بیدار شو عزیز!
گفتند حاج آقای صدیقی جای آیت الله جنتی مسئول ستاد امربه معروف کشور شد.
بعضیها اعتراض کردند که چرا نیرویی قاطع یا لااقل چهره ای با فراغت بال بیشتر یا جوان تر و صاحب ایده و ... را منصوب نکردند و خلاصه هر کس از نگاه خود به نقد این انتصاب پرداخت. بعضی هم البته دفاع کردند که نفس آقای صدیقی حق است و محیط کار را معنوی می کند و ...
من از مبنا سوالی اساسی دارم که اصلا این ستاد امر به معروف که می فرمایید، کجا هست؟ چه میکند؟ کجای قصه برخورد با مفاسد اجتماعی و اداری جامعه را دست گرفته؟ وجود خارجی دارد یا نه؟
مگر می شود به امربه معروف و نهی از منکر پرداخت و تاوانی نداد و از دست اژدهای هفت سر فساد و تبعیض خلاصی یافت و راه به دادگاه نبرد و اسیر زندان نشد و فحش نخورد و تهمت نشنید و خار مغیلان خرس خاله های دلسوزتر از مادر را سر راه خویش ندید و زمین نخورد و از کار بیکار نشد و ...
نمی گویم امر به معروف و نهی از منکر واقعی ممکن نیست؛ هست اما هزینه دارد و مواجهه با منکر به خصوص در دایره قرمز دانه درشت ها لذت غربت و مظلومیت را سوغات خود دارد و راهی است که رفتن در آن دل شیر می خواهد و ...
چند روز پیش به دوست پاسداری می گفتم خطبه دوم نماز جمعه خطبه سیاسی است اما ابتدای آن با جمله اوصیکم به تقوی الله و نظم امرکم آغاز می شود. خطبه دوم نماز جمعه اگر خطبه واقعی باشد باید بر مبنای فریضه امر به معروف و نهی از منکر و با تأسی از آموزه نظم و تقوا، همه را سر جای خود بنشاند از آن مدیری که با خودروی بیت المال به کار شخصی می پردازد تا آن گردن کلفت فراری از مالیات و ... را به راه درست دعوت کند و به راستی که اگر نمازجمعه، نمازجمعه باشد وضع جامعه اینگونه نخواهد ماند.
این که گفته اند حوزه های علمیه باید مستقل از دولت ها باشند حرف و نصیحت و تجربه درستی است برای آن که زبان ها بی نگاه به جیب ها و دست ها و صندلی ها و ... آزاد به چرخش دربیاد و این قاعده را باید تعمیم داد به همه صاحبان تریبون و قلم و عَلَم که اگر می خواهید مرد باشید و مرد بمانید و مرد بمیرید و دین را برای دین بخواهید خودتان باشید و خدای خودتان که اداری شدن فرایض الهی، ملالی است اسف ناک که روزمرگی و عادت و تهی شدن از روح و ملکات معنوی در عمل به دین را در پی دارد.
کاری کنیم که خدا به ما نمره بدهد نه مقام مافوق که هر چه از بلاتاثیری کارها و برنامه های ریز و درشت فرهنگی و اجتماعی و ... می کشیم به خاطر همین جا به جایی در نگاه به مبدأ و معاد است و بس.