بی سابقه ای را در این منطقه رقم زده بود.

سید روح الله در مصاف رو در رو با اوباش و یاغیان، همدوش مردم شهرش به نبرد مسلحانه پرداخت.

" من از بچگی در جنگ بودم؛ ... ما در همان محلی که بودیم – یعنی خمین که بودیم – سنگربندی می کردیم؛ سنگر می رفتیم و با این اشراری که بودند و حمله می کردند و می خواستند بگیرند و چپاول کنند، {مقابله می کردیم}... دیگر دولت مرکزی قدرت نداشت و هرج و مرج بود.... یک مرتبه هم آمدند یک محله ای از خمین را گرفتند و مردم با آنها معارضه کردند و تفنگ دست گرفتند. ما هم جزء آنها بودیم. " صحیفه امام، ج11، ص 259.

امام که در کودکی و نوجوانی با خواندن و نوشتن و قرائت قرآن و متون ادبی رایج آشنایی پیدا کرده بود در سال 1300 شمسی که نوزده بهار از عمر خود را سپری کرده بود برای ادامه تحصیل عازم شهر اراک شد.

حوزه علمیه اراک در آن دوران با توجه به حضور استاد برجسته ای چون آیت الله شیخ عبدالکریم حائری، در زمره حوزه های علمیه فعال و پر جنب و جوش محسوب می شد. مدتی از ورود امام به شهر اراک نگذشته بود که آیت الله حائری به دعوت علمای قم جهت احیای حوزه علمیه به این شهر هجرت نمود. چهار ماه بعد ازز این اتفاق، امام نیز به قم رفت و در یکی از حجره های مدرسه دارالشفا ساکن شد.

در میان اساتید امام در حوزه قم باید به دو چهره شاخص علمی و معنوی یعنی حضرات آیات حائری و شاه آبادی اشاره کرد. (رضا استادی، "مشایخ امام خمینی"، کیهان فرهنگی، خرداد 1368، ش3، ص 10-8.)

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظرات  (۱)

  • سیدمهدی :.
  • اشعار شب اول محرم
    خوانده شده توسط حاج محمدرضا طاهری
    http://meikhaneh.blog.ir/1395/07/07/moharram01

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">