برهوت
چند فیلم ایرانی و خارجی با نام برهوت تولید شده است. آن چه دیروز از شبکه تماشا با نام برهوت پخش شد ساخت کشور دانمارک است که در یکی دو سال اخیر تولید شده و گویا از بهترین آثار سینمایی این کشور به شمار می آید. ماجرا مربوط به قرن هجده است. از دو منظر اقتصاد و عدالت می توان درباره داستان فیلم نظر داد.
اقتصاد و تولید:
پادشاه دانمارک برای افزایش درآمد حاکمیت پیشنهاد میدهد زمین های بی حاصل و بیابانهای پر از تیغ توسط مهاجران به کشتزار تبدیل شود. یک افسر خوشنام و قهرمان جنگ داوطلب میشود که دستور پادشاه را عملی سازد. او با دشواری های فراوانی مواجه میشود اما با تلاش و اراده ای بزرگ موفق میشود تیغ زارها را به زمین کشت سیب زمینی اختصاص دهد والبته فرجامی تلخ را به دلیل فساد کانونهای قدرت تجربه میکند. سیب زمینی تا آن زمان صرفا در فرانسه و آلمان کشت میشد و مردم دانمارک چنین محصولی را ندیده بودند. کما اینکه در ایران نیز از حوالی قرن نوزدهم شاهد کشت سیب زمینی بودیم و هنوز هم بعضی جنوبیها به آن آلو می گویند.
این نگاه پادشاه دانمارک مرا یاد نگرش گورباچف در شوروی انداخت که البته قبلا در یادداشتهایم به آن پرداخته ام. او معتقد بود زمین خالی و بی مصرف معنا نمیدهد. اگر زمین قابل کشت است باید چیزی در آن کاشت و کشاورزی کرد اگر نه باید در آن به پرورش دام پرداخت. این نگاه منجر به استقلال و خودکفایی شوروی در بخشهای مربوط به کشاورزی و دامداری گردید. ما قدر انبوه زمین های رها شده را باید دانسته و نیز برای حضور مهاجران برنامه داشته باشیم.
عدالت:
شازده پسر اشراف زاده ای دنبال کثافت کاری های خودش است. او خشن و نامرد و زیاده خواه است و در راه موفقیت دیگران اگر منافعش اقتضا کند به هر طریقی سنگ اندازی میکند. او البته در حاکمیت نیز دارای نفوذ است. در صحنه ای از فیلم مقابل چشم دهها نفر برده ای جوان را به درون چاه انداخته و دستور میدهد آنقدر رویش آب جوش بریزند تا بمیرد. بقیه هم ایستاده اند و تماشا می کنند و فریادهای مرد جوان را می بینند و صرفا تأسف میخورند. اگر همان جا می رفتند و یقه او را میگرفتند و مانعش می شدند یا توی دهانش می زدند ولو جانشان به خطر می افتاد ارزش داشت که ندای انسانیت درون خود را پشت گوش نیندازند و البته مانع از طغیانگری های بعدی او شوند که در نهایت دامان خیلی ها از جمله بعضی از تماشاچیان آن واقعه را گرفت. مردانه مردن و رشادت نشان دادن با ارزش تر از ذره ذره حقیر شدن و نابودی و شکست در آینده ای تلخ و ناگزیر است. ظلم اگر امان بیابد دامنه اش گسترده تر میشود و ساکتین و بی تفاوت ها را هم به ورطه نیستی می کشاند.
- ۰ نظر
- ۰۴ آبان ۰۳ ، ۰۸:۲۴