اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب اسلامی و خانواده» ثبت شده است

سازمان و تبلیغات و اسلام

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ۱۰:۵۷ ق.ظ

سید محمد نوروزیان امیری‎ (@m_nuorozian) • Threads, Say more

 

مقاله زیر را دوست و برادر بزرگوارم دکتر آسید محمد نوروزیان نوشته که پیشتر درباره شخصیت این متفکر جوان و خوش آتیه کشورمان مطلبی اینجا منتشر کرده ام. شخصا امیدی به آینده سازمان تبلیغات اسلامی ندارم و با توجه به فضای اداری کسل کننده و مأموریتهای موازی، در صورت عدم تحول، ادغام آن در سازمان اوقاف لااقل میتواند در مصرف بودجه و ایجاد تمرکز، مفیدتر باشد.

مقاله زیر چه مورد فهم و اجرای مدیران سازمان مربوطه قرار بگیرد چه نگیرد حاوی اندیشه ای سازنده و پیش رو در راستای تعالی فعالیتهای تشکیلاتی حول محور فرهنگ و تمدن دینی است که باور دارم مورد استفاده دغدغه مندان این عرصه قرار گرفته و برای همه مجموعه های هدفمند دینی در این عصر یا دوره های آتی راهگشا خواهد بود.

 

«هوالحکیم»

 

به سوی طراحی نقشه جامع حکمت‌بنیان برای هماهنگی و هم‌افزایی نهادهای تربیت عمومی غیررسمی ایران، با محوریت سازمان تبلیغات اسلامی

سید محمد نوروزیان امیری[1]

 

ایران امروز در جستجوی مسیری روشن برای تحقق تربیتی جامع و اصیل است که در عمق خود نه‌تنها پاسخگوی نیازهای روزمره جامعه باشد، بلکه افقی حکیمانه برای آینده‌ای معنادار ترسیم نماید. در این مسیر، نهادهای تربیت عمومی غیررسمی، به‌عنوان بخش‌های اثرگذار و متنوعی از نظام تربیتی، نقشی بی‌بدیل ایفا می نمایند. اما فقدان انسجام و هم‌افزایی میان این نهادها، سبب شده تا ظرفیت‌های عظیم موجود در این بخش به شکلی پراکنده و ناکارآمد مورد استفاده قرار گیرد. این شکاف اساسی، نقطه‌ای است که ضرورت طراحی یک نقشه جامع را بیش از پیش برجسته می‌سازد. طرح مسئله به‌وضوح بر این پایه استوار است که چگونه می‌توان با ایجاد هماهنگی میان نهادهای متنوع تربیتی غیررسمی، مسیری خردمندانه برای رشد و تعالی جامعه ایران رقم زد؟ به نظر می رسد سازمان تبلیغات اسلامی، به‌عنوان یکی از نهادهای محوری در این عرصه، با برخورداری از ظرفیت‌های تبلیغی، فرهنگی و اجرایی، می‌تواند محوریت این تحول را بر عهده گیرد. ایده اصلی این جستار آن است که راهبرد هم افزایی نهادها، نیازمند برخورداری این نهادها از «حکمت عملی» به مثابه چارچوبی برای درک واقعیت‌های پیچیده انسانی و هدایت تربیتی با رویکردی معطوف به معنا و غایت است. در این مسیر چالش‌های متعددی همچون تفاوت رویکردهای نهادهای موجود، فقدان الگوی مفهومی مشترک و گسست میان سیاست‌گذاری و اجرا، پیش روی این طرح قرار خواهد داشت که به نحوی مستقل نیازمند تامل است. اما راهکار پیشنهادی، بر پایه هم‌افزایی حکمت‌بنیان و ایجاد بستری برای تعامل و هم افزایی این نهادها، افقی روشن از انسجام و تعالی ترسیم خواهد نمود. این جستار گامی در جهت تحقق این مهم، با تأکید بر محوریت سازمان تبلیغات اسلامی به‌عنوان بهره‌ور اصلی است. 

 

تربیت غیررسمی در جستجوی معنا: فراتر از نظام‌سازی به سمت معنابخشی وجودی 

در جهانی که نظام‌های رسمی عمدتاً بر استانداردسازی و بازدهی متمرکز هستند، تربیت غیررسمی همچون ساحتی آزاد و انعطاف‌پذیر، فضایی برای معنابخشی به زندگی فردی و اجتماعی فراهم می‌آورد. این نوع تربیت نه به‌عنوان مکمل، بلکه به‌مثابه بُعدی اساسی از زیست انسان، در پی آن است که افراد و جوامع را در مسیر یافتن پاسخ به پرسش‌های بنیادین هستی قرار دهد. تربیت غیررسمی می‌تواند جایگاهی فراهم کند که در آن، نسبت میان آزادی فردی و مسئولیت اجتماعی بازتعریف شود. آزادی فردی، بدون تربیتی که آن را به مسئولیت اجتماعی پیوند دهد، ممکن است به خودخواهی و انزوا بیانجامد. از سوی دیگر، مسئولیت اجتماعی بدون زمینه‌ای برای آزادی و رشد درونی فرد، می‌تواند به اجبار و تحمیل تبدیل شود. تربیت حکمی که بر مبنای آموزه‌های معنوی و عقلانی شکل می‌گیرد، واسطه‌ای است که این دو مفهوم را در تعادلی خلاقانه قرار می‌دهد. در این راستا، تربیت غیررسمی به‌عنوان فضایی برای هم‌افزایی درون‌فردی و میان‌فردی عمل می‌کند. هم‌افزایی درون‌فردی به معنای تقویت لایه‌های مختلف وجود انسان، از عقلانیت تا عواطف و معنویت است. این نوع تربیت، افراد را به تعمق در اهداف و ارزش‌های زندگی خود دعوت می‌کند و راه را برای خودآگاهی و خودسازی هموار می‌سازد. از سوی دیگر، هم‌افزایی میان‌فردی به ایجاد پیوندهای اجتماعی معنادار می‌پردازد، جایی که افراد نه‌تنها به‌عنوان اعضای یک جامعه، بلکه به‌عنوان انسان‌هایی با شأن و کرامت برابر، در تعامل با یکدیگر قرار می‌گیرند.  سازمان تبلیغات اسلامی، به‌عنوان یکی از بازیگران اصلی تربیت غیررسمی، می‌تواند با تأکید بر این معنابخشی وجودی، نقش محوری در هدایت جامعه به سمت تربیتی حکمت‌بنیان ایفا کند. این سازمان می‌تواند از طریق طراحی برنامه‌هایی که ارزش‌های انسانی و الهی را تلفیق می‌کنند، بستری برای شکل‌گیری جامعه‌ای با هویتی پایدار و معنادار فراهم آورد.

تبلیغ به‌مثابه شأنی از تربیت: از آگاهی‌بخشی ابزاری تا تعالی‌بخشی وجودی 

«تبلیغ» در سنت‌های فلسفی و دینی، به‌مثابه شأنی و در برخی بینش ها به منزله نحوی از تربیت تلقی می‌شود که درصدد شکل‌دهی به بنیان‌های فکری و معنوی انسان است. تبلیغ نه صرفاً ابزاری برای ارتباط، بلکه بستری برای آگاهی‌بخشی وجودی و کشف حقیقت است. در این نگاه، تربیت و تبلیغ دو روی یک سکه‌اند؛ اولی به تربیت عقلانی و اخلاقی توجه دارد و دومی به انتقال حکمت و معنا. در نظام‌ تربیتی اکنون در ایران، تبلیغ اغلب به یک ابزار اجرایی فروکاسته شده است که در خدمت اهداف ابزاری قرار دارد. اما در منظومه تربیت حکمت‌بنیان، تبلیغ واجد رسالتی عمیق‌تر است: دعوت به تدبر، تفکر،تعقل، تذکر و در نهایت، شکوفایی انسان. این رویکرد، تبلیغ را نه به‌عنوان وسیله‌ای برای اقناع جمعی، بلکه به‌عنوان فرآیندی معرفتی می‌بیند که می‌تواند مخاطبان را از سطح نیازهای ظاهری به افق‌های متعالی سوق دهد. در چارچوب تربیت عمومی غیررسمی ایران، به نظر می رسد سازمان تبلیغات اسلامی می‌تواند به‌عنوان نهادی محوری، میان این دو شأن(تربیت و تبلیغ) پیوندی ژرف برقرار کند. این سازمان با رسالتی حکمت‌بنیان، قادر است از تبلیغ به‌عنوان ابزاری برای تربیت فراگیر استفاده کند؛ تربیتی که نه‌تنها به انتقال ارزش‌ها و فضایل انسانی و دینی می‌پردازد، بلکه به دنبال نهادینه‌سازی عقلانیت، اخلاق و معنویت در ساختارهای اجتماعی است. این نقش، مستلزم بازتعریف فلسفی تبلیغ و تبیین آن به‌مثابه شأنی وجودی است که با «حکمت عملی» گره خورده است. در این صورت، تبلیغ به ابزاری برای پرورش انسان متعالی و جامعه‌ای اخلاق‌مدار تبدیل خواهد شد. 

گذار از ساختار بوروکراتیک صنعتی‌شده به ساختار نرم تربیتی‌شده: عبور از سخت‌افزار مدیریتی به حکمت نرم‌افزاری 

ساختارهای بوروکراتیک که زاییده انقلاب صنعتی هستند، بر انباشت قدرت، تفکیک وظایف، و استانداردسازی فرآیندها ابتناء دارند. این ساختارها، اگرچه در مدیریت سازمان‌های صنعتی کارآمدند، اما در حوزه تربیت عمومی، که با ماهیت سیال و چندساحتی انسان سر و کار دارد، ناکارآمد و مخرب‌ بوده و تاحدودی به ضد اهداف خود بدل خواهند شد. نگارنده معتقد است، تربیت عمومی غیررسمی نیازمند ساختاری نرم، پویا و حکمت‌بنیان[2] است که به جای اعمال کنترل از بیرون، تحول درونی را تسهیل کند. ساختار نرم تربیتی‌شده، از منظر فلسفی، بر پایه حکمت عملی و عقلانیت جوهری[3] استوار است. این ساختار نه‌تنها به تعاملات انسانی اولویت می‌دهد، بلکه خود را به‌مثابه موجودی زنده تصور می‌کند که دائماً در حال یادگیری، تطبیق و ارتقاء است. چنین ساختاری، به جای تقسیم سخت‌افزاری وظایف، بر هم‌افزایی نرم‌افزاری( تقویت پیوندهای درونی میان مأموریت‌ها، ارزش‌ها و اهداف) تمرکز دارد. در نقشه جامع هماهنگی نهادهای تربیت عمومی، عبور از ساختار «بوروکراتیک» به ساختار «تربیتی نرم» شرط اساسی است. سازمان تبلیغات اسلامی می‌تواند با اتخاذ این رویکرد، از جایگاه یک نهاد اجرایی صرف فراتر رفته و به نهادی حکمت بنیان بدل شود. این سازمان، با بهره‌گیری از ساختار نرم، قادر خواهد بود نقش محوری خود را در هماهنگی و هم‌افزایی نهادهای تربیتی ایفا کند. به این ترتیب، تربیت عمومی نه‌تنها از قید و بندهای صنعتی‌شده و بازارگرایانه رها شده و به افق‌های متعالی انسانی دست خواهد یافت. 

 عقلانیت حکمی در برابر عقلانیت ابزاری: بازاندیشی در فرآیند تعیین و تحقق غایات تربیتی 

عقلانیت ابزاری، که زاییده دوران مدرن است، ا زمنظری بازارگرایانه بر کارآمدی و سودمندی تمرکز دارد. این نوع عقلانیت، هدف را در سطح کلان تعیین می‌کند و فرآیند تحقق آن را به لایه‌های پایین‌تر سازمان‌ها و نهادها واگذار می‌نماید. اما در حوزه تربیت عمومی غیررسمی، این نوع عقلانیت، به دلیل بی‌توجهی به عمق و کیفیت اهداف، قادر به پاسخ‌گویی به نیازهای انسانی و اجتماعی نیست. در مقابل، عقلانیت حکمی، که ریشه در حکمت اسلامی و فلسفه‌های انسانی دارد، بر وحدت مبانی،غایات و روش ها تأکید می‌کند. این عقلانیت، فرآیند تعیین هدف و تحقق آن را از پایین به بالا می‌نگرد، به‌طوری که خود افراد و نهادها، مشارکت‌کنندگان اصلی در فرآیند تعیین تا تحقق هدف هستند. عقلانیت حکمی، غایت تربیت را نه صرفاً در دستیابی به مهارت‌ها یا نتایج از پیش تعیین شده، بلکه در تحول درونی، کیفی سازی فرایندها و تعالی وجودی انسان می‌بیند. در طراحی نقشه جامع هماهنگی نهادهای تربیت عمومی، گذار از عقلانیت ابزاری به عقلانیت حکمی، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. سازمان تبلیغات اسلامی، به‌عنوان نهادی حکمت‌بنیان، می‌تواند این تحول را رهبری نموده و الگویی ارائه دهد که در آن، غایت و روش در یک کل هماهنگ و وحدت‌بخش تعریف شوند. این رویکرد، به جای تکیه بر قدرت اجرایی، بر حکمت و مشارکت تأکید داشته و می‌تواند بستری برای تربیت انسانی متعالی فراهم آورد. 

 حفظ کثرت نهادی برای وصول به وحدت در بینش تربیتی: هم‌افزایی در تنوع، تعالی در هماهنگی 

تربیت عمومی غیررسمی در ایران، با تنوعی از نهادهای دولتی، نیمه‌دولتی و مردمی مواجه است. این کثرت نهادی، اگرچه در نگاه نخست نشانه‌ای از پراکندگی است، می‌تواند بستری برای تنوع فکری و کارکردی در فرآیند تربیت عمومی باشد. اما این امر تنها زمانی به یک مزیت تبدیل می‌شود که وحدتی در بینش تربیتی حاکم بر این نهادها موجود باشد. حفظ کثرت نهادی به معنای پذیرش و حمایت از تنوع ساختاری و مأموریتی است، اما این تنوع باید در چارچوب یک بینش حکمت‌بنیان همسو شود. این وحدت، نه از طریق سلطه یا حذف تفاوت‌ها، بلکه با ایجاد یک چشم‌انداز مشترک و مأموریت فراگیر قابل‌تحقق است. چشم اندازی حکیمانه که در ابتدای حرکت انقلاب اسلامی ایران قابل ردیابی، قابل آشنایی زدایی و بازتعریف است. سازمان تبلیغات اسلامی، با موقعیت منحصربه‌فرد خود به‌عنوان یک کنشگر مرزی، می‌تواند نقشی محوری در تحقق این هم‌افزایی ایفا کند. این رویکرد مستلزم طراحی سازوکاری است که نهادهای مختلف بتوانند ضمن حفظ هویت و مأموریت‌های اختصاصی خود، در مسیر آن چشم انداز مشترک حرکت نمایند. این مهم، باید متکی بر حکمت عملی باشد که هم به اصول معنوی و دینی پایبند است و هم به اقتضائات اجتماعی و فرهنگی توجه دارد. به این ترتیب، با راهبری اثربخش سازمان تبلیغات اسلامی، این کثرت نهادی به یک نیروی پیش‌برنده تبدیل شده و وحدت در بینش تربیتی، از دل این تنوع شکوفا خواهد شد. 

 سازمان تبلیغات اسلامی به‌مثابه کنشگر مرزی در تربیت عمومی 

سازمان تبلیغات اسلامی، در جایگاه یک نهاد حکمت‌بنیان، دارای نقشی منحصربه‌فرد در تربیت عمومی و غیررسمی است. این سازمان، نه صرفاً یک نهاد اجرایی یا فرهنگی، بلکه یک کنشگر مرزی[4] است که هم در دل نهادهای دولتی جای دارد و هم در پیوندی نزدیک با جامعه مدنی و نهادهای مردمی عمل می‌کند. این موقعیت مرزی، سازمان تبلیغات اسلامی را قادر می‌سازد تا به‌عنوان پل ارتباطی میان سطوح مختلف ساختارهای تربیتی عمل نماید. از یک سو، این سازمان می‌تواند در مواجهه ای تربیتی، سیاست‌ها و رویکردهای دولتی را با نیازها و واقعیت‌های جامعه تطبیق دهد و از سوی دیگر، صدای مردم و نهادهای مردمی را در سطح سیاست‌گذاری کلان انعکاس دهد. این نقش، مستلزم برخورداری از حکمت عملی است که به سازمان امکان می‌دهد تا در میان دو حوزه دولتی و مردمی، تعادل ایجاد نموده و نقشی هماهنگ‌کننده و «هادی» ایفا کند. برای ایفای این نقش، سازمان تبلیغات اسلامی باید به‌عنوان سازمانی یادگیرنده و انعطاف‌پذیر عمل کند که همواره در حال بازتعریف مأموریت‌ها و ساختارهای خود بر اساس تغییرات محیطی و اجتماعی است. به این ترتیب، این سازمان می‌تواند الگویی حکمت‌بنیان برای سایر نهادهای تربیتی ارائه دهد و به کانونی برای هم‌افزایی و هماهنگی در تربیت عمومی تبدیل شود. 

 ساختار ادهوکراتیک در تربیت غیررسمی: مأموریت‌محوری به جای چارت‌محوری 

ساختار ادهوکراتیک، که بر اساس مأموریت‌ها و اهداف پویا شکل می‌گیرد، یکی از مناسب‌ترین مدل‌ها برای تربیت عمومی غیررسمی به نظر می رسد. این ساختار، برخلاف چارت‌محوری سنتی، بر انعطاف‌پذیری، نوآوری و سازگاری با تغییرات محیطی تأکید دارد. در تربیت عمومی غیررسمی، چالش‌های اجتماعی و فرهنگی به سرعت در حال تغییراند و ساختارهای سنتی بوروکراتیک قادر به پاسخ‌گویی سریع و کارآمد به این تغییرات نیستند. در مقابل، ساختار ادهوکراتیک با تمرکز بر مأموریت‌ها، این امکان را فراهم می‌کند که نهادها به‌طور مداوم مأموریت‌های جدید تعریف نموده و ساختارهای فرعی خود را متناسب با این مأموریت‌ها شکل دهند. برای مثال، سازمان تبلیغات اسلامی می‌تواند با اتخاذ این رویکرد، به‌جای تعریف ساختارهای ثابت، بر اساس نیازهای روز جامعه مأموریت‌های جدید تعریف و ساختارهای لازم برای تحقق این مأموریت‌ها را به‌صورت موقت ایجاد نماید. این امر، نه‌تنها به سازمان امکان می‌دهد تا سریع‌تر و کارآمدتر عمل کند، بلکه به آن اجازه می‌دهد تا به‌عنوان نهادی منعطف، پویا و خلاق در تربیت عمومی شناخته شود. 

 گذار از ساختار بوروکراتیک صنعتی‌شده به ساختار نرم تربیتی‌شده: از سختی نظم به لطافت معنا 

ساختارهای بوروکراتیک، که متناسب با پارادایم صنعت و تفکر سازمان‌یافته خطی هستند، عمدتاً بر نظم، پیش‌بینی‌پذیری، و کنترل تأکید دارند. این ساختارها، هرچند در مدیریت فرآیندهای فنی و عملیاتی کارآمد هستند، در حوزه تربیت که ماهیتی پویا، متغیر و پیچیده دارد، ناکارآمد به نظر می‌رسند. تربیت، برخلاف تولید صنعتی، به تغییرات کیفی در انسان‌ها و شکل‌گیری عمیق لایه‌های فکری و ارزشی آنها وابسته است و بنابراین، نیازمند ساختاری نرم و منعطف است که بتواند با ماهیت سیال انسان و جامعه همگام شود. گذار از ساختارهای سخت بوروکراتیک به ساختارهای نرم تربیتی‌شده، مستلزم تغییر در پارادایم مدیریت و حکمرانی تربیتی است. ساختاری که به‌جای تمرکز بر مقررات ،سلسله‌مراتب و کنترل از بیرون، بر روابط، مشارکت، خودکنترلی و خلاقیت تأکید نماید. نهادهای تربیتی باید به‌جای برخوردار بودن از چارچوب‌های سخت‌گیرانه، بستری فراهم نمایند که در آن ارزش‌ها، معانی و اهداف مشترک شکل بگیرد و به‌طور منعطف در عمل پیاده شود. سازمان تبلیغات اسلامی، با رویکردی حکیمانه، می‌تواند پیشگام این تحول باشد. این سازمان باید به‌گونه‌ای عمل کند که به‌جای تبدیل‌شدن به یک نهاد سلسله‌مراتبی محض، به فضای تربیتی و فرهنگی تبدیل شود که هم افراد و هم نهادهای همکار بتوانند در آن آزادانه و خلاقانه به تحقق اهداف مشترک بپردازند.  حداقل های معادل این گونه از سازمان، در جهادسازندگی دهه 60 در ایران قابل مطالعه است.

راهبری ساختاری نهادهای مرتبط با تربیت عمومی غیررسمی 

راهبری ساختاری، به‌عنوان الگویی متکی بر انسجام نهادی، فراتر از رویکردهای فردمحور و اراده‌گرایانه، به تنظیم روابط و نقش‌ها در میان نهادهای مختلف می‌پردازد. این رویکرد، سازمان‌ها را از تکیه‌ بر توانمندی‌های شخصی یا مدیریت تک‌بعدی رها کرده و به سمت یکپارچگی نظام‌مند هدایت می‌کند. از منظر تربیت عمومی غیررسمی، راهبری ساختاری باید قابلیت توازن میان استقلال نهادها و هم‌افزایی در مأموریت‌های مشترک را دارا باشد. این مدل، با بهره‌گیری از نظریه‌های تربیتی و مدیریتی پیشرفته، چارچوبی برای هماهنگی مأموریت‌ها، منابع، و اهداف فراهم خواهد آورد. سازمان تبلیغات اسلامی، با توجه به جایگاه راهبردی خود در هدایت تربیت عمومی، باید از تمرکز صرف بر برنامه‌ریزی‌های متمرکز دوری نموده و به سمت «مدیریت شبکه‌ای» حرکت کند. نقش این سازمان می‌تواند به‌عنوان "نهاد میانجی حکمت‌بنیان" تعریف شود؛ نهادی که با ایجاد دیالوگ میان نهادهای دولتی و مردمی، شبکه‌ای از همکاری و اعتماد متقابل بیافریند. این رویکرد، نه تنها انسجام در سیاست‌گذاری را تقویت خواهد نمود، بلکه به ظرفیت‌سازی در سطح محلی نیز می‌انجامد. راهبری ساختاری، تنها زمانی می‌تواند به موفقیت دست یابد که با الهام از عقلانیت حکمی، انعطاف‌پذیری لازم را برای پاسخ‌گویی به چالش‌های متغیر زمانه داشته باشد. به این ترتیب، نهادهای تربیتی قادر خواهند بود در یک بستر پویا و هم‌افزا، وظایف خود را به‌گونه‌ای هماهنگ انجام دهند که به تحقق اهداف مشترک تربیتی منجر شود.

چندفرهنگی بودن ساختار فرهنگی تعامل نهادی 

در کشوری که تنوع فرهنگی و فکری یکی از ویژگی‌های بنیادین آن است، تربیت عمومی غیررسمی نیازمند ساختارهایی است که بتوانند این گوناگونی را نه تنها مدیریت، بلکه به‌عنوان فرصتی برای رشد و تعامل به کار گیرند. چندفرهنگی بودن[5]، به معنای پذیرش و به رسمیت شناختن تفاوت‌ها، یک اصل اساسی در طراحی نظام‌های تربیتی مبتنی بر حکمت است که بتوانند جامعه‌ای هم‌بسته و در عین حال متنوع را به سمت تعالی هدایت کنند. ساختار فرهنگی تعامل نهادی، اگر مبتنی بر اصول چندفرهنگی باشد، به نهادهای تربیتی امکان می‌دهد تا به جای تکیه بر یکپارچگی تصنعی، به همزیستی سازنده تنوع‌های فرهنگی و اجتماعی بپردازند. چنین ساختاری، با پذیرش تنوع فکری و فرهنگی، انعطاف‌پذیری لازم را برای جذب و تأثیرگذاری بر مخاطبان مختلف فراهم می‌کند. این رویکرد، نه تنها زمینه‌ساز مشارکت گسترده‌تر متربیان است، بلکه ظرفیت جامعه را برای گفت‌وگو و درک متقابل افزایش خواهد داد. سازمان تبلیغات اسلامی، به‌عنوان یکی از نهادهای محوری در تربیت عمومی، باید در طراحی ساختارهای فرهنگی خود از الگوهای موفق جهانی و بومی بهره گیرد. چنین ساختاری، می‌تواند با تأکید بر احترام به ارزش‌های انسانی مشترک و آرمان‌های متعالی دینی، بستری برای ایجاد ارتباط و تعامل میان فرهنگ‌های مختلف فراهم آورد. به این ترتیب، تربیت عمومی غیررسمی می‌تواند به ابزاری برای تقویت انسجام اجتماعی و گسترش عدالت فرهنگی بدل شود.

نقشه جامع حکمت‌بنیان برای هماهنگی نهادهای تربیتی 

طراحی نقشه‌ای جامع برای هماهنگی نهادهای تربیتی، نیازمند رویکردی است که اهداف، مأموریت‌ها، و ساختارهای مختلف را در یک چارچوب حکمت‌بنیان متحد سازد. این نقشه باید بر اصولی همچون هم‌افزایی نهادی، انعطاف‌پذیری ساختاری، و چندفرهنگی بودن استوار باشد تا بتواند پاسخ‌گوی نیازهای متغیر و متنوع جامعه باشد. نقشه جامع حکمت‌بنیان، فراتر از تمرکز صرف بر جنبه‌های عملیاتی، به جنبه‌های وجودی و معنایی تربیت نیز توجه دارد. این نقشه باید به‌گونه‌ای طراحی شود که تربیت عمومی را از سطح انتقال اطلاعات به سطح تربیت جامع انسان ارتقا دهد. حکمت‌بنیانی این نقشه، در توانایی آن برای ایجاد تعادل میان اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت، میان نیازهای فردی و اجتماعی، و میان تربیت دینی و انسانی نهفته است. سازمان تبلیغات اسلامی با قرارگرفتن در موقعیت مرزی، می‌تواند نقش محوری در تدوین و اجرای این نقشه ایفا کند. این سازمان باید با بهره‌گیری از ظرفیت‌های بومی، نقشه‌ای را طراحی کند که هم انسجام در سیاست‌گذاری‌های تربیتی را تضمین کند و هم به نیازهای محلی پاسخ دهد. نقشه حکمت‌بنیان، باید با تأکید بر مشارکت تمامی نهادهای تربیتی، بستری برای گفت‌وگو و همکاری میان آنها فراهم آورد و زمینه‌ساز تحقق آرمان‌های متعالی تربیت عمومی در ایران شود.

سخن آخر

در مواجهه با تربیت عمومی غیررسمی، سازمان تبلیغات اسلامی در جایگاهی کلیدی قرار دارد که فراتر از رویکردهای اجرایی یا مدیریتی، نیازمند بازاندیشی حکمت‌بنیان است. نقش این سازمان، از یک نهاد بوروکراتیک به کنشگری مرزی تبدیل می‌شود که هم‌زمان در ارتباطی سازنده میان سیاست‌های کلان و نیازهای جامعه مردمی عمل می‌کند. این بازتعریف ، سازمان تبلیغات اسلامی را قادر می‌سازد تا میان آزادی فردی و مسئولیت اجتماعی، عقلانیت ابزاری و حکمی و کثرت و وحدت نهادی بینشی متعادل برقرار کند. تربیت غیررسمی، عرصه‌ای است برای هم‌افزایی میان‌فردی و درون‌فردی که به‌واسطه آن، لایه‌های متنوع وجود انسان، از عقلانیت تا عواطف و معنویت، تقویت می‌شود. سازمان تبلیغات اسلامی می‌تواند با تأکید بر عقلانیت حکمی و حکمت عملی، زمینه را برای تحول درونی افراد و تعالی اجتماعی فراهم کند. تبلیغ، نه صرفاً به‌عنوان ابزاری برای اقناع، بلکه به‌مثابه شأنی وجودی، باید بستری برای آگاهی‌بخشی و کشف حقیقت باشد که انسان را به افق‌های متعالی سوق دهد. در نهایت، طراحی نقشه جامع هماهنگی نهادهای تربیت عمومی با محوریت این سازمان، مستلزم گذار از ساختارهای بوروکراتیک و صنعتی‌شده به ساختارهای نرم و تربیتی است. این تحول، بر اساس هم‌افزایی در تنوع نهادی و وحدت در بینش تربیتی، سازمان تبلیغات اسلامی را به پیشتازی در مسیر تربیت انسان متعالی و جامعه‌ موعود تبدیل خواهد کرد.

 

 


[1] - دکترای مدیریت آموزشی، پژوهش گر حکمت و تعلیم و تربیت ،   nourozian@gmail.com
 

[2] - رجوع شود به : نوروزیان، سید محمد؛ خلخالی، علی.(1395). زمان گذار از مدیریت دانش و حرکت به سوی استقرار سازمان حکمت بنیان، هماش ملی مدیریت دانش، دانشگاه علوم دریایی نوشهر.

[3] - الوانی، مهدی.(1402). مدیریت عمومی، تهران: نشر نی.

[4] - فراستخواه، مقصود.(1403). کنشگران مرزی، تهران: گام نو.

[5] - نوروزیان امیری، سید محمد.(1403). مدیریت آموزشی حکمت بنیان، لاهیجان: آکادمی علوم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کجایی برادر؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ۰۹:۲۴ ق.ظ

photo_2023-10-13_09-12-08_l1q9.jpg

 

این آقا دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی است. باید بنشیند گره های فرهنگی کشور را شناسایی و ریشه یابی کند و برای حل آن راهکار بیرون بدهد. باید برای حرکت بهتر و منسجم تر نهادهای فرهنگی، ریل گذاری کند. عقل منفصل فرهنگی نظام، همین شورای عالی انقلاب فرهنگی است. باید ببیند سبک معماری غربی چه تأثیر بدی بر فرهنگ خانواده ها گذاشته؛ شکاف طبقاتی و تبعیض و اشرافی گری را چطور باید درمان کرد و آثار مخرّب فرهنگی رفتارهای خارج از آداب دین مسئولان را چطور باید در افکار عموم ترمیم نمود؛ طولانی بودن دوران خدمت سربازی چه آسیب روانی به جوانانی میزند که در سن تشکیل خانواده اند؛ نظام آموزش ما چرا مبتنی بر فرهنگ غرب است؛ سالهای طولانی و غیرضروری تحصیل در سطوح آموزشی چگونه میتواند کوتاه شده تا نیازهای فطری و غریزی جوانان برای ازدواج نادیده گرفته نشود؛ تمکین از اوامر فدراسیونهای جهانی ورزش و عقب نشینی گام به گام از موازین اخلاقی و ارزشی چه بلایی بر سر فرهنگ دینی مردم می آورد؛ دستیابی به تمدن جهانی اسلام مستلزم چه نوع رویکردهای داخلی در عرصه اقتصاد و فرهنگ و سیاست است؟ و...

این آقا بلند شده، رفته است برای بازدید از تمرینات تیم ملی هاکی بانوان کشور که اصلاً معلوم نیست چه ارتباطی با شرح وظایف شورای عالی مربوطه دارد بعد با خوشحالی از اینکه مربی مرد آمریکایی، دختران ایرانی را خوب تمرین میدهد تشکر کرده است!

بضاعت و درک فرهنگی این بزرگوار را باید زمانی می شناختیم که منتقدان طرح اولیه و سرکاری برخورد با بی حجابی -که حتی عریانی کامل بدن در معابر عمومی را جرم نمیدانست و با اعتراض دلسوزان حذف گردید- بازیگر زمین دشمن معرفی کرده بود. این انقلاب و نظام و اسلام خیلی مظلوم است که گیر چنین مسئولانی افتاده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اصل این اتفاق مبارک است

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۲۹ ق.ظ

چند راهکار ساده برای زنده کردن معماری ایرانی ــ اسلامی/ آپارتمان هایی با  طراحی حمام و دستشویی در یک جا!- اخبار تهران - اخبار اجتماعی تسنیم | Tasnim

 

ببینید شاید پیشنهاداتی که این دوستان مطرح کرده اند در جزییات قابل مناقشه و بحث و فحص باشد که قطعا همینطور است اما اصل این رویکرد را باید به فال نیک گرفت که عده ای جوان دلسوخته و با سواد در حوزه و دانشگاه دور هم جمع شده و فارغ از هیاهوی رسانه ای و غوغای اغواگر فضای مجازی، فراتر از سطح و پوسته به بررسی عمقی نیازهای تمدنی کشور پرداخته و الگویی را مبتنی بر آسیب های موجود و آرمانهای بر زمین مانده و اصول جهان شمول دین طراحی نموده اند. جالب است بدانید به رغم اهمال و قصور فکری بسیاری از مسئولان که درک کاملی از تئوری جهانی انقلاب اسلامی ندارند، خبر زیر باعث لرزه بر ستونهای رسانه ای دشمن شد. اینترنشال نخستین تریبونی بود که توجه به سبک زندگی ملی و اسلامی گنجانده شده در خبر زیر را برنتافت و بر ضد آن به تکاپو افتاد. اما اصل خبر:

"🔴شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی، بزرگ‌ترین راه‌حل‌هایی فقهی برای ایجاد تغییر در ۱۲ مسئله تمدنی در کشور را پیشنهاد داده است.

🔻تبیین و اجرای این بسته‌های تمدنی، وضع زندگی مردم را بهبود بخشیده و ما را یک گام به تمدن‌سازی نزدیک‌تر خواهد کرد.

📚این اولویت‌‌ها عبارت است از:
۱. الگوی ساخت مسکن ۲. الگوی مدیریت شهری ۳. الگوی سلامت کشور ۴. الگوی آموزش‌و‌پرورش ۵. الگوی محرومیت‌زدائی ۶. الگوی نگهبانی از نظام ۷. الگوی مدیریت راهبردی ۸. الگوی برنامه و بودجه ۹. الگوی تجارت کشور ۱۰. الگوی تنظیم و انتشار خبر ۱۱. الگوی تقنین کشور ۱۲. الگوی امنیت کشور

🔹این بسته حدود ۴۰۰ تصمیم زیرساختی، مشارکتی و ارتباطی را برای اداره جامعه به مجلس، دولت و قوه قضائیه پیشنهاد می‌کند."

 

نباید فراموش کرد که بالاترین هدف تهاجم فرهنگی دشمن یا همان اندلس سازی جامعه دینی، تغییر سبک زندگی به منظور دگرگونی در ذائقه ها و مطالبات و آرمانها و خنثی سازی انگیزه های معنوی و هویتی است. در مقابل آنچه که باید مهمتر از واکنشهای سطحی و شعاری و زودگذر مورد اهتمام نهادهای مقوّم نظام و اتاق فکرهای بالادستی اندیشه ورز انقلاب اسلامی قرار بگیرد اصلاح و احیای سبک زندگی اسلامی و ملی در راستای بسترسازی تربیت معنوی و انسانی و هویت محور است. صدمه تمدنی غرب به جامعه ایرانی صرف تغییر در وضع حجاب و ترویج فساد نیست. تقلید کورکروانه ما از سبک معماری و آموزش و هنر و تغذیه و بهداشت و مدیریت و بانکداری و... اجانب از ریشه ای ترین مصادیق نفوذ فرهنگ بیگانه در بطن امت اسلام است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این مستند، ناقص و سطحی بود

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۸ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۱۰ ق.ظ

مستند «به بهانه آزادی» پخش می‌شود

 

امیدوارم سطح تحلیل مسئولان ارشد نظام در محدوده نگاه سازندگان مستند "به بهانه آزادی" نباشد. این مستند بیشتر چیزی شبیه بولتن تصویری یکی از نهادها و خبرگزاری وابسته بود و نتوانست نگاه عمیق و تحلیلی جامع درباره اغتشاشات اخیر ارائه دهد. درست مثل این می ماند که کتابی را از نیمه باز کرده و بخوانیم و مقدمه و سیر و گره های قصه را قبل از رسیدن به اوج داستان نادیده بگیریم.

اینکه بعضی سلبریتی ها در دامن زدن به آشوبها و تحریک افکار عمومی و انتشار مطالب کذب نقش اساسی داشتند حرف درستی است و باید دید آیا دستگاه قضا شهامت برخورد بی اغماض با آنها را خواهد داشت یا نه اما باید به این پرسش هم پاسخ داده میشد که چه کسانی در این سالها به سلبریتی سازی در کشور دست زده اند و هر روز آنتن صدا و سیما و جشنواره های رنگارنگ نهادها و سازمانها را با بزرگ نمایی از قهرمانان پوشالی پر کرده اند؟ چه کسانی اسب تراوای دشمن را آزادانه به درون خانه های مردم راه دادند؟ چرا سالهای سال است هیچ مسئولی پیگیر وضعیت اسف بار فضای بی در و پیکر مجازی که از فروش کودک تا اسلحه و مشروبات الکلی و روابط نامشروع در آن موج میزند نبوده است؟ چه کسی باید یقه مسئولان را بابت ترک فعل در عرصه فرهنگ بگیرد؟ سالهاست که توجهی به رسوخ معضل بی هویتی در نسل جوان نداریم و مدارس و دانشگاهها را به حال خود رها کرده ایم تا تبدیل به کشتزار تفکر شوم دشمن شود.

چرا عملکرد ضعیف مسئولان دو رو و بی تدبیر دولت قبل و نقش آن در ایجاد کینه و عقده نسبت به نظام بیان نمی شود؟ آن قدری که مستندسازان محترم تلاش کردند عدالتخواهان را در ردیف اغتشاشگران نشان دهند انصاف نداشتند حتی اشاره ای به مطالب روزنامه های هوچی گر اصلاح طلب کنند که چگونه بر تنور آشوبها می دمند و به اوباش هرز و هیز، غذای فکری و خوراک معنوی می رسانند. همین اصرار بر بستن دهان منتقدان دلسوز و پرونده سازی برای عدالتخواهان بود که باعث شد عَلَم مطالبه گری از دایره نظام خارج شده و دست کسانی بیفتد که اساسا عرقی نسبت به دین و میهن ندارند و سطح دغدغه های ملت مظلوم و نجیب را در حد سلف مختلط و آغوش رایگان و رابطه با جنس مخالف تقلیل دهند.

چرا تبعیض ها و بی عدالتی ها و تناقضات رفتاری و گفتاری مسئولان که مسبب گسترش بی اعتمادی مردم به نظام دیوانسالار کشور است مورد توجه قرار نمی گیرد؟ چرا کسی حواسش به مانور قدرت باندها و عناصر دانه درشت فساد در سطح شهرها نیست که با پولهای بادآورده خود به دفاتر بعضی ائمه جمعه و نمایندگان خبرگان نفوذ کرده و به ریش ملت میخندند و آه از نهاد دلسوزان و پابرهنگان نظام بلند میکنند؟ شما شهامت ندارید برخلاف همان بولتن های خودتان یقه زنگنه و جهانگیری را بابت حراج بیت المال بگیرید. حاضرید جواب بدهید چرا عنصر مشکوکی مثل حسن فریدون که از ماجرای مجلس دوم و تشکیل مجمع عقلا که به دستور امام تعطیل شد تا دخالت در ماجرای مک فارلین و دیدار با جاسوس صهیونیست که در کتاب "تماس" حسن عباسی منتشر گردید و مستندات آن باعث تبرئه وی در دادگاه شد به راحتی در ساختار قدرت رشد نموده و با کسب عالی ترین مناصب حکومتی در پی اجرای برنامه های خیانت بار فرهنگی غرب از جمله سند بیست سی و پر و بال دادن به نفوذ مجازی دشمن برآمد؛ در حالی که بهترین فرزندان این مملکت به صرف انتقاد از صاحبان قدرت به راحتی از ساختار سیاسی کشور حذف می گردند.

منحصر دانستن علت آتشی که در ماههای اخیر برافروخته شد به عناصر دست چندمی و دون پایه ای چون علی کریمی و مهناز افشار یادآور تکاپوی رسانه ای برای نسبت دادن رهبری آشوبهای کوی دانشگاه در سال 78 به منگلهای بی ریشه ای معروف به منوچ و ملوس است که در نهایت باعث ایجاد حاشیه امن برای مسببان اصلی حوادث و بستر سازی جهت تداوم آشوبها در فرصتی دیگر جهت باج خواهی سیاسی و جناحی رقبای انتخاباتی خودتان است. رقبایی که البته به رغم همه دعواهای زرگری، رفیق گرمابه و گلستان آخر هفته ها و تعطیلات در ویلاها و خوش نشینی های شبانه و شریک بنگاهها و هلدینگ های غول پیکر تجاری تان هستند.

امیدوار بودیم و البته هنوز هم هستیم غربت بچه های بی ادعای بسیج و انتظامی و واجا و خون شهیدان مظلومی چون آرمان علی وردی و عبدالواحد ریگی و مهدی زاهدلویی و سجاد شهرکی و ... و سیدالشهدای آشوبهای اخیر سید روح الله عجمیان که معارف نهفته در ضمیر پدر و مادرش عصاره فضائل انقلاب خمینی و ماکتی زیبا و مختصر از تمدن الهی اسلام بود تلنگری برای بیداری مسئولان تأثیرگذار کشور در توجه ریشه ای به انحرافات و حل معضلات فرهنگی و آموزشی و اداری و اقتصادی مملکت امام عصر(عج) باشد.

بزرگترین مطالبه گر، منتقد و عدالتخواه این کشور شخص رهبری انقلاب است که شما یقه سفیدهای همیشه در صحنه چپ و راست، متوقف در داعیه ولایت مداری لفظی و بی عمل، شِکوِه و اعتراض ایشان از بی عدالتی در آموزش، شکاف طبقاتی، تجمل گرایی مسئولان و... تا تأکید بر گسترش عدالت اجتماعی، نجات صنعت خودروسازی، حمایت از تولید ملی، توجه به زیرساختهای فرهنگی، ضرورت ارائه الگوهای بومی، برخورد با حقوقهای نجومی، اهمیت امر به معروف و نهی از منکر به خصوص در حوزه مسئولان، تقویت هویت ملی و دینی، اصالت و محوریت خانواده و تربیت فرزند، اصلاح سبک زندگی، مهار بازی دشمن در فضای مجازی و.... را نادیده انگاشته و بار ویرانی و انحراف و اشتباهات نظام دیوان سالار را بر دوش نظام معنوی امت و امامت تحمیل کرده اید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درآمدی بر آینده اغتشاشات در ایران

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۸ آبان ۱۴۰۱، ۰۵:۱۴ ب.ظ

فیلم ماجرای نیمروز 1 دانلود و تماشای رایگان | فیلیمو

 

ایران بعد از انقلاب بارها تجربه شورشهای خیابانی و حتی جنگ مسلحانه شهری را داشته که هر یک با مختصاتی ویژه در نهایت به شکست و تغییر وضعیت معارضین انجامید.

اغتشاشات اخیر که از آخر شهریور 1401 آغاز شده متفاوت از همه آشوبهای قبل، با رویکرد شهوانی و جنسی کلید خورد که همچنان جسته و گریخته ادامه دارد.

پیش بینی میشود استمرار وضع موجود، تغییراتی را در آینده کشور رقم خواهد زد که به بعضی از آنها اشاره میگردد:

1- اغتشاشات لااقل تا چهارشنبه آخر سال و نوروز 1402 ادامه خواهد داشت و بعد از آن با توجه به ایام عید و ماه مبارک رمضان موقتا فروکش خواهد کرد. دسیسه دشمن به علاوه سوءتدبیر نهادهای مسئول باعث قبح شکنی از هنجارها و جری شدن تعدادی از جوانهای تربیت یافته فضای مجازی گردیده و آشوبگری را به تفریح آنها بدل ساخته است. با توجه به عدم اقبال عمومی به مطالبات شهوانی این طیف و عدم برخورداری آشوبگران از بدنه اجتماعی، خشونت گرایی و ترور و آسیب زدن به اموال عمومی از طریق حرکتهای موقت چریکی تا مدتها ادامه خواهد داشت و به چیزی شبیه پدیده مانسون تبدیل خواهد شد که صرفا جنبه ویرانگری داشته و دستاورد قابل اعتنایی برای اپوزیسون حاصل نخواهد کرد.

2- نظام در محاسبات خود به اینجا خواهد رسید که بی توجهی به نیازهای غریزی جوانان و الگوبرداری از سیستم آموزشی غرب باعث تربیت جوانان و نوجوانانی شده که هویت خود را در بی هویتی می جویند، میوه کرم خورده فضای فاسد مجازی شده اند و به دلیل فقدان هویت و مسئولیت فردی و اجتماعی و غلیان شهوات جنسی، بالاترین مطالبه آنان در حیطه خشتکشان قرار گرفته و دغدغه ای جز رسیدن به یک تکه گوشت! ندارند. در نهایت با کوتاه تر شدن سالهای آموزش و ایجاد زمینه های ازدواج، درصدی قابل توجه از احتمال بروز آسیبهای اجتماعی و طغیان جنسی دختران و پسران تحریک شده؛ کاسته خواهد شد.

3- شهر قم که در سالهای بعد از انقلاب به رشدی چهاربرابری رسیده باز هم شاهد رشد فزاینده مهاجرت هموطنان و توسعه بیشتر شهر و استان خواهد بود. فضای آرام و معنوی آن برای مردم جذابیت بیشتری پیدا خواهد کرد. به نظر می رسد قم در آینده ای نه چندان دور به پایتخت رسمی کشور بدل شود. گسترش حریم شهری در نهایت دیوار قم و تهران را به هم متصل خواهد کرد.

4- میزان جذب و استخدام نیروهای مسلح افزایش پیدا میکند که این مسأله در کاهش آمار بیکاری نیز اثر مثبت دارد.

5- اشراف اطلاعاتی و تسلط امنیتی نهادهای نظارتی بر زندگی خصوصی مردم به خصوص منتقدان افزایش پیدا خواهد کرد. احتمالا تا مدتها سخن از عدالتخواهی در چارچوب نظام هم به دلیل قرار گرفتن در "برهه حساس کنونی" سرکوب خواهد شد و طبعا بستر مناسب تری برای رشد مخفیانه بعضی تخلفات اقتصادی مثل جریان پتروشیمی میانکاله و... فراهم میشود که البته موقت خواهد بود.

6- آسیب شناسی درباره وجود خلأهای فرهنگی باعث تقویت حرکتهای خودجوش و تازه نفس هنری و فرهنگی در چارچوب انقلاب و رشد و ظهور استعدادهای ناشناس اما بی حاشیه و سالم خواهد گردید. به زودی شاهد روی کار آمدن نسل جدید هنرمندان و تحولی شایان در عرصه آثار و محصولات فرهنگی و عقب رانده شدن طیف سلبریتی خودباخته و وطن فروش خواهیم بود.

7- گفتمان اصیل عدالتخواهی فارغ از برخی سوءاستفاده ها برخاسته از گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و ادبیات و دغدغه های رهبری معظم انقلاب است که ریشه ای عمیق در منابع و اندیشه دینی دارد. بازخوانی گفتمان امام و رهبری و تقویت زیرساخت های فکری جریان انقلاب به مرور باعث تقویت باورهای علوی مردم در اقبال به حکمرانی سالم و جامع دینی در همه زمینه های اجتماعی خواهد گردید. به یقین در آینده با معرفی صحیح و کامل آداب و آیین دین در عرصه های اجتماعی و حاکمیتی، امربه معروف و نهی از منکر به عنوان اصل مترقی دین در اصلاح و رشد جامعه منجر به برجسته سازی قبح همه گناهان اجتماعی از رانت و تبعیض و غارتگری تا بی عفتی و کشف حجاب گردیده و زمینه سالم سازی محیط زندگی و دفع خبائث اجتماعی را فراهم می آورد.

حرف آخر:

سالها همه مسئولان و صاحبان تریبون اعلام نمودند که هدف دشمن در سالهای بعد از جنگ، اندلس سازی ایران برای فروپاشی حاکمیت اسلامی است اما هیچ نهاد و مرکزی برای پیشگیری از ظهور چنین پدیده ای برنامه عمقی و راهبردی نداشت و اغلب شعارها و ادعاها در سطح فعالیتهای روتین و بی تأثیر و روبنایی باقی ماند.

اگر کمی دیگر روند فعالیتهای مخرب دشمن در عرصه های هنری و خبری و فکری ادامه پیدا میکرد امکان ابتلای بخش عمده ای از بدنه نیروهای متدین به پوچی و بی تفاوتی و غوطه ور شدن در شهوات و کسب حرام و... بسیار بالا بود و به معنای واقعی کلمه، ایران به اندلس تبدیل میشد.

بلوای زودهنگام جنبش زیرشکمی معدود جوانان لمپن علاّف و شکم سیر و شهوت پرست با مطالبات مضحکی در سطح سلف مختلط و آغوش رایگان و بوسیدن جنس مخالف در خیابان فارغ از انحرافی که در جریان مطالبه گری مردم رنج کشیده ایجاد کرد و حتی مورد تمسخر فعالان کهنه کار سیاسی در طیف نهضت آزادی واقع شد، زنگ خطر تکرار دوباره واقعه اندلس را به صورت عینی به صدا درآورد که در نهایت باعث بیدار باش دلسوزان حقیقی انقلاب و رفع برخی آسیبها و بیمه شدن نظام برای سالهای متمادی خواهد گردید. بخش مهمی از وضعیت امروز نتیجه خروج نظام از آموزه های اسلام و خط انقلاب اسلامی است که در بلندمدت با احیای گفتمان عدالت و تسرّی احکام دین در همه اجزای حاکمیت و از بین رفتن فقر و فساد و تبعیض و رانت و تزویر اصلاح خواهد شد. تمدن اسلامی زمانی محقق میشود که رویکرد دینی نظام از حالت کج دار و مریز خارج شده و سبک زندگی اسلامی در دایره صاحبان قدرت و مکنت نهادینه شود.

فتنه به معنای عام به هر نوع امتحان و ابتلای اجتماعی اطلاق میشود. خدا رحمت کند مرحوم فلسفی را که در روز 12 بهمن 57 قبل از سخنرانی امام در جمع سران مبارز انقلاب در مدرسه علوی تهران به منبر رفت و بیانش را با این حدیث شریف امام صادق علیه السلام آغاز کرد:

تمنوا الفتنه، ففیها هِلاک الجبابره و طهارة الارض من الفَسِقَه...

ما  از فتنه های تند روزگار ترسی نداریم که غایت آن به نابودی دشمنان دین و ملت ختم خواهد شد اگر بر سر میثاق ایمانی خویش با خدا استقامت بورزیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

راز یک تنبیه سخت!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۱:۳۴ ب.ظ

آدم باید خیلی شأن و مرتبه بالایی داشته باشد که رسول خدا پیش پایش از جا بلند شود که هیچ، چند قدمی هم به استقبالش بیاید! این طور نیست؟

این که رسول خدا به مردم توصیه کند احترام کسی را به طور ویژه نگاه دارند و پیش پایش از جا بلند شوند، افتخار بزرگی است؛ مگر نه؟!

این که پیامبر با مرگ کسی اندوهگین شود و با پای برهنه به تشییعش برود و خودش برای او نماز بخواند و هر چند قدم، جایش را تغییر داده تا بتواند هر چهار طرف تابوت او را بگیرد و خودش با دستان مبارکش بدن او را در قبر بگذارد نشان می دهد که آن فرد، انسان بزرگی است؛ درست است؟

رسول خدا بگوید فرشتگان در تشییع کسی شرکت جسته اند مایه مباهات است؛ خوب؟!

اما

بعد بشنوید که همین فرد با این همه امتیاز رشک برانگیز، دارد از عذاب قبر رنج می برد؛ شما باشید تعجب نمی کنید؟!

تعجب دارد دیگر!

سعد بن معاذ این گونه بود. بزرگ انصار مدینه، مورد احترام خاص رسول اکرم(ص)، کسی که پیامبر در تشییع جنازه اش آن گونه عمل کرد، مؤمنی که ملائک هم پای تابوتش حاضر شدند، از عذاب قبر در امان نماند! چرا؟!

عرض می کنم خدمتتان.

مردم مدینه هم که شاهد احترام خاص رسول الله به سعد بن معاذ و تشییع با شکوهش بودند با شنیدن خبر عذاب قبر او هاج و واج همدیگر را نگاه می کردند.

رسول الله در پاسخ آنها یک جمله فرمود. جمله ای کلیدی که برنامه خدا را در اهمیت به خانواده نشان داده و عمل به آن می تواند زندگی انسان ها را شیرین ساخته و بی توجهی نسبت به آن نیز دنیا و آخرت آدم را تلخ و ناگوار می سازد.

رسول اکرم فرمود: "سعد با خانواده اش تند بود!"

به همین سادگی! هر چقدر هم برای خودتان کسی شده باشید، حواستان باشد که ریشتان گروی خانواده است. نماز و روزه و خمس و زکات و حج و جهاد و...، سر جای خودش؛ هوای خانواده را نداشته باشید، خدا هم هوایتان را نخواهد داشت!

علل الشرایع، ص310

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تأثیر متقابل انقلاب اسلامی و خانواده

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۷، ۰۴:۱۸ ب.ظ

نظام اسلامی مبتنی بر آموزه های مکتب وحی و معارف دین مبین اسلام شکل گرفته است. سرمنشأ خیزش مردم انقلابی ایران، حاکمیت فرامین الهی و میل به طی مسیری بود که افق آن به حیات طیبه الهی ختم می گردد.

از این منظر، انقلاب اسلامی، احیای ارزشهای الهی را سرلوحه مطالبات مردم دانسته و همواره به دنبال ایجاد بستر مناسب برای اجرای سبک زندگی دینی بوده است.

اسلام، بنای جامعه دینی و ارزشی را بر تقویت عنصر خانواده و سلامت کانون خانواده استوار می داند. نقش خانواده در اسلام نقشی محوری و سازنده است که سلامت جامعه و حرکت جمعی به سمت قله های اخلاق و انسانیت و محوریت فطرت و عدالت را تضمین می نماید. خانواده، کانون روابط انسانی و عاطفی و مرکز اساسی اصلاح و تربیت دینی است که حاکمیت نگرش های معنوی و گریز از محوریت غرایز حیوانی را در سطح اجتماع بسط می دهد.

از این رو انقلاب اسلامی در راستای ایجاد جامعه فراگیر انسانی و توسعه فرهنگ عدالت و معنویت، توجهی ویژه به محوریت خانواده داشته و تقویت مناسبات درون خانوادگی، تشکیل خانواده سالم، استحکام بنیان معنوی و تربیتی خانواده و ... را همواره به عنوان اصلی مهم پذیرفته است.

تاریخ مبارزات انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و دیگر برهه های حساس عمر نظام اسلامی گواهی است بر تأثیر متقابل انقلاب اسلامی و خانواده در افق تمدن ساز حاکمیت توحید. بدان گونه که باید گفت انقلاب اسلامی، با برجسته سازی باورهای اخروی و معنوی، انسجام خانواده و اصلاح فرهنگ و سنت های غیردینی را هدف قرار داده و به رشد و کمال خانواده ها کمک رسانده است. در مقابل، خانواده سالم با نگاهی معنوی و اخروی، عمل به اسلام و مجاهدت در راه آرمان ها و مبارزه با ظلم و فساد را یک اصل و تکلیف دینی دانسته و با قدم نهادن در این مسیر، پویایی جنبش انقلاب و سرعت و نشاط آن را افزایش داده است.

دشمن هم از این موضوع به خوبی واقف است که هم و غم تبلیغاتی خودش در شبکه های ماهواره ای و سایت های مستهجن و کانال های مبتذل و حاوی مطالب خیانت بار را بر مدار فروپاشی و تزلزل بینان خانواده استوار کرده و از این رهگذر درصدد ضربه به انقلاب اسلامی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا