اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۲۷۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عدالتخواهی» ثبت شده است

عدالت بدون شوخی!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۱۴ ق.ظ

 

وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِکَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ. فَإنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً، وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَقُ.

 

عثمان خلیفه مسلمین بود که باشد، اشتباه کرد تاوانش را هم پس می دهد. علی علیه السلام در دومین روزحاکمیتش اعلام می دارد هر چه از اموال بیت المال که بر خلاف عدالت بین عده ای از خواص جامعه پخش شد را حتی اگر مهریه زنانشان شده باشد پس میگیرم. آبروی عثمان در تاریخ می رود که برود.

استثنایی هم ندارد که بگوییم شأن فلان آقا و بیتش حفظ بماند. چه کسی است که نداند آنهایی که سهم بیشتری از بیت المال برده و اکنون مخاطب عدل علی قرار گرفته اند نه مردم پاپتی بی کس و کار که از جمله خواص صاحب نفوذ و قدرت هستند؟

علی می داند عدالت، عمر حکومتش را کوتاه ساخته و جنگ های داخلی را دامن خواهد زد اما او حکومت را نه برای حکومت که برای اجرای عدالت معتبر می داند وگرنه پشیزی برای میز و منصب دنیا ارزش قائل نیست. ولایت با عدالت عجین است.

و اعلام می کند بی عدالتی اگر رواج پیدا نموده و به فرهنگ و باور عموم تبدیل شود حتی همانانی که چند باری در کش و قوس ناعدالتی ها طرفی بسته اند نیز متضرر خواهند شد. یا دیگری از راه رسیده و حقشان را پایمال می سازد یا شورش های مردمی شیرینی دنیا را به کامشان تلخ خواهد نمود. پس عدالت حتی اگر به ظاهر به نفع نورچشمی ها نباشد اما بهتر از ظلم و جور و بی عدالتی است که عمر تنعّم مادی شان را نیز کوتاه خواهد ساخت، آخرتشان که قطعا بر باد است.

برداشتی از خطبه15 نهج البلاغه

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زنده باد آزادی!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۵:۰۷ ق.ظ

413b_photo_۲۰۲۰-۰۷-۱۳_۲۲-۵۰-۳۰.jpg

 

این را به گوش همه برسانید امر به معروف و نهی از منکر مترقی ترین اصل دینی و برتر از هر نوع جهادی است که اسلام آن را ضامن آزادی بیان دانسته و به عنوان الگوی فراگیر حاکمیت مردمسالاری دینی پیش روی آزادی خواهان جهان در همه عصرها قرار داده است.

امر به معروف یک رسالت دینی است که حق همه مردم شمرده می شود. این را اسلام بارها مورد تأکید قرار داده. اصل هشتم قانون اساسی هم موید آن است و مقام معظم رهبری نیز امر به معروف به خصوص در حوزه عملکرد مسئولان را وظیفه همگان شمرده است.

هر کس که گفت برای امر به معروف و نهی از منکر لسانی و قلمی نیاز به مجوز دارید حرف مفت می زند و خواسته یاناخواسته قصد دارد یک اصل مترقی دینی را مخدوش جلوه داده و نظام اسلامی را منحرف نشان بدهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سخنی با دادستان محترم بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۵:۰۸ ب.ظ

جناب آقای ملاکریمی با سلام و آرزوی توفیق 

1- ورود به عرصه مجازی و کنترل این درندشت بی کلانتر را درست از نقطه ای شروع کردید که حامیان شما ایستاده بودند و البته ایستاده‌اند. در این مدت جز بچه های حزب اللهی چه فرد یا طیفی در فضای رسانه به حمایت و تجلیل از عملکرد شما پرداخت که حالا داد بعضی مسئولان ضعیف را از همانان می ستانید؟(البته این طیف همچنان پشتیبان امثال شما که عملکرد انقلابی دارند خواهد بود)
تشخیص بین دوست و دشمن برای یک مقام قضایی نباید کار دشواری باشد.
2- اگر یک مسول قضایی آن قدر با فضای مجازی ناآشناست که هنوز نمی داند این محیط جولانگاه هرزه نگاران و معاندان و سرسپردگان فرهنگ غرب بوده و برخورد با کسانی را اولویت می پندارد که به انتقاد از مسئولان می پردازند اصلا صلاحیت قضاوت در این عرصه را دارا نیست.
3- مقام معظم رهبری امر به معروف و نهی از منکر به خصوص در حوزه #مسئولان را مورد تأکید قرار داده اند. ادبیات انقلاب اسلامی، مردم را ولی نعمت مسئولان می داند، بسیجی در وسط میدان است و آتش به اختیار و ... در فرهنگ دین "به تو چه" و "تو چه کاره هستی" نداریم. ما باید بیاییم و تفسیر اصل هشتم قانون اساسی را از شما یاد بگیریم.
4- اگر ناراحت نمی شوید مقام بسیجی را بالاتر از صاحب هر میز و مالک هر میزان فیش حقوقی می دانیم. بی تردید کسانی که برای دفاع از ارزش ها هزینه می دهند ارزش برتری نسبت به کسانی دارند که بابت دفاع از ارزش ها هزینه دریافت می کنند. اگر انتقاد از مسئولان مصداق تشویش اذهان عموم است ضربه زدن به پیکره نیروهای انقلاب و ایجاد سرخوردگی در آنان از سوی بعضی قضات نیز مصداق اتمّ این اتهام همه گیر به شمار می آید.
5- بعضی قضات در رفتاری قرون وسطایی به منظور برخورد با منتقدان در فضای مجازی معمولا از دو روش استفاده می کردند:
الف: ضبط وسایل ارتباطی فرد و خانواده او که قطعا مصداق نقض حریم خصوصی بوده و حسّ انتقام جویی و کینه را دامن می زده است.
ب: مسدود سازی کانال های شخصی که عملا هیچ نتیجه ای نداشته و با توجه به بی در و پیکر بودن فضای مجازی نه تنها محدودیت قلم و نشر را به دنبال نداشت بلکه در مواردی منجر به ظهور فیک نیوزها می گردید که کار را برای مسئولان گریزان از نقد، دشوارتر می ساخت.
6- اگر احیانا کسی به شما مشورت داده که برخورد با یکی دو نفر از بسیجی ها می تواند باعث شود که قلم ها غلاف شده و دیگر کسی متعرض شهردار و فرماندار و شورا و ... نشده و خواب خوش حضرات آشفته نمی شود، جسارتا اشتباه به عرضتان رسانده است.
7- خالی از لطف نیست یادآوری کنم بسیاری از نیروهای انقلابی شهر نسبت به عملکرد مسئولان ستاد مقابله با کرونا، فرماندار، کیومرث، غفار، تقوی فرد، حسن زاده، خورشیدی، بیژنی، شجاعیان و ... اعتراض دارند. حالا تکلیف چیست؟ مختصات فکری و ارادی نیروهای حزب اللهی بابل را با نکا مقایسه نکنید.
8- شاکی تراشی؟ برای حجیم سازی و شدت برخورد قضایی با منتقدین انقلابی باید رفت سراغ نهادها و قلقلکشان داد که یک برگ شکایت روی پرونده اضافه کنند؟! آقای رییسی در جریان این موضوع قرار دارد؟
9- همچنان شما را #دادستانی‌انقلابی و #پاک و #با‌اراده و #مردمی می دانیم که باید مراقب شور و مشورت غلط انداز خرس خاله ها و دایه های دلسوزتر از مادر و قبیله هزار فامیل باشید.
10- نیروهای انقلاب همه از یک خانواده هستند. ما به نصایح و رهنمودهای شما نیازمندیم، شما هم همچنین. زور همیشه کارساز نیست. تقابل درون خانوادگی مخلصین اسلام و انقلاب جز شادی دشمن چه ثمری می تواند داشته باشد؟

✅انجمن فعالان انقلابی فضای مجازی شهرستان بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نامه سرگشاده به آیت الله رییسی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۱ ب.ظ

bm1z_photo_2020-04-30_13-25-50.jpg

 

نامه تحول خواهانه ۵۰ روحانی و طلبه بسیجی و ولایتمدار ( که غالبا از طلایه داران عرصه مبارزه با فساد هستند) خطاب به رییس محترم و پر تلاش قوه قضاییه / اقدامی علیه تقلیل یا انحراف مطالبات از قوه قضاییه / امضا کنندگان نامه هیچکدام سلبریتی یا تحلیل گر دور از واقعیت نیستند و اکثرشان هزینه داده و مرکزیت جنبش ها و مجموعه های حوزوی و حزب اللهی در اقامه قسط هستند.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جناب حجت الاسلام و المسلمین رییسی دامت توفیقاته

مسئول محترم قوه قضاییه

سلام علیکم

با تبریک هفته قوه قضاییه به شما و تمامی همکارانتان و گرامی داشت یاد شهید آیت الله بهشتی و آرزوی دوام توفیق درعرصه اقامه قسط و مبارزه با فساد برای شما و دیگر اعضا و کارکنان و قضات قوه قضاییه.

 

مشاهده عزم جدی قوه قضاییه در مبارزه با فساد که حاصل هدایت های امام خامنه ای، تلاش های جبهه انقلاب اعم از مطالبه گران و آمران به معروف و ناهیان از منکر به خصوص جوانان انقلابی است ، می تواند با مجاهدت شما و دلسوزان قوه قضاییه در انطباق عملکرد و جهت گیری دستگاه قضا با مطالبات رهبر معظم انقلاب، موجب حرکت به سمت تحول در این قوه شود.

 

لذا با توجه به کم رونق شدن بازار صراحت های انقلابی و با هدف ترویج و نهادینه کردن مطالبه گری و در راستای تلاش جدی برای تحقق مطالبات امام خامنه ای که بخش اعظم آن در حکم انتساب جنابعالی مرقوم است ، در راستای تقویت شأن قضا در حکومت اسلامی، سرفصل های زیر خدمت شما و تأثیرگذاران و دغدغه مندان قوه قضاییه عرض می شود؛ و امیدواریم که انتقادات و پیشنهادات مطرح شده، به شرایط موجود کمک کرده و به دور از هیجانات و سطحی نگری ها، موجب تقویت روحیه عدم رضایت به وضع موجود گردد:

 

1. مطلب اول؛ بدون تعارف از آغاز مسئولیت جناب عالی تاکنون، عاملی نامعلوم سبب تقسیم مطالبه گران در نگاه مسئولان قوه به بچه های خوب و بچه های بد شده است و آن دسته از جوانان مومن و انقلابی وعدالت خواهان واقعی که از سال ها پیش نسبت به فساد و ظلم فریاد می زدند و سازش پذیرنبوده اند و شخصیت زده نمی شوند از جانب مدیران عالی قضایی، به پندار این مسئولان تحریم شده اند و افرادی که صرفا در سطح توانایی ها و یا انگیزه های فعلی قوه ، مطالباتی مطرح می کنند با اقبال قوه قضاییه رو به رو می شوند که این موضوع موجب تقلیل سطح مطالبات و تخدیر افکار و در نتیجه ادامه حیات باندهای قدرت و سرخوردگی بخش کم طاقت جامعه خواهد شد.

 

 به عنوان نمونه، تا کنون با وجود تاکیدات رهبر انقلاب مبنی بر لزوم انقلابی بودن حوزه و خط شکن بودن روحانیت در مقابله با فساد، برنامه ای از سوی جناب عالی درباره روحانیت انقلابی و مطالبه گران حوزوی ارائه نشده و حتی این اصل مهم در حد برگزاری جلسات مرسوم با این قشر، مورد توجه نبوده است!

 

عدم ارتباط با انقلابی های حوزه و غیر حوزه، برای مدیران قبل یک دستور بوده که ناشی از دلایلی مانند کانالیزه شدن رئیس قوه و شورای عالی قضا می باشد و برداشت ابتدایی آن است که با وجود گذشت این مدت از مسئولیت شما گویا این مطلب یعنی عدم ارتباط با بخش صریح و انقلابی جامعه با طیب خاطر شما عملی شده است.

 

اگر دقت کرده باشید حضرت آقا به گونه ای در مواضع رسمی شان از حزب الله (به تعبیر دشمنان اسلام تندروها) دفاع می کند که کسی جرئت سئایت و بدگویی از این جریان در پشت پرده به خود ندهد و این سیره امام المسلمین تاکنون مورد التفات مدیران عالی نظام نبوده است و کانه این گونه می پسندند که نهاد ها و محافظه کاران، مدیریتی نامرئی را بر سازمان تابع ایشان اعمال کنند و انتظار جریان حزب الله از شما تأسی به این سیره مبارک بوده و هست یعنی مشخصا به گونه ای صحبت نکنید که شما را خاکریزی نرم و قابل نفوذ برای حمله به جریان حزب الله تلقی کنند.

 

لذا درخواست و انتظار از شما، ایجاد و توسعه ی ارتباط مستمر با مطالبه گران به خصوص حوزویان است.

 

جناب آقای رئیسی

قشری از جامعه که مقهور تحلیل های شبه امنیتی یا خط بازی ها و محافظه کاری ها نمی شوند و تجربه انقلاب، نشان داده ولایت فقیه به سخت گیری ها و دقیق نگری های این بخش جامعه در ارزیابی عملکرد مسئولان، اطمینان دارد و برای ارزیابی عملکرد ها بیش از آنکه به گزارشات سفارشی یا ناقص اعتماد کنند به این بخش جامعه اعتماد دارند ، در خوش بینانه ترین حالت از جانب شما و مدیران فعلی دستگاه قضا مورد غفلت واقع شده اند و احساس می کنیم خناسانی که به ظاهر با دلسوزی از بدو انقلاب تاکنون بسیاری از خواص را حاشیه دار کرده اند و یا سبب شده اند توان بخش پاک این مدیران نسبت به انقلاب احتکار شود ، فعالیت خود را در زمان مسئولیت جنابعالی ادامه داده که انتساب مسئول حفاظت و اطلاعات قوه قضائیه که معارضه ی وی با حوزویان انقلابی و طلاب جوان شیاع دارد از این دست دلسوزی هاست.

و اگر چه این قماش در کوتاه مدت استاد کم کردن درد سرها نسبت به مدیران هستند، در بلند مدت موجب هزینه های سنگین برای نظام اسلامی می شوند.

 

‏2. جناب آقای رییسی، یکی از نگرانی های جدی این است که هرکجا فسادی رسانه ای می شود آنجا قوه قضاییه ورود بهتری دارد، یعنی صرف اطلاع پیدا کردن از فساد که باید مساوی با ورود قاطع دستگاه قضا باشد فعلا برای سازمان تحت امر شما کافی نیست یعنی معیار های اسلامی مانند سند ، مدرک ، بینه و... جای خود را به روش های غیر اسلامی داده اند، و وضعیتی به وجود آمده تا عده ای سلبریتی که حتی به مبانی اسلام اعتقاد ندارند و رسما عامل دشمن هستند از دستگاه قضا و دیگر نهاد ها باج گیری می کنند.

 

 یعنی هرکس رسانه ندارد (99درصد جامعه) طعم عدالت اسلامی را نمی چشد به ویژه در سطح شهرستان ها که غالبا فاقد رسانه هستند و همیشه فقط از خبرهای برخورد با فساد لذت می برند نه از برخورد با فساد در محل زندگی شان و واقعیتی که این افراد در شهرستان ها و نقاط خارج از پایتخت می بینند این است که غالب دادستان ها و رؤسای دادگستری در موارد فراوانی تحت تاثیر نمایندگان مجلس، ائمه جمعه ، فرماندارها و دیگر نهادها هستند.

 

لذا تحول دستگاه قضا مستلزم این است که نفس مطلع شدن از فساد برای شما کافی باشد و نهایتا رسانه به جای معیار، نقش ابزار را داشته باشد و نیز قضات و مسئولان قضایی در سطح کشور، هم استقلال داشته باشند وهم تحت نظارت و پاسخگو باشند.

 

‏3. نکته دیگر؛ تغییر گفتمان دستگاه قضا و خطرغلطیدن در فضای التقاط است که عمدتا ناشی از خروجی های مقایسه ای محیط های دانشگاهی است، رایج شدن تعابیری مانند سوت زنی، گزارش گران فساد و غیره به جای امربه معروف و نهی منکر، نظارت عمومی، عدالت خواهی، مبارزه با فساد باید مدیریت دستگاه قضائی را حساس و نگران کند و نیز به دلیل کم اطلاعی بخش متفکر قوه قضائیه و تاثیرگزاران از دیدگاه های امامت انقلاب موضوعاتی مانند هوشمندسازی به چشم جایگزینی برای روحیه حساسیت علیه فساد تلقی می شود و نقش ابزاری فناوری ها تبدیل به مبانی فکری می شود و به تبع آن مطالبات امام خامنه ای در اسلامی شدن جامعه، تبدیل شدن عدالتخواهی به فرهنگ عمومی، بالا رفتن خطر پذیری برای مبارزه با فساد در جامعه، مبارزه با روحیه نفاق و محافظه کاری و ترویج روحیه ی مطالبه گری و... کم رنگ شده و یا حتی ضد ارزش معرفی می شوند.

 

4- جناب آقای رئیسی علت مصونیت ائمه جمعه ، منصوبین ولی فقیه ، نهاد های حکومتی و انقلابی مانند سازمان اوقاف ، بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان امام ، مسئولان عالی رتبه قضائی ، مسئولان عالی رتبه وزارت اطلاعات ، مسئولان عالی رتبه سپاه و سازمان اطلاعات سپاه، اعضای دفتر رهبر انقلاب و نظائر آن در شکایات و دعاوی حقوقی چیست؟

بایستی روشی اتخاذ گردد که اعضای هیئت دولت، نمایندگان مجلس و سایر مسئولان در ارتکاب اعمال مجرمانه و فساد و درحین مسئولیت، مانند سایر مردم مقابل قانون و دستگاه قضا پاسخگو باشد؟

 

بنا بر کدام مبنا افراد تا پایان مسئولیت مصونیت دارند؟

 

در حالی که خودِ مسئولیت در اسلام یعنی در معرض پاسخگویی قرار گرفتن و موج مطالبه گری ها به زودی این قاعده های غیر اسلامی را برای همیشه به تاریخ می سپارد چه زیباست که هزینه این کار را قبول کنید و مقابل این خط انحرافی قاطعانه بایستید.

 

 در حالی که نص صریح قانون اساسی، قانون مجازات اسلامی، بیانات امام خمینی و امام خامنه‌ای خلاف مصونیت مسئولین می باشد، به کرات دیده شده که شخصی از یک امام جمعه یا سردار سپاه یا یک مقام امنیتی شکایت می کند اما کمترین اعتناء به این شکایت نمی شود و همین فعل دشمن شاد کن که خود از مصادیق آشکار فساد است سبب هجمه ها و شبهه پراکنی های جریان بی مبنا ، التقاطی و بی طاقت علیه ساحت مقدس ولی فقیه شده است و خروجی این نگاه ظالمانه بدون تردید دشمنی با انقلاب و نظام اسلامی می باشد، همه می دانیم که این کار به خاطر خلاء قانونی یا ضعف قانون نیست بلکه بعکس خود قانون شکنی وعمل خلاف قانون است و سبب فساد گسترده و فراگیر در میان کارگزاران شده است که اگر مبارزات رهبر انقلاب نبود تبدیل به فساد سیستمی هم می شد.

 

 اینکه اغلب طرفداران انقلاب به این فضای غیر قانونی عادت کرده و به خاطر سطحی نگری ها از آن خوشحالند یا آن را خلاف و منکر نمی دانند جای خوش حالی ندارد بلکه اگر کسی دلسوز انقلاب و ولایت است باید برای این استضعاف فکری خون گریه کند.

 

متاسفانه حتی معیار غیر اسلامی رسانه نیز در مورد این حضرات کارگر نیست و با وجود افشاگری های مستند به مدارک قطعی در مورد برخی ائمه جمعه ، سرداران سپاه ، نهاد های حکومتی هیچ پیگیری از جانب دستگاه قضا نسبت به این افراد انجام نشده است.

 

5. علت عدم تغییر برخی معاونت ‌های اصلی که حقیقتاً شایستگی‌های پایه این سمت و منصب را ندارند و نیز انتصاب افرادی نظیر مسئول حفاظت اطلاعات قوه قضائیه که در بند اول به آن اشاره شد، چیست ، در حالی که تحول بنیادین بدون تحول ساختاری و تغییر کادری که یا مفسد بوده اند یا ساکت یا نهایتا بی اطلاع که عذر بدتر از تقصیر است، عملا امکان پذیر نیست و وجود مبارک امام خامنه ای در حکم انتساب جنابعالی به شما امر فرمودند مدیران و تاثیر گذراران دستگاه قضا را با جوانان انقلابی و تازه نفس جایگزین کنید و امتثال امر امام امت مطالبه ی جبهه ی حزب الله از شماست.

 

6. جناب آقای رییسی، حضرت آقا، سال هاست نسبت به انقلاب زدایی از حوزه های علمیه اظهار نگرانی شدید کرده اند و مصداق برجسته این دغدغه ی امام، برخوردهای سریالی با حوزویان انقلابی و مطالبه گر در شهرستان های مختلف از جانب معاونت صیانت حوزه و مدیران حوزویست و متأسفانه هیچ اقدامی از سوی منصوبان آقا برای این مطالبه ایشان انجام نمی پذیرد و از شما انتظار داشته و داریم این دغدغه امام المسلمین را در دستور کار قرار دهید، چرا که تنها و تنها و تنها راه مبارزه با فساد، ورود مومنان و تاثیرگذاران به خصوص حوزویان به میدان مطالبه و امر به معروف و نهی از منکر می باشد که هادیان و طلایه داران مبارزات اجتماعی در تاریخ اسلام نیز همینان بوده اند و نیز می دانید دیدگاه امام خامنه ای درباره مبارزه با فساد این است که نقش اصلی را مومنان ایفا می کنند و سازمان ها و نهادها بدون مطالبه عمومی به هیچ وجه، توان ورود قاطع مقابل مفسدان را ندارند، لذا حمایت از طلاب و فضلای انقلابی که مورد غفلت بوده، ارتباط مستقیم با اقامه قسط و عدالت اجتماعی دارد.

 

 

 در پایان ضمن تشکر از اقدامات شما و دیگر دلسوزان دستگاه قضایی کشور که حقیقتاً اوضاع را با قبل از حضور شما متفاوت کرده است از جنابعالی درخواست داریم به دور از توصیه پذیری، برخی دلسوزی ها و به ظاهر خیرخواهی ها را کنار گذاشته و مطالبات اصلی مردم را که از جانب حضرت آقا در حکم انتساب شما مطرح گردیده و از حلقوم جوانان مومن یعنی مصلحان و مطالبه گران و آمران به معروف فریاد زده می شود به عنوان نقشه ی راه ، مورد نظر قرار داده و هزینه عمل به آن که خشم جریان محافظه کار است را به جان خریده و ثابت کنید که قوه قضائیه اصولگرا نیست بلکه نهادی انقلابی است.

 

واضح است که سازش ناپذیری و عدم قناعت جریان انقلاب به وضعیت موجود کار را برای مخاطب غیر مهذب دشوار می کند از شما که آراسته به فضائل اخلاقی هستید انتظار می رود ، که انتقاداتی ولو تند و بی پرده با شما مطرح می گردد را با انتقادات تقلیل یافته ی راضی به وضعیت موجود تعویض نکنید.

 

جناب حجت الاسلام و المسلمین رئیسی جریان حزب الله وضعیت موجود را وضعیت مطلوبی نمی داند بلکه مسیر رسیدن به وضعیت مطلوب می داند لذا اگر می خواهید به معنای واقعی کلمه قوه ‌قضاییه متحول شود و این تحول بر مبنای اندیشه های اسلام باشد باید قدرت تحمل خود و ظرفیت تحمل جریان مستقل را در قوه قضاییه ایجاد کنید.

 در حال حاضر قوه قضاییه منتقدین را به دو بخش خوب و بد تقسیم کرده و کسانی را که به احترام بسنده نمی کنند بلکه نقد صریح می کنند و بر انتقاد خود پافشاری می کنند به زعم خود تحریم کرده است امیدواریم  قبل از آن که عده‌ ای دیگر در لایه های مدیریتی دستگاه قضا رسوب و لخته شوند، در مورد برخی روند ها تجدید نظر بفرمایید و جان کلام آنکه جریان و شبکه ای فرصت طلب و پیچیده از قبل انقلاب تاکنون همچون سایه ی شومی بر سر حکومت اسلامی بوده اند و امام راحل و رهبر عزیزمان همچون امیر المومنین و نبی مکرم روششان این چنین است که این جریان منافق و به شدت قدرت طلب با رشد جامعه و به دست خواص و تاثیرگذاران به صورت مدبرانه کنار زده شوند و تنها ملاحظه ی حاکم اسلامی نسبت به این شبکه ی قدرت خود نظام اسلامی و خوف سو استفاده ی دشمنان اسلام از فتنه های این جماعت می باشد و کنار زدن این چهره های به ظاهر ولایت مدار امری پیچیده و نیازمند اراده ای پولادین است و در صورت استفاده از ظرفیت پایان ناپذیر ایمان عناصر حزب اللهی ممکن می گردد.

 

 

به امضا چهل نفر از حوزویان انقلابی و حاضر در عرصه مبارزه با فساد به نمایندگی جمع کثیری از فضلا و طلاب انقلابی از سراسر کشور:

 

  1. حجت الاسلام احمد اسدی(کارگر)
  2. حجت الاسلام سید مصطفی موسوی
  3. حجت الاسلام محمد یوسفی
  4. حجت الاسلام سید علیرضا بابایی
  5. حجت الاسلام مصطفی حیدری
  6. حجت الاسلام مصطفی حقیقت
  7. حجت الاسلام قنبر عیسی پور
  8. حجت الاسلام مسلم گنجی
  9. حجت الاسلام علیرضا ذبیحی
  10. حجت الاسلام حجت احسان بخش
  11. حجت الاسلام امیر حسین امام یاری
  12. حجت الاسلام حسن زاده
  13. حجت الاسلام روح الله بجانی
  14. حجت الاسلام فراهانی
  15. حجت الاسلام محقق
  16. حجت الاسلام محمد رضایی
  17. حجت الاسلام سعید زارع
  18. حجت الاسلام محمد رضا حسینی
  19. حجت الاسلام حسین رحمتی
  20. حجت الاسلام محمد صادق ناطقی
  21. حجت الاسلام رحمت الله معظمی
  22. حجت الاسلام قاسم روزبهانی
  23. حجت الاسلام مهدی کشوری
  24. حجت الاسلام ابوذر خورشید وند
  25. حجت الاسلام علی بابایی
  26. حجت الاسلام محمد شاه کرمی
  27. حجت الاسلام اشکان علی شاهی
  28. حجت الاسلام رضا بابایی
  29. حجت الاسلام سید حسن موسوی
  30. حجت الاسلام سید حسین حسینی
  31. حجت الاسلام اسماعیل عباسی
  32. حجت الاسلام موسی علیزاده
  33. حجت الاسلام ایمان اکبری
  34. حجت الاسلام سید حمید مشتاقی نیا
  35. حجت الاسلام محسن عباسی زاده
  36. حجت الاسلام مرتضی ضیایی
  37. حجت الاسلام محمدرضا صادقی
  38. حجت الاسلام محمدعلی عابدیان
  39. حجت الاسلام علی بمانی
  40. حجت الاسلام مرتضی سرکارپور
  41. حجت الاسلام روح الله محمودی
  42. حجت السلام محمد خالقی
  43. حجت الاسلام وحید جاه دوست
  44. حجت الاسلام سید علی حسینی بوشهری
  45. حجت السلام اصغر ابراهیمی
  46. حجت الاسلام هادی مرتضوی
  47. محمد نریمانی
  48. محمد فیاض
  49. محسن شیرازی
  50. رضا رضایی

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

صادق لاریجانی مصونیت ندارد

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ۰۵:۲۷ ب.ظ

vfq5_photo_۲۰۲۰-۰۴-۲۸_۱۰-۲۲-۴۴.jpg

 

یادداشتی از حجت الاسلام رضوان حسن زاده آهنگر:

 

بسم الله الرحمن الرحیم
شناخت افراد با رجوع به مجموعه ی آرا و افکارشان ، شناختی دقیق تر و قضاوتی منصفانه تر خواهد بود.

وقتی صدر و ذیل یک مجموعه گفتار ، نقاط مبهم را تفسیر و روشن می کند ؛ القای آنچه در ذهن ماست بعنوان مفهوم کلام دیگران هم کار شایسته ای نیست.

خصوصا کلام آنها که یک منظومه ی فکری مستحکمی دارند و از روی جو زدگی و هوای نفس تغییر موضع نمی دهند را راحت تر می توان با سایر مواضعشان تفسیر و تکمیل کرد.

کلام حضرت آقا در قدردانی از مواضع مثبت و اقدامات آغاز شده در دوره ی آقای #آملی_لاریجانی و سفارش به تعدی نکردن و تهمت نزدن ، در منظومه ی فکری ایشان ، اصلا و ابدا معنای منزه دانستن آن فرد از خطا و قرار دادن او در حصار مصونیت از پاسخگویی به انتقادات و رسیدگی به اتهامات یا شکایات احتمالی را ندارد.


اساتید #قانون_اساسی کرارا یادآوری کرده اند که از افتخارات نظام ما آن است که در #اصل_107 قانون اساسی آمده است : (( ... . رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است. )) و در عمل هم وقتی آن فرد در دادگستری از #امام_خمینی ره شکایت کرد ، پرونده تشکیل شد و امام هم وکیلی برای صلح با آن فرد به دادگاه فرستاد. 

حال که #ولی_فقیه برای خود شان معصومیت و مصونیت قائل نیست این ظلم به ولی فقیه است اگر کسی بخواهد ، بخاطر فرمایش اخیر حضرت آقا ، سوال کنندگان و منتقدین رئیس سابق دستگاه قضا را ساکت کند یا به سکوت فرا بخواند.

از جمله وظایف #آقای_رئیسی و دستگاه عدلیه و هر رسانه و صاحب تریبونی در احیای #حقوق_عامه ، آن است که جلوی چنین برچسب زنی های غلط به کلام رهبری را بگیرند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باز هم درخواست محاکمه کیومرث!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۲۹ ق.ظ

9646_photo_2020-04-25_01-41-23.jpg

 

محمدحسین منصف، پاسدار و آزاده عدالتخواه:

‍ خطاب به مسئولین عالی قضایی کشور و دستگاه قضایی مازندران❗️

آیا آقای کیومرث نیاز آذری مدیر کل اسبق اداره کل اطلاعات مازندران  نباید پاسخگوی نفوذ اکبر اتباعی طبری به سطوح بالای مدیریتی قوه قضاییه باشد⁉️

محمود فخار زاده کرمانی که سوابق گروهکی(سازمان منافقین) داشت با ساده انگاری یا خیانت بعضی از مسئولین  به عضویت دادستانی کل بخش آرشیو پرونده های محرمانه در آمده و با این نفوذ توانستند در سال ۱۳۶۰ آیت الله قدوسی دادستان کل کشور را به شهادت برسانند😢
آیا آقای کیومرث نیاز آذری پدر مجرم اقتصادی مصطفی نیاز آذری که ۲۵ سال مدیر کل اطلاعات مازندران بود و از سوابق گروهکی اکبر اتباعی طبری باید خبر میداشت نباید در مورد نفوذ اکبر اتباعی طبری به قوه قضاییه پاسخگو باشد⁉️
دستگاه قضایی مازندران در این مورد برای مردم مازندران و بویژه مردم بابل که بخاطر این اوباش نفوذی در دستگاه قضا آبروی شهرشان دستمایه خیانت اینان گشته ؛توضیح بفرمایند تا افکار عمومی روشن شود

✅تلنگر با علم به خطرناک بودن پرداختن به این موضوعات و تهدیدات پیش رو از سوی مفسدین اقتصادی و تیم های ترور فیزیکی و شخصیتی خط گرفته از سوی مفسدین اقدام به انتشار این‌مطالب مینماید و آماده پذیرش خطرات پیش رو میباشد.
مبارزه با فساد دانه درشت ها خطراتی در پی دارد و ما این را میدانیم

✅مقام‌معظم رهبری در مورد خطرات مبارزه با فساد در کتاب روایت دلواپسی
که از سوی دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر منتشر شده میفرمایند:

" بدانید مبارزه بافساد یک مبارزه جدی و واقعی است.تهاجم خواهند کرد و فشار خواهند آورد ؛کار سختی است.باید لباس مبارزه بر تن کرد.
برخورد با فساد هم موجب میشود که افراد دقت بیشتری کنند و هم موجب میشود که دست های خیانتکار بترسند و عقب بکشند.
امروز مردم از میارزه با فساد خرسند میشوند و آن را مطالبه میکنند.
هرکس به مردم علاقه دارد....باید در این مبارزه پیشقدم باشد.
مبارزه با فساد دشمن تراش است‌.
هر کس بخواهد با فساد مبارزه کند ؛ یک صف طولانی دشمن جلویش بوجود میاید.
این دشمنان چه کسانی هستند؟
فاسد ها و لشکرهایشان؛چون فاسدهای دانه درشت ؛ لشکرهایی هم دارند.اینها در مقابل میایستند و انواع کارشکتی ها را میکنند. کارشکنی همه همه اش این نیست که کسی چاقو بکشد و به کسی حمله کند. امروز از چاقو کشیدن خطرناک تر هم هست. تهمت میزنند، شایعه درست میکنند ، کار فرهنگی میکنند و به کسانی که از این حرف ها بزنند و بخواهند این اقدامات را بکنند؛برچسب های نادرست و ناحق میزنند.
باید با اینها مقابله کرد و صریح و صادق وارد میدان شد. "

گروه تلگرامی تلنگر🌺
سه شنبه ۳ تیر ۱۳۹۹

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انقلاب ما و سفره شما

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۱۸ ق.ظ

0avh_photo_2020-04-09_21-01-40.jpg

 

نه طعم آفتاب داغ را چشیده ای نه سرمای سوزان زمستان را لمس کرده ای. همیشه پشت پنجره بودی تو. نه شرمنده زن و بچه ات شدی به خاطر یک لقمه نان نه از پدر و مادرت خجالت کشیدی که نتوانی باری از دوش خمیده شان برداری.

پدرت رنگ جنگ را ندید و صدای خمپاره نشنید و قطره خونی از بینی اش نچکید که تو هوای حرم کنی و نفسی با مدافعان وطن چاق کنی و خم شوی و زیر پایت را ببینی که بر دوش که نشسته ای مباد که خط اتوی لباست خراش بر دارد.

سهمت را از سفره انقلاب می جستی که برای چند نسل بعدت هم برداشتی و به کانادا جستی. پدر، همه انقلاب بود از نوع لوکس و مخملی اش؛ اما منتقدانش را ضدانقلاب نامیدند از نوع حقیقی اش. هنوز هم اگر صدای اعتراضی بلند شود که این همه خوردن و مالیدن کوفتتان باد دوستان و همفکران پدرت طومارش پیچیده و تشویش اذهان عموم را تا انتهای حلقش فرو می کنند. حق همیشه با صاحبان میز است. خون بر زمین نریخته شما رنگین تر از خون یوسف سجودی ها بود. همیشه خدا در "برهه حساس" قرار داشتیم و همیشه مصلحت بر این بود که ما خفه شویم و شما پول پارو کنید.

من پدر حسن رجایی فر را هم دیده ام در دل طبیعت بکر کامی کلا، در همان خانه ای که حیاطش زمین کشاورزی بود دست به دعا می گرفت که خدا او یا فرزندانش را ببرد در ازایش عمر امام را طولانی تر کند. خبر حسن را که از خانطومان آوردند سیاه نپوشید و گفت به من تبریک بگویید خدا فرزندم را پسندید.

پدر تو هم از این که چنین آقازاده ای با میلیاردها تومان پول حلال! از مرزهای رسمی اما غیرقانونی به کانادا فرستاد احساس پشیمانی ندارد.

پدر حسن باغبان پادگان سپاه بود، پدر تو مدیر کل اداره امنیه که هکتارهای قرق شده "رجه" هر سال میزبان از ما بهترانی چون هاشمی بهرمانی و فرزندان گردن کلفتش گردید و ... پدر حسن هنوز هم کشاورزی می کند، پدر تو برای شمردن پول هایش به چند نیروی کمکی نیاز دارد.

انقلاب ما انقلاب رجایی فرها وطاهرها، علی امامی ها و نجاریان هاست نه سفره یکبار مصرف نیازآذری ها و آری ها و اتباعی ها. انقلابمان را از حلقومتان پس می گیریم؛ آن گونه که حلقوم پابرهنگان را از حق لقمه نانی محروم ساختید. پوزخندهایتان مستدام نیست، این تازه اول راه است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شریک دزد و رفیق قافله

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۱۷ ق.ظ

پرونده اتباعی طبری را حتما باید از بعد امنیتی هم مورد کنکاش قرار داد. در این پرونده تبهکارانی با سابقه عضویت در گروهک های منافقین و انجمن حجتیه و ... حضور دارند و یک مقام اطلاعاتی همدست آنها بوده و به جای آن که سوابق آنها را به مقامات ارشد گوشزد کند به تعامل اقتصادی و فساد مالی با آنها روی آورده است. تا آنجا که من خبر دارم این مقام اطلاعاتی صرفا ممنوع الخروج شده و هنوز پرونده قضایی برای بررسی تخلفات وی تشکیل نشده است. اول از همه نهادی مستقل باید مشخص کند یک مدیر کل استانی وزارت اطلاعات چگونه و از چه راهی می تواند این همه دارایی را جمع آوری کند؟

مانند این فرد تبهکار چند عنصر دیگر در نهادهای حساس نفوذ کرده اند و جریان انقلاب را به انحراف کشانده و مردم را به نظام دینی بدبین می سازند؟ آیا اصرار بعضی دستگاه ها به خاموش نمودن صدای منتقدان بسیجی و عدالتخواهان انقلابی در راستای حفظ منافع نفوذی های فاسد تلقی نمی گردد؟ چند نفر در تقابل با فساد مسئولان خائن انگ ضدیت با نظام و انقلاب را دریافت نموده اند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این متهم را می شناسم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۰۴ ب.ظ

اولین بار تصویری که از او در ذهنم نقش بست مربوط می شود به روز عاشورا.

به نظرم اواخر دبستان بودم.

این چهره را قبلا در میان دوستان پدر ندیده بودم اما انگار با دوستان او دوست بود. دسته روی ظهر عاشورا به پایان رسید و قرار بود آماده شویم برای دسته روی عصر عاشورا در محله ای دیگر.

این بنده خدا که ظاهرا خانواده اش در منزل نبودند همه را دعوت کرد لحظاتی را برای استراحت به خانه اش بروند.

منزلش از این نظر برایم جالب بود که کتابخانه ای پر از کتاب های مذهبی در خود داشت.

فضا به اقتضای دورهمی بچه هیاتی ها داشت به سمت بگو و بخند می رفت که ساعت دو بعد از ظهر شد و رادیو شروع کرد به پخش نوحه مرحوم کوثری... : آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک     نهادی ای تشنه لب صورت خود روی خاک

آه از نهاد همه بلند شد و اشک بر پهنای صورتشان درخشید. من همچنان محو تماشای این چهره جدید بودم که حالا میزبان ما بود و از همه بیشتر گریه می کرد. ناگهان بلند شد و رفت حوله ای که انگار از قبل برای این کار کنار گذاشته بود را آورد و انداخت روی صورتش و هق هق گریه اش بلند شد. شانه هایش به شدت می لرزید و اشک از گونه هایش می چکید و...

حتی یادم است آن روز مرحوم کوثری این حدیث را خواند که اگر اشک به اندازه بال مگسی از چشم عزادار حسین خارج شود تمام گناهانش بخشیده شده و .... همان لحظه به واکنش بزرگترها به این جمله دقت کردم و ...

خوب قیافه این بابا در حافظه ام حک شد.

مدتی بعد در محله پیرامون خانه او ساکن شدیم. از در و همسایه می شنیدم که این بابا بسیار مذهبی است اما گرایشات خاصی دارد و ...

تا این که رفتیم دبیرستان و از قضا دیدم این بابا شد معلم بینش اسلامی ما. تا آن لحظه اصلا تصور نمی کردم که او معلم باشد. مدیر مدرسه ما هم بزرگواری بود به نام اتباعی طبری که الان فرهنگی بازنشسته است.

من خوشحال شدم که یک چهره آشنا دبیر ما شده. برخلاف قیافه جدی اش در کلاس شوخ طبع بود و گاه حتی شوخی های بی ادبی هم از دهانش خارج می شد که البته برای بچه دبیرستانی های رشته علوم انسانی جذاب بود.

گذشت تا این که اخیرا در یکی از پرونده های قضایی متوجه تصویر او به عنوان یکی از متهمین شدم. خوب دقت کردم دیدم بعله این بابا همان است که اول بار به خاطر گریه های شدیدش در روز عاشورا نظرم جلب شد و تصویرش در ذهنم ماند. و مشخص شد که از اعضای انجمن حجتیه بوده و در جا به جایی املاک و سند سازی برای یک مجرم دخیل است و .... 

خدا عاقبت ما را به خیر کند. کسی از فردای خودش مطلع نیست. خدا کند اشک هایی که برای اباعبدالله می ریزیم محوّل الاحوال و مقلّب القلوب ما باشد و در زندگی ما تأثیر بگذارد. خدا کند حسین را به کربلا و گودی قتلگاه محدود نساخته و باور کنیم راه حسین از مسیر عمل به آموزه های فطرت و انسانیت و شرافت و الوهیت می گذرد. تا اراده نکنیم پیرو حسین باشیم و حق و ناحق کنیم اشک به اندازه بال مگس که هیچ سیل هم از چشمانمان ببارد گناهانمان شسته نخواهد شد. والعاقبة للمتقین.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بابل، گاراژ نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۴۲ ق.ظ

 

شهری که انبوهی از مفاخر علمی و فرهنگی اعم از دانشگاهی و حوزوی دارد که در سطح ملی و جهانی خوش درخشیده اند، شهری با 1750 سرو سرافراز ایثار و رشادت چرا باید بسیاری از امورش در دست بی کفایت فردی باشد که نه نسبتی با علم و فرهنگ داشته و نه تناسبی با انقلاب و ارزش ها؟

بدنامی یکی از مسئولان رانت خوار شهر در حدی است که هر بار بدون اشاره مستقیم، از واژه دزد برای انتقاد از او استفاده شد ذهن مخاطب بی هیچ معطلی مصداق آن را تداعی نموده و منظور نگارنده را دریافته است.

پرونده جرایم قبلی وی که با دستور عجیب ریاست وقت قوه قضاییه مشمول ماده هجده قرار گرفت و معلوم نیست سرنوشت بررسی مجدد آن به کجا ختم شد، یک طرف؛ تأثیرگذاری خسارت بار او در بعضی نهادهای خدماتی شهر هم ورد زبان مردم بوده و همگان را از سطح نفوذ این عنصر فاسد و سکوت متولیان امر به تعجب وا داشته است.

از دادستان نجیب، دوست داشتنی و سالم شهرستان بابل که چند سر و گردن بالاتر از بعضی اسلاف خود است انتظار می رود در صیانت از حقوق جامعه و حفظ حرمت دارالمومنین بیش از پیش کوشا بوده و بی واهمه از فشار کانون های قدرت و با اتکال به خدا و یقین به حمایت مردم پرونده اعمال این عنصر نالایق را برای همیشه خاتمه دهد و الّا جمع آوری قلیان و مقابله با تخلیط برنج و برخورد با دستفروشان متخلف خشرودپی از عهده بسیج دانش آموزی نیز ساخته است.

پدران معنوی - مادی که آبروی موروثی خود را برای غنائم دو روزه دنیا خرج مراوده با این چهره ناموجّه نموده اند در صورت عدم اصلاح این رویکرد مشکوک، بازنده میدان مبارزه با فساد خواهند بود.

الحمدلله آن گونه که از فضای سیاسی شهر پیداست بخش های سالم از طیف های اصولگرا و اصلاح طلب نسبت به جولان این عنصر نامطلوب در ارکان قدرت بیزار بوده و از برخورد با او حمایت می نمایند.

گفتنی است چند سال قبل نیز حکمی که برای تعلیق او از شورای اسلامی! شهر بابل صادر شده بود به دلیل ترس بعضی از مسئولان وقت، در مرحله اجرا معطل ماند که در نهایت با حضور میدانی سی تن از نیروهای انقلابی و عدالتخواه بابل و تحصن در دفتر وی از ادامه کار او جلوگیری به عمل آمد.

بر سر دَرِ شهری که صدها شهید و دانشمند و نخبه و هنرمند و ... پرورش داده اما زمام امورش در دست فردی بدنام و لاابالی قرار گرفته باید این حدیث شریف مولا را حک نمود که: اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید اشرار بر شما مسلط خواهند شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آسیه (بی) پناهی!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۹ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۲ ب.ظ

3kmi_2362295_162[1].jpg

 

بابت تمام این سال ها که از کنار فقر تو و امثال تو گذشتیم و سکوت کردیم، توبه می کنیم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جنبه داشته باش اخوی!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۲:۱۰ ق.ظ

 

یکی از اشتباهاتی که گاهی برادران عزیز سپاه مرتکب می شوند میدان دادن به عناصر ضعیف اما پرهیاهو برای اظهار نظر و لیدری جریان های انقلابی است. یکی اش همین مهدیان خبرگزاری فارس که نویسنده خوبی است اما لزوما هر نویسنده ای و هر طلبه ای قرار نیست اول بسم الله احساس کند که می تواند جای امثال مطهری و مفتح و هاشمی نژاد را پر کند. 

یک بابای سرهنگی که به صرف مطالعه چند کتاب مذهبی خودش را صاحب تریبون و محقّ در اظهار نظرهای کارشناسی می دانست رفته بود جایی سخنرانی و در پاسخ به چرایی تبعیت ما از رهبری گفت چون مقام معظم رهبری دارای ولایت تکوینی! است ما از ایشان تبعیت می کنیم. یکی دیگر جایی نشست و گفت ولایت را باید تعبدی قبول داشت! 

باور کنید گاهی دفاع بد بدتر از هر حمله ناجوانمردانه ای است.

من نمی دانم آقا چشم برزخی دارد یا نه ولایت تکوینی و ... هم بماند ولی این را می دانم که اتفاقا بزرگان دیگری هستند که به غیب متصلند و ... نکته ای که اقا را از همگان ممتاز می سازد تفکر، مدیریت و تیزهوشی و سلامت نفس برای گذر از بحران هاست که بارها به تجربه صحت آن را دریافته ایم. شما نمی توانید استدلال بیاورید و علم و اطلاعتان می لنگد بروید از کارشناس دین بپرسید تا برایتان توضیح دهد که ولایت فقیه یک امر عقلی و منطقی است که البته ریشه دینی دارد. یک بار آقا حرف جالبی درباره علت پیروی ما از خط امام زد و فرمود ما کورکورانه و با تعصب از خط امام تبعیت نمی کنیم ما فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که راه امام بهترین راه است.

دوستان تصمیم گیر ما در سپاه دقت کنند حوزه های علمیه مملو از روحانیون با سواد و مسلط به مبانی دین است که واقعا نیازی نیست برای پیشبرد امور به افراد ناوارد و سطحی نگر مراجعه شود. یادمان نرود اسلام را باید از عالم اسلام آموخت و رفتار خود را با آن منطبق ساخت نه آن که بخواهیم اسلام را توسط عده ای جوان جو گیر و شهرت طلب به سبک و سیاق خود دراوریم.

و اما عدالت که بحث این روزهای فضای مجازی است و یکی دیگر از شاهکارهای کوته نظرانه خبرگزاری فارس وابسته به سپاه عزیز است.

دقت کنید هر جنبشی که در عالم در طول تاریخ شکل می گیرد حتی اگر شعار عدالتخواهی را سر ندهد چون خودش را حق می داند که به تکاپو افتاده بنا بر این حق طلبی اش را می توان به حساب عدالت خواهی اش گذاشت چه این که از منظر او حق همان عدالت است.

این که از عدالتخواهی هم مثل هر شعار زیبای دیگری می توان بهره برداری سوء داشت حرف درستی است. مثل شعار حقوق بشر یا آزادی و یا اسلام گرایی و ...

پس عدالتخواه خوب و بد داریم.

در بین عدالتخواهی خوب و صراط المستقیمی هم البته مشکلی وجود دارد و آن هم بر می گردد به تعیین بعضی مصادیق. گاه در تشخیص مصداق ها اشتباه و یا شتابزدگی باعث آن می شود که عدالت خواهی جای خود را به ظلم بدهد.

این اشکال هم به نیروهای دلسوز انقلاب بر می گردد که گاهی با افشاگری نه چندان مستند خود باعث تضییع حق کسی می شوند و گاه شامل برادران عزیز بولتن ساز نهادها می شود که مثلا وقتی آقا می گوید فلان مسئله را اهم و مهم کنید درست عکس آن را عمل می نمایند!

اما این رویکردی که خبرگزاری فارس و تسنیم پی گرفته اند که انگار عدالتخواهی را هووی انقلابی گری می دانند رویکردی خطرناک و تحریف آمیز است که به مرور شائبه تقابل ولایت با عدالت و تعارض نظام با حق طلبی را دامن می زند. این جاست که باید تذکر داد نگذارید آدمهای کم سواد و سفارشی نویس جای متفکران و کارشناسان خبره دین را بگیرند.

دوستان وابسته به نهادها یادشان نرود طبق فرموده آقا انتقاد از منصوبان ایشان جایز است. طبق فرمایش ایشان مشروعیت نظام به اجرای عدالت است. این که گمان کنیم به خاطر حفظ نظام می شود دروغ گفت، تهمت زد، حریم خصوصی افراد را نادیده گرفت، نزول خواری را جایز شمرد و ... در حقیقت حرکت بر ضد نظام و تخریب موریانه وار پایه های اعتقادی نظامی است که باید بر مدار دین و احکام اسلام حرکت کند.

هیچ یک از مومنان و بسیجیان و انقلابی ها و عدالتخواهان مصون از خطا نیستند و همه باید برای تکامل هم بکوشیم اما این که بخواهیم به خاطر قدرت گرفتن قالیباف و دفاع از دانشگاه آزاد و ولایتی و صیانت از منافع دلالان صدا و سیما و .... حقایق دین را وارونه جلوه دهیم و یا بر چهره معدود عدالتخواهانی که به خاطر امر به معروف و نهی از منکر صدمات جدی دیده و هزینه های سنگین پرداخت کرده اند خاک بپاشیم خودش یک نوع بی عدالتی و مصداق تحریف در مسیر انقلاب و ایجاد شکاف بین مومنان است. یادتان نیست برای دفاع از آملی لاریجانی چه می کردید و هر چه منتقد بود را با چوب منحرف و معاند و منافق و بی بصیرت می راندید و بعد که گند اتباعی طبری و چند مسئول شاخص دیگر درآمد مشخص شد حق با چه کسانی بود؟

جنبه داشته باشیم و از نقد دوستان خود نهراسیم و میز صاحبان قدرت و ثروت را مساوی با اساس نظام مقدس اسلامی ندانیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مظلوم تر از حسین علیه السلام

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۲:۴۳ ق.ظ

 

مَثَل معروف خوردن نمک و شکستن نمکدان، تعبیر پر مغزی است که شِکوه از ناجوانمردی اهل دنیا دارد. آنان که نعمتی را برای نفع خویش به بهره می کشند و باز به مقتضای منفعت خود به مرام شکر، پشت پا می زنند.

آنان که «خود» را محور مطالبات خویش می دانند در هر ورطه ای که گرفتار آیند نمکدان شکنی را امری موجه می دانند. این رویه نه فقط در مصاف با بشریت که در مراوده با خالق حقیقی نعمت ها نیز بسیار عادی و طبیعی جلوه می نماید.

انسان هایی این چنین نا اهل و بی معرفت، هیچ گاه در هیچ معرکه ای قابل اعتماد نبوده و نخواهند بود.

نمک خورهای نمک دان شکن را می توان به دو دسته تقسیم کرد:

الف: عده ای که بی هیچ تعقلی اسیر جو و فضای موجود در پیرامون خود شده و به راحتی غبار غفلت بر دلشان سایه می اندازد. اینان اگر چه در هنگام تنعم، تقدیری نیز از راقم آن در زبان یا عمل انجام می دهند اما به فراخور فضای غالب، رویه ای دیگر اتخاذ می نمایند. این گروه اهل فکر و دقت نبوده و ممکن است با هر سطح علمی، ناخواسته شرایط ظاهری محیط را بپذیرند و همرنگ جماعت گردند.

پای بندی به عقاید و پافشاری بر خواسته های مشروع و مقابله با ناهنجاری ها از دایره همت آنان خارج بوده و هیچ گاه تحمل حرکت بر خلاف جریان آب را دارا نیستند.

تاریخ، مملو از وجود این افراد است. در انقلاب اسلامی چه بسیار افرادی که در سال های پنجاه و شش و هفت همراه با جمعیت به خیابان ها ریختند و چند ماه پس از پیروزی انقلاب هم آنان که از سال چهل و دو تا پنجاه و شش درکوران شکنجه ها و تبعیدها خانه نشین بودند دوباره دچار تزلزل شده و پای در میدان مبارزه برای دستیابی به آرمان های برزمین مانده ننهادند. بسیاری از نیروهایی که به خیل گروهک های معاند پیوستند از نظر اعمال و رفتار، تقید به دین و ظواهر شریعت را سرلوحه خویش قرار داده بودند اما به دلیل ضعف در عقبه فکری و اعتقادی در مواجهه با نخستین شبهات، راه حق را گم کردند. رهبران نفاق برای آن ها شخصیتی کاذب پدید آورده و ضعف ایوئولوژیکی آنان را دستمایه جذب و هلاکت ابدی شان قرار می دادند.

در دوران طلایی دفاع مقدس، تعدادی بسیار کمتر از آن چه که باید، در جبهه ها حضور یافتند. اگر چه همین تعداد به دلیل برخورداری از ایمان بالا نگذاشتند جای خالی خانه نشین های پر ادعا احساس گردد.

امروز نیز بسیاری، مظاهر دین را به چشم یک سرگرمی نگاه می کنند. هم سینه زن خوب هیات هستند و هم معرکه گیر زبر دست محفل عصیان، اگر بگویی صلوات، صلوات می فرستند و اگر بخواهی، دست مرتب می زنند و قر کمر می آیند. این گونه است حال بعضی از سیه پوشان اباعبدالله که به خاطر احیای همان آرمان های فراموش شده امروز، که قیام دیروز آن حضرت را به دنبال داشت دم بر نمی آورند.

نمونه جالب و خواندنی دیگری سراغ دارم. در جریان بازی دوستانه تیم های فوتبال پیروزی تهران و بایرن مونیخ که چند سال پیش در ورزشگاه آزادی برگزار شد، چهل- پنجاه نفراز تماشاچیان آلمانی فریاد برآوردند: اولی.... اولی.

ناگهان قسمتی از استادیوم آزادی در میان خنده تمسخرآمیز آلمانی ها پر شد از همین فریاد. مردم بی خبر نا خواسته دروازه بان حریف را تشویق  می نمودند.

«دین حداقلی» همان دین منافقانه است. دینی پاستوریزه و بی خطر که در هر فضایی سازگار است و قابل جمع با هر عمل و پیشه ای است. عزاداری تا نیمه های شب و قضا شدن نماز صبح،  بلند کردن علم و درخشیدن آویز طلا بر سینه پهلوان ....

امروز کار به جایی رسیده که در بعضی مهدها، کودکان علاوه بر حفظ سوره های قرآن، مدل های تازه رقص های محلی و غیرمحلی را نیز تعلیم می یابند.

دین بدون تفکر، پوشالی، نرم و قابل انعطاف است. آن قدر که بدون حجاب در پیش نامحرمان نیز می توانی نماز شب بخوانی و به در گاه خداوند تقرب بجویی.

شخصیت مستقل در حدیثی از امام محمد باقر(ع) این گونه تعریف شده است:

"به تو  خیانت می کنند تو مکن. تو را تکذیب می کنند آرام باش. تو را می ستایند فریب مخور. تو را نکوهش می کنند شکوه مکن. مردم شهر از تو بد می گویند اندوهگین مشو. همه مردم تو را نیک می خوانند مسرور مباش. آنگاه تو از ما خواهی بود."

یاد باد خمینی کبیر(ره) که می فرمود: اگر همه این جماعت به جای درود بر خمینی مرگ بر خمینی بگویند باز هم من راهم را ادامه خواهم داد.

ب- دسته دیگر مردمی هستند که حق را تشخیص می دهند، قدر نعمت را می دانند اما جفاکارانه، روی بر می گردانند و راه دیگری بر می گزینند.

بنی امیه و بنی عباس بارها در مقاطع متعدد به حقانیت ائمه اطهار (ع) در ولایت بر امت اذغان می نمودند اما نفع شخصی آن ها هیچ گاه اجازه نمی داد تا تن به پذیرش حقیقت دهند.

زیاد بن مروان قندی، علی بن ابی حمزه بطائنی و حیان سراج از نزدیک ترین یاران امام موسی بن جعفر (ع) بودند. آنان افرادی متعهد بودند که از طرف آن حضرت اختیار برخی از امور مسلمین را برعهده داشتند. پس از شهادت غریبانه آن بزرگوار، نزد اولی هفتاد هزار دینار و نزد دومی و سومی هر کدام سی هزار دینار از وجوهات مسلمین باقی مانده بود. آنان با این که از جانشینی حضرت علی بن موسی الرضا(ع) اطلاع داشتند اما پندار از کف دادن این اموال اجازه بیعت با حقیقت را از آنان سلب نمود تا آن جا که خود، مذهبی جدید بنیان نهادند که به واقفیه شهرت یافته است.

این گونه شاید بهتر بتوان فحوای روایت مخالف خوانی برخی با اما عصر(عجل الله) در زمان ظهور را درک نمود. به راستی این گونه مردمان چه قدر در رقم زدن صفحات تاریخ نقش دارند؟

معروف است در قیام مردم اسکاتلند بر ضد استعمار انگلیس، ویلیام بالاس قهرمان تاریخی این کشور با حربه یکی از یاران نزدیک خود که از اشراف اهل مذاکره! بود به خاک افتاد.

در قیام مردم مسلمان شمال غربی چین که تحمل زور گویی مشروع کمونیسم! را نداشتند، مایینگ قهرمانانه می جنگید. پس از او ماهوشان مسلمان زیرک و شجاع نیز قیام کرد.

درایت او تا جایی بود که ارتش کمونیسم را در کوهستان ها زمین گیر کرد. سرانجام معتمدین دیندار و مردم پسند، واسطه دولت شدند و دست بر قرآن گذارده و ضمانت دادند که در صورت پایان شورش، دولت آسیبی به مردم نخواهد رساند و حقوق شان محترم خواهد بود.

وجاهت مذهبی این افراد به حدی بود که سوگند آنان حجت را بر رهبران قیام تمام کرد.

اما خیانت آگاهانه آنان دیری نپایید که به شهادت غریبانه ماهوشان، این قهرمان گمنام جهان اسلام منجر گردید.

شریح قاضی نیز از این دسته افراد بود. در فرمانداری کوفه اگر نبود شهادت دروغین او بر زنده بودن هانی، همان دم قبیله هانی کار عبیدالله را یکسره می نمود و تاریخ شیعه، این گونه داغدار ظلم بدخواهان نمی گردید.

عمر سعد بهتر از هرکس می دانست که مقابله با فرزند رسول خدا(ص) گناهی نا بخشودنی است. اما رسیدن به حکومت ری، چشم عقلش را کور کرده بود. وقتی شمر، پیام عبیدالله را برای او آورد که اگر اهل جنگ نیستی سپاه را واگذار، او بر شمر لعنت فرستاد که باعث این خون ریزی شده است. به شهادت مقاتل، عمر سعد در عصر روز عاشورا به حال زنان و فرزندان بی پناه ابا عبد الله(ع) و یارانش اشک ریخت. او با تمام وجود اقرار داشت که مصیبت ناروای اسرای کربلا و فاجعه آمیزترین ظلم تاریخ، نتیجه نا حق مطامع اوست.

نقل  است که وقتی سربازان عمر سعد برای غارت خیمه ها حمله ور شدند یکی از آنها برای تصاحب زیور آلات فاطمه بنت الحسین(ع) به وی حمله آورد. وقتی زیور آلات به چنگش آمد، نشست و زار زار گریست. فاطمه علت گریه اش را پرسید. مرد گفت متاثرم از این که جواهرات فرزندان رسول خدا را به یغما می برم. آن خانم بزرگوار پاسخ داد اگر ناراحتی این ها را به من برگردان. سرباز مشتش را جمع کرد و گفت اگر من نبرم کس دیگری خواهد برد...!

عبیدالله و یزید نیز آگاهانه دست به این جنایت ننگین زدند تا آن جا که اظهار ندامت آنان بارها نقل تاریخ شده است. اما چه سود که حسین(ع) و یارانش دیگر حیات ظاهریشان را باز نخواهند یافت.

سرنوشت اسلام با جفای سردمداران کفر که البته ظاهری اسلامی و عالمانه داشتند گونه ای دیگر رقم خورد و این بالاترین درد است که نه مشرکان و بت پرستان، این مسلمین به ظاهر اهل تهجد بودند که رأس حقیقت را بر فرار نیزه جهل و نفاق آویختند در حالی که بانگ پیروزی شان غریو الله اکبر بود. نتیجه شرک مادی ودیانت منهای خدا چیزی جز این نخواهد بود.

اینان نه حسین و یارنش که در حقیقت، خدای آنان را در عاشورا زیر سُم ستوران خویش گرفتند؛ خدایی که زبانشان لحظه ای از یاد او غافل نبوده و آیه هایش را از بر بودند.

در سراسر تاریخ، خدا مذبوح خنجر جور یزیدیان بوده است بی آن که کسی حتی یک روز برای غربت او بر سینه کوبیده و اشک بریزد. وای بر امتی که بی توجه به خدای حسین تنها برای حسین، علم عزا بر افرازد.که این گونه باز در معرض ابتلا به معرفت کوفیانه! خواهد بود. کوفه ای که مثال نمکدان شکنی منافقان تاریخ است.

نیرنگ خط کوفی زمانی بی رنگ خواهد شد که یک قدم فراتر از نام حسین، راه حسین اندیشه مسلمین را به خود مشغول سازد. راهی که در نبود ظاهری حسین و اصحاب عاشورایی او امتداد می یابد اگر خدای حسین ذبح نگردد.

آری مظلوم تر از حسین علیه السلام در کربلا خدای حسین بود. والسلام 8/11/85 قم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آرمان

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۳۳ ق.ظ

 

مَثَل معروف «چون که صد آید نود هم پیش ماست» نتیجه درک  معنای واقعی آرمان گرایی است. انسان آرمان گرا، هدفی مقدس که در نگاه برخی شاید دست نیافتنی نیز جلوه کند را مظهر آمال خویش قرار داده و برنامه زندگی خود را به منظور دستیابی به  آن تنظیم می نماید. این گونه حتی اگر به آن هدف دست نیابد نیز پله های زیادی را زیر پای خود گذرانده و راهی بس بزرگ را طی نموده است.

آرمان گرایی نوعی زیاده خواهی مشروع است. نگاه به بالا، حرکت انسان آرمان گرا را شتاب می بخشد آن گونه که دشواری دستیابی به اهداف میانی را نادیده می انگارد.

مانند دانش آموزی که به جای نمره شانزده، کسب نمره بیست را هدف قرار می دهد. در این صورت دیگر نمره شانزده برایش بت بزرگ نخواهد بود و حداقل ثمره تفکرش دستیابی به همان نمره می باشد.

قصه، قصه آن عالم بزرگ است که به فرزند خود می آموخت تا امام صادق علیه السلام را الگوی خود قرار دهد وگرنه به اندازه پدر نیز رشد نخواهد کرد.

آن زمان که عده ای نان، کار و مسکن و ... را اوج مطالبات انقلابی خویش قرار داده بودند، جامعه دینی، مبارزه مستقیم با شاه به جای در آویختن با زیر دستان او آن هم برای برقراری حکومت عدل و جامعه ای متعالی را سرلوحه قیام خود می دانست.

امام (ره) لحظه ای حرکت آرمانی ملت را متوقف نساخت. او این موج پرخروش را پس از نابودی رژیم سلطنت برای سرنگونی استکبار جهانی و نجات ستم دیدگان مظلوم جهان هدایت نمود. این گونه شد که برخلاف مردم عراق که پس از سقوط صدام، دیگر هدفی  نداشته و درون خانه شان ماندند، در جامعه ایرانی آرمان خواه، مردان بزرگی ظهور یافتتند که فتح بالاترین قله های حقیقت و انسانیت، کمترین خواسته آنان بود. مردانی از جنس شهادت که عطر خدا را در کوچه پس کوچه های شهرها پراکنده نمودند. اگر نبود تفکر آزادی قدس و نجات کربلا، شاید خرمشهر نیز به این راحتی از چنگ صدامیان رها نمی  شد و فتح فاو، این اعجاب انگیز ترین عملیات آبی_ خاکی معاصر، هرگز رقم نمی خورد.

شهید رجایی انسانی بود فرهیخته، متواضع و بسیار منظم که نماز اول وقت او هیچ  گاه ترک نمی شد. اما اگر قرار است رجایی الگوی جامعه شود باید ورای همه صفات نیک او، این نیز گفته شود که رجایی زیر شدیدترین شکنجه های قرون وسطایی دژخیمان پهلوی می اندیشید که شکنجه گر او بر اثر چه عواملی به چنین خصائلی حیوانی گرفتار آمده و راه نجات او چگونه می باشد؟!

آیا شرح این ویژگی، مجموعه دیگر صفات بیان شده را به عنوان مقدمه ای لازم در خود جای نخواهد داد؟

خداوند نیز در تربیت انسان های متعالی، سطح مطالبات عاشقانه خود را بالا برده است. ابراهیم خلیل الرحمان(ع) که در آزمایش شکستن بت ها با تمام وجود آماده سوختن در راه خدا بود باید امتحان رها ساختن زن و فرزند، آن هم در بیابان بی آب و علف را نیز به انجام می رسانید. در گامی فراتر از آن، ابراهیم باید تنها فرزند خود را که پس از سال ها صبر و انتظار، او را به دست آورده بود و اکنون در بهار زندگی اش به سر می برد با دستان خویش در راه خدا ذبح می نمود و البته از این آزمایش نیز سر بلند بیرون آمد و سلامٌ علی ابراهیم به پاس عاشقی او در کتاب خدا جاودانه شد.

رسانه های دیداری و شنیداری نیز اگر به جای پرداختن مستقیم به موضوعات کوچک مانند مسائل ریز خانوادگی، هزینه های فرهنگی خود را صرف سوق جامعه به سمت آرمان های بلندی چون عدالت جهانی نمایند بی تردید معضلات کوچک تر، خود به خود در جامعه هدفمند کمرنگ گردیده و دیگر لزومی به تمرکز و بزرگ پنداری آن ها وجود نخواهد داشت.

آن زمان که رنگ و بوی شهادت فضای جامعه را آکنده بود معضل بد حجابی خود به خود رنگ می باخت و برای عروسک های خیابانی و مانکن های سرگردان امروز جای جولان وجود نداشت.

دین اسلام، دین آرمانی است. اهداف آن بلند و متعالی است؛ آن گونه که امروز برخی نیل به آن اهداف را غیر ممکن می پندارند. اما در هر جمع کوچک و برزگی که خدا راه یافت، آرمان های دین نیز به زیبایی تجلی پیدا کرد.

اصلاح انسان، مقدمه اصلاح جهان است. انسان آرمانگرا که رشد اعتقادی یافته است، هیچ گاه در بزنگاه های سرنوشت ساز تاریخ، راه کوفیان را در پیش نخواهد گرفت. ظهور منجی یکی از همین آرمان هاست که از جمله لوازم تحقق آن پرورش انسان هایی است که با آگاهی و رفتار انقلابی خود برای یاری حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مهیا می شوند.

و چه خوش گفت رهبر فرزانه که «قانع نشدن به وضع موجود و تلاش فزاینده و مستمر در انجام اعمال نیک و خیر یک بعد از انتظار است».

حضرت امام (ره) عالمی پیر و از نظر مادی کم بضاعت بود؛ اما توانست جهانی را تکان دهد. اگر امروز چهار صد روحانی مستقر در یک شهر نتوانند محله ای را زیر و رو کنند علت را باید در سطح مطالبات آرمانی آن ها جستجو کرد.

آرمان خواهان باید در همه امور پیشرو باشند؛ آن هم در عمل و نه در شعار و تهییج افکار عمومی. باید رزمنده جهاد اکبر بود اما نه در واحد تبلیغاتش!

امر به معروف و نهی از منکر نهادیه شده در جامعه، ضامن ایجاد عدالت است؛ عدالتی که بستر کمال و تعالی انسان هاست. انسان آرمان گرا «باید»ها را اصل می داند. او اهل اراده و عمل است؛ اراده و عملی که توأم با علم و تقوا باشد و البته منظور از تقوا نیز همان علم آمیخته با عمل است و نه صرف گریه که آن نیز البته لازمه این راه است.

ثواب آنانی که در بحبوحه حوادث، پای به میدان خطر می گذارند بی شک بالاتر از کسانی است که گام های بعدی را پشت سرشان بر می دارند.

انسان آرمان گرا در زنجیر استعمار هیچ توصیه گر خیر خواهی اسیر نمی ماند و بی توجه به مصلحت های خود ساخته عافیت طلبان، عمل به تکلیف را وظیفه می داند.

به راستی هیچ از خود پرسیده ایم که اگر جهان آرا در معرکه آتش و خون، منتظر کمک مسئولین می ماند و دست روی دست می گذاشت آیا خرمشهر همان روز های اول، «المحمره» نمی شد؟ آن وقت آیا حساب اهواز و اندیمشک باکرام الکاتبین نبود؟

باید مراقب بود که آرمان، عارمان نشود. 9/11/85 تاسوعای حسینی قم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

و اما زینب!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۸، ۰۸:۳۰ ب.ظ

 

این زبان که خدا در اختیارمان قرار داده رسانه ای مفت و مجانی است که می تواند دنیایی را زیر و رو کند.

مبدع جنگ نرم، زینب سلام الله علیها بود. واقعه کربلا آنگونه رقم خورد که اکثریتی توانست به ناحق، حق معدود یاوران حقیقت را زیر سمّ ستوران ستم، پایمال کند. همین اکثریت می توانست ندای حق را نیز در گلو خفه ساخته و با وارونه نمایی حقیقت، نگذارد پیام عدل و وارستگی از بیابان های تفتیده کربلا آنطرف تر برود؛چه برسد که گوش تاریخ را نوازش کند و بشود مبدأ صدها شورش و انقلاب و قیام مستضعفان و آزادی خواهان عالم و خواب اربابان ظلم و زیاده خواهی را در سراسر تاریخ و در همه نسل ها آشفته سازد.

برتری جبهه اسلام در جنگ نرم، مرهون رشادت و منطق برّان زینب سلام الله بود.

زینبی که به اقتضای طبع لطیف زنانه می توانست و حق داشت که بنشیند و در عزای فرزندان و برادران و بستگان و همراهانش و در غم مهجوری و غربت اسارت، ساعت ها بگرید و ناله کند، پشت پا زد به همه حقوق و امیال شخصی و شد مصداق ان تقوموا لله مثنی و فرادی، قیام کرد و ایستاد و سخن گفت. حرف زد و حقیقت را بر مدار ادع الی سبیل ربّک بالحکمة، برملا ساخت و باطل را و اهل باطل را با همان رسانه مجانی خدا دادی، رسوا نمود؛ تا آن جا که از دارالعماره کوفه تا خرابه های شام و کاخ سیاه یزید، همه را مدهوش منطق و حکمت جبهه حق نمود و طالمان و غاصبان را به کنج رسوایی و حقارت کشاند و تاریخ را ساخت؛ آن گونه که بعد از قرن ها، حسینی بودن یعنی مردانگی و عشق و آزادگی، حتی اگر مسلمان نباشی و یزیدی بودن یعنی ظلم و تحریف و خودپسندی و زیاده طلبی، حتی اگر نقاب دین بر چهره داشته باشی.

زینب، قهرمان تبدیل تهدید به فرصت است. زینب مبیّن مرز شرافت و رذالت است. حریم حرمش نیز امروز مرز دو جبهه جهانی نور و ظلمت قرار گرفت و به برکت بصیرت و حکمت زینبی، روح عاشورایی متکثّر در حسینیان آخرالزمان، انتقام خون سرخ کربلاییان تاریخ را از وارثان قابیل و حمّالة الحطب های ابوجهل زمانه بازستاند.

امشب شب وفات شهادت گونه شیردختر حیدر کرار، زینب کبرا سلام الله علیهاست. شادی دل نازنین زینب و به نیّت شفای بیماران جهان اسلام، زیارت عاشورای اباعبدالله را امشب ذکر لب و عطر جان خویش سازیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جشن انسانیت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۸، ۰۸:۳۶ ق.ظ

 

علی حق پدری بر گردن ما دارد که پیامبر فرمود: انا و علی ابوا هذه الامه.

یتیم نوازی در اسلام بارها مورد سفارش قرار گرفته و بعد تأکید شده که بالاترین یتیمان امت کسانی هستند که راه هدایت را گم کرده اند.

فرزند باید رهرو راه پدر باشد.

همان طور که نجات دادن یک انسان از مرگ به منزله نجات کل بشریت است، هدایت یک نفر و نجات او از سیاهچاله های انحراف و انحطاط نیز به منزله هدایت همه بشریت تلقی شده است.

روز پدر مبارک برای همه آنانی که در عمل رهرو راه علی هستند و اسلام علوی را محبوس در صفحات نهج البلاغه نساخته اند.

روز پدر مبارک برای آنانی که دیگران را به راه حق فراخوانده و با ضلالت و گمراهی در ستیزند.

سیزده رجب را جشن بگیریم و عیدی بدهیم. بگذاریم این روز بزرگ که نماد حرکت جامعه به سمت رشد و رستگاری است در اذهان حک شده و در دل ها ماندگار شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باقر، محمود و دیگران!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۲۲ ق.ظ

نمی دانم اگر در تهران بودم به قالیباف رای می دادم یا نه؛ اما قطعا به لیست سی نفره اصولگرایان رأی کامل نمی دادم و تشخیص خودم را در این خصوص بهتر از تشخیص صاحبان قدرت می دانم و ترجیح می دادم طرف بچه های پا پتی بسیج و فحش خورهای انقلاب را بگیرم تا حقوق بگیران گردن کلفت نظام را.

قالیباف هم ایراداتی دارد مثل احمدی نژاد که ایرادات خودش را داشت؛ اما زدن بیش از حد و تخریب قالیباف را جایز نمی دانم درست مثل زدن ناجوانمردانه و تخریب احمدی نژاد که هم باعث دلخوری و انزاوای بخشی از بدنه فعال حزب الله شد و هم این که مردم را نسبت به اصل جریان ارزشی و مدعی انقلابی گری بدبین ساخت. هم احمدی نژاد خودی است و هم قالیباف.

بچه های عدالت خواه را دوست دارم و آنها را به امثال تقوی که ظاهرا سهم کارکنان بیت بود و پیرهادی و ... که در بزنگاه های انقلاب لااقل در صف مقدم ندیدیمشان ترجیح می دهم؛ اما این به آن معنا نیست که فلان نامزد مدعی عدالت طلبی در قم که فردی مشکوک و بیمار است را هم قابل نقد ندانم.

این مباحث در چارچوب انصاف می تواند سازنده باشد؛ اما مهم تر از این حرف ها اصل اعتماد سازی به نظام است. نظام در جریان مصوبه غیرقانونی بنزین سه هزار تومانی که نفس ملت را برید سر مصالحی جانب دولت را گرفت و طبعا خسارت آن را هم در مشارکت پایین مردم در دوم اسفند دید. باید برای ترمیم احساس لطمه خورده مردم نسبت به حاکمان، فکری اساسی نمود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اعتراض دارم، فریاد می زنم و رأی می دهم

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۵:۵۲ ب.ظ

بنزین سه هزار تومانی، نماد فریبکاری و بی صداقتی و دور زدن قانون توسط مسئولان عالی کشور بود که به اعتبار آبروی آقا و پا در میانی ایشان با تقابل جدی بدنه مردم مواجه نگردید؛ اما نشان داد که مجلس واقعا در رأس امور نیست.

مهم تر از رأی دادن به نمایندگان مجلس، اصل مشارکت در انتخابات است.

نمی گویم مجلس، تشریفاتی است اما روند ترّقی در کشور به گونه ای است که اغلب مسئولان و مردم به این نتیجه رسیده اند برای رشد و ارتقای درجه و جایگاه چاره ای جز بله قربان گویی ندارند و بزرگترین آسیب این فضای ذهنی، تشریفاتی شدن بسیاری از مناصب و کنار رفتن باور حق طلبی است.

با رویکردی که نهادهای قضایی و اطلاعاتی در پیش گرفته اند عملا جوان مومن انقلابی هیچ گاه صلاحیت و امکان حضور در مناصب حساس کشور را نخواهد داشت. روحیه اپوزیسیون نوازی و دشمن پنداری منتقدان خودی، راه را بر تقویت بنیان های فکری نظام اسلامی در سطح جوانان جامعه بسته و جایگاه حامیان صدیق نظام را در حد مرغ عزا و عروسی ونیرویی برای رفتن روی مین تقلیل داده است. مگر آن که تعبیر ما از جوان انقلابی کسی باشد که بیشتر از سایرین در مقابل اصحاب قدرت سر خم نموده و شهروند مطیع دیوانسالاری بیمار باشد.

سیستم بهداشت و درمان ما اسلامی و انسانی نیست. آموزش و پرورش ما فشل است. خیلی از مردم در قوه قضاییه به حق خود نمی رسند.

بخشی از امام جمعه ها واقعا در قد و قواره امامت مسلمین نیستند و مردم را دچار چند دستگی کرده و فامیل بازی را بر انقلابی گری ترجیح می دهند.

بخشی از بدنه نیروی انتظامی با احکام دین آشنایی ندارند و حق الناس را مسخره می پندارند.

بخشی از قضات ما برخلاف تفسیر رهبری از نظام اسلامی و تفاوت آن با نظام دیوانسالاری، انتقاد از یک مسئول دون پایه را به پای مخالفت و عناد با نظام حاکمیت می نویسند.

تبعیض و شکاف طبقاتی قابل هضم نیست.

رانت و با هم خوری قانونی اموال عمومی و مشروع نمایی آن قابل دفاع نیست.

محرومیت زدایی در حد توقعی که از انقلاب اسلامی می رفت صورت نپذیرفته است.

بسیاری از مسئولان خوش نشین درک صحیحی از فشار معیشتی مردم ندارند.

بعضی از منصوبان آقا موقعیت حساس خود را درک نمی کنند. صدا و سیما با انقلاب اسلامی و تمدن نوین آن فاصله دارد.

بیت رهبری نباید تبدیل به یک جناح شود.

شوراهای مثلا اسلامی شهر و روستا و روند تعیین صلاحیت و کارکرد آن مصداق باج دادن نظام دیوانسالار به عناصر غیرانقلابی و آتش زدن اموال عمومی در ازای پز دموکراسی است.

شورای نگهبان معیار مشخصی در رد یا تأیید صلاحیت ها ندارد.

دولت اسلامی هنوز محقق نشده و معلوم نیست کجای نظام وظیفه تحقق این امر خطیر را در چارچوب پیمودن گام های تمدنی انقلاب اسلامی دارا می باشد.

تبلیغ برای مصرف گرایی و له شدن شخصیت مردان خانوارهای مستضعف در مقابل هجوم روحیه سوداگرانه نهادهای پول پرست، شرم آور و فساد آفرین است.

فرهنگ ساده زیستی و صداقت و قناعت و خدمت و ایثار در رفتار بسیاری از مسئولان دیده نشده و بزرگترین اثر آن پر رنگ شدن خوی دنیا خواهی و مسابقه پول پرستی و اشاعه فرهنگ مادی و گریز از معنویت و بی هویتی است که با افق آرمانی حکومت علوی فرسنگ ها فاصله دارد.

و...

این حرف ها نمونه های اعتراضی است که بارها بر زبان و قلم جاری ساخته و فریاد زده و بابتش هزینه داده ام.

اما

در انتخابات شرکت می کنم

نه به خاطر این که به کارکرد مجلس اعتقاد دارم

نه

بلکه برای حمایت از درخت تناوری که خون آورد جوانان پاک و بی آلایش این آب و خاک است.

به عشق شهدا، به عشق امام امت با ارادت به رهبر مدّبر و متفکر و دلسوز انقلاب به امید تحقق ایران قوی و به کوری چشم دشمنان ایران عزیز دوم اسفند پای صندوق رأی حاضر خواهم شد؛ ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

محمد صادق شهبازی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۲۰ ق.ظ

See the source image

 

شده است سینه خیز بروید تا تهران و خودتان را برسانید این کار را انجام دهید، محمدصادق شهبازی ارزشش را دارد.

او محصول تفکر انقلاب اسلامی است. زاییده اندیشه زلال روح الله ست. اسلام علوی را محبوس در متون نهج البلاغه نمی داند. جوانی خوش فکر و با معلومات که دغدغه عدالت دارد، درد دین دارد، انقلاب را ورای میزها و فیش های حقوقی فهمیده است و مرد میدان خطر است. برای عدالتخواهی بارها هزینه داده، احضار و بازداشت و دادگاه و ... خواستند که راهش را سد کنند. انقلابی خوب از نگاه صاحبان قدرت، جوان مومن و ریش داری است که صرفا در راهپیمایی های 22 بهمن و روز قدس شرکت کند، پای صندوق رای برود و به شرکت سهامی سوداگران قدرت رای بدهد و شهروند مطیع مسئولانی باشد که مبتلا به خود نطام بینی هستند.

بصیرت از نگاه عده ای یعنی بولتن های جهت دار حضرات را بخوانی و در حلقات و محافل خودی تکرار کنی و این جملات را حفظ باشی و طوطی وار بلغور نمایی:

اگر ریزش داشتیم، رویش هم داشتیم

فضای مجازی هم فرصت است هم تهدید

باید هم بصیرت پیدا کنیم هم بصیرت افزایی کنیم

وضعیت امروز جامعه ثمره انتخاب غلط ماست

کلا ما مقصریم و مسئولان بالا دستی گلند

و...

محمد صادق شهبازی شهروند یکجا نشین و سر به زیر و بله قربان گوی اذناب قدرت و کانون های ثروت نیست. او عدالت را ابزار سهم خواهی از سفره انقلاب نمی داند. پیروی از گفتمان ولایت را بالاتر از ظاهرنمایی و تکرار مستمر کلمات ولایت می داند. به جای آنکه در مسیر حرکت دیگران هضم شود، خودش حرکت آفرین و جریان ساز است.

 

میان این همه عمار و خود عمارپندار، یک اباذر هم لازم است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

من و عدالت، همین الان، یهویی!!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۷:۳۰ ق.ظ

 

خیلی از کاندیداها شعار خود را بر مبنای مطالبه گری تنظیم کرده اند. شعار زیبایی است که تحقق آن در راستای فریضه امر به معروف و نهی از منکر و نظارت مردمی می تواند سلامت وپیشرفت و عدالت را تا حدود زیادی تضمین نماید؛

اما

سوال این جاست این دوستانی که یکهو به این نتیجه رسیده اند جای مطالبه گری و عدالتخواهی خالی است آیا تا به حال قدمی در این راه برداشته اند و هزینه ای بابت آن پرداخت نموده اند؟

نیازی نیست برای مطالبه گری حتما روی صندلی مجلس نشست. البته حضور یک عدالتخواه در مجلس با توجه به ظرفیت های آن می تواند در راستای اهداف آرمانی نظام بسیار موثر باشد ولی به هر حال یک شهروند عادی اعم از دانشجو و طلبه و کاسب و کارمند هم می تواند در حد وسع و توان خود و لااقل با بهره گیری از ابزار رسانه که شکر خدا شکل مجازی آن رایگان در اختیار همگان قرار دارد مطالبه گری نموده و مسئولان کم کار را به چالش کشانده و از مظاهر بی عدالتی انتقاد نماید.

کسی که تا به حال قدمی برای دفاع از حقوق ضعفا بر نداشته و هزینه ای بابت جانبداری از جبهه حق و صیانت از مظلوم پرداخت نکرده بعید است با ورود به مجلس و برخورداری از چرب و نرم روزگار، خوی عافیت طلی را کنار نهاده و گامی برای مستضعفان و در تقابل با زیاده خواهان بر دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا