اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

حوزه در تب و تاب تحصیل

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۲۵ ب.ظ


اکثر کلاس های حوزوی تقریباً از اواسط شهریور آغاز شد.

آیت الله سید رحیم توکل امسال نیز به روال سال های گذشته درس خارج خود را در باب طهارت و با موضوع وضوی جبیره در مدرسه خان (بروجردی) آغاز کرده است.

حجت الاسلام سید سجاد ایزدهی چهارمین سال تدریس خارج فقه سیاسی را با موضوع ولایت فقیه ( بررسی مقبوله عمر بن حنظلة ) در مدرسه فیضیه آغاز کرده است.

بر خلاف آن چه که گفته می شد: طلبه های روحیه رابطه خوبی با مباحث اصول ندارند، امسال چند کرسی از تدریس خارج اصول حوزه علمیه قم در اختیار دانش آموخته های مدرسه روحیه است. حجت الاسلام ناصر نیکخو در مدرسه گلپایگانی خارج اصول را از ابتدا تدریس خواهد کرد. حجت الاسلام ابوالقاسم مقیمی نیز از دیگر اساتید خارج اصول می باشد.

حجت الاسلام قیومی، اسفار را در فیضیه تدریس می کند.

راستی آقا مصطفی صاحبی هم صبح ها در حرم کتاب منصوری زکریای رازی را در موضوع طب اسلامی تدریس می کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

و اینک شوکران

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۴۴ ب.ظ


ممکن است لیلی و مجنون ساختگی باشد، فرهاد و شیرین افسانه باشد، بیژن و منیژه بافته ذهن خلّاق گذشتگان ما باشد؛ اما ...

شهلا و ایوب را هرگز نمی توان انکار کرد.

" می گفتم: ایوب! خواهش می کنم وسط جمع وقتی صحبت می کنی نگاهت را بین همه تقسیم کن. می گفت: چشم عیال؛ اما نمی توانست. رشته کلام را که دست می گرفت انگار کسی جز من آن جا حضور ندارد. چشمانش را فقط به من می دوخت و حرف می زد."

ایوب عصاره غم و درد بود. سر، فک، چشم، صورت، گردن، قلب، ریه، کمر، دست، کتف، در تمام پیکرش ترکشی وجود داشت؛ اما ایوب تر از ایوب، شهلا بود که به پروانه بودن بسنده نکرد. او خود شمعی شد که اشک ریخت و آب شد و نور عشقش را چراغ زندگی ایوب ساخت.

چهارم مهرماه سالگرد شهادت ایوب بلندی است. سوم مهر، به دعوت جبهه فرهنگی فاطمیون بابل، خانم شهلا غیاثوند، سنگ صبور عاشقانه های ایوب، ساعت نوزده میهمان مردم بابل در سالن آمفی تئاتر دانشکده فنی خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا این موضع تاریخی در رستاخیز هم تکرار خواهد شد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۳، ۰۳:۱۲ ب.ظ


تردیدی نیست که شأن مرجعیت فراتر از نگرش های جناحی است. یقین دارم آن عالم جلیل القدر که از مفاخر حوزه علمیه قم است همان طور که درباره نمایش چهره مبارک حضرت ابوالفضل علیه السلام در سریال مختار چنان موضع قاطعی را اتخاذ نمودند در مقابل نمایش چهره آن حضرت در فیلم رستاخیز توسط دولتی که می خواهد خرابی هشت سال گذشته! کشور را جبران کند نیز با جدّیت برخورد خواهند نمود:

آنچه که من شنیده ام، خدا نکند که چنین باشد، غلطی می خواهند انجام بدهند، که اگر این غلط را انجام دادند، من وظیفه ام این است که به آنها گوشزد کنم، اگر سعادتمند باشند در دنیا بیچاره خواهند شد، اگر اهل شقاوت باشند در دنیا آسیبی بهشان نخواهد رسید، ولی آن وقتی که دست بریده او وارد محشر بشود، کمر همه آنها را خواهد شکست که برای ابد از رحمت خدا محروم باشند، و آن کلمه این است، شنیده ام می خواهند، لا اله الا الله، می خواهند قمر بنی هاشم را به نقش هنرپیشه ها درآورند، کسی که حجت خدا مقابل قبر او می ایستد، و می گوید سلام خدا، سلام تمام انبیاء، سلام تمام اوصیاء، سلام تمام شهداء بر تو یابن امیرالمؤمنین، کسی که هر صبح و شب خدا و صد و بیست و چهار هزار پیغمبر به او سلام می کنند این را می خواهند به نقش هنرپیشه ها درآورند، خدا نکند چنین غلطی بکنند، آن وقت هر چه پیش آید و هر چه ما بگوئیم معذوریم، باید جوانهای غیرتمند فانی در قمر بنی هاشم، تاسوعای امسال، غیر از تاسوعاهای هر سال است، در اثر این صحبت غلط، باید روز تاسوعای امسال محشری سرپا کنند در عزای قمر بنی هاشم، تا بگویند ای دست بریده کربلا، این فرق سر پاشیده از عمود در راه خدا، تو، تو بالاتر از اینی، ای روزگار، ای دنیای ناپایدار، باید روزگاری بشود، که ما زنده باشیم و در این روزگار بخواهند هنرپیشه ها نقش او را به مردم نشان بدهند، مردم بدانید! این نقشه ها برای این است، وقتی قمر بنی هاشم را به آن صورت نشان دادند، دیگر این سوز و گداز در روضه ها نخواهد بود، آن کسانی که آن صحنه را ببینید آن هنرپیشه را تماشا کنند، اینها دیگر آنچنان که باید در عزای او نمی سوزند، ولی باید بدانند اگر با چکمه، با کراوات خواستند این چراغ را خاموش کنند نشد، با این ریشها، با این یقه های باز هم این نور خدا خاموش شدنی نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مذاکرات هسته ای به وزارت ورزش سپرده شود!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۳، ۰۶:۰۶ ق.ظ


به رغم ناز و عشوه ها و سرسختی های ظاهری کارلوس کیروش و خروج او از ایران و ترک مذاکره با فدراسیون فوتبال، با پایداری و اصرار وزارت ورزش و جوانان نسبت به شروط مورد نظر خود، مربی پرتغالی در نهایت تسلیم خواسته این وزارتخانه شد و همگی بندهای شرط شده در قرارداد سرمربی گری تیم ملی فوتبال ایران را بی کم و کاست پذیرفت.

 این موفقیت در حالی صورت گرفت که جریان مشکوکی در رسانه های ورزشی کشور می کوشید تا فضای عمومی جامعه را نسبت به احتمال کنارگذاشته شدن کیروش تحریک نموده و با این روش فشار روانی مضاعفی را بر مسئولان وزارت ورزش و جوانان برای عقب نشینی از مواضع خود تحمیل نماید.

با توجه به این که بیش از یکسال از مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای 5+1 و به طور مشخص آمریکا گذشته و هنوز دستاورد محسوسی به جز تهدید و توهین بیشتر، در ازای کوتاه آمدن دولت ایران در پرونده هسته ای و حتی ویلچر نشینی جناب وزیر خارجه برای جلب ترحم طرف های مذاکره،عاید کشور نشده تا جایی که این مسئله باعث عصبانیت شخص رئیس جمهور از منتقدان و بیسواد خواندن آنان و التماس بی پاسخ از اساتید دانشگاه برای حمایت از توافق هسته ای گردید پیشنهاد می شود مسئولیت ادامه مذاکراه با اعضای 5+1 از وزارت خارجه به وزارت ورزش و جوانان منتقل شود!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک خواهش! از هیئت های بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۲۹ ب.ظ


دقیقاً یک ماه و نیم دیگر ماه محرم آغاز می شود و هیئت هایی که گستره نفوذ بیشتری در بین مخاطبان دارند از الان در تکاپوی دعوت از سخنران هستند. این که هیئت های فعال و پرمخاطب برنامه سخنرانی را جدی می گیرند بسیار ارزشمند است و این که مسئولان هیئت ها دوست دارند سخنرانشان فردی موفق و جذّاب و تأثیرگذار باشد نیز یک ارزش برجسته محسوب می شود.

نکته ای که بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد این است که سخنران دقیقاً چه فایده ای باید برای مخاطب داشته باشد. فرصت دهه نخست محرم، موقعیت ویژه و منحصر به فردی برای برقراری ارتباط بین جامعه با مروّجان فرهنگ دین و آیین شریعت است که مشابه آن در هیچ مناسبت دیگری – فعلاً – وجود ندارد و از این بابت باید نهایت اغتنام را از این فرصت طلایی مدّنظر قرار داد.

مسئله ای که بسیاری از هیئت ها در انتخاب سخنران به عنوان یک اصل نگاه می کنند صدای گرم، هیبت جذّاب و توانایی صاحب منبر در توصیف کرامات اهل بیت علیهم السلام است. اگر چه معیاری مانند قدرت بیان، یک ویژگی بایسته در اداره منبر محسوب می شود؛ اما به نظر می رسد احراز مابقی اوصاف چندان ضرورتی نداشته و منبر را از کارکرد حقیقی خود دور می سازد.

هیئتی های قم ضرب المثلی دارند که می گوید هیچ شیخی مداح نمی شود! این مَثَل یک واقعیت است. الحمدلله توانایی و اشراف برادران عزیز مداح به مقوله روضه خوانی، خلأهای موجود در این زمینه را برطرف می سازد و نیازی نیست اساتید سخن روی این موضوع تمرکز پیدا کنند.

وصف مکرر مقام اهل بیت علیهم السلام و بیان کرامات نورانی آن حضرات و ایجاد هیجان نیز برای مخاطب خوشایند بوده و اعتقادات آنان را تقویت می سازد؛ اما نسخه ای برای زندگی در اختیار آنان قرار نمی دهد. در این دوران که انواع شبهات و تردیدها دل مردم را به لرزه در می آورد و جاذبه های دنیوی رنگ باورها را تغییر می دهد و با توجه به انواع خطرات فرهنگی و فکری پیش رو لازم است سخنران، برنامه زندگی صحیح مطابق با رویکردهای دینی را در دنیای پرتلاطم امروز، راهگشای مخاطبان خود ساخته و نسخه عملیاتی حیات سالم منطبق با شریعت را با توجه به چشم انداز آرمان های الهی در اختیار آنان قرار دهد.

یکی از هیئت های بزرگ شهر منبری خوش سخنی را از تهران به بابل آورده بود. به یکی از جوان های اهل مطالعه که به آن هیئت رفت و آمد داشت گفتم: کدام صحبت این بزرگوار در ذهنت حک شده؟ جواب داد که حضرت ایشان فقط جایگاه عترت نزد خداوند را تشریح نمود و در کل یک جمله به یادگار گفت که مثلاً شام شب عاشورای مسجد ارک تهران را ارمنی ها می دهند! قبول کنید که بر فرض هم این ادعای خطیب مذکور صحیح باشد دردی از شنونده دوا نخواهد کرد.

هیئت بزرگ دیگری سخنران صاحب نامی را آورد که چون موسسه فرهنگی اش به هر دلیل در زمان دولت سابق موفق به دریافت مجوز و حمایت های دولتی نشد از هر فرصتی برای توهین به مسئولان وقت استفاده می کرد. او شأن منبر را لگدمال می کرد و گمان می برد اهانت به احمدی نژاد کار شجاعانه ای است در حالیکه کافی بود یکی از این اهانت ها را به ساحت منوّر اخوان لاریجانی می نمود تا بفهمد بازی با خطوط قرمز یعنی چه!

برخی هیئت ها از وجود سخنرانان مذهبی غیرروحانی بهره می گیرند که ضمن احترام به این عزیزان توضیح این نکته را ضروری می دانم که اشراف به مبانی دینی و فقهی، شرط الگودهی کامل برای جامعه و ارائه سبک زندگی مطلوب است. با توجه به موقعیت فرهنگی استراتژیک ده شب نخست محرم و  ضرورت اجتناب از برخی آسیب های احتمالی بهتر است بهره مندی از فرمایشات خطبای غیرحوزوی به مناسبت های دیگری موکول شود.

یکی از هیئت های قدیمی شهر که به نوعی حق پدری به گردن هیئت های پرشور و جوان بابل دارد سال گذشته منبری بزرگواری را آورد که مدت هاست به دنبال نوچه پروری بوده و شب هایی را با طرح داعیه های معنوی در محضر مردم به شاخ و برگ دادن به خود گذراند. باور کنید آن قدر با این حقیر تماس گرفتند و مستنداتی درباره ادعاهای کذایی این شخصیت در همان ده دوازده شب مطرح کردند و انتظار داشتند در وبلاگ منعکس کنم و من هم به احترام قدمت و ارج و قرب این هیئت سکوت کردم که این مصلحت اندیشی باعث ایجاد کدورت و بدبینی برخی آشناهای قدیمی نسبت به این جانب گردید. جالب است بدانید وقتی یکی از اساتید حوزه به مسئول این هیئت درباره دعوت از این بنده خدا اعتراض کرد این گونه پاسخ شنید که هیئت مشکل مالی دارد و این خطیب توانا ید طولایی در جذب سرمایه – البته در آوردگاه بازی با احساسات پاک مردم به خصوص بانوان و ذکر صدها قسم به مقدسات – داراست!

یک ماه و نیم دیگر به محرم حسینی مانده است. مسئولان عزیز، پرکار و دلسوز هیئت ها از الان فرصت دارند تا سخنران های توانا و البته مشرف به مسائل و دغدغه های جوانان را شناسایی کرده و نسبت به هماهنگی با آنان اقدام نمایند.

توصیه بنده هم این است که اصل غاز بودن مرغ همسایه را به کنار بگذارند و از بین صدها دانش آموخته حوزه های بابل افراد توانمند را شناسایی و انتخاب نمایند.

من البته خودم همه فرهیختگان حوزوی شهر را نمی شناسم اما فی البداهه می توانم عزیزانی را معرفی کنم که در فن خطابه توانمند بوده و به مسائل مبنایی دین نیز وقوف داشته و می توانند حرفی به مخاطب بزنند که به درد زندگی اش بخورد. دانشمندان ارجمندی چون حجج اسلام: غفاری فر، گرجیان، ایزدهی، مقیمی، نیکخو، قشقاوی، حاج حسن جعفرزاده، سید مهدی محمدی، سید علی نوروزیان، کمیل قنبرزاده، رضویان، سخاوتیان، آقا مجتبی فاضل، هاشمی، حسین زاده برسمنانی، صدرایی (اکبرین) سعیدالعلماء بابایی، شفیعیان، شریف تبار، ابوذر و روح الله حبیبیان، گیلانیان، اسلامپور، پورحسن، علیجانزاده، قلی پور، الهی، قائمی، سجادی، جوادی، ادیب زاده، اکبرپور، موسوی، ابوالفضلی و .... این بزرگواران و دیگر سرورانی که نامشان را از قلم انداخته ام سابقه تدریس در حوزه و دانشگاه را داشته و علاوه بر تسلط بر فنون بیان و فصاحت، از جامعیت علمی نسبت به نیازهای فکری و عقیدتی مخاطبان به خصوص نسل جوان برخوردار هستند.

غیر از بابلی های حاضر در حوزه قم، در سطح شهرستان نیز اساتید ارجمندی چون نیکزاد و پوراکبر و ... و فضلای جوانی مانند صالحیان و حیدریان و ... نیز وجودشان مغتنم است. حجت الاسلام مصطفی داداشی (داداش زاده) یکی از اساتید جوان و برجسته مدرسه صدر و البته از مفاخر حوزه علمیه این شهرستان است که به خاطر نجابت بیش از حدش همچنان گمنام مانده است. باور کنید اگر به او تریبون بدهید خواهید دید که رحیم پور ازغدی این شهر را کشف کرده اید.

از برادر عزیز، اهل مطالعه و ژرف نگر خود جناب آقا محمود نقویان که مسئولیت تشکل های مذهبی سازمان تبلیغات را برعهده دارد استدعا دارم که در این زمینه کمک فکری بیشتری به دوستان هیئتی شهرستان داشته باشد. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مرد عوضی!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۰۱ ق.ظ

  • جمال العوضی


یک عضو کمیته گفتگوی ملی یمن در پیامی خطاب به گروهک تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) رفتار سیاه و مزدوری و وطن فروشی آنان را بیان گر اسلام واقعی دانست! شاید این عبارت به خودی خود، حقانیت مبارزان شیعی الحوثی را در قبال دژخیمان جلاد حاکمیت یمن به خوبی نشان دهد:

«شما (منافقین) الگو و نمونه‌یی از برخورد و رفتار بر اساس تعالیم و ارزشهای اسلامی واقعی را به‌ما ارائه می‌دهید. ما چیزی نداریم جز این‌که در برابر شما سر تعظیم فرود بیاوریم»!!

نکته جالبی که باعث توجه به این موضوع شد نام این عضو کمیته گفتگوی ملی یمن است. اسم با مسمای عنصر مدافع حاکمیت یمن به نوعی ریشه تعبیر غلط او و همفکرانش نسبت به اسلام واقعی را برملا می سازد. پای امضای این باصطلاح روشنفکر یمنی نوشته بود: جمال العوضی!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۲:۱۰ ق.ظ


شما چه در کسالت باشی و چه به سلامت، چه خندان و شاد باشی یا محزون، گردش زمان شب را نشان بدهد یا روز برای ما فرقی نمی کند؛ دعا برای سلامتی و طول عمرتان را در رساله یومیه خود واجب عینی می دانیم.

ما برای طول عمر شما دعا می کنیم؛ آن گونه که برای پدر پیرتان نیز دعا می کردیم: خدایا! از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا.

هفده شهریور امسال هم جمعه بود مثل سال پنجاه و هفت. درست است که تقویم نود و سه، دوشنبه را نشان می داد ولی مثل عصرهای جمعه، دلمان گرفته و سنگین بود. بغض، راه نفسمان را بند آورده بود.

اینک در سحرگاه هجده شهریور، دردانه غلتان دیده خویش را به تسبیح أمن یجیب گره زده ایم، جبهه تضرّع بر خاک آستان پروردگار می سائیم و سلامت عاجل و طول عمر شریف شما را از یگانه بی همتا مسئلت می کنیم.

یارب به خدایی خداییت

وانگه به کمال پادشاهیت

از عمر من آن چه هست بر جای

بستان و به عمر لیلی افزای

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای مازیار بیژنی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۴۵ ب.ظ


بیژنی های بابل انگار همه شان به نوعی اهل فن و فرهنگ و هنر هستند. این وسط، آقا مازیار فعلاً گوی سبقت را از بقیه فامیل ربوده است.

اوایل دهه هفتاد آنهایی که به مسجد کاظمبیک بابل می آمدند شاید هیچ گاه تصور نمی کردند این جوان آرام و اهل حال و سر به زیر که با خونسردی سرسام آورش بی خیال دنیا رو به قبله می ایستد و شانه ها و دست هایش را بالا می برد و با گردنی کج و چشمانی سرخ و فرو رفته با خدای خویش نجوا می کند قرار است اندکی بعد به برجسته ترین و مشهورترین کاریکاتوریست کشور تبدیل شود.

مازیار و برادرش شهریار ( ایده الله تعالی فی الدارین )، هر دو هم اهل معنویت بودند و هم اهل علم و هر یک در درس و بحثشان سر و گردنی از بقیه هم دوره ای ها بالاتر نشان می دادند.

مازیار اما دانشگاه امام صادق علیه السلام را رها کرد و به وسط میدان مبارزه در جبهه هنر و فرهنگ انقلاب اسلامی آمد و عَلَم جهاد فی سبیل الله را در این عرصه به دست گرفت. بی شک یکی از عوامل درخشش هنر مازیار، تفکر و ژرف نگری او نسبت به مسائل پیرامونش است که این خود از هوش و ذکاوت و عمق مطالعات او سرچشمه می گیرد. اخلاص و صفای باطن و تواضعش نیز در پختگی و جامعیت آثارش بسیار اثرگذار است.

قلم او در تمام این سال ها افشاگر ماهیت و اهداف پلید دشمنان اسلام و انقلاب و اژدهای هفت سر فقر و فساد و تبعیض بوده است. بی تعارف یک کاریکاتور ساده مازیار بیژنی به تنهایی کار چند مقاله پژوهشی و تبیینی را برای انتقال مفاهیم به مخاطب انجام می دهد.

او نیز مانند سایر فعالان عرصه هنر از استثمار و حق خوری برخی صاحبان رسانه ها در امان نبوده اما شاید اگر بخواهد یک شکوه را در این سال ها طرح کند گله اش از برخی رسانه های محلی و وبلاگ هاست که برای شخصیت های کاریکاتوری او جمله ای سلیقه ای را اختراع می کنند و با این کار، رویکرد چند منظوره او را از طراحی یک اثر به مقصود مورد نظر و برداشت شخصی خود محدود می سازند.

مازیار بیژنی امروز یکی از مشهورترین هنرمندان اهل قلم کشور است اما نه موهایش را گیس کرده، نه ریش پرفسوری دارد، نه سیگار و پیپ می کشد، نه لباس های عجیب و غریب می پوشد، نه الفاظ رکیک به کار می برد و ... باور کنید اگر دقایقی کنارش بنشینید احساس می کنید او یکی مثل خودتان است و چه بسا ساده ترین و بی ادعاترین فردی است که تا کنون از نزدیک ملاقات کرده اید.

فردا سه شنبه قرار است در موسسه اوج و با حضور جمعی از هنرمندان صاحب نام از دو دهه فعالیت هنری مازیار بیژنی در عرصه انقلاب تجلیل شود. برای این همشهری عزیز و بسیجی عملیاتی و خط مقدمی امام خامنه ای که زندگی اش را وقف تبلیغ و دفاع از آرمان های انقلاب و اسلام نمود آرزوی توفیق و سعادت و انشاءالله همنشینی با شهدا دارم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک چهره افراطی دیگر، مدیر دانشگاهی در بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۱:۵۲ ب.ظ


" بیا! سایه شوم جنگ که در صد سال اخیر به خاطر افراط یا بی عملی صاحبان قدرت چندین بار بر ملت ما تحمیل شده است این بار تکرار نگردد " !!

متنی که خواندید بندی از نامه تعدادی از فتنه گران و زندانیان سیاسی استان مازندران خطاب به سید محمد خاتمی بود که در سال 92 و در آستانه انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری برای دعوت از این عنصر شاخص فتنه در سایت ضدانقلابی جرس منتشر شد.

همان طور که مشاهده کردید این جماعت خودباخته که ملجأ و پناهگاه خود را در دامان دشمنان ملت جستجو می کنند حتی دفاع مقدس و اجتناب ناپذیر ملت مظلوم ایران اسلامی را که با چنگ و دندان در مقابل صف جهانی مستکبران حامی حزب بعث صورت گرفته بود، نتیجه افراط! و سوء مدیریت مسئولان نظام مقدس اسلامی می شمارند؛ در حالی که دوست و دشمن می داند آغاز تهاجم همه جانبه ارتش بعث، یک برنامه حساب شده برای از بین بردن حکومت اسلامی و تجزیه ایران عزیز بود که با درایت هوشمندانه و مقتدرانه حضرت امام خمینی (ره) نه تنها راه به جایی نبرد بلکه باعث وحدت و خیزش عمومی امت آخرالزمانی رسول الله (ص) شد و به تعبیر آن پیر سفر کرده، ابهت پوشالی شرق و غرب را در هم شکست و هر روز آن به نعمتی برای انقلاب تبدیل گردید.

جماعت فتنه گر خوب می داند که ریشه شکست آنان از ملت در سال 88 و پس از آن، عمق اعتقادی جامعه نسبت به ارزش های ایثار و شهادت و برآمده از فرهنگی است که یادگار سال های خون و رشادت بوده است. از این رو تلاش آنان بر این امر استوار شد که اساس گنجینه فرهنگی دفاع مقدس را به تیر زهرآگین قهر و خدعه خویش نشانه روند.

در این نامه سرشار از سیاه نمایی و خودباختگی مطالب دیگری نیز به چشم می خورد که تشت رسوایی اذناب فتنه را به صدا در می آورد.

یکی از کسانی که پای این نامه سیاه و مورد تأیید رسانه های ضدانقلاب را امضا نموده اصغر بزرگی از فعالان بابلی جریان به اصطلاح اصلاح طلب می باشد.

اصغر بزرگی که این روزها به لطف سهم طلبی عناصر فتنه از دولت یازدهم توانسته بر مسند ریاست دانشکده فنی امام صادق علیه السلام شهرستان بابل تکیه بزند در سندی که با امضای خود خطاب به خاتمی، منتشر ساخت وابستگی عمیق خویش به جریان فتنه را آشکار نموده است:

" بیا تا مسیر آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر ناعادلانه بزرگ مردان ایران موسوی و کروبی و شیرزن تاریخ ایران خانم رهنورد برداشته شود.
بیا تا روزهای رنج، تلخ، بغض، زندان و غربت از وطن بسیاری از نخبگان پاک دل ایرانی پایان یابد. "

البته حضرات فتنه گر در نامه کذایی خود به زعم خویش بر سر انقلاب و نظام منت نهادند و گفتند:

"هرچند جفاهای بسیاری بر ما روا شد اما بغض زندان و سلول های انفرادی را در سینه خود پنهان و از مسائل شخصی می گذریم تا منافع ملی ایران تامین گردد."

به رغم تأکیدات مکرر رهبر انقلاب و دیگر دلسوزان نظام مبنی بر ضرورت فاصله گیری دولت یازدهم از جریان های برانداز، به نظر می رسد دولت محترم در قراردادی نانوشته تعهد داده است که برخی دانشگاه ها را به محل جولان عناصر خودباخته تبدیل نماید.

چندی پیش نیز مدیر دیگری در یکی از دانشگاه های بابل منصوب شد که در سال 88 در جمع فتنه گران استان با جملاتی تحریک آمیز از آنان خواسته بود تا مانند جوانان با غیرت بسیجی که پای آرمان هایشان جانبازی می کنند، آماده خون دادن در راه آمال دل فاسد فتنه گران باشند!

میدان دادن به عناصر افراطی در مراکز حساس قطعاً با رویکرد اعتدال و ایجاد آرامش در جامعه منافات دارد.

درباره مواضع سیاسی اصغر بزرگی در 18 تیر 78 نیز مستنداتی وجود دارد که در وقت مقتضی انتشار خواهد یافت.

به نظر می رسد چنان چه مسئولان شهری و استانی از حساسیت های مورد تأکید رهبری معظم درباره خط قرمز بودن جریان فتنه غفلت بورزند عواقبی جبران ناشدنی در انتظار محافل علمی و فضای سیاسی و اجتماعی استان خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدا کند که نباشد سر برادر زینب

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۱۲ ق.ظ


این روزها اگر مسیرتان به شهر قم افتاد علاوه بر حرم فاطمه ثانی سلام الله علیها و مزار امامزادگان و علما و شهدا، به زیارتگاه دیگری نیز به رسم تبرک قدم بگذارید.

مدتی است که قطعه ای دیگر از بهشت را به خاک قم سپرده اند. قبرستان حضرت معصومه سلام الله علیها، قطعه مدافعان حرم را از دست ندهید.

علم شهادت را مدتی است به دست افغانی ها داده اند. قطعه مدافعان حرم زینب سلام الله علیها میزبان شهدای والامقام گردان فاطمیون از مجاهدان افغانستانی است که نمک گیر سفره اهل بیت بودند و دینشان را به زیبایی و شکوه ادا کردند.

دیروز جمعه، قم میزبان شهیدی دیگر از سادات حسینی افغانستان بود. اگر خیلی هایمان سلمٌ لمن سالمکم و حربٌ لمن حاربکم را لقلقه زبان خود ساخته ایم سید احمد همچون دیگر جوانان رشید خاندان خود بی هیاهو و ادعا سند صدق خویش را با سر بریده و بدن ارباً اربای خود به اثبات رساند و در جمع عاشورائیان تاریخ سکنا گزید.

مدتی است ما به دنبال تابوت شهدای مجاهد افغانی، گمشده دل خویش را جستجو می کنیم و راه هدایتمان را زا آنان می آموزیم. شاید پشت سر این تابوت ها در زیارت بانوی آفتاب، آبرویی نیز نصیب ما بشود.

دیروز وقتی صدای لرزان و بغض آلود خواهران سید احمد به آسمان بر می خواست و شعار کوبنده مرگ بر آمریکا و مرگ بر آل سعود را فریاد می زد یقین داشتم که حرمت این دل های شکسته، بنیان کاخ های پوشالی ستم را بر باد خواهد داد؛ انشاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فاضل میبدی به جنگ با داعش رفت!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۱۹ ق.ظ


من خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم یک روحانی نان خور امام زمان (عج) از قم برای ادای دین به اسلام مقاله ای نوشته و لابد با انتخاب تیتر " به ریشه های فکری و فقهی امثال داعش توجه کنیم " می خواهد بنیان های فکری و ایدئولوژیکی گروه موسوم به داعش را به چالش بکشاند. اگر چه انتخاب سایت ضدانقلاب جرس برای انتشار این مقاله نشان از کج سلیقگی نویسنده دارد ولی به هر حال استفاده از هر رسانه و فرصتی برای افشای انحراف فکری و اعتقادی تکفیری ها می تواند در جای خود مفید باشد.

با این خوش خیالی شروع کردم به خواندن مقاله جناب فاضل میبدی؛ اما ظاهراً جناب ایشان به جای آن که به نقد مبانی دینی داعش بپردازد درصدد تخطئه و انتقاد از مبانی فقهی و یا فتاوای برخی علمای شیعی برآمده است.

فاضل خان می گوید: " یکی از راه‌های خشکاندن جریان افراطی در کشورهای اسلامی تجدیدنظر در برخی گزاره‌های فقهی و کلامی است." و بعد برای تفهیم مقصودش از نگارش این مقاله، اعتقاد به جهاد ابتدایی، نجس دانستن برخی از کفار، تقسیم کفار به ذمی و معاهد و حربی را شواهدی ذکر می کند که می تواند منجر به پیدایش گروه های تکفیری بشود!

البته در جایگاه علمی با توجه به اختلاف نظر علما در برخی موراد یاد شده می توان از منظر فقهی به بررسی این فتاوا اقدام کرد؛ اما جناب فاضل در مقاله خود نه درصدد اثبات علمی و فقهی مدعای خویش است و نه در پی نقد ایدئولوژی داعش.

ظاهر امر این است که این چهره حوزوی مرتبط با فتنه تنها برای دلخوشی دوستان رسانه ای خود در آن ور آب مقاله ای فاقد وجاهت علمی نوشته و دست به نوعی شیرین کاری زده است.

این روحانی پا به سن گذاشته قطعاً می داند که برداشت غلط و انحرافی از روایات نمی تواند منجر به کنار گذاشتن آن روایات بشود. همیشه عده ای هستند که دین را تفسیر به رأی کرده و آفاتی را ایجاد می نمایند. طبق نظر فاضل میبدی ظاهراً باید تمام احکام فقهی را چهت پیشگیری از سوءبرداشت ها تعطیل نمود. مثلاً اگر عده ای برای رفع نجاسات از بدن یا لباس خود دچار وسواسی بیمارگونه می شوند لابد باید اساس بحث طهارت را از فقه برداشت و صورت مسئله را برای همیشه پاک کرد!

یقین می دانم که نویسنده مقاله مذکور این مسائل را به خوبی می داند اما اغراض سیاسی، نگاه افراطی او را نسبت به احکام دین دامن زده است. فاضل میبدی فراموش نکند که افراط، ریشه درک غلط امثال داعش از دین است.

خدا عاقبت همه را ختم به خیر کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مگر می توان سکوت کرد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۵۲ ق.ظ


زمین و زمان هم اگر بگویند علی خلیلی شهید است مرغ بنیاد شهید یک پا دارد!

بنیاد شهید هنوز حاضر به تشکیل پرونده شهید برای این طلبه ناهی از منکر  به بهانه نداشتن کارت ضابط قضایی! نشده است. اگر چه با تأیید سپاه ثابت شد که علی خلیلی برگه مأموریت بسیج را داشته و اینکه اصلاً تذکر لسانی نیازی به حکم قضایی ندارد ولی باز هم بنیاد شهید به دنبال مانع تراشی و آزار خانواده این شهید بسیجی است. این در حالی است که مسافران هواپیمای صدا و سیما که بعضی هایشان نه برای نظام و انقلاب که برای مأموریت و اضافه حقوق در سفر بودند به محض سقوط به زمین، شهید قلمداد شدند و بنیاد حسابی از خجالتشان درآمد.

من نمی دانم این نایب رییس محترم مجلس و دیگر بزرگان صاحب نفوذی که مرحوم محسن روح الامینی و چند کشته شده دیگر جبهه فتنه را شهید می خوانند چرا این طور مواقع سر و کله شان پیدا نیست؟!

جرم علی خلیلی چیست که پدر یا قوم خویشش سردار و رئیس و وکیل و وزیر نیستند؟

من نمی دانم حوزه علمیه چرا حرکتی برای دفاع از هم صنفی های خود انجام نمی دهد؟! فروزش روحانی جانباز ناهی از منکری است که چند سال از ماجرای او می گذرد و هنوز محاکمه ضاربانش به نتیجه نرسیده است. من نمی دانم چرا تا قرار است یقه طلبه های بسیجی را بگیرند کلی نهاد و ارگان به صف می شوند و قربة الی الله در این راه مبارک قدم بر می دارند اما موقع دفاع از حقوق این قشر دیگر هیچ خبری از این جماعت همیشه در صحنه نیست؟!

جالب است بدانید از زمان جراحت شهید خلیلی تا شهادتش که دو سال به طول انجامید به رغم کامل بودن همه مدارک و اسناد و تأیید مراکز رسمی مانند ستاد مرکزی امر به معروف و ... آخرش پرونده او در بنیاد ایثارگران تشکیل نشد و آن قدر امروز و فردا کردند تا این بنده خدا به شهادت رسید و علاوه بر سوگ او کوهی از مشکلات مالی مربوط به مخارج سنگین درمان، برای خانواده داغدارش به ارث ماند.

نمی دانم چرا اوضاع این جوری است که هر که دلبستگی اش به انقلاب و نظام بیشتر باشد بیشتر باید مورد آزار و اذیت برخی دستگاه ها قرار بگیرد. انشاءالله به برکت خون شهید خلیلی و دیگر مدافعان بی ادعای حریم دین شاهد ریشه کنی منافقان و نامردمانی باشیم که در لباس دوست تیشه بر ریشه نظام می کوبند و باعث بدبینی مردم می شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسطوره ها

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۴۳ ق.ظ


قدیم ها

اسطوره ها را مومیایی می کردند

زمانه دیگر عوض شده

امروز، ماندن

مخصوص شیمیایی هاست

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عکسی منتشر نشده از دو راوی عشق

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۴۱ ب.ظ


حجت الاسلام حاج عبدالله ضابط، اهل مشهد و از جاماندگان قافله شهادت بود. او را علمدار روایتگری جهاد و شهادت لقب داده اند. موسسه روایت سیره شهدا از یادگارهای فرهنگی این روحانی بسیجی و اهل دل است. کتاب شیدایی دربردارنده خاطراتی از حیات نورانی این روحانی با صفا که زندگی اش را وقف خدمت به شهدا کرده بود هر خواننده ای را مجذوب شخصیت ایشان می سازد. حاج عبدالله در سال 1382 در سانحه رانندگی در نزدیکی فرودگاه ساری به دوستان شهیدش پیوست.

در کنار ایشان ابوالفضل سپهر نشسته است. اتل متل های شاعرانه این بسیجی پاکباخته، روایتی نو و عاشقانه از حال و هوای دوران حماسه و ایثار است. ابوالفضل سپهر متولد سال 52 بود و به دلیل قلّت سن نتوانست در جبهه ها حضور پیدا کند. اما اشعارش طراوتی را در خود گنجانده بود که هر شنونده ای را به یقین می رساند او همنفس شهدا بوده است. سپهر در نوجوانی سابقه بازیگری در تلویزیون را نیز داشته است. ابوالفضل سپهر به دلیل بیماری در سال 1383جان به جان آفرین تسلیم کرد.

مداح اهل بیت سید مهدی میرداماد هم در طرف دیگر حاج عبدالله دیده می شود. گفته می شود میرداماد نیز سال گذشته در یک سانحه رانندگی به شدت آسیب دید و مدتی در بیمارستان بستری شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وظایف اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و... دولت از نگاه رئیس جمهور!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۵۰ ق.ظ


برای حل مشکلات کشور، مردم باید به صحنه آمده و از همه توان خود استفاده کنند و دولت باید تنها شرایط را مهیا کند.

27/1/93

ایجاد امنیت، توسعه، پیشرفت، تعالی، فرهنگ و اخلاق به عهده مردم بوده و دولت تنها می تواند تسهیل کننده امور باشد.

27/1/93

اولین تلاش ما در سال جدید خروج کشور از رکود، مقابله با بیکاری، تحول در بخش بهداشت و درمان و اجرای قانون هدفمندی یارانه ها است که این کار نیازمند تلاش و همت همه مردم است.

27/1/93

بدانیم هیچ کس در ممیزی بالاتر از وجدان عمومی و افکار عمومی نیست، آنها بهترین ممیزان جامعه هستند. می دانند به استقبال چه کتابی بروند و چه کتابی را در گوشه انزوا قرار دهند. بگذاریم صاحبان صلاحیت بهترین شیوه‌ها را برای اداره کشور برگزینند. این دولت معتقد است دخالتش را در همه امور باید کمتر و کمتر کند.

9/2/93

دین را نباید به دست دولت داد، چون دین در دست کارشناسان،‌ علما، صاحب نظران و دلسوزان است و آنها باید دین را تبلیغ کنند و دولت باید حمایت کند.

10/3/93

گروه‌های مردم نهاد باید در امر به معروف و نهی از منکر در مسائل محیط زیستی وارد عمل شود.

10/3/93

رئیس جمهور همچنین به مشکل تالاب هامون و دریاچه ارومیه و ریزگردها اشاره کرد و گفت: این مشکلات به دست مردم قابل حل است.

10/3/93

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نامه سرگشاده به مسئول بسیج جامعه پزشکی بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۷ شهریور ۱۳۹۳، ۰۶:۳۷ ب.ظ


جمعی از طلاب و مبلّغین شهرستان بابل که در ماه مبارک رمضان در سفرهای تبلیغی و جهادی به مناطق محروم و دورافتاده این شهرستان اعزام شده بودند نامه سرگشاده ای را خطاب به دکتر اسدی، مسئول بسیج جامعه پزشکی شهرستان بابل نوشته اند که متن آن در اختیار وبلاگ اشک آتش قرار گرفت:

بسم الله الرحمن الرحیم

برادر بسیجی و رزمنده جبهه جنگ نرم، جناب دکتر مسعود اسدی باسلام

یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی که باعث اتحاد و حمایت همه آحاد مردم در سراسر کشور گردید برقراری عدالت در تمام سطوح اجتماعی و رسیدگی به وضع رفاهی، خدماتی و درمانی همه مردم به خصوص در مناطق دور دست و محروم بوده است.

در این مسیر مقدس و در طول عمر پربرکت انقلاب شکوهمند اسلامی، اقدامات مؤثر و شایانی صورت گرفته که برای ناظران منصف، قابل تحسین و تقدیر می باشد. جامعه پزشکی کشور نیز همپای همه اقشار در تمام فراز و نشیب های انقلاب از دفاع مقدس گرفته تا حضور در مناطق محروم و خدمت به مستضعفان و پابرهنگان، نقشی پررنگ در این جهاد بزرگ دارا بوده است.

شخص وزیر محترم بهداشت، جناب دکتر قاضی زاده هاشمی که از همرزمان شهید سید حسین علم الهدی بوده یکی از مصادیق جهادگران بی ادعای جامعه پزشکی در عرصه خدمت رسانی به مستضعفین نیز محسوب می شود.

شما خود بهتر می دانید که توجه به قشر ضعیف جامعه هنوز به نقطه مطلوب نرسیده و هر چه در این راه تلاش بیشتری صورت بگیرد علاوه بر اجر اخروی، دلبستگی مضاعف پابرهنگان و مدافعان راستین انقلاب را نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی به همراه خواهد داشت.

استان مازندران نیز مانند همه مناطق کشور دارای روستاها و نقاط محروم بسیاری است. تا کنون هر مسئول عالی رتبه ای که به این استان لاله خیز سفر کرده به نوعی به این مسأله اذعان داشته که فقر و محرومیت این استان در سایه سرسبزی و طراوت این دیار از نگاه ها مخفی مانده است. مرحوم نیما یوشیج نیز در کتاب سفرنامه بارفروش مضمونی مشابه را به کار برده که به رغم همه نعمات و برکاتی که در شهرستان بابل وجود دارد فقر و تنگدستی را می توان زیر لگن های سبزی فروشان بازارچه های شهر جستجو کرد.

دوستان طلبه شما و مبلّغان رسالت حق در ایام پر فیض ماه مبارک رمضان، سفرهایی تبلیغی به نقاط دور دست و روستاهای محروم این شهرستان داشتند که یکی از نیازهای ضروری مردم متدین این مناطق را سرکشی تیم های تخصصی پزشکی و معاینه رایگان اهالی دانسته اند.

اقدام برای چنین خدمت بزرگی نه در توان و انگیزه نهادهای دولتی و نگرش های سازمانی که تنها به عزمی جهادی و بسیجی نیاز دارد. توفیق حضرتعالی به عنوان مسئول بسیج جامعه پزشکی بابل در اجرای برنامه بسیار مفیدی که در سی شب ماه مبارک رمضان گذشته با معاینه رایگان مردم در سی محله و مسجد این شهرستان انجام دادید بی تردید حرکتی ارزشمند و مأجور خواهد بود که در پرونده روشن اعمالتان، هر شب ماه ضیافت الله را شب قدر شما و همکاران بسیجی تان ثبت خواهد کرد.

ضمن قدرشناسی از زحمات مخلصانه و مجاهدانه شما و همکاران بزرگوار و بی ادعایتان از حضرتعالی که سابقه ای درخشان در محافل بسیجی و انقلابی داشته و چه در زمان مسئولیت بسیج دانشجویی علوم پزشکی و چه در این سالهای ریاست هسته گزینش این دانشگاه، همواره مدافع مستحکم حریم ارزش ها و خار چشم فتنه گران و نامحرمان انقلاب بوده اید انتظار می رود در مناسبت های دیگری مانند هفته دفاع مقدس، بسیج و ... نیز نسبت به استمرار فعالیت های جهادگرانه و توسعه آن به همه نقاط محروم شهرستان اهتمام ویژه ای نشان دهید. انشاءالله مزد خدمت بی شائبه نسبت به بندگان خدا، همنشینی بر خوان کرم آل الله و همجواری و همنفسی با شهدای مکتب عشق و ایمان و جهاد خواهد بود. والسلام علی عبادالله الصالحین

جمعی از طلاب و مبلّغان حوزه های علمیه

6/6/ 1393

رونوشت به:

وزیر محترم بهداشت و درمان

فرمانده محترم سپاه کربلا

ریاست دانشگاه های علوم پزشکی بابل و استان

پایگاه های مقاومت بسیج شهرستان بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تو را به زلالی آب می دانم

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۷ شهریور ۱۳۹۳، ۰۳:۵۰ ق.ظ

4794_441.jpg


حجت الاسلام محمد ادبی (ادیب زاده) روحانی جوان با ظاهری ساده و چهره ای آرام است که امکان ندارد بتوان پشت لبخندهای معصومانه و نگاه نجیبانه اش، فکر و توطئه و خواست سویی را تصور کرد.

سر تا پای محمد ادبی همین است که می بینید (روحانی اولی).  لباسی ساده می پوشد؛ خواه در جمع وکیل و وزیر باشد یا در میان مردم کوچه و بازار. صبور است و پای صحبت هر صاحب زبانی وقت می گذارد و گوش می سپارد.

او اهل یکی از روستاهای محروم در منطقه بندپی بابل است که گوشت و پوست و استخوانش با اهالی زجرکشیده و سختی دیده اما مؤمن و دین باور آن خطه انس گرفته است.

محمد ادبی یا همان ادیب زاده، وقتی جای پایی در شهر پیدا کرد و تریبونی در اختیارش قرار گرفت به رسم وفاداری و معرفت، گره های زندگی مردم منطقه اش را نشانه رفت و به سهم خود گام هایی برایشان برداشت.

هر وکیل و مسئولی را که توانست به آن نقطه برد. وقتی دید وعده و وعیدها اغلب تو خالی است و تنها جنبه تشریفاتی و تبلیغاتی دارد  بی آنکه ناامید شود مسافر پایتخت شد و آنقدر پله های وزارت راه را بالا و پایین رفت که آخرش معاون وقت وزیر گفت من از سماجت و پیگیری تو طلبه یک لا قبای ساده پوش و معصوم که با هزینه خودت برای حل مشکل مردم محله به تهران می آیی خجالت زده شده ام. نامه ای برای اداره راه استان نوشت و اعتباری را برای زیرسازی سه کیلومتر جاده ناهمواره روستای او اختصاص داد.

روحانی جوان روستایی قصه ما با دل پاک و صفای باطنی که داشت شاید گمان کرد اگر این نامه را به استان ببرد حتماً مسئولین مربوطه به خاطر تخصیص بی دردسر این مقدار اعتبار دولتی خوشحال خواهند شد.

چند بار به اداره راه استان رفت و مسئولین وقت از پذیرش او سر باز زدند. نهایتاً آن جماعت نیز تسلیم سماجتش شدند؛ اما تا توانستند نیش زبانش زدند که تو مگر می خواهی کاندیدای مجلس بشوی که راه افتاده ای و نامه دست گرفته ای و برای ما کار درست می کنی؟!!

شیخ این حرف ها راشنید و فقط لبخند زد. ته دلش خوشحال بود که گامی برای خلق خدا برداشته و آن که باید از او راضی باشد انشاءالله راضی است. جاده محل که سر و سامان گرفت افتاد دنبال لوله کشی آب بهداشتی برای روستا.

بعضی خیرین شهر به او چک هایی دادند که محل نداشت! شیخ باز هم ناامید نشد و رفت سراغ گروه های جهادی بسیج دانشجویی و پای آنها را به روستایش بازکرد و مشکل آب را هم به سامان رساند. تلاش های مجدانه او اعتقاد مردم به روحانیت و نظام را دو چندان کرد و بر ارادتشان نسبت به پرچمدارن دین افزود. خواننده های قدیمی اشک آتش یادشان هست که آن موقع پیام تبریکی برای این روحانی جوان و جهادگر در این وبلاگ منتشر گردید.

چند روز پیش متوجه شدم شیخ خستگی ناپذیر ما از موضوعی رنج می برد و دلشکسته است. ماجرا از این قرار بود که مسئول بسیج یکی از محله های اطراف، وسط جمع مدعی شده که شیخ اعتبارات عمرانی محله های آنها را برای روستای خود اختصاص داده و حقشان را ضایع کرده است!

این موضوع از جهتی خنده دار است که مگر او مقام دولتی است که بتواند در تخصیص اعتبارات دخل و تصرف کند؟ آن موقع که او به رغم دست و پا زدن با مشکلات مالی، با هزینه شخصی به تهران و ساری و ... می رفت و کارهای محله شان را پیگیری می کرد این آقایان نه یاری و همراهی اش می کردند و نه قوت قلب او می شدند و حالا شاید از سر جهل یا حسادت در موضع طلبکار قرار گرفته اند!

این تهمت اما از جهت دیگر ناراحت کننده است که یک روحانی بی ادعای پرتلاش و دلسوز حالا از نگاه عده ای به دشمن مردم تبدیل شده و البته کیست که نداند نفرت از یک روحانی هر چند به حق باشد از منظر خیل عظیمی از جامعه به تمامی این صنف تعمیم داده می شود.

شیخ دلشکسته به بازرسی سپاه بابل رفت تا لااقل تذکری به آن برادر بسیجی بی اطلاع بدهند و اندکی نصیحتش کنند که مراقب آخرتش باشد ...

همه می دانیم این نوع داستان ها کم اتفاق نیفتاده که یک خادم را با خائن اشتباه بگیرند.

دوست عزیز ما بی تردید می داند اجر و منزلت اخروی خدمت، به گمنامی است و خدا می داند طعم غربت و مظلومیت چه زینتی برای صدق و خلوص مؤمن محسوب خواهد شد. من به نوبه خود به توفیقات بی شمار این روحانی بی ادعا غبطه می خورم و آرزو می کنم کاش ذره ای از تقوا و معرفت این سرباز راستین حضرت حجت در وجود من هم پدیدار شود.

و حرف آخر اینکه: هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیرامون ضرب و شتم یک طلبه ناهی از منکر در قم

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۱۰ ب.ظ

http://pixblog.ir/upload/photo/user_category/1408975659_IMG-20140126-WA0002.jpg

http://www.tabeshekosar.ir/images/docs/000013/013094/images/000122.jpg


مگر می شود کسی در استان مازندران با مقوله شهید و شهادت و جهاد و ایثار سر و کار داشته باشد و خانواده سه شهید محمدزاده را نشناسد؟!

ابوالحسن محمدزاده، از نسل همین خانوداه و هم نام عموی شهید خویش، طلبه حوزه علمیه قم و یک فعال فرهنگی در عرصه های مختلف جهاد و مقاومت به خصوص در جبهه فضای مجازی است که خبر ضرب و شتم او توسط مزاحمان نوامیس در قم، این روزها به مطلبی مهم در همه رسانه های مجازی و نشریات تبدیل شده است.

از ابوالحسن جوان و خوش ذوق و هم نام و همراه شهدا انتظاری جز این نبوده و نیست که در مسیر احیای فرامین الهی، مهر سعادت جانبازی در راه امر به معروف و نهی از منکر را نیز به پرونده نورانی افتخارات خاندان محمدزاده بیفزاید.

به برادر عزیزم حاج علی اکبر محمدزاده که وبلاگ ایشان با عنوان کربلایی 110 پرکارترین وبلاگ در عرصه ایثار و شهادت است، بابت تربیت چنین فرزندی با غیرت و جوانمرد و مؤمن تبریک می گویم.

آقا ابوالحسن عزیز ما به یقین می داند که در راه دفاع از حریم ارزش های دین، رنج غربت و طعم مظلومیت، احلی من العسل خواهد بود.

مسئولان انتظامی و قضایی استان قم هم به خوبی واقف هستند که آقا ابوالحسن در پیگیری این پرونده تنها نخواهد بود.

از معاونت امور طلاب حوزه علمیه قم، برادر عزیز و بسیجی ام حجت الاسلام رضوانی نسب انتظار می رود از ارج نهادن و تجلیل از ایثار و شهامت چنین طلاب غیرتمندی که انشاءالله از پرچمداران راستین اسلام ناب در پهنه گیتی خواهند بود، دریغ نورزد؛ انشاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گفتاری منتشر نشده از آیت الله جوادی درباره سقوط هواپیما!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۱۱ ق.ظ


آیت الله جوادی آملی استاد برجسته حوزه در جمع طلاب حوزه علمیه دماوند، علت وقوع حوادثی مانند سقوط هواپیما را جهل و بی عرضگی دانست.

یکی از طلاب حاضر در جمع با توجه به حذف این بخش از گفتار ایشان از سایت معظم له، متن کامل درس اخلاق آیت الله جوادی را در اختیار" اشک آتش" قرار داد. ایشان در قسمتی از سخنان خود فرمود:

...ائمه فرمودند اوّلین روز جهل کسی این است که بگوید من فارغ‌التحصیلم «مَن قال» کسی که بگوید «فقد اُصیب مقاتله» آن جایی که اگر تیر بخورد بمیرد تیر خورد به فعل ماضی تعبیر کرد آدم دهن باز می‌کند می‌گوید من فارغ‌التحصیلم؟! تا نفس می‌کشی درس بخوان یا درس بگو یا کتاب بنویس یا کتاب بخوان در کنار اجرا. اختصاصی به حوزه و دانشگاه ندارد خدا هم خدای همه است ما فقط باید بنشینیم غصّه بخوریم که فلان جا حادثه‌ای پیش آمده سی نفر شهید شدند کُشته شدند خب این قطعات صادر کردن یک عُرضه می‌خواهد ما تا چه وقت بنشینیم بگوییم تحریم هستیم؟! این خیلی سواد نمی‌خواهد مگر آن طرف آب قبلاً ریشهٴ علمی داشتند آن وقتی که ایران بود و فضایل علمی بود و تمدّن ایرانی بود که آن‌جا بیابان بود ما منتظر تحریمیم یعنی چه؟ یعنی بی‌عُرضگی علم را چه کسی باید عطا کند فرمود علم به دست من است کلید به دست من است «بیده مقالید السماوات و الأرض» ما چه وقت رفتیم مطالعه کردیم دقت کردیم به جایی نرسیدیم؟! هم شیخ انصاری شدن آسان است, هم مبتکر و فناوری آسان است این عزیزان همین شهید شهریاری(رضوان الله علیه) این سال‌ها مرتب می‌آمد یک مسئله‌ای داشت فوراً از دانشگاه می‌آمد دماوند مسئله‌اش را سؤال می‌کرد می‌رفت ما که نمی‌دانستیم ایشان در هسته‌ای این‌قدر فعال است اصرار هم داشت که در همین حسینیه بیاید نماز عید فطرش را بخواند هر مسئله‌ای داشت مرتب از تهران می‌آمد این‌جا مسئله‌اش را سؤال می‌کرد می‌رفت, پس می‌شود آدم این‌طور باشد هم خوی، خوی شهادت باشد هم آدم باسواد باشد الآن راه باز است.

ما فقط باید بنشینیم غصه بخوریم چون قطعات نداریم ساختن هواپیما اینکه دیگر ملکوت نیست ساختن هواپیمای مدرن, کار افراد باسواد متوسط است فرمود یک مقدار شما جلوتر بروید ما یادتان می‌دهیم ﴿عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ فرمود من معلّمم شما که از ما نخواستید یا به فکر اختلاس بودید یا به فکر راه بستن...

خب حالا آنهایی که این هواپیما را ساختند ما را تحریم کردند ما منتظر باشیم که چه وقت این تحریم باز می‌شود این عجز نیست؟! این جهل نیست؟!

متن کامل سخنرانی آیت الله جوادی آملی را در ادامه مطلب بخوانید:

                                          

 

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ممنوعیت سخنرانی یک نماینده مجلس در دانشگاه پزشکی بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۳۶ ق.ظ


وزیر معزول علوم و فن آوری، یکی از دستاوردهای دوران وزارت خود را ایجاد نشاط سیاسی در دانشگاه ها می دانست. علی مطهری نیز استیضاح کنندگان وزیر علوم را مخالف آزادی سیاسی در فضای دانشگاه نامید.

این ادعاها در حالی است که طبق شواهد، آزادی ایجاد شده در دانشگاه ها را باید یکسویه و در راستای تبدیل محیط علمی به باشگاه احزاب خاص تلقی نمود. اخبار مربوط به ممنوعیت سخنرانی بعضی چهره های منتقد دولت در تعدادی از دانشگاه های کشور هر از گاه در رسانه های مختلف منتشر می شود.

اخیراً شنیده شده است ریاست دانشگاه علوم پزشکی بابل چندی پیش با درخواست جمعی از دانشجویان مبنی بر دعوت از حجت الاسلام حمید رسایی نماینده مردم تهران در مجلس برای سخنرانی در این دانشگاه و برگزاری جلسه پرسش و پاسخ مخالفت کرده است. این نوع مخالفت ها در حالی صورت می گیرد که بسیاری از چهره های افراطی حامی فتنه در دانشگاه های مختلف کشور به راحتی تردد می کنند. به نظر می رسد با تغییر ایجاد شده توسط مجلس در مدیریت کلان مراکز دانشگاهی، لازم است تغییر مشی در مدیریت دانشگاه ها را نیز شاهد باشیم.

عزل مدیران ارزشی از مسئولیت های دانشگاهی، یکی دیگر از اقداماتی است که ادعای آزاداندیشی و بی طرفی سیاسی مسئولان وزارت علوم را غیر قابل باور جلوه داده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا