از بنیاد شهید قم بیزارم!
می گویند بعضی کارها نباید به عنوان شغل محسوب شود. یکی اش مرده شویی است و یک هم سلاخی حیوانات. این کارها اگر مستمر باشد ممکن است قلب انسان را دچار قساوت کند و ...
خدمت به شهدا و ارج نهادن مقام آنها هم نباید به یک مسئله عادی و دستورالعمل اداری تبدیل شود. این را تجربه چند سال اخیر اقامت در قم به من می گوید.
می دانید روز گذشته، چهارشنبه دوم مهرماه چه کسی را در قم تشییع کردند؟ سید محمود موسوی را!
شهید سید محمود موسوی روز 12 بهمن ماه در بهشت زهرا در حلقه نزدیک حفاظت از امام راحل(ره) بود و پس از آن در فرمانداری اهواز به امر برقراری امنیت پرداخت. با آغاز جنگ تحمیلی در عملیات دفاع در مقابل نیروهای بعثی به شدت از ناحیه بازو مصدوم و مجروح شد و انگشتان دستش قطع شد.
شهید موسوی پس از پایان جنگ با عزیمت به آمریکا به ترویج فرهنگ اسلامی و دین تشیع در آن کشور پرداخت و موقوفه بنیاد هجرت را در آنجا تاسیس کرد. از دیگر فعالیتهای مرحوم موسوی تاسیس مسجد النبی در شهر لسآنجلس آمریکا و مراکز شیعهشناسی بود.
شهید موسوی بعد از فعالیتهای خود در آمریکا دستگیر و به مدت سه سال در زندانهای آمریکا بود و مورد شکنجه قرار گرفت.
آن وقت یک همچین شخصیتی را بدون کوچکترین اطلاع رسانی و تبلیغ و چاپ پوستر و بنر یا حتی ارسال یک پیامک در شهر تشییع کردند. جالب است بدانید حتی یک مداح هم – در شهری که مردمش یکی در میان مداح هستند! – برای مراسم تشییع نیاوردند و به پخش نوار نوحه از بلندگو اکتفا کردند.
هر بار شهدای مدافع حرم را هم که از سوریه یا عراق می آورند اوضاع همین طور است و از اطلاع رسانی خبری نیست. گاهی بچه بسیجی ها خودشان همدیگر را خبر می کنند و گرنه امیدی به بنیاد شهید نیست. بلندگویی هم که برای شهدا می آورند در سطح اموری مانند خرید ضایعات و پیاز و سیب زمینی است ...
می گویم از بیناد شهید قم بیزارم چون دفعه اولی نیست که در حق شهدا کم لطفی می کنند.
گفتم خدمت به شهدا و ارج نهادن مقام آنها هم نباید به یک مسئله عادی و اداری تبدیل شود؛ برای این که دلم نیامد کم لطفی بیناد شهید را به حساب چیز دیگری بگذارم ...
دوستانی که به رغم مسئولیتشان با بی خیالی و بی حالی از کنار چنین مسائل مهمی عبور می کنند مطمئن باشند در دو دنیا شرمنده شهدا خواهند بود.
- ۹۳/۰۷/۰۳
ببخشیدا ولی بعضی وقتا آدم مجبور میشه فحش بده