اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

تحلیلی روانشناختی بر پدیده ای به نام هارون مونس

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۲ ق.ظ


هارون مونس، یک ایرانی وهابی شده تروریست است که در اقدامی عقیم در گروگانگیری چند شهروند بیگناه سیدنی، آبروی اسلام را ملعبه سیاست بازان جهانخوار قرار داد و در نهایت به درک واصل شد.

هارون مونس، در حقیقت یک روحانی سابقاً شیعه به نام حجت الاسلام! محمد حسن منطقی است که ظاهراً طلبه حوزه علمیه قم بوده و طبق اعلام رسمی منابع ایرانی، به دلیل مفاسد مالی در دهه هفتاد تحت تعقیب دستگاه قضایی قرار گرفت و در ترفندی معمول، با اتخاذ ژستی سیاسی توانست خود را در شمار اپوزیسیون جای داده و پناهندگی کشور استرالیا را به دست آورد.

درباره رفتار عجیب و دور از منطق این فرد به اصطلاح منطقی! که در عرض کمتر از یک روز به تیتر نخست اخبار بین المللی تبدیل شد تحلیل های متفاوتی ارائه شده و باز هم ارائه خواهد شد. در این که او از نظر سلامت روانی، تعادل لازم را نداشته و به عنوان یک تبهکار اقتصادی و شیعه وهابی شده به احتمال بسیار زیاد بازی تورهای اطلاعاتی غرب را خورده است شکی نیست. فارغ از تحلیل های سیاسی و اطلاعاتی بایسته در این ماجرا، متن زیر به بهانه ظهور این شخصیت مرموز و بیمار از منظر روانشناسی به تحلیلی کوتاه می پردازد. نکات طرح شده در این یادداشت می تواند برای برنامه ریزان نظام مدیریتی حوزه های علمیه قابل تأمل باشد.

ورود به حوزه علمیه، به معنای یک رفتار خلاف روال معمول جامعه است. بر اساس عرف جامعه، یک نوجوان با ورود به مقطع دبیرستان، آماده شرکت در کنکور گردیده و بعد از اتمام تحصیلات عالی و گذراندن خدمت سربازی، به دنبال دغدغه های معمول این سن یعنی اشتغال و ازدواج خواهد بود. این مسیر به طور عادی، راه مرسوم هر جوان ایرانی است.

 با توجه به تبلیغات گسترده انواع رسانه های حقیقی و مجازی در تخریب و تمسخر وجهه روحانیت، خروج یک جوان یا نوجوان از روال معمول اجتماع و اتخاذ شیوه ای دیگر از زندگی با همه شرایط و فراز و نشیب های معیشت طلبگی، در واقع حکم شنا کردن بر خلاف جریان آب را دارد که نشانه ای از "روحیه خاص" علاقمندان به این مسیر متفاوت محسوب می شود.

وجود روحیه خاص در علاقمندان به رسوم طلبگی، ممکن است از ایمان قوی و تقوای مستحکم آنان نشأت بگیرد و به همان میزان ممکن است از روی احساس و جوّزدگی و یا خودنمایی و اثبات وجود و قدرت متفاوت بودن افراد باشد.

ورود به حوزه و البته استقامت در این مسیر دشوار، مستلزم احراز دو ویژگی است. کسی می تواند در راه متفاوت و البته دشوار حوزه علمیه و کسوت روحانیت پا گذاشته و دوام بیاورد که هم از عنصر منطق و استدلال برخوردار بوده و هم اینکه از عشق و علاقه قلبی و ارادی نسبت به این راه بهره مند باشد. این دو ویژگی، دو بال یک پرواز شمرده شده و فقدان هر یک می تواند علت تامه برای انحراف و انصراف از پیمودن جاده نورانی تحصیل و تهذیب باشد. به عبارت دیگر حوزوی شدن، مصداق تلفیق دو راهبرد معنوی "طریقت" و "شریعت" است.

تجربه مواجهه با انواع طلاب در سنین مختلف و برخاسته ازطبقات متفاوت و ... مؤید این ادعاست که هر طلبه ای اگر نتواند از نظر منطق و استدلال با خودش کنار بیاید و نیز دلدادگی لازم برای تحمل فشارهای مختلف مادی و گاه روحی را نداشته باشد نمی تواند زیر بار نگاه و پرسش دیگران و البته تشکیک ها و وسوسه های ناتمام درونی خود مقاومت کند.

معدودی از طلاب هستند که پس از مدتی، به نبال مال اندوزی رفته و سر از باندهای فساد مالی در می آورند.

معدودی از طلاب هستند که پس از مدتی، با انگیزه هایی مانند غرور کاذب یا حتی واقعی و یا احساس بلوغ و اجتهاد فکری و نوگرایی در دین، افکاری منحرف از مسیر حقیقی اسلام پیدا نموده و راه به بیراهه می برند.

معدودی از طلاب هستند که به دلایل مختلف، با رویکردهای نظام جمهوری اسلامی، زاویه پیدا کرده و گاه به دامان ضدانقلاب پناه می برند.

هر سه گروه مذکور ممکن است یکی از دو پیش شرط بیان شده یعنی قوّت دین و بینش و بن مایه عشق و علاقه، بعنوان دو شرط محدثه و مبقیه در مسیر طلبگی را از دست داده باشند.

به هر حال وقتی کسی شهامت متفاوت بودن با روال معمول اجتماع را داراست اگر نتواند این روحیه و ویژگی خاص را در مسیر درست خود حفظ کند بی تردید در معرض التقاط و انحطاط قرار خواهد داشت. این انحطاط ممکن است گاه در مسائل مادی مانند دنیاگرایی و شهوت طلبی و ... ظهور پیدا کرده و یا در بستر فکر و زرورق اندیشه نمایان شود. ( والبته شاید هر دو! )

کسی که یک بار توانسته است مقابل نگاه سرزنش گر جامعه یا اطرافیان بایستد باز هم از ظرفیت لازم برای تکرار رویکرد متفاوت خود از محیط پیرامونش (مثلاً حوزه علیمه) برخوردار است. در این بین آن چه که به کمک او در حفظ دیانت و اجتناب از کژی ها می آید میزان شناخت و انس با مبانی دین و معارف آسمانی مکتب اسلام است.

بنابراین یکی از وظایف مدیران، مشاوران و مسئولان فرهنگی حوزه ها، هدایت و کنترل روح طغیانگر و احساس گرای  برخی از طلاب است. این مهم با تقویت بنیه های فکری طلاب جوان قابل تحقق خواهد بود.

نکته دیگری که در نظام تربیتی حوزه باید مورد دقت قرار بگیرد مدیریت عنصری به نام احساس خودباروی کاذب و یا حقیقی برخی از طلاب است. بسیاری از دانش آموختگان حوزه به دلیل حجم مطالعات متفرقه یا تخصصی و میزان توجه مخاطبان و رویکرد اجتهادی نظام آموزشی حوزه و یا هر علت دیگری مطمئن هستند که حرف هایی نو و ناب درباره مسائل مستحدثه، اعم از امور دینی یا اجتماعی و ... دارند. این افراد به دنبال عرصه ای برای ارائه نظرات و دیدگاه های خود می گردند. فارغ از صحت یا عدم صحت ادعای این افراد، احترام به صرف احساس خودباوری آنان می تواند در ایجاد آرامش روحی و کنترل شخصیتی شان تأثیرگذار باشد. راهکار این مسئله، همان ایجاد کرسی های آزاداندیشی مورد تأکید مقام معظم رهبری است. حوزه نیازمند ایجاد محیطی امن و آرام برای افرادی است که احساس نوگرایی و دگراندیشی دارند. خیلی از حوزوی ها در مسائل انقلابی، دینی، اجتماعی و ... حرف هایی برای گفتن دارند که نمی دانند کجا باید مطالب و توانایی شان را بروز بدهند. چنانچه کرسی های آزاداندیشی از حالت شعارزدگی و رفع تکلیفی خود خارج شده و میدانی برای عرض اندام همه صاحب نظران و مدعیان پدید آورد علاوه بر ثمراتی مانند تخلیه روحی و روانی، اصلاح و اعتلای فکری و ... کشف استعدادهای ناشناخته برخی ذخایر گمنام عالم اسلام را نیز به دنبال خواهد داشت.

پدیده ای مانند محمد حسن منطقی را شاید تنها بتوان با شخصیت های بیمار و عقده ای مانند گودرزی گروهک فرقان قیاس کرد.

مانند این افراد با این وضع وخیم روحی و فکری شاید بسیار انگشت شمار باشند. فاسدترین، جاهل ترین و منحرف ترین دانش آموختگان حوزه نیز آن قدری نسبت به حریم دین عرق دارند که حتی اگر به دامان سکولاریسم بپیوندند، به دشمنان اهل بیت علیهم السلام ملحق نمی شوند. این تعداد اندک، آن قدر عقل دارند که حتی اگر در دام مفاسد اخلاقی، اقتصادی و یا انحرافات فکری گرفتار شوند رفتاری عبث با میزان حماقت هارون مونس انجام ندهند، چنان که بسیاری از وهابیون داعشی ساکن در سایر نقاط جهان نیز تا کنون چنین رفتار غیرانسانی و بی فایده ای را مرتکب نشده اند. در مورد ریشه های رفتاری این عنصر مشکوک، جای کار بسیار است.

اما توجه به نکات بیان شده می تواند منافذ حداقلی رفتارهای ضددینی در افراد مستعد انحراف را مسدود سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">