اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۵۸۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بابل دارالمومنین» ثبت شده است

عبد صالح

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۷، ۱۱:۴۶ ق.ظ


برای تهیه این کتاب می توانید از طریق سایت موسسه مطاف عشق به نشانی http://mataf.ir اقدام کنید و یا در بابل به فروشگاه کتاب مهتاب واقع در چهارسوق، مجتمع تجاری خاتم الانبیاء، طبقه همکف مراجعه نمایید.


آخرین بار یک دل سیر امتحان بزرگ عبدالصالح (در یک نگاه)
ازدواج لحظه اجابت دست خالی اولین گریه‌های معصومانه‌
بچه‌داری کربلای حضرت زینب(س) تربیت محمدحسین حق مأموریت
دل‌تنگی خبر شهادت بی‌رحمانه بهترین
تو به من عزت دادی طواف عشق شهید گمنام نام زیبا
همکاری در خانه قول بده میوه بهشتی باید بروم

  

در مقدمه کتاب می خوانیم:

عبدالصالح زارع را که اصلاً نمی شناختم. بهمن 94خبر شهادتش که آمد، در روزهایی که اخبار شهادت سربازان بی ادعای سپاه توحید، نوید آزادسازی محاصره شیعیان نبل و الزهراء را می داد از این جهت برایم جلب توجه کرد که این شهید را هم استانی خود یافتم و محل کارش هم در شهر زادگاهم  بابل قرار داشت. تصاویر تشییع پیکرش در بابلسر را دنبال می کردم که صحنه عجیبی مقابل چشمانم نقش بست. پدر شهید، محکم و استوار، بی آن که ذره ای لرزش و خمودگی در زبان و دست و پایش دیده شود، در حالی که نوه کوچکش را در آغوش داشت مقابل دوربین خبرنگاران ایستاده بود و مصاحبه می کرد و از سرو رعنای شهیدش سخن می گفت.

تشییع پیکر اغلب شهدای ایرانی و افغانستانی و پاکستانی مدافع حرم را در قم درک کرده ام. وقتی شنیدم قرار است این شهید را به قم آورده و این جا بعد از تشییع به خاک بسپارند اشتیاقم برای دیدن پدر این شهید بسیار بیشتر از شرکت در خود تشییع و بهره مندی از فیض عظیم آن بود.

همه مسیر از مسجد امام حسن عسکری علیه السلام تا بارگاه ملکوتی بانوی آفتاب و از آن جا تا گلزار شهدای قم، به جای آن که پشت سر تابوت شهید باشم، پشت سر پدر شهید و سایه به سایه او گام بر می داشتم. آن هایی که او را می شناختند در آغوشش گرفته و تبریک و تسلیتی نثارش می کردند او با شکوه لبخندش، همه را به گرمی آغوش شهیدپرور خود پذیرفته و تشکری شیرین را روزی معنوی و نشاط جانشان می ساخت. گاه از ذوق استحکام روح و لبخندهای آسمانی این مرد رو می کردم به رهگذاران و مشایعات کنندگان و با دست نشانش می دادم که ایهاالناس! این مرد خوش رو و محکم و استوار که با گام های بلند، مسیر طولانی حرم تا گلزار شهدا را با شتاب طی می کند پدر همین جوان رعنایی است که چند متر آن طرف تر به روی دوش می کشید و در سوگش به اشک نشسته اید. نگاه عاقل اندر سفیه بعضی مخاطبان نشان می داد حرف من و انگشت نشانه ام برایشان باور پذیر نیست.

همان روز نوشتم و منتشر کردم: " کوه را اگر قرار باشد تصور کنی که راه می رود کافی است به قدم های محکم و استوار پدر شهید عبدالصالح زارع در خیابان چهارمردان قم نگاه کنی. تمام مسیر تشییع پیکر شهید را من در پشت سر این پدر راه رفتم. تبسّم، لحظه ای از قرص ماه چهره او محو نمی شد انگار که به عروسی فرزندش آمده اند و به او شادباش می گویند...."

دو سالی گذشت تا بدانم او دقیقاً در روزهایی تشییع شد که چند سال قبل در همان ایام رخت دامادی به تن کرده بود.

شناخت عظمت روحی و دل دریایی مادر عبدالصالح هم به تنهایی، کتاب مستقلی را نیاز دارد. این که می گویند موقع هدیه دادن و بخشش، بهترین های خود را هدیه بدهید، یک مصداق اتمّ و کاملی دارد به نام مادر عبدالصالح زارع که وقتی خواست هدیه ای به خدا بدهد، بهترین داشته خود را در طبق اخلاص، قربانی مسلخ عشق الهی کرد و تمثیل زیبای "راضیةً مرضیة" را جلوه ای دوباره بخشید. این زوج صالح، عاشق پرورش گل بودند. عبدالصالح، ناب ترین و زیباترین گل معطر بوستان این دو بود که در دامان حبّ معبود پرورش یافت و به آسمان وصال، عروج کرد.

من هم مثل خیلی از نویسندگان دلسوخته خادم فرهنگ ایثار و شهادت دلم می خواست به سهم خود ادای دینی نسبت به این شهید داشته باشم؛ اما نشد. این که می گویم مثل خیلی ها، به این معنی نیست که اسم همه این عزیزان دلسوخته را می دانم؛ اما مدتی نگذشت که فهمیدم سرکار خانم معصومه حیدری از نویسندگان عرصه دفاع مقدس در ساری هم قصد نوشتن کتابی را برای این شهید داشته، گام هایی را هم برداشت؛ اما به هر حال قسمتش این نبود. دوستان پاسداری چون برادر زین العابدینی نیز در این مسیر گام هایی موثر را برداشتند. برادر عزیزم آقا ابراهیم باقری حمیدآبادی با همکاری خانم آتنا طبری نیز برای ادای دین به این شهید پا پیش گذاشتند که قسمت آنها هم نبود. همه این عزیزان البته با خلوص نیّت، ثمره زحماتشان را در اختیار این اثر قرار دادند.

مهندس رضا کاظمی و برادرم مهدی منصوریان از انتشارات مطاف عشق وابسته به موسسه روایت سیره شهدا، تماس گرفتند؛ درست اواخر شهریور 96 و از حجم کار و فرصت های از دست رفته، شکوه نمودند. گفتند بیشتر خاطرات شهید جمع آوری شده و ... قرار شد نهایتاً ظرف یک ماه، کاری را در حد بضاعت، آماده انتشار کنم که حاصلش شد همین اثر که الان پیش روی خود می بینید.

اهل مبالغه و درشت نویسی و یا دستبرد در خاطرات شهدا نیستم. کسی نمی تواند ادعا کند با خواندن یا نوشتن یک کتاب توانسته شهیدی را شناخته یا معرفی کند، نه؛ اما آن چه را شنیدم و خواندم صادقانه خدمتتان ارائه دادم. با این خاطرات برای خودم یک درس قدیمی باز هم تکرار شد: جنس شهدا با جنس امثال من تفاوت دارد. خودمان را معطل حرف و ادعا نسازیم.

حرف آخر: عمر و فرصت و بضاعت همه ما محدود است. ناگفته ها درباره شهدا چه شهدای قبل از دفاع از حرم و چه شهدای مدافع حرم اعم از بسیجی و ارتشی و پاسدار چه ایرانی و افغانستانی و پاکستانی و .... یکی و دو تا نیست. کمترین وظیفه ما در ادای دین به این شهدا ثبت یاد و نام و خاطرات آنهاست. تعارف که نداریم. دست بنجنبانید که مبادا شکوه ایثار و منظر حماسه و اوج ایمان این جوانان نسل سومی سپاه خامنه ای، در گرد و غبار رسانه های اغواگر به فراموشی سپرده و میراث خون شریفشان که همان فرهنگ ماندگار جهاد فی سبیل الله و اخلاص در عمل به تکلیف است به دست نسل های بعد نرسد. دست بجنبانید که وقت تنگ است.

سید حمید مشتاقی نیا. حوزه علمیه قم اول آبان 1396

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حیا!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۴۹ ق.ظ

See the source image


خاطره ای جالب از دوست و همرزم طلبه شهید محمد زمان ولی پور:


موقع سینه زنی، محکم به سینه می زد. پیراهنش را در می آورد و عزاداری می کرد. چراغ ها خاموش بود، با این حال، زیرپیراهنی نازکش را در نمی آورد.

سر زمین، موقع نشاء، همه عادت دارند آستین های پیراهن و لنگه های شلوارشان را بالا بزنند. شیخ، از آنها تقلید نمی کرد. آستین ها و لنگه هایش پایین بود. مرد، این قدر با حیا ندیده بودم.


  • سیدحمید مشتاقی نیا

واقعاً روحانی!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۷، ۰۴:۳۳ ب.ظ

tse0_photo_Û²Û°Û±Û¸-Û°Û·-Û±Û´_Û°Û¶-Û²Û³-Û±Û³.jpg


نمی دانم آن دنیا چند روحانی به بهشت می روند؛ اما در بین روحانیونی که وارد بهشت می شوند به یقین می توان نام حجت الاسلام مهدی پور را دید. روحانی ساده زیست و خوش برخورد و مخلصی که بی آن که دعوتنامه خصوصی برایش فرستاده باشند، ماشینی دنبالش برود و ... می آید یک گوشه مراسم شیرخوارگان حسینی در کنج مصلای بابل، پشت سر جمعیت می نشیند، تعارفش هم که می کنند بلند نمی شود که برود تکیه بدهد. سرش را خم می کند؛ آهسته اشکی می ریزد و یاعلی مدد، بی هیچ تکلّفی می رود دنبال کارش.

یک وقت فکر نکنید این متن را به خاطر همین اتفاق نوشته ام؛ نه. این روحانی اهل ادب و شاعر بی نام و نشان را بیش از دو دهه است که می شناسم. راه و رسمش این گونه است. خودش را نمی بیند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ریحانه درفشی، قربانی سوخته نیست

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۴۷ ب.ظ


ریحانه درفشی، بانوی پرافتخار بابلی است که در اقدامی ارزشی، سوت داوری بین المللی کاراته را به شهدای مدافع حرم هدیه داد و مبغوض رسانه های ضدانقلاب قرار گرفت و تصویرش به عنوان زنی که متهم پرونده شورای شهر بابل است منتشر گردید.

خواهر بزرگوار ما بانو درفشی بر خلاف روایت ناقص بعضی رسانه های خودی، قربانی سوخته این ماجرا نیست. نقشه تخریبی ضدانقلاب آشکار است و مردم بابل بی اعتنا به جوسازی کاذب وطن فروشان تا ابد به وجود چنین بانویی حماسه ساز و افتخارآفرین مباهات خواهند نمود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پاسخی کوبنده به یک کلاهبرداری پیامکی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۷، ۱۱:۰۴ ق.ظ

تا الان چند بار از این پیامکا برا من و شما ارسال شده که یه بابایی مدعیه چوپانه و تو کوه های لرستان یه کوزه پر از سکه طلا پیدا کرده و چون نمیدونه که باید چطور آبش کنه شانسی پیامک داده و از قضا شماره ما رو گرفته و حالا کمک میخواد. خب این روش دیگه تکراری شده.

دیروز یه پیامک دستم رسید از شماره ای ناشناس که نوشته بود:

"نسرینم از خونه فرار کردم فاطمه خودت میدونی من مادر ندارم کمکتو لازم دارم" !!!

نمیدونم چی ما رو فرض کرده بود که پیش خودش گفت لابد زودی باهاش تماس میگیرم و با شنیدن صداش دست و پام میلرزه و دعوتش می کنم و اونم عشوه میاد که پول کرایه نداره و منم گاگول میشم که پس شماره کارت بده و ...

این طور مواقع بحث کردن که فایده نداره. تازه شاید طرف خوشش بیاد و بازم بخواد ادامه بده. قضیه رو باید از ریشه خشکوند. براش یه جمله پیامک کردم و قال قضیه رو کندم:

آبجی زدی به کاهدون. من عضو شورای شهر نیستم!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روزگار وصل

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۳۳ ب.ظ

این که می گویند هیچ جا برای آدم خانه خودش نمی شود تقریباً حرف درستی است اما درست تر از آن این است که هیچ محرمی برای آدم هیات و تکیه و مسجد زادگاهش نمی شود.

بعضی ها به من حسرت می خورند که دهه محرم را در قم هستم که البته زیر سایه دخت موسی بن جعفر بودن را نمی توان نا شکری کرد.

من دلم این روزها پیش بچه های بابل است. دلم هوای عطر گلپر و اسپند روزهای دسته روی پیرعلم را دارد، هوای شیر داغ صبحگاه عاشورا در سه راه سیدجلال و بیدآباد و شربت های شیرین و خنک که از صف دسته نگاه کنی و به یاد تشنگی اباعبدالله، لبت را خشک نگاه داری.

بچه های باصفای بیت العباس

آینده دارهای بیت الشهداء

یلان راست قامت علمدار حسین

نوکرهای بی ادعای محبان المعصومین

انصارالحسینی های هیات نوستالوژیک قهاریه

دلدادگان یافاطمه الزهرا

و همه سینه زنهای دلسوخته اباعبدالله، حسرت این دل بی نصیب را دریابید و در کنج ذهنتان یادی هم از این جامانده بی توفیق داشته باشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عرق شرم بهارنارنج در آمد!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۷، ۰۹:۵۰ ق.ظ

هیچ دقت کرده اید در این چند روز هر کسی که درباره اوضاع شورای شهر بابل بیانیه می دهد یا قلم میزند و سخن می راند، چپ باشد یا راست یا کج یا روشنفکر بی فکر و شرق و غرب زده و ... اعتنایی به عنوان "بهارنارنج" نداشته و از این شهر با القابی چون دارالمومنین و دارالعلماء و پایتخت شهیدان شمالی و ... یاد می کند؟

میلیاردها تومان هزینه کرده اند در این چند سال و بودجه بیت المال که از عرق جبین مردم در کیسه شهرداری ریخته می شد را به باد فنا دادند و دیمبال و دامبول راه انداختند که هویت این شهر را از دارالمومنین برگردانند به سمت و سوی واژه زیبا اما پوچ و بی خاصیتی چون بهارنارنج. حالا هم دارند محصول همین عملیات فرهنگی شان را درو می کنند؛ اما خودشان را زده اند به آن راه.

الان اوضاع به گونه ای است که وقتی کسی از کنار برج دیدبانی عبور کرده و تابلوی بهارنارنج را در میدان انتفاضه می بیند، ناخودآگاه تنبانش را دودستی می چسبد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سپاه بابل، فراتر از ادعا

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۷، ۰۴:۵۶ ب.ظ

جبهه فرهنگی فاطمیون استان مازندران به زودی مراسمی را با عنوان تجلیل مردمی از فرمانده رشید سپاه بابل در قدردانی از زحمات شجاعانه این فرمانده و مجموعه نیروهای سپاه در برخورد با بخشی از مفاسد اداری شورا و شهرداری بابل برگزار خواهد کرد.

بیانیه ای نیز از سوی این جبهه فرهنگی صادر شده که متن آن بدین شرح است:


بسم الله الرحمن الرحیم

"نفس اهتمام آقایان به امر مبارزه با فساد را تحسین می‌کنم، لکن این سمینار و امثال آن بناست چه معجزه‌ای بکند؟ مگر وضعیت برای شما مسئولان سه قوه روشن نیست؟ با توجه به شرایط مناسب و امیدبخشی که از لحاظ همدلی و هماهنگی و همفکری بین مسئولان امر وجود دارد، چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمی‌گیرد که نتیجه را همه بطور ملموس مشاهده کنند. توقع من از آقایان محترم این است که چه با سمینار و چه بدون آن، تصمیمات قاطع و عملی بدون هرگونه ملاحظه‌ای بگیرند و اجرا کنند. موفق باشید." مقام معظم رهبری

متن فوق، پاسخی صریح از مقام معظم رهبری است که بنا به درخواست معاون اول رئیس جمهور با موضوع برگزاری سمینار مبارزه با مفاسد اداری صادرگردید.

مطالبه رهبر معظم انقلاب از همه مسئولان، مبارزه قاطع با فساد است آن هم به گونه ای که نتیجه اش برا مردم قابل لمس باشد.

سال هاست که مدعیان زیادی با ژست های رسانه ای پرطمطراق، دم از مبارزه با فساد زده و چند صباحی بر طبل توخالی ادعاهایشان می کوبند. آنچه اما برای مردم باعث دلگرمی و مسرت بخش است برخورد مشهود و واقعی با مظاهر فساد به خصوص در حوزه عملکرد مسئولان است.

اقدام انقلابی اخیر سپاه بابل در پیگیری پرونده بر زمین مانده تخلفات مالی و اخلاقی بعضی از اعضای شورا و شهرداری بابل، چنان که پیداست، موجی از امید و قوت قلب را برای شهروندان و همه دوستداران انقلاب اسلامی رقم زد و خبر آن، کاخ های عنکبوتی صاحبان زر و زور و تزویر را به رعشه درآورد.

جبهه فرهنگی فاطمیون استان مازندران بر حسب وظیفه، تقدیر از زحمات فرزندان انقلاب و جان برکفان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خصوص فرمانده رشید سپاه بابل را بر خود فرض دانسته و از درگاه خداوند متعال سلامت و توفیق بیش از پیش این عزیزان را خواستار است.

از مسئولان دستگاه قضا نیز انتظار می رود با برخورد قاطع با تخلفات و مفاسد اداری، خشنودی و باور مردم نسبت به سلامت نظام مقدس جمهوری اسلامی را بیش از پیش تقویت نمایند.

والسلام علی عبادالله الصالحین

جبهه فرهنگی فاطمیون استان مازندران

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شوروی از هم پاشید، شورا نپاشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۷، ۰۸:۴۹ ق.ظ

پرونده تخلفات شورای شهر بابل بسته نشده و تحقیق پیرامون جوانب آن همچنان ادامه خواهد داشت. در این خصوص شهرداری بابل نیز از نگاه تیز ناظرین مصون نمی ماند؛ بگذریم.

 در تصمیمی شتاب زاده جلسه ای شبانه با حضور اعضای بازداشتی شورا برگزار شد تا نتیجه اش ختم بشود به ادامه کار شورا و جایگزینی اعضای علی البدل.

الحمدلله اغلب مردم در این خصوص روشن هستند و نیازی به توضیح این قلم نیست.

یکی از اعضای تازه وارد شورا، دارای حسن شهرت نیست و حضور او به بهانه ادامه کار شورا، می تواند قاطعیت مسئولان در برخورد با حواشی شورا را زیر سوال ببرد.

خیلی خلاصه و سربسته بخواهم عرض کنم که کارم به دادگاه ویژه نکشد، مشکل اصلی بابل، شورای شهر نیست ... راهی بسیار دشوار پیش رو داریم.

سپاه بابل زحمتش را کشید و کاری بزرگ و تاریخی برای این شهر انجام داد. نهاد تصمیم گیر درباره ادامه کار یا انحلال شورا، سپاه نیست. سپاه هشدار لازم را به تازه واردین داد که از این به بعد تصمیماتشان در شورا و شهرداری مورد رصد قرار خواهد داشت تا مبادا وسوسه خنّاسی، به منافع مردم آسیب برساند.

راستی در تمام این مدت به رغم وجود هیاهوی بسیار و حجم گسترده اعتراضات و هجمه ها و نقدها و شایعات و هجوها و ... در سطح رسانه های مجازی و غیرمجازی، اگر از سنگ صدایی شنیدید آیا از نمایندگان بابل در مجلس که نقش اساسی در تأیید صلاحیت چنین دسته گل هایی برای شورای شهر داشتند، صدایی به گوشتان رسید؟


  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک پیشنهاد شخصی برای نظارت همگانی در بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۵۸ ق.ظ

حالا که بحث مبارزه با مفاسد اداری در بابل داغ شده و از قراین پیداست که این مساله قرار نیست در حد برخورد با تخلفات اخلاقی و مالی بعضی از اعضای شورا باقی بماند پیشنهاد می کنم هر یک از شهروندان اگر اطلاعات و مستنداتی درباره تخلفات مجموعه ادارات این شهر دارند به ستادهای خبری سپاه و بسیج گزارش بدهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه ای بر موضع امام جمعه بابل درباره اتفاقات اخیر شورا

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۷، ۰۶:۱۴ ب.ظ

فایل صوتی سخنان امام جمعه محترم شهر بابل درباره اتفاقات اخیر شورای شهر و دستگیری تعدادی از اعضای آن به دستم رسید. ضمن تشکر از نقد و عصبانیت ایشان در خصوص ماجرای اخیر بیان چند نکته را لازم می دانم:

یک- متأسفانه امام جمعه بابل به رغم نامبردن و تشکر از بعضی نهادها هیچ اشاره و تقدیری نسبت به نهاد اصلی متولی شناسایی و برخورد با متخلفان شورا یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سازمان اطلاعات سپاه انجام نداد. این نقص عجیب و تأسف آور را ساعاتی بعد ستاد نمازجمعه بابل سعی نمود تا با صدور اطلاعیه ای، جبران نماید.

طی یادداشتی که شب گذشته منتشر نمودم قاطعیت مسئولان سپاه بابل در برابر حوادث اخیر شورا به رغم تعلل بعضی نهادهای نظارتی و گاه کارشکنی برخی دیگر و نیز اعمال نفوذ و فشارهای مستمر باندهای قدرت صورت گرفت که در این خصوص حمایت و تقدیر از زحمات این نهاد خط مقدمی انقلاب، وظیفه ای عمومی است. اشاره ای گذرا به این موضوع را لازم می دانم که سپاه یک تنه و مستقل به این ماجرا ورود پیدا نموده و صفر تا صد کار را دست گرفته است. 

دو- این که امیرالمومنین علی علیه السلام در مواردی اقدام به افشاگری در خصوص تخلفات کارگزاران حکومتی می نمود، به یقین الگویی سازنده برای حاکمان نظام دینی است؛ اما از یاد نبریم که علی علیه السلام "ولیّ" و حاکم اسلامی بود و شأن قضاوت داشت. به نظر می رسد تا صدور قطعی رأی دادگاه، هر نوع افشاگری آن هم به صورت نامتعیّن در بین افرادی خاصّ چه بسا زمینه تعمیم اتهامات به همه دستگیرشدگان را در ذهن ها فراهم سازد که قطعاً روا نیست. سطح تخلف افراد در این پرونده تفاوت دارد و بررسی ها در خصوص بعضی مسائل اقتصادی و مالی به خصوص در مورد کسانی که هنوز احضار یا جلب نشده اند، به پایان نرسیده است. شایان ذکر است شهروندان بابل به زودی با ابعاد تازه ای از مسائل مرتبط با این پرونده و پرونده ای مشابه مواجه خواهند شد که تا اعلام قطعی مراجع قانونی، گمانه زنی ها به صلاح نیست.

سه- امام جمعه محترم با این پرسش از نهادهای نظارتی که "تا الان کدام گوری بودید؟" نقد خود نسبت به عملکرد دستگیرشدگان را به مدت ها قبل تسرّی داده است. من هر چقدر در اسامی دستگیرشدگان دقت کردم به نظر، نگاه ایشان تنها معطوف به یک نفر از اعضا بوده است. این فرد از سال ها قبل مورد اعتراض و انتقاد مجموعه نیروهای انقلابی شهر قرار داشت که رفتار وی همواره از سوی نهادهای نظارتی با اغماض مواجه بود تا این که در نهایت بنا بر مستندات موجود، سپاه یک تنه وارد ماجرا گردید. 

اما فراموش نکنیم درست زمانی که نیروهای انقلابی شهر نسبت به انتصاب فرماندار دولت تدبیر و امید نقد داشته و دست به تجمع زدند، امام جمعه محترم بی اعتنا به منزلت نیروهای حزب الله، در مقابل نگاه معترضین وارد ساختمان فرمانداری شد و در مراسم معارفه فرماندار جدید شرکت جست و دامادشان نیز به مقام معاونت فرمانداری نایل آمد. اولین انتقاد مکتوب نسبت به انتصاب این فرد، پیش از مراسم معارفه از سوی این قلم و در همین وبلاگ منتشر شد که وی بالافاصله طی تماسی، خود را مورد حمایت آقایان قلمداد نمود و اذن آنان را جواز پذیرش این مسند عنوان کرد. عضو دستگیر شده دیگر شورا نیز کسی بود که رفتارهای ضدفرهنگی اش همواره مورد اعتراض نیروهای مومن و انقلابی شهر قرار داشت؛ اما در زمان شهردار سابق و محبوب طیف خاص، همین فرد و همراهانش در جایگاه امور فرهنگی، به رغم اصرار بر زدودن نمادهای انقلابی، ارزشی و هیأتی مورد تشویق و تقدیر امام جمعه قرار گرفته تا جایی که بعدها با حضور در شورای شهر و اقدام عجیب در تغییر نام میدان انتفاضه و به رغم اعتراض شدید نیروهای انقلابی، مدعی اخذ تأیید بزرگان در این خصوص گردید و متأسفانه هیچ گاه هیچ نقدی هم نسبت به رویکردهای خاص فرهنگی این افراد از زبان آقایان به گوش نرسید.

چهار- موضع یک دست و قاطع نیروهای انقلابی شهر برخورد عادلانه با همه متهمان و متخلفانی است که پرونده شان در طی روزهای گذشته و هفته آتی مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته یا خواهد گرفت. در این خصوص ضمن هشدار به اشخاص و گروه های فشار و باندهای قدرت، عمل به مرّ قانون و قاطعیت در برقراری عدالت را به منظور دفاع از حیثیت دارالمومنین وطیفه همه نهادهای نظارتی و قضایی دانسته و تا صدور رأی قطعی مراجع قانونی، پیگیری ماجرا و حمایت همه جانبه از مسئولان پرونده، رسالتی ضروری برای همه دلسوزان اسلام و انقلاب اسلامی محسوب می شود. به یقین امام جمعه محترم نیز دغدغه ای جز تحقق عدالت قضایی و اجتماعی که موجب دلگرمی آحاد جامعه است، ندارد. انشاءالله اتحاد و همدلی مردم و مسئولان ارزشی و پرهیز از تسویه حساب های شخصی و گروهی، دستیابی به این مهم را هموارتر خواهد ساخت. از مسئولان طراز اول انتظار می رود اخبار مهم را نیز از منابع دست اول و به طور مستقیم دریافت نمایند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پنج عضو شورا و یک ویلا؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۷، ۱۱:۱۲ ق.ظ

درباره نوع اتهام بازداشت شدگان شورای اسلامی! شهر بابل و یا افراد احضار شده مرتبط با این پرونده، شایعات عجیب و غریبی در حال انتشار است. آن چه مسلّم است موارد اتهامی عبارتند از مسائل مالی و اخلاقی؛ اما این که چه فردی و در چه سطحی مرتکب کدام یک از موارد اتهامی گردیده، اصلاً مشخص نیست و تا اتمام بررسی ها و صدور رأی دادگاه نمی توان به گمانه زنی ها اعتنا کرد.

این که گفته می شود پنج عضو شورای شهر بابل را در ویلایی همراه با یک نفر، دستگیر کرده اند از اساس دروغ است.

موارد اتهامی (عرض کردم اتهام نه جرم) هر یک از بازداشت یا احضار شدگان ممکن است متفاوت با دیگری باشد و به یقین می توان گفت هیچ فساد اخلاقی سازمان یافته ای رخ نداده است.

در این بین البته عده ای از چهره ها و گروه های سایسی و انتخاباتی تأثیرگذار در شهر با اعمال فشار درصدد تخفیف بعضی از موارد اتهامی مرتبط با همپالکی های خود هستند که انشاءالله با ایستادگی مراجع قضایی به  نتیجه ای نخواهند رسید.

ضمن توصیه به پرهیز از دامن زدن به شایعاتی که آبروی دیار مومنان را نشانه رفته و نیز پافشاری بر ضرورت برخورد جدی با هر یک از متخلفین در هر سطح کوچک یا بزرگ، معتقدم عدم اطلاع رسانه ای شفاف مسئولان مربوطه و کاهلی بعضی از روابط عمومی ها نقش اصلی را در یک کلاغ چهل کلاغ شدن نقل قول ها و ایجاد التهاب در فضای جامعه داشته است.

به همان میزان که برجسته سازی و مبالغه در موارد اتهامی اعضای شورا می تواند آبروی دارالمومنین را به بازی بگیرد، صیانت از اعتماد عمومی و پیگیری حقوق جامعه در تنبیه خاطیان نیز می تواند اعتبار مردم و مسئولان این دیار را تقویت نماید.

پیش بینی می شود به زودی شاهد تهاجم رسانه ای هواداران و وابستگان بعضی از دستگیر شدگان نسبت به نهادهای نظامی،امنیتی و قضایی و مظلوم نمایی و فرار به جلوی آنها باشیم که ان شاءالله با هوشیاری شهروندان دلسوز و متعهد به نتیجه ای نخواهند رسید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ضرورت تجلیل از سپاه بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۷، ۰۸:۴۰ ب.ظ

بعضی از اعضای دستگیر شده شورای شهر بابل برای خودشان باند و گروه و دار و دسته و رسانه و قلم به مزد و اسپانسر و شریک کلان و ... دارند. نگاه نکنید که دنباله های این افراد، این دو سه روز را گیج و منگ بودند و تکان نخوردند. دیر یا زود یا جوسازی و جنگ روانی، طلبکارانه بر سر نیروهای انقلاب ریخته و ندای مظلومیت سر خواهند داد.

در این راستا ضروری است نیروهای انقلابی شهرستان بابل و نیز ائمه جمعه و جامعه روحانیت مبارز با تمام وجود پا به میدان گذاشته و از عملکرد سپاه بابل در تقابل با برخی جرایم اداری دفاع نمایند. تجربه جنگ رسانه ای دشمن بارها به ما ثابت کرده که از منظر خودباختگان و فریبکاران، جای شهید و جلاد به راحتی قابل تعویض است.

از سوی دیگر نباید فراموش کرد که در این وانفسای انفعال بعضی نهادهای نظارتی، اقدام انقلابی و خیره کننده سپاه بابل در برخورد با بعضی از اعضای متخلف شورای اسلامی! شهر بابل، حرکتی امیدوارکننده و شورآفرین بود که کمترین ثمره آن تقویت اعتماد عمومی به نظام اسلامی و برقراری عدالت اجتماعی است. تجلیل از فرمانده و مسئولان اطلاعات سپاه بابل در واقع تقدیر از خادمان صدیق اسلام و انقلاب بوده و استمرار این نوع اقدامات جهادی و فساد ستیزانه را در پی خواهد داشت؛ هرچند این دوستان مستغنی از تعریف و تمجید دیگرانند، اما وظیفه نیروهای جبهه انقلاب در این خصوص قابل اغماض نیست.

در تقابل با اتهامات و مفاسد اداری و اجتماعی و ... هر فرد حقیقی و حقوقی، اصل بر رعایت عدالت است. این خطر به شدت محسوس است که عده ای از عناصر تصمیم ساز اصلاح طلب و اصولگرا بنا بر محاسبات انتخاباتی در حمایت از چهره ای خاص و حاشیه ساز، بنا را بر توجیه و کمرنگ سازی تخلفات بستگان و وابستگان خود بگذارند.

در این راستا مجدداً تأکید می شود که کمترین مطالبه شهروندان و دلسوزان بابل، مبتنی بر انحلال شورای شهر خواهد بود. عزل چند عضو و ادامه فعالیت اعضای دیگر نتیجه ای جز ادامه تنش ها و اصرار بر انتقام گیری ها و رو کم کنی های درون گروهی اعضای شورا نخواهد داشت. بماند که انحلال شورا، صرفه جویی در هزینه هایی غیرضروری را برای شهرداری بابل و مردم مظلوم دارالمومنین به ارمغان می آورد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ضربتی نوش کن!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۷، ۰۵:۵۰ ب.ظ

مختصر و مفید عرض کنم خدمتتان:

همه آن دست از اعضای شورای شهر که محرم سال گذشته نقش اساسی در کندن بنر هیئات مذهبی و خالی شدن شهر از نمایه های عزای اباعبدالله علیه السلام را داشتند تا قبل از محرم امسال تقاصش را پس دادند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شورای شهر بابل خبر ساز شد

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۴۶ ق.ظ

اصلا با حرف و حدیث هایی که درباره اعضای شورای شهر بابل بیان می شود و میزان صحت و سقمشان کاری ندارم.

من از اساس بنا به دلایلی که پیشتر طی یادداشتی منتشر کردم طرفدار تعطیلی همه شوراهای شهر و ذخیره بودجه های میلیاردی غیرضروری به نفع شهروندان هستم. 

ضمن تشکر از مسوولان اطلاعاتی و قضایی شهرستان بابل به سهم خود اعلام می کنم چنان چه حکم انحلال شورای مثلا اسلامی شهر بابل صادر شود حاضرم دست دادستان این شهر را به رغم همه کدورت ها و گلایه هایی که دارم در ملا عام و به طور علنی (علنی به معنای صحیح و کامل آن) ببوسم.

انحلال شورا بالاترین خدمتی است که می شود در این اوضاع خراب اقتصادی نسبت به مردم مظلوم این شهر انجام داد.

بعضی ها شاید بهانه آبروی شهر را وسط بکشند که باید گفت آبروی کشور و نظام مهمتر بوده و قاطعیت دستگاه قضا به یقین موجب تقویت اعتماد عموم خواهد شد.

امیدوارم آن مسامحه ای که چندی پیش پیرامون تخلف یکی از معاونین شهردار صورت گرفت این بار تکرار نشود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه ای بر حمله به یک روحانی در بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۵۵ ب.ظ

حمله فیزیکی به یک روحانی توسط یکی از اوباش در شهرستان بابل پیش از آن که رسانه ای شده و مورد حساسیت عمومی قرار بگیرد با درایت دادستان بابل و پیگیری فرماندهی انتظامی این شهرستان در اقدامی سریع به رغم تعطیلی روز غدیر منجر به دستگیری و بازداشت ضارب گردید.

به سهم خود بابت این اقدام دلسوزانه دو نهاد قضایی و انتظامی تشکر می کنم.

لازم به ذکر است حجت الاسلام قلی زاده در جایگاه پمپ بنزین به طور ناگهانی مورد حمله و ضرب شتم غافلگیرانه یکی از اوباش قرار گرفت. ضارب که از محل وقوع جرم گریخته بود ساعاتی بعد با دستور دادستان و اختیار تام به نیروی انتطامی توسط ماموران کلانتری محل دستگیر گردید. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حمله فیزیکی به یک روحانی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۱۳ ب.ظ

❇️‍‍  ‍‍  محکومیت حمله به یک روحانی در بابل


❎ خبر حمله و ضرب‌وشتم یکی از روحانیون در شهرستان بابل که توسط یکی از اوباش سابقه‌دار صورت گرفت، احساسات مردم را جریحه‌دار نمود.

ضمن تشکر از نیروی انتظامی بابت دستگیری و بازداشت سریع فرد ضارب، برخورد جدی دستگاه قضا در این خصوص نیز ضروری است.

رسانه‌های غرب و عناصر ضد دین از دیرباز با دامن زدن به خرافات، شایعات و ساخت فکاهی و ... همواره درصدد رودررو قراردادن مردم با مبلغان دین بودند که جز در مواردی اندک که منجر به تحریک معدودی از افراد کم خرد و یا مغرض گردید قاطبه مردم بی‌اعتنا به جوسازی‌ها و سیاه‌نمایی‌های بیگانگان همواره پشتیبان روحانیت اصیل و مبارز بوده اند.

#بسیج_رسانه بابل ضمن محکومیت حوادث انگشت‌شمار حمله به روحانیون که جسته و گریخته در بعضی مناطق کشور رخ داده علاوه بر پیگیری مستمر پرونده این اتفاقات تا حصول نتیجه کامل، روشنگری پیرامون عقبه سیاسی و فرهنگی چنین حوادثی که در راستای حرکت تبلیغاتی دشمن رخ می‌دهد را وظیفه خود می‌داند.

بسیج رسانه شهرستان بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

غزلی نو سروده از حجت الاسلام سید امیر سخاوتیان

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۴۴ ب.ظ

«من که یک عمر گرفتار توام، می دانم»

چشم طناز، ز تر دستی غزل می خوانم

این گرفتاری من مژده آن وعده توست

تاب گیسوی تو شد نور مه تابانم

من و این ناز و کرشمه، چه تعحب دارد!

عاقبت خاک حریم حرمت می مانم

صد غزل را نسرودم که به امید شبی

در نماز سحری باد دهم سامانم

گر چه دلبر به بر و دور از ان هجرانم

لیک بازم به دلم شوق تو را خواهانم

صبح گفتا که سخا حسرت دیشب دارد

غافل از آنکه سحر مست شبانگاهانم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اباالفضلی ها بخوانند

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۴۰ ب.ظ

g45x_photo_2018-06-10_06-20-43.jpg


حاج عباس از پیرمردهای خوش مشرب و باصفایی بود که وجودش برای اسرا، نعمتی بزرگ محسوب می شد. سعی می کرد در حق اسرای جوانی که بی نام و نشان در اردوگاه تکریت یازده، به دور از خانه و کاشانه شان و با سرنوشتی نامعلوم به سر می بردند، پدری کند.

حاج عباس ترکش های ریز زیادی در بدن به خصوص در سر و صورت داشت و از عوارض سلاح های شیمایی دشمن هم رنج می برد. سال 67 بود. حسابی لاغر و ضعیف شده بود. به مرور در گردن او غده ای رشد کرد و به اندازه مشت دست رسید. اردوگاه از کمترین امکانات بهداشتی و درمانی بی بهره بود. غده او هر روز بزرگ تر می شد، چرکی می کرد و حالش را رو به وخامت می برد.

بچه ها افتادند به جان عراقی ها و آن قدر اصرار کردند تا بالاخره مسئول اردوگاه راضی شد تا او را برای مداوا به بیمارستان اعزام کند.

در بیمارستان بعد از معاینه و آزمایش به حاج عباس می گویند که درمانش بی فایده است، چرک های گردنش به مغزش می رسد و او به زودی بر اثر این بیماری از دنیا خواهد رفت.

حاج عباس خودش را نباخت. آرام و با تأنی خواهش کرد او را به اردوگاه برگردانند تا آخرین روزهای عمرش را در کنار همرزمان و فرزندان اسیرش سپری کند. بعثی ها ابتدا نپذیرفتند؛ اما با اصرارهای او بالاخره متقاعد شدند که درخواستش را عملی کنند.

حاج عباس به اردوگاه بازگشت و بچه ها با شنیدن ماجرا، غمگین و افسرده شدند. حاج عباس روحیه اش را حفظ کرده بود که مبادا اسیری در این دیار غربت به خاطر بیماری او دچار ناراحتی شده و غصه بخورد. بچه ها هم ظاهرشان را حفظ می کردند ولی در درون خود می سوختند و از خدا می خواستند به او عمری دوباره بدهد تا همسر و فرزندانش را یک بار دیگر ببیند.

حال حاج عباس رو به وخامت گذاشته بود. بچه ها تا پاسی از شب بربالینش می نشستند. با این حال برای نماز صبح که بیدار می شدند شک داشتند او همچنان زنده است یا نه!

یکی از بچه های اصفهان که رزمنده ای با صفا بود، نماز و دعایی خواند و توسلی گرفت و گفت: ما که این جا دارایی مادی و با ارزشی نداریم که بخواهیم آن را در راه خدا نذر کنیم، به دلم افتاد که به نیّت حضرت قمر بنی هاشم، نفری صد صلوات برای شفای حاج عباس بفرستیم. ان شاءالله خدا لطفی کرده و حیات دوباره ای به او می بخشد.

دوستان با این پیشنهاد موافقت کردند. آشپزها که رابط اسرای اردوگاه بودند این خبر را به همه آسایشگاه ها رساندند. شب، بعد از نماز مغرب و عشاء همه اسرای اردوگاه که حدود 1700 نفر می شدند شروع کردند به فرستادن صلوات. 170000 صلوات ختم شد.

بچه های آسایشگاه ما هم دور حاج عباس حلقه زدند و صلوات می فرستادند و برای سلامتی اش به درگاه الهی تضرع می کردند.

آقا سیف الله شعبانی سر حاج عباس را به زانو گذاشته بود و آرام نوازش می داد تا در این آخرین ساعات عمر و در فراق فرزندان و بستگانش کمتر احساس غربت کند.

ناگهان حاج عباس چشم باز کرد و به شدت گریست. سیف الله و اندکی بعد سایر دوستان نیز به گریه افتادند و اشک از چشمانشان سرازیر شد.

حاج عباس زبان باز کرد و گفت: بچه ها من در اسارت و در اردوگاه نمی میرم...

همه با تعجب نگاهش می کردند. ادامه داد: لحظاتی پیش که چشمانم بسته بود، احساس کردم نفس های آخرم را می کشم، روحم دارد از بدن جدا می شود و ثانیه های واپسین عمرم را می گذرانم. در عالم رویا یک آن جوان نورانی و رعنایی را دیدم که دست در بدن نداشت و همراه با نوجوانی به سمت من آمد. نوجوان آمپولی به دست داشت. از آن جوان خوش سیما و رشید کسب تکلیف کرد و با دستور او آمپول را به دستم تزریق نمود، دعایی برای من خواندند و رفتند. الان حال خوشی دارم ...

ذکر الحمدلله و سبحان الله از لب بچه ها جدا نمی شد. انگار که خبر آزادی شان را شنیده باشند قند توی دلشان آب شد و از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند. توسلشان جواب داده بود. ندای یا عباس، یا اباالفضل و یا ماه بنی هاشم به آسمان برخاست. خبر به آسایشگاه های دیگر رسید و عنایت علمدار کربلا اشک را از چشمان همه اسرای در بند و دلسوخته روانه ساخت.

حاج عباس تقی پور سال 69 همراه با سایر اسرا آزاد شد و به میهن بازگشت و توانست یک بار دیگر اهل و عیالش را ببیند.

سال 82 بیماری اش دوباره عود کرد و حالش رو به وخامت گذاشت و سرانجام در شهریور همان سال به دوستان شهیدش پیوست. مزار او در گلزار روستای بالا احمد چاله پی بابل، زیارتگاه مریدان اهل بیت است.

بازنویسی شده بر اساس روایتی از پاسدار آزاده، عابدین پوررمضان، کانال سنگر شهدا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نمی شود زیارت عاشورا خواند و حسین را تنها گذاشت!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۴۴ ب.ظ

بیانیه شدیداللحن یکی از مداحان بسیجی شهرستان بابل در انتقاد از سکوت علما و نخبگان انقلاب و نیروهای حزب الله:

بسم الله الرحمن الرحیم 

نابسامانی های اخیر اقتصاد کشور و تنگنای معیشتی مردم حرکتی مغرضانه در راستای ایجاد نارضایتی عمومی و فشار به رهبر معظم انقلاب برای پذیرش شروط مورد نظر استکبار جهانی است.

دولت حسن فریدون پنج سال است که بی اعتنا به توان داخلی تمام هم و غم خود را بر مذاکره با آمریکا و اذنابش متمرکز ساخته و تلاش دارد اینگونه وانمود کند که نجات جامعه و پیشرفت کشور در گرو لبخند رضایت آمریکاست.

درد این جاست که به رغم تذکر مکرر دلسوزان آگاه نسبت به خط و مشی منفعلانه این دولت مردم فریب، بسیاری از صاحبان منبر و تریبون و قلم سر در لاک عافیت طلبی فرو برده و از کنار خطر بزرگی که مشروعیت نظام را تهدید می کند به سادگی گذشتند.

اگر می بینید اتحاد شوم بوقچی های تبلیغاتی دشمن در داخل و خارج، ناتوانی مدیریتی دولت را ناجوانمردانه به سمت رهبری نشانه می رود علتی ندارد جز سکوت تاسف بار مراجع معظم. نخبگان...که با حمایت های آشکار و پنهان خود از دولت فریدون، راه را برای جولان تفکرات لیبرالی مدیران کهنسال و غرب زده دولت هموار ساختند.

روحانیت به اصطلاح مبارز یا مداحان انقلابی فراتر از گعده های خصوصی و شب نشینی های اختصاصی چه قدمی برای روشنگری جامعه برداشته اند؟

حزب اللهی های پر ادعا که هر بار در صف راهپیمایی شعار از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن را سر می دهند چرا متحیر و مغموم به گوشه انزوا خزیده و از ادای وظیفه تاریخی خود طفره می روند؟

بسیاری از آنهایی که مدعی بودند اهل کوفه نیستند مظلومیت علی زمان را نگاه می کنند و فریادی برای رسوایی بدخواهانش بر نمی آورند.

اگر عاشورا آن گونه رقم خورد که راس مطهر وارث انبیای الهی بر روی نیزه رفت علتی جز غفلت و سکوت خبرگان و خواص عافیت طلب نداشته است.

آنهایی که امروز منافع شخصی و جناحی خود را بر دفاع از حریم اندیشه ولایت ترجیح داده و مقام معظم رهبری را در مقابل هجمه وحشیانه دشمنان تنها گذاشته اند هزار سال هم اگر زیارت عاشورا بخوانند خودشان را مسخره کرده اند!

امروز بی تردید سکوت در مقابل مسولان بی کفایت و نالایق، خیانتی آشکار به آموزه های قرآن و شریعت اسلام است.

ان الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم

محمدزمان یعقوبی

دارالمومنین بابل

دوشنبه  1397/5/15

  • سیدحمید مشتاقی نیا