اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۸۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک زندگی» ثبت شده است

اخوی ناتنی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۳۹ ق.ظ

اخوان المسلمین چه گروهی هستند و چه نظراتی دارند ؟ - خبرآنلاین

 

تعطیلی فعالیتهای اخوان المسلمین در مصر بعد از اعلام تعطیلی پ ک ک در ترکیه، تحلیلگران سیاسی را به این باور رسانده که اسرائیل در جنگ ترکیبی و گسترش توطئه نرم خود درصدد تقویت حاکمیت شرکای غیر رسمی خویش در منطقه یعنی دولتهای ترکیه و عربستان برآمده است.

اخوان المسلمین اولین جنبش حزبی مسلمین در مقابله با صهیونیسیم بود. ورای هر تحلیلی این واقعیت عبرت آموز را باید در نظر نگاه داشت که صرف حفظ عنوان و ساختار نمیتواند متضمن بقای مفهوم و هدف باشد. جایی خوانده بودم حوزه علمیه ای در مراکش وجود دارد که بعد از دهها سال به محل آموزش رقص تبدیل شده است. ساختمان و تابلو و عملکرد گذشته ضامن سلامت و اعتبار ابدی نیست. هر گروه و حزب و حاکمیتی ممکن است به مرور زمان آغشته به افکار و عقاید جدید گردیده و از مسیر اصلی خود خارج شود. مواظب باشیم از دین ما یک پوسته باقی نماند. اگر دنبال تمدن سازی و صدور انقلاب و جهانی سازی مردمسالاری دینی هستیم لازمه اش فقط بیان شعار و مراسم بزرگداشت و چاپ کتاب نیست. باید برنامه و اراده داشت. بیانیه گام دوم انقلاب نباید روی کاغذ مانده و به سرنوشت سند به اصطلاح بالادستی چشم انداز 1404 دچار شود که مضحکه تاریخ خواهد شد. هر انقلاب تا زمانی زنده است که در مسیر اهداف اولیه خود حرکت نموده و رو به رشد و تعالی قدم بردارد. توقف و یکجانشینی عاقبتی جز رکود و تعفن و بطلان نخواهد داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نقص بزرگ یک قانون

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۸ خرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۴۲ ق.ظ

کتابیوم - کتاب مهتاب نشینان چاپ 1

 

قانون اصلاحات ارضی تازه در کشور تصویب و اجرایی شده بود.

طبق این قانون هر دهقانی که در روی زمینی مشغول کشت و زرع بود، آن زمین و آب و امکاناتش به او تعلق می یافت.

 محمد بر روی زمینی کشاورزی می کرد که مال یک زن بود. قطعه زمین از پدرش به او ارث رسیده بود و چون خودش قادر به کشاورزی نبود آن را به محمد اجاره داد.

طبق قانون مصوب شاهنشاه، زمین و امکانات از این پس متعلق به محمد می گردید و آن خانم دیگر حقی در آن نداشت.

خیلی ها چنین فرصتی را از دست نمی دادند؛ اما محمد دنبال کسب روزی حلال بود. دست درازی به حق یک زن بی پناه و یا حقوق دیگران با اعتقاد و ایمانش سازگار نبود. حمایت از کشاورز یا هر مستضعفی نباید از کیسه دیگران و به قیمت تضییع حقوق عده ای دیگر باشد. جالب است خوانین زمین خوار صاحب نفوذ از طریق رابطه بازی و چرب کردن سبیل مسئولان از اجرای این قانون معاف شده و اموال غصبی شان در امان بود؛ اما زمین دارهای خرد و فاقد نفوذ متضرر می شدند.

زن دلهره داشت و نگران بود که دارایی موروثی پدر که منبع درآمد و تأمین قوت لایموتش بود از کف برود. محمد سر مدت قرار، کارش را به پایان برد، زمین و سهم الاجاره آن را به صاحبش برگرداند و بی هیچ چشمداشتی رفت دنبال زندگی خودش. زن برای عاقبت به خیری اش دعا کرد. تمام عمر روی حلال و حرام خدا دقت داشت که در شمار حبیب بن مظاهرهای جنگ به میهمانی خدا فراخوانده و عاقبت به خیر شد.

خاطره ای از شهید محمدامین بخشی/ خراسان شمالی

کتاب مهتاب نشینان

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدا و خون بهای عشق

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۸:۵۶ ب.ظ

سید ابراهیم رئیسی و هیئت همراه به شهادت رسیدند

 

درد فقر را کشیده بود، درد یتیمی را، رنج گرسنگی را، طعم سختی و حرمان همیشه زیر زبانش بود. پدر که از دنیا رفت پنج ساله بود، خانه شان سه اتاق داشت مجبور شدند دوتایش را بدهند اجاره، کمک معیشتشان باشد. خودش هم شد کودک دستفروش در اطراف حرم. یک وعده غذای سیر نخورد. طلبه هم که شد عصرها می رفت کار می کرد، خرجی برای مادر و خانواده تأمین کند. یک بار دلش شکست. نشست رو به ضریح آقا به درد دل. کسی از آشنایان دور؛ همان دور و بر بود. به دلش افتاد پول خوبی درآورد به او هدیه داد.

دل شکسته خریدار دارد. یک روز هم در حرم مولا علی دلش شکست. درد دل کرد آقاجان! اگر من زائر واقعی تو هستم خودی نشان بده، توجه و تفضّلی که باور کنم جواب سلامم را داده ای، مرا دیده و اعتنایم میکنی. اگر نه دیگر می آیم فقط نمازی می خوانم و می روم. یکی دست گذاشت روی شانه اش. گفت: برای خدا قدم بردارید ما هم پشتیبان شما هستیم. برگشت نگاه کرد. کسی را ندید.

برای خدا قدم برداشت. مادرش را می برد حرم نمی گذاشت کسی غیر خودش ویلچر او را دست بگیرد. با کارگر و دوره گرد و فقیر و گرفتار همسفره می شد. یاد معلم کلاس اول و دوستان قدیم را هم در خاطر داشت و به آنها سر می زد. در قوه قضائیه که بود نماز مغرب و عشا را می رفت مسجدی در گیشا، مردم راحت تر به او دسترسی داشته باشند. راحت حرفهایشان را بزنند. بعضی مراجعین تندی می کردند، ناراحت نمی شد. نمیگذاشت کسی مانع شود. می گفت: این طوری غرور مرا نمی گیرد.

با ماشین می رفت زنی بچه را بغل را می دید ممکن است با او کاری داشته باشد. می گفت بایستید. عقب عقب می رفتند. حرف زن را بشنود. کودکان می آمدند دور و برش با آنها عکس می گرفت. یک تصویر با دولتمردانش ندارد اما با کودکان و ایتام و کارگران و مستضعفان و وسط سیلاب تا دلتان بخواهد... درد فقر را کشیده بود که قامت بست هشت هزار کارخانه تعطیل را دوباره راه اندازی کرد. فقر را از پشت پنجره تماشا نکرده بود که هر جا بود می گفت اول حقوق زیردستان را بدهید بعد نوبت بالانشین ها. خودش به حقوق کارمندی دستگاه قضا قانع بود. حقوق ریاست قوه را بخشید به نیازمندان. حقوق تولیت آستان را هم نگرفت. مبلغ قابل توجهی بود. گفت بروید درمانگاهی بسازید در سیستان. چک هم کشید. پول ناهارهایی که در حرم خورده بود را حساب کرد و داد. ویلا و باغ تولیت را انتخاب نکرد. برای سکونت در یکی از ساختمانهای داخل حرم اقامت گزید. راحت تر بتواند حتی پاسی از شب در گوشه گوشه حرم قدم بزند، از زوّار سرکشی کند و بر کارها نظارت داشته باشد. فرضتی مغتنم هم بچسبد به کنج ضریح و با آقا نجوا کند.

هر جا رفت تحولی ایجاد کرد. سازمان بازرسی را محکم و با برنامه پیش برد. ثابت کرد هدفش مچ گیری نیست. ضعفها راشناسایی و با راهکار به مسئولان تذکر می داد. در قوه قضائیه هم محکم ایستاد. بینی گردن کلفتها را به خاک مالید. در تولیت هم توجه به زائران را بسط داد. خدمات حرم چند برابر شد. چقدر زائر اولی را شناسایی و راهی حرم نمود. چقدر در بین راهها و داخل مشهد برای زائران امکانات فراهم کرد. به فقرای اطراف مشهد بیشتر توجه نشان داد. از طرف امام رضا برایشان امکانات رفاهی تهیه میکرد. رییس جمهور هم که شد آرام و قرار نداشت. مشکلی می دید خودش را می رساند. شخصا پیگیر کاستی ها بود. از نفس می افتاد. سرم می زد، ساعتی بعد دوباره می ایستاد به پیگیری امور. کسی او را بدون لبخند ندید.

خیلی حرف شنید. خیلی توهین دید و تهمت خورد. به روی خودش نیاورد. می توانست با اطلاعات و اخباری که دارد دست خیلی از رقبا و بدخواهانش را رو کند، نکرد. اجازه نمیداد در نامه های اداری از او با القاب و عناوین یاد کنند. این اواخر دلش شکسته بود گویا که بر مزار حاج قاسم دعای شهادت خواند. مزارش را هم خودش به دوستانش نشان داد. گفت کاغذ و قلم بیاورید تعهد بدهید که مرا همین جا دفن می کنید.

تلک الدار الاخره. نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض. سیدابراهیم رئیسی مثل همه شهدا دنبال ریاست و برتری جویی و منم منم نبود. خدا عزتش داد. خلعت جاودان شهادت، نمای وجود فاخر و تجسم نورانیت درونش بود که مزد پاکی و صداقتش قرار گرفت. مگر نه آنکه شهید را صدّیق می نامند؟ به خدا وصل شد و جز او را ندید که خدا بهایش داد و پشتیبانش قرار گرفت و عزت جاودان به او بخشید. عالی ترین پستهای دنیایی را به چنگ آورد اما ریالی زراندوزی و منفعت طلبی نداشت. جاکارتا رفت در ساختمان سفارت خوابید. در سفر به یکی از شهرهای آفریقا که سفارتی نبود به هتل دو ستاره رفت و اقامت گزید. حقوق های دلاری را منع کرد. ارزش دنیا برایش کمتر از آب بینی بز بود که نامش را خدا ماندگار نمود. رئیسی در اصل رئیس السادات بود نه فقط در شناسنامه که در عمل هم چنین ثابت نمود. حتی برادرش را روز تشییع، مسئولان و دوستانش نمی شناختند. چه برسد به بی بی عصمت خداداد حسینی، ساکن خانه قدیمی و ساده و چهل متری در خیابان ایثارگران مشهد که سی و پنج سال در آن محل به جلسه گردانی قرآن و جمع آوری کمک برای جهیزیه نوعروسان همت گمارد. اهالی می گفتند گاهی کسی را می دیدیم با لباس شخصی و چهره ای شبیه آقای رئیسی سوار بر پیکان یا پراید می آید و به این خانه سر می زند. خانمی هم گفت من از چهره اش یقین کردم این خود سید ابراهیم رئیسی است و لابد پیرزن را شناسایی کرده که وضع خوبی ندارد و در خفا به او رسیدگی می کند. آن ساعاتی که اضطراب فقدان و بلاتکلیفی سرنوشت سیدابراهیم بر کشور سایه افکنده بود، تصاویری از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد از پیرزنی که واکر به دست در اتاقی کوچک و ساده می چرخد و برای فرزند گمشده اش بی تاب و بی قرار دعا می خواند. گفتند این که بی بی عصمت خودمان است. یکبار نگفت و پز نداد که فرزندش رییس جمهور مملکت است، تولیت حرم است.... عصمتِ بی بی، دامان پرورش و معراج معصومانه ابراهیم مظلوم بود. نجعلها للذین لا یریدون علوّا فی الارض. نخواستند فخر فروشی و بالانشینی و جلوه و جبروت داشته باشند که خدایشان خرید و لباس فخر بر قامت حیاتشان پوشاند و آخرتشان را آباد ساخت.

به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت

که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی

این بیت را سعدی شیرازی سرود. روح بزرگ، تن را به زحمت می اندازد. این را مرتضای مطهر فرمود. برادران و خواهران! عاشق شوید. زندگی با عشق معنا می دهد. این را سیدالشهدای هفتم تیر بیان نمود.

سیدابراهیم عاشق بود و روح بزرگ و خستگی ناپذیری داشت و مثل همه شهدا جز به وجه الله نظر نکرد. شهیدانه زیست و شهیدانه پر گشود. روحت شاد سید مظلوم شهدای عرصه خدمت. نزد مولایمان علی در محفل نورانی شهدا در قهقهه مستانه و شادی وصولت به یاد جاماندگان قافله عشق هم باش. نسأل الله منازل الشهداء.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حمد شفا

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۲۸ ق.ظ

photo_2025-05-17_06-04-41_wpj.jpg

 

آقا محمدحسین طبرستانی را از وقتی که شناختم یعنی دوره نوجوانی همه اش در حال دویدن بود برای مسجد، برای بسیج، برای کارهای فرهنگی و خیریه و...

الان با کوله باری از تجربه میدانی فعالیت در عرصه انقلاب و اجتماع، یکی از بزرگترین هیأتها، یکی از بزرگترین موکبها، یکی از بزرگترین مجموعه های جهادی کشور را اداره میکند. دامنه فعالیتهای این نیروی خودجوش و آتش به اختیار عرصه دفاع از ارزشها فراتر از بابل و مازندران در تهران و خوزستان و قم و لرستان و کرمانشاه و... نیز نمود و جلوه هایی زیبا و ماندگار پیدا کرده است. سر قضیه ساخت مسکن زلزله زدگان در برنامه ای تلویزیونی با او گفتگو کرده بودند که چطور یک هیأت و یک مجموعه مردمی مستقل مذهبی میتواند اینطور گستره اثرگذاری اش را حتی بالاتر از سازمانهای دولتی در سطحی عالی و آموختنی به پهنای کشور وسعت ببخشد؟

نمیدانم شاید کرونای جدید است که زده به قلب و ریه او. حالا در بیمارستان شهید مصطفی خمینی تهران بستری است. دیشب که خبر کسالتش را منتشر کردم، امام جمعه تماس گرفت، فرماندار پیام داد، دوستان مشترک خبر گرفتند و پیگیر شدند. رفقا همه مطلعند و برایش دست به دعا برده اند. شما هم حمد شفایی برای سلامتی محمدحسین بخوانید. عمری برای اهل بیت و به خصوص اباعبدالله دوید و از جان مایه گذاشت ان شاءالله به حق ام الائمه مادرمان حضرت زهرا هر چه زودتر صحیح و سالم و تندرست برگردد به عرصه خدمت و آماده شود برای روزهای با شکوه عرفه و غدیر و محرم و اربعین. دوباره با پای خودش برود بالای سر مدارس نیمه کاره ای که در مناطق محروم لرستان و خوزستان در دست ساخت دارد، بیاید قم بالا سر محموعه جهادی اش بایستد و خدمت کند، برود نجف و کربلا موکب اربعین را مهیا کند. باز هم کبوتر حرم حسینی باشد، ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سید ابراهیم رئیسی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۶:۲۹ ق.ظ

سید ابراهیم رئیسی

 

"سید ابراهیم رئیسی" نام کتابی است چهل صفحه ای رقعی و زیبا که با قیمتی مناسب و نسبتاً ارزان به تازگی از سوی موسسه مطاف عشق منتشر شده و در اختیار علاقمندان قرار گفته است. نه اینکه چون به قلم این حقیر است بخواهم تعریف و تمجید کنم، باور کنید نهایت دقت و وسواس صورت گرفت که در این اثر مختصر از همه زوایا به زندگی و خاطرات سید ابراهیم توجه نشان داده شده و ادای دینی اندک به ساحت آن خادم دلباخته و بی ادعای مکتب قدس رضوی و شاگرد راه پیموده آستان علوی و فرزند راستین خمینی کبیر صورت بگیرد.

" طلبه تراز بود، مدیر تراز، دادستان تراز، رئیس جمهور تراز... در هر جایگاهی که قرار گرفت آنطور بود که باید باشد. شهادتش گرد غربت را از چهره اش زدود. باعث شد حالا هر کس می خواهد مثالی از یک طلبه و مدیر و مسئول و قاضی و رییس موفق و تراز بزند به سید ابراهیم رئیسی اشاره کند."

این را از عمق جان باور دارم بعضی ها مثل مطهری و هاشمی نژاد و آوینی و رئیسی و... تا شهید نشوند گرد غربت از چهره شان زدوده نخواهد شد.

برای تهیه این اثر میتوانید به سایت موسسه مطاف عشق مراجعه نمایید:

https://mataf.ir/product/37621/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d9%85%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%d9%84-%d8%b3%db%8c%d8%af-%d8%a7%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%87%db%8c%d9%85-%d8%b1%d8%a6%db%8c%d8%b3%db%8c/

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کجا شراب طهور و کجا می انگور

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۸:۴۲ ق.ظ

خرید و قیمت کتاب تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر گفتگوها نشر موسسه امام  خمینی | ترب

 

من البته نه روانشناسم و نه در امور تربیتی مطالعه خاص و منسجمی داشته ام. بنا بر اعتیاد به مطالعه، کتاب تربیت دینی را که توسط یکی از دوستان به دستم رسید مطالعه کردم. کاری است از موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی که مشتمل بر گفتگو با چند نفر از صاحب نظران این عرصه است.

برای معرفی اثر می خواستم بریده هایی از صبحتهای مرحوم حائری شیرازی را از این کتاب بیاورم. به شخصیت فکری این اندیشمند فقید و ناشناخته علاقمندم. او مصرّ است در امر تربیت به مبدأ هر اثری که مستلزم توحید است توجه ویژه صورت بگیرد. جایی هم انتقاد میکند از تقلید غلط حوزه از دانشگاه در امر آموزش و نمره محوری که نهایتا به جای ایجاد رغبت و درونی سازی علوم به تحفیظ موقت و غیرکاربردی سطور کتاب منجر می شود. مرور این حرفها در صد سالگی احیای حوزه علمیه قم و اساسا آسیب شناسی حوزه ها کاری ضروری و بایسته به نظر می رسد.

اما در قسمت پایانی کتاب مصاحبه ای صورت گرفت با یکی از مربیان کارکشته و سیاستگذار در وزارت آموزش و پرورش که از نظر محتوا بسیار جامع و غنی بود. یعنی آدم پی می برد در سطوح بالادستی وزارتخانه مذکور افرادی هستند که به امر تربیت دینی در مدارس اهمیت داده و برای پرورش نسلی عالم و معقتد دغدغه دارند؛ اما عجیب است وقتی به بدنه طیف محصل رجوع می شود نتیجه دیگری را می بینیم. فضای اغلب مدارس ما هم غیر علمی و هم غیر دینی است. اگر چه عوامل مختلفی بر محیط تربیتی مدارس تأثیرگذار است به خصوص خانواده و رسانه و... اما قابل کتمان نیست بخش وسیعی از معلمان ما خودشان از نظر مبانی اعتقادی دچار شبهات عجیب و گاه پیش پا افتاده ای هستند چه برسد به دانش آموزانی که تحت نظام تربیتی این معلمین بخواهند رشد کرده و نسبت به تعلیم و تربیت اسلامی و هویت ملی علاقمند شوند. سری به گروههای مجازی معلمین بزنید. سری به دفاتر مدارس در زنگهای تفریح بزنید. بحثها مملو است از حس بدبینی به آینده، طلب کاری و توقع، خودتحقیری و بیگانه پرستی و... همین الان آزمون استخدامی بگذارند هزاران نفر برای اشتغال در جایگاه معلمی داوطلب می شوند با اینکه از وضع معیشت معلمان آگاهند اما حاضر نیستند فرصت جذب و استخدام را از دست بدهند. همین افراد بعد از چند ماه شروع به اعتراض مکرر درباره وضع زندگی و درآمد می کنند و آن قدر در درون خودشان این مطالبه را تکرار میکنند که به مرور به شخصیتی افسرده و بی انگیزه تبدیل می شوند و وضع علم و ادب و فرهنگ محصل می شود همین اوضاعی که می بینید. البته وظیفه دولتهاست که به معیشت معلم توجه بیشتری نشان دهند بحثی نیست اما غلبه فرهنگ مادی و مسابقه مصرف گرایی بر ذهن جامعه شرایطی را رقم زده که به نظر می رسد همه صنوف حتی پزشکان و بنگاه دارها و ... به سمت سیری ناپذیری ابدی سوق پیدا کرده و با احساس فقر کاذب و توقع بیشتر و طلب کاری مداوم عجین شده اند. عدم اصلاح این فرهنگ مخرّب نتیجه ای جز رواج کاهلی و بی رغبتی و کم کاری و دزدی و عقب ماندگی جامعه در امور مادی و معنوی به دنبال نخواهد داشت. و البته شکی نیست کسی که به خاطر توقع مادی بیشتر در عمل به تعهد شغلی و اجتماعی خود تعلل بورزد در باور به توحید و معاد مشکل دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ترکشهای ناتمام یک وفاق

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۹:۴۲ ق.ظ

فرارو | (عکس) بوسه قالیباف بر شانه پزشکیان؟

 

جناب آقای پناهیان در سخنرانی شب میلاد بانوی کرامت که از دو شبکه سیمای قرآن و استانی قم به صورت مستقیم پخش می شد بدون اشاره به واژه وفاق باز هم اقدام به تئوریزه سازی مماشات و انفعال و تحمل و... نمود. این سخنان که بعد از انتخابات بارها به اشکال مختلف از سوی وی حتی به قیمت تخریب فعالین ارزشی مطرح شده لااقل از کسی که تحمل ساخت فیلم مارمولک را نداشت و گمان کرد سازنده فیلم درصدد تخریب چهره و تضعیف موفقیتهای اوست و زمین و زمان را با هیاهو به هم دوخت تا نمایش فیلم متوقف شود عجیب به نظر می رسد.

به هر حال هر چقدر دوستانی از این دست تلاش دارند با مثالهایی از عصر پیامبر صلی الله و مولا علی علیه السلام اینگونه وانمود کنند که چون این دو بزرگوار چهره هایی نرم و منعطف و با ظرفیت و سازگار بودند از سوی گروههایی با مخالفت و ناسازگاری مواجه می شدند (که البته دلیل کارشکنی و مخالفت خواص در اغلب موارد چیزی جز زیاده خواهی و سهم طلبی و نفاق نبوده است) نباید از نظر دور نگاه دارند که حضرات معصومین تا جایی که در توان و قدرتشان بود اجازه نقض حقوق مردم و قوانین الهی را نمی دادند و به بهانه مدارا و وفاق در قبال عبور از خطوط قرمز بی تفاوت و ساکت نبودند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مشاجره در فروشگاه

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۴، ۰۵:۲۹ ب.ظ

دعواهای والدین چه آسیبی به شخصیت کودک می‌زند؟

 

داخل فروشگاه صدای جرّ و بحثی نظرم را به خود جلب کرد. پدر و دختری بودند که با صدای نسبتا بلند، بگو مگو می کردند. دختر به نظر هشت یا نه ساله میآمد. چیزی برداشته بود که پدر اصرار داشت خوردن آن اشتباه و مضرّ است و دختر هم زیربار نمی رفت. می گفت مگر تو می خواهی بخوری؟

چیزی می خواستم که باید به آن سمت می رفتم. پدر با دیدن من انگار ناجی و همراهی پیدا کرده بسته پفیلا را از سبد خرید بیرون آورد و گفت: آقا شما بگو! خوردن این چیزها مضرّ نیست؟ داخل چرخ خریدش را نگاه کردم. پسته و بادام هندی هم بود. گفتم: پسته و بادام از این چیزها بهتر است. بعد آرام به گونه ای که دختر نشنود زیر گوش مرد گفتم: کلاً مانع خوردنش نشو! بگو مثلا ماهی یک یا دوبار بیشتر از این خوراکی ها نخور. بالاخره او هم بچه است و دست بچه های همسن و سال و حتی بزرگترها یا در تلویزیون می بیند. نمی شود کلا منعش کرد که برایش عقده بشود.... مرد انگار راه حل خوبی پیدا کرده سریع رو به دختر کرد و گفت الان اشکال ندارد ولی تا یکماه بعد از این خبرها نیست....

راستش حرف دیگری هم در دلم ماند که نشد به پدر دختر بگویم. مرد حساب! اینطور مسائل را باید قبل تر در خانه حل می کردی نه وسط فروشگاه و مقابل چشم این همه آدم. خاطره تلخ بگو مگوی امروز مقابل مردم بعید است حالا حالاها از ذهن این دختر بچه پاک بشود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

میل ها و میله ها

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۴ فروردين ۱۴۰۴، ۰۹:۵۶ ق.ظ

photo_2025-03-23_10-40-12_5l1.jpg

 

خدا پر و بال داده که پرواز کند اما حالا اسیر میل ما و میله های قفس شده است. امسال عید هم مثل عیدها و تابستانهای دیگر بعضی همسایه ها گل و گلدانشان را به ما سپرده اند بعضی ماهی هایشان را یکی هم این پرنده را که تا برگردد از او مراقبت کنیم. هر روز زل میزنم به میله های تنگ قفس و بال بال زدنهای این طوطی هلندی که تقلا میکند بلکه راهی به بیرون پیدا کند و بعد از دقایقی ناامید و خسته گوشه ای کز میکند. گاهی صدای پرنده ها که از درخت زیر خانه ما بلند میشود او هم به شوق می آید و سر و صدا راه می اندازد و خودش را می کوبد به میله ها. هنوز نمیتوانم بفهمم تماشای پرنده ای که از نعمت پریدن محروم شده و نگه داری او در قفس چه لذتی ممکن است داشته باشد. منتظرم ان شاءالله صاحبش که برگشت بلکه راضی اش کنم حتی اگر هزینه اش را بخواهد این پرنده زیبای تنها و پرجنب و جوش را در باغ پرندگان قم آزاد کند؛ توکل بر خدا. میل ما نباید میله حبس و تنگنا و محرومیت دیگران باشد. لذت و تفریح ما نباید حقی از دیگران سلب کرده و کامشان را تلخ سازد. کاش شادی خود را در شادی دیگران بجوییم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حال دشمن را گرفتیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳ فروردين ۱۴۰۴، ۱۰:۴۶ ق.ظ

آنچه که گفتم مربوط به اواخر دهه هفتاد است و فکر نمی کنم چنین عکسی از بیل  کلینتون (رییس جمهور وقت امریکا) اصلا وجود داشت! اون موقع دلار، هنوز هزار  تومان نشده بود و چیزی که من در موردش صحبت کردم، ...

 

این را البته از باب شوخی عرض میکنم مشهور است یک زمانی رئیس جمهور وقت ایالات متحده اسکناس هزار تومانی ما را گذاشت کنار دلار آمریکا که بعله من به زودی کاری میکنم که این دو با هم برابر شوند و اقتصاد ایران فرو بپاشد و جمهوری اسلامی از بین برود و....

برو عامو خدا روزی ات را جای دیگری بدهد!

دلار هزار تومان که هیچ ده هزار تومان را هم رد کرد که هیچ الان دور و بر صد هزار تومان رسیده است ولی آب از آب تکان نخورده و ما هم داریم کار خودمان را میکنیم و برای گرانی جوک می سازیم. دشمن کور خوانده است که بتواند با اهرم دلار پدر ما را در بیاورد. امیدوارم حالا که دشمنان ما اینطور در پیشگاه تاریخ ضایع شدند به خودشان آمده و متنبّه گردند.

اما از جدی و شوخی و طنز و کنایه که بگذریم دشمن اگر چه در عرصه های نظامی و اقتصادی نتوانست انقلاب اسلامی را متوقف کند اما در عرصه فرهنگ به خصوص با تغییر در سبک زندگی و باورها و ذائقه مردم و ایجاد واهمه و نفوذ در فکر و ایمان مسئولان به دستاوردهای خطرناکی رسیده که اگر همین وضعیت ادامه یابد در سایه خودباختگی و ضعف متولیان امر به آنچه میخواهد دست پیدا خواهد کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زمین که لایق وجود تو نبود

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲ فروردين ۱۴۰۴، ۰۹:۱۵ ب.ظ

مبارکت باد علی جان، گوارای وجودت؛ هنیئا لک الشهادة.

بار سنگینی از دوشت برداشته شد. آرام و راحت و آزاد شدی. دیگر غمی روی دوشت سنگینی نخواهد کرد. جهل مردم، فقر مادی و معنوی شان، ظلم خبائث مزوّر چند چهره چند رنگ دیگر آزارت نخواهد داد. علی جان امشب مزد همه خوبی هایت را گرفتی. دیگر غریب نخواهی بود. جام رستگاری را بنوش و آماده بزم حضور در محفل قدسی حق، کنار رسول الله، دست در دست فاطمه مظلومه ات باش. امشب علی جان تو با شهادت زنده می شوی و شهد جاودانگی ات کام تشنگان خم وصال را سیراب می سازد.

هر چقدر از عظمت شب قدر بگویند که ما مردم عامی تا مثالش را نبینیم درکی از مقصود ربّ عالی اعلی نخواهیم داشت. بندگان خدا! شب قدر را می دانید یعنی چه؟ یعنی شبی که علی وار زیستن و علی گونه ماندن، هدفتان از زندگی در دنیای هزار رنگ پر فراز و نشیب باشد. راه کمال را در مشی علی بیاموزید و حیات طیبه او را سرلوحه توفیقاتتان قرار دهید. خدا می داند اگر مردم راه علی را بروند جهان گلستان خواهد شد. زهر تلخ بی عدالتی برچیده می گردد.

علی جان! تو تمثیل فلسفه عالم خلقتی. همه آموزه های مکتب وحی در سلوک تو خلاصه و روشن گردیده است. آن علی را که زادگاهش کعبه عبودیت است، مشهدش محراب مسجد کوفه و شام پروازش با قدرترین لحظات عمر بشر است خدا پدر هدایت امت قرار داده است. رشد و ارشاد و بلوغ و تکامل در گرو رهروی از توست. قرآن مجسّم تویی که بر ذات عبرت گریز انسانها نازل گردیدی. پلشت ها و ناکسان و فرومایگان عالم را با تو سر سازش نبوده و نیست و نخواهد بود. صراط المستقیم هدایت و عاقبت و عافیت تویی. شهادتت مبارک مولاجان که برترین انسانها را برترین مرگها سزاست. شمشیر جهل و نفاق و تزویر تنها از پشت سر یارای ضربت بر فرق مطهرت را داشت؛ چه آنکه کار خائنان نامرد جز فرودآوردن خنجر از پشت بر قامت رشید حقیقت نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قدر دان باشیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۳، ۱۰:۴۲ ق.ظ

قوانین پایه ای طراحی لوگو

 

دیده اید بعضی آدمها به شأن و جایگاه و موقعیت و امکانی میرسند خودشان را باخته و ضایع می شوند؟

طرف ظرفیت بالا نشستن را ندارد، اندازه بزرگی و بزرگواری نیست، نمیتواند رابطه اش را با آدمهای خوب حفظ کند، با طلبکاری با منّت با کبر و ریا و... به خوشبختی لگد می اندازد، جنبه شهرت را ندارد، ظرفیت علم را ندارد و جفا می کند ...

بزرگی آدمها به نسبتها و ژستها و تعاریف و پستها و مدارج و مدارک نیست. چه بسیار آدمهایی که نعمات خدا و بهره های دنیا برایشان سمّ است و با دست خود کاری می کنند که با همین امتیازاتی که در اختیار دارند بیشتر زمین خورده و طرد و منفور شده و دنیا و آخرتشان را ببازند. بعضی آدمها به ظاهر چیزی ندارند ولی چقدر بزرگ و دوست داشتنی هستند.

بزرگ شدن و بزرگ ماندن، جنبه می خواهد. آدم باید قدر و ظرفیت خودش را بالا ببرد تا وجودش گنجایش بهره مندی از مواهب عالم را داشته باشد. تقدیرمان را خودمان رقم می زنیم، خدا فقط آنچه را که خواسته و برگزیده ایم امضا می زند. حقیقت شب قدر را کسی درک می نماید که اراده کند ظرفیت وجودش را برای پذیرش حق و ملزومات آن بالا ببرد و به ورطه ظلم و جفا به خودش و خدا و خلق خدا نیفتد. چنین آدمی به خدا نزدیک میشود و آنچه از مواهب مادی و معنوی عالم که خیرش در آن نهفته باشد را به دست خواهد آورد. عاقبت به خیری به راهی بستگی دارد که انتخاب می کنیم. قدر موقعیتهای کوچک را بدانیم وخودمان را نبازیم به موقعیت های بزرگ هم دست خواهیم یافت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دو خبر از قم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، ۰۳:۱۵ ب.ظ

مشرق نیوز - عکس/ معماری بی‌نظیر بازار قم

 

دیروز شهردار قم بالاخره برکنار شد. دیروز رسانه ها به طور رسمی خبر کشف معدن لتیوم را در قم به خصوص منطقه دریاچه نمک اعلام کردند.

این دو خبر چه ربطی به هم دارند؟ هیچی! هر کدام برای خودشان خبری مستقل اما مهم هستند.

جناب دکتر سقائیان نژاد شهردار اسبق اصفهان که با اعمال نفوذ تیم لاریجانی در زمان ریاست او بر مجلس به شهرداری قم منصوب شده بود آنقدر برای خودش یال و کوپال و عده و عده داشت که شوراهای شهر در تمام این سالها تبدیل به جمع و تشکلی در قالب ماشین امضای شهردار شده بود. من خودم واقعا دیگر رغبتی برای شرکت در انتخابات شوراهای شهر قم نداشتم و این نهاد را کاملا بی خاصیت و صوری می دانستم. بالاخره اما با اصرار و مداومت تعدادی از اعضای شورا به رغم مخالفتها و مانع تراشی های بعضی کانون های قدرت، دیروز شهردار قم عزل شد و البته امید آن می رود مهندسی جوان و تازه نفس و خلاق و پر انگیزه برای تصدی امور بلدیه قم انتخاب شود.

این که قم یکی از مخازن و منابع و معادن اصلی لتیوم در کشور و احتمالا جهان است را مدتی قبل از زبان مسئولی در قالب بحثی خصوصی شنیدم و اساس فرضیه تصاعد گرما از زمین قم که از قدیم به رنجش و دشواری زندگی در تابستانهای این شهر می انجامید به وجود این ذخیره فلزی گرانبها بر می گردد.

شاید ندانید قم چاه نفت هم دارد و البته بعضی معادن غنی دیگر. در جریان غائله مهسا در وبلاگ نوشتم که روند امور کشور از نظر فرهنگی به گونه ای رقم خواهد خورد که روزی قم پایتخت ایران می شود. البته همین الان هم قم با تکمیل شهرک شکوهیه و تهران با شهر آفتاب و شهر فرودگاهی امام خمینی ره عملا به همدیگر نزدیک شده و بالاخره متصل خواهند شد. قم یکی از بالاترین گردش های مالی را در عرصه بانکداری به خود اختصاص داده و گمرگ پر رونقی هم دارد. شهرکهای صنعتی قم در کشور ممتاز هستند. صنایع دستی قم به خصوص فرش ابریشم در کشور نمونه ندارد. دام شهر در حاشیه قم به تنهایی توان تأمین مایحتاج پروتئینی کشور را داراست اگر کمی بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. قم به نسبت ظرفیتی که برای درخشش در امور معنوی و سیاسی و اقتصاد و تولید کشور دارد رشد و پیشرفت نداشته و با اینکه اغلب مسئولان عالی مملکت چند سالی هم تجربه زندگی در این دیار مقدس را داشته و یا مشکلات آن آشنا هستند اما آنگونه که باید مورد توجه نبوده و به آنچه از نظر آبادانی و رفع مشکلات مستحق است دست نیافته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما همه پرنده ایم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۱ اسفند ۱۴۰۳، ۰۹:۲۴ ق.ظ

موسسه اطلاعات مرغداری - 20 عکس زیبا از پرواز پرندگان

 

بعضی هایمان پول را بهانه می آوریم که مال دنیا ما را فریفت و به گناه انداخت. امکانات مادی باعث غفلتمان از راه راست گردید. بعضی هایمان شهرت را بهانه می کنیم، بعضی زیبایی خود را بعضی کثرت عواطف و بعضی هم محیط پیرامون را باعث لغزش خویش شمرده و راه باطلی که در پیش گرفته ایم اینگونه توجیه می نماییم.

خدیجه بنت خویلد همه چیز داشت. پول داشت، شهرت داشت، زن بود و عواطف بسیار داشت، زیبا بود، در یکی از آلوده ترین محیطهای عصر جاهلیت می زیست؛ اما گناهکار نشد که هیچ آن قدر رشد کرد که هم کفو رسول اکرم شد و مادر سیزده معصوم. هم او که دهها کتاب در وصف اخلاق و رفتار و بزرگی اش نوشته اند خودش که معصوم نبود. اتصال به عالم غیب نداشت. بزرگی و رشد و تعالی که به وراثت و یا جبر و تحمیل نیست. هر کس مسیر درست را بشناسد و اراده پیمودن راه حق و سلامت نفس را داشته باشد رسد به جایی که به جز خدا نبیند. عصاره ای از وجود و معارف خدا و سرآمد خلق خواهد شد.

غاده جابر به چمران گفت گمان می کنی اینگونه زندگی کنی میتوانی علی شوی؟ پاسخ همسرش را شنید شاید من نتوانم علی علیه السلام شوم اما راه رسیدن به او که بسته نیست. هر کس میتواند این مسیر را طی کند. بعد از شهادتش بود که غاده در وصفش این گونه گفت: مصطفی نمونه کوچک علی بود.

خدا ما را پرنده آفریده است. اگر بال و پر خویش را نشکنیم لذت پرواز را احساس خواهیم کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کمی صریح تر

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۰ اسفند ۱۴۰۳، ۱۱:۵۱ ق.ظ

واکنش جامعه مدرسین به کشف حجاب در سالن وزارت کشور و کتابخانه ملی

 

در خصوص تصاویری که از کشف حجاب یک همایش رسمی در فضای مجازی منتشر شد، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم بیانیه ای صادر کرد. در ابتدای بیانیه میخوانیم:

"اقدامات ضدشرعی و هنجارشکنانه کشف حجاب در برنامه‌ای در سالن همایش‌های وزارت کشور و سالن همایش‌های سازمان اسناد و کتابخانه ملی یک اقدام ساختارشکنانه و ضددینی است. این اقدامات نامبارک باید با قاطعیت پیگیری و با ساختارشکنان برخورد شود.

گرچه به حمدالله دستگاه قضائی برای پیگیری اقدامات غیر قانونی ورود پیداکرده است، اما سهل انگاری و تساهلی که برخی دستگاه‌ها در مقابل وقوع آن اقدامات انجام داده‌اند، غیر قابل گذشت است."

از جامعه مدرسین بابت اعتراض به معضل بی حجابی و نیز وضعیت معیشت مردم که پیشتر مورد تأکید این عزیزان قرار گرفت باید تشکر کرد. اما جای یک سوال باقی است مگر آنهایی که در این همایش کشف حجاب کردند در منظر عموم و سطح معابر محجبه هستند؟ چرا به رغم وجود قوانین متعدد در ضرورت پیشگیری از ترویج فساد و ناهنجاری شاهد سکوت و تعلل نیروی انتظامی و دستگاه قضا و... در انجام وظایف خود هستیم؟ چرا جامعه مدرسین به ترک فعل نهادهای قانونی که زمینه عادی سازی فساد و ناهنجاری و عریانی در سطح جامعه اسلامی را فراهم آورده به طور مستقیم اعتراض نمی کند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زینب را دیدیم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، ۱۰:۴۴ ب.ظ

آخرین خبر | زینب نصرالله: ایران را کشور دوم خود می‌دانیم

 

امروز برنامه تلویزیونی محفل با حضور دختر شهید سید حسن نصرالله اجرا شد و یکبار دیگر خاطرات تلخ این چند ماه در ذهنها مرور گردید. خواستم مطلبی بنویسم. تیترش را بگذارم "متی نصرالله" و بعد با اشاره به آیه ان تنصروالله ینصرکم به محضر شریف خالق یکتا در عصر روز سوم ماه صیام عرض دعا با چاشنی شکوِه داشته باشم که بارالها! غیرت تو آیا اجازه می دهد اسرائیل و آمریکا بابت هزاران جنایتی که در حق مردم مظلوم غزه و لبنان و... رقم زده اند تاوانی بدتر از عقوبت یزید و صدام و... نداشته باشند؟ چه می شود در همین روزها و ساعات استجابت دعا به حرمت دل سوخته کودکان یتیم غزه، بساط ظلم صهیونیسم و حامیانش را جمع نموده و دل مومنان را خنک سازی؟!

برنامه داشت تمام می شد، یکجایی همه اشک ریختند از داورها تا تماشاگران، مرد و زن؛ به جز سیده زینب نصرالله که همسر شهید، فرزند شهید و خواهر شهید است و زینب گونه ایستاده تا شکوه استقامت اصحاب اباعبدالله را به رخ دشمن بکشاند و گفت که سختی های ما در مقابل مصائب آل الله چیزی نیست و بعد که از او خواستند دعا کند، ورای همه تلخی ها و دل آزردگی ها طلب عاقبت بخیری داشت به برکت نعمت شهادت از پیشگاه خدا و درک ظهور حجت حق. او تربیت شده مکتب حیدر کرار است و می داند عاشورا محصور در زمین و زمان و تاریخ و جغرافیا نخواهد بود. جهاد و شهادت برای ما یک فرهنگ است و البته پیش نیاز و عیار داعیه انتظار.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پای دل

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۹ بهمن ۱۴۰۳، ۰۹:۳۱ ق.ظ

پوستر/کاش پای دل ما هم به نوایی برسد

 

در خانه پدرش زندگی می کند، مغازه اش اجاره ای است. درآمدش همین حقوق روزانه حاصل از کار پیرایشگری است. ماشینی قدیمی دارد که خرج می تراشد. فراخوان کمک به جنگ زدگان فلسطین و لبنان که داده شد، همسرش گردنبد و دخترش گوشواره طلا را بردند و هدیه دادند.

دلش هوای کربلا داشت. سفری ارزان قیمت برایش فراهم شد؛ اما باز هم پولش برای زیارت خانوادگی کافی نبود. گفت: آخر شب، مشتری داشتم و بعدش باید می رفتم خانه. طرف تازه از کربلا آمده بود. گفتم: من هم ان شاءالله به زودی می روم. حرف دیگری نزدم. گفت: چه خوب!

موقع رفتن، هزینه سلمانی را با کارتخوان کشید. بعد یک اسکناس هم گذاشت توی جیبم گفت: خرج سفر. سوار ماشین که شدم از سر کنجکاوی، پولی که داده بود را از جیبم در آوردم و نگاه کردم. یک اسکناس صد دلاری بود؛ درست به همان میزان که کم داشتم.

یادش آوردم یک بار جمله ای را به من گفته بود: اهل بیت هیچ وقت زیر دِین کسی باقی نمی مانند. مطمئنم همه پولهایی که برای خدا داد جبران می شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انقلاب، دوباره پیروز خواهد شد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ۰۶:۰۶ ب.ظ

روایتی از ۱۲ بهمن ۵۷؛ از فرودگاه تا بهشت زهرا - ایمنا

 

دهه فجر دیگری از راه رسید. در هیچ گمانه ای، عمر انقلاب با این حجم از موانع و عداوتها تا این سن قابل پیش بینی نبود. تا این جای کار، خدا پشت و پناه این ملت بود.

انقلاب اسلامی پیروز شد. سالگرد آن را تبریک می گویم. ثمره انقلاب شد نظام موجود که با تمام ضعف هایش بهتر از نظام های برآمده از مکاتب مادی بشر عمل کرده است؛ اما زمانی میتوانیم پیروزی نظام اسلامی را نیز جشن بگیریم که ختم به ایجاد مملکت اسلامی شود یعنی دولت(مجموعه نهادهای مرتبط با قدرت) و ملت در مسیر اسلام قدم بردارند. فکرها و رویکردها اسلامی شود. کسی منافع شخصی و قبیله ای و باندی را به منافع اسلام و میهن ترجیح ندهد. استقلال در اقتصاد و فرهنگ و تمدن حاصل شود. شکاف طبقاتی و تبعیض از بین برود. رفاه و عدالت اجتماعی فراگیر شود. غیرت و خودباوری در جامعه حاکم گرذد. سبک زندگی فردی و اجتماعی و مدیریتی مبتنی بر آموزه های الهی و انسانی باشد و... ان شاءالله آن روز را هم جشن خواهیم گرفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دینامیت

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۶ بهمن ۱۴۰۳، ۰۹:۰۹ ق.ظ

دانلود فیلم سینمایی دینامیت با بازی پژمان جمشیدی

 

بعضی فیلمها هستند که داخل کشور تولید میشوند و اساس اسلام و انقلاب و نظام را هدف قرار میدهند، مجوز نمیگیرند و البته کسی هم کاری به کارشان ندارد؛ مثل کیک محبوب من.

فیلمهایی هم تولید داخل هستند مجوز میگیرند و بعضی احکام شرع (مثلا حرمت ازدواج با نامادری و ناپدری و عروس) را زیر سوال میبرند مثل رخساره و شام آخر.

بعضی فیلمها از سر لج و بغض نسبت به بچه های حزب اللهی ساخته میشوند و بعضا در سطح شعار و بیانیه خوانی ظاهر میشوند مثل زندگی خصوصی، گشت 2و 3، مستانه و ازدواج صورتی.

دینامیت مثل هیچکدام از اینها نیست. جنس سید مسعود اطیابی هم با آب و گل سهیلی و فرح بخش و... تفاوت دارد.

دینامیت قصد دارد حرفهای خوبی بزند و در جامعه همگرایی بیشتری را ایجاد کند مثل خروس جنگی، کاتیوشا و...

هم این طرفی را میزند هم آن طرفی را. آلودگی به مال حرام را ریشه کم تأثیری کارهای فرهنگی نظام میداند. به طیف مقابل می توپد که چرا فکر میکنند هر چه مذهبی ها میگویند غلط است؟ تأکید دارد بعضی ها ابدا اصلاح پذیر نیستند. خانواده طیف هنجارشکن را هم سرشته در مال حرام به تصویر می کشاند. تیکه می اندازد که بچه های حزب اللهی طرفدار اختلاس نیستند حتی با مفاسد اقتصادی هم درگیر شدند اما چون سر و کارشان به گونی افتاد صرفا به برخورد با بی حجابی و بی عفتی بسنده کردند و... آخرش هم با توافق بر سر پخش موسیقی سنتی به جای موسیقی های آن ور آبی و جلف، کارش را به پایان می رساند.

خب، دست سید مسعود اطیابی درد نکند. با نگاه ارزشی هم در مجموع نمره قابل قبولی دارد کارنامه هنری او؛ اما قبلاً هم درباره سایر آثار طنز سینمای کشورمان نوشته ام. طنز، جلوه ای از حقیقت عرفان است. هنر یعنی زیبایی و هر آنچه نازیباست از ساحت هنر به دور است؛ هرچه که باشد یقینا هنر نیست. چرا اغلب فیلمسازهای کشورمان گمان میکنند برای تولید اثر طنز باید سراغ لودگی و استفاده از الفاظ رکیک و شوخی های جنسی بروند؟ طنز فاخر در کجای سینمای ایران جا دارد؟ چرا هنرمندهای ما اینقدر متأثر از رویکردهای حاکم بر فضای بی در و پیکر مجازی اند و به جای اثر گذاری به اثرپذیری و انفعال روی آورده اند؟ چه اشکال دارد حرفهای خوب را در قالب و ادبیات خوب بیان کنیم؟ اجاره نشین ها، آپارتمان شماره13، خواستگاری و... مگر نتوانستند هم دیده شوند، هم مردم را بخندانند و هم حرفی تازه و راهگشا را بیان کنند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کنترل از راه دور!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱ بهمن ۱۴۰۳، ۱۰:۵۹ ق.ظ

کنترل از راه دور هوشمند | ریموت کنترل هوشمند | قیمت | نمایندگی | هوشمند  سازی آرات

 

عالم بزرگواری که نمی خواهم نامش را بیاورم آن موقع که کمتر کسی جرات نقد دولت هاشمی را داشت به سیاستهای اقتصادی وی معترض بود. بعد که خاتمی رأی آورد تعبیر جالبی داشت. می گفت: هاشمی مردم را گرسنگی داد، خاتمی مردم گرسنه را آزادی داد! 

کنایه اش به وضعیت بغرنج فرهنگی دوره اصلاحات بود.

دولت پزشکیان عصاره دولتهای هاشمی و خاتمی است. هم به مردم گرسنگی میدهد هم طرفدار بی بند و باری و قانون گریزی است.

واقعیت این است که رسانه های دشمن هدایت فکری طبقات مختلفی از جامعه را در دست گرفته اند. گرانی و فشار معیشت هم داد مردم را در آورده است.

درباره قاتل قضات شهید باید مسئولان امر نظر بدهند؛ اما آنچه در پرونده قتل شهید حجت الاسلام سلیمانی در بابلسر و امام جمعه کازرون و نیز حملات متعدد به بعضی روحانیون و مجامع مذهبی در نقاطی از کشور دیدیم حکایت از آن دارد که شکل گیری جرم و جنایت لزوما مستلزم فعالیت تشکیلاتی و میدانی گروهکهای معاند نیست. بازیچه قرار دادن افکار عموم و فریب رسانه ای از طریق سیاه نمایی و تولید اخبار چرک و جهت دار میتواند بعضی هموطنان مستعد را به سرباز بی جیره و مواجب جبهه دشمن بدل سازد.

مسئولان امر نگاه به دو مقوله اقتصاد و رسانه را باید از زاویه حفظ امنیت مورد توجه دهند. شما را به خدا به معیشت مردم بیشتر توجه کنید. شما را به خدا رسانه و تبلیغ را جدی بگیرید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا