اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

به بهانه سالگرد حاج قاسم نژاد نصراله

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۰۱ ب.ظ

بسم رب الحسین علیه السلام

به رنگ خدا

قطره اگر به دریا نرسد، ارزشی ندارد. دریایی شدن، رمز ماندگاری قطره هاست.

انسان اگر از خود بیخود نشده و حصار تعلقات نفسانی را نشکند، پرنده بی بال و پری است که طعمه هر بی سر و پایی شده و دیگر بهایی نخواهد داشت. اما پیوستن به مادر وجود، حیات ماندگار و ابدی انسان را تضمین نموده و گوهر وجودش را با ارزش تر و درخشان تر می سازد.

خیلی ها هر روز به یک رنگ در می آیند. کسی که مسیر درست زندگی را نشناسد و نداند از کجا آمده و از چه مسیری به کجا خواهد رفت، هر روز از این شاخه به آن شاخه می پرد، آرامش ندارد و مدام رنگ عوض می کند.

آن که خودش را شناخت و مبدأ و معاد را دریافت به آرامش و ثبات دست یافته و رمز جاودگانی را درک نموده است.

چنین است که در کلام وحی آمده است: "صِبغَةَ الله و مَن اَحسَنَ مِن اللهِ صِبغَه" رنگ خدا، بالاترین و زیباترین و ماندگارترین رنگ هاست و کسی که به رنگ خدا در بیاید به جزیره ثبات رسیده و ضمیر درونش از دریای متلاطم دنیا زدگی و گمگشتگی در امان می ماند. تنها خداست که می ماند و بنده اگر رنگ خدا گرفت، خدایی شده و وجودش در پرتو اتصال به ذات حق، ارزشی جاودانه خواهد داشت.

مردان خدا، ماندگار می مانند.

حاج ابوالقاسمِ نژاد نصرالله از همین دست قطره های پراکنده از تشعشع آفرینش بود که خودش را شناخت و مبدأ و مقصد راه را پیدا نمود و حیاتش با خالق یکتا رقم خورد. هر کس که از دنیا برود به خدا می رسد؛ اما مرد آن است که تا زنده است خدایی شود با خدا زندگی کند و تار و پود وجودش را با اراده الله گره بزند.

جوان مبارز سال های حاکمیت طاغوت که در راه تحقق اهداف دین حق، خواب و خوراک را بر خود حرام دانسته و در خفا یا آشکار به جهاد فی سبیل الله و قیام الی الله پرداخت و از مصاف با دژخیمان سرسپرده ظلمت، هراسی به خود راه نداد، از نخستین روزهای پیروزی انقلاب نیز مرد حضور در صحنه های دشوار بود و هر جا و هر میدانی که خطر را در کمین نهال نوپای اسلام ناب می دید، در خط مقدم دفاع از آرمان شهیدان حاضر می شد و همه هستی اش را عاشقانه در کف دست گرفته و نغمه عاشورایی "فیا سیوف خُذینی" سر می داد.

در کمیته یا سپاه، در جبهه نبرد با متجاوزان یا در تقابل با منافقان و گروهک های وابسته به شرق و غرب که ناجوانمردانه به صفوف مردم خنجر می زدند لحظه ای از رویارویی با دشمنان ملت ابا نداشت. از جوان های دهه شصتی اگر بپرسید شاید کمتر کسی باشد که او را یک روز با عصا، یک روز با سر شکسته و باند پیچیده، یک روز با دست گچ گرفته و روزی با تن مجروح ندیده باشد. هم نفسی با شهدا را افتخار خود می دانست و به رغم دلبستگی به همسر و فرزندان، عشق به خدا و راه خدا را بالاتر از همه تعلقات عالم مادی نگریسته و از میان همه زیبایی های عالم، رنگ خدا را می پسندید.

بیهوده که نگفته اند: آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟ ...

ستیز مسلحانه با ایادی استکبار، یک بُعد از شخصیت انقلابی او بود. جهاد فرهنگی اولویت مهم دیگری بود که به منظور سازندگی معنوی جامعه و تقویت باورهای دینی و انس با آموزه های مکتب وحی، مرحوم حاج ابوالقاسم نژاد نصرالله را به مربی و معلمی دلسوز در جلسات مذهبی تبدیل ساخته بود. از آموزش قرائت صحیح نماز و قرآن و آشنایی با احکام شرع تا تحلیل های سیاسی و بصیرتی در شناخت ماهیت دشمن و رفع شایعات عناصر ضدانقلاب، جلوه ای دیگر از تلاش او در تثبیت مبانی انقلاب شکوهمند اسلامی به شمار می آمد. صوت زیبا و حزین و دلربای او مناجات های سوزناک و مقلّب القلوبش را در دل ها رسوخ می داد و جان های شتنه حقیقت را از جام دلدادگی و معرفت، مست می ساخت.

دغدغه مردم را داشت و در گره گشایی از کار دیگران، بی هیچ منّت و توقعی شتاب می نمود. خدمت به خلق خدا را مقدمه ای لازم برای جلب رضایت خدا می دانست. او این ویژگی را تا واپسین روزهایی حیاتش تا آن میزان که رمق به تن داشت حفظ نمود و لبخند محرومان و ضعفا را سرمایه گرانبهای سفر آخرت قرار داد.

خدایی شدن و رنگ خدایی داشتن، مایه آرامش خاطر و اطمینان نفس است. همین امتیاز است که مومنان را در فراز و نشیب های زندگی، آرام و با وقار نگاه می دارد. رضایت همواره از آن کسانی است که مصداق یا ایتهاالنفس المطمئه هستند.

سختی های زندگی را به پای امتحان و مصلحت الهی می گذاشت و خم به ابرو نمی آورد و زبان به شِکوه باز نمی کرد. ذکر حمد رب العالمین از زبانش قطع نمی شد.

از آن دست آدم هایی نبود که اگر چرخ روزگار به کامش نچرخید، بنای لجاجت گذاشته و در گفتار و رفتارش زاویه ایجاد کند. از آن دست آدم هایی نبود که چرب و شیرین روزگار یا تلخی ها و دشواری هایش، راه و مرام شهیدان طریقت عشق را از ذهنش بزداید. از آن دست آدم هایی نبود که به قول معروف اگر پاترولش به پیکان تبدیل شد دست از انقلاب بر دارد و جبهه حق را تنها بگذارد.

به شهادت همه دوستان حاج ابوالقاسم، تا آن جا که نایی در وجودش نوا داشت، مسجد را رها نکرد، شهدا را از یاد نبرد، انقلاب را تنها نگذاشت، خدمت به مردم را فراموش نکرد، امر به معروف و نهی از منکر را ترک ننمود و از بیان حق در دفاع از آرمان های انقلاب و ایجاد بیداری در خفتگان و وادادگان طفره نرفت. خط ولایت را در صیانت از درخت تناور انقلاب اسلامی که سرسبزی و طراوتش مرهون خون سرخ شهداست، بی اعتنا به هیاهوی چپ و راست، وظیفه مطلق خویش می دانست.

آنها که به رنگ خدا درآیند و راه او را دنبال نمایند، منزل هدایت را درک خواهند نمود و در بیت النور رستگاری، تحت ولایت حضرت دوست، جاودانه خواهند شد. اللهُ ولیُّ الذین آمنوا یُخرجهم من الظلمات الی النور ...

امروز که  صحبت از عاقبت به خیری این مرد خداست خوب است از همراه و همنفس و یاور بی ادعا و صدیق او، همسر ایثارگرش نیز یادی کنیم که استواری و حمایت جانانه او در زندگی، محیط خانه را معراج رستگاری و تربیت ربانی فرزندان قرار داد و چراغ یاد خدا را راه هدایت خانواده می ساخت.

شادی روح این دو ساکن کوی ملکوت و با آروزی رهروی راه اهل بیت علیهم السلام و به امید آن که در پرتو عنایت حق، یادی نیک از خود به جای بگذاریم دسته گل صلوات بر محمد و آل محمد را هدیه به روح عرشیان می سازیم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">