اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۸۷ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است

این کتاب علامه را بخوانید

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۴ آبان ۱۴۰۱، ۰۹:۰۳ ب.ظ

نگاهی به  کتاب «شیعه در اسلام» اثر علامه سید محمد حسین طباطبایی که به چاپ هجدهم رسید

 

امروز روز بزرگداشت علامه طباطبایی است. نابغه ای کم نظیر که به عنایت الهی، استعدادش شکوفا شد و قله های علم و معرفت را در نوردید. تقوا و زهدش که در اوج مقام خلیفةاللهی بود.

تفسیرش در عالم اسلام و فلسفه اش در جهان زبانزد اهل دانش است و تا ابد ماندگار.

در میان کتابهای علمی این شخصیت برجسته کتابی هست که مطالعه آن هم برای عموم قابل درک است هم اطلاع از محتوایش راهگشای هر جوان مسلمان.

به دوستان عزیز توصیه میکنم کتاب شیعه در اسلام علامه را حتما مطالعه کنند. کتابی که قطور نیست و دانشمندانی بر آن مقدمه نوشته اند، بارها به زبانهای مختلف تجدید چاپ شده و مطالبش در غنای فکری مومنان اثری چشمگیر خواهد داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سبزه قبای ما هم پرنده است!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۴ آبان ۱۴۰۱، ۱۱:۰۷ ق.ظ

 

از کودکی اسم سفره حضرت موسی بن جعفر را زیاد شنیده ایم و این ذکر مستجاب را که "یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر".

امام مظلوم شیعه را که غربت و سختی بسیار در زندانهای مخوف بنی العباس کشید باید صاحب ملک ایران دانست. هم او بود که وعده داد مردانی پولادین در بلاد قم روزی علمدار مقاومت و عدالت و ستیز با کفر و نفاق خواهند شد که در شدائد روزگار خم به ابرو نمی آورند. خانواده موسی بن جعفر در همه جای ایران نماینده ای دارند که دستگیر و راهگشای مردم است.

امام رضا که پادشاه هدایت و رأفت و کرامت است، معصومه خانوم که بارگاهش دری به سوی جنات الهی است و شاه چراغ که نور مزار شریفش، غبار سیاه فتنه ها را می زداید و...

در هر خطه و استانی حتما به بارگاه یکی از وابستگان خاندان موسی بن جعفر علیه السلام مشرّف شده اید.

اما

در خوزستان، شهر مقاوم دزفول نیز حرمی از این خانواده نورانی برپاست که ذیل بالهای عنایتش، حریم شکوفایی باطن تشنگان حقیقت از جنس شهدا و اولیای الهی است.

امامزاده محمد، برادر تنی امام رضا و حضرت معصومه است؛ پسر حضرت موسی بن جعفر و نجمه خاتون. ردای سبز او در گستره تاریخ، بستر رشد و بالندگی فطرتهای نابی است که در جست و جوی هدایت و رستگاری، سر به آستان عنایتش می سایند.

دزفولی های مهربان، اندیمشکی های جان، اهالی خونگرم شوش و... همجواری این باب رحمت واسعه را ان شاءالله بیش از پیش قدر دانسته و سرمایه معنوی و مادی خویش در فراز و نشیب های لغزنده دنیا و ذخیره ماندگار آخرت قرار خواهند داد.

سبزه قبا در ادبیات ما نام یک پرنده زیباست. سبزه قبای ما هم پرنده ای است از مظاهر اسفار اربعه، که پَر پرواز او سیر آفاق و انفس خلق را به آسمان حق و حقیقت گره زده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قسمت ناگزیر

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۳ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۵۱ ب.ظ

photo_2022-11-14_18-39-43_p7x.jpg

 

مثل تو زیبا نیست. دستانش خالی است. کمرش دارد خم می شود؛ اما هنوز پا به پایت ایستاده و کنارت مانده است.

قدرش را بدان و وفاداری اش را ستایش کن. شاید تو هم روزی مثل او بودی، شاید تو هم روزی مثل او شوی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

میشود کمی خجالت بکشید؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۱، ۰۹:۱۶ ب.ظ

برنامه امشب ثریا را دیدید؟ روایت فتح دوباره ای بود با جان مایه وام گرفته از خلوص و نگاه فطری سید مرتضی آوینی.

22 دقیقه فیلم بود مستند اگر ندیدید حتما دنبالش باشید برای تماشا.

صدا و سیما همین یک برنامه را پخش کند و کرکره اش را پایین بکشد کفایت میکند.

دفاع مقدس که گذشت تهاجم نه، شبیخون نه، ناتوی فرهنگی دشمن آغاز شد. همان محاسبه ای که بعد از شکست در اشغال دائمی خرمشهر و فتح اهواز و آبادان و مهران و... استراتژیستهای ایالات متحده و بریتانیای مکار را به اینجا رساند که ورای همه تسلیحات و آمادگی های رزمی و تجهیزات مادی نیروهای مسلح ایران، قوه دیانت و ایمان و پای اراده و ایثار و فرهنگ شهادت است که نیرنگ بدخواهان را پشت دروازه های جمهوری مقدس اسلامی ناکام گذاشته است. کنت دمارانش هم که در پوشش نیروی صلیب به رصد فاتحان فاو در اردوگاههای حزب بعث پرداخت بر این حقیقت نورانی صحه گذاشت که شکست برای چنین مردانی معنا نخواهد داشت. پیام روح خدا را در فتح الفتوح بستان بخوانید پرورش جوانانی را معجزه انقلاب اسلامی دانست که بی اعتنا به جاذبه های فریبنده عالم مادی، سودای وصال حق و اتصال با معشوق یکتا را در سر پرورانده و در بزم فمنهم من قضی نحبه، جام می بندگی را سرکشیده و قهقهه مستانه عند ربهم یرزقون را سر داده اند.

بمباران رسانه ای و فرهنگی و انبوه آلاینده های تبلیغی جریان مادی گرایی اگر چه در سالهای بعد جنگ، در تخریب روح و ذهن لایه هایی از جوانان جامعه بی تأثیر نبود؛ اما ظهور جوانانی چون مسلم کیخا و محمد گلدوی در سیستان و اندکی بعد حسین غلام کبیری ها و علی خلیلی ها و مدافعان حرم چون محمود رادمهر و بیضایی و نوری و نوروزی و... نشان وعده صادق پیر خمخانه جماران بود که فرمود: خدا می داند راه و رسم شهادت کور شدنی نیست.

خیزش شیطانی جریان داعشی شهوانی دوماه اخیر که قله آمالشان بوسه جنس مخالف و سلف مختلط و آغوش رایگان است، گرد و غبار زودگذری است که خیر نطلبیده آن رونمایی از نسل زلال و مومنی از جوانان تربیت یافته مکتب قرآن همچون آرمان علی وردی و سید روح الله عجمیان و مهدی زاهدلویی و... است.

پدر سید روح الله، کارگری فصلی و روزمزد با سی ماه سابقه جبهه و جانبازی است که در فقیرترین محله استان البرز، مستاجر خانه ای ساده و بی آلایش است. دل پاک و رزق حلال او پرورش فرزندی چون سید روح الله را رقم زد که کارگری میکرد و دغدغه محرومان را داشت.

همه خانواده عجمیان، پدر و مادر و خواهر با لبخند افتخار قد برافراشته اند که ما بدهکار انقلابیم و سهممان از سفره انقلاب مهر و اطاعت رهبری است و... اللهم تقبّل منّا هذالقربان...

به امام عصر(عج) باید تبریک گفت که در آخرالزمانِ هجوم غرایز و حاکمیت عطش دنیا و در سراشیب سقوط معنای انسانیت، یارانی عاشورایی در قلمرو دلدادگی او پر و بال گرفته اند که سر در آسمان عشق و رستگاری و سعادت دارند.

تبریک باید گفت به سید علی خامنه ای که همت و باکری ها و خرازی و کاظمی و سلیمانی هایش دوباره جوانه زده اند که رجز عاشورایی شان از خیمه کوخ نشینان بی ادعا، کاخ های سیاه استکبار و استبداد را به لرزه می اندازد.

ماندگاری این نظام مرهون خون این بچه های پاپتی و دعای دل سوخته پدران و مادرشان است. آمریکا تا چنین جوانانی را میبیند هوس حمله به این مرز و بوم را نخواهد داشت.

آن دست از مسئولان خوش نشین رانت خوار طبقه بالایی خودبرتر بین یقه سفید عافیت طلبی که شعارهای انقلاب را فیش حقوقهای نجومی خود ساخته، تفاله های مفت خورشان باد آقازادگی به غبغب انداخته و آرمانهای سرخ اسلام و انقلاب را به سخره گرفته اند بروند زندگی سید روح الله عجمیان را ببینند، پای مکتب خانه مادر و پدر آرمان علی وردی زانو بزنند شاید از این حجم طلبکاری و چپاول قانونی خزانه اعتماد مردم خجالت بکشند.

تمدن نوین اسلامی را نه موسسات اقماری نفتی به ظاهر فرهنگی که بیوت محقر و نورانی مردان و زنانی رقم خواهد زد که انفاس قدسی آیات حق را مفاتیح الجنان حیات معنوی خویش ساخته و در خلوت شبانه با معبود، رزق هدایت و نعمت شهادت و فیض جهاد فی سبیل الله را طلب میکنند.

photo_2022-11-13_20-10-39_umnh.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شبیه خوبان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۱، ۰۳:۵۰ ب.ظ

 

اولین بار او را با سی دی معروف شهادت آب شناختیم. دکتر فرهنگ، دانشمندی خوش ذوق است که یافته های علمی خود را با سلیقه ای زیبا در برابر فکر مخاطب به نمایش میگذارد. او مسلمانی با دغدغه است که می خواهد انسان ساخته شده و تربیت یافته مکتب وحی را در تراز تمدن اسلامی معرفی کند. استقلال و عدم وابستگی او به جریانات سیاسی و سازمانی که گاه در راستای منافعشان حاضرند فردی بی مایه را اندیشمندی فربه و صاحب ایده معرفی نموده و تریبون دارش کنند، باعث شده که این استاد خوش قریحه آنطور که باید در سطح رسانه های رسمی شناخته نشده و مجال ارائه اندیشه دین و فطرت را پیدا نکند.

یک کلیپ کوتاه از او را درباره تنها کسی از یاران فرعون که در دریای اعجاز موسای نبی غرق نشد اینجا تماشا کنید و حظّ ببرید:

https://www.aparat.com/v/fJF0N

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای مریم، برای معصومه

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۴۲ ق.ظ

دومین روز هفته است. نشسته ام کنج بارگاه نورانی بانوی کرامت و نجوای دل را به ضریح اجابت او گره میزنم.

مریم مقدس یکشنبه ی ما فاطمه معصومه است.

هر دو پاک و معصوم

هر دو بانو، زلال و مقدس

نه مریم ازدواج کرد نه معصومه

اما

خدا به مریم عیسی را داد که روح الله بود و مرده را زنده می کرد و صراط  حق را بر پا داشت.

خدا به معصومه هم روح الله داد که در سایه سار لطف و عنایت و در جوار فوز و فیض حوزه معارفش، کالبد پوسیده مردگان متحرک دین آخرالزمانی را احیا کرد و روح استقامت و آزادگی را در سراسر عالم دمید.

زنها معجزه می کنند در سایه توحید و فطرت و معنویت، زندگی و آزادگی را به ارمغان می آورند؛ مثل مریم مثل معصومه، مثل ساره و هاجر و خدیجه و فاطمه و زینب سلام الله. نرگس مست دامان مطهر وجودشان، هست و نیست دلهای منتظر کمال و رستگاری را تا معراج وصال معشوق و معبود بی همتا بدرقه می کند. سلام خدا بر همه معصومه های تاریخ که مردانگی و مرام و انسانیت را در پاکی و تقدس و نجابت قلب خویش پرورانده و خلق و خوی و تربیت سازنده شان وارستگی و عزت و شرافت را معنای حقیقی بخشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چه کسانی مخالف اصلاح مفاسد نظام هستند؟

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۱ آبان ۱۴۰۱، ۱۱:۱۵ ق.ظ

تازه داشتیم یقه تاج را می گرفتیم. تو با این همه رزومه منفی و گذشته سیاهی که در لا به لای بایگانی پرونده های دستگاه عدلیه داری چگونه و با چه ترفندی تأیید صلاحیتت را گرفتی و در فوتبالی که سر تا پایش را زد و بند و پولهای کثیف و ... آغشته دوباره به تاج و تخت رسیدی؟

و امثال تاج و تاجگردون هایی که کم نیستند. مثل همان بابایی که بدون طی مراحل قانونی و خارج از شمول متعارف واگذاری اراضی، پروژه احداث پتروشیمی ناکام میانکاله را به دست گرفت و اندکی بعد گندش درآمد که اساسا دارای دو هویت و دو کارت ملی جداگانه است و برای خودش سوژه خفنی است! و یا مرحوم نه چندان مغفوری که متروپل را ویرانه شیک بدبختی ملت قرار داد. کسی فهمید این طور افراد با چه پشتوانه ای توان زیگزاگ رفتن و به اوج رسیدن را پیدا کرده اند؟ چه کسی و چه وقت قرار است دهان جاده صاف کن های باج گیر نفوذی در بعضی ادارات که چشم بر مفاسد از مابهتران و نورچشمی ها میبندند را صاف کند و حقوق پایمال شده مردم را بازستاند؟

تازه داشتیم یقه مسئولان پر ادعای پشمکی را می گرفتیم که شعار صبر و استقامت سر می دهند ولی جوجوهایشان با گرگهای وال استریت عکس یادگاری انداخته، گیلاس نخوت و سرمستی را به سلامتی همپالکی های هفت خطشان سر می کشند و به برکت شوم پولهای بادآورده پدرجان به ریش ملت قهقهه نثار میکنند و جماعتی که حتی برای خرید سیسمونی هم تولید داخل را قابل نمی دانند و دست اندرکاران هلدینگ های عرض و طویل بی حساب و کتاب و...

تازه داشتیم پرونده نامبارک فولاد مبارکه را ورق می زدیم که حتی اگر نصف یا یک سوم اعداد و ارقام مفاسدش درست باشد خیلی از یقه سفیدها را باید به غرامت آه دل سوخته پدران و مادران شهدا با میخ طویله به دیوار عقاب دنیوی دوخت.

آقا فرمود امر به معروف و نهی از منکر واجب است به خصوص در حوزه مسئولان و مطالبه گری و عدالتخواهی مردم و ضرورت پاسخگویی مسئولان را بارها مورد تأکید قرار داد که البته بر مذاق صاحبان قدرت خوش نیامد، به خصوص آنجا که فرمود مشروعیت ما مسئولان به اجرای عدالت است.

داشتیم یقه باندهای تزویر را می گرفتیم که چرا اجرای قانون را فقط در حیطه ضعفا دنبال میکنند؟ روستایی بی نوای جنگل نشین را در سرمای زمستان آواره میسازند اما با ویلاهای غیرمجاز اشراف بالا شهری جنگل خوار کاری ندارند؟

چرا بعضی امام جمعه ها همسفره متهمان و مفسدان اقتصادی شهر خود هستند و به پشتوانه گماشته های مفت خور خویش در شوراهای تأمین، دمار از روزگار انقلابی های ناهی از منکر در میاورند؟ و شورای سیاستگذاری همه این نقدهای دلسوزانه را به کتف چپش حساب نمیکند و اولویت برکناری اش امام جمعه عدالتخواه لواسان است که موی دماغ مرفهین بی درد و قانون شکن شده است؟

اصلا چرا در شعاع دو کیلومتری اقوام هیچ مدیر و رییس و مسئولی جوان بیکار پیدا نمی شود؟ چرا با حقوقهای نجومی برخورد نشد؟ عدالت آموزشی مگر مطالبه رهبری نبود؟ بچه های مسئولین در چه مدارسی درس میخوانند؟ ساده زیستی مسئولان مگر توصیه اسلام و مشی علوی و سیرت انقلاب و زیّ امام و رهبری نیست؟

اصلا مگر قرار نبود زنگنه و جهانگیری و نعوذ بالله خود حسن روحانی و برادرانشان را بخاطر سوءمدیریت و ترک فعل و تاراج خزانه و امضای قراردادهای ننگین و زیان بار نفتی محاکمه کنند؟

مگر قرار نبود فعل و انفعالات بانکها در ارائه تسهیلات و بازستانی اقساط معوق ابر بدهکاران شفاف سازی شود؟

یک مشت جوجه فوکولی مجرد کف کرده شهوتی و میوه های کرم خورده فضای مجازی که ته آرمانشان آغوش رایگان و سلف و توالت مختلط است با هیاهو و آشوب خود دقیقا برای چه طیفی حاشیه امن ایجاد کرده اند؟

از همین جناب پروفسور گوگل هم که بپرسید بهتان آمار میدهد که وسط این جنگولک بازی های بچگانه جنبش زیر شکمی فوکولی ها، چقدر زمین خواری و ساخت و ساز غیر مجاز حتی در وسط محله های پایتخت فراوان شده چه برسد در کوهها و جنگلهای دور دست و شیش دانگ حواس نهادهای نظارتی و امنیتی و قضایی به ناچار معطوف به کنترل و برخورد با اغتشاشگران شبه کودتای جنسی است.

فتنه 88 برای خودش رهبر و رسانه رسمی و دم و دستگاه و بدنه اجتماعی داشت و عقیم ماند. فتنه بنزین که به دلیل هدف قرار گرفته شدن معیشت مردم، اعتراضی مردمی محسوب می شد ظرف دو روز کنترل و متوقف شد؛ اما اوباشگری جمعی اندک از لمپن های بی اصل و نسب تربیت شده فضای مسموم مجازی که عقلشان بیشتر از محدوده خشتکشان قد نمیدهد دو ماه است که ادامه دارد و انبوهی شهید و مجروح روی دست بچه های مخلص مدافع اسلام و انقلاب گذاشته است.

نظام فاسد نیست اما فساد در نظام هست. اوباش عمله فکری فرهنگی غرب با میانداری جماعت بیسواد سلبریتی هرزه گرد، مطالبات حقیقی مردم را به انحراف کشانده و حاشیه ای امن برای کانونهای زر و زور و تزویر و باندهای هزار فامیل و اژدهای هفت سر فقر و فساد و تبعیض ایجاد نمودند که البته گویا این وضع خیلی هم به کام بعضی سیاستمداران تصمیم ساز و ذی نفع، تلخ و ناگوار نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ترور رسانه ای قطر و هشداری به تشیع لندنی!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۴:۵۷ ب.ظ

 کاریکاتور نژادپرستانه نشریه فرانسوی علیه تیم ملی قطر +عکس

 

غرب از اساس با اسلام مشکل دارد. درست است که در دو راهی بین اسلام حقیقی و اسلام التقاطی طرف دومی را میگیرد اما دستش برسد متاثر از تفکر صهیون، بنای ویرانی ساختار دین را دارد.

هر چقدر هم دچار خودباختگی شویم و بخواهیم برای خوشآمد غرب، دم تکان دهیم و خوش رقصی کنیم باز هم آنها حتی با اسلام شناسنامه ای نیز مشکل دارند. قطر از اسلام صرفا نام و نشانی صوری به همراه دارد. آسیبی به منافع غرب نمی رساند و نوکر آمریکا محسوب میشود. باز هم کاریکاتوریست غربی برای تخریب وجهه کشورهای اسلامی و دامن زدن به اسلام هراسی، کاریکاتوری ترسیم میکند که بازیکنان تیم ملی قطر -که اصلا معلوم نیست در دنیای واقعی اصالت قطری داشته باشند- عده ای تروریست مسلح هستند.

غربی دارد این گونه ادعا میکند که خودش معدن صدور تروریست به سراسر عالم و حمایت و تجهیز معارضین مسلح تکفیری است. غربی که جنایات محیرالعقول صربها در سایه سکوت منفعلانه دولتهای مدعی تمدن و آزادی و حقوق بشر، تا قرنها روی هر سفاک جنایتکاری را سفید کرده است.

این حرفها را زدم برای بعضی حامیان تشیع لندنی که گمان میکنند وظیفه ما صرفا عزاداری برای اهل بیت است و اگر کار به کار غرب نداشته باشیم آنها هم کاری به کار ما ندارند. عبرت بگیرید تا روزگارتان عبرت دیگران نشود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نهی از منکر با طعم آغوش رایگان!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۳۱ ق.ظ

لزوم توجه به احیای امر به معروف و نهی از منکر در زمینه حجاب

 

چند روز پیش طبق معمول از باب صرفه جویی در مخارج، سوار اتوبوس شدم که بروم منزل. نزدیک ساعت یازده صبح بود. در مسیر خانه ما سه دانشگاه قرار دارد و طبعا بعضی ساعتها مصادف می شود با حضور انبوه دانشجویان در اتوبوس که گاهی، تأکید میکنم گاهی، شاهد صحنه هایی نامتعارف از حرکات جلف بعضی دخترها و پسرها هستیم. بندگان خدا که اینطور در هم می لولند سن ازدواجند و به اقتضای طبیعت خود و البته هیجانات و غلیان هایی که در بمباران تصاویر و مطالب ناهنجار مجازی تشدید و تحریک می شود در حال انفجار هستند.

مبنایی ترین کار نظام در عرصه فرهنگ به جای چاپ کتاب و پوستر و ساخت کلیپ باید بستر سازی برای تشویق به ازدواج و از بین بردن موانع آن از جمله سختی معیشت و طولانی بودن سالهای تحصیل و نظام وظیفه باشد.

بگذریم.

آن روز داخل اتوبوس غرق در گوشی همراه بودم که صدای جر و بحث شدیدی از سمت عقب اتوبوس که خانمها می نشینند بلند شد. یواش یواش همه مردها هم برگشتند و پشت سر را نگاه کردند. صداها هی بلند و بلندتر می شد. آن گونه که فهمیدم خانمی به یک دختر دانشجو که حجاب مناسبی نداشت تذکر داد. او شروع به جر و بحث کرد. بعد چند دختر دانشجوی دیگر به حمایت از دوستشان برخاستند و با الفاظ رکیک شروع به فحاشی به آن خانم میانسال کردند. بعدش هم دو سه نفر روسری هایشان را بالکل برداشتند و رجز خواندند که حالا میخواهی چه کار کنی و...؟!

دلم برای آن خانم سوخت. شرافت و پاکدامنی اش مورد هجمه و وهن آن دختر بچه ها قرار گرفته بود و هاج و واج نگاهشان می کرد.

نتوانستم سکوت کنم.

بلند شدم و رفتم طرف عقب اتوبوس حد فاصل صندلی آقایان و قسمت زنانه ایستادم. به یکی از دخترهای کشف حجاب کرده گفتم:

حجابتو درست کن.

رو سری را گذاشت سرش.

نفر کناری اش روسری را برداشت.

صدایم را بردم بالا و سرش داد زدم: بذار سرت!

سریع روسری اش را درست کرد. یاد حرف بعضی دوستان افتادم که می گفتند تو وقتی لباس شخصی هستی تیپت عین مامورهاست و وقتی عصبانی می شوی قیافه ات خیلی ترسناک می شود.

یکی دو ثانیه هم نگذشت که دوستان آن دو دورم حلقه زدند و هر کس در حمایت از آنها به تندی چیزی می گفت:

  • هر کی هر حجابی داشته باشه به کسی ربطی نداره مساله شخصیه. مگه من با چادر این خانم کار دارم؟
  • یه ماه دیگه نظام سقوط میکنه میخواین چه کار کنین؟
  • حالا ما حجاب کنیم همه چی درست میشه؟ دیگه مشکل ندارین؟

و....

داشتم جواب تک تک شان را میدادم که یکهو اتوبوس ترمز گرفت. من که دستم به جایی بند نبود تعادلم را از دست دادم و پرت شدم توی بغل دختر رو به رویی. زود خودم را جمع و  جور کردم و آمدم عقب.

یک دختر چادری هم بود که از آنها حمایت می کرد. از این تیپ شخصیتهایی که درباره شان گفته اند آدم را برق بگیرد اما جوّ، نه!

دستم را کشید عقب و گفت: اسلام شما اجازه میده اینقدر به نامحرم نزدیک بشید؟!

خودش که دید اتوبوس ترمز گرفت. آن لحظه جوابی به ذهنم نرسید.

شروع کردم به ادامه بحث با آن دخترها:

  • کو تا یک ماه دیگه؟ باشه هر وقت نظام پاشید تو هر جور دوست داشتی حجاب کن. ضمنا آخوندا چیزی رو بگیرن پس نمیدن خیالت تخت! این نظامم سقوط نمیکنه.
  • قانون مملکتو باید رعایت کرد. راننده نمیتونه بگه من زیر بار حرف زور نمیرم کمربند نمیبندم، جریمه میشه.
  • حریم شخصی مال تو خونه ست برو با مایو باش بیرون اومدی دیگه به همه مربوطه چون حریم عمومیه.
  • اونایی هم که دزدی و اختلاس میکنن قانون شکن هستن. وقتی برخورد بشه همه شون میگن خب که چی؟ ما رو گرفتید مشکلات مملکت حل شد؟
  • تو نمیخواد به من درس شجاعت و یقه گیری از مسئولینو بدی به اندازه سالهای عمرت احضاریه دادگاه دارم.

و....

که اتوبوس باز هم ترمز گرفت و دوباره پرت شدم تو بغل دختر جلویی.

باز خواهر جوّگیر ما دست مرا کشید که اسلام اجازه میده این قدر به نامحرم ...؟

این دفعه جوابش آمد توی ذهنم.

گفتم: مگه آغوش رایگان نیست؟!

فوری یکی شان گفت: ما از اونهاش نیستیم. یکی دیگر گفت: مادر من چادریه سر سفره پدر مادر بزرگ شدیم و ...

فرصت خوبی بود. گفتم: مادر شما بزرگوار هست و جاش توی بهشت، خود شما هم شاید از امثال من به خدا نزدیک تر باشید شکی نیست اما بی حجابی و قانون شکنی شما داره راه اون دخترای هرزه رو باز میکنه و میدون میده به پسرای هیزی که بی حجابی شما در واقع آزادی اونهاست و دارن کیف میکنن. شما مطالبات اصلی مردم از مسئولینو به انحراف بردید. هزارتا درد هست توی این مملکت افتادید دنبال نخود سیاه ...

تقریبا همه شان وسطهای صحبت، رو سری هایشان را درست کردند ولی یک ایستگاه قبل از دانشگاه پیاده شدند. شاید ترسیده بودند که کسی ردشان را بگیرد، شاید هم خواستند اینطوری بی اعتنایی کرده و لجشان را خالی کنند، نمی دانم. ولی مشخص بود همه شان با هم همفکر و همنظر نیستند.

نفر آخر که داشت پیاده میشد گفت: مسواک هم بزنید بد نیست! اولش فکر کردم دارد مسخره می کند. زود گارد گرفتم و گفتم: برو عروسک بازیتو بکن باریک الله!

ولی ... راست می گفت بنده خدا. ساعت نزدیک یازده بود. من صبحانه نخورده بودم. شام دیشب فلافل بود و دل پیچه عجیبی داشتم. دهانم بو میداد. یاد سالهایی افتادم که هر روز به تهران رفت و آمد داشتم. همیشه عصرها موقع بازگشت صندلی جلو می نشستم. قبلش وقت ناهار حسابی پیاز می خوردم. راننده شروع میکرد به حرف زدن و بد و بی راه گفتن به چپ و راست مملکت، تا دهان باز میکردم و جواب میدادم زود تسلیم می شد و دیگر چیزی نمی گفت! خودم می فهمیدم که پیاز چقدر در پیروزی در مناظره ها میتواند نقش آفرین باشد! و میگرفتم تخت میخوابیدم تا خود قم.

آن دختر ولو قصد کنایه داشت حرفش درست بود و من نباید رو ترش می کردم. همه باید انتقاد پذیر باشیم. به خصوص مسئولینی که به محض شنیدن انتقاد شروع به پرونده سازی و زیرآب زنی میکنند.

بعد از رفتنشان نشستم روی صندلی خودم. دو سوم مسافرها شروع کردند به تشکر و دست مریزاد که چقدر خوب کردی از آن خانم حمایت کردی، چقدر خوب و منطقی جوابشان را دادی، اینها نجابت ندارند، پر رو شدند، یکی باید جلویشان در می آمد و ....

توی دلم گفتم میمردید نارضایتی تان از آن دخترها را به خودشان می گفتید؟ توّهم برشان ندارد که کسی مخالفشان نیست.

ترجیح دادم آن چند دقیقه باقی مانده تا منزل را توی خودم باشم. من تجربه تبلیغ در سطوح دانشگاهی و مراوده با جوانها را داشته ام. روحیه اعتراضی و عدالتخواهانه ام همراه با شیوه طنز و مزاحی که در گفتار و رفتار دارم معمولا برای جوانها و نوجوانها جذاب بود و اغلب در اردوهای دانشجویی با رضایت آنها توأم می شد. گاهی آدم باید خودش را شماتت کند. امثال من نباید عرصه های تبلیغ را رها می کردیم. قصور مسئولان به جای خود، تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن درست، بی مبالاتی برخی پدر مادرها هم همینطور؛ اما... خدا آن دنیا امثال مرا هم بابت غفلت بعضی جوانها چوب خواهد زد.

غرق در همین فکرها بودم که اتوبوس به ایستگاه مقابل مسجد محلمان رسید. باید پیاده میشدم. قبل از من اغلب مسافرها پیاده شده بودند. سه چهارنفری هنوز نشسته بودند. کارت اتوبوس را که کشیدم جوانی ریش پروفسوری با لبخندی شیطنت آلود گفت: حاج آقا! امر به معروف شیرینی داشتی، نوش جونت، رزق امروزت بود، خدا قسمت ما هم بکنه!

راننده هم چشمکی زد و رفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک حس و حال خوب

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۵:۴۴ ق.ظ

گلها دیگر پژمرده نمی شوند

 

روضه های شیخ سعید شحیطاط را دوست دارم. کلماتش در دل آدم جا خوش می کند و حس و حالش انسان را به هوای قدسی وصال می کشاند.

او البته طلبه ای فاضل و ملا ست و منبرهایش هم پرفایده و سازنده است. از بچه های خونگرم جنوب است که گویا در قم بیشتر شناخته شده و فکر میکنم یک میرزا محمدی دومی خواهد شد به زودی. وفات حضرت معصومه، دوستانی که از شمال آمده بودند هم پای منبر و روضه اش زانو زدند و حظ بردند و گفتند او را مدتی است می شناسند و دوست دارند.

یک دقیقه از طنین خوش نوایش را میهمان گوش جان کنید، لذتش در کامتان جوانه می زند:

https://www.aparat.com/v/oK9d6

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ایتا نمیخواهد تکان بخورد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۹ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۳۷ ب.ظ

 

از بین برنامه های پیام رسان تولید داخل، ایتا بیشتر از همه مورد استقبال کاربران ایرانی قرار گرفت و شهرت بالاتری به دست آورد.

با فیلتر برنامه های خارجی به خصوص واتساپ، هجوم کاربران ایرانی برای چند روزی امکان نصب و فعال سازی برنامه ایتا را دچار اختلال کرده بود که با ورود وزارت ارتباطات و تقویت پهنای باند، این مشکل به طور کامل حل شد.

اما به رغم اعتماد کاربران ایرانی به ایتا با گذشت مدتی قابل توجه هنوز شاهد پیشرفت خاصی در تنوع بخشی به امکانات این پیام رسان داخلی نیستیم. گویا ایتا هم دارد به سرنوشت بعضی دیگر از تولیدات داخلی در عرصه های صنعتی مانند پراید و ... دچار می شود و با بی اعتنایی به میل و خواسته مخاطب از موضع بالا و متکبرانه با مشتری ها برخورد نموده و آنان را ناچار به استفاده از تولیدات خود تلقی می نماید.

تنها حسن ایتا نسبت به برنامه واتساپ این است که برای انتقال یک فایل دریافتی به دیگری نیاز به دانلود آن نیست؛ اما ایتا نتوانست امکان پرطرفدار و جذاب استوری یا تماس صوتی و تصویری و یا حتی صدای هشدار پیام را به برنامه خود اضافه نماید و قول و وعده ای هم تا کنون برای ارتقای این برنامه ارتباطی از سوی متولیان مربوطه به پیشگاه مخاطب تقدیم نشده است.

ایتا و سایر برنامه های تولید داخل باید دقت کنند که بی اعتنایی به سلیقه و درخواست مخاطبی که تجربه شیرین استفاده از محصولات مشابه خارجی را داشته نه تنها توهین به آنها و زمینه ساز بی اعتمادی به تولیدات داخل است بلکه در نخستین فرصت ممکن باعث فرار آنها به سمت استفاده از برنامه ها و شبکه های غیر بومی خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تقلید مصری ها از دختران ایرانی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۹ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۰۰ ب.ظ

جنجال چادر ایرانی بر سر دختران در مصر!

 

 انتشار تصاویری از دانش آموزان یک مدرسه در مصر که در آن دختران دانش آموز با چادر دیده می‌شوند در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مصر جنجال برانگیز شده است.

مشخص شد که دانش‌آموزان این مدرسه در دقهلیه سال‌هاست که برخلاف مصوبات وزارت آموزش و پرورش که یونیفرم دیگری را الزامی کرده، از این چادر‌ها استفاده می‌کنند و این به خواست و موافقت مدیریت مدرسه با اولیای مدرسه بوده است.

در پی انتشار این تصاویر کاربران این چادر‌ها را ایرانی معرفی کردند.

یک اکانت توئیتری به نام ابو احمد به عمرو ادیب پاسخ داد و گفت که او پدر یکی از دانش آموزان مدرسه است. وی گفت: همه دختران مدرسه مسلمان هستند و همه والدین موافق هستند که دختران خود چادر بپوشند.

 

جنجال چادر ایرانی بر سر دختران در مصر!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

محتکران دارو را اعدام کنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۹ آبان ۱۴۰۱، ۰۲:۳۳ ب.ظ

کشف ۲ انبار احتکار کالای پزشکی در اهواز

 

بعضی کانالهای خبری درباره علت کمبود چند هفته اخیر دارو در کشور نوشتند:

برخی شرکت‌های داروساز قبل از گرانی دارو، دست به دپو زدند

متصدیان داروخانه‌ها:

🔹هفته‌ای یک بسته آنتی بیوتیک به ما داده می‌شود!

🔹مردم از شهرهای مختلف برای تهیه یک داروی ساده به ما مراجعه می‌کنند.

🔹برخی شرکت‌های داروساز قبل از گرانی دارو، دست به دپو زدند و دارو توزیع نمی‌کردند و الان با کمبود دارو مواجهیم.

 

 

سوال این جاست دستگاه نظارتی و حسابرسی که اینطور بر نحوه فروش نان دقت و کنترل میکند چرا حواسش به احتکار دارو توسط شرکتهای تولید یا عرضه دارو که تعدادشان بسیار کمتر از تعداد نانوایی های کشور است نبوده تا در فصل سرما و خیزش سهمگین بیماری همه گیر آنفلوآنزا شاهد بروز مشکلاتی آزار دهنده برای مردم نباشیم؟

نکته بعد اما نحوه برخورد با محتکران دارو است. کسی که دارو احتکار میکند بسیار نامردتر و حیوان تر و پست تر از بازاری و تاجری است که با نیّت سودآوری بیشتر دست به احتکام اقلام مورد نیاز مردم می زند چه اینکه دارو به طور مستقیم با سلامت و جان ملت سر و کار دارد.

منتظریم ببینیم آیا دستگاه قضا خبر از دستگیری محتکران دارو یا تولید کنندگانی که به منظور ایجاد گرانی از تامین داروهای مورد نیاز مردم سر باز زدند، خواهد داد یا نه؟ آیا این جماعت سفاک و درنده خو شاهد برخورد محکم و درس آموز عدلیه خواهند بود یا خیر؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ابر و باد و لبخند به مرداب!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۹ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۲۷ ق.ظ

سخنان بزرگان در مورد لبخند

 

درست است که نباید بار روانی و عصبی ناشی از مشکلات و شکستهای زندگی را روی سر دیگران خالی کرد – این مساله با درد دل کردن تفاوت دارد- اما آدمهایی که با چنین وضعی مواجه میشوند هم باید آنقدر خودساخته و قوی باشند که تحریک نشوند و از فعل و انفعالات روحی مصون بمانند و واکنش بدی نشان ندهند.

باید آنقدری صبور بود که در مقابل حجم و هجمه خبرهای بد محکم بود و ایستاد و خم به ابرو نیاورد این از ویژگی های انسان مومن است، کالجبل الراسخ، که البته امثال من با آن فرسنگ ها فاصله دارند.

گاهی با کسانی مواجه میشویم که کوه سرخوردگی و معدن یأس و بمب خوشه ای نفرت پراکنی و سیاه نمایی هستند. افکار مایوسانه خود را می خواهند به دیگران هم تعمیم و سرایت بدهند. یا باید از آنها فاصله گرفت یا بزرگی نشان داد و سنگ صبورشان شد و به لبخندی زیبا میزبانشان کرد بی هیچ بحث و جدلی تا در ضمیرشان حک شود دنیا محل عبور است و شادی ها و غصه ها، شکست ها و فتوحاتش مثل یک لبخند ساده و زودگذر است. نه روز می ماند نه شب، نه صبح نه غروب، نه آفتاب نه ابر، نه سرما نه گرما، همه چیز البته با نظمی خاص در حال حرکت و گذر است و ما اگر بخاطر افکارمان متوقف بمانیم و ساکن، آب گندیده ای خواهیم شد در تراز مرداب یا لجنزار. پس قدر بادهای تند روزگار را بدانیم شاید حرکت ساز و موج آفرین باشند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حق نداریم به خودمان ظلم کنیم

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۸ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۳۵ ب.ظ

alt

 

طلبه بزرگواری هست از سلسله سادات، دو سه باری است او را پای کلاس درس می بینم. از لهجه اش فهمیدم جنوبی است با این حال محکی زدم ودر مثالی حرفی از خوزستان به میان آوردم و حساسیتش را که دیدم خیالم جمع شد.

بعد کلاس سر صحبت را باز کردم. اهل اهواز بود. کمی که خودمانی شدیم رفتم سر حرف اصلی ام که دوستی دارم خوشتیپ اهل خوزستان کاسب است و حبیب خدا و نجیب و با صفا و حکم برادرم را دارد و...

خیلی زود گرفت منظورم را؛ اما جوابش برایم در خور توجه بود. لبخندی زد و گفت: دو تا دختر داشتم هر دو را دادم به دو تا طلبه!

خدای من! قیافه اش میخورد یا هم سن من یا یکی دو سال بزرگتر باشد.

البته کمی که فکر کردم یادم آمد الان بعضی بچه های هم سن و سال من دارند پدر بزرگ و مادربزرگ می شوند بعضی هایشان بچه هایشان را دارند می فرستند خانه بخت...

پیر شدیم و خبر نداریم. دنیا چقدر زود می گذرد.

آن وقت بعضی ها پا به سن هم که می گذارند زبانشان دراز است و هزار بهانه و عیب جویی روی جوان مردم دارند و گزینه ها را یکی یکی رد میکنند و میرسند سر پیری از زمین و زمان طلبکار می شوند که به ما ظلم شده مجرد مانده ایم و...

طرف، دماغش دودکش کوره آجرپزی است، چشمان قلمبه اش کابوس وحشت و کانون شکنجه مخاطب است. قیافه اش را به هر متهمی نشان بدهی در جا به همه جرایم کرده و ناکرده خود اعتراف می کند. دارد می رود طرف پنجاه سالگی، منتظر است محمدرضا گلزار بیاید خواستگاری اش!

همیشه معنای ظلمتُ نفسی دعای کمیل برایم جای سوال بود. در اسلام علاوه بر حق الله و حق الناس، حق النفس هم داریم. ظلم به خودمان هم حرام است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

"بی همگان" به سر نشود!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۳۶ ب.ظ

دانلود سریال بی همگان

 

پیام وارده:

"این‌سریال‌بی همگان‌شبکه‌۳

بعد سالها ‌داره‌ روش‌ زندگیهای

دورهمی‌...نشون‌میده

خانواده...احترام...کنارهم‌بودن

ازدواج‌ بازنی ‌که ‌‌سابقه ازدواج داشته و‌ دوتا

بچه‌‌داره...زندگیشون‌‌تو‌یه‌خونه

با پدرومادر‌شوهر...

موردهای‌خوبی‌داره...

وبلاگ‌بزنید‌درموردش"

پیامک دوستی بزرگوار بود. بابت مشغله های این ایام فرصت تماشای سریال بی همگان را از شبکه سه نداشتم اما تعریفش را بارها شنیده ام.

خاطرتان هست شبکه های ماهواره ای چند سال قبل به طور همزمان و هماهنگ و فشرده اقدام به ساخت و نمایش سریالهای به ظاهر خانوادگی اما با خط مشترک بی اعتمادی و روابط مثلثی و خیانت پرداختند؟ هدف اصلی این سریالها و البته مجموعه کانالها و شبکه های پورن و هنجار شکن یک نقطه مشترک بود: ایجاد تزلزل و از بین بردن بنیان خانواده.

جامعه ای که مبتنی بر خانواده شکل نگرفته باشد، عصیان زده و بی قید و فاقد هویت و مبتلا به از هم گسیختگی است.

آنهم جامعه ای که قرار است بر مبنای خط و مشی اسلام به سمت تمدن سازی حرکت کند به یقین مستلزم تقویت نهاد خانواده و گسترش مودت و توسعه محبت بین خویشان است. خانواده را که از بین ببرند، انقلاب اسلامی و مکتب تشیع را هم از بین برده اند.

ثمره تقلای فرهنگی غرب در راستای شهوت گستری و رواج بی اخلاقی و بی عفتی را این دوماهه در سطح بعضی خیابانها و محیطهای به اصطلاح دانشگاهی به وضوح لمس کرده اید. دختر نجیب ایرانی را که حتی پیش از ظهور اسلام افتخارش حیا و پاکدامنی بود (منیژه منم دخت افراسیاب، برهنه ندیده رخم آفتاب) برسانند به اینجا که بالاترین آرمانش آغوش پسران هیز باشد و نشان دادن سینه و بوسیده شدن و همکلامی با پسران در سر دادن شعارهایی با الفاظ چاله میدانی و بی ناموسی و رکیک.

در مقابل این حرکت مدون غرب، وظیفه نهادهای فرهنگی ما تقویت اساس خانواده، ترویج اصل ازدواج، اصلاح سبک زندگی منفعل و متأثر از غرب و احیای سنتهای ارزشمند ملی و دینی است.

آنطور که شنیده ام سریال بی همگان توانسته در این مسیر قدمی مهم و تاثیرگذار بردارد که قابل تقدیر است و استمرار آن توسط همه تولیدکنندگان محصولات هنری و فرهنگی و فکری جبهه انقلاب اسلامی ضروری به نظر می رسد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تو غلط میکنی بگویی من سیاسی نیستم!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۱۳ ب.ظ

هویت شهدای حادثه تروریستی امامزاده شاه‌چراغ مشخص شد

 

هیاتی غیر سیاسی نداریم.

اولا اصلا آدمها نمیتوانند غیر سیاسی باشند. حتی آدم معمولی که می گوید من نه سر پیازم نه ته آن خودش دارد یک حرف سیاسی می زند و با سکوتش جبهه باطل را تقویت می کند. کسی را ببینی تصادف کرده، با بدن مجروح کنار جاده افتاده و بی تفاوت رد بشوی در واقع در مرگ احتمالی او شریک هستی.

این برای آدم عادی.

چه برسد به بچه هیأتی و مداح و سخنران که بعد از این همه حسین حسین گفتن و فریاد زدن و اشک ریختن و بر سر و سینه کوبیدن هنوز نفهمیده است حسین علیه السلام در گلخانه یا کنار جویبار و دشتی باصفا ننشسته بود که ناگاه فرشته مرگ به سراغش بیاید، امام بر اثر سانحه و حوادث غیرمترقبه از دنیا نرفت، اختلافش سر ارث و میراث نبود...

امام قیام کرد و در قبال ظلم و سیاهی ساکت نبود. نمی توانی دم از حسین بزنی و در مقابل جنایت حیوانی داعشی هایی که جوانی مذهبی را تکه تکه کرده اند، چادر از سر زن مسلمان کشیده اند، مسجد را سوزانده اند و... سکوت پیشه کنی.

حسین در میان باشد در مقابل سرباز پیاده های اسرائیل و آمریکا و آل سعود که کمر به هدم ارزشها و احکام شیعه بسته اند، بی تفاوت می ماند؟

تو خط قرمزت امام حسین است اما نمی فهمی کسانی که زائران بی گناه شاهچراغ را به خاک و خون کشاندند دستشان برسد هیات تو را هم به آتش خواهند کشید؟ دقیقا خط قرمز بودن امام حسین یعنی چه؟ باید چه اتفاقی بیفتد که رگ غیرتت اندکی بجنبد؟

آدم مدعی زیاد است برادر من! مداح و سخنران و گریه کن و میاندار باید بداند یاران حسین هفتاد و دو تن نبودند، اینها تعداد یاران شهید اباعبدالله است، چه بسیار مدعیانی که در بزنگاه خطر، جانشان را برداشتند و از معرکه گریختند و چه بسیارتر از آنان مدعیان به ظاهر دین داری که دلهایشان با حسین بود و شمشیرهایشان بر ضدش!

اولین گریه کن مصائب حسین، عمر سعد بود. حمله به خیمه گاه را که دید و تنهایی و غربت حسین را، نمی از اشک بر گوشه چشمش نشست؛ خب، چه فایده؟!

آن کس که زیور فاطمه بنت حسین، همسر حسن بن حسن مثنی را به یغما برد هم همزمان می گریست که ببینید چه بر سر اهل بیت رسول الله آمده است و جالب آنکه با گریه می گفت اگر من این زیورآلات را به یغما نبرم، دیگری غارت میکند!

اشکی که نتواند مسئولیت بیاورد، نمایشی فریبنده است.

یک بخش عمده ای از بچه هیاتی ها، بچه مسجدی و شهدایی هستند، دمشان گرم پای انقلاب ایستادند؛ اما بخش پر هیاهوی پشمکی توخالی عربده کش و قلیانی و صیغه باز، پا پس کشیده اند که مثلا اگر نظام نماند، گزندی به آنها نرسد! زهی خیال باطل که اگر نظام نباشد، دم و دستگاه شما هم برچیده خواهد شد. رنگ پاکتهای تپلتان را دیگر نخواهد دید مگر شب هفتی اموات، گوشه قبرستانی، مجلسی نصیبتان شود و تحفه ای عایدتان که قبل از انقلاب نیز وضعی چنین داشتید.

آنهایی که حسین را کشتی نجات دانستند، خودسازی و عمل به سلوک و مشی او را نیز برگزیدند و حیا و عفت و رشادت و جهاد و شهادت را سرلوحه خویش ساختند و آنانی که حسین را برای سرگرمی و سفره چرب و نرم داعیه داری عَلَمش انتخاب کردند کف روی آب ماندند و در سیرت و خلق و خوی دینی و انسانی ذره ای تغییر و اصلاح و شباهت به خود راه ندادند.

خودت را و ملت را با حسین حسین گفتن های مشقی ات گول نزن برادر من.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کلیپی دیدنی از شهریار زرشناس

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ آبان ۱۴۰۱، ۰۶:۳۰ ب.ظ

اعلام برائت شهریار زرشناس از حضور در فضای مجازی

 

دانشگاه تراز البته قواعد و لوازمی دارد که گویا تلاش چندانی برای دستیابی به آن وجود ندارد. کما اینکه مقام معظم رهبری نیز علت عدم نیل به آرمان تشکیل دانشگاه اسلامی را در فقدان مدیریت اسلامی دانشگاهها عنوان نمود. مدیریت اسلامی لزوما مدیریت آدمهای ریش دار یا چادری و نماز خوان و وابسته به یک جناح خاص نیست. مدیریت اسلامی مدیریت بر اساس مساله شناسی و دغدغه برای رفع مشکلات و کاستیهاست.

کوتاه نمودن سالهای تحصیل و حذف درسهای غیر ضروری، پرهیز از اختلاط و اصلاح فضای هیجان غریزی، استفاده از اساتید معتقد و صالح، تغییر متون درسی بر مبنای حقایق علمی و دینی، پژوهش و خلاقیت محوری و... از جمله لوازم این تحول در محیطی است که باید علمی بماند و مبدأ تحول در جامعه.

البته کسی نمیتواند تضمین کند که مجموعه این عوامل حتما به تشکیل دانشگاه تراز ختم خواهد شد؛ اما قطعا در اصلاح وضع موجود و تغییر به سمت پیشرفت و تعالی، تأثیر شگرفی خواهد داشت.

کلیپی کوتاه و مستند و پرشور از شهریار زرشناس در رابطه با وضعیت بعضی کتب تحصیلی دانشگاهها منتشر شده که در خور توجه و شایسته بررسی است. در این لینک تماشا کنید:

https://www.aparat.com/v/l4KEW

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عینک دودی ات را بردار!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۲۶ ق.ظ

عینک آفتابی دو پل مردانه دودی پر رنگ آرمانی

 

اینکه گفته اند نگه داشتن دوست خوب مهمتر از پیدا کردن دوست خوب است، لزوما منحصر به یک موضوع خاص نیست.

کلاهمان را قاضی کنیم ما باشیم و عقل خودمان باز هم به همین نتیجه می رسیم.

دوست خوب یا هر یک از نعمتهای خداوند مثل همسر، شغل، هنر، پول، موقعیت اجتماعی و... شاید در مرحله دستیابی، سختی هایی داشته باشد؛ اما مهمتر و دشوارتر از آن، مرحله نگاه داری و حفظ آن است.

اگر با کمترین بهانه ای، حساسیت نا به جا، خودخواهی و خود برتر بینی، لجاجت، افسردگی، زیاده خواهی، اسراف و... قدر نعمت را ندانیم و یکهو بزنیم زیر میز، آن نعمت و موقعیت از چنگمان خارج می شود و چه بسا بعدها بیشتر باعث آزار روحی و عذاب وجدانمان گردد. چه اینکه گاه آدمهایی که طعم شیرین نعمتی را چشیده اند و از دستش داده اند بیشتر از کسانی که اصلا به آن نعمت نرسیده اند دچار غم و سرخوردگی می شوند.

راز اجابت نشدن بعضی از دعاهایمان می تواند همین نکته باشد. خدا می داند خیر ما چیست. بنده ای را که خوب می شناسد و خیرش را می خواهد گاه از اجابت دعا دور نگاه می دارد چون می داند او آدم قدرشناسی نیست یا از نظر روحی کسالت و بیماری دارد، خلق و خوی او مانع از ثبات شخصیتش می شود، اگر همسر خوبی هم پیدا کند یا مال و مکنت ویژه ای بیابد با بی تدبیری و... زود از دستش می دهد و ضربه ناشی از فقدان آن موقعیت، بعدها آسیب جدی تر و خطرناکتری برای او رقم خواهد زد.

قبل از آن که حاجتی را از خدا بخواهیم ظرفیت پذیرش آن حاجت را هم از خدا بخواهیم و البته خودمان هم برای ایجاد یا تقویت ظرفیت آن قدم برداریم. حوّل حالنا الی احسن الحال یعنی ممکن است هر کاری را هر وقتی بتوان شروع کرد اما تا نجنبیم و متحول نشویم معلوم نیست آغاز آن کار پایان خوشی داشته باشد.

ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم هم جنبه اجتماعی دارد هم جنبه فردی. دنبال تغییر خود باشیم تا خدا هم تغییر در زندگی مان را امضا کند. آب هم که یکجا بماند می گندد. دنبال حرکت باشیم، خودمان ر اصلاح کنیم و رو به جلو برویم خدا هم راه ها را برایمان هموار می سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

صبر کن، فاطمیه نزدیک است!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۳۸ ق.ظ

فاطمیه

 

آنهایی که حق دختر رسول الله را غصب نمودند، در کوچه های تنگ بنی هاشم مقابل چشم فرزندش حسن، سیلی به صورتش نواختند، در خانه اش را آتش زدند، بین در و دیوار، بازوی ورم کرده، میخ گداخته، سینه آخته، لگد به پهلو، طفل داخل شکم...

مادرمان بزرگان شما را حتی برای دلجویی به حضور نمی پذیرفت. رو ترش می کرد اسم آنها را می شنید و اعلام کرد که از آنها راضی نیست و نمی بخشدشان و وصیت کرد در تشییع پیکرش نیز لیاقت حضور نخواهند داشت. قبر مطهرش را از خشم و اعتراض به این ناجوانمردان مخفی نگاه داشت.

شما خالد بن ولید که مردی را کشت و کنار جنازه اش به همسر او تجاوز کرد، معاویه سگ صفت را که به زنان زیبارویی که شوهر داشتند هم رحم نمیکرد، صحابه و محترم و معصوم میشمارید و برای ما دم از حقوق زن می زنید؟!

فاطمیه دارد از راه می رسد. منطق فاطمه زهرا در مسجد مدینه مقابل چشم همه حضار، بی سوادی خلیفه اولتان و ناآشنایی اش با قرآن را برملا ساخت و او را بی آبرو نمود. منطق فاطمیه هم چشم فتنه را کور و باطن منافقان را رسوا خواهد کرد. صبر کن به زودی ندای یا زهرای بچه های حیدر کرار که همواره لرزه بر اندام دشمنان می اندخت این بار کاخهای عنکبوتی اهدایی سعودی خونخوار را بر سرتان ویران خواهد ساخت.

بر سر هر کوی و برزن به زودی اهتزاز پرچم مبارک یا فاطمه الزهرا، سند رسوایی تاریخی خناسان و غاصبان منبر و مکتب رسول الله خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا