اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۹۵ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

چه کتابی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ خرداد ۱۴۰۳، ۰۴:۳۶ ب.ظ

کتاب خاطرات حسنعلی خان مستوفی اثر ابوالفضل زرویی نصرآباد | ایران کتاب

 

هر کتابی یک خصلتی دارد. گاه از ذهن آدم پاک می شود. گاه به خاطره ای زیبا و آموزنده تبدیل می شود. بعضی کتابها هم البته اعصاب خرد کن و فرصت سوز هستند.

کتاب "خاطرات حسنعلی خان مستوفی" از آن دست کتابهایی است که انسان از خواندنش لذت می برد و کیف می کند. به خاطره ای خوش تبدیل می شود. هر بار در میان خیل کتابهای چیده شده در قفسه چشم انسان را به خود فراخوانده و بر لبش گل لبخند می نشاند و تحریص می کند به دوباره خواندنش.

مرحوم ابوالفضل زرویی نصرآباد به یقین یکی از چهره های ماندگار ادبیات فارسی و طنز فاخر ایران خواهد ماند. روحش شاد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کار خوب جهانبخش

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ خرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۴۷ ق.ظ

ببینید | بوسه علیرضا جهانبخش بر دستان مادرش قبل از حضور در اردوی تیم ملی

 

دو روز پیش به طور اتفاقی و عبوری کانالهای تلویزیون را جا به جا میکردم که در شبکه سه به نظرم خبر ورزشی، صحنه جالبی دیدم. مادر و پدر علیرضا جهانبخش او را تا محل برگزاری اردوی تیم ملی بدرقه کردند. جهانبخش وقتی از ماشین پیاده شد مقابل دوربین سر خم کرد و دستان مادر و پدرش را بوسید. چقدر این صحنه زیبا بود.

سالها پیش ایرج نوذری مجری یک مسابقه تلویزیونی با محوریت فرش ایرانی بود. در قسمتی از برنامه، پدر مرحومش متوچهر نوذری میهمان او شد. او هم آن روز خم شد و مقابل چشم حضار دست پدر را بوسید.

آنهایی که دنبال تقلید و الگوبرداری از سلبریتی ها هستند اینجور کارها را هم از مشاهیر اصل و نسب دار یاد بگیرند. احترام و بزرگداشت پدر و مادر از گرانبهاترین میراث های ملی و مذهبی مردم ماست که متضمن تأمین دنیا و آخرت آنها به شمار می رود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اما ... امام!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، ۰۷:۴۶ ق.ظ

 

این کار را در سالگرد امام سال 89 بازنویسی و آماده کردم که در قالب بروشور توسط حوزه هنری شهر ری به صورت انبوه منتشر و در بین زائران مرقد مطهر حضرت روح الله توزیع گردید:

 

من را نبین!

رسم است گاهی که روحانی وارد مسجد می شود یکی داد می زند و از مردم می خواهد صلوات بفرستند.

وارد مسجد که شد یکی با صدای بلند فریاد زد: صلوات!

فرصتی که پیش آمد او را صدا زد و گفت: برای چه صلوات فرستادی؟ برای پیامبر خدا یا به خاطر من؟! اگر می خواهی برای پیامبر صلوات بفرستی بگذار فرصتی دیگر؛ اما اگر به خاطر من است بدان که از دستت راضی نیستم.

حجت الاسلام محمد سروش محلاتی/ حدیث نور، ص 37، 36

مثل مولا

نشسته بود و به آرامی داشت جورابش را وصله می زد. انگار نه انگار بالاترین شخصیت یک کشور ثروتمند است. انگار نه انگار ابهت و همّت او جهانی را مسحور خود ساخته است. اشک در چشمانم حلقه بست.

گفتم: آقا! اجازه بدهید جورابی برایتان تهیه کنم.

به آرامی پرسید: از پول کی؟

می دانستم نمی خواهد باری بر دوش بیت المال بگذارد. می دانستم از شائبه اسراف هم پرهیز می کند.

پاسخ دادم: از همان پولی که شما به عنوان حقوق به ما می دهی.

سیره عملی اش همین بود. اصرار من فایده ای نداشت. می گفت: همین خوب است. مشکلش چیست؟!

یدالله شمسعلی/ سیرت آفتاب، روایت26، ص32

در فکر رزمنده ها

هواپیماهای دشمن حمله شدیدی را آغاز کرده بودند. صدای وحشتناک شلیک ضدهوایی ها فضای رعب آوری را ایجاد کرده بود. برق ها را قطع کرده بودند. داشتم بالای حسینیه نگهبانی می دادم. دلم پیش امام بود. پله پله ها را در آن تاریکی به سختی طی کردم و خودم را به زیرزمین رساندم. از پیرمرد مستخدم سراغ امام را گرفتم.

پاسخ داد: حاضر نشد با ما به پناهگاه بیاید. گفت آنها که پشت تفنگ هایشان نشسته اند و نمی توانند به جای امن بروند چه فرقی با من دارند؟

محمد رضا رضوان طلب/ آخرین حلقه رزم، ص69

اول، خدا!

همه شان آدم های مهمی بودند. به عنوان سران کشورهای اسلامی آمده بودند پیش امام تا درباره صلح بین ایران و عراق مذاکره کنند. اذان ظهر را که گفتند، جلسه را نیمه کاره رها کرد. هیچ چیز نمی توانست نماز اول وقت را از او بگیرد. عادت داشت لباسش را برای نماز خوش بو کند. از من عطر خواست، بعد ایستاد به نماز. آن بنده های خدا هم پشت سرش قامت بستند.

حجت الاسلام توسلی/ درس هایی از امام، ص129

 دل شیر

خردا 42 بود. فهمیده بودند امام می خواهد سخنان کوبنده ای بر ضد شاه بگوید. چند کامیون پر از نیروهای کماندو و مزدورهای قوی هیکل آورده بودند و در سطح شهر قم مانور دادند. ترس بر خیلی ها غلبه کرده بود. عده ای آمدند و گفتند: آقاجان! اوضاع خطرناکی است. احتمال دارد هر اتفاقی بیفتد. آنها به شما رحم نمی کنند. خواهش می کنیم امروز را در خانه بمانید و بیرون نروید.

با خونسردی جواب داد: بیرون می روم، آن هم با جیپ روباز تا همه شهر مرا بببینند!

ساعتی بعد راه افتاد و رفت فیضیه برای سخنرانی.

حجت الاسلام حسن روحانی/ روزنامه کیهان، 24/3/1362

محضر یار

وارد سی. سی. یو که می شدی با دیدن رنگ رخسارش می توانستی متوجه شوی که حال و روز خوشی ندارد. به خاطر بیماری اش، آن قدر به او سوزن زده بودند که پوست دستش سیاه و کبود شده بود.

با این حال از ما آبی می خواست و وضویی می ساخت و بی توجه به ضعف جسمی و رنجی که از بیماری می کشید، می ایستاد به نماز. با خدا که حرف می زد، آرامش عجیبی داشت.

سید محمد سیادتی/ فصل صبر، ص217

مرد آسمانی

دلمان می خواست یک بار بگوید: یک لیوان آب برایم بیاورید! آن وقت با سر می دویدیم و خواسته اش را اجابت می کردیم؛ اما هرگز این اتفاق نیفتد. نه از ما که فرزندانش بودیم و نه از مادرمان که همسرش بود، هیچ گاه تقاضایی نکرد. خودش بلند می شد و کارش را انجام می داد. می گفت: از شما توقعی ندارم، جز این که واجبات را انجام دهید و محرمات خدا را ترک کنید.

پا به پای آفتاب/ فریده مصطفوی، ص52 و 92

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امروز، حرم بانو

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۰۵ ب.ظ

photo_2024-06-01_19-56-03_a9oa.jpg

 

دوستان وبلاگی و غیر وبلاگی سفارش کرده اند حرم می روی نایب الزیاره ما باش. همواره به این عهدم وفادار بوده ام.

 

photo_2024-06-01_19-55-46_curq.jpg

 

این سایه بان پارچه ای نازک در حیاط صحن عتیق، ایده هر کس که بود خیلی به جا و جالب و مفید بود.

 

photo_2024-06-01_19-55-55_smg1.jpg

 

پیرمرد توی حس و حال خودش بود. تو هم به خواسته ات می رسی پدرجان. ان شاءالله کسی از این درگاه دست خالی بر نخواهد گشت.

 

photo_2024-06-01_19-56-10_bljv.jpg

 

امروز به روایتی شهادت امام رضا علیه السلام به شمار می آید. تعدادی از دستجات عزاداری که اغلب عرب زبان یا پاکستانی بودند در حرم حضور داشتند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

طلبه عشق

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۱۵ ق.ظ

زندگینامه: سید على اکبر ابوترابی (۱۳۱۸ - ۱۳۷۹) - همشهری آنلاین

 

این متن را سال 1386 نوشتم که همان زمان در دو سه تا از نشریات چاپ و منتشر شد. در سالگرد ارتحال این طلبه حقیقی یادی از آن کردم:

 

۱- ابوترابی، فرد بود اما خودش را فدای جمع می کرد. تنها چیزی را که تفریق می نمود، "خود"خودش بود.

2- ابوترابی، رنگ و بوی خاک را داشت. او پرتویی از بوتراب بود.

3- او جز در حریم یار قدم ننهاد و راهش فقط از "حرم تا حرم" بود.

4- او فریادگر پیام آزادگان بود، بی هیچ قیل و قال. پای اراده اش این طریقت را به شریعت او گره زده بود.

5- او هیچ گاه اسیر نبود، اما عصیر...؟!او عصاره فضایل انسانی بود.

6- ابوترابی آزاده بود حتی پس از دوران اسارت! حصار نفس، شکننده ترین جماد هستی بود در برابر اراده او.

7- دل صبور او کهف الاحرار بود و کلام دریایی اش آرامش بخش جان های خسته و پرتلاطم.

8- ابوترابی، خودکاربود اما خودنویس؟...نه!

9- او با خدا بود نه با خودش که با "من" نمی توان ابوترابی شد.

10- هر بار که در سحرگاه محراب کوفیان، فرق جانش از دشنه جهل و نسیان شکافته می شد لبخند کشنده اش! زخم فراق را با مرهم فزت و رب الکعبه التیام می بخشید.

11- "پاک باش و خدمتگزار" شعار انتخاباتی اش بود که از بین میلیون ها نامزد مدعی، فقط با یک رای برای نوشیدن شهد وصال، انتخاب شد.

12- او دائم الصوم بود حتی در عرصه سیاست، چیزی نمی خورد جز زمین! که دنیای اهل تزویر، او را زمین خوار متبحری بار آورده بود! زمین می خورد، باز یاعلی می گفت و می ایستاد.

13- او بیدار بود همیشه.  تا بشود روایت گر نغمه زهرایی " الجار ثم الدار".

14- این گونه شد که امروز نمی توان از آزادی و آزادگی دم بر آورد و ابوترابی را نادیده انگاشت. او دیکتاتور! بلامنازع قلم های سوخته ای است که زیر خروارها سخن کاغذی، گاه عَلَم ماندگار حرّیت را افراشته می دارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ارتفاع پست!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۲۴ ب.ظ

رونمایی توییتری علی لاریجانی از دو شعار انتخاباتی خود: ⁧ارتفاع بگیریم و‏  ملت قوی

 

اولین رییس جمهور ایران یک آقازاده بود. خارج تحصیل کرده بود. نقشی در انقلاب نداشت. همه را از بالا به پایین نگاه می کرد. خودش را از امام هم بالاتر می دید. سرنوشتش با خفت و خاری گره خورد.

علی لاریجانی یک آقازاده است. سرد و گرم دنیا را نچشیده. در غرب تحصیل کرده است. هزینه نداده و در بحران و خطر حضور نداشته نه در انقلاب نه دفاع مقدس نه در فتنه ها. او هم به زبان تحقیر و تبختر عادت دارد و میخواهد رییس جمهور شود.

خدایی که نمرود را ذلیل کرد هر متکبر خودپسندی را نیز رسوا می سازد. ان الله لایحب کل مختال فخور.

یک نکته را هم باید به دنیازدگان سیاست باز و قدرت پرست یادآور شد. همه شهدا در ظاهر به زمین افتادند. تکه تکه و غرق در خون شدند؛ اما شهادت به فرموده رسول الله بهترینهای امت را گلچین می سازد. عزت از آن خداست. شهدا عزیز ملت و چشم و چراغ تاریخند. چه بسیار فرعونها و یزیدیان و نمرودیانی که در ظاهر به ارتفاع رسیدند اما در دنیا و آخرت ذلیل و حقیر گردیدند. عزت از آن خداست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ته مایه منطق نقد!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۲۵ ق.ظ

با آغاز غیر رسمی رقابت بین نامزدهای انتخابات پیش رو بعضی سایتهای اصلاح طلب با روش نخ نما شده خود در صدد تخریب رقبا بر مبنای ظواهر و با نگرش سطحی برآمده اند. از شب گذشته، "تیپ نچسب احمدی نژاد"، "کت ناتراز جلیلی" و "عینک جذاب خاتمی" به تیتر اخبار بعضی سایتهای طیف غربگرا تبدیل شده است:

 

تیپ جدید احمدی‌نژاد دوباره مورد توجه قرار گرفت

پوشش عجیب یک نامزد در ستاد انتخابات ریاست‌جمهوری

عینک متفاوت سیدمحمد خاتمی در یک مراسم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شورای نگهبان خیلی باید پاسخگو باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۱۱ ق.ظ

 

غلامرضا تاجگردون در حالی از سوی شورای نگهبان تأیید صلاحیت گردید که اعتبارنامه وی در مجلس قبل با مستنداتی متقن رد شده بود. در اولین جلسه مجلس فعلی هم اشتباهی در شمارش آراء هیات رئیسه رخ داد که شائبه برانگیز است.

در انتخابات ریاست جمهوری نیز گاه شاهد چنین رفتارهای متناقضی بوده ایم. در حالی عناصری خوش نام مانند باقری لنکرانی  و متکی و زاهدی و سعیدی کیا و ... رد صلاحیت شدند که چهره های دارای پرونده مالی و اقتصادی یا امنیتی مثل غرضی و روحانی و جهانگیری به تأیید شورا رسیدند.

یا مجلس خبرگان که اساتید حوزوی مثل آقاتهرانی و سقای بی ریا و...، رد و حسن روحانی با حداقل سواد فقهی به تأیید می رسید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رخنه

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۵۳ ق.ظ

ماجرای پر سروصدای یک فیلم از داخل زندان قزلحصار

 

ورودی زندان، بخش قرنطینه، فیها خالدون طرف را با فرو کردن انگشت تفحص می کنند مبادا در خودش چند نخود مواد مخدر جاساز کرده باشد! حالا چگونه است که هر چند وقت یکبار فیلمی از وضعیت داخل زندان ها از طریق گوشی موبایل که جزو اقلام ممنوعه است بیرون می آید خدا می داند و مسئولان حراستی که حواسشان به زیر مجموعه خودشان نیست.

زندان که یک مجموعه محدود و به شدت کنترل شده است را نتوانی حفاظت کنی می خواهی وضعیت مواد و قاچاق و خلاف را در گستره جامعه تحت کنترل در بیاوری؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رأی سفید هم حق است

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۷:۵۲ ق.ظ

یادم می آید هر بار که کشور درگیر اغتشاش و ناامنی شد مسئولانی مصاحبه کرده و وعده دادند طرحی در دست بررسی است و به زودی اجرا می شود که ضوابط برگزاری راهپیمایی های اعتراضی را در چارچوب قانون و با اخذ مجوز تسهیل می کند، حتی مکانهایی در این خصوص پیش بینی شده و ...

اغتشاش ها که می خوابید این وعده هم فراموش می شد و تجمعات کوچک ولو با رویکرد ارزشی با بگیر و ببند و پرونده سازی همراه می گردید.

به طول کلی و معمول، هیچ مسئولی از انتقاد خوشش نمی آید حق باشد یا نا به حق، کسی دوست ندارد خواب آرام و خوشش آشفته شود.

رأی سفید هم یکی از روش های اعتراضی نرم و قانونی است. صاحب رأی حق دارد نظرش را اینگونه بیان کند. بهتر از آن است که ساختار شکنی و ناهنجاری و آشوب به پا کند. باید متوجه باشیم که رأی سفید و باطله هم دارای پیام است. انتظار داریم همه در چارچوب زمینی که ما طراحی می کنیم بازی کنند بعد که گندش در آمد شانه هایمان را بالا بیندازیم و بگوییم که خودتان انتخاب کردید، چشمتان کور؟!

شاید یکی به اینجا برسد که با توجه به فقدان گزینه مطلوب، لازم است با دست به زیر میز بکوبد. این حق را دارد و به دیدگاه او هم باید احترام گذاشت. شخصا این کار را توصیه نمی کنم اما موافق این همه جنجال بر سر رأی سفید که می تواند اتفاق و حقی قانونی و طبیعی شمرده شود هم نیستم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تمدن حیوانی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۴۹ ق.ظ

عکس/ همه چشم‌ها به رفح

 

آنچه در رفح اتفاق افتاد، آنچه در غزه اتفاق افتاد، آنچه در صبرا و شتیلا اتفاق افتاد و... بر خلاف آنچه که درباره قتل یهودیان توسط ارتش هیتلر بیان می شود مستند و عینی و فاقد اغراق است. غرب سکوت می کند. خبری از تشکیل ائتلاف جهانی برای دفاع از حقوق بشر مشابه آنچه در عراق و افغانستان و ... اتفاق افتاد نیست. اسرائیل فرزند نامشروع تمدن غرب است. نهادهای بین المللی هیچ کارایی مفیدی برای توقف جنایات رژیم غاصب ندارند. مشابه این سکوت نحس و حقیرانه را در جریان حملات شیمیایی و موشک باران شهرهای ایران توسط عامل و مزدور غرب یعنی صدام نیز شاهد بودیم.

آیا روزی می رسد غربزدگان خودباخته و مدعیان انسانیت و اخلاق و دفاع از حقوق حیوانات از خواب غفلت بیدار شده و کعبه آمال خویش را در تمدن پوشالی غرب وحشی جستجو نکنند؟

بنای تفکر امپریالیسم بر دفاع از شرافت و انسانیت نیست و خوی منفعت طلبی و سرمایه سالاری و غارتگری و برده داری اساس شالوده نظم نوین مطلوب ابرقدرتهاست. آیا خودباختگان و مدعیان روشنفکری روزی به این حقیقت روشن اعتراف خواهند نمود؟ خواب زدگان هویت گریز تا کی قرار است از آنچه که نظام سرمایه داری برای ایران و بسیاری از کشورهای دیگر در سر دارد غفلت بورزند؟ وجود این همه شبکه و رسانه های ماهواره ای و تشکلهای به اصطلاح مستقل بین المللی و... واقعا برای نجات ملتهاست؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دوستی و گذشت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۲۷ ق.ظ

۵ عامل مهم در تداوم دوستی - ایسنا

 

دیروز دیداری کوتاه اما دلنشین با دوست خوبی داشتم که برای سفری کوتاه در ایام رحلت امام به قم آمده است.

جریان دوستی خود با این بنده خدا را از ماجراهای عجیب زندگی ام میدانم. به رغم تفاوت نظر و نزاع متعدد و آتشین در طول سالهای آشنایی هنوز اما این رفاقت پایدار و مستدام و توأم با محبت و خیرخواهی باقی مانده است.

دو نفر هستند که هیچگاه دست از رفاقت با انسانها بر نمی دارند. یکی خداست که از روی کرامت و بزرگواری هر چقدر به او بدی کنی باز هوایت را دارد و به تو روزی می دهد و ...

یکی هم شیطان که هر چه به او بدی کنی، فاصله بگیری و لعن بفرستی باز هم از روی خباثت و شیطنت دست از سرت بر نداشته و رفاقتش را به هم نمی زند.

از قدیم گفته اند پیدا کردن دوست، راحت اما نگه داشتنش مهم و گاه دشوار است.

امیدوارم دوستی های ما خدایی و همواره پایدار باشد. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودش باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۱۴ ق.ظ

زندگینامه سعید جلیلی

 

سعید جلیلی شخصیتی سالم، گفتمانی، مشرف به امور و دارای برنامه است. وجود او و امثال او را در هر انتخاباتی باید مغتنم دانست. اما اگر این بار هم بخواهد به نفع کسی با هر مصلحتی کنار بکشد عملا مرگ سیاسی خودش را رقم زده است. از دیرباز طیف مدعی اصولگرایی که همواره از روکش دین و انقلاب برای توجیه فعالیتهای مافیایی خود بهره گرفته اند نگاه پدر سالارانه و ابزاری به جریان های اصیل انقلاب داشته و به بهانه های واهی و من درآوردی درصدد مصادره ارزش ها و اندیشه های انقلاب در راستای تأمین منافع باند قدرت طلب متبوع خویش بوده اند. جریان انقلاب نباید وجه المصالحه احزاب سیاسی قرار بگیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از نی ریز تا ونیز

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۰۸ ب.ظ

کتاب خاطرات سفر آقای احمد ارشاد نی ریزی را خواندم و لذت بردم. به خواندن زندگینامه ها، خاطرات و سفرنامه ها علاقمندم و همپای نگارنده در صفحات کتاب زندگی اش سیر می کنم و از تجربیاتش توشه ای بر می دارم.

آقای احمد ارشاد یک ایرانی هنر دوست اهل استان فارس است که در حین گشت و گذار و سفر به آلمان و ایتالیا و سوئیس و فرانسه از توجه به فرهنگ دوستان وطنی مقیم خارج نیز غافل نیست. سفرنامه این معلم جنوبی اگر چه کوتاه بود اما به نکته ها با دقت، توجه و اشاره می کرد.

نگارنده شکر خدا از آن دست افراد خودباخته یا خود تحقیر نبود که به محض نشستن پرنده ذهن و بیتوته بر بام غرب و ورود به مکانی جدید دلشان غنج رفته و چشم و گوش بسته و شیدا به تحسین و به به و چه چه صرف بپردازند. جایی برجستگی و هنر و ارزش و ادب و سنت و زیبایی می دید با صداقت بیان می کرد. جایی نقد و بی اخلاقی و قانون شکنی می دید هم ابایی از اظهار نداشت؛ مثل مشمئز کننده بودن انبوه فضولات رها شده سگها، وجود جیب بر، وجود صف، گرانی، متکدیان ژولیده و ... در بعضی شهرهای بزرگ اروپایی. او به توحش سلاطین روم باستان در طعمه قرار دادن بردگان مقابل حیوانات درنده برای تفریح نیز اعتراض دارد و ضرورت استفاده از آداب و پوشش مخصوص در اماکن مقدس غربی را گوشزد می نماید.

این تا اینجای کار؛ که عرض کردم از خواندن کتاب لذت بردم.

یک نکته ای می خواهم صرفا بهانه نموده و متذکر شوم و قطعا منظورم به نگارنده اثر نیست که خودش استادی خوش سفر و هنرمند و دلسوز و وطن پرست است.

بارها در شهرهای مختلف افرادی را دیده ام که حتی از اماکن تاریخی و فرهنگی شهر خود بی اطلاعند چه برسد به آن که انگیزه و عزمی برای سفر به سایر نقاط زیبای کشور را داشته باشند.

مثلاً بعضی اهالی جلفا به کلیساهای تاریخی و با شکوه اطراف، آبشار بی نظیر آسیاب خرابه و نیز مزار شهدای غیور مرزبان جنگ جهانی دوم اصلاً سر نزده اند. خیلی از همشهریان خودم در بابل تا کنون از موزه این شهر و یا خانه و آثار هنری بانو مکرمه قنبری و یا هفت آبشار تیرکن و درازکش و ... بازدید نکرده اند. خیلی از مازندرانی ها طبیعت مسحور کننده کلاردشت و کیاسر و ... را ندیده اند. خیلی از تهرانی ها از موزه های متنوع پایتخت بی اطلاعند، حتی گذری هم به توچال و ... نداشتند. خیلی ها در قم به بارگاه موسی مبرقع و خانه ملاصدرا و دریاچه نمک و در باغ و باغ پرندگان و... نرفته اند. مردم استانهای مرکزی و اصفهان و قم و اطراف اغلب اصلا خبری از غار نخجیر در دلیجان که یکی از شکوهمندترین آثار باستانی طبیعی دنیاست ندارند. خیلی از مردم خوزستان چغازنبیل و تپه ها و قلعه های باستانی شوش و مناطق تاریخی رامهرمز و ... را ندیده اند و...

خب این خوب نیست. ایران مهد تمدن و تاریخ و فرهنگ و هنر جهان است و البته طبیعت بعضی نقاط آن در دنیا نمونه ندارد که نرفتن و ندیدن و بی محلی ما قطعا کم لطفی به فرهنگ این مرز و بوم و زمینه ساز استیلای فرهنگ بیگانه است.

بگذریم.

پاورقی صفحه 113 کتاب فوق الذکر مطلب کوتاهی درباره مرحوم ایرج زهری از فرهنگ دوستان و پژوهشگران عرصه هنر خواندم که دلم می خواهد جهت استفاده علاقمندان در فضای مجازی هم منتشر شده و قابل دسترس باشد:

"ایرج زهری یک ماه پس از سفر ما، ارتباطش قطع شد. با خواهرش در تهران تماس گرفتم. گفت: ایرج به سرطان خون مبتلا شده و تحت درمان است. نوروز 91 به ایران آمد و با من تماس گرفت و گفت: پس از یک آزمایش خون به شیراز می آیم. اما متأسفانه نتوانست به شیراز بیاید و بلافاصله به آلمان برگشت و در بیمارستان اِسِن بستری شد.

شامگاه چهارشنبه 22 اردیبهشت در حالی که روی تخت دراز کشیده بود و با هدفون آهنگ ارموتسارت را گوش می کرد به همسرش باربارا گفت: صحنه آخر تئاتر تمام شد، پرده را بکش.

روی تخت دراز کشید، چشم باز کرد و با لبخند همیشگی گفت: خدا من را بخشید، می روم پیش خدا.

و آخرین نفس را کشید. به همین سادگی! روحش شاد و نام و یادش پایدار."

 

مشخصات، قیمت و خرید کتاب خاطرات سفر اثر احمد ارشاد | نهنگ

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جای کوچکی به نام بهشت!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۵۲ ق.ظ

photo_2024-05-29_11-44-41_5r8z.jpg

 

حاجیه خانم حلیمه اسحاقی گرجی ساعاتی پیش درگذشت. اهل روستای کوهستان بهشهر بود. فراق همسر مرحومش حجت الاسلام محمدحسین داوری کوهستانی را تحمل کرد.

دو پسر جوانش به نامهای عبدالحمید و عبدالصاحب داوری کوهستانی در دفاع مقدس به شهادت رسیدند.

دامادش سردار سرتیپ پاسدار حاج حمید رضا قاجار کوهستانی بود که او نیز به شهادت رسید.

برادرزاده اش امیرعلی اسحاقی هم از شهدای والامقام است.

بهشت برای چنین بانوی صبور و بزرگواری، کوچک است. شادی روحش فاتحه ای نثار کنیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دو حادثه در یک روز

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۱۳ ق.ظ

سقوط هواپیمای اف-۳۵ آمریکا + فیلم

 

در همین 24 ساعت اخیر یک فروند هواپیمای اف-35 آمریکا در نزدیکی پایگاه هوایی در فرودگاه بین‌المللی «سانپورت آلبوکرک» سقوط کرد.

همچنین در پی وقوع انفجار در بانکی در ایالت «اوهایو»ی آمریکا، دستکم ۷ تن زخمی و دو تن دیگر مفقود شدند.

الان وزیر خارجه قبلی شون پیام میده میگه بخاطر تحریمهای ایران بود؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پر شور تر از همیشه

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ خرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۴۹ ب.ظ

شعب اخذ رای در اردبیل با صف‌ طولانی رای‌دهندگان مواجه است - خبرگزاری مهر |  اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency

 

مناظره بین احمدی نژاد و علی لاریجانی بر فرض تأیید صلاحیت احتمالی، پربیننده ترین برنامه تاریخ سیمای جمهوری اسلامی خواهد بود.

به من باشد معتقدم هر رجل سیاسی که نسبت به امور جاری کشور اشراف داشته و متهم به ارتباط با بیگانه یا فساد اقتصادی و اخلاقی نباشد صلاحیت تأیید و ورود به عرصه انتخابات را دارد و بر حجم مشارکت عمومی خواهد افزود. سایر موارد اختلافی، کم اهمیت و قابل اغماض است. ملت هم سرگرم شده و نشاط اجتماعی تقویت خواهد شد!

از سوی دیگر این مساله را باید مدنظر داشته باشیم که مناظره ها نقش اساسی در اقبال مردم به کاندیداها دارد. طبیعی است علی لاریجانی و ظریف و حسن روحانی که سخنور و در عرصه بیان پیشتاز بوده و خوش زبان و حاضر جواب با رویکرد تهاجمی هستند به راحتی میتوانند شخصیت های مبادی آداب مثل سعید جلیلی و ... را در انظار عموم به گوشه رینگ برانند. یکی مثل محمود احمدی نژاد است که به سادگی می تواند با چند جمله، مچ رقیب را گرفته و او را از گردونه بازی خارج کند. 

فارغ از این بحثها و هر نقد و نظری که پیرامون شخصیتها داریم، امیدوارم رقابت انتخاباتی پیش رو یک رقابت زیبا و با مشارکت حداکثری بوده و نتیجه آن به نفع مردم و جامعه اسلامی رقم بخورد.

راستی یک نکته ای! انتخابات قبلی ریاست جمهوری همزمان با انتخابات شوراهای شهر و روستا برگزار شد. قرار هم بر این بوده که این دو انتخابات همزمان برگزار شوند. الان با توجه به انتخابات زودرس و پیش از موعد ریاست جمهوری تکلیف انتخابات بعدی شوراها چه خواهد بود؟ آیا به صورت مستقل برگزار می شود یا با طولانی ساختن مدت حضور اعضا با انتخابات دیگری همزمان خواهد شد؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وصیتنامه شهید سید روح الله عمادی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ خرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۴۶ ق.ظ

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و درود به خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و ذریه تابناکش و سلام و درود به منجی عالم بشریت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلام و درود به روح بلند و ملکوتی حضرت امام رحمت الله علیه وبا سلام و درود بی کران بر ارواح پاک و طیبه مطهر سرخ جامگان که با ایثار خون و هدیه جان، سرودی به قامت کلمه حق سرودند و پیام آور خبر آزادی و حریّت گشتند و سلام و درود به رهبر عزیزم.

خدایا بی پناهم ز تو جز تو نخواهم       اگر عشقت گناه است ببین غرق گناهم

دو دست دعا فرا برده ام به سوی آسمان ها    که تا پر کشم ز بال فلک رها در کهکشان ها

خدایا چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت، سراپا تقصیر و نافرمانی ام. گر چه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. می ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب العفو.

خدایا نمیرم در حالی که از من راضی نباشی، ای وای که سیه روز خواهم بود. خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی، هیهات که نفهمیدم. خدایا قبولم کن. یا اباعبدالله شفاعت.

شنیدم سیدالشهدا دم جان دادن می آید، آقاجان! از همین جا سلام می دهم السلام علیک یا اباعبدالله.

روز مرگم وعده دیدار بده        و آنگه تا به لحد خرّم و دلشاد ببر

آنقدر لذت بخش است انسان آماده باشد برای دیدار پروردگارش ولی چه کنم تهیدستم.

خدایا قبولم کن. در تاریخ اسلام چیزی که امام حسن علیه السلام را شکست داد نبودن تحلیل سیاسی و بصیرت در مردم بود. چیزی که فتنه خوارج را به وجود آورد و امیرالمؤمنین علیه السلام مظلوم را آن طور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آن گونه مظلوم کرد و الا همه مردم که بی دین نبودند.

عزیزانم! اگر شبانه روز شکر گذار باشیم که نعمت اسلام و امام و ولایت را به ما عنایت فرموده باز کم است. آگاه باشیم که سرباز راستین و صادق این نعمت شویم و  خطر وسوسه های درونی و دنیا فریبی را شناخته و برحذر باشیم و خلوص در عمل تنها چاره ساز است. ای عاشقان اباعبدالله! بایستی شهادت را در آغوش گرفت. بایستی محتوای فرامین امام رحمت الله علیه و رهبر عزیزمان را درک و عمل نماییم. بصیرت داشته باشیم تا بلکه قدری از تکلیف خود را از شکرگذاری به جا آورده باشیم. بی طرفی در دعوای حق و باطل معنا ندارد. باید مقابل باطل ایستاد اگر شاعری هنرمندی و یا هر کسی دیگری در جنگ حق و باطل بی طرف باشد تضییع نعمت خداوند است و اگر طرف باطل بود خیانت است و جنایت است. در اسلام تماشاچی نداریم.

گاهی شهید شدن آسان تر از زنده ماندن است. این نکته را اهل معنا و دقت خوب درک می کنند. گاهی زنده ماندن و تلاش کردن درک محیط و بصیرت داشتن به مراتب مشکل تر از شهید شدن و به لقای الهی پیوستن است.

دعا کنید شهید باشیم نه این که فقط شهید شویم.

اصلاً تا شهید نباشیم شهید نمی شویم.

سخنی چند با دوستانم:

دوستان و همرزمان عزیزم! برای دفاع از اسلام و ولایت و ایران عزم راسخ داشته باشید چرا که پیروزی از آن شماست. هجمه دشمن (فرهنگی/ نظامی/ سیاسی/ اجتماعی و ...) بسیار سنگین و خصمانه است و راه مقابله با این هجمه به فرموده حضرت امام خمینی رحمت الله علیه پشتیبانی از ولایت فقیه است. نیّت ها را خالص کنید و پشت سر ولایت حرکت کنید و نتیجه اش را به خدا بسپارید چرا که خودش وعده نصرت و پیروزی داده است.

تهاجمی که به قشر مذهبی و خصوصاً ما بسیجیان و  سبزپوشان حریم ولایت می شود بیانگر قدرت روزافزون شما و ضعف وناتوانی دشمن است. خوسازی کنید. تعلیم تهذیب و ورزش سه شاخصه شما باشد. همدیگر را دوست داشته باشید و با علم و عمل به پیش بروید و منتظر تقدیر و تشکر کسی نباشید. اجرتان عندالله.

و اگر بدی از بنده حقیر دیدید به بزرگی خودتان حلال کنید.

سخنی با پدر و مادرم

پدر و مادر عزیزم سلام. چه بگویم که زبانم قاصر است و چه بنویسم که دست هایم لرزان، زندگی کردن در شرایط سخت روستا و کمبود امکانات موجب می شد که شما بیشتر تلاش کنید تا زمینه آسایش ما فراهم شود و هیچ وقت زحمات بی دریغ شما را فراموش نخواهیم کرد. کارهای سخت و طاقت فرسا موجب شده که بدنتان رنجور شود و خستگی بر تنتان نمایان گردد و این برایم سخت و عذاب آور بود. حال زمانی فرا رسیده است که ما کمک حال شما باشیم. ولی متأسفانه پی زندگی و کار خود رفتیم. و با دور ماندن از شما به خاطر شرایط شغلی ام نتوانستم آن چه شایسته شماست خدمت کنم.

پدر و مادر عزیزم بهترین لحظات زندگی ام موقعی بود که به شما کمک می کردم و رضایتمندی را در چهره تان می دیدم ولی چه سود که لایق نبودم تا بیشتر خادمتان باشم. پدر بزرگوارم قدت خمید تا ما راست شویم و بدنت خسته شد تا ما حرکت داشته باشیم. کوه رنج بودی و من غافل. حلالم کن.

مادر عزیزم فدای محبت مادرانه ات. فدای موهای سفیدت. حلالم کن که جز زحمت چیزی نداشتم. مادرم مواظب عمادم باش.

سلام بر حاج ننه و همه همسایه ها و هم روستایی ها حلالم کنید.

درد و دلی با همسرم.

همسر گرامی ام فاطمه خانم سلام.

چه عمر با هم بودنمان کوتاه بود. چه آرزوها و برنامه هایی برای زندگی مشترکمان داشتیم. قسمت این بود که چند صباحی در کنار هم باشیم. البته شرمنده ام که نتوانستم زندگی شایسته برای شما فراهم کنم. شرمنده ام به خاطر شرایط شغلی ام که اکثر مواقع مأموریت بودم. این بار سنگین زندگی و تربیت فرزند به دوش شما بوده است.

شرمنده ام که همیشه تحملم کردی و نگذاشتی از این اهدافم فاصله بگیرم. شرمنده ام از این که سختی زیادی کشیدی تا من و عماد راحت باشیم. شرمنده ام از این که با مریضی عمادم کنار آمدی و یک بار گلایه نکردی و شرمنده ام از این که کنارم و بودی و نتوانستم خوشبختت کنم. خانم مهربانم! مثل همیشه نمازت را اول وقت بخوان و برایم دعا کن. پسرمان را مکتبی و ولایی تربیت کن؛ برای سربازی امام زمان(عج).

در حفظ حجاب اسلامی کوشا باش؛ چرا که برای حفظ چادر سیلی ها خورده شده و خون ها ریخته شد. مواظب عماد باش. بدنش خیلی رنجور است. نگذار بی پدری را حس کند. با توجه  به مشکلی که دارد از نظر اخلاق و علم تقویتش کن.

هر وقت بهونه منو گرفت بیارش پیش من. حتماً می آیم. دیگر سفارش محمد عماد را نمی کنم. به خانواده ات (پدر بزرگوارتان، مادر مهربانتان، خواهر و برادرت) سلام برسان و بگو حلالم کنند. فاطمه عزیز حلالم کن.

پسر عزیزم محمد عماد!

سلام عماد جانم. وقتی این مطلب را می نویسم تمام خاطراتت برایم تداعی می شود و بغض می کنم. چقدر برایت زود بود دکتر رفتنت. چقدر برایت زود بود هر شب آمپول تزریق کردنت. چقدر برایت زود بود بی پدر شدنت. چقدر برایت زود بود مرد خونه شدنت. فدای بازوهایت بشم که هر شب تحمل آمپول می کرد.

عماد جان! – به یاد بازی کردنت- به یاد گریه های ناشی از سوختن بدنت- به یاد دست دادن محکمت- به یاد افتادنت- به یاد دویدنت- به یاد قصه هایی که برایت می گفتم- به یاد زبون ریختنت- به یاد دست های کوچکت- به یاد ذوق زدگی دیدارهای اولمان و به یاد ناراحتی های خداحافظی هایم.

محمدعماد عزیزم! شنیدم کانون ثبت نام کردی و همیشه به من می گفتی مهندس صدات بزنم. عماد جانم خوب درس بخوان درس خواندن همراه با اخلاق اسلامی و عمل تا فرد مفیدی برای جامعه ات باشی. عماد جان شرمنده اتم چرا که نتونستم حق پدری را ادا کنم. شما هم شرایط شغلم را تحمل می کردی و خود را به اسباب بازی که می خریدیم دلخوش می کردی. شرمنده ام که با سن کم شرایط منو درک می کردی. شرمنده ام که زود مسئولیت سنگین را به شما سپردم. پسر عزیزم حلالم کن و پشتیبان مادرت باش. دوستت دارم.

خواهرها و برادرها دامادها زن داداش ها خواهرها و برادرزاده های عزیزم سلام. مدتی نه چندان طولانی در خدمت شماها بودم و آرزوی من همیشه موفقیت شما بود. حاضر بودم در سختی باشم تا شماها راحت باشید ولی حیف که توفیق نداشتم و چیزی جز زحمت برایتان نبودم. از این که همیشه تحملم کردید از همه شما سپاسگذارم. وجود پدر و مادر مانند سفره ای است که فقط یک بار پهن می شود. قدر این فرصت را بدانید و به پدر و مادر خوب و شایسته خدمت کنید. همدیگر را دوست داشته باشید و پشتیبان هم باشید. بزرگوارانم در نزد خداوند بالاترین عمل که از شهادت در راه خدا اسلام نیز افضل تر می باشد این است که همیشه و در همه حال به یاد خدا باشید و پشتیبان ولایت باشید تا به مملکت و کشورتان آسیب وارد نشود.

یک درخواست دارم مواظب محمدعمادم باشید.

راستی آقا رمضان و آقا محمدطاهر خیلی دوست داشتم در جشن عروسی شما باشم.

عزیزان من برایم دعا کرده و حلالم کنید.

ای حیات! با تو وداع می کنم. با همه ظاهر زیبنده و با هیبتت. ای روح من به فرمان مشتاقانه به سوی شهادت حرکت کنید و ای بدنم که سال ها به من خدمت کردید در لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید.

ای قلب من این لحظات آخر را تحمل کن. به شما قول می دهم که در یک استراحت عمیق و ابدی آرام گیرید.

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گمشده!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ خرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۰۷ ب.ظ

photo_2024-05-27_11-57-38_r6te.jpg

 

نتیجه تربیت ناصحیح خانواده، ناامنی در حریم خانواده، ارضای نادرست نیازهای اساسی بلوغ –جسمی و روحی- پناه بردن به منابع ظاهری و کاذب، سراب و ولنگاری فضای مجازی، نتیجه گستاخی برای رفع نیازهای طبیعی و غیر قابل انکار...

و به طور کلی: جابجایی فرهنگ و قوانین مرتبط با ازدواج و تشکیل خانواده

در این بین اما؛

جامعه .... هیچ ... هیچ... هیچ

مسئولین در خواب

ارائه منابع و راهکارهای دینی... ضعیف!

ارسالی یکی از دوستان

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نروم جز به همان ره که تو ام راه نمایی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۶ خرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۳۶ ب.ظ

photo_2024-05-26_20-36-09_tx7.jpg

 

هر دو فرزند خمینی هستند و وصفی از او را به دوش می کشند.

خمینی روح الله بود، روح خدا در کالبد زمان و چون ابراهیم بر فرق بتهای زمانه کوبید و کاخهای ستم و استبداد را به لرزه انداخت.

سید روح الله عجمیان با شهادتش جانی دوباره به انقلاب بخشید، نقاب از چهره تزویر و مدعیان دروغین آزادی زدود و توحش و نفاق شان را بر ملا ساخت.

سید ابراهیم رئیسی بت تبختر و فرعونیت و جاه طلبی و کبر را در هم شکست. یکبار دیگر نشان داد جمهوری اسلامی رئیسی دارد اما رئیس، نه! هر کس در هر مقامی که باشد "مسئول" است و نوکر ملت.

آیا این قاب ساده، اتفاقی ثبت شده است؟ کسی از پشت پرده حوادث عالم خبر ندارد. هر دو مسافر اربعین اباعبدالله در طریق کربلا و بیعت با نهضت عاشورا هستند نه فقط در قاب کوچک تصویر که مرام و مسلکشان نیز عاشورایی بود. هر دو مظلوم زیستند و مظلوم شهید شدند؛ اما شهادتشان راه سبز ایمان و هدایت و ایستادگی بر صراط حق را بیش از پیش روشن ساخت و انقلابی در دلها رقم زد. شهادت یک انتخاب است، ثمره اختیار در سلوک حیات. شهید، بیدار است و فلسفه شهادتش بیدارگری است. این خصلت شمع است که می سوزد و نور می پراکند. پیر میکده جماران فرمود "خدا می داند راه و رسم شهادت کور شدنی نیست."  سلیمانی ها، رییسی ها، زاهدی ها،عجمیان ها، علی وردی ها و ... حجت خدا هستند. چراغ راه خدا خاموش ناشدنی است و مردان روزگار را گرد خود جمع می کند. عاشورا به پایان نرسیده، ندای هل من ناصر سالار شهیدان، لبیک اصحاب صدق و ایمان و جهاد و شهادت و رستگاری را تا انتهای تاریخ طلب نموده و دلداگان کوی وصل را به مسلخ عشق فرا می خواند. هر که دارد هوس کرببلا بسم الله...

  • سیدحمید مشتاقی نیا