اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی علیه السلام» ثبت شده است

روز پدر و دلنوشته فرزند شهید افغانستانی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۱، ۰۶:۲۷ ق.ظ

photo_2022-10-18_08-34-43_7f42.jpg

 

حدود یک سال پیش، زیارت شهدای غیر ایرانی مدافع حرم در بهشت معصومه سلام الله علیها که حدود چهارصد لاله گلگون کفن و غریب در خاک بهشتی این قطعه از جنت کبریایی مدفون هستند متوجه برگه ای شدم که روی مزار یکی از شهدای افغانستانی چسبانده شده بود. مدتی گذشته بود و این نامه که با خط و ادبیاتی کودکانه نوشته شده بود اثاری از باد و باران و آفتاب به تن داشت. دلتنگی کوتاهی بود از یک فرزند خردسال شهید افغانستانی مدافع حرم که نظرم را به خود جلب کرد. در روز میلاد امیرالمومنین و روز پدر، دیدن این فیلم کوتاه از دستنوشته فرزند شهید افغانستانی خالی از لطف نیست:

https://www.aparat.com/v/LsuYf

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بی عملی ما و ظلم دشمن

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۶ بهمن ۱۴۰۱، ۰۹:۴۵ ق.ظ

روایاتی از ائمه اطهار در رابطه با خواص سنگ ها

 

گاهی گله می کنیم از اینکه شهدا آنطور که باید شناخته شده نیستند و اصلا درستش را بخواهیم بگوییم همه شهدا، شهید گمنام هستند و آنگونه که باید معرفی نشده اند.

این دغدغه، سخن و نگاه درستی است که برای تحقق و دستیابی به نقطه مطلوب آن نیاز به تلاش همگانی است.

اما

خوب است یک نکته را نیز در مطلع این دغدغه مد نظر داشته باشیم که بالاتر از شهدای پرافتخار و حماسه ساز و مظلوم ما، خود ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین که برترین درجات شهادت را نیز به دست آورده اند آنگونه که باید در مملکت شیعه شناخته شده نیستند. برای امتحان کافی است در جمعی مذهبی از یک جوان تحصیل کرده متدین بخواهید ده دقیقه درباره امام محمدباقر علیه السلام یا امام حسن عسکری علیه السلام صحبت کرده و مختصری از زندگی و نکته ای از حیات و شهادت آن امام همام را بیان کند. متوجه خواهیم شد که دست خیلی هایمان از معارف اهل بیت خالی است.

این روزها ایام شهادت امام هادی علیه السلام را پشت سر گذاشته ایم.

چند جوان شیعه را سراغ داریم که فرصتی را برای مطالعه ترجمه فارسی زیارت جامعه کبیره اختصاص داده باشند؟

از قضا یکی از معتبرترین ادعیه تاریخ شیعه همین دعایی است که از امام هادی علیه السلام صادر شده و مخزنی از معارف و اندیشه ناب و زلال تشیع در ضرورت تبعیت از سیره و گفتمان امامت و ولایت را مورد تاکید قرار داده است. جامعه در لغت یعنی دانشگاه و انصافا علت اصرار و سفارش موکد بزرگان به مطالعه منظم زیارت جامعه کبیره، ضرورت بهره مندی از آموزه های انسان ساز و تعالی آفرین این دانشگاه بزرگ و تحول زا بوده است.

امام هادی اما شبکه نقابت را نیز در جوامع شیعه گسترش داد تا بسترساز اندیشه ولایت در عصر غیبت باشد و مردم را برای اتصال به نایبان امام و اتحاد حول محور فقه و معارف اهل بیت، برخاسته از گفتار و رفتار علمایی که شبیه به ائمه هستند، آماده سازد.

در طول تاریخ عده ای از سر نفوذ یا سادگی یا عافیت طلبی همواره تلاش داشته اند این گونه القا کنند که امام حسین علیه السلام یک استثنا در میان اهل بیت بود که بر مبنای یک رویای صادقه مکلف به تقابل با ظلم شد و دیگر ائمه چون قیام نکرده اند پس ما هم مکلف به تبعیت از طریقت منحصر به فرد سیدالهشدا نیستیم.

فارغ از همه پاسخهای تاریخی در بیان ادله عقلی و نقلی قیام عاشورا، مدعیان و مروجان عافیت طلبی و سازشکاری باید به این پرسش پاسخ دهند که اگر ائمه ما اهل مبارزه نبودند پس چرا همه شان با شهادت از دنیا رفتند؟ چرا علم و عمل و سیرت ائمه، خوار چشم طواغیت عصر بود و هیچ حاکم جوری تاب تحمل حضور منابع نور و مخازن عظیم حقیقت را در گستره حکمرانی خویش نداشته است؟

اگر دیدید مدعی دین داری هستید اما استکبار و استعمار و چپاولگران زمانه از شما احساس خطر نمی کنند بدانید با منش و تفکر ائمه فرسنگ ها فاصله دارید.

علت حمله سیاه در سالهای گذشته به ساحت امام علی النقی علیه السلام و تخریب و هجو شخصیت این امام مظلوم را نیز می توان در همین جایگاه سازنده و شبکه نیابت و نقابت آن بزرگوار دانست که زمینه ساز تشکیلات ولایت فقیه در عصر غیبت بوده است.

و البته نمی شود کتمان کرد که دشمن می داند برای تقابل با نهضت عاشورا و عدالت علوی و فرهنگ انتظار توان هجمه مستقیم به ساحت اباعبدالله و علی بن ابی طالب و مهدی موعود علیهم السلام را با توجه به جایگاه آن سه بزرگوار دارا نبوده و هجو و تخریب را باید در ابتدا متوجه ائمه ای قرار دهد که ساحت اعتبار و معرفت آنان در اذهان مردم کمتر شناخته شده است.

اگر میخواهیم به اسلام و جبهه حق و مرام اهل بیت و مکتب شیعه و اندیشه عدالت، خدمتی کنیم در اشاعه معارف و منطق و تفکر ائمه مظلوم و غریبمان همتی مضاعف نشان دهیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پای درس علی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۱، ۰۶:۴۰ ب.ظ

از علی علیه السلام بپرسیم  ( با فتنه چه باید کرد ؟)

فهرست عناوین

     فتنه یعنی چه ؟

     چرا جامعه دچار فتنه می شود ؟

     رابطه فتنه با جنگ نرم چیست ؟

      چگونه زمینه فتنه را از بین ببریم ؟

     فتنه چه ویژگی هایی دارد ؟

    چه کسانی چشم فتنه را کور می کنند ؟

    چگونه با فتنه ها مقابله کنیم ؟

    بدترین فتنه چیست ؟

  چگونه می توان جبهه حق را شناخت ؟

  تکلیف مسئولانی که شبهه دارند چیست ؟

 سرنوشت فتنه و فتنه گران چه خواهد شد ؟

 حق گرایی از نگاه مولای متقیان چه ضرورتی دارد ؟

 

از علی ( علیه السلام ) بپرسیم . . . !

با فتنه چه باید کرد ؟

سید حمید مشتاقی نیا

1

مقدمه

نهج البلاغه مولا علی علیه السلام ، کتاب جامعی برای اداره امور جامعه اسلامی است .

جمهوری اسلامی ، در بیش از سه دهه از عمر خود با فراز و نشیب های ریز و درشتی مواجه بوده است . در ادبیات سیاسی ایران اسلامی ، مفاهیمی چون جنگ ، کودتا ، تجزیه طلبی ، ترور ، تحریم سیاسی ، محاصره اقتصادی ، تهاجم فرهنگی و . . . تنها بخشی از چالش هایی است که نظام مردمی ایران را با خود درگیر ساخته است . تجربیات زمامداری امام عدالت ، نسخه نجات بخش تقابل با همه این معضلات است . این اواخر هم که " فتنه " به جدیدترین ابزار دشمنان اسلام برای هدم تنها حاکمیت شیعی در جهان استبداد زده تبدیل شده است .

تأملی کوتاه و گویا در کلمات مولای غریبان ، نسخه کاربردی امت اسلام برای جریان شناسی فتنه و شیوه رویارویی با این پدیده نفاق آلود است . در این مقال نهایت اهتمام در اختصار و حذف مطالب غیرضروری به کار بسته شده است .

 

2

فتنه یعنی چه ؟

آن چه که از مجموع فرمایشات حضرت علی علیه السلام درباره فتنه استنباط می شود بین معنای فتنه و مفهوم شبهه ، ارتباطی مستقیم وجود دارد . یعنی ظهور فتنه در گرو وجود شبهه است .

خطبه 50

" . . . پس اگر باطل با حق مخلوط نمی شد ، بر طالبان حق پوشیده نمی ماند ، و اگر حق از باطل جدا و خالص می گشت زبان دشمنان قطع می گردید . اما قسمتی از حق و قسمتی از باطل را می گیرند و به هم می آمیزند . آن جاست که شیطان بر دوستان خود چیره می گردد و تنها آنان که مشمول لطف و رحمت پروردگارند نجات خواهند یافت . "

آن چه که از این کلام به دست می آید این است که هر گاه فضای جامعه با غبار شبهات آلوده شود ، شرایط برای مانور دشمنان مساعد خواهد شد . در این خصوص ناگفته پیداست که دلسوزان جامعه ، همواره باید درصدد روشنگری و تبیین حقایق باشند .

یک پرسش هم مطرح می شود . چه کسانی مشمول رحمت و لطف پروردگار قرار خواهند گرفت ؟ پاسخ این پرسش را در ادامه مطالب خواهید خواند . انشاءلله .

 

3

چرا جامعه دچار فتنه می شود ؟

درست چند خط قبل از مطلبی که در صفحه پیش خواندید ، یعنی همان خطبه پنجاه ، مولا علی علیه السلام ، بی توجهی به دستورات اسلام و منابع دین را منشأ بروز فتنه معرفی می نماید .

خطبه 50

" . . . همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها ، هوا پرستی و بدعت گذاری در احکام آسمانی است . نو آوری هایی که قرآن با آن مخالف است و گروهی با این دو انحراف بر گروه دیگر سلطه و ولایت یابند که برخلاف دین خداست . . .  "

هواپرستی و بدعت گذاری ، دو آسیب جدی برای جامعه اسلامی است که به زبان امروز می توان تعابیری چون خودخواهی ، زیاده طلبی ، باندبازی ، روشنفکری و . . . را برای دو مفهوم بیان شده در نظر گرفت .

آن چه که مهم است این نکته است که حرکت در چارچوب آموزه های دین ، با فتنه انگیزی ، منافات دارد . از این رو نمی توان فتنه را به دو مفهوم حق و باطل تقسیم کرد . فتنه در تقابل با حق قرار دارد ، پدیده ای منفی تلقی شده و تولد آن در بستر هوای نفس ، التقاط و ایده پردازی های تجددطلبانه و مغایر با مبانی دین شکل می گیرد .

 

4

رابطه فتنه با جنگ نرم چیست ؟

اگر چه ممکن است صورت بیرونی فتنه ، بعد از مدتی در قالب میدانی و خشن رخ بنمایاند اما شروع و شیوع آن در بدو امر ، نامحسوس و دور از حساسیت است . آن گونه که شاید جز افراد هوشمند و اهل تحلیل ، کسی نسبت به حرکت نرم فتنه در جامعه واکنشی نشان ندهد .

خطبه 93

" . . . فتنه ها آن گاه که روی آورند با حق شباهت دارند و چون پشت کنند حقیقت چنان که هست نشان داده می شود . فتنه ها چون می آیند شناخته نمی شوند و چون می گذرند شناخته می شوند . . . "

نگاهی به تاریخچه بسیاری از فتنه ها این مطلب را تأیید می کند . اگر چه با اتمام هر فتنه و تبیین حقایق ، بسیاری از مردم به لعن و برائت از عوامل فتنه مبادرت می ورزند اما بررسی مواضع آنان در ابتدای ظهور فتنه ، نشان می دهد که اغلب از شناخت آن ناتوان بوده و گاه مجذوب ظاهر فریبنده آن شده اند .

خطبه 151

" . . . فتنه هایی که از رهگذرهای ناپیدا آشکار گردد و به زشتی و رسوایی گراید آغازش چون دوران جوانی پر قدرت و زیبا و آثارش چون آثار باقیمانده بر سنگ های سخت ، زشت و دیرپاست که ستمکاران آن را با عهدی که با یکدیگر دارند به ارث می برند . . . "

5

چگونه از وقوع فتنه پیشگیری کنیم ؟

فتنه در جامعه اسلامی ، به معنی اشاعه اسلام دروغین است . طبیعی است که رواج فتنه در جامعه ، مستلزم آمادگی عمومی برای پذیرش فضای آلوده به شبهه و نفاق است . این آمادگی به معنای رخوت جامعه در پافشاری بر اصول مذهبی و باورهای دینی و بی انگیزه بودن مردم نسبت به صیانت از حقایق و مبانی اعتقادی می باشد . امیرالمومنین علی علیه السلام زمینه ظهور و تقویت فتنه را در پیدایش معضلی می داند که امام حسین علیه السلام نیز چند سال بعد در مصاف با لشکر عمر سعد ، حقیقت گریزی آن جماعت را در همان پدیده تعریف می نمایند :

خطبه 151

. . . پس سعی کنید که شما پرچم فتنه ها و نشانه های بدعت ها نباشید و آن چه را که پیوند امت اسلامی بدان استوار و پایه های طاعت بر آن پایدار است بر خود لازم شمارید و بر خدا ستمدیده وارد شوید نه ستمگر . و از گرفتار شدن به دام های شیطان و قرار گرفتن در وادی دشمنی ها بپرهیزید و لقمه های حرام به شکم خود راه ندهید  . . .

خطبه 187

ای مردم ! مهار بار سنگین گناهان را رها کنید و امام خود را تنها مگذارید ، که در آینده خود را سرزنش می کنید . خود را در آتش فتنه ای که پیشاپیش افروخته اید نیفکنید . راه خود گیرید و از راهی که به سوی فتنه ها کشانده می شود دوری کنید . به جانم سوگند مومن در شعله آن فتنه ها نابود می شود اما مدعیان دروغین اسلام در امان خواهند بود !

6

فتنه چه ویژگی هایی دارد ؟

فتنه فضایی تیره و تار را به دنبال دارد که ستمگران را توان میدان داری می بخشد ، یقین ها را از بین برده و فریب خوردگان فتنه و آنان که ایمان محکمی ندارند را به ورطه توجیه گری می اندازد . بیان جامع ویژگی های فتنه از زبان امام مظلوم شیعه بسیار شنیدنی است :

خطبه 156

. . . پیامبر خدا (ص) فرمود : ای علی ! همانا این مردم به زودی با اموالشان دچار فتنه و آزمایش می شوند و در دینداری بر خدا منّت می گذارند با این حال انتظار رحمت او را دارند و از قدرت و خشم خدا خود را ایمن می پندارند ، حرام خدا را به شهادت دروغین و هوس های غفلت زا ، حلال می کنند . شراب را به بهانه این که " آب انگور " است و رشوه را که " هدیه " است و ربا را که " نوعی معامله " است حلال می شمارند !

گفتم ای رسول خدا در آن زمان مردم را در چه پایه ای بدانم ؟ آیا در پایه ارتداد یا فتنه و آزمایش ؟ پاسخ فرمود : در پایه ای از فتنه و آزمایش .

خطبه 151

. . . افکار و اندیشه ها به هنگام هجوم فتنه ها پراکنده و عقاید پس از آشکار شدنشان به شک و تردید دچار می گردد . آن کس که به مقابله با فتنه ها برخیزد کمرش را می شکند و کسی که در فرو نشاندن آن تلاش می کند او را در هم می کوبد . در این میان فتنه جویان چونان گورخران ، یکدیگر را گاز می گیرند و رشته های سعادت و آیین محکم شده شان لرزان می گردد و حقیقت امر ، پنهان می ماند . حکمت و دانش کاهش می یابد ، ستمگران به سخن می آیند و بیابان نشین ها را در هم می کوبند و با سینه مرکب های ستم ، آنها را خرد می نمایند . تک روان در غبار آن فتنه ها نابود می گردند و سواران با قدرت در آن به هلاکت می رسند . فتنه ها با تلخی خواسته ها وارد می شود و خون های تازه را می دوشد ، نشانه های دین را خراب و یقین را از بین می برد .

7

چه کسانی چشم فتنه را کور می کنند ؟

خطبه 102

" . . . فتنه هایی چون تاریکی شب که نیرویی نمی تواند برابر آن بایستد و کسی نتواند پرچم های آن را پایین کشد به سوی شما می آید چونان شتری که مهار شده و جهاز بر پشت آن نهاده و ساربان آن را کشانده و به سرعت می راند . فتنه جویان کسانی هستند که ضربات آنها شدید و غارتری آنان اندک است .

مردمی با آنان جهاد می کنند که در چشم متکبران ، خوار و در روی زمین گمنام و در آسمان ها معروفند  . . . "

از فحوای کلام امام بر می آید که اتاق فکر فتنه ، مغرورانه به برنامه ریزی برای تداوم فتنه جویی ها می پردازد غافل از آن که برخلاف محاسبات مادی و ظاهری آنان ، افرادی گمنام که از اقشار معمولی جامعه هستند بساط فتنه را در هم خواهند پیچید . این بیان ، تحقق همان وعده الهی را نوید می دهد که  " و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین "

شاید منظور از شدت ضربات فتنه جویان در قیاس با غارتگری آنان ، عمق فاجعه ای است که در ذهن و باور مردم ایجاد می شود . اگر چه فتنه بعد از مدتی از بین می رود اما چه بسا تأثیر ابهامات و سیاه نمایی های آنان تا مدت ها بر رفتار و افکار بخش هایی از جامعه قابل مشاهده باشد .

تشبیه فتنه به تاریکی شب ، صحه و تأکید بر دشواری تشخیص حق از باطل است که نیازمند تابش نور حقیقت برای زدودن شبهات می باشد .

خطبه 150

" . . . سپس گروهی برای در هم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند و چونان شمشیرها صیقل می خورند ، دیده هاشان با قرآن روشنایی گیرد و در گوش هاشان تفسیر قرآن طنین افکند و در صبحگاهان و شامگاهان جام های حکمت سر می کشند . . . شمشیرها در راه خدا کشیدند و بینش های خود را بر شمشیر نشاندند . . . "

کسانی که به جهاد با فتنه گران می پردازند باید بر مبنای بصیرت و ایمان اقدام نمایند . خاصیت فتنه ایجاد تردید است . بنابراین کسانی باید پا در راه مبارزه با آن بردارند که از پشتوانه معنوی و عقبه ایدئولوژیک مستحکمی برخوردار باشند تا نه تنها خود در این مسیر دچار سستی نشوند بلکه با زدودن غبار شبهات و توضیح حقایق ، افرادی که دچار اشتباه شده اند را نیز به سوی حقیقت رهنمون شوند . در این صورت به یاری خدا چشم فتنه را کور خواهند ساخت . 

 

8

چگونه باید در مقابل فتنه ها ایستاد ؟

خطبه 5

ای مردم ! امواج فتنه ها را با کشتی های نجات در هم بشکنید  . . .   " اشاره است به حدیث معروف پیامبر (ص) که فرمود : مَثَل اهل بیت من همانند کشتی نجات است ."

لازمه عمل به این حدیث شریف ، دانایی و شناخت سیره اهل بیت و تأسی از رفتار آن بزرگان است . مومن به اهل بیت از اختلاف با برادران ایمانی خود پرهیز می کند .

خطبه 151

. . . در فتنه های در هم پیچیده ، به هنگام پیدایش نوزاد فتنه ها و آشکار شدن باطن آنها و برقرار شدن قطب و مدار آسیای آن با آگاهی قدم بردارید  . . .

در خطبه 150 نیز امیرمومنان در اوصاف مجاهدان با فتنه چنین فرموده اند : " . . . بینش های خود را بر شمشیر نشاندند . . . "

حکمت 1

در فتنه ها چونان شتر دو ساله باش ، نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی تا او را بدوشند .

کسی می تواند ادعا کند  به این سفارش مولا عمل نموده که فتنه گران نتوانسته باشند از او در راستای اهداف خود و بهره برداری کنند . با توجه به توصیه هایی که حضرت امیر در ضرورت برخورد با فتنه داشته و نیز اوصافی که در باره مجاهدان فتنه ستیز بر شمرده اند به طور قطع منظور از این حدیث ، سکوت و گوشه گیری نمی تواند باشد . چه این که عدم برائت از جریان فتنه به خصوص از سوی خواص ، دستمایه ای برای غبارآلوده تر شدن فضا و دشوارتر شدن تشخیص حق و باطل خواهد بود .

9

بدترین نوع فتنه چیست ؟

خطبه 93

" . . . آگاه باشید ! همانا ترسناک ترین فتنه ها در نظر من ، فتنه بنی امیه بر شماست . فتنه ای کور و ظلمانی که سلطه اش همه جا را فرا گرفته و بلای آن دامن گیر نیکوکاران است . هرکس که فتنه ها را بشناسد نگرانی و سختی آن  دامن گیرش گردد و هر کس که فتنه ها را نشناسد حادثه ای برای او رخ نخواهد داد .

به خدا سوگند بنی امیه بعد از من برای شما زمامداران بدی خواهند بود . آنان چونان شتر سرکشی که دست بر زمین کوبد و لگد زند و با دندان گاز گیرد و از دوشیدن شیر امتناع ورزد با شما چنین برخوردی دارند ، و از شما باقی نگذارند جز آن کس که برای آنها سودمند باشد یا آزاری بدانها نرساند . و بلای فرزندان امیه بر شما طولانی خواهد ماند چندان که یاری خواستن شما از ایشان چون یاری خواستن بنده باشد از مولای خویش یا تسلیم شده از پیشوای خود .

فتنه های بنی امیه پیاپی با چهره ای زشت و ترس آور و ظلمتی با تاریکی عصر جاهلیت بر شما فرود می آید . نه نور هدایتی در آن پیدا و نه پرچم نجاتی در آن روزگاران به چشم می خورد .

ما اهل بیت پیامبر (ص) ار آن فتنه ها در امانیم و مردم را بدان نمی خوانیم . سپس خدا فتنه های بنی امیه را نابود و از شما جدا خواهد ساخت . مانند جدا شدن پوست از گوشت که با دست قصابی انجام پذیرد . خدا با دست افرادی ، خواری و ذلت را به فرزندان امیه می چشاند که به سختی آنها را کنار می زنند و جام تلخ بلا و ناراحتی و مصیبت را در کامشان می ریزند و جز شمشیر چیزی به آنها نمی دهند و جز لباس ترس بر آنها نپوشانند .

در آن هنگام قریش دوست دارد آن چه در دنیاست بدهد تا یک بار مرا بنگرد گر چه لحظه ای کوتاه ( به اندازه کشتن شتری ) باشد ، تا با اصرار چیزی را بپذیرم که امروز پاره ای از آن را می خواهم نمی دهند . "

نگاهی اجمالی به شرایط جامعه اسلامی در دوران حاکمیت بنی امیه ، حقانیت کلام امام عدالت را روشن می سازد . فتنه بنی امیه ترسناک ترین فتنه هاست . مگر در آن دوران چه اتفاقی افتاد که علی علیه السلام این تعبیر تأمل برانگیز را برای حاکمیت بعد از خود به کار برد ؟ معاویه شخصیتی به ظاهر متدین و مقید به آداب شرعی داشت . کاخ سبز او فریبنده چشمان ظاهر بین مومنان ساده اندیش بود . تزویر او آن قدر پیچیده و عمیق بود که مسلمین را از تشخیص حق باز می داشت . کار به آن جا کشید که غربت و تنهایی حسن بن علی علیه السلام جام زهر صلح نامه را به جان او نوشاند . بسیاری از مردم و خواص جامعه گمان می کردند جنگ امام با معاویه جنگ قدرت است . تشبه بین حق و باطل ، نتیجه خدعه دستگاه معاویه در غبارآلود کردن فضای سیاسی جامعه بود . فتنه معاویه در واقع فتنه نفاق بود . نفاق را بد تر از کفر خوانده اند و آثارش را نیز بدتر از آن . انسان منافق خود را به تمام شعائر و ظواهر دین متعهد نشان می دهد در حالی که در باطن امر ، هیچ اعتقادی به راه و منش دین ندارد . تمیز حق از باطل در چنین شرایطی جز از عهده اهل بصیرت ساخته نیست . داوری بین جبهه ای که قران را بر سر نیزه دارد و جبهه ای که از فحوای کتاب خدا تبعیت می کند ، بزنگاه تشخیص شبهه از حقیقت و راستی است که شاید هر کسی از عهده آن به خوبی بر نیاید .  وقایع بعد از صلح امام حسن علیه السلام نمایانگر انحراف امت رسول الله از مسیر اسلام اصیل بود . تلخ ترین نتیجه این فتنه ، زمینه سازی برای به خاک و خون کشاندن قیام عاشورایی حسین بن علی علیه السلام است . جامعه اسلامی در اثر دنیا زدگی و غفلت از اولویت های دینی آن قدر دچار رخوت و پوچ گرایی شد که به رغم مشاهده ظلم و فساد دستگاه یزید پرچمدار حق را یاری نرساندند . بلاهای ناشی از انحراف جامعه اسلامی که با نفاق معاویه رسماً آغاز گردید تا سال های سال گریبان گیر مسلمین بود . استبداد کم نظیر عبدالملک مروان ها و حجاج بن یوسف ها و . . . ابعادی از این فتنه عظیم است .

کیست که نداند تا حق و باطل در گستره مفاهیم عالم خلقت وجود دارد شیوه های فتنه گرانه معاویه های تاریخ نیز استمرار خواهد داشت .

نکته دیگر که در فرمایش مولا به چشم می خورد قدرناشناسی و عدم تبعیت از امام بر حق ، جامعه را اسیر فتنه و فتنه گران خواهد ساخت و نتیجه ای جز پشیمانی به دنبال نخواهد داشت .

نیکوکاران فتنه را شناسایی می کنند و با این شناخت دیگر نمی دانند در برابر آن چه که بر جامعه می گذرد سکوت کنند . بنابراین آنان نیز رفتار و دچار زحمت می شوند .

بر اساس وعده حق ، این فتنه نیز با تمام بزرگی و هراسناکی از بین خواهد رفت و عاقبت فتنه گران هلاکت خواهد بود .

 

10

چگونه می توان جبهه حق را شناخت ؟

شاید با این پرسش مواجه شویم که در فضای غبار آلود وقتی دو طرف نزاع ادعای حقانیت داشته و به شعائر دینی تمسک می کنند از کجا باید فهمید جبهه حق کدام است ؟ پاسخ این سوال را باید در کلمات نورانی امام حق جست :

حکمت 262

حارث بن حوت نزد امام آمد و گفت : آیا چنین پنداری که من اصحاب جمل را گمراه می دانم ؟ چنین نیست . امام فرمود : ای حارث ! تو زیر پای خود را دیدی ، اما به پیرامونت نگاه نکردی ، پس سرگردان شدی ، تو حق را نشناختی تا بدانی که اهل حق چه کسانی می باشند ؟ و باطل را نیز نشناختی تا باطل گرایان را بدانی .

مشابه این کلام در عباراتی همچون ان الدین الله لایعرف بالرجال فاعرف الحق تعرف اهله نیز وجود دارد . ( مستدرک نهج البلاغه 159)

 شناخت اهل حق ربطی به چهره ها و افراد نداشته بلکه بستگی به شناخت حق و معیارهای آن دارد . شناختی که مستلزم آگاهی و بصیرت است . به طور مثال حارث به جای نگاه کردن به افرادی چون عایشه و برخی صحابه رسول (ص) در جنگ جمل باید به معیارهای دینی همچون عدالت و منع اسلام از باج خواهی و زیاده طلبی – حتی اگر از سوی سرشناس ترین خواص باشد – توجه می کرد . در این صورت راحت تر می توانست جبهه حق را تشخیص داده و ننگ تنها گذاشتن امام حق را به نام خود ثبت نکند .

11

تکلیف مسئولی که شبهه دارد ، چیست ؟

مسئولین یا به تعبیری خواص ، نقش مهمی را در سقوط یا نجات هر جامعه ایفا می نمایند . در زمان رویش فتنه ها و هجوم شبهات ، فرد مسئول باید درصدد رفع غبار از فضای جامعه باشد . اما اگر خواص جامعه ، خود نیز اسیر شبهات گردیده و در بزنگاه تقابل با فتنه ها نتوانند حق و باطل را تشخیص بدهند حتی اگر در ظاهر به صف فتنه گران نپیوندند با سکوت خود موجب استمرار فضای ناامن فکری در جامعه گردیده و مانع روشن شدن حقیقت و پیوستن مردم به جبهه حق می شوند .

در چنین حالتی وظیفه مسئولی که دچار شبهه شده و نتوانسته حق و باطل را از هم تشخیص بدهد چیست ؟ مردم و حاکمان در قبال چنین مسئولی چه تکلیفی را باید یاداور شوند ؟ علی علیه السلام تکلیف خواص اهل شبهه را روشن کرده است .

نامه 63

در آستانه جنگ جمل ، در سال 36 هجری به امام گزارش رسید که ابوموسی اشعری ، فرماندار کوفه ، مردم را برای پیوستن به امام باز می دارد . امام این نامه را نوشت :

" از بنده خدا علی امیرمؤمنان به عبدالله بن قیس ( ابوموسی اشعری ) پس از ستایش پروردگار ودرود !

سخنی از تو به من رسیده که هم به سود و هم به زیان تواست ، چون فرستاده من پیش تو آید . دامن همت به کمر زن ، کمرت را برای جنگ محکم ببند و از سوراخ خود بیرون آی و مردم را برای جنگ بسیج کن . اگر حق را در من دیدی بپذیر و اگر دو  دل ماندی کناره گیر . به خدا سوگند ! هر جا که باشی تو را بیاورند و به حال خویش رها نکنند تا گوشت و استخوان تر و خشکت در هم ریزد و در کنار زدنت از حکومت شتاب کنند ، چنان که از پیش روی خود همان گونه بترسی که از پشت سرت هراسناکی .

حوادث جاری کشور آن چنان آسان نیست که تو فکر می کنی ، بلکه حادثه بسیار بزرگی است که باید بر مرکبش سوار شد و سختی های آن را هموار کرد و پیمودن راه های سخت و کوهستانی آن را آسان کرد . پس فکرت را به کار گیر و مالک کار خویش باش و سهم و بهره ات را بردار . اگر همراهی با ما را خوش نداری کناره گیر ، بی آن که مورد ستایش قرار گیری یا رستگار شوی که سزاوار است تو در خواب باشی و دیگران مسئولیت های تو را بر آورند و از تو نپرسند که کجا هستی و به کجا رفته ای !

به خدا سوگند ! این راه حق است و به دست مرد حق انجام می گیرد و باکی ندارم که خدانشناسان چه می کنند . با درود . "

ابوموسی اشعری یا همان عبدالله بن قیس در فتح مکه مسلمان شد و از طرف عمر ، فرماندار بصره و در زمان عثمان فرماندار کوفه شد . در آستانه جنگ جمل ، عایشه نامه ای برای او فرستاد و او را به سوی گروه خود جذب کرد . وقتی نامه امام به کوفه رسید مردم را بر ضد امام تحریک می کرد و در میان کوفیان اختلاف ایجاد کرد که امام این نامه را به او نوشت . آن گاه مالک اشتر و امام حسن علیه السلام به کوفه رفتند ، برای مردم سخنرانی کردند ، ابوموسی با حضرت امام حسن علیه السلام نزاع و مجادله می کرد که مالک بر سر او فریاد زد و گفت از دارالاماره خارج شو ! او یک شب مهلت خواست و بیرون رفت . از آن پس کوفیان متحد شده و 12 هزار نفر به یاری امام شتافتند .

نکته ای که در این جا باید مورد توجه قرار بگیرد این است که امام اگر چه فرد را در انتخاب راهش آزاد می گذارد اما به همان فرد به عنوان یک شخصیت حقوقی و یک مسئول در حکومت اسلامی دستور می دهد که اگر در تشخیص حق دو دل هستی ، از این منصب کناره بگیر . باید دقت داشت که امام نمی فرماید " اگر با من مخالفی " بلکه می فرماید اگر شک داری ؛ یعنی حتی افراد دو دل هم حق حضور در مصدر امور جامعه اسلامی را دارا نیستند و به طور طبیعی از مقام خود عزل می گردند .

خطبه 5

" . . . ای مردم ! امواج فتنه ها را با کشتی های نجات در هم بشکنید و از راه اختلاف و پراکندگی بپرهیزید و تاج های فخر و برتری جویی را بر زمین نهید . رستگار شد آن کس که با یاران به پا خاست ، یا کناره گیری نمود و مردم را آسوده گذاشت . . . "

12

سرنوشت فتنه و فتنه گران چه خواهد شد ؟

خطبه 150

" . . . گروهی در فتنه ها آسودند و گروهی دست به حمله و پیکار با فسادگران زدند و با شکیبایی که داشتند بر خدا منّت ننهادند و جان دادن در راه خدا را بزرگ نشمردند تا آن جا که اراده الهی به پایان دوران جاهلیت موافق شد ، شمشیرها در راه خدا کشیدند و بینش های خود را بر شمشیر ها نشاندند و طاعت پروردگار خود را پذیرفتند و فرمان پند دهنده خود را شنیدند و در پیروزی و سربلندی زیستند  . . . "

سرنوشت فتنه ، چیزی جز شکست نیست . پیروزی از آن مجاهدان راه خداست ؛ اما نصرت الهی منوط به مقدمه ای است که عبارت است از شکیبایی در راه خدا و تمسک به ایمان و بصیرت .

از این عبارت همچنین باید این استفاده را برد که سکوت در برابر اصحاب فتنه جایز نبوده و باید به جهاد و پیکار علمی و عملی با آنان پرداخت .

اما سرنوشت سران فتنه نیز از زبان امام علی علیه السلام شنیدنی است :

ابن ابی الحدید 20/308

کسی که فتنه ای برانگیزد ، خود خورنده آن است ( خود در آن افتد ) .

غررالحکم 2/ 241

هر که آتش آشوب را روشن کند ، خود هیزم آن باشد .

13

حق طلبی از نگاه مولای متقیان چه ضرورتی دارد ؟

بر مرکب حق سوار باش اگر چه مخالف خواست دلت باشد و آخرتت را به دنیایت مفروش . (غررالحکم 1/127)

برای رسیدن به حق در هر جا که باشد خود را به گرداب حوادث و سختی ها افکن . (دستور معالم الحکم 68)

حقی که زیان می رساند بهتر از باطلی است که خرسند می سازد . (غررالحکم 1/345)

بازگشتت به سوی حق گرچه به رنج افتی بهتر از راحتی تو در همراهی باطل است . (غررالحکم 2/39)

حق و باطل با هم جمع نمی گردند . ( غررالحکم 2/349)

(این مطلب را سال 88 نوشته بودم که در قالب جزوه در اختیار علاقمندان قرار گرفت)

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با مردم در یک طبقه باشید

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲ بهمن ۱۴۰۱، ۰۴:۴۰ ب.ظ

تصاویر مربوط به مراسم ترحیم پدر حاج حسین یکتا در مسجد شهرک غرب -که مبلهایش آن را شبیه کلیسا نموده- دیدم.

حاج حسین آدم بزرگ و پر توانی است

اما

اگر قرار است لیدر جریان انقلاب باشیم باید شبیه نیروهای انقلاب باشیم. تجمل گرایی، اشرافی گری، تبعیض و خودبرتر بینی و باندبازی آفت اندیشه ناب انقلاب است که بارها مورد تذکر مقام معظم رهبری قرار گرفته است.

هیچ یک از مراجع و بزرگان و مجاهدان جبهه حقیقی اسلام جز در مساجدی معمولی مجلس و محفل به راه نمی اندازند و تلاش دارند به سیاق مولای متقیان، شبیه مردم باشند. پول پاشی برای دکور موسسه فرهنگی، اینکه بگوییم شرط صلاحیت فرهنگی منوط به عضویت در فلان جمع خودمانی است، اینکه به ملت بگوییم با پای برهنه به قتلگاه شهدا بروند و خودمان با ماشین در آن سیر کنیم و... با داعیه نظام سازی و الگو برداری از سیرت شهدا که وصفی جز صداقت نداشته در تنافی است. 

حواسمان باشد سبک سنتی محافل مذهبی را دستخوش سلایق فردی و امیال درونی خویش نسازیم.

 

علی فروغی مدیر شبکه سه صدا و سیما در مراسم ختم پدر حسین یکتا

امیر احمدرضا پوردستان فرمانده سابق نیروزمینی ارتش در مراسم ختم پدر حسین یکتا

سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده قرارگاه فرهنگی اجتماعی بقیه‌الله (عج) در مراسم ختم پدر حسین یکتا

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

استالین انسان کبیر است یا حضرت علی؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۸ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۰۸ ق.ظ

Nima Yushij - Original.jpg

 

«از من می‌پرسند استالین انسان کبیر است یا حضرت علی (ع). هزار و چند سال گذشته است که بشریت به حضرت علی (ع) افتخار می کند. از استالین چند سال گذشته است، احمق ها نمی دانند تاریخ هم مثل انسان جوانی و پیری دارد، بگذار صد سال از استالین بگذرد.» و همچنین: «وقتی هزار سال از کسی خوب گفته شد، هرگز آن آدم در یک سال و یک ساعت از بین نمی‌رود. علی (ع) انسان کبیر است بعد از هزار سال باید دید آن که انسان کبیر اسم گرفته است بعد از دویست سال چه خواهد شد.»

(منبع: برگزیده آثار نیما به کوشش سیروس طاهباز، انتشارات بزرگ‌مهر).


من محب علی (ع) هستم

هر دانشمندی هر فهمیده‌ای هر فیلسوفی به هر عنوانی که اسلام را نشناخت و رفت زندگی را نشناخت و رفت.

لئون تولستوی چقدر میل داشت که قرآن را بیاموزد- در واقع لئون تولستوی با مفهومات چند قرن قبل از اسلام افکارش را برآورد کرد- من پیشوایان اسلام را احترام می‌گذارم، آن‌ها عملاً کسانی بوده‌اند. من نسبت به پیشوایان کنونی در شک و تردید هستم.

کسی که پیشوایان اسلام را مثل علی (ع) نشناخت پیشوایی را نشناخت. آن‌ها راست گفتند و راست عمل کردند.

یادداشتهای روزانه نیما یوشیج/ انتشارات مروارید به کوشش شراگیم یوشیج

 

از جمله اشعار نیما یوشیج در وصف مولا علی علیه السلام:


 

گفتی ثنای شاه ولایت نکرده‌ام
بیرون ز هر ستایش و حدّ ثنا علی‌ست
چونش ثنا کنم که ثنا کرده‌ی خداست
هر چند چون غلات نگویم: خدا علی‌ست
شاهان بسی به حوصله دارند مرتبت
لیکن چو نیک در نگری پادشاه علی‌ست
گر بگذری ز مرتبه‌ی کبریای حق
بر صدر دور زودگذر کبریا علی‌ست
بسیار حکم‌ها به خطامان رود، ولی
در حق آن که حکم رود بی‌خطا علی‌ست
گر بی‌خود و اگر بخود، اینم ثناش بس
در هر مقام بر لبم آوای یا علی‌ست

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دو امامی که دعایشان مستجاب نشد!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۷ آذر ۱۴۰۱، ۰۹:۵۴ ق.ظ

همه ائمه مستجاب الدعوة هستند. انسان کامل با وجودی که همه اجزایش متصل به خداست و واسطه فیض حق و بهانه لطف الهی است و شفیع عالم خلقت، اراده کند به غمزه چشمش آسمان ابری می شود و چشمه از دل سنگ سخت می جوشد و کویر سبزه زار می شود و محتضر شفا می یابد و شرّ و بلا به خیر و برکت بدل می شود و کرامت نامش حلّال مشکلات است چه برسد که خود دست دعا به سجاده عنایت حق بیاویزد و ...

تاریخ اسلام مشحون از ثبت صدها کرامت و اعجاز و عظمت خاندان عترت است که ولایت در تکوین را صورت مجسّم بخشیده و فراتر از خرق عادات، نور حقانیت آل الله را در بستر دگرگونی زمین و زمان و ترجمان انسانی آیه کُن فیکون تجلی داده؛ ولی

تنها یک بار این اتفاق افتاد که دعای دو امام اجابت نشد.

روزهای آخری که مادر در بستر بیماری، شمایل عروج و وصال به خود گرفته بود و هوای رفتن داشت، حسن و حسین بر مزار جدّ بزرگوارشان پناه برده  و درگاه خدا را آستان تضرّع و حاجت خویش و فرصت استجابت دعا برای شفای مادر جوانشان قرار دادند که اجابت نشد.

این سوی تر، مادر؛ اما - که آه دل سوخته اش هفت آسمان خدا را به رعشه می اندازد، که حجة الله علی الحجج است، که مرکز ثقل عصمت و مادر امامت است- دست به دعا بلند نموده و خسته از خلق، لقاء حق را طلب می کند و عزم سفر دارد. او مادرِ پدر نیز هست. قلب زخمی و دل گرفته اش شفای خود را در دیدار او می جوید.

رسول الله هم منتظر است. دستان مبارکش را از خاک آسمانی درگاه بهشت بیرون آورده تا امانتش را از علی تحویل بگیرد.

علی عدل و امانت، دارد قالب تهی می کند. او شرمسار جراحتی است که رخسار ودیعه رسول الله را نیلگون ساخته. امشب علی جان می دهد. او نه در سحرگاه مسجد کوفه که 25 سال قبل در شب ناتمام غسل معشوقه اش، در بیت نورانی اش که غزل سرای ملائک و معراج جبرائیل امین بود به شهادت رسید.

در کل تاریخ یک بار این اتفاق افتاد که دعای دو امام مستجاب نشد.

در طول تاریخ یک بار هم این اتفاق افتاد امام معصوم حرفی به دیگران بزند که خودش به آن عمل نکند. نه آن که نخواهد، که نتواند عمل کند.

نیمه های شب به یتیمان فاطمه سپرد در فراق مادر آهسته تر مویه کنند، صدا از خانه بیرون نرود. تا هنگام غسل، که ناگاه دست علی به برجستگی های بازوی کبود فاطمه خورد و بغض فروخفته اش ترک برداشت؛ دیگر کسی جلودار هق هق گریه های مولا نبود....

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا از جده ام حضرت زهرا هم نا امید شده اید؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۱، ۱۲:۱۲ ب.ظ

 

... من این حرفها را متوجه می شدم. تحمل این شرایط و این حرفها بسیار برایم سخت بود.

روزها گذشت تا اینکه یک روز با اشاره به مادرم گفتم: مرا رو به قبله بخوابان. دیگر از همه چیز خسته شده بودم. مدتی بود که سربار دیگران شده بودم.

با دلی شکسته، متوسل به مولا امیرالمومنین علیه السلام شدم. با گریه و با زبان بی زبانی به آقا عرض کردم: من خسته شده ام. یا شفای مرا از خدا بگیرید، یا از خدا بخواهید مرا از این دنیا ببرد.

با حالت عنابه و استغاثه خوابدیم. در عالم رویا دیدم، گوشه دیوار ترک برداشت و یک فرد نورانی سوار بر اسب وارد شد. ایشان چیزی شبیه نقاب بر صورت داشت.

با تعجب پرسیدم: شما چه کسی هستید؟

ایشان پرسید: شما چه کسی را خواسته بودی؟

گفتم: من مولا و سرورم حضرت علی بن ابی طالب امیرالمومنین علیه السلام را خواسته بودم.

گفت: من علی هستم.

رکاب اسبش را گرفتم و گفتم: شفای من را از خدا بگیرید. اگر خوب نمی شوم من را از دنیا ببرید. خسته شدم...

حضرت فرمود تو را شفا دادیم. اما باید به دیدار امام خمینی بروید.

به محض اینکه این کلام را شنیدم از خواب پریدم. تمام بدنم خیس عرق شده بود. نفس نفس می زدم.

فقط گریه می کردم. همه دور تخت من جمع شده بودند و می پرسیدند چی شده؟...

بعد از نیم ساعت متوجه شدند من خواب دیده ام. با چشم و ابرو عکس امام را نشان می دادم.1

++++++

آن روز وقتی در خدمت حضرت امام در قم بودیم، بحث پزشکان ایرانی و خارجی به میان آمد و بعد هم پدر ما گفت: همه آنها از درمان پسرم ناامید هستند.

حضرت امام مکثی کردند و فرمودند:

"خب از جده ام حضرت فاطمه زهرا هم ناامید شده اید؟ من قول می دهم که خوب شود. شما صبر کنید."

حضرت امام در این مدتی که با پدرم صحبت می کرد چایی را هم می زد. همین جور که چای را هم می زد، دقایقی هم بر آن دعا خواند. بعد استکان چای را از روی زمین برداشت و مقداری از آن را میل کرد. بعد با دست مبارکشان باقیمانده چای را به دهان غلامرضا نزدیک کرد و از او خواست چای بخورد.

غلامرضا نمی توانست چیزی بخورد. وقتی چای یا آب می خورد از اطراف دهانش به پایین می ریخت. آب دهانش و چای شُره می کرد و به پایین می ریخت.

حضرت امام دستمالی را از جیبش در آورد و لب های غلامرضا را تمیز  کرد. بعد به مادرم فرمودند: این قندها را بگیرید و همراهتان ببرید و بدهید به مریض های اسلام. اینها تبرک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.

مادرم قندان قند را برداشت و در گوشه چادرش خالی کرد و با خودش آورد.

پدرم از حضرت امام تشکر کردند و گفتند: ما اینجا نیامده بودیم تا شما را اذیت کنیم. ما آمده بودیم تا غلامرضا شما را از نزدیک زیارت کند.

زمان زیادی طول کشید تا از محضر امام مرخص شدیم. شاید نیم ساعت تا چهل دقیقه.

موقع خداحافظی دوباره حضرت امام فرمودند: "بروید و توسل کنید به جده ام حضرت فاطمه زهرا سلام الله. من به شما قول می دهم بچه شما خوب شود."

بعد از دیدار با حضرت امام، ما از قم به تهران برگشتیم. غلامرضا در منزل پدرم دوران نقاهت را می گذراند.

چند روز بعد از آن دیدار، سیزده رجب سال 1358 یعنی سالروز تولد حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام بود.

من متأهل بودم و از پدر و مادرم جدا زندگی می کردم. مادرم به مغازه سر کوچه ما زنگ زد و از صاحب مغازه خواست محمد عالی را بگویید بیاید با من صحبت کند.

شاگرد مغازه دوان دوان آمد و به من گفت: محمدآقا! مادرتان تلفن کرده و با شما کار دارد.

ترسیدم. با خودم گفتم: نکند که غلامرضا...

سریع آمدم. گوشی تلفن را گرفتم و به مادرم سلام کردم.

مادر با یک هیجان خاصی گفت: محمد! پا شو بیا که غلامرضا به صحبت افتاده و دارد حرف میزند. بیا که داداشت شفا گرفته ....

فوری به خانه پدرم آمدم و دیدم غلامرضا پشت سر هم می گوید: علی علی علی.2

1- شهید غلامرضا عالی

2- محمد عالی، برادر شهید

کتاب شب چهلم/ ص 65- 75/ انتشارات شهید ابراهیم هادی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

صبر کن، فاطمیه نزدیک است!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۳۸ ق.ظ

فاطمیه

 

آنهایی که حق دختر رسول الله را غصب نمودند، در کوچه های تنگ بنی هاشم مقابل چشم فرزندش حسن، سیلی به صورتش نواختند، در خانه اش را آتش زدند، بین در و دیوار، بازوی ورم کرده، میخ گداخته، سینه آخته، لگد به پهلو، طفل داخل شکم...

مادرمان بزرگان شما را حتی برای دلجویی به حضور نمی پذیرفت. رو ترش می کرد اسم آنها را می شنید و اعلام کرد که از آنها راضی نیست و نمی بخشدشان و وصیت کرد در تشییع پیکرش نیز لیاقت حضور نخواهند داشت. قبر مطهرش را از خشم و اعتراض به این ناجوانمردان مخفی نگاه داشت.

شما خالد بن ولید که مردی را کشت و کنار جنازه اش به همسر او تجاوز کرد، معاویه سگ صفت را که به زنان زیبارویی که شوهر داشتند هم رحم نمیکرد، صحابه و محترم و معصوم میشمارید و برای ما دم از حقوق زن می زنید؟!

فاطمیه دارد از راه می رسد. منطق فاطمه زهرا در مسجد مدینه مقابل چشم همه حضار، بی سوادی خلیفه اولتان و ناآشنایی اش با قرآن را برملا ساخت و او را بی آبرو نمود. منطق فاطمیه هم چشم فتنه را کور و باطن منافقان را رسوا خواهد کرد. صبر کن به زودی ندای یا زهرای بچه های حیدر کرار که همواره لرزه بر اندام دشمنان می اندخت این بار کاخهای عنکبوتی اهدایی سعودی خونخوار را بر سرتان ویران خواهد ساخت.

بر سر هر کوی و برزن به زودی اهتزاز پرچم مبارک یا فاطمه الزهرا، سند رسوایی تاریخی خناسان و غاصبان منبر و مکتب رسول الله خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مکتب علی کشتی تایتانیک نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۱:۴۸ ق.ظ

photo_2022-11-06_09-16-18_jdka.jpg

 

شاید خسته باشید، کسالت داشته باشید، سن و سالی ازتان گذشته باشد؛ اما آنهایی که پشت سرتان کیلومترها ایستاده اند و ساعتها سر پا هستند تا به سخنرانی گوش بدهند و در مراسم حضور داشته باشند و شکوه حماسه شان پشت دشمن را بلرزاند هم چه بسا پیر و بیمار و خسته و خواب آلود باشند.

اگر گمان کرده اید بابت جایگاهی که دارید محترم ترید و خونتان رنگین تر که واویلا در مکتبی که ان اکرمکم عندالله اتقاکم معیار شرافت انسانهاست بسی عقب مانده اید و در تحجر به سر می برید.

علی اینگونه نبود. حتی اگر عده ای از مردمش غذای خوب نداشتند غذای خوب نمی خورد جامه نو نمی پوشید تا شبیه ترین باشد به مردمی که پای حکومت او ایستاده اند و به مردان دین اعتماد کرده اند.

شهدا هم اینگونه نبودند. آب سرد نمینوشیدند، میوه نمی خوردند، غذایشان گرم و حسابی نبود، لباس نو نمی پوشیدند مگراینکه مطمئن شوند همه نیروهایشان به غذا و میوه و لباس و جای راحت دسترسی دارند.

اما شما نه شبیه علی هستید نه مثل شهدا.

بعضی هایتان که با حقوق نجومی و وام های کلان کم بهره و بالای شهر نشینی و ... خو گرفته اید و این تنعم و سفره رنگی را حق خود می دانید. تصورتان از انقلابی بودن شعار انقلابی دادن است  و شرکت در راهپیمایی ها و صندوق رای و فیش حقوقی تپل و حکم مسئولیت و میز لوکس ریاست؛ نه زندگی انقلابی.

جنگ باشد شما نیستید، فتنه بشود نه شما نه فرزندانتان که یک کدامشان طعم فقر و بیکاری و محرومیت و مدرسه دولتی را نچشیده حضور ندارند، ولی در راهپیمایی ها و نمازجمعه ها همیشه صف اول هستید و اگر دهها هزار نفر سر پا بایستند شما باید روی صندلی بنشینید و ادعایتان هم بشود که راه علی را پی گرفته اید و البته عدالتخواهی را مشکل اول کشور و دسیسه مخرّب دشمن معرفی کنید. معضلی به نام شکاف طبقاتی از همین خوی خودبرتر بینی های طلحه و زبیری شکل گرفت و آه از نهاد مردم بلند کرد و به گسلی برای میدان داری و ماهیگیری دشمن بدل شد.

یک چیز را به شما بگویم اگر این مملکت تا کنون عطر ولایت علی را داشته و مکتب حسین در آن درخشیده نه به حُسن تدبیر و ملک و ریاست و خدم وحشم و برنامه های راهبردی و فرهنگی نفتی شماست که به برکت زلالی خون سرخ شهدا و دعای دل سوخته پدران و مادران شهدا از گزند حوادث در امان مانده است.

اگر از این فتنه جنسی اوباش خودباخته غرب هم به سلامت عبور میکنیم به برکت مظلومیت آرمان علی وردی و سید روح الله عجمیان و شهدای شاهچراغ و تک تک بچه بسیجی های بی ادعایی است که سهمشان از سفره انقلاب جز جام می عشق مولا و خون دل غربت اندیشه انقلاب و پیکر خونین فدایی مکتب ثارالله نبوده است.

این را خوب توی گوشتان فرو کنید این مردم نه برای حمایت از شما که برای دفاع از حریم تفکر اسلام ناب و صیانت از شعائر مکتب وحی و پاسداشت خون شهداست که باز هم پا به میدان جهاد و رشادت نهاده اند.

عکس/ منزل شهید مدافع امنیت «سید روح‌الله عجمیان»

  • سیدحمید مشتاقی نیا

و کرامتنا الشهاده

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۷:۵۹ ب.ظ

باب مدینه علم بود

پیشتاز عمل 

یگانه اخلاص

و جهاد

و ایثار

و عدالت

و...

همه چیز تمام بود

اما

شمشیر خصم که بر فرقش نشست و رایحه شهادت که به مشامش رسید بانگ برآورد:

به خدای کعبه رستگار شدم.

شهادت هنر مردان خداست؛ اللهم ارزقنا.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برائت از دشمن علی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۰۸ ق.ظ

 

"جان ما همواره سپر سنی ها بوده است" شهید حاج قاسم سلیمانی

 

 

از دشمن علی باید برائت جست. دشمن حقیقی علی کسی است که مرام و مکتب علی را زیر پا گذاشته و ظلم را جای عدل می نشاند؛ فقر و فساد را برای استثمار ملت ها در جهان می گستراند، دستش به خون آزادی خواهان عالم آغشته است، ملت ها را غارت می کند و جز تباهی و بدبختی و آتش و خون ارمغانی به همراه ندارد.

دشمن علی کسی است که قاسم سلیمانی را در محراب حق و عدالت ترور کرد، نه آن کسی که دوشادوش حاج قاسم ایستاد و در دفاع از مظلوم به مرام علی عمل کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کرونای مسلمین، دوستی علی و یزیدیان انتقاد گریز!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۳۴ ب.ظ

از شما دعوت می کنم این سه فایل تصویری یک دقیقه ای را مشاهده کنید:

 

اگر مسلمانان کرونا نگیرند چه اتفاقی می افتد؟

#اشکآتش #سیدحمیدمشتاقینیا #کرونا #ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها #گاهی دعاهایمان انگونه که میخواهیم مستجاب میشود #چرا ادمهای خوب میمیرند؟!

https://www.instagram.com/p/CEGxC1QFm7w/?igshid=1h9c7fsg5tn76

 

#توهین به عالم اهل سنت که عیدغدیر را تبریک گفته بود #اشکآتش  #سیدحمیدمشتاقینیا #وحدت شیعه و سنی حول محورعلی علیه السلام #عیدغدیر #حتی اگر ولایت به معنی دوستی_باشد

https://www.instagram.com/p/CEJsDwOF_DZ/?igshid=sfbe4vfaqs18

 

#قبلا هفته اول محرم هفته امربه معروف ونهی ازمنکر بود! #یزیدیها طاقت انتقاد ندارند #اشکآتش #سیدحمیدمشتاقی_نیا

https://www.instagram.com/p/CEJs6IwlDdu/?igshid=rvdx2838fcbl

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روایت ناقص از عدل علی علیه السلام

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۱۴ ب.ظ

حکومت عدل علی (ع)

 

این روزها بحث داغی در فضای مجازی شکل گرفته پیرامون رویکرد امام علی علیه السلام به مقوله عدالت و دعوای بین مصلحت گرایی و حق طلبی. منشا برداشت دو طرف به نظر به سوء تفاهم نزدیک تر است. در یک دقیقه توضیحی اجمالی را تقدیم میکنم.

#اشکآتش #سیدحمیدمشتاقینیا #نهجالبلاغه #عدلعلی #تحریفدرعدالت #مصلحتگرایییاحقطلبی #جنجالبرسرعدالت

https://www.instagram.com/p/CD-vv-2JuhX/?igshid=5pb7r89po5pi

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عدالت بدون شوخی!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۱۴ ق.ظ

 

وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِکَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ. فَإنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً، وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَقُ.

 

عثمان خلیفه مسلمین بود که باشد، اشتباه کرد تاوانش را هم پس می دهد. علی علیه السلام در دومین روزحاکمیتش اعلام می دارد هر چه از اموال بیت المال که بر خلاف عدالت بین عده ای از خواص جامعه پخش شد را حتی اگر مهریه زنانشان شده باشد پس میگیرم. آبروی عثمان در تاریخ می رود که برود.

استثنایی هم ندارد که بگوییم شأن فلان آقا و بیتش حفظ بماند. چه کسی است که نداند آنهایی که سهم بیشتری از بیت المال برده و اکنون مخاطب عدل علی قرار گرفته اند نه مردم پاپتی بی کس و کار که از جمله خواص صاحب نفوذ و قدرت هستند؟

علی می داند عدالت، عمر حکومتش را کوتاه ساخته و جنگ های داخلی را دامن خواهد زد اما او حکومت را نه برای حکومت که برای اجرای عدالت معتبر می داند وگرنه پشیزی برای میز و منصب دنیا ارزش قائل نیست. ولایت با عدالت عجین است.

و اعلام می کند بی عدالتی اگر رواج پیدا نموده و به فرهنگ و باور عموم تبدیل شود حتی همانانی که چند باری در کش و قوس ناعدالتی ها طرفی بسته اند نیز متضرر خواهند شد. یا دیگری از راه رسیده و حقشان را پایمال می سازد یا شورش های مردمی شیرینی دنیا را به کامشان تلخ خواهد نمود. پس عدالت حتی اگر به ظاهر به نفع نورچشمی ها نباشد اما بهتر از ظلم و جور و بی عدالتی است که عمر تنعّم مادی شان را نیز کوتاه خواهد ساخت، آخرتشان که قطعا بر باد است.

برداشتی از خطبه15 نهج البلاغه

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این راه نا تمام!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۴۴ ب.ظ

 

همه امامان ما یا با شمشیر خصم و یا با سمّ و زهر کینه دشمن به شهادت رسیدند. علت بغض دشمن با پیشوایان دین هم به خاطر دعوای علمی و عرفانی نبود! ائمه ما از نظر علم و ادب و عرفان و ... سرآمد جوامع بودند؛ اما آن چه سبب دشمنی حکّام می شد وجه سیاسی شخصیت آن بزرگان بود.

حسین علیه السلام را به خاطر ارث و میراث ذبح ننموده و خاندان اطهرش را بر سر آن به اسارت نبرده اند! حسین برخاسته بود برای امر به معروف و نهی از منکر و احیای سیرت رسول اکرم(ص) که بر مذاق ظالمان خوش نیامد.  

تاب عدالت علی علیه السلام را نداشتند و سنّت او در عمل به اسلام راستین را با منافع خویش در تضاد می دانستند که بر ضدش جنگ ها راه انداخته و عاقبت فرق مبارکش را در سحرگاه مسجد کوفه شکافتند.

همه ائمه ما سیاسی بودند و کسی نمی تواند بگوید که من اهل بیت را دوست دارم؛ اما در سیاست دخالت نمی کنم! نمی شود عاشق علی بود و مرامش را بر نتافت. نمی شود ذکر حیدری گفت و در مقابل ظلم و بی عدالتی ساکت نشست.

امروز اگر علی علیه السلام حضورداشت آیا در مقابل توحش غاصبان قدس و بی پناهی کودکان مظلوم یمن و کشمیر و نیجریه و ... سکوت اختیار می کرد؟ اگر چنین بود که دیگر او را امام عدالتخواهان و رهبر مستضعفان جهان نمی خواندند.

حسین علیه السلام که بیعت مثل خودش را با مثل یزید جایز نمی دانست فراتر از محدوده زمان و مکان، راه ایستادگی در برابر حق کشی ها را ترسیم نمود تا حتی آن هندوی آزادی خواه نیز قیام در برابر ستم را به تبعیت از نهضت امام عاشوراییان تلقی نماید.

"کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً"1 خط و مشی ترسیمی علی علیه السلام برای همه رهروان حقیقی طریق عدالت در طول تاریخ است. هر که علی را قبول دارد و مرامش را می ستاید درد محرومان و مظلومان سراسر عالم را دغدغه خویش می داند.

روز قدس، روز بیعت با مسیر اهل بیت است. فرصتی است برای آن که نشان دهیم راه امامان خویش را مستدام دانسته و پیروی از مکتب علوی را محصور کلام و اشک و دعا و ادعا نمی دانیم.

1- نامه 47 نهج البلاغه

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آخرین جمله مولا چه بود؟

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۱۲ ب.ظ

 

آدم ها در آخرین لحظات عمرشان وقتی می دانند دیگر فرصتی ندارند مهمترین دغدغه هایشان را بر زبان می آورند. کسی که نگران اموالش است درباره آن توصیه های لازم را یادآور می شود. یا فردی که نگران فرزند و اهل و عیالش است دغدغه خود را درباره آنها بیان داشته و سفارش های لازم را به زبان می آورد.

آخرین جمله مولا علی علیه السلام که غمخوار مردم و پدر امت بوده و هست می تواند از این منظر جالب و مهم باشد.

نقل است مولای متقیان در آخرین لحظات عمر شریفش پیش از آن که شهادتین را بر زبان جاری ساخته و چشم از این دنیا فرو ببندد آیه 128 سوره نحل را بر زبان جاری ساخت1: "إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَالَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ"

 خدا با کسانى است که پروا داشته و نیکوکارند.

این آیه می تواند مهم ترین توصیه هادی امت و نسخه نجات بخش بشر برای تأمین سعادت دنیا و آخرت محسوب شود.

با خدا بودن و عمل به دین او در کنار خدمت و احسان به مردم، مکمل رشد معنوی و ایجاد جامعه انسانی و شرافتمندانه است.

خدا رحمت کند سید آزادگان، مرحوم سید علی اکبر ابوترابی را که در زمان اسارت در اردوگاه های مخوف حزب بعث و یا پس از آزادی هر جا که می خواست نصیحتی کند این عبارت را بیان می نمود: پاک باش و خدمتگذار.

ابعاد فردی و اجتماعی اسلام را می توان با همین جمله کوتاه به جهانیان شناساند. پاک باش یعنی خدا را عبادت کن و از گناه دور باش و حقی از دیگری ضایع نکن و خدمتگذار یعنی گره گشایی از کار خلق را اوج عرفان و بالاترین دستاویز قرب به خدا بدان. خودسازی و کمک به دیگران عصاره معارف مکتب وحی است.

1- بحار الانوار، ج 42، ص 292

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اومانیسم واقعی یعنی این!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۷:۴۲ ب.ظ

See the source image

 

اسلام اتفاقاً از همه مکاتب مادی و معنوی عالم، انسان دوست تر و انسان محورتر است. چون خدا اراده کرده همه جهان را به تسخیر بشر در آورد. "سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ" لقمان20

اشرف مخلوقات عالم باید صاحب همه کمالات مادی و معنوی عالم باشد، اگر خودش خودش را عقب نیندازد! انسان، حیوان نیست و ابعاد وجودش فقط در چارچوب بدن نمی گنجد. انسان برای آن که انسان شود و اشرف مخلوقات، باید به همه ویژگی های درون خود توجه نشان دهد. "عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ" (مائده105) به خودت بپرداز و حواست را جمع کن که معنای انسانیت را به بازی نگیری، بزرگ شوی و دنیا را زیر پای خودت ببینی.

اسلام آیین انسان محوری است و الگوی انسانیت را در سوره انسان به نیکی بیان می دارد: " وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا" آیه8  انسانِ انسان محور نه تنها لذایذ دنیا را فقط برای خودش نمی خواهد بلکه غذای سهم خودش را به آن نیاز دارد هم به دیگری می بخشد بی هیچ چشمداشت و توقع و منّتی. "إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا" آیه9

اگر آن قدر بزرگ شدی که برای خدا و بی آن که انتظار یک تشکر خشک و خالی را از دیگران داشته باشی، از آن چه که حق و نیاز خودت است بگذری و انسان دیگری را محور توجّهت قرار دهی، انسان حقیقی و "انسان محور واقعی" شده ای.

راستی دقت کرده اید خدا چه زیرکانه، در سوره ای که به نام انسان است، الگوی راستین انسانیت را معرفی کرده است؟! این آیه ها در شأن و وصف چه کسی نازل شده است؟

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت                    متحیّرم چه نامم شه ملک لافتی را

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برویم سر اصل مطلب!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۹:۰۷ ب.ظ

 

باب علوم عالَم بود؛ قبول

یگانه تقوا و دردانه عرفان بود، صحیح

شیر مردان روزگارش بود، درست

از کسی نمی ترسید

جنگاور بی نظیر

سجده ها و تهجدش بی مثال

آقای یک مملکت و حاکم سرزمین عرب

شهرت و ابهتش به جا

یار مظلومان و یتیمان

فکر و تدبیرش مثال زدنی

عدالتش شهره آفاق

و ....

همه صفات و ویژگی های او ارزشمند و ستودنی و یکتا

اما

اینها همه اش مقدمه است. اصل مطلب جای دیگری است.

آن هنگام که ضربت شمشیر خصم، فرق نازنینش را شکافت و رایحه شهادت را استشمام نمود، نفس راحتی کشید و سرود: به خدای کعبه رستگار شدم.

"جوان‌ها! برادرها! شهادت، مرگ تاجرانه و مرگ آدم‌های زرنگ است. این هدیه را خدا به چه کسی میدهد؟ خدا این هدیه را ارزان نمیدهد؛ به کسانی میدهد که در راه او مجاهدت کنند."1
1- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار خانواده‌های شهدای کرمان ۱۳۸۴/۲/۱۲

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عشق

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۱:۵۴ ق.ظ

 

عشق، درون مایه جان آدمی است. انسان تکامل طلب، خواسته یا ناخواسته عشق را دستاویزی برای ارتقای معنوی خویش می داند. به اعتراف تمامی بزرگان علم و اخلاق و عرفان، انسان منهای عشق جنازه ای بیش نیست که به اقتضای جسم خویش، تحرک دارد؛ چرا که زندگی بدون هدف، بی معناست و نیل به هدف، بدون عشق، ناممکن.

آن کس که عشق را به اشتباه یا غفلت در مجاری شهوانی خود می جوید نیز انگیزه ای جز تکامل ندارد؛ انگیزه ای که در بیراهه مجاز، گم شده است. عشق به مادیات و زر و زیور دنیا هم از این قاعده مستثنا نیست.

انسان پول پرست نیز در چنبره ظواهر، به دام افتاده و در توهم خویش، پول را معبر سعادت و کمال می پندارد.

ارتباط عشق با هدف، رابطه ای تلازمی است. تا عشق نباشد هدف، آن طور که باید محقق نمی شود. عشق، خود هدف ساز است. تلنگری است که انسان را به تعالی، فرا می خواند. اما هدف اگر روشن و آشکار نباشد چه بسا عشق را به سراشیب انحطاط سوق دهد. از این روست که عشق، خود نیازمند هدف است تا جهت گیری آن نقص نیابد. اعتقاد به هدف و نیل به مقصود، جنبش عشق را در گستره وجود آدمی دامن می زند.

آن چه که امروز به اعتراف همه ناظران، منشأ خیزش های مردمی در عرصه دفاع هشت ساله ملت ایران بوده، چیزی جز «اعتقاد عاشقانه» به قداست راه و هدف دین نمی باشد.

حس آرمان خواهی، عشقی را در وجود آنان شعله ور ساخت که سختی راه و مخاطرات جانبی آن، ذره ای از توان و اراده ایشان نکاست. نگاه مبارزان شیعه به جنگ، نه از زاویه خشونت و قتل و غارت بلکه از جنبه مذهبی و آرمانی پی ریزی شد. از این روست که در متن وقایع دفاع مقدس، ظرایفی عاطفی و عاشقانه به چشم می آید که نشان از نگرش کمال جویانه مردان جنگ دارد؛ مردانی که در تقابل نامأنوس تن و تانک، آمیزه ای از عشق و ایمان را به تصویر کشاندند.

در این میان رابطه عاشقانه با ائمه و پیشوایان دین، جنگ را جلوه ای پر شور و احساس می بخشید.

رابطه ای که به تناسب ظرفیت عاشق، دو سویه می گردید و درجه کمال او را افزایش می داد.

پدیده معنویت، عنصری است که انسان را در مقابل طوفان سهمگین حوادث پایدار می سازد.

بی تردید بالاترین وظیفه مبلغان فرهنگ ایثار و مقاومت، بسط و ترویج روح عشق و معرفت نسبت به اهل بیت علیهم السلام است. یادگاری که میراث استقامت اسطوره های این مرز و بوم شمرده می شود و حسّی مشترک که در فطرت تمامی انسان های نیک نهاد، نهفته است.

کور سویی از راه عشق همچنان درخشش دارد. تلألو آن، ستیغ فروزان خورشید را به کرنش وا می دارد. بلور قلب خویش را به دستان عشق بسپاریم. عشق، امانت دار خوبی است. جنگ، رخصتی بود برای تکامل انسان ها؛ برای آنان که در بازیافت فطرت خویش، حیاتی را برگزیدند که بر مدار عاشقی جریان داشت.

توفندگی روز و زهد شبانه، خلوص و گمنامی، محبت و غربت، عشق و مظلومیت، قاطعیت و تواضع و ... . انعکاسی است از این حقیقت شیرین، که در پس صفحات پوسیده تاریخ، علی بودن و علی وار زیستن کهنگی ندارد اگر چه بر مذاق تمدن خویش نیابد.

علی(ع) الگوی جوانان در همه نسل هاست و شهیدان، این طلایه داران فرهنگ سرخ تشیع، تاریخ را پس از قرن ها، در تأسی خویش به معارف والای اسلام علوی به حیرت کشاندند.

علی بودن و علی وار زیستن کهنگی ندارد؛ چونان که حق و حقیقت را فرسودگی نشاید.

جاده سرخ تشیع را اول بار، علی(ع) در محراب مسجد کوفه افتتاح کرد؛ امتداد آن از قتلگاه اصحاب عاشورا گذشت و در شنزارهای تفدیده جنوب و قله های یخ بسته غرب ایران تجلی دوباره یافت. سنگفرش سرخ آن تا ابد بوسه گاه قدوم نورانی مردان عشق خواهد بود. پس؛ هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله.

10/5/83

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جشن انسانیت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۸، ۰۸:۳۶ ق.ظ

 

علی حق پدری بر گردن ما دارد که پیامبر فرمود: انا و علی ابوا هذه الامه.

یتیم نوازی در اسلام بارها مورد سفارش قرار گرفته و بعد تأکید شده که بالاترین یتیمان امت کسانی هستند که راه هدایت را گم کرده اند.

فرزند باید رهرو راه پدر باشد.

همان طور که نجات دادن یک انسان از مرگ به منزله نجات کل بشریت است، هدایت یک نفر و نجات او از سیاهچاله های انحراف و انحطاط نیز به منزله هدایت همه بشریت تلقی شده است.

روز پدر مبارک برای همه آنانی که در عمل رهرو راه علی هستند و اسلام علوی را محبوس در صفحات نهج البلاغه نساخته اند.

روز پدر مبارک برای آنانی که دیگران را به راه حق فراخوانده و با ضلالت و گمراهی در ستیزند.

سیزده رجب را جشن بگیریم و عیدی بدهیم. بگذاریم این روز بزرگ که نماد حرکت جامعه به سمت رشد و رستگاری است در اذهان حک شده و در دل ها ماندگار شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا