متن زیر نوشته یکی از دوستان خوب پزشک و خوش فکر است که تحلیلی منطقی در خصوص شرایط فعلی انتخابات ریاست جمهوری است. امیدوارم عقلای اصولگرا به این متن توجه ویژه داشته باشند:
1)
به این آمار وزارت کشور، توجه کنید:
-
تعداد افراد حق رای دار برای شرکت در انتخابات این دوره 52 میلیون نفر است.
-
تعداد رای دهندگان به تفکیک شهری و روستایی، شامل شش کلانشهر کشور 17 میلیون،
شهرهای متوسط 17 میلیون و مناطق روستایی 18 میلیون است.
- میزان مشارکت در انتخابات در کلانشهرها
40درصد، در شهرهای متوسط 60 و در روستاها
90درصد است.
- بر اساس درصد مشارکت بالا، در کلانشهرها 7میلیون، در شهرهای متوسط 10 میلیون و در مناطق
روستایی 16 میلیون رای در صندوق ها ریخته می
شود.
2)
نتیجه رای در سالهای 88 و 92 به این ترتیب بوده است:
-
سال 88: احمدی نژاد(24) و موسوی(13)
-
سال 92: روحانی(18)- قالیباف(6) - جلیلی(4) - رضایی(3.8) و ولایتی(2.2)
3)
کلیدواژه پیروزی رای این دوره، در جذب حدود حداقل 5 میلیون رای خالص از نوع
احمدی نژادی ست!
که عموماً قشر تا متوسط جامعه بوده و در
حال حاضر بخاطر مشکلات عدیده اقتصادی و نبود شخص محبوبشان، دچار نوعی سرخوردگی هستند.
توجه شود به این آمار که:
در سال 88 اصلاح طلبان ۱۳میلیون رای و در
سال 92، 18 میلیون رای خالص داشتند.
بنابراین با حدود 5 میلیون رای خاکستری
یا رای احمدی نژادی مواجهیم!
4)
رفتار انتخاباتی دکتر احمدی نژاد، در مجموع به ضرر جمنا شده و موجب سوگیری رای
به سمت روحانی خواهد شد.
به همان صورت که با حذف مشایی در سال
92 بشدت با طیف اصولگرایی مرسوم مقابله کردند، در این دوره نیز با حذف خود و آقای بقایی
به مراتب سخت تر در مقابل اصولگرایان و جمنا جبهه خواهند گرفت.
(کافی ست نگاهی به مطالب جناب آقای عبدالرضا داوری انداخته شود که رسما جمنا و
آقای رئیسی را مورد شماتت قرار میدهند)
بماند که جمنا اساساً در شکل و محتوی قادر
به تجمیع نظر دلسوزان نظام نیست!
5)
ستادهای انتخاباتی دکتر احمدی نژاد در کشور عموماٌ از قشر فعال، پرشور، میدانی
و جوان هستند و بسیار در حوزه انتخاباتی و جلب آرای عمومی سریع و کارا عمل می کنند.
در حال حاضر، اکثریت این نیروها با حذف
احمدی نژاد و بقایی عصبی هستند، و بدلیل قانع نشدن از حذف، بطور ناراحت کننده ای حتی
از نظام دلگیرند.
مهم:
اگر جبهه اصولگرایی نتواند این قشر فعال
را با خود همراه کند(که تابحال نکرده است!) بشدت رای از نوع احمدی نژادی را از دست
رفته بداند!
6)
این بار هم شاهد رای دادن از طرف کسانی هستیم که قبلاً رای نمیدانند(به اصطلاح
قشر مرفه و بیخیال جامعه) (چیزی شبیه به انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و انتخابات
95مجلس تهران).
7)
مسئله عدم حضور در انتخابات، از هیچ رسانه خارجی هم تبلیغ نمی شود و برعکس،
رای به روحانی بطرق مختلف در حجم بالای خبری و رسانه ای فریاد می شود.
8)
از طرفی؛ شاهد رای "ندادن" افرادی از قشر ضعیف و متوسط جامعه خواهیم
بود که بشدت دچار دلزدگی و مشکلات اقتصادی هستد و از سویی نگاه به حضور احمدی نژاد
داشتند.
9)
کاندیدا و رای اصلاحات واحد بوده و به سادگی ریزش نخواهد کرد.
دولت با 90% ظرفیت اداری و دیوانی در کشور
در اختیار اصلاحات است.
از طرفی قویترین گروه جنگ روانی را در اختیار
داشته و با دروغ، تزویر، ریا، ریختن اشک تمساح و هرج و مرج طلبی و هوچیگری، در حال
فعالیت بویژه در بخش آمارسازی و اختلاف افکنی
بین طیف اصولگرایان هستند که عموماً به نتیجه مطلوب هم می رسند!
10)
بر خلاف دوره قبل و باور فعلی عده ای، اصلاحات حتی یک رای به سبد قالیباف نخواهد
ریخت.
این بار قالیباف یک تنه به جبهه اصلاحات
زده و بازی مرگ و زندگی را به نمایش گذاشته است!
11)
با این آمار و تفاسیر، جبهه اصولگرا، توان به دوره دوم کشاندن انتخابات را با
دو کاندیدای همسو نداشته و تنها راه پیروزی، ماندن یک نفر از جبهه اصولگرایی آنهم با
اعلام از یک هفته قبل از روز رای گیری است!
چرا که:
1)آقایان اصولگرا بویژه در هفته آخر، معمولاً
دچار احساس "تکلیف" مضاعف شده و
لذا از ترک صحنه خودداری می ورزند!
2) نیروهای تحت امر ستادی و مردم مشتاق
و علاقه مند، فرصت بازیابی و تغییر نگرش به سمت کاندیدای دیگر هم طیف را پیدا می کنند.
بعبارتی برای تغییر این باور، حداقل به
7روز زمان نیاز است!