اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

درباره نامزدهای شورای شهر بابل (8)

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۴۹ ب.ظ

8- جواد بیژنی

جواد بیژنی را قلباً دوست داشته و در حدی با او شوخی دارم که برایش پیام فرستادم: چون به "غرب" علاقمندی، برای نوشتن درباره تو روز "یکشنبه" را انتخاب می کنم! گاهی او را با رامبد جوان مقایسه می کنم که سه ساعت ملت را می رقصاند بعد در تیتراژ پایانی برنامه، تابلوی اللهم عجل لولیک الفرج را نشان می دهد که مشروعیت کارش زیر سوال نرود! اگر حسن روحانی اوباما را مودب و باهوش خواند من چرا درباره جواد چنین نگویم؟

از شوخی که بگذریم، پیرامون انتقادهای جدی وارد بر نگاه فرهنگی جواد بارها مطالبی را تند و تیز نوشته ام و اکنون پرداختن دوباره به مصادیق آن را باعث اطاله کلام می دانم. البته او به طور معمول در مواجهه با این نقدهای گزنده، از خود سعه صدر نشان داده است. جواد، بچه مسلمان و معتقد است؛ هر چند اسلام او به گونه ای نیست که نعوذبالله، آمریکا و انگلیس را از خود برنجاند.

جواد بیژنی را استاد جنگ نرم می دانم. به نظرم از این مهارتش باید درس ها آموخت. او با راه اندازی یک گروه مجازی و مدیریت برنامه ریزی شده و هدفمند، توانست شهردار مورد نظر خود را که به طور کاملاً اتفاقی از بستگانش بود به کرسی صدارت بنشاند. این هنر و استعداد را نباید دست کم گرفت. به هوش این جوان نخبه باید احترام گذاشت و آن را مدیریت کرد تا مبادا فی المثل جذب بدخواهانی چون بی بی سی و ... شود.

شهردار بابل از نقش سرنوشت ساز جواد در جایگاهی که به دست آورده مطلع است. او لطف این حامی فعال و اندکی بازیگوش خود را بی پاسخ نگذاشت. از این روست که می بینید ماشین امضای فرهنگی شهردار، برنامه های مورد نظر جواد و گعده خوش نشین همراهش را وحی منزل می داند، ولو به قیمت طرد نیروهای انقلابی شهر تمام شود.

جواد بیژنی یک عکاس ماهر و حرفه ای است. اگر اصراری بر این نداشته باشد که خودش را در زمینه هایی چون تاریخ و مذهب و ... نیز ماهر و حرفه ای و مجتهد بداند شاید خیلی از اختلاف نظرهای اساسی با او قابل ترمیم باشد.

من هنوز هم بابت آن چه که در نوروز امسال طی بازدید عجیب یک نماینده کم تجربه از مرکزی تجاری و البته حاشیه ساز اتفاق افتاد در شگفتم. تعجب می کنم که چرا صدای اعتراضی از این طیف گسترده عربده کش های مجازی شهردار شنیده نشد. هنوز هم دلم می خواهد برای یک بار که شده تیم های رسانه ای جذب شده در شهرداری به شراکت صرف در شادی ها و سفره ها بسنده نکرده و در فراز و نشیب هایی چون مصاف با کانون های قدرت و ثروت و اربابان حلقه زر و زور و تزویر، نیز به یاری جناب شهردار بشتابند که تکیه گاه تداوم صدارتش را بر پایه های پوسیده جماعت نان به نرخ روزخور بنا نهاده است.

جواد حلقه اتصال این افراد ترسو و منفعت طلب با شهردار بود. معتقدم جواد بیژنی اگر سنجیده تر عمل می کرد امروز شهردار در چنبره مدعیان بی خاصیت رسانه ای، محصور نمی ماند و رغبتی هم برای ورود جانانه نیروهای عدالتخواده دل بریده از شهرداری و قیام قلم های استشهادی برای به خاک مالیدن بینی فراعین شهر باقی می ماند.

جواد را انسانی اصلاح پذیر و کمال طلب می دانم و بر این باورم که در بلند مدت، شهر از تجربه و ذوق این مهندس خوش آتیه، منتفع خواهد شد. این ایام، سالگرد قمری ارتحال ابوی مهندس جواد بیژنی است؛ مردی شریف و مومن و دوست داشتنی و زحمت کش که امیدوارم به حق ایام نورانی ماه رجب، در جرگه مقرّبان درگاه احدیت محشور شود.

(این گفتار با محوریت سایر نامزدها ادامه خواهد داشت)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">