آدم شدن چه مشکل!
یک ویژگی هایی هست که اساس و پایه شخصیت انسان قرار می گیرد.
مثال بزنم.
زمینی که سالها محل عبور آب بوده نمی تواند جای خوبی برای ساخت دیوار باشد. مگر اینکه تفاوت و فاصله آن نسبت به زمینهای معمولی سنجیده شده و فکری برای محکم کاری و تغییر وضعیت صورت بگیرد.
انسانی که بدخواه است، اگر قاضی شود احکام بدی صادر میکند. دانشمند شود بمب اتم یا شیمیایی می سازد. عالم دین شود مردم را به جان هم می اندازد.
کسی که دنیا دوست و پول پرست است، پزشک شود بیمار را چپاول میکند، مدیر شود مال مردم را به یغما می برد، روحانی شود دین را در راستای منافعش تأویل و تفسیر میکند.
انسان عصبانی، انسان شهوت پرست، انسان اهل کرامت، آدم خودساخته و با معنویت، هر کدام در هر زمینه و رشته ای که فعالیت کنند با توجه به زیر ساخت شخصیت خود که ممکن است موروثی یا اکتسابی و... باشد میتواند سبب خیر یا مبدأ فسق و تباهی قرار بگیرد.
مهمتر از هر دین و آیین و مکتب و علم و اندیشه ای، اخلاق است که تعیین کننده سوی کاربری علم و دین و سیاست خواهد بود. قبل از آنکه عالم دینی شویم، قبل از آنکه دانشمند شویم، سیاستمدار شویم، اهل فن و حرفه ای شویم و... خودمان را بسازیم و تا حد مقدور رذیله ها را از درون خود دور سازیم.