اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۱۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هنر» ثبت شده است

قلب رقه

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۰ شهریور ۱۴۰۳، ۰۶:۴۸ ب.ظ

درخواست اکران و دانلود فیلم سینمایی قلب رقه | اکران مردمی آنلاین

 

قلب رقّه را امروز عصر در سینما کانون دیدم. رقّت قلب، نخ تسبیح و خمیرمایه کشش داستان بود. دست کارگردان و بازیگرانش درد نکند. مثل به وقت شام، صحنه های هالیوودی داشت. مثل بادیگارد، نمایی از هیبت حاج قاسم را به نمایش گذاشت، مثل حبیب، نقش نفوذ پاسداران انقلاب در قلب دشمن را محور نمایش قرار داد. ماجرای جنایات داعش و ضرباتی که بر پیکر اسلام وارد آورد تا سالهای سال می تواند سوژه ساخت آثار هنری باشد. دست پلید صهیونیسیم و استکبار در آنچه بر مسلمین گذشت پیداست که در قلب رقه نیز مورد توجه قرار گرفت.

داستان فیلم را تعریف نمی کنم که خودتان بروید ببینید. چنین آثاری قطعا بیشتر به حمایت مخاطبان نیاز دارند. این فیلم که ماجرایی پر از حادثه و هیجان را درباره پاسداران گمنام امام زمان به تصویر کشاند به شهید سید رضی موسوی تقدیم شد که در زمان شهادتش او را تأثیرگذارترین فرمانده ایرانی در سوریه لقب دادند. ترور او توسط اسرائیل خط اثبات رابطه صهیون با گروههای تکفیری را پررنگ می سازد. او در تمام دوران حیات ظاهری اش گمنام زیست و خار چشم داعش و صهیونیسم بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هفده شهریور از نگاه یک شهید

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۷ شهریور ۱۴۰۳، ۱۲:۳۹ ب.ظ

photo_2024-09-07_00-33-52_eb8o.jpg

 

این نقاشی از آثار نوجوان شهیده هنرمند آملی، سیده طاهره هاشمی است. سیده طاهره که اهل قلم و نقاشی بود در حماسه ششم بهمن آمل آسمانی شد. این اثر را با موضوع قیام خونین هفده شهریور از خود به جا گذاشته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خاکریز

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۶ شهریور ۱۴۰۳، ۰۶:۴۶ ب.ظ

دانلود فیلم خاکریز | فیلم اکشن | سینمایی | دوبله فارسی

 

"خاکریز" را یکی از بهترین آثار سینمای روس می دانند. این فیلم را امروز تماشا کردم. خمیرمایه ای شبیه "سفر به چذابه"، "معراجی ها" و "متولد ماه مهر" دارد. بحث ساخت و ساز و توسعه و نوگرایی و تعارض محتمل آن با ارزشهای گذشته هم یکجورهایی شبیه "میهمان داریم" خودمان بود؛ پیوند بین حال و گذشته و پلی برای سفر در بستر زمان با موضوع حوادث جنگ. حالا ما از آنها الهام گرفتیم یا آنها از ما نمی دانم. البته اساسا احساس خطر از فراموشی ارزشها و افتخارات تاریخی و ضرورت حفظ آثار فرهنگی کهن و انتقال آموزه های معرفتی و تجربیات تاریخ به نسل جدید از دغدغه های همه دلسوزان جوامع بشری است.

یک جایی آقا فرمود کتاب جنگ و صلح تولستوی را چون اغلب مردم روس خوانده بودند در زمینه ذهن شان حس دفاع ملی را تداعی بخشید و در نبرد با متجاوزان به کارشان آمد.

فرهنگ و هنر در قوام ملتها تاثیر گذار است. انقلاب اسلامی ایران اساسا بر مبنای فرهنگ شکل گرفت و ابزار ترویج و توسعه آن کتاب و منبر و نوار و اعلامیه بود. شعر و موسیقی نیز به مرور بدان افزوده شد. در دفاع مقدس نوحه های حماسی بیشترین کاربرد ترویجی و تهییجی را برعهده داشت. بعد از جنگ ضرورت حفظ خاطرات و سرمایه های این گنجینه معرفتی مورد تأکید رهبری انقلاب قرار گرفت اگر چه از نگاه توسعه گرایانه غرب زدگان قابل اعتنا نبود. در زندگی شهدای نسل جدید ما اگر دقت کنید ارتباط با حال و هوای سالهای دفاع مقدس از طریق کتاب، فیلم، راهیان نور، شبهای خاطره و... به شدت ملموس است. البته باید پذیرفت به نسبت دستاوردهای معنوی آن دهه و برهه پرفراز و نشیبی که در آن قرار داریم آنگونه که باید آثار هنری فراگیر و مورد علاقه عموم در این رابطه تولید نکرده ایم. هر شهری می تواند یک موزه دفاع مقدس داشته باشد. گلزار شهدا را که چینش سنگ قبرهایش برآمده از ذوق و پیام مطلوب نسل گذشته بود به راحتی یکسان سازی و نبود کردیم. امیدوارم درک مناسب تری نسبت به آموزه های دفاع مقدس داشته و ضرورت حفظ و اشاعه آن را بیشتر مورد توجه قرار دهیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پرستش به مستی است

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۴۹ ب.ظ

photo_2024-08-13_07-13-13_t0lm.jpg

 

اوضاع که اینطور نمی ماند

آن قدر کوچک می شوم اندازه گرد و غبار، پای زائرانت چسبیده و هر روز به طواف می آیم

و

آنقدر بزرگ می شوم زانو زده، دست باز کرده و میدان حرمت را در آغوش می گیرم

جسم و روحم برای توست

زائر عابر و پلاک موقت نمیشوم

منتظر کربلای موعود خویش می مانم؛ جام سرخ عشق و مستی و رقص وصال. می خواهم از آن تو باشم و تو از آن من.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سرزمین مادری

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۴:۰۰ ب.ظ

زمان پخش دو فصل اول «سرزمین مادری» از شبکه 3 | تکلیف فصل سوم سرزمین مادری  چی شد؟

 

سرزمین مادری خیلی زیبا بود. البته کارهایی که به کمال تبریزی سپرده می شود معمولا بی حاشیه نیست. او شخصیت خودش را در قهرمان فیلم مارمولک به تصویر کشاند. در سریال شهریار آنقدر نمک عشق زمینی را شور کرد که داد خانواده مرحوم را درآورد. دست به یقه شدنش با علیرام نورایی و توهین به او بعد از فتنه 88 بخاطر بازی اش در قلاده های طلا که به دروغ گفت اصلا نورایی را نمی شناخته! بعد دیگری از واقعیت درون مشوش کمال خان است. سریال سرزمین مادری هم داد بختیاری ها را در آورد و سالها متوقف ماند. 

اما اصلاح و تکمیل آن انصافا زیبا و دیدنی شد. پخش نامنظم و بی برنامه و اعصاب خردکن صدا و سیما باعث ابتر ماندن بخش های مهمی از سریال و بی رغبتی و دلسردی مخاطبان گردید. ارزشش را دارد یکبار دیگر هر سه مجموعه سرزمین مادری به طور منظم از شبکه ای بازپخش شود. برهه هایی مهم از تاریخ ایران زمین و انقلاب مظلوم اسلامی با بازی جذاب هنرمندان و روایت پر کشش داستان بی شک مورد استقبال مردم و بهانه ای برای بارخوانی ناگفته های تاریخ انقلاب اسلامی قرار خواهد گرفت. امیدوارم هنرمندان ما نسبت به وقایع یک قرن اخیر موطن خود تعهد بیشتری نشان داده و برگهای ناخوانده و نانوشته تاریخ این مرز و بوم را بیشتر مورد توجه و تبدیل به محصول و اثر هنری فاخر قرار دهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دار مکافات

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۸ مرداد ۱۴۰۳، ۰۳:۱۸ ب.ظ

The Gunfighter 1950 فیلم خارجی وسترن " تیر انداز " دوبله فارسی

 

فیلم خارجی و سیاه و سفید وسترن "تیرانداز" تولید 1950 آمریکا، قهرمان فیلم در لحظات پایانی توسط یک جوان از پشت تیر می خورد و از اسب بر زمین می افتد. کلانتر آنجاست و جوان را دستگیر می کند. قهرمان فیلم دارد نفس های آخرش را می کشد، اصرار می کند که جوان بی گناه است و تقصیری ندارد و رهایش کنند. رهایش می کنند.

جوان که همچنان سر لج و بغض است می گوید نیازی به حمایت تو ندارم. مرد پوزخندی می زند. می گوید اگر می خواستم از تو حمایت کنم چنین حرفی نمی زدم و می گذاشتم دستگیر و حتی اعدامت کنند. اتفاقا برای آن که مجازات شوی باید زنده بمانی. روزگار با تو کاری خواهد کرد که دیگر روی خوش نبینی، زندگی دشواری را توأم با خشونت و دربدری تجربه کنی و ناجوانمردانه کشته شوی.

بعضی بزرگان ما هم توصیه ای دارند به این مضمون که اگر میخواهی ریشه ظالم را خشک کنی او را به خدا بسپار. البته این توصیه به معنای سکوت و ظلم پذیر بودن نیست؛ اما یادآوری می کند خدا جای حق نشسته و داد مظلوم را حتما از ظالم می ستاند. کسی نیست که بدی کند و بدی نبیند. برای همین گفته اند از ظلم به کسی که پناه و یاوری جز خدا ندارد حتماً بپرهیز.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حقیقت محض

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۰۱ ب.ظ

 

زن‌، قهرمان داستان حقیقت محض، خبرنگار یک روزنامه پر مخاطب است. به اخباری دسترسی پیدا می کند که نشان میدهد ترور رییس جمهور آمریکا توسط یک زن جاسوس سیا که از قضا دخترش با پسر او همکلاس است صورت گرفته. عوامل روزنامه تحریکش میکنند برای شکست رقیب سیاسی انتخابات، خبر را افشا کند. خبر را افشا میکند. سیا از او میخواهد نام کسی که این اطلاعات را در اختیارش قرار داده لو بدهد. زن به تعهدات خبری پایبند است و یاداوری میکند طبق قانون کسی حق چنین درخواستی را از او ندارد. تهدیدها نتیجه نمیدهد. او را به دادگاه و سپس زندان می برند. همسرش به مرور تصمیم بر جدایی می گیرد. مدیران روزنامه پشتش را خالی میکنند و دنبال منافع خودشان می روند. سیا همچنان با نفوذ در دادگستری به آزار جسمی و روحی او در زندان می پردازد. بعد از یکسال و خورده ای بازداشت به پنج سال زندان محکوم می شود. او هیچ گاه نام منبع خبر را فاش نکرد و نگفت دختر خردسال قاتل، اخبار و اسناد را در اختیارش قرار داده است. دو بار این جمله را در فیلم تکرار کرد: مقابل زور نباید تسلیم شد. این فیلم آمریکایی ساخته راد لوری چند بار از شبکه نمایش و افق سیما پخش شده و خواهد شد. دیدن چندباره اش می ارزد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آقای کارگردان چه گفت؟

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۴۶ ق.ظ

آیه کارگردان مختارنامه در وصف ترور اسماعیل هنیه

 

کارگردان سریال ماندگار و بصیرت آموز مختارنامه بیانیه ای انقلابی در خصوص شهادت اسماعیل هنیه منتشر کرد. دمت گرم سید بزرگوار!

 

«إنّا مِنَ المُجرِمینَ منتَقِمون

 

بی اعتناییِ گناهکار به تذکّر، بدتر از گناه است و در مورد مجرمان، شدّت عمل لازم است.

شهادت جناب آقای اسماعیل هنیه، مجاهد جبهە مقاومت، موجب تأثر و تأسف گردید. اینجانب، ضمن عرض تسلیت به ملّت‌های آزادە فلسطین و آزردە ایرانِ میهمان نوازمان، از خداوند متعال، علو درجات برای آن شهید بزرگوار و برای جنایتکارانِ میهمان‌کُشِ صهیونیست که بدون توجّه به عواقب سیاسی و قانونی این جنایت خصمانه و ضدّ انسانی، دست به اقدامی از سر استیصال زده‌اند، شدّت عمل در وخیم‌تر شدن روزگارشان را از خداوند منتقم مسألت می‌نمایم.

سیّد داود میرباقری»

  • سیدحمید مشتاقی نیا

من و دبورا

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۱ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۴۷ ب.ظ

صفحه برنامه من و دبورا تلوبیون | مرجع پخش زنده و دانلود فیلم ، سریال و سایر  برنامه های تلویزیون

 

من و دبورا ساخته ای زیبا از مرحوم سید ضیاءالدین درّی است که سال 84 تولید شد اما به دلیل پاره ای اختلافات اداری بین سیما و سینما معطل ماند.

امروز این کار دیدنی از شبکه نمایش پخش شد که موفق به تماشای آن شدم.

دبورا دختری آمریکایی و علاقمند به گزارشگری و تولید خبر است. پدرش را در حادثه یازده سپتامبر از دست داده. دولت آمریکا به تحقیقات مستقل او روی خوش نشان نمی دهد. دبورا به فرانسه می آید. مدارک و اموالش به سرقت می رود. یک استاد دانشگاه ایرانی به نام علی که همسرش را در حادثه تروریستی منافقین از دست داده سر راه او سبز می شود و کمکش می کند و نهایتا با هم ازدواج می کنند.

علی کاملا بر اساس سنتهای شرقی و دینی زندگی می کند و این رویه باعث تقویت حس آرامش در دبورا می شود. علی تلاش دارد در یونسکو سمیناری را با موضوع تروریسم ترتیب داده و با ارائه اسنادی سابقه کهن ایران در فرهنگ و صلح گرایی و نیز خشونت طلبی دشمنانش را یادآور شود. سازمان سیا به دنبال توقف این سمینار است و منشی لبنانی و همسر آمریکایی علی را در این مسیر به خدمت می گیرد. این دو نهایتا عذاب وجدان گرفته و آگاهی یافته و با علی همکاری می کنند. دبورا توسط تروریستهای آمریکایی به قتل می رسد.

تیزبنی ضیاءالدین درّی در نقد فضای رسانه ای حاکم بر جهان البته در قالبی عاطفی به غنای اثر افزوده است. امام خمینی ره در وصیتنامه خود جمله ای دارد که می فرماید امروز دنیا روی تبلیغات می چرخد و ما در تبلیغات عقب هستیم. به نظر، کارگردان تلاش داشت این مهم را در فیلم یادآور شود. فشل بودن دستگاه فرهنگ و ارشاد و رایزنی های فرهنگی خارج از کشور هم از تیغ تیز کنایه فیلم دور نمانده است.

یک قسمت از فیلم، امین زندگانی تکه جالبی به زبان می آورد: به ایران که می روی رییس جمهورش معترض است! دولت معترض است! مجلس معترض است! مردم معترضند. آمریکا از بیرون که می بیند فکر می کند چنین مملکتی با یک تلنگر از هم می پاشد. اما پای کشورشان که وسط می آید یکهو همه ایران با شعار مرگ بر آمریکا به خیابان می ریزند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

طراحی صلواتی بنر هیئت

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۱ تیر ۱۴۰۳، ۰۳:۵۸ ب.ظ

آقا علیرضا امیرسلیمانی از جوانان گل و متدین بابل و از فعالین شاخص فرهنگی استان است که در نهاد کتابخانه های عمومی مازندران مسئولیتی دارد. او در امور مرتبط با طراحی و گرافیک و... خوش درخشیده و البته مجری موفق بعضی برنامه ها و محافل فرهنگی نیز هست.

آقا علیرضا با همراهی دوستانش در آستانه ماه محرم به هیئتهای مذهبی اعلام کرده آماده است به طور صلواتی طراحی بنر جایگاه مراسم (پشت منبر و دکور) را انجام دهد. شماره تماسش را هم در اطلاعیه نوشته که می توانید از هر جای کشور با او ارتباط بگیرید. اجر او و دوستانش و همه خادمان درگاه اهل بیت علیهم السلام با حضرت اباعبدالله ان شاءالله.

 

photo_2024-06-30_15-40-02_d6ys.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سیدِ بغداد

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۹ خرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۲۸ ق.ظ

دانلود و خرید کتاب سید بغداد محمد طعان ترجمه محمد رضا شیخی محمدی

 

کتاب سید بغداد را خواندم و لذت بردم اما؛ ضعفی نگران کننده هم داشت که نمی شود کتمان کرد.

تبدیل اندیشه های دینی به اثر هنری از ایده تعزیه خوانی آغاز شد که تا کنون ادامه یافته.

کتاب دکتر و پیر اثر شهید هاشمی نژاد یک گام تاریخی در راستای تبدیل مباحث عمقی ایدئولوژیک به محصول نسبتا هنری جذاب بود. کتابی با موضوع حجاب را در همین وبلاگ معرفی کردم که استدلالهای موافقین و مخالفین آن را در قالب داستان بلند طراحی کرده بود که در نوع خود جالب بود. این کتاب، دختران آفتاب نام داشت که به پیشنهاد یکی از دوستان خواندم و انصافا لذت بردم، هر چند کمی طولانی و گاه ملال آور بود.

کتاب سید بغداد اثر یک پزشک لبنانی ساکن فرانسه به نام دکتر محمد طعان است که پیش تر سناریست بوده و بعدها به عرصه نگارش رمان رو آورده است. این کتاب به زبان فرانسه نوشته و سپش به فارسی برگردانده شده است. یک جورهایی خلق داستان شباهت داشت به سریال شب دهم جناب حسن فتحی که نمیدانم دکتر طعان آن را دیده و ایده اش را از آن برداشت کرده یا نه.

کتاب سید بغداد، تلاش مخلصانه یک پزشک لبنانی برای ادای دین به مکتب شیعه و بیان توحش صدام و حزب بعث و ناجوانمردی و ادعاهای پوچ آمریکاست که از این منظر بسیار با ارزش است. خیلی از اهالی هنر انگار کورند و فراتر از رویاها و خلسه جنسی دغدغه ای نداشته و واقعیتهای اطراف را نمی بینند. محمد طعان تلاش کرد آموزه هایی از مکتب شیعه را در جوامع غربی معرفی کند. به هر حال هر اثری که در فرانسه منتشر یا ارائه شود به طور معمول در دنیای غرب دیده خواهد شد. از این بابت باز هم از این نویسنده توانا باید تشکر کرد؛ اما

برادر بزرگوار ما جایی از کتاب، خرافه ای را هم جزو مذهب جا زده که درست نیست. علمای شیعه معتقد به شناخت میزان نفوذ شیطان در وجود انسان از طریق ریختن سرب مذاب در آب سرد و قضاوت پیرامون شکل حاصل شده نیستند. نویسنده ارجمند اطلاعات خوبی پیرامون تاریخ سیاسی عراق، وضعیت جغرافیایی و تفاوت نگاه قبایل  مختلف عرب و کرد و ... داشت. دو جای داستان هم تأکید کرد صدام آغازگر جنگ بر ضد ایران بوده است. ای کاش زحمت می کشید پیرامون مبانی شیعه در عصر غیبت هم تحقیقی صورت می داد. متأسفانه دو بار در کتاب تأکید می کند وظیفه شیعه در عصر غیبت صرفا عزاداری و گریه و انابه و استغفار است و باید دست روی دست بگذارد، بنشیند تا گناه در عالم فراگیر شده و روزی امام عصر ظهور نماید!

واقعاً این همه احکام دین پیرامون امر به معروف و نهی از منکر، ظلم ستیزی، ضرورت یاری رساندن به مظلوم، حمایت از مستضعفین، اهتزاز شعائر الهی، احکام قضا و دیات و ارث، جهاد و نفی سبیل و... ارزش مطالعه و تدقیق نداشت و نویسنده را با ابعاد اجتماعی دین آشنا نمی ساخت؟ اسلام آیین فردی و مناسکی و اخته شده نیست و برای اداره زندگی بشر از گهواره تا گور برنامه دارد. اسلام اجازه سکوت در قبال ظلم و اعانه بر اثم را نمی دهد. منتظر واقعی حضرت برای یاری رساندن دین و اجرای احکام الهی تلاش می کند و می داند که حضرت در زمان ظهور نیازمند پایگاه اجتماعی و یاورانی آماده و پا به رکاب است. انتظار حقیقی عین شهادت طلبی است. هر که خواهان ظهور حضرت حجت و اشاعه فرهنگ ولایت و امامت است ندای هل من ناصر سالار شهیدان را در هر نقطه ای از تاریخ که ایستاده باشد لبیک می گوید و زمینه ظهور را با ترویج فرهنگ مقاومت و حق باوری و ظلم ستیزی مهیا می سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حمید نوری، عرفه و عاشورای قربان!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۴۰ ق.ظ

مقاله ای در مورد منطق الطیر عطار نیشابوری | مرکز پژوهشی موسسه آوای توحید

 

حمید نوری در مصاحبه اش گفت دیروز در هواخوری زندان سوئد بودم امروز در تهران و ان شاءالله عید قربان را کنار خانواده ام هستم، در حالی که منافقین می گفتند حتی خدا هم نمی تواند تو را آزاد کند. این کار خداست...

در این ماجرا و ماجراهای مشابه برای ما عبرت و درسی وجود دارد. همه در مقابل خدا هیچیم. اناالرجل و منیت و تکبر در مقابل خدا مسخره و پوچ است. معروف است سازنده کشتی تایتانیک گفت این کشتی را خدا هم نمی تواند در آب غرق کند. در همان سفر اول غرق شد! یا ماجرای نمرود و مرگ دردناک به واسطه یک پشه ... در مقابل خدا غرّه نشویم. ضعف خودمان را بشناسیم و در همه امور به او متصل شویم.

خدا خدای ناممکن هاست. آنقدر اعجاز از خودش نشان داده که ناامیدی از او برای اهل خرد ناممکن است. آنکه خدا را دارد غنی است و بی خدا هر که هست و هر چه که دارد فقیر و محتاج و ذلیل خواهد بود.

امروز روز عرفه است. عرفه یعنی شناخت. فردا عید قربان است، عید قرب و نزدیکی و بندگی خدا. شناخت مقدمه انس و قرب الهی است. کسی می تواند نفس و هر آنچه که بدان تعلق دارد را در پیشگاه الهی ذبح کند که خدا را بشناسد و بداند بدون او هیچ است و با او همه چیز. صبغةالله و من احسن من الله صبغه. هر که به رنگ خدا در امد خدایی شد. آب حیات و رمز جاودانگی ما در اتصال به معبود است. دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است. حسین علیه السلام نمونه جهانی و تمدن ساز جاودانگی در محضر خداست. هند و غزه و سومالی و یمن و نیکاراگوئه و بوسنی و... هر جا مقاومتی جانانه و تاریخ ساز در برابر ظلم صورت گرفت نام و یادی از اباعبدالله نیز در میان بود. حسین ماند و هر انکه به شهدای کربلای ناتمام تاریخ پیوست به حکم قاطع "التی حلّت بفنائک"، جاودانه گردید.

به قول عطار:

جان چه خواهی کرد، بر جانان فشان     در ره جانان چو مردان جان فشان

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هنرمند با اصالت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۵ خرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۴۳ ب.ظ

تصویر مربوط است به حضور جمعی از هنرمندان در مراسم عروسی دختر سعید آقاخانی.

در شرایطی که اغلب سلبریتی ها فاقد خانواده و یا دارای خانواده ای متزلزل و یا اساسا مجرد و طلاق گرفته هستند سعید آقاخانی را بابت پایبندی به ارزشهای اصیل خانواده باید ستود. او که متولد 1350 است هم خودش ازدواج به موقعی داشت هم دخترانش را آماده تشکیل خانواده نموده است.

 

تیپ جذاب بازیگران در عروسی دختر سعید آقاخانی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درک و مدرک

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۵۷ ب.ظ

حمید سبزواری - دانشنامه ویکیدا

 

سالگرد رحلت مرحوم حمید سبزواری شاعر بزرگ انقلاب و چهره ماندگار ادبیات پایداری است.

نمیدانم این مطلب را قبلا در وبلاگ گذاشته ام یا نه کمی حافظه من ضعیف شده و اگر احیانا تکراری است از محضر شریفتان عذرخواهی میکنم.

خرداد سال 89 بود و سالروز آزادسازی خرمشهر قهرمان. برای مراسم عصر شعر در یکی از دانشگاههای مازندران واسطه شدم و استاد حمید سبزواری را دعوت کردم. البته آشنایی قبلی با ایشان نداشتم و صرفا به پیشنهاد دوستان دانشجو این کار را انجام دادم. آقای سبزواری بی هیچ منّت و تکبر و شرطی پذیرفت.

روز مراسم را هیچ وقت از خاطر نمی برم. چون شاهد صحنه های زشتی بودم که نه تنها در شأن دانشگاه که در سطح چاله میدان هم نبود.

عده ای از دانشجویان پسر شاید متأثر از حوادث سال 88 شروع کردند به مسخره بازی و پارازیت انداختن. حمید سبزواری پیر بود و کمی دستانش لرزش داشت. همین را هم دستاویز تمسخرش قرار دادند. وسط شعر خوانی اش باد گلو رها می کردند و... مرحوم سبزواری هم بی اعتنا به آنها اشعارش را می خواند و از این بابت رویشان را کم کرد.

صحنه های بی احترامی به این پیرمرد فرهیخته خیلی برایم آزاردهنده بود.

موقع بازگشت به تهران همراه ایشان سوار ماشین شدم. گله داشت از برخورد جناحی بعضی شعرا از جمله سهیل محمودی که زمینه حذف او از برنامه های سیما را فراهم ساختند و...

در یکی از جایگاههای سوخت جاده هراز ایستاده بودیم برای بنزین. جلوتر از ما نیسان آبی رنگی بود که راننده جوان آن با کارگر جوان پمپ بنزین مشغول صحبت بود. چشمشان که به ما افتاد زیر گوش هم زمزمه ای کردند و لحظاتی بعد به طرفمان آمدند.

پرسیدند شما آقای سبزواری هستید؟ استاد با لبخند پاسخشان را داد. از ایشان خواهش کردند با آنها عکس یادگاری بگیرد. استاد با محبت پیاده شد و با آنها عکس گرفت. خیلی با ادب و احترام با مرحوم سبزواری برخورد کرده و ایشان را بوسیدند.

آنجا که مثلا دانشگاه بود رفتاری غیرمحترمانه را شاهد بودیم اینجا اما از دو جوان کارگر و راننده اینطور احترام و بزرگواری. این عبارت به ذهم آمد که درک بالاتر از مدرک است.

نماز جماعت مغرب و عشا را هم من و راننده دانشگاه و آن راننده نیسان پشت سر مرحوم حمید سبزواری در نمازخانه پمپ بنزین خواندیم. روحش شاد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدای هنرمند ما

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۱۴ ق.ظ

هر چه خدا خلق کرد زیباست باید با چشم عبرت و لذت به مخلوقات عالم نگریست. انسان زیباست، حیوان زیباست، بیابان زیباست، کویر و کوه و دشت و رود و جنگل و دریا و ...

مازندران هم یکی از زیباترین جلوه های خلقت دست هنرمند الهی است. الحمدلله رب العالمین.

گاهی بعضی کم سپاسی های ما در قبال این موهبت خدایی رنج آور است. مثل همین دپوی زباله در دل طبیعت یا حتی در محدوده مسکونی شهرها، مثل آنچه در انتهای بازار امام حسین بابل و یا در ورودی شهر قائمشهر جنب پل رودخانه تلار آنهم در نزدیکی بیمارستان قائم با بویی مشمئز کننده به چشم می آید.

 

photo_2024-06-08_08-51-20_pig0.jpg

photo_2024-06-08_08-52-05_x7v6.jpg

photo_2024-06-08_08-51-55_k93c.jpg

photo_2024-06-08_08-51-50_tw9k.jpg

photo_2024-06-08_08-51-40_en3o.jpg

photo_2024-06-08_08-51-34_d2x3.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چه کتابی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ خرداد ۱۴۰۳، ۰۴:۳۶ ب.ظ

کتاب خاطرات حسنعلی خان مستوفی اثر ابوالفضل زرویی نصرآباد | ایران کتاب

 

هر کتابی یک خصلتی دارد. گاه از ذهن آدم پاک می شود. گاه به خاطره ای زیبا و آموزنده تبدیل می شود. بعضی کتابها هم البته اعصاب خرد کن و فرصت سوز هستند.

کتاب "خاطرات حسنعلی خان مستوفی" از آن دست کتابهایی است که انسان از خواندنش لذت می برد و کیف می کند. به خاطره ای خوش تبدیل می شود. هر بار در میان خیل کتابهای چیده شده در قفسه چشم انسان را به خود فراخوانده و بر لبش گل لبخند می نشاند و تحریص می کند به دوباره خواندنش.

مرحوم ابوالفضل زرویی نصرآباد به یقین یکی از چهره های ماندگار ادبیات فارسی و طنز فاخر ایران خواهد ماند. روحش شاد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی دست نهادهای فرهنگی خالی است

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۴۶ ب.ظ

واقعیت امر این است خیلی از نهادهای فرهنگی پولدار، دستشان از ایده و کار نو خالی است.

کار سلام فرمانده در قحطی فعالیت هنری جمعی و ارزشی، گل کرد و گرفت.

نهادهای فرهنگی احساس کردند به ایده جدیدی دست پیدا کرده اند.

یک عده هم همیشه هستند که رابطه خوبی با مسئولان نهادی پولدار دارند، ضعف آنها را می شناسند و چنین مواقعی سر و کله شان پیدا می شود.

می شوند پیمانکار و قرارداد تپل می بندند. چند بیت شعر سر هم می کنند که مفهوم و پیام خاصی نداشته و صرفا کلماتی که نمایه های مذهبی و انقلابی در آن به چشم می خورد پر رنگ می شود. درست مثل اشعار بسیاری از مداحی های نوین که مفهوم خاصی نداشته و جز اسامی مبارک اهل بیت، کلمات مفید و قابل اعتنایی در اشعارشان دیده نمی شود؛ فارغ از وزن و قافیه که کلا غریب و مهجور واقع شده.

خب، وقتی دست زیاد شود و چند کار مشابه به همین ترتیب بیرون بیاید عزیزانی که دنبال بهتر دیده شدن و جذب بودجه بیشتر هستند چاره ای نمی بینند جز این که در این رقابت مادی و نه چندان فرهنگی، سراغ موسیقی و ریتم تندتر، سلبریتی مذهبی معروفتر، دختران خوشگل تر، حرکات موزون بیشتر، گاه مختلط و ... بروند.

این می شود که صدا و سیما و برنامه های مذهبی شاد پر می شود از کارهای نچسبی که معلوم نیست کدام قشر از مخاطبان را قرار است پوشش بدهند.

این می شود که در قم در اجتماع انبوه دختران چادری، گروهی از تهران دعوت می شود با دخترانی بالغ و فاقد چادر که درباره اهمیت چادر سرود می خوانند!

این چند روز اعتراض و تذکرات خوب و مستدلی از سوی جامعه مذهبی در این خصوص منتشر شد که جای قدردانی دارد.

دست مسئولان و نهادهای نفت خور فرهنگی از ایده و کار خوب، خالی است.

تولید سرود و هنرهای جمعی در بستری ارزشی و حاوی پیام که بر موسیقی چیره باشد کاری خوب و شایسته است؛

اما

عزیزانی که در حال رقابت و الگو برداری از اثر ماندگار سلام فرمانده هستند یادشان نرود این کار بدون انگیزه مادی و بستن قراردادهای نجومی و به صورت خودجوش و غیرسفارشی تولید گردیده و ظرافت های فرهنگی و انقلابی آن از باب یک تکلیف و دغدغه لحاظ گردیده است. خروج از این مدار در دامنه معنوی اندیشه انقلاب اسلامی جایگاهی نداشته و خود به خود طرد می گردد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کنایه دوست داشتنی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۰:۵۸ ق.ظ

مجری از خداداد عزیزی پرسید سه نویسنده ایرانی را نام ببر. جواب داد: سه نویسنده ایرانی از کجا پیدا کنم؟!

امیر آقایی کنایه وار در این باره استوری جالبی منتشر کرد.

از محتوای این استوری خوشم آمد چون برخلاف طیف مدعی روشنفکری و آزاد اندیشی که تلاش در بایکوت و نادیده گرفتن نویسندگان و هنرمندان متعهد و ارزشی دارند امیر آقایی از برخی نویسندگان سرشناس متعهد و میهن پرست و غرب ستیز نیز در میان اسامی نویسندگان برجسته کشور نام برده و به نوبه خود نسبت به اصحاب قلم ادای دین کرد.

 

D3AF603D BFEF 4D45 BA30 F3D0C4D87CA4

  • سیدحمید مشتاقی نیا

طنز گل آقایی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۱۶ ق.ظ

photo_2024-04-30_07-15-18_el31.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ابتذالی به نام نقاشی با ادرار در تهران!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۴۷ ب.ظ

فروش میلیونی نقاشی با ادرار انسان در تهران! 

 

اقتصاد ایران: گالری در تهران واقع در خیابان مطهری همین قلب پایتخت میزبان یک پرفرمنس عجیب و غریب بود. فروش میلیونی نقاشی با ادرار انسان! با “ادرار خودتان اثر هنری داشته باشید” هنجارشکنی و لگدزدن به فرهنگ و هنر و جذب مخاطب با سخیف‌ترین حالت ممکن هر روز دارد شکل جدیدی به خود می‌گیرد. اینکه با مکاتب مختلف و اسامی‌های ایسم‌دار بخواهیم خود را تبرئه کنیم و اسم این عمل را تابوشکنی بگذاریم حقیقتا به بیراهه خواهیم رفت.

اولین چیزی که در ذوق شما می‌زند بوی تند ادرار در یک محیط هنری است اما شما هر چه بیشتر نزدیک به محل اجرا می‌شوید این بو تندتر و زننده‌تر می‌شود. چهار عدد صابون و آفتابه‌های آویزان به شما می‌گوید رنگ‌ها قرار است چیزی را پنهان کند و یک مانیتور از هنرمند با شما حرف می‌زند و چشم‌هایی که در تمام دیوار به چشم می‌خورند و فضا بیشتر مشمئزکننده‌تر می‌شود.

در فضای اصلی فردی که خود را خالق این محیط می‌داند در حال نقاشی کردن است دستکش به دست و در حال نوشیدن دمنوش یا چیزی شبیه آن اما نقاشی‌ها اگر کمی دقیق‌تر شویم با رنگی تیره کشیده می‌شوند و یک نمونه ادرار که با آن ترکیب می‌شود و به قول خود آقای هنرمند خلق اثر با خط زرد یا همان ادرار. شما می‌توانید اثر هنری خودتان را با ادرار خودتان یا بقیه داشته باشید! این جمله بارها شنیده می‌شود که شبیه یک خیال است از اول ورود که باید خط زرد را دنبال می‌کردید تا خلق اثر و بوی گند، همه و همه به شما یک چیز تفهیم می‌ کند که اینجا خبری از هنر نیست.

ولی انگار کابوس تمامی ندارد و هر لحظه مهیب‌تر می‌شود یک بوم مانند دیوار سرویس‌های عمومی و نوشته‌های مردم که بیشتر شبیه یک لوح منحرف در مقابل شماست. از فحش گرفته تا رکیک بودن الفاظی که انگار نویسنده خود را خالی کرده است.

عجیب‌ترین قسمت ماجرا اینجاست که این اثرهای هنری فروخته هم می‌شوند. از یک میلیون تومان به بالا. شما برای خلق اثر هنری با ادرار خودتان که سرتاسر کثافت و بیهودگی است باید پول پرداخت کنید و بسیار خرسند باشید.

انگار بیرون از گالری دنیا چیز دیگری است فشارهای اقتصادی بر روی زندگی مردم و میلیون تومانی که می‌تواند گره‌ای از زندگی را باز کند و اینجا دارد خرج ادرار می‌شود و به همین سخیف بودن شما انسانیت را قربانی ایسم های غربی می‌بینید و با یک مکتب فرانکفورت دهان شما را مهر می زنند.

توجهیاتی مانند اینکه ما از بیهوده ترین چیز ممکن در جهان هستی اثر هنری خلق کردیم قفل دیگر بر دهان شما می زنند. مگر بر روی گالری‌ها نظارتی نیست که به اسم مخاطب خاص داشتن هر ابتذالی باید هنجار شود؟

اینکه برخی اینگونه پاسخ می‌دهند که این افراد که به دیدن گالری‌های مذکور می‌آیند از دسته آدم‌هایی نیستند که نیاز اقتصادی داشته باشد عمل قبیح این گونه هنرمند نماها را توجیه نمی‌کند و باید به حال هنر این کشور زار زار گریست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا