اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جهادگران» ثبت شده است

آقازاده حقیقی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۴۰۴، ۰۵:۳۴ ق.ظ

عروج شهادت‌گونه «رشاد طریقت منفرد»

 

این متن را امیررضا آل حبیب فرستاده است:

سلام علیکم
حال روحی مساعدی ندارم، آنقدر گریه کرده ام که چشمانم درد می کند، اما نمی توانم ننویسم.

متاسفانه مطلع شدم مجاهد بسیجی خادم الحسین، شهید رشاد طریقت منفرد، یکی دیگر از اعضای از گروه جهادی شهید پاشاپور بود که روز جمعه گذشته بر اثر سانحه ترکیدگی لاستیک خودرو در مسیر بازگشت از اردوی جهادی و پروژه آبرسانی به مناطق محروم استان هرمزگان دچار مجروحیت شده بود به شهادت رسید.

شهید رشاد طریقت منفرد فرزند دکتر محمدحسن طریقت منفرد، وزیر بهداشت دولت دهم بود.

نحوه نام گذاری شهید در خاطرات پدرش که خودش عمری به مبارزه مجاهده و خدمت گذرانده بود می‌گفت: قرآن را باز کردیم، سوره غافر آمد و اسمش را گذاشتیم «رشاد»

به عقیده من و خیلی از دوستان، رشاد، نمونه واقعی «ژن خوب» بود. هم به لحاظ جسمی و هم روحی، پهلوان بود و قدبلند، ما که پای روضه سینه می‌زدیم و گریه می کردیم، رشاد داشت در آشپزخانه هیأت دیگ می‌شست و غذا هم میزد. خادمی در موکب اربعین کربلا جزو برنامه هرساله اش بود. ما که در ایام نوروز کنار خانواده بودیم، رشاد داشت در کیلومترها آن طرف‌تر عرق می‌ریخت برای خدمات‌ رسانی به مردمی که پدرش هم خود را خادمشان می‌دانست. رشاد، آقازاده‌ای بود که آقا شد.

شادی روح بلندش فاتحه و صلواتی قرائت نمایید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با معرفتها رفیق نیمه راهند!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، ۱۱:۵۳ ق.ظ

یادمان سردار شهید یوسف سجودی

 

فرمانده شجاع و با تدبیری بود. یک بار قبل از عملیات داشت سخنرانی می کرد. خبر آوردند برادر طلبه ای که برای شناسایی رفت، تیر و ترکشی خورد و شهید شد. دید بچه ها سرشان را گذاشتند پایین و غمگین شدند. شروع کرد با حرارت صحبت کردن: اینجا حلوا خیرات نمیکنند، میدان میدان جهاد و شهادت است. ما قرار است مثل ابالفضل العباس، مثل حسین بن علی، مثل علی اکبر حسین شهید شویم. دست و پایمان قطع شود، سرمان برود، بدنمان ارباً اربا شود اما عاشورایی بمانیم و حسین را تنها نگذاریم...

حرفهایش انگیزه رزمنده ها را دو چندان کرد.

یکبار در فتح المبین کار گره خورد. یاد اباعبدالله افتاد. بلند شد ایستاد و رجز خواند... هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله... بچه ها روحیه گرفتند و پیش رفتند.

مطلع الفجر موفقیت آمیز نبود. خیلی شهید و مجروح دادیم. برادر خودش هم شهید شده بود. برق ها را خاموش کرد. گفت هر کس می رود برود اما یادمان باشد میدان را خالی کنیم به امام و امت خیانت کرده ایم دشمن جلو می آید... اغلب بچه ها غیرتی شده و ماندند.

داشت بر می گشت بابل برای مرخصی. احساس کرد دوباره جبهه دارد عملیات می شود. قرآن را باز کرد سوره فتح آمد. بی معطلی از همان مسیری که می رفت، به جبهه برگشت و خودش را به عملیات رساند.

بچه ها تشنه شان بود. می دانست آن اطراف آب باریکه ای هست. دلش نیامد کسی را بفرستد. نیروهایش خسته بودند. خودش دو دبه بیست لیتری آب را دست گرفت و رفت. دید چند عراقی مسلح دارند دست و روی شان را می شویند. سلاح نداشت. نمی خواست دست خالی برگردد. دلش را به خدا سپرد و با رعایت اصل غافلگیری رفت جلو و خلع سلاحشان کرد. آنها را هم همراه دبه های آب آورد عقب. از عراقی ها پرسیدند شما که سلاح داشتید چرا اسیر شدید؟ گفتند هیبت و ابهت این مرد ما را گرفت. دست و پایمان شل شد...

می گفت پنج نفر بودیم مسیری را طی می کردیم. دلمان افتاد توسلی به امام زمان پیدا کنیم. حال خوشی به همه دست داد. احساس کردیم عطر دل انگیزی در فضا پیچیده. کسی با خودش عطر و اودکلن نداشت. یکی گفت یعنی آقا دارد به ما توجه می کند؟ همه زدند زیر گریه. چند روزی نگذشت. آن چهار نفر شهید شدند و فقط من ماندم.

خودش هم زیاد نماند. گاهی دوستان شهیدش را اسم می برد و به شان می گفت: بی معرفت ها!

یوسف سجودی فرمانده تیپ1 بود. هم از نظر حماسی هم از نظر معنوی زبانزد رزمنده ها بود. با این حال گاهی می نشست کنار ضریح دانیال نبی، مناجات و حال و هوای رزمنده هایی که برای زیارت به شوش آمده بودند را نگاه می کرد، اشک می ریخت و به حالشان غبطه می خورد. می گفت: اینها از من جلوتر هستند. فرمانده اصلی جبهه این بچه ها هستند...

بر اساس خاطراتی از پرونده شهید در سازمان حفظ و نشر آثار

1- آخرین مسئولیت سردار شهید یوسف سجودی اهل بابل، فرماندهی تیپ سوم لشکر17 علی بن ابیطالب علیه السلام قم بود و در 1363/12/26 عملیات بدر شرق دجله در 26 سالگی به شهادت رسید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از عمامه ات خجالت نکشیدی؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۹ اسفند ۱۴۰۳، ۰۵:۰۵ ب.ظ

ببینید | تجمع زنان روبروی مجلس برای اعتراض به بی‌حجابی / چند نماینده هم  بودند

 

چند روزی است عده ای از زنان و مردان متدین تهران و قم مقابل مجلس تحصن کرده و خواستار رسیدگی و توجه بیشتر مسئولان به وضع معیشت و فرهنگ جامعه هستند. از استیضاح همتی تا ابلاغ قانون حجاب و عفاف جزو مطالبات آنها قرار داشته است. نماینده کاشمر در مجلس گفته است احتمالاً این افراد برای اعتراض به مجلس از جایی پول میگیرند! ادعای او ادامه تهمتهایی است که در انقلاب و دفاع و مقدس و دفاع از حرم به بسیجی ها می زدند. می گفتند آنها به خاطر پول و کوپن و سهمیه و ... به جبهه می روند. البته حاج داوود عباسی خوب از خجالت این بابا درآمده که مطلبش را در ادامه می خوانید:

از عمامه ات خجالت نکشیدی؟!
جناب آقای نیک بین نماینده کاشمر در مجلس مدعی شده که اگر چه نمیخواهد تهمت بزند اما شنیده بسیجیانی که در اعتراض به وضعیت بی بند و باری مقابل مجلس تحصن کرده اند از جایی پول میگیرند!
ما هم قصد تهمت نداریم اما شنیده ایم جناب نیک بین که به ظاهر روحانی است دنیا را بر آخرت ترجیح داده، رضایت قالیباف و پزشکیان را بر رضایت خدا ارجح دانسته و در ازای ماشین آخرین مدل شاسی بلند که زیرپایش هست و سهم خواهی برای نزدیکانش با دولت بی برنامه وفاق همنوا شده است!
برادر من! شما ولو به ظاهر روحانی هستی! روحانی باش اما نه حسن روحانی! از ماه خدا خجالت نکشیدی که به آمرین حکم خدا تهمت مزدوری میزنی؟ امثال شما عادت کرده اند جز برای پول و امتیاز کار نکنند که حالا اقدام جهادی و انقلابی چند بسیجی و طلبه که از کار و زندگی دست کشیده و چند روزی است در دفاع از خون شهدا در سرمای هوا با زبان روزه مقابل مجلس تحصن کرده اند برایشان قابل هضم نیست.
چطور جنابعالی میتوانی هنجارشکنی و کشف حجابها را تحمل کنی و بی خیال باشی اما در مقابل خیرخواهی امت حزب الله چنین برآشفته و بی طاقت میشوی؟ مراقب باش حب دنیا تو را بازیچه دشمن قرار ندهد.
از آنجا که پشت سر رهبری پناه گرفته و مدعی شده ای که به توصیه ایشان نباید وارد حواشی شد و پرداختن به موضوع مهم حجاب را غیرضروری دانسته ای خوب است با یاداوری این توصیه مقام معظم رهبری دقت کنی که بیشتر از این وارد حاشیه نشوی:
"آن کسانی که در مسائل فرهنگی، در مسائل اقتصادی، در مسئله‌ تورم، در مسئله‌ تولید، در مسئله‌ ارز، در مسائل فرهنگی، در مسئله‌ حجاب و غیره تصمیم می گیرند، توجه داشته باشند که ملاحظه‌ خواسته‌ آمریکا، مواضع آمریکا و مواضع صهیونیست ‌ها را نکنند"
والسلام
داوود عباسی بسیجی و جانباز متحصن و معترض به اوضاع معیشت و فرهنگ

  • سیدحمید مشتاقی نیا

استقلال – الریان، سه نکته

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱ اسفند ۱۴۰۳، ۰۷:۴۷ ق.ظ

سه دو یک، کوشکی و گل! | ورزش سه

 

کوشکی بازیکن فیکس نبود. شاید اصلاً قرار نبود وارد بازی شود. از دقیقه سی و چهار با آسیب دیدگی مسعود جمعه، مربی تن به تعویض اجباری داد و علیرضا کوشکی را وارد میدان کرد. کوشکی در نیمه اول بیشتر از بازیکنی که به جایش وارد زمین شده بود صاحب توپ شد اما اغلب با کندی و معطلی یا کم تجربگی، فرصتها را از بین می برد، جوری که آدم حق می داد مربی او را بازیکن رزرو و روی نیمکت نگه دارد.

نیمه دوم اما کوشکی ریز نقش، قدر فرصتهایی که به دست آورد را بیشتر دانست. جوری درخشید که به نوعی محور زمین قرار گرفت و اغلب توپها ختم به او می شد. گل اول را که محمدرضا آزادی به ثمر رساند با پاس و موقعیت سازی خوب کوشکی شکل گرفت. گل دوم را که خودش زد تاکتیکی و زیبا آنهم در بین چهار مدافع قطری، گل تاریخی به حساب می آمد. تا پایان بازی هم نام کوشکی از زبان گزارشگر نمی افتاد. اگر بازی خیره کننده و کم نظیر سیدحسین حسینی در دروازه تیم استقلال را کنار بگذاریم، کوشکی جوان و خوش آتیه را باید بهترین بازیکن میدان دانست.

یک- گاهی شرایطی که از سر جبر و بر خلاف تدبیر و برنامه بر ما تحمیل می شود بیشتر به نفع ماست.

دو- آدم هایی که روی شان حساب نمی کنیم یا لااقل آدم های اصلی بازی زندگی ما نیستند گاه می توانند در روند زندگی ما سرنوشت ساز باشند.

سه- آدم ها گاهی خراب می کنند و خوب نمی درخشند، اما نباید زود ناامید شد و باز هم باید به آنها فرصت داد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهیدان را شهیدان می شناسند

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۶ بهمن ۱۴۰۳، ۱۱:۲۱ ق.ظ

مهریه منحصر به فرد همسر شهید باکری چه بود؟/ شهید مهدی باکری نماد غیرت  آذربایجان - تبریز یازار

 

مهدی باکری را که می شناسید، حتما خاطراتش را هم خوانده اید. اخلاص و معنویت وتواضع و گذشت این بشر کم نظیر است. چقدر به خاطر خدا کار کرد، زحمت کشید و سختی دید. چقدر به خاطر خدا از حق و امتیاز خود گذشت، چقدر به خاطر خدا طعم تلخی و زخم طعنه چشید. در راه خدا همه زندگی اش را هم داد اما در وصیتنامه اش نوشت: "ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. میترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب العفو، خدایا نمیرم در حالی که از من راضی نباشی. ای وای که سیه روی خواهم بود."

بعدش یک عبارت عجیبی درباره خدا دارد: "خون باید می شد و در رگهایم جریان می یافت و سلول هایم یا رب یا رب می گفت."

روحانی شهید شیخ فضل الله محلاتی درباره این کلمات مهدی باکری عبارتی دارد که خواندنی و تکان دهنده است: "این جمله خیلی خیلی معرفت می خواهد. این ثارالله که به امام حسین علیه السلام تعبیر می کنند، یعنی خون حسین رنگ توحید گرفته است. بنابراین بازو می شود یدالله، چشم انسان می شود عین الله. با چشم خدا جز خدا در جهان نمی بیند..."

برگرفته از "داستان یک مرد" ویژه نامه بزرگداشت سالگرد شهادت فرمانده لشکر 31 عاشورا/ اسفندماه 83

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهر خون

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ بهمن ۱۴۰۳، ۱۰:۰۷ ق.ظ

photo_2025-02-11_09-35-45_isxm.jpg

 

همه شهرهای کشور باید موزه (گنجینه) دفاع مقدس داشته باشند، شهرهای مرزی به طریق اولی. نمیدانم غیر از خرمشهر و آبادان چند شهر مرزی دیگر دارای چنین موزه ای هستند. از موزه خرمشهر دومین بار بود که بازدید می کردم. فضای خوب و دلنشینی دارد که آدم دلش می خواهد چند ساعتی آنجا خلوت کرده و بنشیند. کمی نظم منطقی راهروهای آن برای بازدید جای بررسی بیشتر دارد که مخاطب دور خودش نچرخد. مطلب خاصی درباره شهید بهروز مرادی ندیدم. در حالی که میتوان مدعی شد اصل ایده راه اندازی موزه خرمشهر به بلندنظری و آینده نگری این شهید هنرمند نویسنده و نقاش برمیگردد. او بود که در قدیمی مسجد جامع را جایی محفوظ نگاه داشت روزی شاد در موزه ای بماند برای آیندگان. از شهید امیر رفیعی که از وی بعنوان آخرین مدافع شهر یاد می شود که به دست عراقی ها اسیر شد و هیچگاه خبری از او نیامد، از حمود ربیعی که فعالیتهای اطلاعاتی اش در اوان جنگ، دمار از روزگار دشمن درآورده بود، مطلبی ندیدم. البته اسامی و مطالبی درباره شهدای گرانقدر خرمشهر دیدم که تا به حال نشنیده و نخوانده بودم. راستش را بخواهید جا داشت نظام بیست سال قبل یک لشکر نویسنده و محقق میفرستاد مدتی در خرمشهر زندگی کنند. تک تک این مردم، وجب به وجب خاک این شهر، حرفها و ناگفته های غریبانه و حماسی بسیاری دارد که متأسفانه ثبت و ضبط نشد و در تاریخ به یادگار نماند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مردم باید حاکمیت را به قانون دعوت کنند؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۵ بهمن ۱۴۰۳، ۰۴:۱۶ ب.ظ

کاظم غریب آبادی کیست؟ [بیوگرافی و کارنامه کاری معاون حقوقی و بین المللی  وزارت امور خارجه ] - دیبامگ

 

اطلاع دارید که طبق قانون، یکنفر نمی تواند همزمان در دو پست مشغول به کار باشد.

ایضا اطلاع دارید که قوه قضاییه حافظ حریم قانون است یعنی باید حافظ حریم قانون باشد. خیلی ها این قوه را متهم به اهمال و ترک فعل در عمل به قانون می کنند به خصوص در برخورد با دانه درشتهای متهم اقتصادی از کرسنتی ها گرفته تا جهانگیری و فریدون و نیاز و عبوری و ... 

دولت هم که مثلا قسم خورده به قانون پایبند باشد. قانون حجاب و منع تصدی دوتابعیتی ها و ... که بماند. این دولت مدعی بود قرار است ادامه دولتهای خاتمی باشد همان هم نیست. خاتمی لااقل شعار قانون گرایی می داد و مخالفانش را به بی قانونی متهم می کرد. الان دولت خودش دارد صاف صاف توی چشم ملت نگاه می کند و می گوید دوست ندارد به قانون عمل کند.

چهار ماه است جناب غریب آبادی که چندان غریب هم نیست و داماد سردار ذوالقدر دبیر مجمع تشخیص مصلحت است همزمان هم سرپرست امور بین الملل و دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه است هم معاون حقوقی وزارت امور خارجه. بارها هم در رسانه ها به این قانون شکنی اعتراض شده اما حضرات به روی خودشان نمی آورند. مشابه چنین تخلفاتی با دوز کمتر در دولتهای رئیسی و احمدی نژاد بود چه بلایی بر سرشان می آوردند؟

مجلس هم که تماشاچی محض است.

الان واقعا دولتی ها و مجلسی ها و قضایی ها روی شان می شود با مردم عادی کوچه و بازار اگر قانون شکنی کنند برخورد نمایند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا ممکن است ایران سوریه شود؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ بهمن ۱۴۰۳، ۰۷:۳۸ ق.ظ

زنگ خطری برای بی‌انگیزگی در جوانان ایرانی - ایرنا زندگی

 

ایران فعلا با وضعیتی که سوریه دچار آن شد فاصله دارد اما فرض محال که محال نیست.

ماه های آخر عمر دولت اسد را نگاه کنید. آنچه موج سقوط فوری و ناگهانی دولت اسد را دامن زد اگر چه پیشینه ای طولانی دارد اما میتوان در دو محور خلاصه کرد:

یک- اتحاد فکری معارضین و اصلاح رویکردهای افراطی و به رسمیت شناختن همه فروع و نحله های سیاسی و مذهبی (ولو به ظاهر) که منجر به اعتدال و یکپارچگی آنها گردید؛

دو- بی رغبتی و فقدان انگیزه در نیروهای مدافع دولت

فرض کنید در بلند مدت، گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی به یک خرد جمعی رسیده و از تشتت درون گفتمانی دست برداشته و با عقل و درایت بیشتری به وحدت رویه دست پیدا کنند و به عقاید متدینین نیز احترام بگذارند.

مدافعان نظام چه کسانی هستند؟ یک مشت نیروهای اعتقادی و مومن که در جنگ و بازسازی، سیل و زلزله و سرکوب شورش و دفاع از حرم و... همواره بی هیچ چشمداشتی در خطوط مقدم حضور داشته و هزینه های سنگینی داده اند.

اگر این طیف به مرور زمان با این ابهام مواجه شوند که دقیقا در حال دفاع از چه چیزی هستند و چند درصد از شعارها و آرمانها و عقایدشان از سوی مسئولین اجرا و مهم تلقی می گردد؟ تغییر حاکمیت چه تفاوتی برایشان خواهد داشت؟ و... در دفاع از نظام در مقابل دشمن داخلی دچار تردید خواهند شد.

عقلای نظام باید از تو سری زدن به نیروهای انقلابی پرهیز نمایند. ظرفیت خود را نسبت به تحمل آمران به معروف و ناهیان از منکر به خصوص در حوزه مسئولان، بالا ببرند. معامله بر سر ارزشها برای بقای بیشتر میز و منصب، حکم موریانه ای را دارد که پایه های ثبات نظام را سست می سازد. برخورد با دانه درشتهای متهم اقتصادی – از زنگنه و جهانگیری و فریدون تا مصطفی نیاز و عبدالله عبدی و مهدی عبوری و...- رفع تبعیض و بی عدالتی، مقابله با شکاف طبقاتی، دفاع از حریم حجاب و عفاف، زدودن فقر و محرومیت و دیگر موانع رفاه و معیشت و عدالت، مقابله با فساد اداری و رانت و ... اگر مورد اهتمام ارکان نظام قرار نگیرد منجر به گسترش بی اعتمادی در پابرهنگان نظام به عنوان ولی نعمتان انقلاب گردیده و هسته مقاوم و مدافع جمهوریت و اسلامیت کشور را رنجور و پراکنده و بی انگیزه خواهد ساخت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قصاص قبل از جنایت

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ۰۸:۱۹ ق.ظ

بدبینی و پیامدهای آن

 

زندگینامه شهید صدر را میخواندم کودک که بود زیاد سوال می پرسید. معلم عقایدش به برادر بزرگتر او گفت این پسر آخرش ملحد میشود! صدر البته یکی از نوابغ روزگار است که آثار فلسفی و اقتصادی و ... او محل بحث و تعلیم و تدریس محافل حوزوی و دانشگاهی است. جریان سیاسی تربیت شده وی نیز امروز در مدیریت کشور عراق زمینه ساز کمک به جبهه مقاومت و نبرد با صهیونیسم است. 

اوایل طلبگی لااقل درباره سه نفر شاهد ماجرایی مشابه بود. درباره هر یک از آنها گفته می شد به درد حوزه نمی خورند، به جایی نخواهند رسید، باید بروند چوپانی و... نمیدانم شاید روزی اسم بردم و نوشتم هر یک از این افراد مجموعه ای را امروز رهبری نموده و شعاعی از جامعه را تحت تأثیر فعالیت فرهنگی و معنوی خود قرار داده اند.

درباره آینده افراد مبتنی بر حدس و طالع بینی و تحلیل، قضاوت نکنیم. چه بسیار آدم های خوبی که بعدها به جرگه بدهای روزگار پیوستند و چه بسیار آدمهای بدی که متحول شده و در شمار خوبان روزگار درآمدند. چه بسیار انسانهای موفقی که در آینده شکست خورده و به جایی نرسیدند و چه فراوانند کسانی که ضعیف و شکست خورده و عقب افتاده بودند و با جهشی به سمت توفیق و سربلندی حرکت نمودند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از مشهد تا ژوهانسبورگ

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۳، ۰۵:۱۰ ب.ظ

قیمت و خرید کتاب از مشهد تا ژوهانسبورگ اثر حسین قرایی انتشارات شهید کاظمی

 

کلا کتابهای تاریخ شفاهی را دوست دارم و با دقت و سریع میخوانم حتی اگر مربوط به ایران و انقلاب و اسلام و دفاع مقدس نباشد. کتاب از مشهد تا ژوهانسبورگ، زمانه و زندگی سیدعبدالله حسینی روحانی هنرمند و شاعر خوب مشهدی که در کشورهای آفریقایی به ترویج اسلام پرداخت با مصاحبه حسین قرایی را خواندم. خیلی لذت بردم و نکات جالبی را فهمیدم که برایم شیرین و راهگشا بود. امیدوارم عمر همه مبلغان دین همینقدر پربرکت باشد. خواندن این کتاب را به همه دوستان توصیه میکنم. اولش خواستم یک گله از برادر مصاحبه کننده داشته باشم که چرا درباره ماجرای سفر به افغانستان و علت مهاجرت به آفریقا سوالی نپرسید؛ اما در انتهای کتاب که یادداشتی از حجت الاسلام حسینی در خصوص دیدارش با سید حسن نصرالله را خواندم با توجه به شرایط این روزهای جنگ لبنان و غزه به ذهنم آمد یادآوری کنم دوستان روحانی یا غیر روحانی همواره باید دقت داشته باشند که خیلی از مسائل و حقایق عالم تا در پرده سرّ و ناگشوده هستند با ارزش و تأثیرگذارند. عین خواب که نباید هر جایی گفت و تعبیر جست درباره اسرار مگوی وادی معرفت هم نباید در علن زبان گشود و حقایق را لو داد و ارزشش را زدود، بماند که غیر ما دشمن هم میبیند. دشمنی که از سحر و ماوراء ولو به طریقت شیطان بی نصیب نیست.

بگذریم.

واقعاً کتاب خوبی بود. فارغ از بعضی اختلاف نظرها با این روحانی بزرگوار و خدوم به خصوص در مسأله حجاب و نیز انتخابات، انصافاً از مطالعه اثر بهره بودم و حرفهایی نو آموختم. دلم میخواهد یکبار خودم مصاحبه مفصل تری با سیدعبدالله حسینی داشته باشم؛ اللهم ارزقنی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهید آمریکایی در تبریز!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۰ آبان ۱۴۰۳، ۱۰:۴۳ ق.ظ

درباره هوارد سی باسکرویل

 

🔻روح های بزرگ، مردان بزرگ

سیصد گل سرخ ، یڪ گل نصرانی 
مارا زِ سر بریده میترسانی ؟
ما گر ز سر بریده میترسیدیم 
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم 

✍️اما داستان این شعرِ 100 ساله چیست ؟
صدر مشروطیت است تبریز شدیدا محاصره است جنگ سختی است  فقط یڪ ڪوچه مانده تا جنبش مشروطه شڪست بخورد
ستار در ڪوچه امیرخیز ، اخرین جبهه در حال مقاومت است 
هُووارد باسڪرویل معلم 24 ساله مدرسه آمریڪایی مموریال تبریز تحت تاثیر حق و مشروطه قرار میگیرید و به ستار میپیوندد

ڪنسول آمریڪا در تبریز ، از او میخواهد از صف مشروطه‌خواهان جدا شود، باسڪرویل ضمن پس‌دادن پاسپورتش گفت:
تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است، و این فرق بزرگی نیست.

هُوارد فرماندهی 300 نفر را بعهده میگیرد و در ڪنار ستار در محله شنب غازان ( شام گازان ) تبریز با استبداد میجنگد 
و در نهایت در راه مشروطه برای ایران بر اثر اصابت چند گلوله در سینه شهید میشود 

سیصد گل سرخ ، یڪ گل نصرانی ... ( هُووارد مسیحی )

ستار از همان ڪوچه ( امیرخیز ) پیروز میشود 
تبریز و ستار مراسم تشییع باشڪوهی برای این شهید آمریڪایی در راه مشروطه برگزار میڪنند 
زنان تبریز فرشی با چهره هووارد میبافند و‌ به دستور ستار ، نام هووارد باسڪرویل بر روی اسلحه اش حڪ میشود و برای مادرش به آمریڪا فرستاده میشود آن شعر هم سروده میشود 

مزار هُووارد هم اڪنون در گورستان ارامنه تبریز است

‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436

  • سیدحمید مشتاقی نیا

أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِین

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۰:۰۸ ق.ظ

photo_۲۰۲۴-۱۱-۰۸_۱۸-۳۵-۰۹_qwe7.jpg

 

این مرد نجیب و دوست داشتنی، آقای علی گلزاده از بسیجیان خوب و مخلص بابلی است که پیکان وانتش را برای کمک به مردم لبنان هدیه نمود. اقدام او در سطح کشور صدا کرد و خیلی ها را تحت تاثیر قرار داد. البته عزیزان دیگری در جای جای کشور اموالی را به جبهه مقاومت تقدیم کردند که چه بسا چند برابر پیکان وانت آقای علی گلزاده قیمت داشت؛ اما کار او از این بابت مورد تحسین و توجه قرار گرفت که بخش اصلی دارایی اندک خود را به پیشگاه الهی هدیه داد. او معتقد است حالا که نمیتواند جانش را برای آزادی قدس نثار کند لااقل مالش را در این راه تقدیم نماید. انگیزه اش این بود که دل امام عصر عج و رهبر انقلاب را شاد و راضی نماید.

بچه های باصفای هیأت بیت العباس بابل در مراسم جشن میلاد حضرت زینب سلام الله علیها از اقدام شکوهمند این مومن راستین مکتب رسول الله تقدیر به عمل آوردند. دعاها، نفس ها و تپش قلب دغدغه مند دلسوختگان جبهه حق، به یقین ارزشمندترین سلاح دشمن شکن مجاهدان سبیل الله است که اراده الهی را بر شکست جبهه زر و زور و کفر و ظلم و غارتگری، جلب نموده و تحقق نصرت خداوند بر لشکریان سپاه نور را مقدّر خواهد ساخت. ما با همین دلهای با صفا و قلبهای نورانی بندگان مخلص خدا به مصاف انبوه تجهیزات فریبنده فرعونیان دوران می شتابیم. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسلام را یک زن سر پا نگه داشت

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۷ آبان ۱۴۰۳، ۰۵:۱۳ ب.ظ

پوستر السلام علیک یا زینب کبری سلام الله علیها - موسسه تحقیقات و نشر معارف  اهل‌البیت علیهم‌السلام

 

میلاد حضرت زینب، روز پرستار که هست به احترام زحمات و ایثارگری پرستارانی که خیلی هایشان فرشته های روی زمینند؛ اما پرستار بودن اگر مراقبت از جسم و جان اسیران کربلا و مرهم نهادن بر دل داغدار طفلان وادی عطش تعبیر شود تنها یکی از وجوه شخصیت و نقش تاریخی شیر دختر علی است. امروز را علاوه بر روز پرستار اگر روز زن، روز خبرنگار، روز تبلیغ، جهاد تبیین، درایت و رهبری، عزت و ایستادگی، حجاب و عفت، منطق و معنویت و مقاومت، روز مبارزه و حق طلبی و خستگی ناپذیری ... هم نامگذاری کنند رواست.

هر کس در هر جای عالم با هر دین و مسلکی که از قیام حسین و نهضت عاشورا و حماسه کربلا درسی آموخت و الگویی گرفت و حرکتی ایجاد کرد مرهون قیام زینب سلام الله علیهاست. هاجر و ساره و آسیه و مریم، خدیجه بزرگوار، صدیقه طاهره سلام الله علیها هر یک بانویی تأثیرگذار و تاریخ ساز بوده اند. زینب اما به یکباره خلاصه عظمت همه بانوان بزرگ بهشتی را به نمایش گذاشت. زینب یک تنه بار رسالت همه انبیا را به سر منزل مقصود رساند. پیام کربلا بی زینب مانده و مرده بود. پیامی که عصاره فضائل نبوت و امامت و مکتب وحی بود با صبر و منطق و اخلاص و ایثار و شجاعت زینب در گوش تاریخ طنین انداز شد. پرستار را اگر اینگونه معنا کنیم به جاست که زینب، معارف و احکام و آرمان دین را تیمار نمود و تن مجروح آیین حق را شفا و جانی دوباره بخشید و بیرق شرافت و انسانیت و آزادی و ظلم ستیزی را تا ابد برافراشته نگاه داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بچه هایتان را زیاد ببوسید تا...!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۱۰:۰۷ ق.ظ

ترنس | مشخصات افراد ترنس | نشانه های بیماری ترنس | دکتر فرامرز ذاکری

 

بچه هایتان را زیاد ببوسید تا بزرگ شدند یکی مثل شروین حاجی پور نشوند که از فتنه کشف حجاب تا مهمترین پیچ تاریخ یعنی وسط معرکه نبرد با صهیون عقده بوسیده شدن خود را فریاد بزند! واقعا باید اختلالات، گرایش ها و ویژگی های روانی و اخلاقی و جنسیتی این جور آدمها را بررسی کرد؛ اما

تا زشتی ها نباشند زیبایی ها به خوبی دیده نمی شوند.

چقدر شهید داشتیم که یتیم بودند، چقدر شهید داشتیم تازه نامزد گرفته بودند و در فراقش اشک می ریختند، چقدر شهید داشتیم تازه داشت کسب و کارشان رونق میگرفت، شهید پولدار، شهید فقیر، استاد دانشگاه یا کارگر بیسواد، پیر یا نوجوان ... چقدر مرد داشتیم که چه در میان سختی ها و چه در بین خوشی ها مردانه زیستن را از یاد نبردند. انسان میتواند هر یک از دو وجه وجودش را به اختیار خود برگزیند. عده ای به خورد و خوراک و خواب و شهوت و شهرت می اندیشند و دغدغه ای جز برآوردن نیازهای شکم و زیر شکم ندارند؛ عده ای اما از جان و جهان و مکنت و تخت، بستند به کوی عاشقی رخت. هر کسی مرد نیست. مرد آن راننده ای است که دارایی اش یک وانت پیکان است همان را برای کمک به جبهه مقاومت تقدیم میکند. مرد آن شهیدی است که میگفت چطور میتوانم کنار فرزندانم بنشینم بگویم و بخندم در حالی که سر بریده بچه های مظلوم حلب روی دیوارهای شهرشان چیده شده. مردانگی را از جوانهایی باید آموخت که در قبال تکه تکه شدن هزاران انسان بیگناه در غزه و لبنان بی تفاوت نبوده و برای جانفشانی در معرکه نبرد با ظالم لحظه شماری میکنند. از بهنام محمدی تا چمران از بابک نوری تا حاج قاسم، در دو راهی خود یا خدا آن که از گرایشهای حضیض حیوانی گذشته و مرام ایثار و رشادت را بر گزیده و به ندای فطرتش لبیک میگوید اشرف مخلوقات است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

طالبان و ستیز با صهیون

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۲۶ ق.ظ

جمهور - طالبان: جهان اسلام برای جلوگیری از جنایات اسرائیل گام‌های عملی  بردارند

 

در آغازین روزهای نبرد غزه، طالبان نیز همپای کشورها و گروههای اسلامی به حمایت سیاسی از مردم فلسطین پرداخت اما ادعا کرد که اگر یکی از کشورهای همسایه فلسطین، منطقه ای را در اختیارش قرار دهد آماده نبرد مستقیم با رژیم اشغالگر قدس خواهد بود. طبعا هیچ کشوری حاضر به پذیرش این پیشنهاد نمی شد.

الان که برآورد می شود احتمالا حمله به شاهرود از طریق یکی از پایگاههای نظامی اسرائیل در ترکمنستان یا آذربایجان صورت گرفته فرصت مناسبی است تا گروه طالبان با حمله موشکی به منافع رژیم غاصب در منطقه، صداقت خود در حمایت از مردم فلسطین را به اثبات برساند یا لااقل بخشی از خاک کشور افغانستان را به فعالیت جنبش های آزادی بخش ضد صهیون اختصاص دهد. آیا طالبان غیرت و مردانگی مجاهدان یمن را در وجود خود احساس خواهد کرد؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما وارث خون سربداران هستیم

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۰۴ ب.ظ

زندگی اهل‌بیت(ع) گنجینه‌ای برای همه هنرمندان است - آرمان هیأت

 

دیدید آن زن کوخ نشین در جنوب تهران را که با ارزشترین دارایی اش حلقه ای طلا بود همان را هم هدیه داد برای مبارزه با اسرائیل؟ استاد دانشگاه تبریز که جانباز بود خانه اش را تقدیم کرد گفت همان احساس خوشی را دارم که موقع قطع شدن پایم در جبهه و تقدیمش به حضرت دوست داشتم. کاسب بسیجی بابلی که پیکان وانتش را هدیه داد گفت حالا که نمیتوانم جانم را تقدیم کنم همین باشد پیشکش آستان حق. مادر شهید گفت پسرم فدای رهبر، مرگ بر اسرئیل. پدر شهید در رامهرمز رفت پشت تریبون گفت رهبرم ما ایستاده ایم تا تو جهان اسلام را رهبری کنی. در مبارزه با اسرائیل کوتاه نخواهیم آمد.

اینها را در تاریخ ثبت کنید. همینها انقلاب کردند، جنگ را هم همین قشر جلو بردند. فتنه ها را همین ها کور کردند. خانه و زندگی سید روح الله عجمیان را ببینید. جمهوری اسلامی قدر این نیروها را بداند. بداند اعتقاد پاک این بچه هاست که پشتوانه گام اول و دوم انقلاب بوده و هست. مسئولین ما از اعتقاد و سلوک مومنانه فاصله نگیرند. کسی سر آرمانها معامله نکند. ما به حول و قوه الهی اسرائیل غاصب را شکست میدهیم. به اذن خدا و با تکیه بر قدرت او درنده ترین و خون آشام ترین حیوانهای انسان نما را سر جای شان خواهیم نشاند. ثامن الائمه و طریق القدس تا والفجر هشت و بوسنی و نخجوان و دمشق و... را با همین تفکر و منش، پیش بردیم. در حیاتی ترین نقطه تاریخ قرار داریم. به فضل خدا برای نبرد بزرگ آماده میشویم. همه شهدا آرزوی دیدن این روزها را داشتند. انسان با شرافت و عزت و غیرت است که انسان شناخته میشود. عاشورا هم دوباره تکرار شود می ارزد بساط یزیدیان در هم بپیچید. یک عمر خواندیم سلم لمن سالمکم حرب لمن حاربکم. اشک ریختیم یا لیتنا کنا معکم... الان وقتش رسیده. کربلا ما را فرا میخواند. این تیغ تیز و این قفای گردن من؛ جانا ز سرخی کن کفن پیراهن من. بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چه

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۳، ۰۳:۴۷ ب.ظ

چه (فیلم) - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

به مناسبت سالروز اعدام ارنستو گوارا معروف به چه گوارا فیلم سینمایی "چه" از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد که البته ساعت مناسبی نداشت. تقارن آن با سالگرد عملیات چریکی طوفان الاقصی هم در نوع خود جالب است.

چگوارا شخصیت محبوب انقلابیون دنیاست به خصوص در جریان پیروزی انقلاب اسلامی نیز بسیاری از جوانان مبارز اعم از مسلمان یا مارکسیسم سعی در شبیه سازی خود با این اسطوره انقلابی گری و مبارزه با امپریالیسم داشتند. 

خیلی ها هم در کشور ما افرادی را شبیه به چه گوارا توصیف کرده اند، مثلا دباره شهید چمران، یا نادر مهدوی یا محسن چریک (سعید گلاب بخش) یا خسرو گلسرخی و ... چنین تعابیری به کار رفته است.

وارد این قیاسها نمیشوم و چنین قصدی ندارم؛ اما یک صحنه از فیلم ناخوآگاه مرا یاد سید علی اکبر ابوترابی انداخت. در اوایل فیلم فیدل به همراه ارنستو با یارانشان از جاده ای روستایی و خلوت عبور می کردند که کشاورزان به دیدنشان شتافتند و به آنها ابراز ارادت کردند. در کاروان پیاده مرحوم ابوترابی به سمت مرز خسروی صحنه ای مشابه را دیدم. کشاورزها که بعضا از برادران هل سنت بودند با دیدن سید ابوترابی ناگهان دست از کار کشیده به لب جاده می دویدند و او را در آغوش کشیده و می بوسیدند.

فیلم سینمایی "چه" ساختاری معمولی و حتی شبیه فیلمهای ایرانی داشت. البته بازیگر نقش ارنستو توانست در جشنواره کن مقام نخست را به عنوان بهترین بازیگر جهان در آن سال به خود اختصاص دهد.

فیدل بارها از ارنستو میخواهد که در کوبا بماند و به بولیوی یا آرژانتین نرود. او که بعد از دوره سخت انقلاب به ساحل آرامش رسیده اما معتقد است هر جا صدای مظلومی شنیده می شود باید به یاری اش شتافت. ترجیح میدهد دوباره راهی کوه و بیابان و میدان خطر شود. این سخن او ریشه فطری دارد و البته خاستگاه اسلامی.

سعدی شیرازی هم بنی آدم را اعضای یک دیگر می خواند. شعرش بر سردر سازمان ملل نصب شده و ما به آن افتخار می کنیم اما وقتی بخواهیم از مظلومی در فلسطین و لبنان و بوسنی و ... حمایت کنیم عده ای از مدعیان جیغشان بالا می رود که دیگران به ما چه؟ میگویند دین ما انسانیت است. کجای انسانیت اجازه میدهد درباره سبعیت صهیونیسم کودک کش سکوت کرد؟

سیاستمداران بسیاری در دنیا پزشک بوده و هستند. فهرست پزشکان سیاستمدار، فهرست بلندبالایی است. سرچ کردم این اسمها آمد: سون‌یات‌سن رهبر انقلاب چین، ژان پل مارا یکی از فعالان انقلاب فرانسه، پاپ جان بیست و یکم رهبر کاتولیک‌های جهان، جرج حبش بنیانگذار جبهه مردمی برای آزادی فلسطین، فتحی شقاقی و عبدالعزیز الرنتیسی از چهره‌های سرشناس جنبش حماس، پاپاداک دیکتاتور هائی‌تی، کوبی شک رئیس‌جمهور برزیل، ویلیام واکر رئیس‌جمهور نیکاراگوئه، گرو هارلم برونتلند نخست‌وزیر سابق سوئد، بشار اسد رییس جمهور سوریه، ابراهیم جعفری نخست وزیر پیشین عراق، سالوادور آلنده رییس جمهور پیشین شیلی و ...

چه گوارا پزشک بود. ماهاتیر محمد هم پزشک بود و هر دو نقش سازنده و چشمگیری در دوره خود داشتند. رادوان کارادزیچ رهبر شبه‌نظامیان صرب بوسنی و مسؤول نسل‌کشی مسلمانان هم پزشک بود.

پزشکها می توانند انسانها را نجات دهند یا بکشند. مسعود پزشکیان هم پزشک است. امیدوارم بتواند در سعادت و تعالی جامعه اثر محسوس داشته باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسماعیل

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، ۱۲:۵۲ ب.ظ

کتاب اسماعیل - (رمان) نشر سوره مهر - پاتوق کتاب

 

"مهین خانم گفت: وا، یعنی چه، شاه به اون خوشگلی، نباشه؟! به جاش آخوندا باشن، مگه میشه؟!

قاه قاه خندید و محکم زد روی زانویش. مادر گفت: زبونت رو گاز بگیر مهین. چی می گی؟ بیچاره آخوندا!

  • راست می گم دیگه، هر جا ببیننمون، همون جا حلالمون می کنن!

آن قدر خندید که چشمهایش خیس شد و زیر لب گفت: استغفرالله، چقدر پشت سرشون بد گفتم. حالا ببینم راست راستی تو میخوای دست رو دست بذاری تا انقلاب بشه بعد زن بگیری؟ اومد و نشد. اون وقت میخوای چکار کنی؟ بی سر و همسر بمونی؟

  • نه میشه ان‌شاءلله
  • از کجا معلومه؟
  • وعده خداست رد خور نداره..."

رمان "اسماعیل" اهدایی خانم حیدری است که هم خودم خواندم و هم همسرم؛ نوشته مرحوم امیرحسین فردی.

سالها پیش خاطرات یکی از کارشناسان فیلمنامه در سینمای هالیوود را می خواندم. می گفت هر فیلمنامه ای میرسد فقط سی صفحه اولش را میخوانم. اگر کشش نداشت پرتش میکنم کنار میروم سراغ فیلمنامه بعدی اگر کشش داشت و جذاب بود تا آخرش می روم و درباره ساخته شدنش تصمیم میگیرم.

کتاب اسماعیل از همان ابتدایش کشش لازم را برای همراه سازی مخاطب در اختیار داشت.

یکبار یکی از سایتهای اصولگرا یادداشتی درباره امیرحسین فردی نوشته بود و او را در حد یک ضدانقلاب منافق و همسو با غرب پایین آورد. تعجب کردم. او همان وقت داشت در حوزه هنری استان تهران کلاسهای نویسندگی را اداره میکرد. مدتی بعد امیرحسین فردی به رحمت خدا رفت. بزرگان نظام در سوگ او پیام تسلیت دادند. دقیقا همان سایت را دیدم که چقدر در مدح و نکوداشت آثار مرحوم قلم فرسایی کرد! دنیاست دیگر نباید به خیلی دیده‌ها و شنیده‌ها اعتماد کرد.

رمان "اسماعیل" یک اثر فاخر انقلابی است که در عین برخورداری از کشش و قوت متن در جذب مخاطب، با پرهیز از شعارزدگی و سطحی نگری به طور گذرا و گاه غافلگیر کننده به تبیین مبانی انقلاب اسلامی پرداخته و بعضی وقایع تاریخ معاصر را جهت تحریک مخاطب به تحقیق بیشتر مورد اشاره قرار میدهد. توجه دقیق او به حاشیه ها و جزییات در توصیف انسانها و محیط و موقعیت‌ها مسحور کننده است و خواننده را به وجد می آورد. البته از من بپرسید همچنان رضا امیرخانی را نفر اول رمان نویسی جبهه انقلاب میدانم ولی انصافا از کارهای ارزشمند مرحوم فردی هم نمی توان به سادگی گذشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جنبه داشته باشید

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۸ مرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۵۹ ب.ظ

سعیدیسم‎ (@saeedism_iri) • Instagram photos and videos

 

ما مشکل تنگ نظری داریم. مربوط به جناح خاضی هم نیست. قدرت شیرین است. بارها دیده شده مسئولان از خطای عده ای که کینه دین و انقلاب دارند به سهولت عبور کرده اما در مقابل خطا یا اختلاف نظر و سلیقه نیروهای خودی بدترین جرایم و تنبیهات را اعمال کرده اند. چرا؟ چون احساس میکنند سر اصول دین و انقلاب می شود معامله کرد یا کوتاه آمد اما سر میز و صندلی، نه!

دوگانگی در سیاستها باعث بدبینی مردم و نیز جامعه مومنان شده است. نمونه هایش زیاد و شرحش مفصل است که الان نمیخواهم وارد آن شوم. نمی شود هر جا دلمان خواست و کارمان راه افتاد دم از اسلام و احکام شرع و قانون بزنیم هر جا به نفعمان نبود دور احکام و فتاوای مراجع را خط بکشیم. این رویکرد غلط در بسیاری از ما وجود دارد اما وقتی در مسئولان و سیاستهای نظام دیده شود باعث سرخوردگی مردم و جوانان انقلابی خواهد شد. وضعیت می شود همین که دم از اسلام می زنیم اما بانکداری ما، اقتصاد ما، خودروسازی ما، معماری و شهرسازی ما، نظام آموزش ما و ... اسلامی نیست.

اهل دنبال کردن هیچ یک از کانالهای مجازی نیستم جز کانالهای معدودی که مربتط با بعضی رفقاست. به طور متفرقه مطالبی که در کانالهای مختلف منتشر شده و به دستم میرسد را می خوانم. کانال سعیدیسم یکی از پخته ترین و دغدغه مندترین کانالهایی است که به طور خودجوش (پاجوش)! و بی اعتنا به وعده و وعید باندهای قدرت و به دور از شیطنت های ناشی از وسوسه شهرت و شهوت به دفاع از مبانی اسلام و انقلاب و پیگیری تمدن مبتنی بر احکام شرع پرداخته است. بسته شدن این کانال اگر نگوییم ادامه روند انتقام گیری طیف بازنده دیکتاتوری رسانه ای تحمیلی بابت فاصله گرفتن جوانان مومن انقلابی از پدرخوانده ها و چنارهای پیر و فرتوت، اما به یقین بیانگر تنگ نظری سردمداران عرصه سیاست و فرهنگ و قدرت است. این کارها را می کنید مردم حاضرند حتی با هزینه گزاف به خرید فیلترشکن روی آورده ولی دل به سکوهای مجازی تولید داخل نسپارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فعلا با این منطق انتخاب کنید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۳، ۰۸:۲۵ ق.ظ

یک فعال کارگری: دریافتی کارگران یک‌سوم خط فقر است – DW – ۱۴۰۲/۵/۸

 

بیخود وقتتان را سر این دعوا هدر ندهید که اگر نامزد طیف رقیب رأی بیاورد گرانی خواهد شد. این چند روزه زیاد دیده ام و دیده اید طرفدارهای نامزدها طرف مقابل را متهم میکنند که اگر روی کار بیاید گرانی خواهد شد.

کدام دولتی روی کار آمد و گرانی نشد؟

چپ یا راست هر که دولت را در اختیار گرفت گرانی را هم با خودش آورد. علتش هم بر میگردد به اقتصاد بیمار مملکت که دولتها برای تأمین مخارج و جبران کسری بودجه چاره ای نمی بینند جز این که دست مبارکشان را فرو کنند به جیب ملت و با گرانی ارز و سکه مشکل خودشان را حل کنند.

روی این مساله بیخود بحث نکنید و وقتتان را هدر ندهید.

آنچه مهم است این است که دولتها همراه با گرانی آیا قدمی هم برای ملت برداشته اند؟ کاری کرده اند چهار نفر نان بخورند؟ 

در دولت احمدی نژاد و رییسی گرانی بود اما کار هم بود، عمران و آبادانی هم صورت می گرفت. هزاران کارگر و ... برای ساخت مسکن و جاده و سد و نیروگاه و کارخانه و ... نانی به دست می آوردند. در دولت روحانی اما یک کلنگ هم بر زمین نخورد. شاهانه نشستند پشت میز و به ریش ملت خندیدند و گفتند نمی شود، نمی توانیم .... نسل جدید طاغوت ندیده هر چه از مدیریت و تفرعن زمان شاه شنیده بود در هشت سال دولت روحانی به چشم خود دید. واقعا جای سوال بود اگر قرار است یک متر راه و مسکن و کارخانه و سد و... ساخته نشود این همه سازمان و نهاد و اداره به چه درد می خورد؟ این همه هزینه کارمند و خدم و حشم ادارات مصداق اسراف و تبذیر است.

شما ببینید از قِبل ساخت یک خانه چند نفر نان می خورند؟ از مهندس طراح تا عمله ای که پی ساختمان را کنده و دیوار می چیند، برق کار، لوله کش، گچ کار، نجار، آهنگر، کابینت ساز و کارخانه های تولید شن و ماسه و آجر و سیمان و کاشی و آهن و...  ساخت میلیونها مسکن چند نفر را نان داده و درآمد و اشتغال و رشد و گردش اقتصادی ایجاد می کند؟ 

دولتی را انتخاب کنید اگر گرانی می آورد نان هم به سفره مردم می رساند نه آنکه گرانی می آورد، کار نمی کند و نان از سفره مردم بر میدارد، پوزخند زده و ژست طلبکار می گیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا