اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۴۸ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

الان می توان یقه شورای شهر قم را گرفت!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۰۵ ق.ظ

دو سال است که زباله های منطقه پردیسان قم که نزدیک به دویست هزار نفر جمعیت دارد، برخلاف سایر نقاط این شهر، یک روز در میان جمع آوری شده و آلودگی های محیطی را برای ساکنان آن به ارمغان آورده است.

بهمن سال 93 ادعا شد که اجرای این طرح به صورت آزمایشی بوده و اگر نتیجه ای مطلوب داشت در همه نقاط کلانشهر قم اجرا می شود و اگر نه، تعطیل خواهد شد.

تفاوت در ارائه خدمات به مردم پردیسان، تبعیضی آشکار و انکارناپذیر از سوی مدیریت خدمات شهری قم است که خواه ناخواه، شهروندان را به درجه یک و دو تقسیم نموده است!

اعضای شورای اسلامی شهر قم از این تبعیض و بی عدالتی، اطلاع کامل دارند؛ اما اقدامی برای رفع آن نکرده اند. اکنون در آستانه برگزاری دور دیگری از انتخابات شورای شهر، سر و کله بعضی از این نمایندگان با کاسه گدایی رأی، در مساجد و جلسات مردم پردیسان پیدا شده و می شود. الان فرصت مناسبی است تا یقه آنها را گرفته و بازخواستشان کرد که به راستی چرا در قبال تبعیض بین شهروندان یک شهر، مهر سکوت بر لب زده و درست موقع انتخابات یادشان آمده که مردم پردیسان هم بخش مهمی از شهر مقدس قم محسوب می شوند؟! 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تلاقی فتنه با نفاق، این بار در قم

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۴۵ ب.ظ

چند روحانی نمای فتنه گر در قم، درست در روز نهم دی ماه امسال به بهانه سالگرد عالم بزرگوار مرحوم میلانی، رفتار شیطنت آمیزی از خود نشان دادند که جای تأمل و واکنش دارد.

این طیف با انتشار ویژه نامه ای مفصل، به بهانه پرداختن به شخصیت برجسته آیت الله العظمی میلانی، به ناگاه با فردی با نام مستعار آیت الله میرزا علی خراسانی! مصاحبه کردند که محتوای این گفتگو بارها با غفلت از موضوع اصلی بحث، به نقد و اهانت نسبت به شخصیت نورانی بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) متمرکز شد. به رغم وضوحی که در تناقض ادعاهای فرد مصاحبه شونده بر ضد امام راحل وجود داشت، تدوین گران این ویژه نامه، بی هیچ کم و کاست و توضیحی به درج مطالب خلاف واقع او در وهن نسبت به امام مبادرت ورزیدند که نشانگر عمق کینه این افراد نسبت به رویکردهای انقلاب اسلامی دارد.

به دنبال واکنش حجت الاسلام سید حمید روحانی، موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام نیز وادار به عکس العمل شد و نقاب از چهره پلید  آن به اصطلاح آیت الله کنار زد. با کمال تأسف فرد مصاحبه شونده کسی نبود جز روحانی نمای منافق و شارلاتان بی ادبی به نام شیخ علی تهرانی که سال ها در پناه رژیم بعث عراق، به خیانت نسبت به مردم کشور خویش مبادرت ورزید و اینک با سوءاستفاده از سوپر رانت ویژه رأفت اسلامی، آزادانه در خیابان های تهران و کرج تردد داشته و باز هم با همراهی اصحاب فتنه، درصدد تحریف چهره الهی حضرت امام قرار دارد.

نکته ای که در وهله نخست باید مورد توجه قرار داد، ظهور باطن کثیف فتنه گرانی است که همینک حریم باورهای انقلابی مردم را نشانه رفته و از ارتکاب هیچ خباثتی در پرتو اغماض مسئولان نهادهای نظارتی، در حق انقلاب اسلامی و بنیانگذار عظیم الشأن آن کوتاهی نمی ورزند.

نکته دیگر اما دردنامه ای است که بر دل نیروهای جوان و انقلابی حوزه علمیه سنگینی می کند. به راستی کاش نگاه نهادهای نظارتی مرتبط با حوزه به طلاب و فضلای انقلابی و پرخروش نیز همان نگاه تساهل مدارانه ای بود که نسبت به روحانی نماهای شیطان صفت و فتنه جو روا می شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

معاون فرماندار بابل و واکنش به یک نقد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۲۳ ب.ظ

روز گذشته با انتشار مطلبی که البته با مشورت و همراهی بعضی از دوستان طلبه بود نسبت به این موضوع اعتراض کردم که چرا یک مقام سیاسی شهر بابل، تصویری از کودک خردسال خود به همراه عمامه را در پروفایلش قرار داده است؟ در این یادداشت ذکر شد که حدود یک ماه قبل هم بعضی از شهروندان بابل نسبت به این اقدام مقام مذکور واکنش اعتراضی نشان داده بودند که ایشان به روی مبارک خودش نیاورد!

الحمدلله ساعاتی بعد از انتشار یادداشت این حقیر، مقام مذکور اقدام به حذف تصویر مورد اشاره نمود که از این بابت باید از ایشان قدردانی کرد؛ اما ...!

باور کنید موقع انتشار یادداشت شب گذشته، به دوستان همراه گفتم که این مسئول جوان و کم اطلاع شهرمان برای توجیه اقدام خود به تصویر نوجوانی مقام معظم رهبری که ملبّس به لباس شریف روحانیت است، استناد خواهد کرد.

از قضا این مسئول جوان و کم اطلاع، پس از حذف تصویر کودک خود، تصویر نوجوانی مقام معظم رهبری را در پروفایلش قرار داد! به نظر می رسد ایشان با این کار قصد دارد منطق مستحکم و خلل ناپذیر خود در اصرار توجیه ناپذیری که در یک ماه اخیر به رغم تذکر علاقمندان روحانیت در نشر عکس فرزندش به خرج داد را نشان داده و منتقدان ناآگاهش را نزد همگان رسوا نماید!!

خوب است این برادر جوان که به هر دلیل در حال حاضر مسئولیت های مهمی چون معاونت فرماندار و مشاورت شهردار را برعهده دارد نگاهی هم به تاریخ داشته و یا لااقل، تصدی میز را دلیل بر حق اجتهاد خویش در امور غیرتخصصی ندانسته و به اهل نظر رجوع نماید.

در کتاب نفیس شرح اسم که به قلم استاد توانا و پژوهشگر بزرگ تاریخ، هدایت الله بهبودی زیر نظر رهبر معظم انقلاب و درباره زندگی پربرکت معظم له به رشته تحریر در آمده، می خوانیم:

"سید علی آموزش درس های طلبگی را از کلاس پنجم دبستان آغاز کرد"(ص52). "وی از پایان دوره دبستان تدریس می کرد؛ انموذج و صمدیه می خواند، شرح امثله و صرف میر درس می داد. شاگردان او دو روضه خوان مشهدی بودند. تا مدت ها به این دو مرد روضه خوان درس می داد. محل تدریس او مسجد شاه بود. تفاوت سن و جثه به اندازه ای بود که سید علی را در هاله ای از خجالت نگه دارد، اما او کارش را ادامه داد. آشنایی با این دو روضه خوان بزرگسال، زمینه منبر رفتن سیدعلی را فراهم کرد"(ص53).

در صفحه 48 این کتاب البته ذکر شده که آیت الله سید جواد خامنه ای، پدر مقام معظم رهبری اصرار داشت فرزندانش از کودکی قبا به تن کنند. (تأکید می کنم فقط قبا)، که آن هم البته علت مشخصی داشت:

"قبای سید محمد، سید علی و بعدها سید هادی، اگر سری در باورهای مذهبی پدر داشت، ریشه ای هم به دوران خلع لباس روحانیان، لباس متحدالشکل و تحدیدها و تهدیدهای رضاشاهی دوانده بود. سید جواد دوست نداشت لباس تحمیلی رضاشاه را به تن فرزندان خود کند."

همان طور که در یادداشت قبلی بیان کردم استفاده از لباس روحانیت که عمامه، شاخص ترین نماد آن است به عنوان جاذبه عکاسی، در نگاه متعارف جامعه شوخی و گاه تمسخر این لباس محسوب می شود که ارتکاب آن لااقل زیبنده مسئولان نظام جمهوری اسلامی نیست.

امیدوارم این مسئول جوان سیاسی شهر، که به اقتضای شغل خود وظیفه حفظ آرامش روانی جامعه را برعهده دارد، باز هم بر رویه غلطی که پیش گرفته اصرار نورزیده و از دامن زدن به التهاب های سیاسی غیرضروری اجتناب بورزد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نامه سرگشاده به معاون فرماندار بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۰۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

برادر عزیز جناب آقای حکیم، معاونت محترم فرماندار بابل و ایضاً مشاور محترم شهردار و ...

با سلام

88b_photo_2016-04-30_21-04-13.jpg


چند هفته پیش بود که تصویر پروفایل شما در فضای مجازی پخش شد و تعجب این حقیر و بسیاری دیگر از طلاب را برانگیخت.

شما در پروفایل خود تصویر کودک خردسالتان را درج کردید در حالی که عمامه ای مشکی به سر داشت!

استفاده از عمامه، به عنوان مقدس ترین نماد علم و تقوا، برای کسانی که در این وادی نیستند از نظر جامعه، نوعی شوخی و گاه تمسخر روحانیت محسوب می شود. اگر چه ممکن است نیّت شما از این کار، خیر بوده، اما بی اطلاعی و یا بی توجهی حضرتعالی به برداشت اجتماعی از این حرکت نا به جا – که به یقین مردم عادی شهامت ارتکاب علنی آن را لااقل از باب حفظ حرمت ها – ندارند، می تواند صلاحیت حضور شما در مساندی که نیازمند آشنایی با مقتضیات اجتماعی است را مورد تردید قرار بدهد.

این حقیر گمان می کرد انتشار تصویر نا به جای پروفایل شما در ماه گذشته که از سوی برخی کاربران فضای مجازی صورت گرفت و نوعی اعتراض از سوی شهروندان محسوب می شد، تا کنون توانسته باعث تنبّه جنابعالی و اصلاح این عمل ناموجّه بشود که متأسفانه این گونه نبوده و امشب باز هم دوستانی از فضلای حوزه، تذکری در این خصوص ارسال کرده و درخواست واکنشی صریح را داشتند.

برادر عزیز و سید بزرگوار! استفاده از لباس روحانیت به عنوان جاذبه ای برای عکاسی در نگاه عرف، حرکت شایسته ای به نظر نمی رسد. به شما دوستانه تذکر می دهم ناخواسته راه هتک و هجو نمادهای مذهبی را برای نا بخردان هموار نساخته و از عادی سازی هر نوع رفتار مغایر با هنجارهای اجتماعی پرهیز نمایید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه نگاری آتش سوزی پلاسکو (1)

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۰۱ ق.ظ

1- یکی از مشاوران رئیس جمهور پیش از این به ذهن مبارکش فشار آورده و طرح داده بود که برای در امان ماندن از بلایای ماه صفر! باید صدقه حکومتی بدهیم. دلم می خواهد قیافه این بابا را پس از اتفاقاتی که در دی ماه افتاده تماشا کنم.

2- تهران جای زندگی نیست. ازدحام و آلودگی و فقر فرهنگی اش یک طرف؛ یک حادثه فقط برای یک ساختمان، چند روز است که جماعتی را به خود مشغول کرده است. وای به روزی که تهران، صفحه حوادث کشور شود؛ خدا رحم کند.

3- در کل فقط ده دوازده نفر به خاطر آسیب دیدگی سانحه اخیر در بیمارستان بستری شدند. کار بقیه مصدومین، سرپایی راه افتاد. این وسط سازمان انتقال خون توانست به لطف مسئولیت پذیری مردم، هزاران کیسه خون را ذخیره کند.

4- اول گفتند هفتصد هشتصد و الان که دست بالا گرفته اند، می گویند هزار و پانصد میلیارد تومان خسارت وارد شده است. یک برج هفده طبقه تجاری با ده ها مغازه و انبار و جنس و ... منهدم شد، چهار هزار کارگر بیکار شدند و ...؛ همه اینها کلاً هزار و پانصد میلیارد تومان می ارزید. شما حساب کنید با دوازده هزار میلیارد تومان اختلاسی که در صندوق فرهنگیان صورت گرفت چه کارها که نمی شد کرد. به قول استاد بزرگوار ما اصلاً با این قدر پولی که اختلاس می کنند، چه کار می کنند اینها؟!

5- چقدر این کمپین قشنگ است. گفتند بیایید به خاطر حمایت از چهار هزار کارگر ساختمان پلاسکو که بیکار شدند، امسال برای عید فقط کفش و لباس ایرانی بخریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک نصیحت دوستانه!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۰۷ ق.ظ

انتصاب معاون سیاسی فرماندار بابل و داماد امام جمعه محترم به عنوان مشاور اجتماعی شهردار، با توجه به اوضاع دو ماه اخیر، تصمیمی درست و هوشمندانه از سوی شهردار دارالمومنین بود.

پذیرش انتصاب معاون سیاسی فرماندار بابل و داماد امام جمعه محترم به عنوان مشاور اجتماعی شهردار از سوی وی، تصمیمی غلط و حاشیه ساز است که تا مدت ها دامنگیر او و اطرافیانش خواهد بود.

در این میان نفر دیگری هست که اگر چه ممکن است نقشی در این فرآیند نداشته اما به یقین متضرر خواهد شد.

ناگفته پیداست بی اعتنایی به پیام مولا مبنی بر ضرورت پرهیز از قرار گرفتن در مواضع تهمت، خسران مادی و معنوی را به همراه خواهد داشت. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درود خدا بر شیخ عباس قمی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۰۱ ب.ظ

اول بهمن، یعنی همین امروز مصادف است با سالروز شمسی رحلت مرحوم شیخ عباس قمی، نویسنده کتاب مشهور و ماندگار مفاتیح الجنان. به لطف خدا و البته به صورت کاملاً تصادفی امروز کتاب تتمةالمنتهی، اثری خواندنی از این عالم جلیل القدر را به پایان رساندم.

حیفم آمد عرض ارادتی به ساحت این بزرگ مرد تاریخ فقه و معارف اهل بیت نداشته باشم.

در صفحه 153 این کتاب، اشاره ای جالب به جایگاه علمی ابان بن تغلب و علاقه امام باقر و امام صادق علیهما السلام نسبت به او گردیده است. باقرالعلوم به ابان می فرمود: در مسجد مدینه بنشین و مردم را فتوا بده، همانا من دوست می دارم که در شیعیان مثل تو دیده شود.

امام صادق نیز به او می فرمود: با اهل مدینه مناظره کن، چه من دوست می دارم که مثل تو از روات و رجال من باشد.

وقتی ابان از دنیا رفت، امام صادق علیه السلام اندوهگین شد و فرمود: اما والله لقد اوجع قلبی موت ابان؛ به خدا سوگند که مرگ ابان دل مرا به درد آورد.

این تعابیر به علاقمندان راه امامت می آموزد که جهاد علمی، یکی از محبوب ترین کارها در نزد اهل بیت علیهم السلام است. اگر می خواهیم به گونه ای زندگی کنیم که حیاتمان مورد رضای اهل بیت بوده و مرگمان باعث حزن امام زمان مان باشد این راه در مقابلمان قرار دارد: از نشر معارف دین و تعلیم و تعلّم در این مسیر، یک لحظه هم غفلت نورزیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای آنان که قرض الحسنه را ربا نامیدند!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۵۵ ق.ظ

پول وقتی وارد حوزه شد یک آسیب جدی هم به همراه داشت.

منظور من از وارد شدن پول به حوزه این است که بعضی آقایان به خصوص فضلای جوان فهمیدند که از راه علم می توانند به ثروت دست پیدا کنند.

تغییر در سلوک طلبگی و روی آوردن به زندگی اشرافی و تجمل گرایی تنها یکی از آسیب های این اتفاق است که کمترین ثمره آن تغییر در نگرش و اعتماد مردم به این قشر خواهد بود.

حادثه دردناک تر اما آن جاست که شیرینی پول و خوی تکاثر منجر به آن شود که تغییری هم در ساحت احکام شرع به وجود بیاید.

این که می بینید عده ای از علمای جوان اصرار می ورزند که تعیین و دریافت سود نه تنها در مضاربه و مشارکت که حتی در ازای پولی که به عنوان قرض به کسی داده می شود، جایز است و البته بعضی هم آن را واجب! می دانند، نمونه ای از همین رویداد نامبارک است.

استدلال آقایان این است که امروز با توجه به وجود تورم و کم شدن تدریجی ارزش پول، اگر میزان کاسته شده از ارزش آن محاسبه و دریافت نشود مانند این می ماند که شما مالی را با مثل خودش که از نظر مقدار کمتر است، معامله کرده و در نتیجه مرتکب ربا شده اید. پس برای پیشگیری از ابتلا به معامله ربوی باید ارزش کاسته شده وجه شما مطابق نرخ تورم محاسبه و پرداخت شود!

این افراد چشم خود را به روی فلسفه قرض یا حتی مضاربه می بندند و فقط به روحیه تکثرطلبانه خود می اندیشند. برای این افراد تصور کاسته شدن از پول های هنگفتی که شیرینی آن در زیر زبانشان جا خوش کرده، محال و عذاب آور است. از این رو با تغییر در مبانی فقه و وارونه نمایی احکام، درصدد توجیه افزون طلبی های خود برمی آیند.

انگار نه انگار که در زمان رسول الله یعنی آن موقع هم که احکام ربا تشریع می گردید نیز این فرض وجود داشت. یعنی ممکن بود فردی ده کیلو گندم را برای یک ماه به کسی قرض بدهد؛ در حالی که آن روز می شد با آن مقدار گندم، مثلاً بیست کیلو خرما تهیه کرد، یا ده متر پارچه خرید یا ...؛ اما ماه بعد، پس گرفتن گندم مصادف با فصل برداشت آن و کاهش ارزش این محصول در بازار می گردید؛ طوری که دیگر نمی شد مثل ماه قبل با ده کیلو گندم، بیست کیلو خرما یا ده متر پارچه و ... را خریداری نمود. آن موقع هم جواز دریافت ما به تفاوت یک ماهه ارزش گندم صادر نگردید.

قرض الحسنه، از همین باب مورد تشویق فراوان قرار گرفته تا جایی که قرض به مومن، قرض دادن به خدا محسوب شده است. خدا هم می دانست که ما با قرض دادن بخشی از اموال خود به دیگران ممکن است از نظر مادی دچار ضرر شویم؛ اما مصالح جامعه اسلامی و ضرورت رفع گره از زندگی برادران دینی، ایجاب می کرد تا خداوند با اعطای جوایز اخروی و دنیوی، مومنان را به انجام این امر خیر که نوعی جهاد اکبر است، تشویق نماید.

علم اگر موجب ضعف اعتماد ما به خدا، عالم غیب و فلسفه احکام الهی شود، حجابی بیش نیست؛ حتی اگر این علم در ظاهر، فقه نامیده شود. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا