اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۶۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حکومت دینی» ثبت شده است

میشود کمی خجالت بکشید؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۱، ۰۹:۱۶ ب.ظ

برنامه امشب ثریا را دیدید؟ روایت فتح دوباره ای بود با جان مایه وام گرفته از خلوص و نگاه فطری سید مرتضی آوینی.

22 دقیقه فیلم بود مستند اگر ندیدید حتما دنبالش باشید برای تماشا.

صدا و سیما همین یک برنامه را پخش کند و کرکره اش را پایین بکشد کفایت میکند.

دفاع مقدس که گذشت تهاجم نه، شبیخون نه، ناتوی فرهنگی دشمن آغاز شد. همان محاسبه ای که بعد از شکست در اشغال دائمی خرمشهر و فتح اهواز و آبادان و مهران و... استراتژیستهای ایالات متحده و بریتانیای مکار را به اینجا رساند که ورای همه تسلیحات و آمادگی های رزمی و تجهیزات مادی نیروهای مسلح ایران، قوه دیانت و ایمان و پای اراده و ایثار و فرهنگ شهادت است که نیرنگ بدخواهان را پشت دروازه های جمهوری مقدس اسلامی ناکام گذاشته است. کنت دمارانش هم که در پوشش نیروی صلیب به رصد فاتحان فاو در اردوگاههای حزب بعث پرداخت بر این حقیقت نورانی صحه گذاشت که شکست برای چنین مردانی معنا نخواهد داشت. پیام روح خدا را در فتح الفتوح بستان بخوانید پرورش جوانانی را معجزه انقلاب اسلامی دانست که بی اعتنا به جاذبه های فریبنده عالم مادی، سودای وصال حق و اتصال با معشوق یکتا را در سر پرورانده و در بزم فمنهم من قضی نحبه، جام می بندگی را سرکشیده و قهقهه مستانه عند ربهم یرزقون را سر داده اند.

بمباران رسانه ای و فرهنگی و انبوه آلاینده های تبلیغی جریان مادی گرایی اگر چه در سالهای بعد جنگ، در تخریب روح و ذهن لایه هایی از جوانان جامعه بی تأثیر نبود؛ اما ظهور جوانانی چون مسلم کیخا و محمد گلدوی در سیستان و اندکی بعد حسین غلام کبیری ها و علی خلیلی ها و مدافعان حرم چون محمود رادمهر و بیضایی و نوری و نوروزی و... نشان وعده صادق پیر خمخانه جماران بود که فرمود: خدا می داند راه و رسم شهادت کور شدنی نیست.

خیزش شیطانی جریان داعشی شهوانی دوماه اخیر که قله آمالشان بوسه جنس مخالف و سلف مختلط و آغوش رایگان است، گرد و غبار زودگذری است که خیر نطلبیده آن رونمایی از نسل زلال و مومنی از جوانان تربیت یافته مکتب قرآن همچون آرمان علی وردی و سید روح الله عجمیان و مهدی زاهدلویی و... است.

پدر سید روح الله، کارگری فصلی و روزمزد با سی ماه سابقه جبهه و جانبازی است که در فقیرترین محله استان البرز، مستاجر خانه ای ساده و بی آلایش است. دل پاک و رزق حلال او پرورش فرزندی چون سید روح الله را رقم زد که کارگری میکرد و دغدغه محرومان را داشت.

همه خانواده عجمیان، پدر و مادر و خواهر با لبخند افتخار قد برافراشته اند که ما بدهکار انقلابیم و سهممان از سفره انقلاب مهر و اطاعت رهبری است و... اللهم تقبّل منّا هذالقربان...

به امام عصر(عج) باید تبریک گفت که در آخرالزمانِ هجوم غرایز و حاکمیت عطش دنیا و در سراشیب سقوط معنای انسانیت، یارانی عاشورایی در قلمرو دلدادگی او پر و بال گرفته اند که سر در آسمان عشق و رستگاری و سعادت دارند.

تبریک باید گفت به سید علی خامنه ای که همت و باکری ها و خرازی و کاظمی و سلیمانی هایش دوباره جوانه زده اند که رجز عاشورایی شان از خیمه کوخ نشینان بی ادعا، کاخ های سیاه استکبار و استبداد را به لرزه می اندازد.

ماندگاری این نظام مرهون خون این بچه های پاپتی و دعای دل سوخته پدران و مادرشان است. آمریکا تا چنین جوانانی را میبیند هوس حمله به این مرز و بوم را نخواهد داشت.

آن دست از مسئولان خوش نشین رانت خوار طبقه بالایی خودبرتر بین یقه سفید عافیت طلبی که شعارهای انقلاب را فیش حقوقهای نجومی خود ساخته، تفاله های مفت خورشان باد آقازادگی به غبغب انداخته و آرمانهای سرخ اسلام و انقلاب را به سخره گرفته اند بروند زندگی سید روح الله عجمیان را ببینند، پای مکتب خانه مادر و پدر آرمان علی وردی زانو بزنند شاید از این حجم طلبکاری و چپاول قانونی خزانه اعتماد مردم خجالت بکشند.

تمدن نوین اسلامی را نه موسسات اقماری نفتی به ظاهر فرهنگی که بیوت محقر و نورانی مردان و زنانی رقم خواهد زد که انفاس قدسی آیات حق را مفاتیح الجنان حیات معنوی خویش ساخته و در خلوت شبانه با معبود، رزق هدایت و نعمت شهادت و فیض جهاد فی سبیل الله را طلب میکنند.

photo_2022-11-13_20-10-39_umnh.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نهی از منکر با طعم آغوش رایگان!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۳۱ ق.ظ

لزوم توجه به احیای امر به معروف و نهی از منکر در زمینه حجاب

 

چند روز پیش طبق معمول از باب صرفه جویی در مخارج، سوار اتوبوس شدم که بروم منزل. نزدیک ساعت یازده صبح بود. در مسیر خانه ما سه دانشگاه قرار دارد و طبعا بعضی ساعتها مصادف می شود با حضور انبوه دانشجویان در اتوبوس که گاهی، تأکید میکنم گاهی، شاهد صحنه هایی نامتعارف از حرکات جلف بعضی دخترها و پسرها هستیم. بندگان خدا که اینطور در هم می لولند سن ازدواجند و به اقتضای طبیعت خود و البته هیجانات و غلیان هایی که در بمباران تصاویر و مطالب ناهنجار مجازی تشدید و تحریک می شود در حال انفجار هستند.

مبنایی ترین کار نظام در عرصه فرهنگ به جای چاپ کتاب و پوستر و ساخت کلیپ باید بستر سازی برای تشویق به ازدواج و از بین بردن موانع آن از جمله سختی معیشت و طولانی بودن سالهای تحصیل و نظام وظیفه باشد.

بگذریم.

آن روز داخل اتوبوس غرق در گوشی همراه بودم که صدای جر و بحث شدیدی از سمت عقب اتوبوس که خانمها می نشینند بلند شد. یواش یواش همه مردها هم برگشتند و پشت سر را نگاه کردند. صداها هی بلند و بلندتر می شد. آن گونه که فهمیدم خانمی به یک دختر دانشجو که حجاب مناسبی نداشت تذکر داد. او شروع به جر و بحث کرد. بعد چند دختر دانشجوی دیگر به حمایت از دوستشان برخاستند و با الفاظ رکیک شروع به فحاشی به آن خانم میانسال کردند. بعدش هم دو سه نفر روسری هایشان را بالکل برداشتند و رجز خواندند که حالا میخواهی چه کار کنی و...؟!

دلم برای آن خانم سوخت. شرافت و پاکدامنی اش مورد هجمه و وهن آن دختر بچه ها قرار گرفته بود و هاج و واج نگاهشان می کرد.

نتوانستم سکوت کنم.

بلند شدم و رفتم طرف عقب اتوبوس حد فاصل صندلی آقایان و قسمت زنانه ایستادم. به یکی از دخترهای کشف حجاب کرده گفتم:

حجابتو درست کن.

رو سری را گذاشت سرش.

نفر کناری اش روسری را برداشت.

صدایم را بردم بالا و سرش داد زدم: بذار سرت!

سریع روسری اش را درست کرد. یاد حرف بعضی دوستان افتادم که می گفتند تو وقتی لباس شخصی هستی تیپت عین مامورهاست و وقتی عصبانی می شوی قیافه ات خیلی ترسناک می شود.

یکی دو ثانیه هم نگذشت که دوستان آن دو دورم حلقه زدند و هر کس در حمایت از آنها به تندی چیزی می گفت:

  • هر کی هر حجابی داشته باشه به کسی ربطی نداره مساله شخصیه. مگه من با چادر این خانم کار دارم؟
  • یه ماه دیگه نظام سقوط میکنه میخواین چه کار کنین؟
  • حالا ما حجاب کنیم همه چی درست میشه؟ دیگه مشکل ندارین؟

و....

داشتم جواب تک تک شان را میدادم که یکهو اتوبوس ترمز گرفت. من که دستم به جایی بند نبود تعادلم را از دست دادم و پرت شدم توی بغل دختر رو به رویی. زود خودم را جمع و  جور کردم و آمدم عقب.

یک دختر چادری هم بود که از آنها حمایت می کرد. از این تیپ شخصیتهایی که درباره شان گفته اند آدم را برق بگیرد اما جوّ، نه!

دستم را کشید عقب و گفت: اسلام شما اجازه میده اینقدر به نامحرم نزدیک بشید؟!

خودش که دید اتوبوس ترمز گرفت. آن لحظه جوابی به ذهنم نرسید.

شروع کردم به ادامه بحث با آن دخترها:

  • کو تا یک ماه دیگه؟ باشه هر وقت نظام پاشید تو هر جور دوست داشتی حجاب کن. ضمنا آخوندا چیزی رو بگیرن پس نمیدن خیالت تخت! این نظامم سقوط نمیکنه.
  • قانون مملکتو باید رعایت کرد. راننده نمیتونه بگه من زیر بار حرف زور نمیرم کمربند نمیبندم، جریمه میشه.
  • حریم شخصی مال تو خونه ست برو با مایو باش بیرون اومدی دیگه به همه مربوطه چون حریم عمومیه.
  • اونایی هم که دزدی و اختلاس میکنن قانون شکن هستن. وقتی برخورد بشه همه شون میگن خب که چی؟ ما رو گرفتید مشکلات مملکت حل شد؟
  • تو نمیخواد به من درس شجاعت و یقه گیری از مسئولینو بدی به اندازه سالهای عمرت احضاریه دادگاه دارم.

و....

که اتوبوس باز هم ترمز گرفت و دوباره پرت شدم تو بغل دختر جلویی.

باز خواهر جوّگیر ما دست مرا کشید که اسلام اجازه میده این قدر به نامحرم ...؟

این دفعه جوابش آمد توی ذهنم.

گفتم: مگه آغوش رایگان نیست؟!

فوری یکی شان گفت: ما از اونهاش نیستیم. یکی دیگر گفت: مادر من چادریه سر سفره پدر مادر بزرگ شدیم و ...

فرصت خوبی بود. گفتم: مادر شما بزرگوار هست و جاش توی بهشت، خود شما هم شاید از امثال من به خدا نزدیک تر باشید شکی نیست اما بی حجابی و قانون شکنی شما داره راه اون دخترای هرزه رو باز میکنه و میدون میده به پسرای هیزی که بی حجابی شما در واقع آزادی اونهاست و دارن کیف میکنن. شما مطالبات اصلی مردم از مسئولینو به انحراف بردید. هزارتا درد هست توی این مملکت افتادید دنبال نخود سیاه ...

تقریبا همه شان وسطهای صحبت، رو سری هایشان را درست کردند ولی یک ایستگاه قبل از دانشگاه پیاده شدند. شاید ترسیده بودند که کسی ردشان را بگیرد، شاید هم خواستند اینطوری بی اعتنایی کرده و لجشان را خالی کنند، نمی دانم. ولی مشخص بود همه شان با هم همفکر و همنظر نیستند.

نفر آخر که داشت پیاده میشد گفت: مسواک هم بزنید بد نیست! اولش فکر کردم دارد مسخره می کند. زود گارد گرفتم و گفتم: برو عروسک بازیتو بکن باریک الله!

ولی ... راست می گفت بنده خدا. ساعت نزدیک یازده بود. من صبحانه نخورده بودم. شام دیشب فلافل بود و دل پیچه عجیبی داشتم. دهانم بو میداد. یاد سالهایی افتادم که هر روز به تهران رفت و آمد داشتم. همیشه عصرها موقع بازگشت صندلی جلو می نشستم. قبلش وقت ناهار حسابی پیاز می خوردم. راننده شروع میکرد به حرف زدن و بد و بی راه گفتن به چپ و راست مملکت، تا دهان باز میکردم و جواب میدادم زود تسلیم می شد و دیگر چیزی نمی گفت! خودم می فهمیدم که پیاز چقدر در پیروزی در مناظره ها میتواند نقش آفرین باشد! و میگرفتم تخت میخوابیدم تا خود قم.

آن دختر ولو قصد کنایه داشت حرفش درست بود و من نباید رو ترش می کردم. همه باید انتقاد پذیر باشیم. به خصوص مسئولینی که به محض شنیدن انتقاد شروع به پرونده سازی و زیرآب زنی میکنند.

بعد از رفتنشان نشستم روی صندلی خودم. دو سوم مسافرها شروع کردند به تشکر و دست مریزاد که چقدر خوب کردی از آن خانم حمایت کردی، چقدر خوب و منطقی جوابشان را دادی، اینها نجابت ندارند، پر رو شدند، یکی باید جلویشان در می آمد و ....

توی دلم گفتم میمردید نارضایتی تان از آن دخترها را به خودشان می گفتید؟ توّهم برشان ندارد که کسی مخالفشان نیست.

ترجیح دادم آن چند دقیقه باقی مانده تا منزل را توی خودم باشم. من تجربه تبلیغ در سطوح دانشگاهی و مراوده با جوانها را داشته ام. روحیه اعتراضی و عدالتخواهانه ام همراه با شیوه طنز و مزاحی که در گفتار و رفتار دارم معمولا برای جوانها و نوجوانها جذاب بود و اغلب در اردوهای دانشجویی با رضایت آنها توأم می شد. گاهی آدم باید خودش را شماتت کند. امثال من نباید عرصه های تبلیغ را رها می کردیم. قصور مسئولان به جای خود، تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن درست، بی مبالاتی برخی پدر مادرها هم همینطور؛ اما... خدا آن دنیا امثال مرا هم بابت غفلت بعضی جوانها چوب خواهد زد.

غرق در همین فکرها بودم که اتوبوس به ایستگاه مقابل مسجد محلمان رسید. باید پیاده میشدم. قبل از من اغلب مسافرها پیاده شده بودند. سه چهارنفری هنوز نشسته بودند. کارت اتوبوس را که کشیدم جوانی ریش پروفسوری با لبخندی شیطنت آلود گفت: حاج آقا! امر به معروف شیرینی داشتی، نوش جونت، رزق امروزت بود، خدا قسمت ما هم بکنه!

راننده هم چشمکی زد و رفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به این آیه کامل عمل نکردیم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۴ آبان ۱۴۰۱، ۰۹:۵۱ ق.ظ

این آیه هم ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و هم لزوم استقلال در همه امور اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و رسانه ای و... را گوشزد می نماید. قطعه ای یک دقیقه ای یادگار دو سال پیش ورود به اینستا:

https://www.aparat.com/v/1peGt

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سلطان مگر ظلّ الله نبود؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۴ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۲۲ ق.ظ

حمله اغتشاشگران به فرمانداری خاش با سنگ و سلاح/ خسارت سنگین به اموال دولتی‌ و عمومی + فیلم و تصاویر

 

علمای اهل سنت در توجیه علت مماشات و همراهی خود با حاکمان فاسق تاریخ به احادیثی در منابع و کتب صحیح خود استناد می کردند که بر مبنای آن حاکم و سلطان سایه خداست و حتی اگر ظالم بود هم نباید با او به مقابله و ستیز پرداخت چرا که منجر به دو دستگی و ناامنی در جامعه و خسارت بر مسلمین می شود. 

حالا چه شده است بعضی ائمه جمعه اهل سنت جنوب شرق که البته مورد حمایت مالی آل سعود خبیث قرار دارند و هیچگاه در مقابل جنایات این رژیم فاسد که دستش به خون دهها حاجی ایرانی آلوده است و در پاکستان و هند و نیجریه و سوریه و ... جنایاتی بزرگ رقم زده و با اسراییل غاصب از در دوستی وارد شده است لب به اعتراض نگشودند اما اینک بر خلاف مبانی سازشکارانه مکاتب خود به تهییج و تحریک برادران اهل سنت در خطبه های نمازجمعه روی آورده و به ناامنی و آتش افروزی در بعضی شهرهای سیستان و بلوچستان روی می پردازند؟!

قضیه کمی مشکوک نیست؟

در لینک زیر تعدادی از احادیث مورد قبول و تاکید علمای اهل سنت را میخوانید که در کتب صحاح و سایر منابع مورد وثوقشان منتشر شده و همواره مورد استناد آنان در بیان چرایی سکوت در مقابل حاکمان جور قرار گرفته  است:

https://fa.wikifeqh.ir/خروج_علیه_حاکم_از_دیدگاه_اهل%E2%80%8Cسنت

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسلامی که هست، اسلامی که نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۱ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۴۶ ب.ظ

آرمانخواهی انسان ، مستلزم تحمل رنج هاست.

 

جمهوری اسلامی پیروز نشده است به یک معنایی.

اصل نظام مستقر شد؛ اما از جمهوریت که بگذریم لااقل هنوز مانده است تا به آن چه اسلام گفته، برسیم.

زندان های ما اسلامی نیست؛ از بدو ورود و معضل تفتیش تا انتقال زندانی به بیمارستان. وضعیت بازداشتها و بازداشتگاهها که بماند.

بهداشت و درمان ما؛ از توزیع ناقص امکانات تا مراعات حال بیمار.

سربازی و نظام وظیفه، از بیهودگی دو ساله و تبعیض در تقسیم نیروها تا پایمال سازی حقوقی که خود نظام برای سرباز مفلوک تعیین کرده است.

نطام آموزش و پرورش؛ از مدت طولانی و خلاف فطرت و غریزه تا بی عدالتی در آموزش. کنکور که خودش روضه ای مجزا طلب می کند.

اقتصاد ما اسلامی نیست، بانکداری ما، بی عدالتی در معیشت و رفاه اشتغال و منابع و فرصتها، نظام اداری، اشاعه رانت و باندبازی، پدیده آقازادگی و...

علت این که اسلام بعد از چهار دهه در ارکان و اضلاع حکومت پیاده نشده؛ لزوماً ناآشنایی و عدم کشف فرامین و احکام دینی نیست که این بهانه هم خود فرصتی برای هدر رفتن میلیاردها تومان بودجه به اصطلاح پژوهشی قرار گرفته است.

مسأله اصلی لااقل در مواردی که حکم شرع و موازین دین برای اداره امور مشخص اما تعطیل گردیده بر می گردد به این واقعیت تلخ که ما اساساً مسلمان کامل نداریم که دنبال تحقق کامل اسلام در عرصه حکومت باشیم. من وقتی در زندگی فردی عامل به باورهایم نباشم در زندگی جمعی هم پیگیر اصلاح امور مطابق موازین حق نخواهم بود.

چاره این معضل البته خلاف آن چه انجمن حجتیه گفته، بی اعتنایی به اصل حاکمیت دینی و سر سپردن به حکومت غیر یا ضد دینی نیست. بخشی از اسلام هم که اجرا شود بهتر از این است که کل احکام آن تعطیل شود.

می توان ذیل همین حاکمیت نیم بند اسلامی، قدم به قدم، شریعت را وارد زندگی خود و جامعه نمود.

از اصلاح و رشد نباید ناامید شد. نباید زیر میز زد و اصل حکومت اسلامی را انکار کرد؛ اما باید مراقب بود کسی را به خاطر نظر مخالف و نقد و سخن ارزنده یا مفت، لااقل به بهانه ضدیت با نظام اسلامی –نظامی که هنوز برپا نشده- مجازات نکرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظر مردم یا رهبری؟ مسأله این است!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۵ مهر ۱۳۹۹، ۰۵:۱۰ ب.ظ

ترقی: مردم باید از حق رای خود استفاده کنند

 

بعضی ها می گویند: اینکه نمی شود مردم یک نظر داشته باشند؛ اما چون رهبری نطر دیگری دارد پس حرف مردم شنیده نشده و دیدگاه همان یک نفر به کرسی عمل بنشیند. این عین دیکتاتوری است؟!

چند پاسخ کوتاه:

1- چه کسی آمار گرفته که ثابت کند همه مردم یا اکثریت در هر مسأله ای چه دیدگاهی دارند و نظر رهبری در سوی دیگری قرار دارد؟

2- اکثر افرادی که این ادعا را مطرح می کنند منظورشان امتیازگیری در مباحث مورد علاقه خود مثل ترویج بدحجابی، رابطه با آمریکا و ... است. فارغ از اینکه بسیاری از مردم مخالف همین نوع آراء هستند اما حضرات مدعی در قبال خواست بسیاری از مردم برای استیضاح و برکناری دولت فعلی و اصرار رهبری بر ادامه کار دولت تا آخرین روز و ساعات قانونی، سکوت اختیار نموده و از این مطالبه عمومی چشم پوشی می کنند. با سابقه ای که این افراد دارند معلوم نیست بر فرض رأی گیری و کسب دیدگاه مردم در صورت عدم دستیابی به مقصود، زیر میز نزده و مثل گذشته مدعی تقلب در انتخابات نشوند!

3- در همه جای دنیا جز در زمان انتخابات، بقیه تصمیمات حاکمیتی مثلا درباره میزان اخذ مالیات، رفع چالش های اجتماعی، جنگ و ... در حوزه اختیارات مسئولین ذی ربط است و گاه به رغم اعتراضات گسترده خیابانی مثل آنچه در آمریکا و فرانسه و ... شاهد بوده و هستیم تصمیم مسئولان و مصوبات آنان قانونی و ارجح شمرده شده و به اجرا در می آید.

اگر بخواهیم دقیق تر صحبت کنیم باید بگوییم همه حاکمان دنیا که مستقیم یا غیر مستقیم توسط مردم انتخاب می شوند، دارای حق ولایت بوده و بر مبنای تشخیص کارشناسان مرتبط عمل می نمایند. همه حاکمان دنیا به واسطه اهرم های قانونی بر مردم خود ولایت دارند و در امور مالی مثل مالیات و امور جانی مثل جنگ و سربازی دخل و تصرف می نمایند.

دموکراسی جز در محدوده انتخابات و رأی به نامزدهای سیاسی، در سایر شئون حاکمیتی به خصوص در مباحث کارشناسی قابل تحقق نیست. هیچ جا حرف مردم را به نظر پزشک، قاضی، اقتصاد دان و ... ترجیح نمی دهند و اساساً قابل ترجیح هم نیست. مسئولان ارشد همه کشورهای دنیا بعد از انتخاب مستقیم یا غیر مستقیم از سوی مردم، اعمال دیدگاه های مورد تأیید خود را در راستای عمل به دموکراسی قلمداد می نمایند. از نظر عقلی و واقعیات اجتماعی و سیاسی هم این امکان وجود ندارد که سر هر مسأله ای به رأی عموم مراجعه شود.

در جمهوری اسلامی نیز مثل همه حکومت های دنیا بعضی تصمیمات مسئولان، موافقان و مخالفانی را در بدنه جامعه داراست که لااقل به حکم همان دموکراسی مرسوم در غرب نیز اختیار وضع قوانین و تعیین تکلیف امور و جمع بندی دیدگاه های مختلف مردم و مشاوران و ... برعهده مسئولان و حکام قرار دارد.

حال باید دید چرا کسانی که وانمود می کنند حکومت جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه در تناقض با خواسته مردم و مصداق دیکتاتوری است در قبال همین رویه مرسوم در غرب سکوت اختیار می نمایند؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسلام و کام!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۱ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۴۹ ب.ظ

مدتی است بحث فقه نظام در سطوح عالی حوزه علمیه قم داغ شده است. عده ای از مجتهدین و احتمالا مراجع آینده به زعامت یکی از آقازادگان حوزوی مطرح کرده اند که ما اساساً در مکتب شیعه چیزی به نام فقه نظام نداریم.

عده ای دیگری از اهل علم نیز در مقابل، مباحث عقلی و نقلی سنجیده و پرباری را در رد آن تفکر و اثبات فقه نظام مطرح نموده اند.

اصل این اتفاق در راستای تقویت کرسی های آزاد اندیشی، یک اتفاق مبارک است.

خواستم نظر شخصی خودم را با توجه به شناخت تجربی حدود بیست ساله عرض کنم که فارغ از میزان پشتوانه علمی و فکری در نظریه رد فقه نظام، باید گفت ورای این ادعا چیزی جز بازی قدرت نیست. شفاف تر عرض کنم خدمتتان اگر زمین بازی عوض شود و همین دست افرادی که در چند سال اخیر احساس کرده اند سهمی از هرم قدرت در رئوس کلان آن نداشته و از جریان خروشنده انقلاب اسلامی و تمدن ساز عقب مانده اند و جایی در در دل هواداران پیشرو و خط مقدمی انقلاب نداشته و رفتار خودبرتر بینانه و تجمل گرایانه شان مجموعه نیروهای مذهبی را مانند نیروهای غیرمذهبی از آنان دور ساخته است و به این فکر افتاده اند که از اساس منکر وجود فقه نظام شده و به مرور، فقه شیعه را بر مدار تفرّد و گرایش های غیرحاکمیتی تفسیر و تأویل نموده اند، سهمی از رسانه و چرخه قدرت نصیبشان شود و به زور تبلیغاتی کاذب، محبوبیتی برایشان در دل مردم مستضعف و خون دل خورده انقلاب ایجاد گردد؛ خواهید دید که بیشتر از این طرفی ها دغدغه اثبات فقه نظام را داشته و ضرورت محوریت حوزه و اسلام در همه شئون فردی و اجتماعی و داخلی و بین المللی را تئوریزه خواهند نمود. این طیف بهتر از هر کسی بر لوازم و جوانب فقه نظام و حقیقت آن اشراف دارد.

خدا رحمت کند مرحوم منتظری را که مقوّم اندیشه ولایت فقیه بود و در راه اثبات و ثبوت آن قدم برداشت؛ اما وقتی ورق برگشت و معلوم شد سهمی از آینده انقلاب نخواهد داشت، ناگهان دیدگاه فقهی اش نیز از ولایت به وکالت فقیه گرایید!

مشابه این رویکرد پیش از این در وارونه نمایی مفهوم ربا نیز دیده شد. بخش کوچکی از بدنه حوزه که به برکت نظام اسلامی از سطح معمول طبقه طلاب جدا گردیده و به وادی مرفهان بی درد قدم نهاد، مدعی شد که امروز با توجه به افزایش سالانه و ماهانه ارزش پول، در واقع عدم پرداخت سود متناسب با تورم، باعث ارتکاب ربا می گردد! این طیف نیز در خلوت خود به این می اندیشید که ورای آموزه ها و فلسفه احکام دین، مباد که حلاوت تکثر طلبی مادی شان مخدوش گردیده و رویکردی که برای انباشتن پول روی پول در پیش گرفته اند به خاطر عمل به اقتصاد اسلامی و دستگیری از برادران دینی و تقیّد به فرهنگ نجات بخش قرض الحسنه، با چالش و کندی رو به رو شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا