اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غدیر» ثبت شده است

اراده باطل، شکست

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۴۰۴، ۰۶:۴۲ ب.ظ

آتش‌سوزی پایگاه ارتش اسرائیل توسط شهرک‌نشینان

 

تصورشان این بود که با آغاز جنگ، مردم ایران به خیابانها آمده و اقدام به شورش می کنند و عمر نظام اسلامی به پایان می رسد. مردم پشت ایران و نظامشان ایستادند و از همه طیفها حتی آنهایی که با حاکمیت مشکل داشتند دست در دست هم به حمایت از ارتش و سپاه و ابراز نفرت از دشمن صهیونیستی و آمریکایی پرداختند.

رژیم غاصب اما این روزها شاهد طغیان عده ای از شهرک نشینان بر ضد دولت جنایت پیشه است. شب گذشته به دنبال تیراندازی یک نظامی صهیونیست به سمت شهرک نشینان، عده ای از معترضین وارد پایگاه ارتش در منطقه بیسان شده و آن را به آتش کشیدند. 

"خبرنگار رادیو ارتش رژیم صهیونیستی نیز اذعان کرد، یک سامانه عملیاتی-فناوری متعلق به ارتش که توسط فرماندهی مرکزی مورد استفاده قرار می‌گرفت، در نتیجه این آتش‌سوزی آسیب دید.

یک منبع امنیتی صهیونیست نیز هشدار داد: این عبور از یک خط قرمز پررنگ دیگر است."

بماند که رسانه های مختلف دنیا، دانشگاهها، میادین ورزشی و... به عرصه تقابل با اندیشه سیاه صهیون تبدیل شده و آزادی خواهان عالم به تقبیح و تحقیر رژیم غاصب قدس در نبرد با ایران عزیز و حمایت از مردم فلسطین و ایران پرداخته اند که موجی از عصبانیت و نگرانی را در سردمداران کودک کش صهیونیسم دامن زده است. الان شبیه روزهای بعد از عاشورای شصت و یک هجری است. حرف و بیان و قلم و تبیین و تبلیغ، بساط جور و خیانت و فساد مستکبران را بر هم خواهد زد؛ بإذن الله.

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

صبح شهادت ما شام سیاه شما

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۵ تیر ۱۴۰۴، ۰۵:۱۰ ق.ظ

‫تشییع پر شکوه پیکر شهدای حمله رژیم صهیونیستی در قم :: نورنیوز‬‎

 

دیروز در ازدحام تشییع، پوسترهایی بود از شهدا با لباس خادمی حرم. بعضی هایشان هم ماشاءالله جوان و حسابی خوش تیپ بودند. مردم دنبال تابوت ها می دویدند. چند نفر روی ماشین حمل تابوت هی خم و راست می شدند تکه های پارچه سبز رنگ متبرک را از روی تابوت ها به دست مردم می رساندند. پارچه ها خیلی زود تمام شد. هر کس هر چه دم دست داشت به پاسدارهای ایستاده روی ماشین می داد تا به رسم تبرک به گوشه ای از جعبه های چوب بمالند و به صاحبش بازگردانند. صحنه زیبایی شده بود. از چفیه و دستمال یزدی گرفته تا کیف پول و جاسوئیچی و... سیل اشیاء ریز و سبک بود که برای تبرک به سمت ماشین حمل تابوتها روانه می شد. به گلزار شهدا که رسیدیم دیگر اثری از پرچمهای دور تابوت نبود. ظرف چند ثانیه مردم ریختند تکه های آن را برداشته و با خود بردند. دوباره به تصویر شهدا در لباس خادمی حرم خیره شدم. بچه های خوشتیپ من! تا همین پریشب شما دنبال تبرکی از حرم بودید. حالا خودتان جزیی از حرم شدید. مردم از ضریح سرخ پیکرتان یادگاری برای تبرک می ستانند.

این معجزه شهادت است که کرامت می بخشد. برای آنها که حلّت بفنائک را در معراج سرخ عشق، معنا نموده و قطره ای از دریای وجود حسین بن علی گردیدند شهادت، آبرو و منزلتی خدایی و ابدی است. خوشا به حال شهدا که از غدیر بیعت با مولا به محرّم مردانگی و غیرت و ایستادگی رسیدند. امسال عاشورای زیبنده تری خواهیم داشت. آنها که گوهر وجودشان را بازیافته و زنگار غفلت از دامان فطرت خویش زدودند خط سرخ ولایت را از غدیر غربت تا عاشورای حماسه و مظلومیت ترسیم نمودند. ما با شهادت زنده ایم. ملت ما را از شهادت نترسانید. شهادت است که به ما کرامت می بخشد. عاشورای شصت و یک هجری، بساط ظلم طاغوت را در هم پیچید و ظالم را رسوای تاریخ ساخت. خون مظلوم اثر دارد. عاشوراییان کربلای 1404 ایران هم که هیمنه کاخ ظلم را فرو ریختند به زودی تار و پود پوسیده لانه های عنکبوتی استکبار را بر باد خواهند داد؛ ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این بار را با مصی موافقم!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ تیر ۱۴۰۴، ۰۴:۰۰ ب.ظ

‫ایران سربلند - ویرگول‬‎

 

مصی علینژاد همشهری ماست متأسفانه. البته بابل ما دارالمومنین و شهری سرشار از افتخار و عزت و غیرت و حماسه و علم و ایمان است. یکی هم این وسط خائن و وطن فروش در آمده است.

حرفی را دیروز مصی زد که تاریخی است و عبرت آموز. این بار را به نوعی با فحوای کلام او موافقم. گفت اسرائیل اشتباه کرد که جنگ را آغاز کرد. ما (اپوزیسیون جیره خوار) داشتیم کاری میکردیم مردم از نظام برگردند و فاصله بگیرند؛ اما این جنگ باعث میشود که مردم دوباره طرفدار انقلاب و نظام بشوند!

راست می گوید. تهاجم فرهنگی یک جاهایی اثر گذاشته بود هم روی بعضی مسئولان هم روی بعضی از مردم. عده ای از مسئولان گرفتار تجمل گرایی و اشرافیت و رانت و باندبازی شده اند. عده ای از مردم تحت تأثیر رسانه های دشمن به خودباختگی روی آورده و دغدغه هایشان در سطح برداشتن روسری و بوسیدن در کوچه و آغوش رایگان و سلف مختلف تنزل پیدا کرده است. هیچ کدام از این اتفاقها در شأن جامعه اسلامی نیست. خیانت مسئولان ظاهرالصلاح به مبانی انقلاب و غلتیدن آنها در دامان مادیات و فساد مالی و اخلاقی و نیز گرفتار شدن لایه هایی از جامعه در منجلاب غربزدگی و خودباختگی و خودتحقیری داشت اندلس دیگر را پیش روی حکومت اسلامی ترسیم می نمود. 

جنگ تحمیلی غرب به واسطه سگ هار اسرائیلی شان یک بار دیگر باعث احیای شعائر دینی و ملی و انقلابی شد. یکبار دیگر مردم احساس کردند باید هوای همدیگر را داشته و در مقابل دشمن مشترک در صف واحد قرار بگیرند. حاکمیت هم باید حواسش را بیشتر جمع کند که فساد بعضی مسئولان باعث ضعف در تاب آوری مقابل دشمن میشود. جامعه اسلامی با این جنگ ناخواسته، به سمت اصلاحات انقلابی پیش خواهد رفت. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. این جنگ هم یکبار دیگر معنویت و مقاومت و روح شهادت طلبی را در مردم زنده کرد هم مسئولان را به بازنگری در عملکرد خویش فراخواند. این جنگ تا مدتها امنیت و عزت و رفاه مردم کشورمان را رقم زده و بازار وطن فروشان خائن را کساد خواهد کرد به حول و قوه الهی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهدای اخیر قم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ تیر ۱۴۰۴، ۰۵:۱۴ ق.ظ

photo_2025-06-21_06-01-14_warc.jpg

 

دیروز عصر به گلزار شهدای قم رفتیم، مزار شهدای اخیر جنایات رژیم صهیونیستی. بعضی خانواده های شهدا هم حاضر بودند. یکی دو نفر از خانمها مویه می کردند. در تصاویر عکس یک نوجوان شهید را نیز می بینید.

گویا بامداد امروز به خانه ای مسکونی در محله سالاریه قم حمله شد. گفته می شود دو نفر به شهادت رسیده اند که یکی شان نوجوان است. امیدوارم شاهد انتقام خون این شهدا باشیم. آرزوی همه شهدای دفاع مقدس بود که روزی در مصاف با رژیم غاصب و آمریکا به شهادت برسند. خون این بچه ها درخت تناور آزادگی و رشادت و غیرت و حماسه را آبیاری می کند. این روزها هم میگذرد اما جهان شاهد تنبیه متجاوزگران خواهد بود بأذن الله. ایران تا سالهای سال به برکت خون جوانانش در امنیت و مسیر پیشرفت و عزت و افتخار قرار خواهد داشت، ان شاءالله.

این شعار زیبای مردم قم را که در تجمعات این روزها با شور و حرارت و یقین فریاد می زنند خیلی دوست دارم:

آمریکا اسرائیل

تو با سلاح جنگی

ما با سلاح ایمان

بجنگ تا بجنگیم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسرائیل را شخم بزنید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۴۳ ب.ظ

دوستان تماس میگیرند و نگرانند از مذاکره. بویش می آید که ممکن است دو سه روز آینده بساط جنگ جمع بشود. اگر متجاوز تنبیه نشود و خسارت نگیریم دست برتر در مذاکره آتی با حامیان رژیم غاصب خواهد بود. آنها منت خواهند گذاشت که این دفعه را ما دخالت نکردیم ولی اگر به اوامر و شروط ما تمکین نکنید دفعه بعد ما هم خدمتتان خواهیم رسید! رسانه هایشان لایه هایی از مردم را در هراس می اندازند و حس شکست را به آنها القا می کنند. آن وقت اگر بخواهیم امتیاز بدهیم که دیگر چه ضرورتی داشت مقاومت کنیم تا جنگ شروع بشود؟ اگر نخواهیم باج بدهیم که باز سایه تهدید به جنگ بالای سرمان خواهد بود. خلاصه از جماعتی که قطعنامه 598 و برجام را به ملت تحمیل کردند هر معجزه ای بر می آید!

کل اسرائیل به یک تار موی سرداران شهید ما نمی ارزد. چقدر بچه های کوچک و زنان و مردان بی گناه در خانه و خیابان پرپر شدند. مگر میشود به همین سادگی فراموش کرد و این همه جنایت را نادیده گرفت؟

یک بخش کار روشنگری است. حسین شریعتمداری هم نوشت مذاکره با کسانی که حاضر به محکومیت تهاجم اسرائیل نیستند دهن کجی به مردم است و البته آقا هم تذکر داد که زیر بار ظلم تحمیلی نرویم.

بچه هایی که فردا میخواهند در دفاع از آقا و اعتراض به اهانتی که از سوی دشمن به شخصیت ایشان شد راهپیمایی کنند توجه داشته باشند مهم ترین وجه شخصیت آقا افکار و خط و مشی ایشان است. پیام دوم آقا را دوباره گوش کنند و در راهپیمایی و دیگر برنامه های خود بر خط تعیین شده رهبری اصرار بورزند.

بخش دوم هم مربوط به نیروهای مسلح است. فرض کنید این دو سه روز، دو سه روز آخر جنگ باشد. بزنید پدر پدر سگشان را در بیاورید. با تمام توان رژیم غاصب را به آتش بکشید تا اگر صلحی هم درگرفت یادگار سوزش آن تا مدتها آه و فغان صهیونیستها را در بیاورد. به دشمن لجباز رحم نکنید.

وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَکَشَفْنَا مَا بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هر که دارد هوس کرب و بلا ... ای والله!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۵۷ ب.ظ

ایرنا - مراسم خیمه سوزان در میدان امام حسین(ع)

 

بچه های ارتشی و سپاهی و بسیج و اطلاعات و فراجا؛ به خصوص بچه های پدافندی و موشکی این روزها روزهای کربلایی شماست. به یقین اگر در عاشورا بودید هم زیر آماج تیر و شمشیر و نیزه کین، پشت اباعبدالله را خالی نمیکردید. شما در خط مقدم تهاجم و پیشانی جبهه دفاعی ایران عزیز قرار دارید. عزم خطر کرده اید، جمجمه هایتان را به خدا عاریه داده اید، محکم و استوار ایستاده و به استقبال شهادت رفته اید تا گزندی به مردم این مرز و بوم نرسد. تا ابد در شمار اصحاب آخرالزمانی حسین بن علی علیه السلام جاودانه خواهید ماند. خود و نسل شما تا انتهای تاریخ بر این دلاوری و ایستادگی مباهات خواهید نمود. این روزها در حافظه تاریخ باقی می ماند. نسل رستم و آرش، پهلوانان رشید عرصه غیرت و جوانمردی، اسطوره های ماندگار کتاب حماسه و ایمان، در مصاف با درنده ترین دشمن بشر، قامت راست نموده و بینی نمرودیان را به خاک مالیده اید. امسال محرم دلچسب تری خواهید داشت. یک عمر نغمه یا لیتنی کنت معک خواندید، این روزها صداقت ادعایتان را به سپاه نینوا ثابت نموده و پژواک لبیک به امام عشق را تا کربلای شصت و یک هجری رسانده اید.

دم شما گرم شیربچه های حیدر کرار، عزیز دردانه های حضرت زهرا، فرزندان غیور مکتب اباعبدالله، سربازان امام زمان دست خدا یاورتان.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گلبرگ سرخ لاله ها در کوچه های شهر ما

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، ۰۱:۱۸ ب.ظ

photo_2025-06-15_14-16-25_u3yw.jpg

 

فاطمه

زهرا

عمویی ها، نی نی های خوشگل من

اومدید به یه مهمونی جدید. وارد باغ فرشته ها شدین. دوباره متولد شدین. تبریک میگم بهتون. خدا خیلی شما رو دوست داشت. همراه بابا مامان آوردتون پیش خودش. دست در دست فرشته ها بخندین و شادی کنین. هم بازی رقیه سه ساله بشین. این دنیا اندازه شما نبود. لیاقت شما رو نداشت. شما گلهای بهشت بودین، جاتون فقط تو آسموناست.

فاطمه خانم

زهرا جون

دِتِرای عمو

شما از جنس گلهای بهشتی هستین. عطر وجود شما همه عالمو پر میکنه. اون بالا مالاها که هستین، دستتون که میرسه واسه بچه های کوچولوی غزه کاری کنین، واسه هموطناتون آستین بالا بزنین. از خدا بخواین اون سگی که بچه ها رو گاز میگیره ادب کنه. شما پیش خدا آبرو دارین.

الان شما با همین سن کوچیکتون باب الحوائج مردمید. سپیدی پارچه ای که دورتون پیچیده شده با اون سرخی و کبودیهای که رو تن نازتون نشسته، سند اعتبار شما تو درگاه خداست. شما خودتون فرشته بودین، مدتی مأمور شدید به زمین که یادمون بیارید دنیا داره غرق سیاهی میشه. غبار سیاهی داره روشنی ها رو از بین میبره. یادمون آوردین زندگی زیر دود ظلمت که ارزش نداره. آخرش که خفه میشیم اگه داد نزنیم و کاری نکنیم و پنجره ها رو باز نکنیم. ارزش ما انسانها به حرکتی هست که برا از بین بردن سیاهی ها انجام میدیم. شما با خون خودتون آبروی سیاهی ها رو بردید. به اونایی که هنوز خوابن نشون دادین دیوها تحمل فرشته های مظلوم خدا رو ندارن.

فاطمه

زهرا

با بابا و مامان رفتین مهمونی فاطمه زهرا سلام ما رو هم برسونین. به خانوم بگید اینجا انبوه دلهای شکسته، تمنای نگاه پر مهرشو داره. خانوم عنایت کنه بساط ظلم و سیاهی برچیده میشه. بدی ها و نامردی ها داره به اوج میرسه. دیگه وقتشه پیش خدا شفاعت این مردمو بکنه. دیگه وقتشه خدا عذابشو بر نامردهای بچه کش نازل کنه.

عمویی ها، دیدار به قیامت. سلام ما رو به شهدای غدیر برسونید. خدا از اون عیدی هایی که به شما داد واسه ما هم کنار بذاره ایشالله. انتقام شما رو بگیریم و بیایم درگاه کبریایی حق، نوکری باغ و بستان اهل بیت رو بکنیم. دختر کوچولوهای من! اونجا دستتون خیلی بازه. الان شما از همه ابرقدرتها قدرتمندترین. بساط اونایی که زن و بچه ها رو میکشن جمع کنین. خدا رو به کبودی بدنهای نازنینتون قسم میدیم دشمنای مردم بیگناه رو به سزای اعمالشون بندازه.

 

تقدیم به فاطمه و زهرای معصوم و پدر و مادرشون آقا محمدرضا ذاکریان و زینب خانم نبی زاده و همه شهدای مظلوم مبارزه با فرعونیان زمان

تشییع این خانواده شهید فردا در بابل و امیرکلا برگزار خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

غدیر را تعطیل نکنید

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۰۰ ق.ظ

معنی شعار یالثارات الحسین چیست؟

 

غدیر تعطیل پذیر نیست. بسیجی هم منفعل نمیشود. مگر چقدر فاصله است بین غدیر و ولایت علی و شروع مصائب مولا؟ روز غدیر که لزوما با جشن و شادی و هلهله برجسته نمیشود؟ گاهی باید برای غربت علی و اولاد و فرزندان آخرالزمانی اش در غدیری که مقدمه فاطمیه و عاشوراست خون گریست.

هدف ما از بزرگداشت روز غدیر، شادی نیست. شادی هم وسیله ای است برای احیای پیام غدیر. این وسیله نشد، از طریقی دیگر یاد غدیر را زنده نگاه می داریم. محرم باشد یا غدیر یا فاطمیه و ماه مبارک و شب قدر، هدف ما ابلاغ پیام بعثت و بیداری امتهای آزاده برای مبارزه با طاغوت و حرکت به سوی کمال و رستگاری است. دشمن اتفاقا از همین موضوع خوشحال میشود که شیعه را منفعل و میدان را خالی ببیند.

 غدیر امسال را هم در خیابان باشیم. موکبها به یاد شهدای غدیر، پرچم یالثارات الحسین را برافراشته و فریاد انتقام سر بدهند. سرود  رشادت و شور حماسه و نغمه جهاد در کوچه پس کوچه های شهر طنین انداز شود. تصاویر شهدا را بالای سر بگیریم. شهادت برای ما افتخار است. پرچم رژیم غاصب و حامیان خون آشامش را زیر پا بگذاریم. بگذارید دنیا شکوه حماسه ملت شکست ناپذیر ایران را ببیند. دنیا ببیند رهروان علی مرد میدانهای سختند و تن به رخوت و ذلت نمیدهند. ما با شهادت زنده ایم. خوشا به حال شهدا؛ انّا ان شاءالله بهم لاحقون.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رحمت الله به عشاق اباعبدالله

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۰۳ ق.ظ

به ایشان عرض کردم که پس این وعده صادق ۳ چه شد؟! لبخندی زدند و گفتند که بزنیم که نیم ساعت بعدش دوباره اسرائیل ما را بزند تا بعدش مردم مطالبه وعده صادق ۴ را بکنند؟! 

منان ئیسی 18 آذر 1403

 

 

فارغ از هر نظر و تحلیل و خبری:

تبریک به شهدای عزیز غدیر؛ انّا ان شاءالله بهم لاحقون

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حمد شفا

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۲۸ ق.ظ

photo_2025-05-17_06-04-41_wpj.jpg

 

آقا محمدحسین طبرستانی را از وقتی که شناختم یعنی دوره نوجوانی همه اش در حال دویدن بود برای مسجد، برای بسیج، برای کارهای فرهنگی و خیریه و...

الان با کوله باری از تجربه میدانی فعالیت در عرصه انقلاب و اجتماع، یکی از بزرگترین هیأتها، یکی از بزرگترین موکبها، یکی از بزرگترین مجموعه های جهادی کشور را اداره میکند. دامنه فعالیتهای این نیروی خودجوش و آتش به اختیار عرصه دفاع از ارزشها فراتر از بابل و مازندران در تهران و خوزستان و قم و لرستان و کرمانشاه و... نیز نمود و جلوه هایی زیبا و ماندگار پیدا کرده است. سر قضیه ساخت مسکن زلزله زدگان در برنامه ای تلویزیونی با او گفتگو کرده بودند که چطور یک هیأت و یک مجموعه مردمی مستقل مذهبی میتواند اینطور گستره اثرگذاری اش را حتی بالاتر از سازمانهای دولتی در سطحی عالی و آموختنی به پهنای کشور وسعت ببخشد؟

نمیدانم شاید کرونای جدید است که زده به قلب و ریه او. حالا در بیمارستان شهید مصطفی خمینی تهران بستری است. دیشب که خبر کسالتش را منتشر کردم، امام جمعه تماس گرفت، فرماندار پیام داد، دوستان مشترک خبر گرفتند و پیگیر شدند. رفقا همه مطلعند و برایش دست به دعا برده اند. شما هم حمد شفایی برای سلامتی محمدحسین بخوانید. عمری برای اهل بیت و به خصوص اباعبدالله دوید و از جان مایه گذاشت ان شاءالله به حق ام الائمه مادرمان حضرت زهرا هر چه زودتر صحیح و سالم و تندرست برگردد به عرصه خدمت و آماده شود برای روزهای با شکوه عرفه و غدیر و محرم و اربعین. دوباره با پای خودش برود بالای سر مدارس نیمه کاره ای که در مناطق محروم لرستان و خوزستان در دست ساخت دارد، بیاید قم بالا سر محموعه جهادی اش بایستد و خدمت کند، برود نجف و کربلا موکب اربعین را مهیا کند. باز هم کبوتر حرم حسینی باشد، ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما وارث خون سربداران هستیم

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۰۴ ب.ظ

زندگی اهل‌بیت(ع) گنجینه‌ای برای همه هنرمندان است - آرمان هیأت

 

دیدید آن زن کوخ نشین در جنوب تهران را که با ارزشترین دارایی اش حلقه ای طلا بود همان را هم هدیه داد برای مبارزه با اسرائیل؟ استاد دانشگاه تبریز که جانباز بود خانه اش را تقدیم کرد گفت همان احساس خوشی را دارم که موقع قطع شدن پایم در جبهه و تقدیمش به حضرت دوست داشتم. کاسب بسیجی بابلی که پیکان وانتش را هدیه داد گفت حالا که نمیتوانم جانم را تقدیم کنم همین باشد پیشکش آستان حق. مادر شهید گفت پسرم فدای رهبر، مرگ بر اسرئیل. پدر شهید در رامهرمز رفت پشت تریبون گفت رهبرم ما ایستاده ایم تا تو جهان اسلام را رهبری کنی. در مبارزه با اسرائیل کوتاه نخواهیم آمد.

اینها را در تاریخ ثبت کنید. همینها انقلاب کردند، جنگ را هم همین قشر جلو بردند. فتنه ها را همین ها کور کردند. خانه و زندگی سید روح الله عجمیان را ببینید. جمهوری اسلامی قدر این نیروها را بداند. بداند اعتقاد پاک این بچه هاست که پشتوانه گام اول و دوم انقلاب بوده و هست. مسئولین ما از اعتقاد و سلوک مومنانه فاصله نگیرند. کسی سر آرمانها معامله نکند. ما به حول و قوه الهی اسرائیل غاصب را شکست میدهیم. به اذن خدا و با تکیه بر قدرت او درنده ترین و خون آشام ترین حیوانهای انسان نما را سر جای شان خواهیم نشاند. ثامن الائمه و طریق القدس تا والفجر هشت و بوسنی و نخجوان و دمشق و... را با همین تفکر و منش، پیش بردیم. در حیاتی ترین نقطه تاریخ قرار داریم. به فضل خدا برای نبرد بزرگ آماده میشویم. همه شهدا آرزوی دیدن این روزها را داشتند. انسان با شرافت و عزت و غیرت است که انسان شناخته میشود. عاشورا هم دوباره تکرار شود می ارزد بساط یزیدیان در هم بپیچید. یک عمر خواندیم سلم لمن سالمکم حرب لمن حاربکم. اشک ریختیم یا لیتنا کنا معکم... الان وقتش رسیده. کربلا ما را فرا میخواند. این تیغ تیز و این قفای گردن من؛ جانا ز سرخی کن کفن پیراهن من. بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سلبریتی ها یاد بگیرند

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۴ تیر ۱۴۰۳، ۰۴:۳۰ ب.ظ

مدافع پرسپولیس، ۹ زندانی را آزاد کرد

 

علی نعمتی مدافع نیشابوری پرسپولیس در اقدامی خیرخواهانه در آستانه عید غدیر با قبول پرداخت بدهی ۹ زندانی این شهر، زمینه آزادی‌شان را فراهم کرد. میزان کل بدهی این تعداد زندانی مبلغ ۱ میلیارد و ۹۰۹ میلیون ریال بوده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از وادی مردستان

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۴ تیر ۱۴۰۳، ۱۰:۲۹ ق.ظ

photo_2024-06-23_09-44-57_qev.jpg

 

هر سال چند روز مانده به عید غدیر سر ما حسابی شلوغ است. زیاد مهمان می آید و می رود و از قبل باید آماده آماده باشیم. پارسال عید غدیر روز جمعه بود. یک روز قبلش یعنی پنج شبنه حتی یک لحظه بیکار نبودم. کارهای مربوط به میزبانی مهمانان غدیر یکطرف، از طرف دیگر چون پسرم قرار بود به اردویی یکهفته ای برود که در زندگی اش تأثیر گذار بود کمی بیشتر دچار اضطراب بودم. 

عصر پنج شنبه دوستی تماس گرفت و گفت دختر خانم جوانی از بستگانش که جزو سادات هم هست و خیلی مذهبی است بخاطر کشف حجاب! بازداشت شده است. از من خواست کاری کنم. می دانستم کسی را بخاطر کشف حجاب زندانی نمی کنند و حتماً ماجرا جور دیگری اتفاق افتاده است.

با رفقای سپاه تماس گرفتم. گفتند این خانم کشف حجاب کرد و وقتی یک بسیجی به او تذکر داد شروع به پرخاش و درگیری نمود. حتی وقتی او را پیش قاضی بردند به قاضی هم فحش داد که نهایتا بازداشت شد. دیدم شکر خدا قاضی پرونده آشناست.

از دوستان بسیج خواستم که به میمنت ایام غدیر از این دختر سیده راضی بوده و شکایت خصوصی شان را پس بگیرند. بزرگواری کردند و پذیرفتند. به قاضی پرونده زنگ زدم و گفتم که رضایت شاکی را جلب کرده ام می ماند جنبه عمومی جرم که اگر عذرخواهی صورت گرفت به گل روی مولا علی آزادش کنند. قاضی که خودش از سادات بزرگوار بود پذیرفت. عصر پنج شنبه نزدیک اذان مغرب که همه جا تعطیل است به دادگاه رفت. بستگان دختر هم رفتند و پس از اخذ تعهد و عذرخواهی وی دستور آزادی اش صادر شد.

چقدر از این اتفاق خرسند بودم. پیش خودم گفتم این عیدی حضرت زهرا و مولا علی برای من بود که توفیق دادند شب جشن غدیر، واسطه آزادی سیده ای از نسل شریفشان باشم. دعا کردم آن دختر خانم هم هدایت شود. گفتم عید غدیر امسال تا آخر عمر به یادم خواهد ماند.

اذان مغرب را که گفتند تماسهای رفقا هم شروع شد. هر کسی زنگ می زد تبریک می گفت دلش خوش بود اولین نفری است که تماس گرفته. من هم توی ذوقشان نمی زدم.

سفره شام را خیلی زود پهن کردیم. تجربه داشتیم گاهی مهمانها از همان شب غدیر قدم رنجه می کنند. اواسط شام گوشی همراه من زنگ خورد. یکی از رفقا بود. جواب ندادم. دیدم قطع نمی کند و پشت هم زنگ می زند. یادم آمد او مدتی است برای تحصیل مقطع دکترا از بابل به اصفهان می رود و گاهی در قم توقف می کند. گفتم شاید در قم مانده و جایی ندارد. گوشی را جواب دادم.

- حمید! پا شو بیا حسین تموم کرد... زود باش...

خدای من! اصلا نفهمیدم چه گفت. چند بار پرسیدم تا برایم جا افتاد. نمی توانستم باور نکنم. چون او از نزدیکترین دوستان حسین بود. ولی به خودم امید دادم شاید صحت نداشته باشد. به رفقای مشترک دیگر زنگ زدم. رحمت الله علیه. حسین منصف واقعا رفته بود.

این عید غدیر دیگر امکان نداشت از خاطرم برود. آن شب مگر توانستم بخوابم؟ رفقا هم تا صبح تماس می گرفتند. اغلب هم اصرار داشتند بیا و کارها را دست بگیر. نرفتم. نمی شد بروم. هم میهمان داشتم. هم باید پسرم را راهی اردو می کردم. هم دلم می خواست مراسم حسین با آرامش برگزار شود. وقت هست برای آنکه حرفهای حسین را به گوش همه برسانیم.

دیگر بابل نرفتم تا اواخر دی ماه. در این مدت البته گاهی با خانم حسین و دوستان مشترک در تماس بودم. آنها لطف داشتند و در بعضی کارها نظر می خواستند. دوستانی که وبلاگ مرا دنبال می کنند می دانند در این یکسال هر فرصتی دست داد خاطره و نکته و عکسی از حسین را منتشر کردم. ان شاءالله تا زنده ام این کار را خواهم کرد. هر چند خیلی دلم برای دوستانی چون حسین منصف و جواد جلالی نیا و حاج آقا یزدانی و ... تنگ شده است. خدا می داند آن دنیا بیشتر از این دنیا دوست و آشنای صمیمی دارم.

قمری حساب کنیم امشب شب سالگرد حسین است. یادم است اولین مطلبی که بعد از فوت حسین نوشتم دعوت به خویشتنداری و استمرار جشن و شادی غدیر بود. مگر نمی خواهیم روح حسین شاد شود؟ حسین دلش می خواست پرچم اهل بیت و شهدا و انقلاب بالا بماند. خودش هم زندگی اش را وقف انقلاب و اسلام و شهدا و امام و آقا کرد. چقدر تهمت خورد. چقدر اذیتش کردند. خدا می داند لحظه ای از راه خدا برنگشت.

حسین در اسارت آزاده بود. آزاد هم که شد آزاده ماند. در مقابل هیچ زورگویی سر خم نکرد. به هیچ یک از تعلقات مادی دنیا دلبسته نشد. تا لحظه آخر عمرش رزمنده ماند. هیچ وقت خسته نشد. هیچ وقت ناامید نشد. خدا خواست پاسدار آزاده ای که یک عمر در مسیر عدالت کوشید و طعم فحش و تهمت و شلاق را چشید در شب جشن امام عدالت آسمانی شود. درست در موکب عید غدیر وقتی تمام روز را یک نفس دوید و دم و دستگاه موکب را علم نمود. موقع نماز مغرب که شد گفت برویم جلوی موکب سر خیابان نماز بخوانیم. از تبلیغ راه خدا غافل نبود. خیلی برای شهدا زحمت کشید. اولین روایتگری های شهدا اولین نمایشگاههای شهدا، اولین راهیان نورهای درون شهری و استانی و... چقدر برای شهدا قلم زد و قدم برداشت. همان روز تصاویر شهدا را با دست نشان داد و گفت ببینید آمده اند به ما کمک کنند. برای همین است امروز کارها خوب و با سرعت پیش رفته است. نماز مغرب و عشا را خواند قلبش دیگر نای حرکت نداشت. قلبی که یک عمر در رنج و محنت و مجاهدت تپید در آستان جانان حس آرامش یافت و به خواب فرو رفت. نیما سرمد آمده بود، حسین موقر، احمد و محمود کاکا.... همه شهدا آمده بودند دستش را گرفتند شب جمعه ای میهمان خوان کرامت اباعبدالله شدند. حسین در شب غدیر از جام شراب طهور ساقی کوثر نوشید و به قافله عشق پیوست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دسته شادی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲ تیر ۱۴۰۳، ۱۱:۵۳ ق.ظ

photo_2024-06-21_11-39-17_82f7.jpg

 

صبح رفته بودم حرم نایب الزیاره دوستان و دعاگوی همه بودم که متوجه حضور دسته شادی نوجوانان شدم. به مناسبت میلاد امام هادی علیه السلام و پیشواز عید غدیر برای تبریک به محضر بانوی کرامت آمده بودند. قم در اعیاد مختلف شاهد حضور دسته های شادی در خیابانهاست که با دست و هلهله و مدح و منقبت اهل بیت پیام سرور و ارادت به آل الله و یاد و نام خاندان عصمت را بر دل و زبان مردم جاری می سازند. در مشهد هم چنین دسته های زیبا و با شکوه را شاهد بوده ام. در بعضی شهرهای مذهبی دیگر مثل بابل خودمان هم در طول سال یکی دو باری دسته شادی راه می افتد. شیعیان بر اساس نص توصیه اهل بیت هم در غم و هم در شادی خاندان طهارت شریک و پیرو هستند. امیدوارم به موازات دسته های عزا دسته های شادی هم در شهرهای مختلف کشور راه اندازی شود. شادی و عزا صرفا بهانه است و مراد از آن بزرگداشت اهل بیت و انس با دین و شناخت معارف مکتب وحی و رهروی صراط مستقیم هدایت و رستگاری است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این موکب عدس پلو با نازخاتون میدهد!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱ تیر ۱۴۰۳، ۰۵:۱۸ ب.ظ

photo_2024-03-19_09-42-15_ej82.jpg

 

دوست عزیز!
اینجا که ایستاده ای سالهای سال حسین می ایستاد و با ذوق و لبخند، عَلَم عشق به ایران و اسلام و انقلاب و ولایت و شهدا را برافراشته نگاه میداشت.
سال پیش همینجا از موکب غدیر تا بزم نورانی یاران شهیدش پر گشود.
به یاد آزاده خط شکن عرصه های رزم و فرهنگ و قلم و عدالت، محمدحسین منصف، دست در دست شهدا پرچم سربلند کشورت را همیشه برافراشته نگه دار.

 

 

خانم حسین زنگ زد. گفت امسال هم مثل هر سال موکب غدیر را البته این بار در غیاب حسین در کنار مخابرات برقرار خواهند کرد. متنی خواست برای بنر، چند خط بالا را نوشتم. روح حسین شاد. پارسال شب عید غدیر موکب را که بر پا کرد نماز جماعت را آورد سر خیابان. مغرب و عشایش را خواند و رفت.

خانم حسین یک عمر پای این مرد ایستاد. می گویم مرد حواستان باشد حسین یک مرد معمولی نبود. زندگی با او صبر عظیمی می خواست. همان روزهای اول زندگی پیش از آنکه راهی خانه مشترک شوند حسین رفت به جبهه و حدود هفت سال بعد برگشت. نامه نوشت به خانمش برای جدایی وکالت و اختیار دارد. این زن بانوی روزهای سخت و تربیت شده مکتب زینب کبری بود. جوانی اش را در انتظاری که پایانش نامعلوم بود پای عشقش قربانی کرد.

بعد از اسارت هم آدمی نبود یکجا بنشیند. انواع کارهای فرهنگی بزرگ و پر دردسر مثل راه اندازی کاروان پیاده حرم امام و راهیان نور کشوری و استانی و برپایی نمایشگاه شهدا و ... را دست گرفت. حالا این کارهایش یکطرف، عدالتخواهی و آزادی بیان و رک گویی هایش نسبت به مسئولین باعث کینه بعضی از آنها می شد. انواع تهمتها را نثارش می کردند. بی دلیل می انداختندش زندان. کتکش هم زدند. شلاق هم زدند. رد صلاحیتش کردند، خانه اش را تفتیش می کردند و... حسین کم نیاورد خانمش هم پا به پای او ایستاد. 

سر فتنه فحشا چقدر تهدیدش کردند. نه حسین میدان را خالی کرد نه خانمش ترسید.

شبها با بلندگویی که سرودهای حماسی و ملی از آن شنیده میشد می رفت وسط تجمع اغتشاشگران چای و نبات و آب معدنی پخش می کرد. بعد می نشست با صبوری و لبخند بحث می کرد. خیلی ها میدیدند آزاده زخم خورده ای که به خیلی از مسائل جاری نقد جدی دارد اما پای انقلاب ایستاده، از دوست و دشمن صدمه دیده اما اسلام و نظام را تنها نمیگذارد تحت تأثیر قرار گرفته و میدان را ترک می کردند. ایران که ولز را برد کلی پرچم کوچک سه رنگ تهیه کرد آورد بین ماشینها و مردمی که شادی می کردند پخش کرد. تمام آن مدت فقط یک بار از کوره در رفت و خونش به جوش آمد. جلوی آنهایی که بعد از باخت ایران پرچم آمریکا را دست گرفته و هلهله می کردند می گرفت و با بغض می پرسید یعنی حاضری بخاطر هر مخالفتی که داری پرچم دشمن کشور خودت را دست بگیری، خوار و خفیف شوی و ملتت را بفروشی؟

حسین عشق عجیبی به پرچم ایران داشت. هر جا موقعیتی دست میداد پرچم را برافراشته نگه می داشت و بین دیگران هم پخش می کرد. توصیه کرده بود اگر عمرش باقی نبود در تشییع جنازه اش هم پرچم ایران را سر دست بگیرند. در تشییع حسین خانمش و خیلی های دیگر پرچم ایران و تصاویر شهدا را سر دست گرفتند. امروز که تماس گرفت گفت به یاد حسین می خواهم در موکب غدیر به مردم شام بدهم. حسین عدس پلو با نازخاتون را خیلی را دوست داشت. همین را پخش می کنم خودش و مردم خوشحال شوند. رحمت الله علیه.

پارسال کارها داشت به تأخیر می افتاد. عجله ای و هول هولی شده بود. حسین ایستاد و با کمک چند نفر خیلی زودتر از آنچه تصور می شد ستون خیمه موکب را برافراشت و کارها را راه انداخت. یکی پرسید چقدر زود کار را تمام کردی؟! با دست تصاویر شهدا را نشان داد. گفت مگر نمی بینی اینهمه شهدا آمدند به کمک؟ ساعاتی نگذشت که شهدا او را با خود بردند. مردی که عمرش را پای عدالت گذاشت در شب بیعت با امام عدالت به موکب وصال با ساقی کوثر فراخوانده شد. دوست جانبازی می گفت حسین را بعد از خاکسپاری در خواب دیده است. برایش تعریف کرد مرا از تابوت که درآوردند و در خاک گذاشتند دستم در دستان حضرت زینب بود. حسین خیلی صبور بود. بلاهایی که سرش آوردند هر که بود چپ میکرد. حسین خیلی زحمت کشید. تا لحظه آخر عمرش پای امام و انقلاب و شهدا ایستاد و به فکر برافراشته نگه داشتن یاد و راه خدا بود. شادی روحش صلوات.

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک صلوات، هدیه تولد حسین آقا

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۰ آذر ۱۴۰۲، ۱۰:۳۳ ق.ظ

photo_۲۰۲۳-۱۲-۰۱_۱۱-۴۹-۰۲_et6n.jpg

 

دیروز نهم آذر، سالروز تولد حسین آقای منصف عزیز بود. روحش شاد. خانمش گفت پارسال جسن تولدش را در ایستگاه صلواتی برایش گرفتیم. امسال هم خواستم سر خاکش جشن بگیرم که به احترام ایام فاطمیه صبر کردم.

حسین آقای منصف، آزاده و جانباز و نویسنده و راوی و فعال برجسته فرهنگی مازندران، چندی پیش در شب عید غدیر در موکب جشن و شادی امام عدل و معرفت، دچار ایست قلبی شد و به دوستان شهیدش پیوست. ممنون میشوم شادی روحش صلواتی هدیه کنید.

 

photo_2023-12-01_11-50-58_ibff.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

الفین علامه حلی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۶:۵۳ ب.ظ

الفین کتابی کلامی و حاوی دو هزار دلیل بر رد عامه و اثبات تشیع است.

محتوای کتاب

الالفین فی امامة أمیر المؤمنین عنوان یکی از مهمترین کتب کلامی شیعه امامیه‌است پیرامون اصل امامت. این کتاب در یک مقدمه دو مقاله و یک خاتمه توسط علامه حلی نوشته شده‌است.. وی در این کتاب برای اثبات امامت علی بن ابیطالب ۱۰۰۰ دلیل و در رد مخالفان نیز ۱۰۰۰ دلیل دیگر ارائه کرده‌است.

محل نگارش کتاب

علامه حلی این کتاب را در ایران و در کرمانشاه نوشته است.

تکمیل اثر

الفین توسط فرزند علامه یعنی فخرالمحققین حلی در سال ۷۵۴ تکمیل شده‌است.

 

متن و ترجمه کتاب شریف الالفین - انتشارات طوبای محبت

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حسین هم اینجا بود

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۶ تیر ۱۴۰۲، ۰۲:۵۹ ب.ظ

دیشب نتوانستم خوب بخوابم. تا نیمه های شب آن قدری که تن خسته ام می کشید پای حسین ایستادم و برایش قرآن و نماز خواندم. رفقا هم لطف دارند. تماس میگیرند یا پیامک و... احساس میکنم بعضی مسئولان هم ترسیده اند. بعضی سوالها صرفا از باب فضولی است. نترسند اتفاقی نمی افتد. همه بچه های بسیجی مستقل شهر، صاحب عزا هستند. هر کس که دست در دست اژدهای هفت سر فساد و رانت و تبعیض ندارد مصیبت زده است.

حسین هیچ گاه اسیر نشد. او همیشه آزاده بود. دلم هوای سوره یس را داشت. برایش خواندم. این آیه را چند باری تکرار کردم: فَلَا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ. خدا می داند چه بر سر حسین آمد اما تا آخر مردانه ایستاد و خسته نشد. بعدش سوره صافات است. این آیه بیشتر به دلم می نشیند: هذا یوم الفصل الذی کنتم به تکذبون

همه رفتنی هستیم و راه انکاری وجود ندارد. کاش یقین داشته باشیم و هر لحظه را لحظه آخر و جدایی بدانیم.

سر صبح هم به خانم حسین آقای منصف پیامک زدم هم به سایر دوستانم. یادتان باشد حسین بال در می آورد وقتی حرف از شهدا می زد و تصویرشان را سر دست می گرفت. میخواهید حسین را خوشحال کنید در تشییع و مراسمش تصاویر شهدا را سر دست بگیرید.

تا این لحظه که ظهر غدیر به اتمام رسیده بالای پنجاه نفر میهمان داشته ام. تا غروب هم می آیند و می روند. به رسم هر سال دوست دارند سر به سرشان بگذارم بگویم و بخندم و جوک های جدید را تعریف کنم یا بحث سیاسی و فرهنگی و... این بندگان خدا حق دارند، لر و کرد و ترک و قمی هستند. حسین را که نمی شناسند. باب میلشان عمل میکنم. اما چند لحظه ای که تنفس ایجاد میشود برای خودم زمزمه میکنم و دم میگیرم: ز زخم تنت روی ریگ بیابان به اشک دل و سوز و آه یتیمان ... فکری به ذهنم می رسد. حسین الان اگر بود کجا بود؟ همان جایی که دیشب جان داد. داشت دست مردم شربت و چای و شیرینی می داد با لبخند و روی باز.

با لبخند و روی باز جلوی تک تک مهمانهایم کوچک و بزرگ، خم میشوم، چای و کلوچه و میوه تعارف میکنم به نیابت از حسین و برای شادی روح بزرگش. می دانید چرا میگویم روح بزرگ؟ شهید مطهری میگوید روح بزرگ، تن را به زحمت می اندازد. حسین خیلی زحمت کشید برای خدا برای اسلام برای انقلاب برای شهدا برای امام و آقا برای حزب الله... شکوه تشییع حسین، بی نظیر خواهد بود. یاد حسین هم از خاطر مردم این شهر محو نخواهد شد. عزت از آن خداست.

 

حاج محمد حسین منصف شب عید غدیر به مولایش علی (ع) پیوست | حاج - آریا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حسینم رفت

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ۱۰:۱۷ ب.ظ

دوست داشت مردم را شاد کند دیگر. الان بفهمد من ناراحتتان کردم از دستم دلخور میشود. امشب هم رفته بود موکب که بساط جشن شب غدیر را رونق ببخشد. قلبش گرفت و رفت پیش دوستان شهیدش پیش احمد کاکا پیش نیما سرمد با مولا همسفره شد امشب زود خودش را رساند از کوثر غدیر بیعت با مولا مست شود. می دوید که همه را شاد کند. الان با این متن من اگر ناراحت شوید حسین را ناراحت میکنید. عیبی ندارد. لبخند بزنید و فاتحه ای بخوانید. لبخند بزنید و شادی روحش صلوات بفرستید. الحمدلله. خدایا ما راضی هستیم به رضای تو. حسین ما را اینگونه طلبیدی. از میان زخم ها و خون و آتش و درد و رنج جنگ و اسارت تا اینجا کشاندی اش بنویسد و بگوید و قدم بردارد و یاد شهدا را زنده نگه دارد. برسد به امشبی که بار تکلیفش را به زمین بگذارد نفسی تازه کند و در آغوش مولایش قرار بگیرد. سرباز مکتب عدالت بود و فدایی ولایت؛ با امام شهید عدالت در شب جشن غدیر ولایت، عهد وصلت و ارادت بست. حسین جان سلام ما را به شهدا برسان. مستان سلامت میکنند حسین جان...

 

پایگاه خبری تحلیلی عبارت:تایید حکم ۴۵ ضربه شلاق برای عضو سابق شورای شهر بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ماه در ادامه خورشید

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۶ اسفند ۱۴۰۱، ۱۱:۳۲ ق.ظ

عکس های زیبا از ماه و خورشید

 

ماه که هست، حتما خورشید هم هست. خورشید نیز ماه را در کنار خود دارد. ماه، مکمل کار خورشید است. در اوج تاریکی شب، ماه است که عَلَم خورشید را برافراشته نگاه می دارد. خبر از وجود خورشید و ظهور صبح می دهد. ماه، آیینه انعکاس نور خورشید است.

ماه بدون خورشید نمی شود و خورشید بدون ماه، کار ناتمام دارد.

موسی، برادرش هارون را وزیر و یاور خویش خواند.

محمد، برادرش علی را مکمل سلوک خود دانست. انا و علی ابوا هذه الامه، انا مدینة العلم و علی بابها مقدمه ای است برای نزول الیوم اکملت لکم دینکم...

خورشید کربلا نیز بدون قمر نیست. تولد و شهادتش مقارن او، تدبیر و غیرت و شهامت و مرام ابالفضل، مکمل فرهنگ عاشورا و پژواک پیام سرخ نهضت اباعبدالله است.

ماه وارث خورشید است. العلماء ورثة الانبیاء، ولایت نیز در عصر غیبت خورشید، انعکاس نور حق و نوید ظهور صبح حقیقت است.

ماه، پشت ابر نمی ماند. صدای تپش قلوب منتظر، رعشه کاخهای سیاه استبداد خواهد شد و نور محبت و انتظار عملی برای ظهور منجی را بر سینه مستضعفان عالم خواهد تاباند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا