از معجزه نماز بی خبریم!
یک بار فریدون مشایخی، دوست دوران کودکی و سربازی شهید رودباری به من گفت: زمانی که به (پادگان 05) اعزام شدیم، هیچ کدام از سربازان نماز نمیخواندند. ما 20 نفر بودیم که در یک گروهان بودیم. روز اول که شهید رودباری سجادهاش را باز کرد و نماز خواند همه با تعجب نگاهش کردند. انگار برای اولین بار بود که کسی را در حال نماز میدیدند و بعد که رفتار مهربان و مؤدبانهاش را هم مشاهده کردند؛ دوستیاش را پذیرفتند و جرأت کردند که درباره نماز از او سؤال کنند. افراد گروهان ما به شدت تحت تأثیر صحبتها و رفتارهای شهید رودباری قرار گرفته بودند و او هم از اینکه بنشیند و ساعتها با آنها بحث کند خسته نمیشد. رودباری با مهربانی و حوصله به حرف هایشان گوش می داد و سعی می کرد شمرده شمرده به پرسش ها و ابهاماتشان پاسخ بدهد.
این تأثیر به قدری شدید بود که پس از مدتی همه بچههای گروهان به نماز خواندن رو آوردند. طوری شده بود که از گروهانهای دیگر هم پیش ما میآمدند تا نماز جماعت بخوانند. شهید رودباری همواره به من میگفت: نماز معجزههایی میکند که ما بیخبر از کنار آنها میگذریم و متوجه نمیشویم.
خودش طوری به نماز علاقه داشت که وقتی به یادش میافتیم، تصویر نمازش جلوی چشممان میآید. عجیب نبود که با نماز خواندنش سربازهای دیگر را متوجه خودش کرده بود.
به روایت حمید باغخانی؛ نماز، ولایت، والدین، ص 38 ـ 37 ـ 36
- ۹۴/۰۷/۰۵