اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

اخلاق عملی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۲، ۰۳:۴۷ ب.ظ

IRNA English

 

یکی از دانشجوها به خاطر تولد فرزندش جعبه ای شیرینی آورد کلاس، از استاد اجازه گرفت و پخش کرد. به من که رسید بر نداشتم. استاد داشت با لبخند نگاه میکرد. دید من بر نمیدارم، حدس زد که روزه ام. گفت مستحب است تعارف را رد نکنی. نزدیک غروب بود. تشکر کردم گفتم تا الان که صبر کردم، روزه قضاست مستحبی نیست... چیزی نگفت. جعبه شیرینی تا ردیف آخر کلاس رفت و برگشت و درس شروع شد.

جدی و مسلط، مثل همیشه، بحث را با حرارت جلو میبرد و در عمق مطلب فرو می رفت که متوجه صدای اذان شد. از جا برخاست و از کلاس رفت بیرون. با تعجب به هم نگاه کردیم. دقایقی بعد برگشت، با لیوان بزرگ چای داغ و شیرینی. آمد و با احترام و لبخند و تواضع گذاشت جلوی من. انگار نه انگار دانشمندی بزرگ و مطرح و اندیشمندی توانا و ماندگار است. فکر نمیکردم وسط گرمای بحث و درس، حواسش به زبان روزه دانشجویش باشد. شرمنده شدم و تشکر کردم. سریع رفت سر جایش و درس را ادامه داد.

خاطره ای از استاد مرحوم عماد افروغ به روایت دکتر میثم واثقی

شادی روح این متفکر بزرگ و نجیب، صلواتی هدیه کنید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">