اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

جیش علی سوف یعود

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۵۶ ب.ظ


سید علی زینب جعفری و سید صابر حسین شیرازی، دو جوان غیور پاکستانی بودند که عصر دیروز دوشنبه بر شانه های شهر قم تا معراج بندگی، بدرقه شدند. این دو سید شهید نیز از مدافعان حرم آل الله بودند که دلدادگی واقعی خود نسبت به معشوقشان را در میدان عمل به نمایش گذاشتند.

قم هر هفته میهمان یک یا چند شهید مدافع حرم است. قم، شهر خون و قیام است و رگ تاریخ را از خون غیرت و استواری سرشار می سازد.

قم این روزها کربلاست. گلزار شهدای بهشت معصومه سلام الله علیها، قطعه شهدای مدافع حرم، تابلویی از تأثیر جهانی انقلاب 57 خمینی است؛ انقلابی که مرزهای خود ساخته جغرافیایی را در هم نوردیده و آرمان تشکیل امت واحده اسلامی را به واقعیت نزدیک ساخته است. به امید روزی که سپاه محمد صل الله از شهر قم به آخرین مصاف تاریخ با لشکریان داعشی و بعثی و سعودی و صهیونیستی برخیزد.آن روز، دور نخواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

" میدان حرّ " یا " آزادی " ؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۴:۱۳ ق.ظ


گل را که بر می افشانیم. فلک را اگر نشد که سخت بشکافیم، دوست دارم لااقل برای تهران خودمان طرحی نو در انداخته شود.

به گمانم " تهران نو " هم دیگر کهنه شده است.

اگر " قصاب " نیستیم لااقل " جوانمرد " باشیم. از مسیر " نواب " حرکت کنیم که راه ها را زودتر به مقصد می رساند. بین " کارگر شمالی " و " کارگر جنوبی " نباید تفاوتی وجود داشته باشد. اگر دست من بود می گفتم " ولی عصر " (عج ) فقط یک خیابان است نه چهار راه ! و " توحید " را نباید در تونل زیر زمینی جست. بعضی اسم ها را باید تغییر داد. " میدان گلها " باید نزدیک " بهارستان " باشد. بچه های نازی داریم ولی خود آلمانی ها هم " نازی آباد " ندارند ! به نظر شما " شریعتی " باید در نزدیکی " زندان قصر " باشد ؟ این تواضع نیست که ساختمان های پر زرق و برق بسازیم و نام خیابانش را بگذاریم " آفریقا " یا " آرژانتین ".

صد مدل " ون " رنگارنگ هم که سوار شویم لذت یک لحظه هم نشینی با بچه های مصفای " ونک " را ندارد. نام قیصریه با آتش و دود گره خورده است، اما " قیطریه " ما خوش آب و هواست.

زیارت و تجارت هر دو باید عبادت باشد؛ زائر مشهد گذرش به " اسماعیل طلا " می افتد و تاجر تهران به " سید اسماعیل ". 

قبله تهران را اگر فراموش کردید، مسافر ری بشوید و یادتان باشد " شاه " کسی است که " عبدالعظیم " باشد. از نظر من " سعادت آباد " در قلب " بهشت زهرا " است. همه محله های قدیمی تهران " لاله زار" هستند. فراموش نکنیم آن بالاها نه " مولوی " دارد نه " ناصرخسرو " نه " فردوسی " و " حافظ ". اینها گنجینه های ما هستند. اصلاً " خزانه " تهران آن بالاها نیست. اگر فرق آزادی و آزادگی را می دانستیم به جای " میدان آزادی "، " میدان حرّ " را به عنوان نماد تهران انتخاب می کردیم.

خدمتی که " پاستور " به بشریت می کند از عهده " سعد آباد " و کاخ نشین هایش بر نمی آمد. خدا را شکر، باز هم " پانزده خرداد " همسایه " امام خمینی " است.

خیابان " سمیه " را می شناسیم، خیابان " ابوذر " را و . . . کسی نشانی عمار را خواست چه پاسخ بدهیم ؟!

 تنها دلخوشی من این است که از " میدان امام حسین " علیه السلام تا " خیابان انقلاب اسلامی " و " میدان آزادی " صراط مستقیم است.

این متن را چند سال پیش در چنین ایامی نوشتم و در وبلاگ منتشر کردم. بعدها که آن وبلاگ فیلتر شد این مطلب هم مانند بسیاری از مطالب جالب دیگر از دسترس خوانندگان خارج گردید. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حضور میدانی شصت طلبه بابلی در ایام نوروز

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۳، ۰۴:۲۳ ب.ظ


روابط عمومی گروه تبلیغی حامیان ولایت اعلام کرد:

با توجه به تعطیلات و سفرهای نوروزی مسافران از اقصی نقاط کشور اسلامی به استان علویون مازندران و شهرستان دارالمومنین بابل و تقارن آن با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام اله علیها) و فاطمیه دوم از مبلغین برادر و خواهر گروه جهت تبلیغ دینی به صورت گسترده استفاده خواهد شد.
قابل ذکر است که در کنار تلاشگران جوان هلال احمر حاضر در چادرهای هلال احمر که در ورودی بابل (منطقه دهک ویژه خواهران) و خروجی بابل بطرف قائمشهر (منطقه گرجی آباد ویژه برادران) و خروجی بابل بطرف بابلسر (منطقه پازوار ویژه برادران) قرار داشته ، سروران روحانی و خواهران طلبه هم قرار خواهند گرفت.
قرار است در این طرح 30 نفر از روحانیون و 30 نفر از خواهران طلبه عضو گروه تبلیغی با عنوان مشاوره و پاسخگویی به سوالات و راهنمایی مسافران و اقامه نماز جماعت ظهر در چادرهای هلال احمر فعالیت کنند و همچنین 30 نفر از روحانیون و 30 نفر از خواهران طلبه عضو گروه تبلیغی با عنوان مشاوره و پاسخگویی به سوالات دینی و برنامه رسانه و کودک و راهنمایی مسافران درحرم امام زادگان شهرستان بابل خصوصا امام زاده شاخص شهرستان (امام زاده قاسم بابل) بصورت کاملا جهادی و انقلابی و فاطمی حضور جدی داشته باشند.
قابل ذکر است سروران روحانی و خواهران طلبه بومی در صورت تمایل به همکاری تبلیغی عید نوروز در چادرهای هلال احمر و حرم سایر امام زادگان شهرستان بابل بصورت کاملا جهادی با مدیریت گروه تبلیغی حجت الاسلام حسین زاده برسمنانی (09122522938) تماس بگیرند.
ضمنا قرار است مجمع عمومی گروه تبلیغی حامیان ولایت جهت گزارش فعالیت 6 ماهه اخیر و فعالیت گروه در ایام فاطمیه و تشویق فعالان گروه با حضور 150 نفر از اعضای این گروه در دفتر امام جمعه شهرستان بابل و سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین روحانی و با حضور مسولین ادارات آموزش و پرورش و تبلیغات اسلامی و هلال احمر شهرستان بابل و نمایندگان طلاب روز پنجشنبه 28 اسفندماه ساعت 8 تا 10 صبح برگزار گردد.
  • سیدحمید مشتاقی نیا

گروه مستشهدین و یک اقدام جهادی دیگر

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۱۶ ب.ظ


در آستانه فرا رسیدن ایام نوروز، گروه جهادی تبلیغی مستشهدین، متشکل از طلاب بابلی مقیم قم، که پیش از این بارها با حضور در مناطق محروم شهرستان بابل به تبلیغ احکام و معارف آسمانی مکتب اسلام می پرداختند در اقدامی ابتکاری و با تأسی از سیره شهدای والامقام عرصه ایثار و رشادت، بخشی از مایحتاج و اقلام ضروری زندگی را در بین مردم محروم و مستضعف منطقه بندپی شرقی بابل توزیع نمودند. این اقدام شایسته که با استقبال مردم شریف این خطه سرافراز مواجه شد علاوه بر نمایشی از تکلیف مداری طلاب و روحانیون جوان و آتیه ساز حوزه های علمیه، می تواند الگویی برای همه گروه های مستقل مذهبی در شهر و استان و کشور محسوب شود. ضمن ارج نهادن به احیای سنّت علوی دستگیری و رسیدگی به محرومان توسط شاگردان بی ادعای مکتب ولایت، متنی که از طرف دوستان گروه مستشهدین در اختیار اشک آتش قرار گرفته را به خوانندگان عزیز تقدیم می دارم:

به نام خدا

این آرامش که انسان کمکی به دیگران برساند و شادی را بر لب های آنان بنشاند، از آن آرامش هایی است که همیشه در جان انسان ماندگار است. اینکه بخواهی آنچه داشته ای را، حتی اندکی از آن را، به دیگران بخشش کنی؛ هم خودت را بزرگ میکند و هم نیازی از نیازمندان رفع میکند.

در این راه بزرگ، تعدادی از اعضای گروه جهادی تبلیغیِ مستشهدین که چند سالی است به فعالیت های فرهنگی و نشر معارف اهل بیت مشغولند خواهان آنند تا بتوانند در این ایام منتهی به نوروزحداقل اندکی از سختی ها و محرومیت هایی که بر دوش اقشار ضعیف و کم درآمد وجود دارد  را بردارند و شادی را، حتی بسیار اندک، بر این خانواده ها هدیه کنند.

در این راه، امام جمعه ی محترم شهرستان بابل جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای روحانی وبسیج طلاب این شهرستان مشوق وحامی گروه جهادی مستشهدین بوده اند که از خداوند منان توفیق روز افزون و عاقبت بخیری را برایشان خواهانیم. 




  • سیدحمید مشتاقی نیا

از آیت الله نکونام تا حجت الاسلام جهانشاهی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۴۲ ق.ظ


بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله (ص)

این متن را برای رضای خدا و به منظور روشنگری می نویسم، هر چند می دانم بخش هایی از آن دل برخی دوستان و یا صاحبان امور را از این قلم خواهد رنجاند.

آیت الله محمدرضا نکونام مدتی است که توسط دادگاه ویژه روحانیت بازداشت شده است. در این بین تعدادی از طلاب که در اعتراض به بازداشت وی در فیضیه قم تجمع کرده بودند نیز روانه زندان شدند. در میان دستگیرشدگان نام حجت الاسلام علی رضا جهانشاهی معروف به طلبه عدالتخواه سیرجانی هم به چشم می خورد.

با توجه به گستره شایعات و حرف و حدیث ها در بین لایه هایی از اجتماع و نیز سر و صدایی که پیرامون این موضوع در سایت های بیگانه بلند شده، در جمع بندی خود توضیح چند نکته را ضروری می دانم. بدیهی است مسئولیت این نوشتار تنها متوجه این جانب خواهد بود:

1-      دیگر کسی نیست که وبلاگ اشک آتش را خوانده باشد و نداند که این حقیر از منتقدان جدی برخی رویکردهای دادسرای ویژه روحانیت به خصوص در سال های پس از فتنه کور 88 می باشم؛ اما بارها تأکید کرده ام انتقاد من و امثال من به این نهاد قضایی به معنای مخالفت با اصل وجود آن نیست. با توجه به حساسیت جایگاه روحانیت و تأثیر مستقیم این صنف در سطح ایمان و بینش مردم، وجود نهادی نظارتی که به طور تخصصی مسئول رسیدگی به مسائل این قشر باشد قطعاً ضروری به نظر می رسد. انتقاد امثال من به دادگاه ویژه روحانیت از خاستگاهی انقلابی و ارزشی برخوردار بوده و به هیچ وجه در شمار مخالفان ضدانقلابی این نهاد قضایی گنجانده نخواهد شد. بیان همین مختصر کافی است که نقد ما به دادگاه ویژه روحانیت از منطق آسمانی اشداء علی الکفار و رحماء بینهم نشأت می گیرد.

2-      پیرامون اتهامات درست یا غلطی که درباره آیت الله نکونام در سطح جامعه به گوش می رسد به دلیل فقدان اطلاع کافی، خود را مستحق اظهار نظر نمی دانم. بالشخصه امیدوارم مشکل ایشان هر چه زودتر حل شده و شاگردان و خانواده این بزرگوار از نگرانی خارج شوند؛ اما بی تعارف و بی رودربایستی با توجه به مطالعه فشرده ای که این ایام از آثار ایشان داشته ام این عالم محترم را در ساحت عقیده، مبتلا به برخی اشتباهات می دانم. ذکر این نکته راضروری می دانم که پاره ای از نظرات اجتماعی و سیاسی ایشان مانند مخالفت با طرح مسکن مهر و توزیع اموال اوقاف و ... اگر چه با مذاق من ناسازگار است اما با التزام به اصل آزادی بیان و اندیشه در این باب ورود نخواهم داشت. بعضی فتاوای ایشان نیز از شذوذ تاریخ فقه است که بررسی آن بماند برای اهل فن و متخصصان این عرصه. آن چه حقیر از آن به عنوان اشتباه در سلوک معنوی نام می برم مربوط است به خاطرات این بزرگوار از رابطه صمیمانه با اجنه آنهم از دوره طفولیت تا کنون که در کتابی به تفصیل منتشر کرده است. داعیه های معنوی این بزرگوار نیز مانند آن چه از مشاهده باطن برخی افراد اعم از احیا و اموات توسط خودشان در اثر مذکور نقل گردیده شمه ای دیگر از تفاوت راه معنوی ایشان با عرفان اصیل شیعی است؛ عرفانی که از شائبه ارتباط با اجنه به دور بوده و کتمان مقام معنوی، رکنی اساسی در آن محسوب می شود. این سطور، کشش بحث بیشتر در این خصوص را دارا نیست. در صورت لزوم، مستندات این سخن را به تفصیل عرضه خواهم کرد. البته باز هم تأکید می کنم در خصوص علت یا علل دستگیری ایشان و نوع تدبیر دادسرای ویژه در مواجهه با اینگونه مسائل، فعلاً نظری نخواهم داد و آنچه نوشتم به معنای تأیید همه رخدادها نیست.

3-      بخش عمده ای از طلاب و بسیجیان عدالتخواه در این ماجرا جانب احتیاط را رعایت کرده و با دوستانی چون طلبه سیرجانی و حجت الاسلام علی زاده همراهی نکرده اند. این احتیاط البته نه از باب مدارا با مقام و نهادی خاص بلکه از سر تردید نسبت به ماوقع صورت گرفته است. اکثریت مطلق دوستان طلبه عدالتخواه – که البته من سخنگوی آنها نیستم – اگر چه نسبت به پاره ای از رویکردهای دادسرای ویژه مانند دستگیری گسترده طلاب عدالتخواه در سال گذشته و تعلل در برخورد با منادیان تفرقه در مصرع به اصطلاح مرجعیت شیرازی و ... منتقد و معترض هستند، اما بر این باور صحه می گذارند که نکونام و امثال ایشان طلبه ای دست و پا بسته و بی نام و نشان نیستند که بشود هر آشی برایشان پخت. تدبیر و انصاف حکم می کند در چنین مواقعی اصل بر کسب اطلاع بیشتر از مسائل بوده و یا در صورت لزوم، اعتراض با بهره گیری از روش هایی چون نامه نگاری و ... و نه حضور میدانی صورت بگیرد.

4-      خیلی سختگیرانه شاید بتوان تجمع کوچک چند طلبه در محدوده مدرسه فیضیه را اخلال در نظم عمومی و برهانی برای بازداشت دوهفته ای آنان تلقی نمود. جالب آن که مریدان اصلی آیت الله نکونام زودتر از بقیه معترضان از حبس آزاد گردیدند. ذکر این نکته را ضروری می دانم که حجت الاسلام جهانشاهی در تجمع مذکور حضور نداشته و صرفاً به صحبت با یکی از مسئولان برای پیگیری اعتراض دوستان پرداخته است. این توضیح را لازم است همگان دقت کنند که حجت الاسلام جهانشاهی به هیچ وجه درصدد حمایت کامل از آیت الله نکونام نبوده و انتقاد او تنها معطوف به اظهارنظر نا به جا و علنی یکی از مسئولان قضایی در خصوص علت دستگیری وی بوده است.

5-      شناخت من از آیت الله نکونام شناختی اجمالی و مبتنی بر مطالعه تعدادی از آثار ایشان است. آن قدری می دانم که وی به امام راحل و رهبر معظم انقلاب علاقمند است؛ اما با گوشت و پوست و استخوان خود شهادت می دهم علی رضا جهانشاهی و موسی علی زاده ذره ذره وجودشان سرشار از عشق به ولایت بوده و مجاهدات عدالتخواهانه شان در این سالها تنها به نیّت احیای فرامین بر زمین مانده رهبر فرزانه انقلاب اسلامی انجام گرفته است. این را گفتم تا ضد انقلاب لعین بداند اختلافات درون گفتمانی نیروهای معتقد به نظام، هرگز به معرکه ای برای عرض اندام بوقچی های رسانه ای منافقان و فتنه گران تبدیل نخواهد شد. حجت الاسلام جهانشاهی بارها اعلام کرده که بدترین مسئول جمهوری اسلامی شرف دارد بر همه کوردلانی که بر سر سفره دشمن نشسته و دین و میهن خویش را به جیره ای از آب و نان فروخته اند.

6-      یکی از ضعف های دادسرای ویژه روحانیت خلأ وجود روابط عمومی و عدم بهره مندی از سخنگو است. توجه مسئولان دادگاه ویژه به رسالت خطیر خود و نیز تأثیر فرهنگی این جایگاه در قشر روحانیت و بالتبع آن در سطح جامعه باید آنان را به سمت و سویی سوق دهد که منجر به اتخاذ رفتاری اقناعی در مواجهه با مخاطبان بشود. شاید در این عرصه، حوزه علمیه را نیز نتوان خالی از اشکال دید. بی شک نقد و بررسی جدی برخی افکار و آرای صاحب نظران حوزوی علاوه بر آن که موجب پختگی و تکامل مباحث و نظرات در راستای تحقق کرسی های آزاداندیشی خواهد شد بساط عقاید مشتبه را نیز بر هم ریخته و چه بسا مجال رشد افکار غلط و بسترساز انحراف را ضیق تر خواهد نمود. در این صورت دیگر نیازی به اتخاذ روش های سلبی احساس نخواهد شد.

7-      تا به حال هر فرد و مقامی را که برای دیدنش اراده یا تلاش نمودم از نزدیک ملاقات کرده ام جز دو شخصیت؛ یکی حضرت صاحب الامر (عج) که بنده صلاحیت و توفیق حضور در محضر شریفشان را نداشته ام و یکی هم دادستان ویژه روحانیت قم که امیدوارم این ملاقات به زودی در فضایی برادرانه حاصل شود. بدیهی است آزادی فوری و بی شرط دوستان عدالتخواه ما گامی مهم در مانور برادری نیروهای جبهه انقلاب در برابر نگاه شیطانی بدخواهان اسلام و انقلاب اسلامی خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اصحاب افغانستانی حسین علیه السلام

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۵۸ ق.ظ


تعداد شهدای تیپ فاطمیون در قم به عدد چهل نزدیک می شود.

دیروز سه شهید افغانی مدافع حرم را بر روی دوش گرفتیم و به محضر بانوی آفتاب هدیه نمودیم.

هفته گذشته نیز چهار شهید دیگر را تا دروازه بهشت بدرقه کردیم. هفته بعد هم شاید ...

این شهدا در شهر و کشور ما غریبند و کسی برای تشییع شان تبلیغ نمی کند. بسیاری از مدعیان عرصه فرهنگ و سیره شهدا هم به روی مبارک خود نمی آورند که هر هفته میهمان دارند.

پدر یکی از این شهدا می گفت بچه های ما از دو منظر غریب هستند. یک بار از هموطنان افغانی خود طعنه می شنوند که ایرانی ها شما را بازی گرفته و به خط  خطر فرستاده اند اما خودشان گوشه ای آرام لم داده اند ...

یک بار از ایرانی ها طعنه می شنوند که حضور افغانی ها در سوریه و عراق برای دریافت مجوز اقامت در ایران است! این جفاها دل خانواده های شهدای افغانی را زخم می کند.

سید محمد حسینی می گفت من با افتخار پسرم را برای نبرد با کفار فرستادم. وقتی شهید شد به خودم تبریک می گفتم. پسر دیگرم را نیز به سوریه فرستاده ام؛ خودم را هم اگر بگذارند به جبهه می رسانم. او می گفت ما سال هاست که مجوز اقامت در ایران را اخذ کرده ایم.

سید خدا راست می گفت. من در اغلب تشییع جنازه ها دیده ام که مادر و خواهر شهید روی سر مردم نقل و نبات و شکلات می ریزند.

یکی از روحانیونی که برای تبلیغ در جمع تیپ فاطمیون حضور داشت چنان از حال و هوا و مناجات ها و راز و نیازهای قبل از عملیات این جوان های افغان می گفت که جز شنیده هایمان از خاطرات شب های عملیات دفاع مقدس را در ذهن تداعی نمی کرد.

خانواده و دوستان این شهدا در مراسم تدفین و تشییع، چنان شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه و خونی که در رگ ماست هدیه به هبر ماست و ... را سر می دهند که آدم باور می کند ولایت فقیه، فراتر از مرزهای خودساخته جغرافیایی، بر دل و جان مؤمنان حکومت می کند.

روح همه شان شاد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وای به روزی که بگندد نمک!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۱۰ ق.ظ
نامه بسیج دانشجویی دانشگاه های تهران به رئیس محترم قوه قضاییه، حضرت آیت الله آملی لاریجانی
 
از این پس مردم باید قضاوت کنند که کدام دستگاهها به وظیفه خود برای حفظ محیط زیست عمل می کنند و کدام دستگاهها برای حفظ محیط زیست، تلاش و اقدام لازم را انجام نمی دهند.
مقام معظم رهبری –دیدار با فعالان محیط زیست –۱۷ اسفند ۱۳۹۳
 
حضرت آیت الله صادق لاریجانی
 ریاست محترم قوه قضاییه
 
با سلام، پیرو بیانات صریح و روشن مقام معظم رهبری در دیدار مورخ ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ با فعالان محیط زیست و بخشنامه مورخ ۱۸ اسفند جنابعالی به دادگستری های سراسر کشور، درخواست داریم پرونده های زیر که بارها در رسانه ها از سوی بسیج دانشجویی درخواست پیگیری آنها شده است مورد اقدام قاطع قرار گیرند:
 
۱- تغییر کاربری غیرقانونی حدود ۱۰۰ هکتار اراضی کشاورزی واقع در منطقه کلاک لواسان در کنار دریاچه سد لتیان که از منابع آب شرب شهر تهران می باشد برای ساخت و ساز مسکونی در آن.
 
۲- تغییر کاربری غیرقانونی ۱۶ هزار متر مربع از اراضی سبز واقع در ارتفاعات ۱۸۰۰ سوهانک تهران برای ساخت دو برج ۳۵ طبقه توسط تعاونی مسکن مجلس شورای اسلامی.
 
۳- تخریب و تفکیک غیرقانونی باغ حکمت به مساحت ۱۸ هزار متر مربع در حریم رودخانه تامین آب شرب واقع در منطقه لواسان توسط ستاد اجرای فرمان امام (ره).
 
۴- تغییر کاربری غیرقانونی بوستان مادر به مساحت ۷۰ هزار متر مربع واقع در منطقه ۵ شهر تهران به مسکونی – تجاری توسط یکی از پیمانکاران شهرداری تهران.
 
۵- تخریب کامل باغ گیاهی به مساحت بیش از ۱۰ هزار متر مربع واقع در میدان تجریش تهران و تبدیل آن به مجتمع تجاری توسط صندوق بازنشستگی وزارت اطلاعات.
 
۶- تخریب کامل باغ ضرابخانه به مساحت ۱۱ هزار متر مربع واقع در خیابان شریعتی تهران و تبدیل آن به برج ۳۰ طبقه تجاری اداری توسط بنیاد تعاون ناجا.
 
۷- شروع به تخریب باغ معنوی به مساحت ۲۲ هزار متر مربع واقع در منطقه جمشیدیه تهران به منظور ساخت برج های مسکونی توسط شرکت ساختمانی بانک ملت با پشتیبانی کمیسیون ماده ۵.
 
۸- تخریب باغ ۷۰ ساله پسیان به مساحت ۲۸۰۰ متر مربع واقع در خیابان ولیعصر تهران با پشتیبانی کمیسیون ماده ۵.
 
۹- تخریب و تغییر کاربری ۲۸ قطعه از باغات موقوفه آستان قدس رضوی در شهر مشهد از جمله باغ ۷۸ هزار متر مربعی در چهار راه سجاد شهر مشهد به منظور ساخت مجتمع تجاری «مشهد مال» با مشارکت بانک تات و آستان قدس.
 
۱۰- ساخت پروژه عظیم تجاری اطلس پلازا توسط بانک انصار در اراضی ممنوعه عباس آباد. این اراضی با تاکید مقام معظم رهبری و طبق طرح باید به فضاهای سبز و فرهنگی اختصاص داشته باشد.
 
 
بدیهی است تا زمانی که قوه قضاییه با تخریب کنندگان باغات در تهران و مشهد و اطراف آن که به طور سازمان یافته و با پشتیبانی کمیسیون های ماده ۵ و به صورت آشکارصورت می گیرد برخورد قانونی نکند نمی توان انتظار داشت که در استان های دیگر و در نقاط دورافتاده مراتع و جنگل ها مورد حفاظت قرار گیرند.
 
و نهایتا فصل الخطاب امام خامنه ای در دیدار با فعالان محیط زیست :
 
افراد سوء استفاده کننده بی هیچ اغماضی مورد تعقیب قضایی قرارگیرند و اگر در دستگاهها نیز کوتاهی انجام گیرد، باید با عوامل این کوتاهی هم بشدت برخورد شود.
 
امضا کنندگان :
 
بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع)
بسیج دانشجویی دانشگاه امیر کبیر
بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت
بسیج دانشجویی دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی پردیس فنی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی کوی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده پردیس علوم دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تهران
 
بی باک
  • سیدحمید مشتاقی نیا

روغن ریخته را نذر امامزاده کنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ق.ظ


شهادت مرگ تاجرانه است، مرگ پرسود است، این روغنِ ریخته را نذر امامزاده کردن است. بالاخره این روغن که خواهد ریخت؛ «کلّ نفس ذائقة الموت». اگر چنانچه انسان سعادت پیدا کند - پروردگارا ! ما هم مشتاق این سعادتیم - این حادثه‌ى ناگزیر را به خدا بفروشد، سود سرشارى کرده است. «انّ اللَّه اشترى من المؤمنین انفسهم»؛ خدا جان را میخرد، خدا مشترى است. این خیلى سعادت بزرگى است.

مقام معظم رهبری 20/07/1390

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تشکر از نماینده مردم بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۳۲ ب.ظ


همان طور که چندباری در این وبلاگ از حسین نیازآذری نماینده مردم بابل در مجلس انتقاد نمودم؛ حق و جوانمردی حکم می کند از کار نیک ایشان نیز تقدیر کنم.

با خبر شدم این نماینده محترم مجلس به تازگی از مجموعه مستقل آثار و اسناد شهدا در منزل آسید اسماعیل سیدحسین پور – از فرزندان شهید شهرستان بابل – بازدید به عمل آورده و او را مورد تفقد قرار داده است.

سید اسماعیل سیدحسین پور سال هاست که در حرکتی خودجوش و با هزینه شخصی به جمع آوری اسناد مربوط به شهدای مازندارن پرداخته و در این خصوص توفیق یافته تا بیش از بسیاری از نهادهای متولی امور فرهنگی مرتبط با ایثار و شهادت کار و خدمت نماید. او هیمنک بیش از یک میلیون سند اعم از فیلم، عکس، صوت، دستنوشته و ... از شهدای سرافراز استان مازندران را در آرشیو خانگی خود جمع آوری کرده است.

حسین نیازآذری که او نیز از خانواده های معزز شهداست، در بازدید از این مجموعه نفیس، ضمن تفقد و تجلیل از زحمات این بسیجی بی ادعا و فعال در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، آمادگی خود را برای مساعدت در تأمین اقلام فرهنگی و رسانه ای مورد نیاز برای هر چه غنی تر شدن این مجموعه نفیس اعلام نموده است.

اشک آتش بر خود لازم می داند نگاه ارزشمند نماینده بابل را به جایگاه فرهنگ دفاع مقدس و ضرورت حفظ گنیجینه آثار به جا مانده از سال های حماسه و ایثار قدر بداند.

انشاءالله با حمایت نمایندگان و مسئولان شهری و استانی در آینده ای نه چندان دور شاهد تأسیس موزه دفاع مقدس شهرستان بابل باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ظرافت آقا فراتر از ظریف است!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۳۲ ق.ظ


مقام معظم رهبری نوزده بهمن 93 در جمع کارکنان نیروی هوایی بیاناتی داشتند که اگر چه عده ای از آن به عنوان روضه هسته ای! در سوگ آن چه از دست داده ایم یاد کرده اند؛ اما از منظری دیگر باید ظرافت نهفته در بطن آن سخنان را مدّنظر قرار داد که در نوع خود بدیع و حاوی نکاتی ارزنده است.

خاطرتان هست که مسئولان دولتی در پاسخ به منتقدان توافقات هسته ای با آمریکا و اذنابش، مدعی بودند که تا کنون هیچ کارخانه ای را تعطیل نکرده اند. پیش از این نیز حسن روحانی در دفاع از عملکرد هسته ای خود در دوره اصلاحات مدعی بود که به نفع این فن آوری اقدام کرده است. به طور طبیعی اگر این روند مبهم و غیرشفاف ادامه پیدا می کرد باز هم مسئولان دولتی بر طبل ادعای عدم توقف دستاوردهای هسته ای کوبیده و منتقدان را به بی اطلاعی و بدگمانی و همراهی با صهیونیسم متهم می نمودند!

مقام معظم رهبری در بیانی زیرکانه، حربه تکذیب و تردید را از دست دولتی ها ربود و برای همیشه در تاریخ ثبت نمود که این دولت کارخانه های اراک و فردو را تعطیل کرده است. به متن زیر توجه کنید:

"طرف ایرانی، برخی از کارهایی که میتوانست او را به توافق نزدیک کند انجام داده است. کارهای متعدّدی را انجام داده: گسترش و توسعه‌ی ماشین‌های غنی‌سازی را متوقّف کرده، خب این را لازم دانستند که یک برهه‌ای متوقّف کنند؛ تولید اورانیوم بیست درصد را - که یک کار بسیار بزرگی است رسیدن به دانش و فنّاوری بیست درصد، کار بسیار بزرگی بود؛ این را کسانی که اهل فنّند میدانند که رسیدن از پنج درصد به بیست درصد، اهمّیتش خیلی بیشتر است از رسیدن از بیست درصد به بالا؛ این کار بزرگ را جوانان ما و فنّاوران متعهّد ما انجام دادند - متوقّف کردند، اقتضای مذاکره این بود که متوقّف بکنند؛ کارخانه‌ی اراک را که یکی از کارهای بسیار بزرگ و مهمّ فنّاوری و یک هنر بزرگ فنّاوری است، فعلا متوقّف کرده‌اند؛ فردو را که یکی از برترین ابتکارهایی است که نیروهای ما و عناصر داخلی ما آن را برای امنیت دستگاه‌های سانتریفیوژ ما توانستند تأمین بکنند و تضمین بکنند، فعلا متوقّف کرده‌اند. این همه کارهای بزرگ انجام داده‌اند،..."

با ثبت این سند، نوک پیکان نقدها تا ابد متوجه مذاکره کنندگان ایرانی خواهد بود که به راستی در ازای توقف تولید در اراک و فردو چه دستاوردی را برای ملت خود به ارمغان آورده اند؟!

مقام معظم رهبری در حکم اخیری که برای فرماندهی سردار اشتری صادر کرد نیز نکته ظریفی را گنجاند که پیام خاصی را در خود نهفته دارد. پارسینه گزارش داد برای نخستین بار است که رهبر انقلاب در پیام خود ذکر می کند فرمانده نیروی انتظامی را به پیشنهاد وزیر کشور برگزیده است. این انتصاب در حالی است که هنوز چند ماهی از مدت فرماندهی احمدی مقدم باقی مانده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

همسرم را بیگناه دستگیر کرده اند

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۴۳ ق.ظ

n00035237-b


حزب الله پرس گزارش داد:

بدنبال بازداشت سه تن از شاگردان آیت الله نکونام ، علیرضا جهانشاهی معروف به طلبه سیرجانی و موسی علیزاده از طلاب حوزه علمیه قم دستگیر شده اند. بعد از تجمع معترضین به بازداشت آیت الله نکونام ،پنج نفر از طلاب اعتراض کننده به دستگیری آیت الله نکونام دستگیر و در زندان قم بازداشت شده بودند که دوتن آنها که  از شاگردان نکونام بودند آزاد شدند، اما هنوز طلبه سیرجانی، موسی علیزاده و علی محمدی در بازداشت بسر می برند.

همسر طلبه سیرجانی گفته است شوهرم (علیرضا جهانشاهی) در این تجمع نبوده است و بعد از تجمع ، وی را بی گناه دستگیر و زندانی کرده اند.

گفتنی است یکی از زندانیان آزاد شده گفته است که ما را به خاطر سفر روحانی به قم دستگیر کرده اند.

این در حالی است که فائزه هاشمی فتنه گر که در فتنه ها نقش کلیدی داشته است در توجیه فتنه گری خود گفته برای خرید ساندویچ به خیابان رفته است و خود را از دست قانون رهانیده است و طلبه سیرجانی که هیچ مدرکی مبنی بر حضور وی در این تجمع نبوده است ، بیش از یک هفته است که در زندان بسر می برد .

یکی از آزاد شدگان اظهار داشته است که طلبه سیرجانی بعد از دستگیرشدن آیت الله نکونام و در جهت پرونده وی به یکی از مسئولین قم مراجعه کرده است و به این جهت دستگیر و بازداشت شده است ، در حالی که در قانون مراجعه به مسئولین جرم تعریف نشده است.

http://www.hezbollahpress.com/news/1471/%D8%B4%D9%88%D9%87%D8%B1%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%DB%8C%DA%AF%D9%86%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AF

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تکذیب دو شایعه

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۴:۱۱ ب.ظ


برادران عزیزی تماس گرفتند و گفتند که شایعه شده جنابعالی یعنی مدیر وبلاگ اشک آتش به منظور حمایت از فلان مسئله فراخوان تجمع مقابل فلان نهاد را در تهران داده ای و...!!

هر چه این عزیزان توضیح دادند نفهمیدم آن مسئله چیست و ربطش به من کجاست ولی این موضوع شفاف است که حرف و نظرم را تا کنون در همین وبلاگ نوشته ام و دلیلی ندارد بخواهم از تریبون مجازی دیگری برای اعلام نظر خود استفاده کنم. نکته ظریف و ملیح دیگر اینکه اگر این وبلاگ آنقدر برد داشته باشد که بتواند سر موضوعی فراخوان تجمع بدهد و ملت بیکار هم در قبال این دعوت وبلاگی لبیک بگوین؛ خوب از این ظرفیت در راستای رفع مظلومیت خود پیرامون مسائل اخیر استفاده می کند نه آن که بگذارد خرج راه دیگری بشود!

شایعه دومی جالب تر است. یکی از روحانیون بزرگوار تماس گرفت و با کلی اظهار شرمندگی گفت که بعله! شنیده ایم می خواهی پناهنده شوی آن طرف آب و ...!

گفتم: به همین سادگی؟ با دست خالی؟ لااقل چند میلیاردی اختلاس کنم بعد! هزینه های آن طرف بالاست ...!!

البته نکته این جاست که متأسفانه تاریخچه برخی برخوردهای غلط و لجوجانه بعضی نهادهای منتسب به نظام با نیروهای انقلاب باعث سرخوردگی و قهر و گاه پیوست آنان به دامان ضدانقلاب گردیده و به بدنه جریان های ارزشی آسیب وارد نموده و شاید بعضی تکرار این مسئله را درباره این جانب نیز محتمل دانسته اند؛ اما ... بعضی ها کور خوانده اند!

راستش را بخواهید در این چند سال فعالیت میدانی در عرصه عدالتخواهی و دفاع از آرمان های انقلاب به این قطع و یقین رسیده ام که معدودی از عناصر نفوذی و مغرض در نهادها تلاش دارند با ایجاد فشار و تنگنا فضای تنفس بچه های حزب الله را محدود سازند. یا این دست از نیروهای مظلوم انقلاب در زیر این فشارها خورد شده و به انزوا می روند که برای آن طیف مغرض یک برد محسوب می شود و یا این که بعضی هایشان از سر ضعف ایمان و معضلات روحی ایجاد شده، طاقتشان طاق گردیده و به دستگاه ضدانقلاب می پیوندند که باز هم برای آن طیف مریض یک برد محسوب می شود. آنها مدعی خواهند بود که ما از اول هم می دانستیم فلانی با انقلاب میانه ای ندارد و با این بهانه عرصه را بر بقیه نیروهای جبهه انقلاب تنگ تر می سازند.

قرائن نشان می دهد کارخانه ضدانقلاب سازی، دوباره به کار افتاده و اینبار مرا نشانه گرفته است؛ اما به حول و قوه الهی و به کوری چشم نیروهای مغرض نفوذی و بدخواه، من، می مانم در همین آب و خاک و آینه دق معدود منافقان غاصب اریکه قدرت خواهم بود؛ انشاءالله. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اشک آتش به دادگاه فراخوانده شد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۳۹ ب.ظ


بدون شرح:

قانون آیین دادرسی کیفری ماده 54 - متهم در دادگاهی محاکمه می‌شود که جرم در حوزه آن واقع شده است و اگر شخصی مرتکب چند جرم در جاهای مختلف بشود در‌دادگاهی رسیدگی خواهد شد که مهمترین جرم در حوزه آن واقع شده  ...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

موقوفات را بین فقرا تقسیم کنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۳۷ ب.ظ


اخیراً شنیدم و خواندم عالم بزرگواری برای رفع فقر در کشور پیشنهادی را با آب و تاب مطرح کرده که در وهله نخست شاید کارآمد و موجّه به نظر برسد؛ اما اندک تأملی در آن نشان از عدم توجه دقیق به عمق این پیشنهاد دارد.

ایشان بارها در سخنان خود تأکید کرده که با تقسیم اراضی و دارایی های موقوفه در سطح کشور – اعم از موقوفات آستان قدس یا امامزادگان و ... – دیگر فقیری در کشور باقی نمانده و این مشکل برای همیشه و به طور ریشه ای حل خواهد شد!

البته آب و تابی که این بزرگوار به سخنان خود داده پر طمطراق تر از این جمله ساده و مختصری است که این قلم به کار برده است؛ اما محتوای کلام و طرح ایشان همین عبارتی است که نقل شد.

الغرض لازم به نظر می رسد توضیحی کوتاه درباره این ادعا داده شود.

گذشته از بعد شرعی و حکم فقهی تصرف بر مبنای ذوق و سلیقه در موقافات که بحثی مستقل و مفصل را طلب می کند باید به این مسئله توجه داشت که معنای فقر در هر دوره ای متفاوت است. مثلاً در روزگاری بر اثر قحطی و دیگر مشکلات اقتصادی و بحران های اجتماعی – مانند وضعیت ایران در زمان اشغال توسط متفقین – فقر به این معنا بود که انسان هایی در تهیه نان شب خود نیز ناتوان بوده و احتمال داشت که بر اثر گرسنگی تلف شوند. امروز اما به طور معمول فقیری نیست که گرسنه بماند و بالاخره نانی برای خوردن پیدا می کند؛ اما در تهیه مایحتاج اولیه زندگی خود ناتوان مانده است. ممکن است در روزگاری هم فقیر به کسی گفته شود که اتومبیل شخصی نداشته باشد. به این مسئله البته "احساس فقر" را هم اضافه کنید که مقوله ای دردآورتر از خود فقر است.

نکته دیگر این که خیلی از فقرا و نیازمندان، فقیر مادر زاد نبوده اند. بسیاری از افراد جامعه در گردش روزگار و فراز و نشیب های زندگی و متأثر از عناصری چون خوش خیالی، زیاده خواهی، کلاهبرداری، تنبلی و ... از سر تقصیر یا قصور ورشکسته شده و دار و ندارشان را به طلبکاران اعطا نموده و خود در کمال فقر راهی زندان می شوند و خانواده های بی پناهشان به صف نیازمندان جامعه می پیوندند.

یک انسان بی عار و تنبل، هر چقدر هم دارایی داشته باشد در مدتی کوتاه مصرف کرده و دوباره در شمار فقرا در می آید. چرا باید کیسه این فرد را از بیت المال مسلمین پر نمود؟ حوادث اقتصادی مانند فراز و نشیب بازار و گرفتاری در دام کلاهبرداران و ... در همه دوران ها محتمل بوده و هست؛ اگر قرار باشد دارایی موقافات را به نسل فعلی نیازمندان بذل و بخشش کنیم برای فقرای آینده که ممکن است به هر دلیلی دچار معضلات معیشتی شوند چه چیزی باقی خواهد ماند؟

البته بنده نیز با این معنا از پیشنهاد مذکور موافقم که دارایی های موقوفه را باید به گردش اقتصادی و صنعتی درآورده و از سرمایه های معطل مانده اجتماع در مسیر نشاط اقتصادی جامعه و رونق کسب و کار و تولید بهره گرفت؛ اما حاتم بخشی یکباره از اموال عمومی و املاک موقوفه، علاوه بر آن که پشتوانه مالی جامعه اسلامی را تهی می سازد چیزی شبیه اهدای ماهی به گرسنگان به جای آموزش ماهیگیری است و نتیجه ای جز تکرار فقر در لایه هایی از اجتماع نخواهد داشت؛ آنهم در شرایطی که دیگر منبعی برای حمایت از آنان باقی نمانده است.

نهج البلاغه امیرالمومنین علیه السلام توصیه ای زیبا و آموزنده را از آن حضرت در خود جای داده که می تواند حسن ختامی برای این بحث باشد. مضمون توصیه امام متقیان که زندگی اش را وقف رسیدگی به ضعفا و فقرا نمود این است که اگر می خواهی به فقرا کمک کنی، به جای آن که باغت (اصل سرمایه) را بدهی، میوه های باغت را به آنان ببخش.

یک محاسبه حداقلی نشان می دهد در طول زمان، توزیع محصولات یک باغ یا کارخانه و عواید حاصل از فروش آن در بین نیازمندان، تعداد بیشتری از فقرا را تحت پوشش قرار می دهد و یا بخشش اصل باغ و ملک و کارخانه به تعدادی محدود از فقرا.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باران نامه

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۶ ق.ظ


آسمان غرّش می کند، ابر ظاهر می شود و ... اما باز هیچ خبری از باران رحمت الهی نمی شود، باران حق دارد نبارد.

گناه ما با آب آسمان هم پاک شدنی نیست، وقتی در کشور امام زمان، دل صاحبش را می شکنیم!

خدا کند مادر مظلومه اش برای احیای دل های مرده مان ختم "أمن یجیب" بگیرد و "حمد" شفایی بخواند؛ شاید برای درمان دردهای بی امان ما افاقه کند و دل مرده مان را حیاتی دوباره ببخشد.

فراموش نکنیم که در توبه هیچ گاه بسته نیست.

سید ابوالفضل نورانی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک پرانتز وبلاگی!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۵۴ ق.ظ


آسید علی ما تونست تو مسابقات تکواندوی جام شهید کلهری قم که دیروز جمعه برگزار شد، مدال برنزو به دست بیاره.

بهش تبریک میگم و دعا میکنم با استفاده از تجربه اولین حضورش تو مسابقات رسمی بتونه دفعات بعد به مراتب بالاتری دست پیدا کنه.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیشنهاد مقاومتی یک روحانی به یک روحانی دیگر!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۱۰ ب.ظ


آسید ابوالفضل نورانی، از روحانیون رزمنده بابلسری مقیم قم، چند روز پیش تماس گرفت و پیشنهادی مقاومتی را برای دولت مطرح کرد و خواست که آن را در وبلاگ منتشر کنم.

حرف حساب این سید اولاد پیامبر این بود که در جریان سفرهای استانی رئیس جمهور محترم، بنرهای انبوه و گاه غیرقابل شمارشی در شهرهای مسیر سفر نصب می شود که هزینه های مربوط به آن بسیار قابل توجه است. بعضی وقت ها به نظر می رسد اگر به تعداد همین بنرهای تبلیغاتی نصب شده در خیابان ها، مردم به استقبال جناب رئیس بروند فیلمبردارهای صدا و سیما برای پوشش خبری مراسم سخنرانی و تصویربرداری از زوایای خاص اینقدر به زحمت نمی افتند. از سوی دیگر کاربرد این بنرهای تبلیغاتی تنها چند روز است و بعد باید آنها را به دور انداخت. این روحانی بزرگوار پیشنهاد داد یک نهادی متولی این موضوع شود که بعد از اتمام هر سفر، بنرها را از جا کنده و صحیح و سالم تحویل مقصد بعدی سفرهای استانی بدهد.

البته اجرای این طرح مستلزم آن است که زیر بنرها اسم شهر و استان خاصی درج نشود و صرفاً به نام همان صنف و گروهی که زیر بنر ثبت شده اکتفا شود.

مثلاً متن بنر می تواند به این شکل تنظیم شود: همه با هم بدون سر دادن شعار اضافی، به استقبال سرآمد ترین رئیس جمهور تاریخ ایران می شتابیم؛ از طرف صنف کله پزی ها و... یا این متن: نام تو را فریاد می زنیم ای رئیس؛ از طرف بوقچی های ورزشگاه شهر.

این بود پیشنهاد این روحانی دلسوز – روحانی قهرمان قصه ما نه آن یکی – که در راستای اقتصاد مقاومتی مطرح شد؛ اما من با پیشنهاد ایشان به شدت مخالفم و از این رو از طرح آن در وبلاگ خودداری می کنم.

آخر مؤمن خدا! همین طوری اش که این قدر بریز و بپاش می شود و ته خزانه همیشه جارو خورده است، حضرات معتقدند معجزه کرده اند و تورم به صفر رسیده و به رغم آزاد سازی قیمت ها، منّت گذاشته و یارانه ما را همان چهل و پنج هزار و پانصد تومان چهار پنج سال پیش نگه داشته اند. وای به حال این که بخواهند توی این جور مسائل صرفه جویی کنند و چیزی ته کیسه خزانه شان باقی بماند؛ آن وقت است که مدعی شوند تورم به رقم منفی رسیده و ملت یک چیزی هم به آنها بدهکار است و بعد بزنند همین آب باریکه یارانه ای ما را قطع کنند؛ شما جواب خلق خدا را می دهی حاج آقا؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه ای بر یادواره شهدای شهرستان بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۴۰ ق.ظ


صبح پنج شنبه، هفتم اسفند نود و سه، مراسم باشکوهی برای بزرگداشت یاد و نام شهدای افتخارآفرین شهرستان بابل با حضور آیت الله خاتمی در مصلای نمازجمعه این شهر برگزار شد که به نوبه خود از تلاش گران این عرصه و عزیزان گمنامی که برای برگزاری چنین مراسمات زیبنده ای هر ساله در تلاش و تکاپو هستند تشکر می کنم. حققیت آن است که برای شهدا هر چه کار کنیم، بی اغراق کم گذاشته ایم.

این چند خط مقدمه را نوشتم تا خدای ناکرده از آنچه می نویسم سوءتفاهمی برای کسانی که دست اندرکار این یادواره بوده اند پیش نیاید.

در نکوداشت یاد و نام شهدا و ایثارگران، سه اصل کلی را نباید از نظر دور نگاه داشت:

1-      یاد شهدا را باید زنده نگاه داشت؛ هم برای ارتقای سطح معنوی و فرهنگی جامعه، هم به منظور مانور وحدت اجتماع مسلمین، هم به کوری چشم دشمن و ...

2-      محفل شهدا، مجلس ترحیم نیست. یعنی باید کوشید تا راه و هدف شهید را برای الگوگیری همه آحاد جامعه و ایجاد پویایی معنوی و انقلابی در نسل جدید انقلاب تبیین و تشریح کرد.

3-      بهترین راه برای ترویج راه و سیرت شهیدان، ایجاد انس با شهداست. تحقق این مهم در گرو برگزاری مراسماتی است که دل ها را به حال و هوای پاک دوران دفاع مقدس، معطر ساخته و عقل و احساس مخاطب را با وجود نورانی شهید پیوند بدهد.

سال ها پیش این نگاه را برای رزمنده بزرگواری که مسئولیت پایگاه یکی از روستاهای نسبتاً دور شهرستان را بر عهده داشت بازگو کردم. یکی دو ماه بعد ماجرایی را برایم تعریف کرد که جالب بود. می گفت مراسمی به یاد شهدای محل برگزار کرده و بر اساس عادت هرساله، منتظر سخنران محترمی بودند که از شهر تشریف بیاورد. صبرشان به طول انجامید و حوصله مخاطب به تنگ آمد. این بنده خدا چاره ای ندید جز آن که پشت تریبون رفته و تا آمدن سخنران، فی البداهه به بیان خاطرات خود از شهدای روستا بپردازد. سخنران هم رسید و صحبتی کرد و فاتحه ای گرفت و رفت؛ اما حلاوت آن خاطرات دست و پا شکسته چنان به دل مردم نشست که هر وقت او را در کوی و برزن می دیدند تقاضا می کردند تا باز هم دور هم بنشینند و از شهدا برایشان خاطره ای بگوید.

البته تأکید بر این نکته خالی از لطف نیست که خاطره گویی دفاع مقدس باید به صورت هدفمند و سازنده باشد.

الغرض؛ ضمن آن که برگزاری مراسمی بزرگ و سراسری برای نکوداشت یاد شهدا، کاری بایسته و مؤثر است چه زیباست در حرکتی ابتکاری، یک بار هم اعلام شود که در فلان تاریخ، با هزینه یک مراسم بزرگ، صد شب خاطره کوچک و خودمانی در صد نقطه شهرستان به یاد شهدا برگزار خواهد شد. این گونه در یک شب می توان عَلَم شهید و رایحه شهادت را در بسیاری از نقاط شهر پراکنده ساخت. تجربه ثابت کرده که محافل جمع و جور و با صفا و بی آلایش، دل پاک و فطرت زلال جوان ها را بیشتر و بهتر صیقل داده و آنان را به راه و رسم فرهنگ ایثار و شهادت نزدیک تر می سازد. این هم یک نوع نگاه، امتحانش ضرر ندارد. گاه باید به رسم سنّتی و کهن عرصه تبلیغ، منبر و تریبون معارف دین را به میان مردم برد و دایره مخاطبان صدای حق و حقیقت را این گونه وسعت بخشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دادستان محترم وی‍ژه روحانیت بخواند

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۳۵ ق.ظ

دو سه سال پیش خدمت یکی از سرداران ارشد سپاه که مدتی است مقیم قم شده بودم و از خاطرات جوانی اش می پرسیدم.

او اهل یکی از کوره دهات های منطقه کیاسر ساری بود که منطقه شان از کمترین امکانات رفاهی نصیبی نداشت.

جالب بود که این جوان روستایی در سال چهل و یک در آن منطقه با جزیی ترین مسائل مربوط به انقلاب به اصطلاح سفید شاه و ... آشنا بود. علتش را پرسیدم. گفت: روحانی جوانی برای ایام تبلیغ به روستای محروم و دورافتاده ما آمده بود و چراغ انقلاب را در دل پر شور ما روشن ساخت.

اینها را که گفت ناخودآگاه این تعبیر را به کار بردم که امام رحمةالله علیه چه تبحری در اداره جنگ نرم داشت.

آن جوان روستایی با همان علقه ای که از دم آن طلبه بی نام و نشان نسبت به نهضت امام پیدا کرد در سال های دفاع مقدس به رزمنده ای دلیر و تأثیرگذار در میدان جنگ تبدیل شد؛ به رده های نخست فرماندهی رسید و آخرین سمتش جانشینی نیروی زمینی سپاه بود.

واقع امر همین است که باید هر طلبه را یک رسانه دانست. نه فقط از باب منبر که در طول سال با توجه به مراودات گسترده طلاب و روحانیون با لایه های مختلف جامعه، این قشر یکی از تأثیرگذارترین رسانه های سنتی در جامعه اسلامی محسوب می شوند.

خوب است دادگاه ویژه روحانیت با توجه به رسالت و جایگاه خطیری که داراست از این منظر نیز به فعالیت های خود نگاه کند.

مبادا حتی یک قاضی ویژه احساس کند که ناظم حوزه های علمیه است و همه باید در مقابل امر و نهی اش بله و چشم بگویند و ...

وجود ابهام و ظنّ و گاه بغض نسبت به برخی رفتارهای فاقد توجیه می تواند آسیب هایی جبران ناشدنی را نسبت به جزیی از بدنه نظام وارد کند. دادگاه ویژه باید بپذیرد که با توجه به محدوده مراجعاتش، علاوه بر جایگاه قضایی، نقشی فرهنگی نیز در مناسبات جاری در فضای نظام اسلامی داراست.

این حقیر امیدوار است اتفاقات اخیر در حوزه علمیه و رفتار دادگاه ویژه در حبس بیش از یک هفته ای جمعی از طلاب بسیجی فارغ از حب و بغض های فردی بر اساس تدبیر الساعه ختم به خیر بشود.

توضیح بیشتر را در متن قبلی که چند روز پیش در وبلاگ داده ام، منتشر کرده ام. والسلام.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شب شیدایی بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۱۳ ب.ظ


در شب شهادت بانوی طهارت و عصمت، مراسم دسته روی هیئت فاطمة الزهرای شهرستان بابل که همراه با تشییع یکی از شهدای گمنام دفاع مقذس بود، خیابان های شهر را رنگ و بوی فاطمی بخشید.

در امور فرهنگی و البته سیاسی، تجربه ثابت کرده است که فارغ از کثرت و قلت نفرات، هر تفکری که بتواند بر فضای موجود غلبه کرده و محیط را تحت تأثیر قرار بدهد بر افکار و آرای دیگر پیروز خواهد  شد. اندیشه حق باید هماره در گوش جامعه طنین انداز باشد که گفته اند فذکّر ان نفعت الذکری.

اگر دلمان می خواهد عطر معارف اهل بیت را در شهرهایمان ببینیم باید رنگ و چهره شهر را به خلق و خوی مطلوب اهل بیت دربیاوریم. هر فضایی را که از یاد خدا و رهروان طریقت الله خالی بگذاریم خانه شیاطین خواهد شد.

به همه دست اندرکاران بی نام و نشان و بی ادعای هیئت فاطمة الزهرای بابل که رایحه ایام فاطمی را در خیابان های شهر پراکنده ساختند، دست مریزاد می گویم. از برادران عزیز سپاه، سردار ملکی و همه بزرگوارانی که اهتمام ورزیدیند تا شهید گمنامی که قرار است در شهر دیگری به خاک سپرده شود، ساعاتی میهمان جان و دل مردم شهرستان بابل باشد نیز باید تشکر کرد. اجرشان با بزرگ شهیده مفقودالاثر عالم اسلام، حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها.

  • سیدحمید مشتاقی نیا