درباره نامزدهای شورای شهر بابل (13)
13- ....
آقا! ... آقا، داداش، مشدی با شما هستم! کجا سرت را پایین انداخته ای و همین طوری میایی تو؟ تو و شورای شهر بابل؟ بابل دارالمومنین؟!
برای خودت زدی، خوردی، بردی، حاجی حاجی مکه، حالا آمده ای با یک دست کت و شلوار اتو کرده و باد به غبغب می اندازی، قیافه حق به جانب می گیری، انگار نه انگار که تا همین چند سال پیش منفور مرد و زن این دیار بودی و فحش خورت ملس بود؟
مدرک تحصیلی ات را تا کن و بگذار توی جیبت که اصلاً این ادا اطوارها به تو نمی آید. "حاجی" گفتن های دیگران را هم بگذار در کوزه که همه این چاپلوسی ها فقط به خاطر جیب مبارک است. برگرد همان جایی که بودی. این جا بابل، دیار مومنانی است که سر اعتقادات و باروهای خود با کسی شوخی ندارند؛ مثل همان دفعه که گوشت را پیچاندند.
تو هر که می خواهی باش. نسبت فامیلی ات را به رخ ما نکش. این شهر بی صاحب نیست. مردم دیار مومنان، متولی صیانت از اعتبار و آبروی شهرشان هستند. این جا کسی معطل رودربایستی ها و ناز و کرشمه های پیدا و پنهان این و آن نمی شود.
صلاحیت تو و صلاحیت آن که تو را به رغم گذشته اسف باری که داشتی، بر فرض محال، تأیید کند توسط مردم این شهر رد می شود.
هر که می خواهی باش. با هر کس که فامیلی و هم سفره هر صاحب نفوذی که هستی، باش. حواست را جمع کن که با ولی نعمتان انقلاب طرف هستی.
(این گفتار با محوریت سایر نامزدها ادامه خواهد داشت)