درباره کنگره
کنگره دارالمومنین پنج شنبه گذشته با حضور صادق لاریجانی در بابل برگزار شد. پیشنهاد برگزاری این کنگره را چند سال پیش این حقیر در جلسه جمعی از فعالان فرهنگی شهر با امام جمعه مطرح کردم و فکر میکنم حدود یک ساعتی درباره ضرورت احیای هویت شهری (شهرستان) صحبت نمودم. این پیشنهاد مورد استقبال قرار گرفت. بابل با چالش های متعدد فرهنگی مواجه بوده و هست که غفلت از افتخارات و تاریخچه با ارزش این دیار از مهمترین عوامل ایجاد این چالش ها بوده است. در سالهای اخیر، خط مستمر و حساب شده ای به پشتوانه فکری یک بنیاد به ظاهر علمی اما در واقع سیاسی، همواره درصدد تغییر نگرشهای فرهنگی و تحریف سبک زندگی ملی و اسلامی بوده که موفقیتهایی هم در سایه غفلت مسئولان به چنگ آورده است. به طور نمونه از زمان دوم خرداد به رغم وجود ابنیه مذهبی با قدمت هفت یا هشت قرن مثل امامزاده قاسم و... برج دیدبانی کاخ شاه که مربوط به معماری عصر پهلوی اول است به عنوان نماد شهر مطرح گردید. مفاخر شهر از عالمان دین تا دانشمندان و سیاسیون و هنرمندان و خیّران مثل مرحوم دادگر و مکرمه قنبری و سید حسین فلاح نوشیروانی و... به طور کل به وادی فراموشی سپرده شدند. مبارزه با بهاییت به فرماندهی علامه سعیدالعلماء به حاشیه رانده شد. عنصر توده ای که ثبت تاریخ انقلاب در بابل را به تحریف کشاند مورد تجلیل قرار گرفت و میدانی به نامش شد. هیچ اثر فاخر یا قابل اعتنایی در خصوص تاریخچه پرافتخار این دیار تولید نشد و به دست جوانان شهر نرسید. حتی موزه شهر که باید گنجینه هویت و افتخارات و تاریخچه مردمان این خطه باشد فاقد جامعیت لازم در معرفی سبقه این دیار است. فرهنگ بومی مردم بابل در تقابل مستقیم با سبک پوشش و زندگی به ظاهر مدرن و غربی است که به محاق فراموشی رفت. این شهر فقط در عملیات کربلای 4 در یک شب، 72 شهید تقدیم دین و میهن کرد که نسل جدید از آن بی خبر است. حسّ خودباختگی و خودکمتر بینی در مقابل ساکنان شهرهای بزرگ در رفتار و گفتار بعضی جوانان آزار دهنده است و...
دکتر سید محمد نوروزیان که از اساتید خوشفکر و اندیشمند و انقلابی شهر است زحمت تهیه و تدوین طرح کنگره را برعهده گرفت که انصافا وقت زیادی گذاشت، جوانب امر را رصد کرد و طرحی جامع را آماده ساخت. دکتر علیرضا سفیدچیان هم در کنار او از تجربیات گرانسنگ خود برای غنای این طرح مایه گذاشت. رفقای دیگر فعال فرهنگی شهر هم پای کار آمده بودند. این طرح اما مدتها در دفتر امام جمعه متوقف ماند و البته هیچگاه مورد حمایت قرار نگرفت و نهایتا توسط کانون قدرت مصادره شد.
هیچ یک از رفقایی که برای تدوین این طرح زحمت کشیده بودند به صورت علنی از این اتفاق که نافی بدیهیات اخلاقی بود انتقاد نکردند. علت این بود که به هر حال اصل بیداری و خروج از انفعال در صاحبان قدرت را هم میتوان به فال نیک گرفت. هر چه باشد هدف ما تقویت عناصر هویتی شهر بود که اصل برگزاری این کنگره فارغ از اینکه توسط چه کسی باشد می توانست در راستای عمل به اهداف این طرح و تحقق بخشی از نیّت خیر آن تلقی شود. عدم حمایت از نیروهای فعال مستقل، امری طبیعی و قابل پیش بینی بود. نکته ای که کمی باعث نگرانی می شد ناتوانی در جریان سازی و تولید محتوا پیرامون این کنگره و نگاه صرفاً شعاری و رفع تکلیفی نسبت به برگزاری آن بود که امید است در صورت استمرار فعالیت کنگره در سالهای بعد مورد توجه قرار بگیرد. یک نکته هم از باب هشدار و رفع خطر مقدّر لازم به یادآوری است که داعیه احیای جامعه ایمانی و از بایسته ترین لوازم تحقق دارالمومنین، لزوم سنخیت گفتار و عمل و تطابق امور با اهداف و آرمانهای دینی است که در این خصوص اهتمام ویژه ای لازم است تا هر نوع آلایندگی مورد نفرت افکار عموم در برگزاری این نوع کنگره ها زدوده شود. وجود ردّپایی از بعضی متهمان یا مجرمان اقتصادی و سیاسی مثل اکبر طبری و حاج کیومرث و بیژن خان و قاسم و سید صادق و سید مجتبی و غفار و ... در تضاد علنی با رویکرد جامعه ایمانی مطلوب خواهد بود.