اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۹۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امر به معروف و نهی از منکر» ثبت شده است

اگر میخواهی درست راه بروی!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۰۷ ب.ظ

 

برای نجات از گمگشتگی ها به هدایتگری ماهر و راه بلدی امین نیازمندیم.

امام هادی را اصلاً برای همین هادی گفته اند که مسیر هدایت را آشکار ساخته است.

یاد داد که به اولیای خدا بگوییم: فَإِنِّی لَکمْ مُطِیعٌ مَنْ أَطَاعَکمْ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاکمْ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّکمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَکمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ

"من فرمانبردار شمایم، کسی که شما را اطاعت کرد، خدا را اطاعت نموده، و هر که از شما نافرمانی نمود، خدا را نافرمانی کرده است، و هرکه شما را دوست داشت، خدا را دوست داشته، و هر که شما را دشمن داشت خدا را دشمن داشته است."

مسیر هدایت ما از راه ارتباط با اهل بیت می گذرد؛ اما این ارتباط صرفا یک رابطه احساسی و عاطفی نیست. تأکید بر فرمانبرداری از اهل بیت ضرورت نگاه عملیاتی به دین را گوشزد می نماید.

به ما یاد داد که اهل بیت علیهم السلام این گونه به مقام رضایت الهی دست پیدا کردند: وَ أَحْکمْتُمْ عَقْدَ طَاعَتِهِ وَ نَصَحْتُمْ لَهُ فِی السِّرِّ وَ الْعَلانِیةِ وَ دَعَوْتُمْ إِلَی سَبِیلِهِ بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ بَذَلْتُمْ أَنْفُسَکمْ فِی مَرْضَاتِهِ وَ صَبَرْتُمْ عَلَی مَا أَصَابَکمْ فِی جَنْبِهِ [حُبِّهِ ] وَ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیتُمُ الزَّکاةَ وَ أَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتُمْ عَنِ الْمُنْکرِ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّی أَعْلَنْتُمْ دَعْوَتَهُ وَ بَینْتُمْ فَرَائِضَهُ وَ أَقَمْتُمْ حُدُودَهُ وَ نَشَرْتُمْ [وَ فَسَّرْتُمْ ] شَرَائِعَ أَحْکامِهِ وَ سَنَنْتُمْ سُنَّتَهُ

"و محکم کردید گره طاعتش را، و در نهان و آشکار برای او خیرخواهی نمودید، و مردم را با حکمت و پند نیکو به راه او دعوت کردید، و جان خود را در خشنودی او نثار نمودید، و بر آنچه در کنار او به شما دررسید صبر کردید و نماز را بپا داشتید، و زکات پرداختید، و به معروف امر نمودید، و از منکر نهی کردید، و جهاد فی الله نمودید، آن گونه که شایسته بود، تا دعوتش را آشکار کردید، و واجباتش را بیان فرمودید، و حدودش را بر پا داشتید، و قوانین احکامش را پخش نمودید، و روش او را انجام دادید"

اولیای خدا برای اجرای احکام خدا هزینه دادند تا به مقام رضا رسیدند. مریدان اهل بیت نیز اگر در ادعای پیروی از آنان صداقت داشته و مسیر هدایت را می جویند برای کسب رضایت حق، باید جبهه حق را یاری رسانند. از خیرخواهی برای خلق الله و تبلیغ دین خدا تا امر به معروف و نهی از منکر با تمام تبعاتی که مستلزم صبوری است، شرط رهروی در مسیر هدایت است.

وَ صِرْتُمْ فِی ذَلِک مِنْهُ إِلَی الرِّضَا وَ سَلَّمْتُمْ لَهُ الْقَضَاءَ " و در این امور از جانب خدا به مقام رضا دررسیدید، و تسلیم قضای او گشتید"

 

با تکیه بر فرازهایی از زیارت جامعه کبیره، میراث فاخر امام مظلوم شیعیان، هادی امت رسول الله، امام علی النقی علیه السلام

میلادش بر همگان مبارک

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زنده باد آزادی!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۵:۰۷ ق.ظ

413b_photo_۲۰۲۰-۰۷-۱۳_۲۲-۵۰-۳۰.jpg

 

این را به گوش همه برسانید امر به معروف و نهی از منکر مترقی ترین اصل دینی و برتر از هر نوع جهادی است که اسلام آن را ضامن آزادی بیان دانسته و به عنوان الگوی فراگیر حاکمیت مردمسالاری دینی پیش روی آزادی خواهان جهان در همه عصرها قرار داده است.

امر به معروف یک رسالت دینی است که حق همه مردم شمرده می شود. این را اسلام بارها مورد تأکید قرار داده. اصل هشتم قانون اساسی هم موید آن است و مقام معظم رهبری نیز امر به معروف به خصوص در حوزه عملکرد مسئولان را وظیفه همگان شمرده است.

هر کس که گفت برای امر به معروف و نهی از منکر لسانی و قلمی نیاز به مجوز دارید حرف مفت می زند و خواسته یاناخواسته قصد دارد یک اصل مترقی دینی را مخدوش جلوه داده و نظام اسلامی را منحرف نشان بدهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خانه بسیجی را آتش زدند

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۹، ۰۲:۳۷ ب.ظ

s8rm_photo_2020-07-12_14-25-14.jpg

 

بابل روستای رمنت یک مشت اراذل و اوباش ریختند منزل فرمانده پایگاه بسیج را به آتش کشیدند. آنها تهدید کرده بودند که اگر بسیج بخواهد با کشت بعضی محصولات مرتبط با مواد مخدر مخالفت کند و بر سر راهشان مانع بگذارد این بلا را سرشان در می آورند.

چند روزی از این اتفاق می گذرد و مظنونین ماجرا هنور دارند در شهر تردد می کنند.

درباره ناامنی در بعضی بوستان های سطح شهر نیز تماس های مکرری داشتم.

درباره برخورد مسئولین با بعضی از بسیجیان ناهی منکر نیز خبرهایی منتشر شده است.

وضعیت روزه خواری و حجاب هم که در خطبه های نماز جمعه مورد بحث قرار گرفت.

اوضاع بابل خوب نیست. مسئولین مسابقه عکاسی راه انداخته اند و اوباش دارند به مرور بر فضای فرهنگی شهر مسلط می شوند. بعضی متخلفان هنوز در شورای شهر حضور دارند.

 نشنیده ام مسئولین به خانه ویرانه فرمانده پایگاه بسیج بروند و از او دلجویی کنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نامه سرگشاده به آیت الله رییسی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۱ ب.ظ

bm1z_photo_2020-04-30_13-25-50.jpg

 

نامه تحول خواهانه ۵۰ روحانی و طلبه بسیجی و ولایتمدار ( که غالبا از طلایه داران عرصه مبارزه با فساد هستند) خطاب به رییس محترم و پر تلاش قوه قضاییه / اقدامی علیه تقلیل یا انحراف مطالبات از قوه قضاییه / امضا کنندگان نامه هیچکدام سلبریتی یا تحلیل گر دور از واقعیت نیستند و اکثرشان هزینه داده و مرکزیت جنبش ها و مجموعه های حوزوی و حزب اللهی در اقامه قسط هستند.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جناب حجت الاسلام و المسلمین رییسی دامت توفیقاته

مسئول محترم قوه قضاییه

سلام علیکم

با تبریک هفته قوه قضاییه به شما و تمامی همکارانتان و گرامی داشت یاد شهید آیت الله بهشتی و آرزوی دوام توفیق درعرصه اقامه قسط و مبارزه با فساد برای شما و دیگر اعضا و کارکنان و قضات قوه قضاییه.

 

مشاهده عزم جدی قوه قضاییه در مبارزه با فساد که حاصل هدایت های امام خامنه ای، تلاش های جبهه انقلاب اعم از مطالبه گران و آمران به معروف و ناهیان از منکر به خصوص جوانان انقلابی است ، می تواند با مجاهدت شما و دلسوزان قوه قضاییه در انطباق عملکرد و جهت گیری دستگاه قضا با مطالبات رهبر معظم انقلاب، موجب حرکت به سمت تحول در این قوه شود.

 

لذا با توجه به کم رونق شدن بازار صراحت های انقلابی و با هدف ترویج و نهادینه کردن مطالبه گری و در راستای تلاش جدی برای تحقق مطالبات امام خامنه ای که بخش اعظم آن در حکم انتساب جنابعالی مرقوم است ، در راستای تقویت شأن قضا در حکومت اسلامی، سرفصل های زیر خدمت شما و تأثیرگذاران و دغدغه مندان قوه قضاییه عرض می شود؛ و امیدواریم که انتقادات و پیشنهادات مطرح شده، به شرایط موجود کمک کرده و به دور از هیجانات و سطحی نگری ها، موجب تقویت روحیه عدم رضایت به وضع موجود گردد:

 

1. مطلب اول؛ بدون تعارف از آغاز مسئولیت جناب عالی تاکنون، عاملی نامعلوم سبب تقسیم مطالبه گران در نگاه مسئولان قوه به بچه های خوب و بچه های بد شده است و آن دسته از جوانان مومن و انقلابی وعدالت خواهان واقعی که از سال ها پیش نسبت به فساد و ظلم فریاد می زدند و سازش پذیرنبوده اند و شخصیت زده نمی شوند از جانب مدیران عالی قضایی، به پندار این مسئولان تحریم شده اند و افرادی که صرفا در سطح توانایی ها و یا انگیزه های فعلی قوه ، مطالباتی مطرح می کنند با اقبال قوه قضاییه رو به رو می شوند که این موضوع موجب تقلیل سطح مطالبات و تخدیر افکار و در نتیجه ادامه حیات باندهای قدرت و سرخوردگی بخش کم طاقت جامعه خواهد شد.

 

 به عنوان نمونه، تا کنون با وجود تاکیدات رهبر انقلاب مبنی بر لزوم انقلابی بودن حوزه و خط شکن بودن روحانیت در مقابله با فساد، برنامه ای از سوی جناب عالی درباره روحانیت انقلابی و مطالبه گران حوزوی ارائه نشده و حتی این اصل مهم در حد برگزاری جلسات مرسوم با این قشر، مورد توجه نبوده است!

 

عدم ارتباط با انقلابی های حوزه و غیر حوزه، برای مدیران قبل یک دستور بوده که ناشی از دلایلی مانند کانالیزه شدن رئیس قوه و شورای عالی قضا می باشد و برداشت ابتدایی آن است که با وجود گذشت این مدت از مسئولیت شما گویا این مطلب یعنی عدم ارتباط با بخش صریح و انقلابی جامعه با طیب خاطر شما عملی شده است.

 

اگر دقت کرده باشید حضرت آقا به گونه ای در مواضع رسمی شان از حزب الله (به تعبیر دشمنان اسلام تندروها) دفاع می کند که کسی جرئت سئایت و بدگویی از این جریان در پشت پرده به خود ندهد و این سیره امام المسلمین تاکنون مورد التفات مدیران عالی نظام نبوده است و کانه این گونه می پسندند که نهاد ها و محافظه کاران، مدیریتی نامرئی را بر سازمان تابع ایشان اعمال کنند و انتظار جریان حزب الله از شما تأسی به این سیره مبارک بوده و هست یعنی مشخصا به گونه ای صحبت نکنید که شما را خاکریزی نرم و قابل نفوذ برای حمله به جریان حزب الله تلقی کنند.

 

لذا درخواست و انتظار از شما، ایجاد و توسعه ی ارتباط مستمر با مطالبه گران به خصوص حوزویان است.

 

جناب آقای رئیسی

قشری از جامعه که مقهور تحلیل های شبه امنیتی یا خط بازی ها و محافظه کاری ها نمی شوند و تجربه انقلاب، نشان داده ولایت فقیه به سخت گیری ها و دقیق نگری های این بخش جامعه در ارزیابی عملکرد مسئولان، اطمینان دارد و برای ارزیابی عملکرد ها بیش از آنکه به گزارشات سفارشی یا ناقص اعتماد کنند به این بخش جامعه اعتماد دارند ، در خوش بینانه ترین حالت از جانب شما و مدیران فعلی دستگاه قضا مورد غفلت واقع شده اند و احساس می کنیم خناسانی که به ظاهر با دلسوزی از بدو انقلاب تاکنون بسیاری از خواص را حاشیه دار کرده اند و یا سبب شده اند توان بخش پاک این مدیران نسبت به انقلاب احتکار شود ، فعالیت خود را در زمان مسئولیت جنابعالی ادامه داده که انتساب مسئول حفاظت و اطلاعات قوه قضائیه که معارضه ی وی با حوزویان انقلابی و طلاب جوان شیاع دارد از این دست دلسوزی هاست.

و اگر چه این قماش در کوتاه مدت استاد کم کردن درد سرها نسبت به مدیران هستند، در بلند مدت موجب هزینه های سنگین برای نظام اسلامی می شوند.

 

‏2. جناب آقای رییسی، یکی از نگرانی های جدی این است که هرکجا فسادی رسانه ای می شود آنجا قوه قضاییه ورود بهتری دارد، یعنی صرف اطلاع پیدا کردن از فساد که باید مساوی با ورود قاطع دستگاه قضا باشد فعلا برای سازمان تحت امر شما کافی نیست یعنی معیار های اسلامی مانند سند ، مدرک ، بینه و... جای خود را به روش های غیر اسلامی داده اند، و وضعیتی به وجود آمده تا عده ای سلبریتی که حتی به مبانی اسلام اعتقاد ندارند و رسما عامل دشمن هستند از دستگاه قضا و دیگر نهاد ها باج گیری می کنند.

 

 یعنی هرکس رسانه ندارد (99درصد جامعه) طعم عدالت اسلامی را نمی چشد به ویژه در سطح شهرستان ها که غالبا فاقد رسانه هستند و همیشه فقط از خبرهای برخورد با فساد لذت می برند نه از برخورد با فساد در محل زندگی شان و واقعیتی که این افراد در شهرستان ها و نقاط خارج از پایتخت می بینند این است که غالب دادستان ها و رؤسای دادگستری در موارد فراوانی تحت تاثیر نمایندگان مجلس، ائمه جمعه ، فرماندارها و دیگر نهادها هستند.

 

لذا تحول دستگاه قضا مستلزم این است که نفس مطلع شدن از فساد برای شما کافی باشد و نهایتا رسانه به جای معیار، نقش ابزار را داشته باشد و نیز قضات و مسئولان قضایی در سطح کشور، هم استقلال داشته باشند وهم تحت نظارت و پاسخگو باشند.

 

‏3. نکته دیگر؛ تغییر گفتمان دستگاه قضا و خطرغلطیدن در فضای التقاط است که عمدتا ناشی از خروجی های مقایسه ای محیط های دانشگاهی است، رایج شدن تعابیری مانند سوت زنی، گزارش گران فساد و غیره به جای امربه معروف و نهی منکر، نظارت عمومی، عدالت خواهی، مبارزه با فساد باید مدیریت دستگاه قضائی را حساس و نگران کند و نیز به دلیل کم اطلاعی بخش متفکر قوه قضائیه و تاثیرگزاران از دیدگاه های امامت انقلاب موضوعاتی مانند هوشمندسازی به چشم جایگزینی برای روحیه حساسیت علیه فساد تلقی می شود و نقش ابزاری فناوری ها تبدیل به مبانی فکری می شود و به تبع آن مطالبات امام خامنه ای در اسلامی شدن جامعه، تبدیل شدن عدالتخواهی به فرهنگ عمومی، بالا رفتن خطر پذیری برای مبارزه با فساد در جامعه، مبارزه با روحیه نفاق و محافظه کاری و ترویج روحیه ی مطالبه گری و... کم رنگ شده و یا حتی ضد ارزش معرفی می شوند.

 

4- جناب آقای رئیسی علت مصونیت ائمه جمعه ، منصوبین ولی فقیه ، نهاد های حکومتی و انقلابی مانند سازمان اوقاف ، بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان امام ، مسئولان عالی رتبه قضائی ، مسئولان عالی رتبه وزارت اطلاعات ، مسئولان عالی رتبه سپاه و سازمان اطلاعات سپاه، اعضای دفتر رهبر انقلاب و نظائر آن در شکایات و دعاوی حقوقی چیست؟

بایستی روشی اتخاذ گردد که اعضای هیئت دولت، نمایندگان مجلس و سایر مسئولان در ارتکاب اعمال مجرمانه و فساد و درحین مسئولیت، مانند سایر مردم مقابل قانون و دستگاه قضا پاسخگو باشد؟

 

بنا بر کدام مبنا افراد تا پایان مسئولیت مصونیت دارند؟

 

در حالی که خودِ مسئولیت در اسلام یعنی در معرض پاسخگویی قرار گرفتن و موج مطالبه گری ها به زودی این قاعده های غیر اسلامی را برای همیشه به تاریخ می سپارد چه زیباست که هزینه این کار را قبول کنید و مقابل این خط انحرافی قاطعانه بایستید.

 

 در حالی که نص صریح قانون اساسی، قانون مجازات اسلامی، بیانات امام خمینی و امام خامنه‌ای خلاف مصونیت مسئولین می باشد، به کرات دیده شده که شخصی از یک امام جمعه یا سردار سپاه یا یک مقام امنیتی شکایت می کند اما کمترین اعتناء به این شکایت نمی شود و همین فعل دشمن شاد کن که خود از مصادیق آشکار فساد است سبب هجمه ها و شبهه پراکنی های جریان بی مبنا ، التقاطی و بی طاقت علیه ساحت مقدس ولی فقیه شده است و خروجی این نگاه ظالمانه بدون تردید دشمنی با انقلاب و نظام اسلامی می باشد، همه می دانیم که این کار به خاطر خلاء قانونی یا ضعف قانون نیست بلکه بعکس خود قانون شکنی وعمل خلاف قانون است و سبب فساد گسترده و فراگیر در میان کارگزاران شده است که اگر مبارزات رهبر انقلاب نبود تبدیل به فساد سیستمی هم می شد.

 

 اینکه اغلب طرفداران انقلاب به این فضای غیر قانونی عادت کرده و به خاطر سطحی نگری ها از آن خوشحالند یا آن را خلاف و منکر نمی دانند جای خوش حالی ندارد بلکه اگر کسی دلسوز انقلاب و ولایت است باید برای این استضعاف فکری خون گریه کند.

 

متاسفانه حتی معیار غیر اسلامی رسانه نیز در مورد این حضرات کارگر نیست و با وجود افشاگری های مستند به مدارک قطعی در مورد برخی ائمه جمعه ، سرداران سپاه ، نهاد های حکومتی هیچ پیگیری از جانب دستگاه قضا نسبت به این افراد انجام نشده است.

 

5. علت عدم تغییر برخی معاونت ‌های اصلی که حقیقتاً شایستگی‌های پایه این سمت و منصب را ندارند و نیز انتصاب افرادی نظیر مسئول حفاظت اطلاعات قوه قضائیه که در بند اول به آن اشاره شد، چیست ، در حالی که تحول بنیادین بدون تحول ساختاری و تغییر کادری که یا مفسد بوده اند یا ساکت یا نهایتا بی اطلاع که عذر بدتر از تقصیر است، عملا امکان پذیر نیست و وجود مبارک امام خامنه ای در حکم انتساب جنابعالی به شما امر فرمودند مدیران و تاثیر گذراران دستگاه قضا را با جوانان انقلابی و تازه نفس جایگزین کنید و امتثال امر امام امت مطالبه ی جبهه ی حزب الله از شماست.

 

6. جناب آقای رییسی، حضرت آقا، سال هاست نسبت به انقلاب زدایی از حوزه های علمیه اظهار نگرانی شدید کرده اند و مصداق برجسته این دغدغه ی امام، برخوردهای سریالی با حوزویان انقلابی و مطالبه گر در شهرستان های مختلف از جانب معاونت صیانت حوزه و مدیران حوزویست و متأسفانه هیچ اقدامی از سوی منصوبان آقا برای این مطالبه ایشان انجام نمی پذیرد و از شما انتظار داشته و داریم این دغدغه امام المسلمین را در دستور کار قرار دهید، چرا که تنها و تنها و تنها راه مبارزه با فساد، ورود مومنان و تاثیرگذاران به خصوص حوزویان به میدان مطالبه و امر به معروف و نهی از منکر می باشد که هادیان و طلایه داران مبارزات اجتماعی در تاریخ اسلام نیز همینان بوده اند و نیز می دانید دیدگاه امام خامنه ای درباره مبارزه با فساد این است که نقش اصلی را مومنان ایفا می کنند و سازمان ها و نهادها بدون مطالبه عمومی به هیچ وجه، توان ورود قاطع مقابل مفسدان را ندارند، لذا حمایت از طلاب و فضلای انقلابی که مورد غفلت بوده، ارتباط مستقیم با اقامه قسط و عدالت اجتماعی دارد.

 

 

 در پایان ضمن تشکر از اقدامات شما و دیگر دلسوزان دستگاه قضایی کشور که حقیقتاً اوضاع را با قبل از حضور شما متفاوت کرده است از جنابعالی درخواست داریم به دور از توصیه پذیری، برخی دلسوزی ها و به ظاهر خیرخواهی ها را کنار گذاشته و مطالبات اصلی مردم را که از جانب حضرت آقا در حکم انتساب شما مطرح گردیده و از حلقوم جوانان مومن یعنی مصلحان و مطالبه گران و آمران به معروف فریاد زده می شود به عنوان نقشه ی راه ، مورد نظر قرار داده و هزینه عمل به آن که خشم جریان محافظه کار است را به جان خریده و ثابت کنید که قوه قضائیه اصولگرا نیست بلکه نهادی انقلابی است.

 

واضح است که سازش ناپذیری و عدم قناعت جریان انقلاب به وضعیت موجود کار را برای مخاطب غیر مهذب دشوار می کند از شما که آراسته به فضائل اخلاقی هستید انتظار می رود ، که انتقاداتی ولو تند و بی پرده با شما مطرح می گردد را با انتقادات تقلیل یافته ی راضی به وضعیت موجود تعویض نکنید.

 

جناب حجت الاسلام و المسلمین رئیسی جریان حزب الله وضعیت موجود را وضعیت مطلوبی نمی داند بلکه مسیر رسیدن به وضعیت مطلوب می داند لذا اگر می خواهید به معنای واقعی کلمه قوه ‌قضاییه متحول شود و این تحول بر مبنای اندیشه های اسلام باشد باید قدرت تحمل خود و ظرفیت تحمل جریان مستقل را در قوه قضاییه ایجاد کنید.

 در حال حاضر قوه قضاییه منتقدین را به دو بخش خوب و بد تقسیم کرده و کسانی را که به احترام بسنده نمی کنند بلکه نقد صریح می کنند و بر انتقاد خود پافشاری می کنند به زعم خود تحریم کرده است امیدواریم  قبل از آن که عده‌ ای دیگر در لایه های مدیریتی دستگاه قضا رسوب و لخته شوند، در مورد برخی روند ها تجدید نظر بفرمایید و جان کلام آنکه جریان و شبکه ای فرصت طلب و پیچیده از قبل انقلاب تاکنون همچون سایه ی شومی بر سر حکومت اسلامی بوده اند و امام راحل و رهبر عزیزمان همچون امیر المومنین و نبی مکرم روششان این چنین است که این جریان منافق و به شدت قدرت طلب با رشد جامعه و به دست خواص و تاثیرگذاران به صورت مدبرانه کنار زده شوند و تنها ملاحظه ی حاکم اسلامی نسبت به این شبکه ی قدرت خود نظام اسلامی و خوف سو استفاده ی دشمنان اسلام از فتنه های این جماعت می باشد و کنار زدن این چهره های به ظاهر ولایت مدار امری پیچیده و نیازمند اراده ای پولادین است و در صورت استفاده از ظرفیت پایان ناپذیر ایمان عناصر حزب اللهی ممکن می گردد.

 

 

به امضا چهل نفر از حوزویان انقلابی و حاضر در عرصه مبارزه با فساد به نمایندگی جمع کثیری از فضلا و طلاب انقلابی از سراسر کشور:

 

  1. حجت الاسلام احمد اسدی(کارگر)
  2. حجت الاسلام سید مصطفی موسوی
  3. حجت الاسلام محمد یوسفی
  4. حجت الاسلام سید علیرضا بابایی
  5. حجت الاسلام مصطفی حیدری
  6. حجت الاسلام مصطفی حقیقت
  7. حجت الاسلام قنبر عیسی پور
  8. حجت الاسلام مسلم گنجی
  9. حجت الاسلام علیرضا ذبیحی
  10. حجت الاسلام حجت احسان بخش
  11. حجت الاسلام امیر حسین امام یاری
  12. حجت الاسلام حسن زاده
  13. حجت الاسلام روح الله بجانی
  14. حجت الاسلام فراهانی
  15. حجت الاسلام محقق
  16. حجت الاسلام محمد رضایی
  17. حجت الاسلام سعید زارع
  18. حجت الاسلام محمد رضا حسینی
  19. حجت الاسلام حسین رحمتی
  20. حجت الاسلام محمد صادق ناطقی
  21. حجت الاسلام رحمت الله معظمی
  22. حجت الاسلام قاسم روزبهانی
  23. حجت الاسلام مهدی کشوری
  24. حجت الاسلام ابوذر خورشید وند
  25. حجت الاسلام علی بابایی
  26. حجت الاسلام محمد شاه کرمی
  27. حجت الاسلام اشکان علی شاهی
  28. حجت الاسلام رضا بابایی
  29. حجت الاسلام سید حسن موسوی
  30. حجت الاسلام سید حسین حسینی
  31. حجت الاسلام اسماعیل عباسی
  32. حجت الاسلام موسی علیزاده
  33. حجت الاسلام ایمان اکبری
  34. حجت الاسلام سید حمید مشتاقی نیا
  35. حجت الاسلام محسن عباسی زاده
  36. حجت الاسلام مرتضی ضیایی
  37. حجت الاسلام محمدرضا صادقی
  38. حجت الاسلام محمدعلی عابدیان
  39. حجت الاسلام علی بمانی
  40. حجت الاسلام مرتضی سرکارپور
  41. حجت الاسلام روح الله محمودی
  42. حجت السلام محمد خالقی
  43. حجت الاسلام وحید جاه دوست
  44. حجت الاسلام سید علی حسینی بوشهری
  45. حجت السلام اصغر ابراهیمی
  46. حجت الاسلام هادی مرتضوی
  47. محمد نریمانی
  48. محمد فیاض
  49. محسن شیرازی
  50. رضا رضایی

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تذکر سر بسته!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۵۶ ق.ظ

اگر یک طلبه معمولی رفقایی داشته باشد که مبتلا به فساد مالی و احیانا اخلاقی باشند نهادهای نظارتی حوزه احضارش کرده و به او تذکر می دهند که البته کار درستی است؛ به هر حال یک طلبه به اندازه خود در محیط پیرامونش تأثیرگذار است و نباید دامانش به حرف و حدیث ها و زد و بندها آلوده شده و وجاهت معنوی این صنف و این لباس را تخریب نماید.

اما چرا وقتی که روی هر عنصر شاخص متهم به فساد مالی دست می گذاریم و می بینیم از قضا با فلان امام جمعه حشر و نشر و برو بیایی داشته است کسی به او تذکر نداده و یقه اش را نمی گیرد که جایگاه امامت جامعه را در انظار عموم مخدوش جلوه ندهد؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بابل، گاراژ نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۴۲ ق.ظ

 

شهری که انبوهی از مفاخر علمی و فرهنگی اعم از دانشگاهی و حوزوی دارد که در سطح ملی و جهانی خوش درخشیده اند، شهری با 1750 سرو سرافراز ایثار و رشادت چرا باید بسیاری از امورش در دست بی کفایت فردی باشد که نه نسبتی با علم و فرهنگ داشته و نه تناسبی با انقلاب و ارزش ها؟

بدنامی یکی از مسئولان رانت خوار شهر در حدی است که هر بار بدون اشاره مستقیم، از واژه دزد برای انتقاد از او استفاده شد ذهن مخاطب بی هیچ معطلی مصداق آن را تداعی نموده و منظور نگارنده را دریافته است.

پرونده جرایم قبلی وی که با دستور عجیب ریاست وقت قوه قضاییه مشمول ماده هجده قرار گرفت و معلوم نیست سرنوشت بررسی مجدد آن به کجا ختم شد، یک طرف؛ تأثیرگذاری خسارت بار او در بعضی نهادهای خدماتی شهر هم ورد زبان مردم بوده و همگان را از سطح نفوذ این عنصر فاسد و سکوت متولیان امر به تعجب وا داشته است.

از دادستان نجیب، دوست داشتنی و سالم شهرستان بابل که چند سر و گردن بالاتر از بعضی اسلاف خود است انتظار می رود در صیانت از حقوق جامعه و حفظ حرمت دارالمومنین بیش از پیش کوشا بوده و بی واهمه از فشار کانون های قدرت و با اتکال به خدا و یقین به حمایت مردم پرونده اعمال این عنصر نالایق را برای همیشه خاتمه دهد و الّا جمع آوری قلیان و مقابله با تخلیط برنج و برخورد با دستفروشان متخلف خشرودپی از عهده بسیج دانش آموزی نیز ساخته است.

پدران معنوی - مادی که آبروی موروثی خود را برای غنائم دو روزه دنیا خرج مراوده با این چهره ناموجّه نموده اند در صورت عدم اصلاح این رویکرد مشکوک، بازنده میدان مبارزه با فساد خواهند بود.

الحمدلله آن گونه که از فضای سیاسی شهر پیداست بخش های سالم از طیف های اصولگرا و اصلاح طلب نسبت به جولان این عنصر نامطلوب در ارکان قدرت بیزار بوده و از برخورد با او حمایت می نمایند.

گفتنی است چند سال قبل نیز حکمی که برای تعلیق او از شورای اسلامی! شهر بابل صادر شده بود به دلیل ترس بعضی از مسئولان وقت، در مرحله اجرا معطل ماند که در نهایت با حضور میدانی سی تن از نیروهای انقلابی و عدالتخواه بابل و تحصن در دفتر وی از ادامه کار او جلوگیری به عمل آمد.

بر سر دَرِ شهری که صدها شهید و دانشمند و نخبه و هنرمند و ... پرورش داده اما زمام امورش در دست فردی بدنام و لاابالی قرار گرفته باید این حدیث شریف مولا را حک نمود که: اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید اشرار بر شما مسلط خواهند شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ساختار امامت جمعه می تواند فسادخیز باشد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۱۳ ق.ظ

 

فردی را به عنوان بزرگ یک شهر منصوب می کنند که موظف است نقش رهبری معنوی و فکری جماعتی را در جغرافیایی مشخص برعهده بگیرد.

این مسئولیت بزرگ در حالی واگذار می شود که او اختیار و مکنتی ندارد یعنی هیچ اداره و صاحب منصبی موظف به همکاری و همراهی با امام جمعه نیست و هیچ بودجه خاصی در اختیار امام جمعه قرار نمی گیرد.

یا امام جمعه باید چهره ای محبوب و کاریزما داشته و از ابهت و وجاهتی برخوردار باشد که رودربایستی با او منجر به تبعیت و همراهی با وی شود، (که مدت هاست چنین چهره هایی کمتر برای این مسئولیت انتخاب می شوند)

یا باید بپذیرد که محدودیت های دست و پا گیر راه را برای فعالیت های راهبردی او بسته و چاره ای جز اکتفا به موعظه و خطابه ندارد؛

و یا در صورت علاقمندی به نقش آفرینی اجتماعی و درعین حال محرومیت از جایگاه معنوی و اقتدار اجتماعی، متوسل به بهره گیری از روش های دیپلماتیک در تقویت ارتباط با صاحبان قدرت اعم از مسئولان ادارات و یا طبقه ثروتنمد گردد که در این صورت مجبور است چشم خود را نسبت به بعضی کژ روی ها بسته و یا خدای ناکرده خودش نیز آلوده زد و بندها شود. 

این که می بینیم بعضی از ائمه جمعه از رسالت نهی از منکر در مقابل مسئولان متخلف سر باز زده و یا همنشین تعدادی از ثروتمندان و تاجران بدنام شده اند شاید یک علت اساسی اش بر گردد به همین ساختار معیوبی که در انتصاب و مسئولیت دهی ائمه جمعه به وجود آمده است.

البته نمی توان انکار کرد وجود بعضی ائمه جمعه جوان و انقلابی را که بی اعتنا به شیرینی های عرصه قدرت، خدا و راه خدا را بر استمرار در منصب ترجیح داده اند و نیز معدود ائمه جمعه جوانی که با ظرافت و هنرمندی توانسته اند جایگاه معنوی و نفوذ فکری خود را در بین مردم و مسئولان یک شهر تثبیت نمایند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آسیه (بی) پناهی!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۹ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۲ ب.ظ

3kmi_2362295_162[1].jpg

 

بابت تمام این سال ها که از کنار فقر تو و امثال تو گذشتیم و سکوت کردیم، توبه می کنیم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مظلوم تر از حسین علیه السلام

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۲:۴۳ ق.ظ

 

مَثَل معروف خوردن نمک و شکستن نمکدان، تعبیر پر مغزی است که شِکوه از ناجوانمردی اهل دنیا دارد. آنان که نعمتی را برای نفع خویش به بهره می کشند و باز به مقتضای منفعت خود به مرام شکر، پشت پا می زنند.

آنان که «خود» را محور مطالبات خویش می دانند در هر ورطه ای که گرفتار آیند نمکدان شکنی را امری موجه می دانند. این رویه نه فقط در مصاف با بشریت که در مراوده با خالق حقیقی نعمت ها نیز بسیار عادی و طبیعی جلوه می نماید.

انسان هایی این چنین نا اهل و بی معرفت، هیچ گاه در هیچ معرکه ای قابل اعتماد نبوده و نخواهند بود.

نمک خورهای نمک دان شکن را می توان به دو دسته تقسیم کرد:

الف: عده ای که بی هیچ تعقلی اسیر جو و فضای موجود در پیرامون خود شده و به راحتی غبار غفلت بر دلشان سایه می اندازد. اینان اگر چه در هنگام تنعم، تقدیری نیز از راقم آن در زبان یا عمل انجام می دهند اما به فراخور فضای غالب، رویه ای دیگر اتخاذ می نمایند. این گروه اهل فکر و دقت نبوده و ممکن است با هر سطح علمی، ناخواسته شرایط ظاهری محیط را بپذیرند و همرنگ جماعت گردند.

پای بندی به عقاید و پافشاری بر خواسته های مشروع و مقابله با ناهنجاری ها از دایره همت آنان خارج بوده و هیچ گاه تحمل حرکت بر خلاف جریان آب را دارا نیستند.

تاریخ، مملو از وجود این افراد است. در انقلاب اسلامی چه بسیار افرادی که در سال های پنجاه و شش و هفت همراه با جمعیت به خیابان ها ریختند و چند ماه پس از پیروزی انقلاب هم آنان که از سال چهل و دو تا پنجاه و شش درکوران شکنجه ها و تبعیدها خانه نشین بودند دوباره دچار تزلزل شده و پای در میدان مبارزه برای دستیابی به آرمان های برزمین مانده ننهادند. بسیاری از نیروهایی که به خیل گروهک های معاند پیوستند از نظر اعمال و رفتار، تقید به دین و ظواهر شریعت را سرلوحه خویش قرار داده بودند اما به دلیل ضعف در عقبه فکری و اعتقادی در مواجهه با نخستین شبهات، راه حق را گم کردند. رهبران نفاق برای آن ها شخصیتی کاذب پدید آورده و ضعف ایوئولوژیکی آنان را دستمایه جذب و هلاکت ابدی شان قرار می دادند.

در دوران طلایی دفاع مقدس، تعدادی بسیار کمتر از آن چه که باید، در جبهه ها حضور یافتند. اگر چه همین تعداد به دلیل برخورداری از ایمان بالا نگذاشتند جای خالی خانه نشین های پر ادعا احساس گردد.

امروز نیز بسیاری، مظاهر دین را به چشم یک سرگرمی نگاه می کنند. هم سینه زن خوب هیات هستند و هم معرکه گیر زبر دست محفل عصیان، اگر بگویی صلوات، صلوات می فرستند و اگر بخواهی، دست مرتب می زنند و قر کمر می آیند. این گونه است حال بعضی از سیه پوشان اباعبدالله که به خاطر احیای همان آرمان های فراموش شده امروز، که قیام دیروز آن حضرت را به دنبال داشت دم بر نمی آورند.

نمونه جالب و خواندنی دیگری سراغ دارم. در جریان بازی دوستانه تیم های فوتبال پیروزی تهران و بایرن مونیخ که چند سال پیش در ورزشگاه آزادی برگزار شد، چهل- پنجاه نفراز تماشاچیان آلمانی فریاد برآوردند: اولی.... اولی.

ناگهان قسمتی از استادیوم آزادی در میان خنده تمسخرآمیز آلمانی ها پر شد از همین فریاد. مردم بی خبر نا خواسته دروازه بان حریف را تشویق  می نمودند.

«دین حداقلی» همان دین منافقانه است. دینی پاستوریزه و بی خطر که در هر فضایی سازگار است و قابل جمع با هر عمل و پیشه ای است. عزاداری تا نیمه های شب و قضا شدن نماز صبح،  بلند کردن علم و درخشیدن آویز طلا بر سینه پهلوان ....

امروز کار به جایی رسیده که در بعضی مهدها، کودکان علاوه بر حفظ سوره های قرآن، مدل های تازه رقص های محلی و غیرمحلی را نیز تعلیم می یابند.

دین بدون تفکر، پوشالی، نرم و قابل انعطاف است. آن قدر که بدون حجاب در پیش نامحرمان نیز می توانی نماز شب بخوانی و به در گاه خداوند تقرب بجویی.

شخصیت مستقل در حدیثی از امام محمد باقر(ع) این گونه تعریف شده است:

"به تو  خیانت می کنند تو مکن. تو را تکذیب می کنند آرام باش. تو را می ستایند فریب مخور. تو را نکوهش می کنند شکوه مکن. مردم شهر از تو بد می گویند اندوهگین مشو. همه مردم تو را نیک می خوانند مسرور مباش. آنگاه تو از ما خواهی بود."

یاد باد خمینی کبیر(ره) که می فرمود: اگر همه این جماعت به جای درود بر خمینی مرگ بر خمینی بگویند باز هم من راهم را ادامه خواهم داد.

ب- دسته دیگر مردمی هستند که حق را تشخیص می دهند، قدر نعمت را می دانند اما جفاکارانه، روی بر می گردانند و راه دیگری بر می گزینند.

بنی امیه و بنی عباس بارها در مقاطع متعدد به حقانیت ائمه اطهار (ع) در ولایت بر امت اذغان می نمودند اما نفع شخصی آن ها هیچ گاه اجازه نمی داد تا تن به پذیرش حقیقت دهند.

زیاد بن مروان قندی، علی بن ابی حمزه بطائنی و حیان سراج از نزدیک ترین یاران امام موسی بن جعفر (ع) بودند. آنان افرادی متعهد بودند که از طرف آن حضرت اختیار برخی از امور مسلمین را برعهده داشتند. پس از شهادت غریبانه آن بزرگوار، نزد اولی هفتاد هزار دینار و نزد دومی و سومی هر کدام سی هزار دینار از وجوهات مسلمین باقی مانده بود. آنان با این که از جانشینی حضرت علی بن موسی الرضا(ع) اطلاع داشتند اما پندار از کف دادن این اموال اجازه بیعت با حقیقت را از آنان سلب نمود تا آن جا که خود، مذهبی جدید بنیان نهادند که به واقفیه شهرت یافته است.

این گونه شاید بهتر بتوان فحوای روایت مخالف خوانی برخی با اما عصر(عجل الله) در زمان ظهور را درک نمود. به راستی این گونه مردمان چه قدر در رقم زدن صفحات تاریخ نقش دارند؟

معروف است در قیام مردم اسکاتلند بر ضد استعمار انگلیس، ویلیام بالاس قهرمان تاریخی این کشور با حربه یکی از یاران نزدیک خود که از اشراف اهل مذاکره! بود به خاک افتاد.

در قیام مردم مسلمان شمال غربی چین که تحمل زور گویی مشروع کمونیسم! را نداشتند، مایینگ قهرمانانه می جنگید. پس از او ماهوشان مسلمان زیرک و شجاع نیز قیام کرد.

درایت او تا جایی بود که ارتش کمونیسم را در کوهستان ها زمین گیر کرد. سرانجام معتمدین دیندار و مردم پسند، واسطه دولت شدند و دست بر قرآن گذارده و ضمانت دادند که در صورت پایان شورش، دولت آسیبی به مردم نخواهد رساند و حقوق شان محترم خواهد بود.

وجاهت مذهبی این افراد به حدی بود که سوگند آنان حجت را بر رهبران قیام تمام کرد.

اما خیانت آگاهانه آنان دیری نپایید که به شهادت غریبانه ماهوشان، این قهرمان گمنام جهان اسلام منجر گردید.

شریح قاضی نیز از این دسته افراد بود. در فرمانداری کوفه اگر نبود شهادت دروغین او بر زنده بودن هانی، همان دم قبیله هانی کار عبیدالله را یکسره می نمود و تاریخ شیعه، این گونه داغدار ظلم بدخواهان نمی گردید.

عمر سعد بهتر از هرکس می دانست که مقابله با فرزند رسول خدا(ص) گناهی نا بخشودنی است. اما رسیدن به حکومت ری، چشم عقلش را کور کرده بود. وقتی شمر، پیام عبیدالله را برای او آورد که اگر اهل جنگ نیستی سپاه را واگذار، او بر شمر لعنت فرستاد که باعث این خون ریزی شده است. به شهادت مقاتل، عمر سعد در عصر روز عاشورا به حال زنان و فرزندان بی پناه ابا عبد الله(ع) و یارانش اشک ریخت. او با تمام وجود اقرار داشت که مصیبت ناروای اسرای کربلا و فاجعه آمیزترین ظلم تاریخ، نتیجه نا حق مطامع اوست.

نقل  است که وقتی سربازان عمر سعد برای غارت خیمه ها حمله ور شدند یکی از آنها برای تصاحب زیور آلات فاطمه بنت الحسین(ع) به وی حمله آورد. وقتی زیور آلات به چنگش آمد، نشست و زار زار گریست. فاطمه علت گریه اش را پرسید. مرد گفت متاثرم از این که جواهرات فرزندان رسول خدا را به یغما می برم. آن خانم بزرگوار پاسخ داد اگر ناراحتی این ها را به من برگردان. سرباز مشتش را جمع کرد و گفت اگر من نبرم کس دیگری خواهد برد...!

عبیدالله و یزید نیز آگاهانه دست به این جنایت ننگین زدند تا آن جا که اظهار ندامت آنان بارها نقل تاریخ شده است. اما چه سود که حسین(ع) و یارانش دیگر حیات ظاهریشان را باز نخواهند یافت.

سرنوشت اسلام با جفای سردمداران کفر که البته ظاهری اسلامی و عالمانه داشتند گونه ای دیگر رقم خورد و این بالاترین درد است که نه مشرکان و بت پرستان، این مسلمین به ظاهر اهل تهجد بودند که رأس حقیقت را بر فرار نیزه جهل و نفاق آویختند در حالی که بانگ پیروزی شان غریو الله اکبر بود. نتیجه شرک مادی ودیانت منهای خدا چیزی جز این نخواهد بود.

اینان نه حسین و یارنش که در حقیقت، خدای آنان را در عاشورا زیر سُم ستوران خویش گرفتند؛ خدایی که زبانشان لحظه ای از یاد او غافل نبوده و آیه هایش را از بر بودند.

در سراسر تاریخ، خدا مذبوح خنجر جور یزیدیان بوده است بی آن که کسی حتی یک روز برای غربت او بر سینه کوبیده و اشک بریزد. وای بر امتی که بی توجه به خدای حسین تنها برای حسین، علم عزا بر افرازد.که این گونه باز در معرض ابتلا به معرفت کوفیانه! خواهد بود. کوفه ای که مثال نمکدان شکنی منافقان تاریخ است.

نیرنگ خط کوفی زمانی بی رنگ خواهد شد که یک قدم فراتر از نام حسین، راه حسین اندیشه مسلمین را به خود مشغول سازد. راهی که در نبود ظاهری حسین و اصحاب عاشورایی او امتداد می یابد اگر خدای حسین ذبح نگردد.

آری مظلوم تر از حسین علیه السلام در کربلا خدای حسین بود. والسلام 8/11/85 قم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جوابیه ای به اشک آتش + درنگی در آن

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۵۱ ب.ظ

 

این مطلب را دکتر علی براری در پاسخ به درخواست نگارنده از دادستان جهت ورود به اتهامات رییس دانشگاه علوم پزشکی بابل نوشته که بی هیچ دخل و تصرفی در وبلاگ منتشر می نمایم. توضیحات اینجانب نیز پس از آن خدمت خوانندگان محترم تقدیم می گردد:

 

️ دکتر علی براری

ـــــــــ

درود و دعا محضر جناب مشتاقی‌نیا!

 

در گذشته از زمانی‌که من به‌ یاد دارم، روحانیون همواره نقش حکم و معتمد مصلح را در مناقشات و نزاع‌های محله ایفا می‌کردند و خود طرف دعوی نمی‌شدند!   

ولی، جناب مشتاقی‌نیا! نمی‌دانم چرا شما مدام به تنور کینه و دشمنی، هیزم می‌افزایید  و به‌جای آن‌که در یک اقدام جمعی شریک و از شیرینیِ اجماعِ بدین گستردگی بهرمند شوید، یک نورافکن بزرگ و قوی به‌دست گرفته و به تمام‌ سوراخ، سمبه‌ها و پستوهای فتنه‌انگیز سرک‌ می‌کشید که چیزی بیابید تا رقیب را بکوبید و توفیق تشکیلاتی بیابید!!؟

اگر چیزی نیافتید به یک فرض عوامانه جامه‌ی علمی بپوشانید وخود را سوار بر مرکب هیجان و احساسات شدیدا" مجروح و زخم دیده مردمان آسیب دیده نمایید و تازیانه بر روح و جان پرسنل و مدیران به شدت خسته و سنگرداران سپیدپوش بنوازید!!!

جناب مشتاقی‌نیا! از روز نخست برخورد رسمی وزارت بهداشت با ویروس کرونا هم فلوچارت مقابله با کرونا چندین مرحله عوض شد و هم علائم و تظاهرات ویروس در افراد تغییر کرد! یعنی تا یک ماه اول، واکنش بویایی و چشایی، همچنین تغییرات گوارشی مطلقا" در علائم کرونا نبودند...

در فلوچارت اولیه انجام CT در پروتکل نبود!

چرا شما و دوستانتان انتخاب بیمارستان یحیی‌نژاد را به‌علت نداشتن CT عامل مرگ بیماران و انتخابش را ناشی از انگیزه‌های مادی مسئولین می‌خوانید!!؟

و با این آدرس غلط، نکند خدای ناکرده قصد دارید دادستان جوان و روحانی شهر را که از او به نیکی یاد می‌کنند، اغوا کنید!؟ البته من از دوست شریفی شنیده‌ام که دادستان معمولا در تصمیمات خود هرگز اسیر هوچی‌گری‌ها نمی‌گردد؛ ولی این مهم چیزی از ناپسند بودن کار شما نمی‌کاهد.

جناب مشتاقی نیا! بیمار را  ( به‌خصوص بیمار کرونایی)، نه خشت‌های ساختمان و بزک‌های فانتزی بیمارستان خوب می‌کند و نه دستگاه‌های مجهز و مدرن لابراتوآر! ؛  بیمار را پنجه‌ها و نگاه آمیخته به دانش پزشک، تشخیص می‌گذارد و پرستار با اجرای مهربانانه دستورات، قدم به قدم سلامتی را به بیمار بر می‌گرداند. این دو در طول نگاه الهی می‌باشد، تجمیع این‌ها سلامتی می‌سازد و مهر می‌آفریند.

اگر نمی دانید بپرسید تا نگرانی شما بر طرف شود!

چرا با طرح مواردی مبهم و ناصحیح، باعث نگرانی و تشویش بازماندگان غمگین و عزادار می‌شوید!

جناب مشتاقی‌نیا! من دلایل انتخاب یحیی‌نژاد را بازگو می‌کنم تا دیگران بدانند که اگر جای مدیران بودند کجا را انتخاب می‌کردند؛

یکم: در شب انتخاب بیمارستان ، مرکز روحانی ۲۷۰ بیمار دارد( شیمی‌ درمانی - NICu نوزادان- دیالیز- جراحی قلب باز)

ولی مرکز یحیی‌نژاد ۱۱۲ بیمار برای جابجایی و نه به تنوع روحانی..

به نظر شما بیماران مرکز روحانی با این تعداد و تنوع را کجا می‌شد برد؟

دوم : به‌علت گستردگی مساحت و فاصله بخش‌ها ، منحصر نمودن بخش در یحیی‌نژاد هم بهتر و هم سریع‌تر انجام می‌شد.

 در عرض۹ساعت بیماران جابجا و بخش آماده شد و اولین مریض کرونایی بستری گردید.

این به تشویق نیاز دارد یا تقاضای توبیخ!!؟

سوم: نترس بودن و داشتن پرسنل باتجربه  در مواجهه با بیماری خوف‌آور کرونا، اصلی مهم بود که این نیز از برتری‌های یحیی‌نژاد بود.

آقای مشتاقی‌نیا! تقدم یحیی‌نژاد به روحانی فقط ۵ روز بود! ضمن آن‌که، CT بعد از ۱۵ روز به فلوچارت تشخیص کرونا اضافه شد.

جناب مشتاقی‌نیا! من از ۶ اسفند تا ۲۶ که تسلیم کرونا شدم با تمام وجود در خدمت مردمانم بودم. اگر بگویم در این بیست روز، من ۱۰۰ ساعت نخوابیدم بیهوده نگفتم. تمام ساعت شبانه روز با ارائه شماره تلفن در خدمت هم‌میهنانم بودم و خیلی کارهای دیگر که ذکر آن را خارج از فضیلت وظیفه می‌دانم...

با همه این کارها ، من خجل بچه‌های بابل هستم! به‌خصوص مصطفای عزیز، دکتر قاسم‌زاده را می‌گویم...

واقعا" بی‌نقص عمل کرد.

من کارهایی که معاونت درمان دانشگاه بابل انجام داد را با بیمارستان‌های تهران قیاس می‌کنم، واقعا" عالی بود! حرف نداشت.

 بیمار در یحیی‌نژاد کمتر از ۵۰ دقیقه از بدو ورود می‌رفت رو درمان...

این می‌دونید یعنی چی!!؟

این شاهکار می‌باشد...

واقعاً آقای دکتر قاسمی و آقای دکتر حمیدی بیهوشی...

خانم دکتر بیانی و آقای دکتر صادقی...

بچه‌های رادیولوژی؛ جناب دکتر رعیتی و...

خیلی از دوستان و همکاران دیگر را که نمی‌شناسم...

منو ببخشند!

مدیریت بی‌نقص دکتر مصطفی قاسم‌زاده ستودنی و ستایش برانگیز است..

دست‌مریزاد...

مرحبا...

واقعاً گل کاشتند، واقعاً...

نه به این خاطر که شبانه روز در اداره ماندند و مطب و خانه را ول کردند...! بلکه در این ازدحام سخت و سنگین کمترین خطا را داشتند...

بهترین تصمیمات را گرفتند...

بهترین مدیریت را اِعمال کردند...

کمترین تبعیض را قائل نشدند...

سرور گرامی  جناب مشتاقی‌نیا! جهان تا حدودی در برابر کرونا مهربانی را برگزید! همه ادیان به‌سوی خدا متواضعانه درخواست کمک کردند

و تا حدودی با دعوا  و کینه فاصله گرفتند..

خدای ما مسلمانان بیش از دیگران در گوش و جان جهانیان طنین یافت. ما مسلمانان (به‌خصوص شمایان که نماد دین ما هستید) باید بیشتر مراقب باشیم که خدای ناکرده انتفاع حزب، دسته و تشکیلات را به نگاه دینی و خدایی ترجیح ندهیم!!

جناب مشتاقی‌نیا! بعد از شهادت سردار سلیمانی که آن همدلی و یکپارچگی مثال زدنی شکل گرفت، در گرفتاری کرونا نیز یک همدلی ملی شکل گرفت و یک مهرورزی عمومی ساخته شد! تو را خدا خرابش نکنید! حیف است! به‌خصوص در بابل؛ همه و همه در کنار هم با هر سلیقه‌ای جمع شدند،" لِکِزه " نکنیدش... !

اگر کشته شدن تعدادی در تشیع‌جنازه سردار در کرمان را بزرگ می‌کردیم و دنبال مقصر می‌گشتیم، آیا به عظمت آن تشییع، لطمه نمی‌زدیم!!؟

خداوند حتما" از آنانی که از هیجانات و احساسات پاک مردم در تسویه حساب‌های شخصی و جناحی بهره می‌گیرند، روی خوش نشان نخواهد داد!

به امید آن روزی که همه ما و شما در مسیر خدا قدم برداریم!

 

 

درنگی در مطلب ارسالی:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای دکتر علی براری با سلام

توضیحات حضرتعالی پیرامون متن کوتاه خود درباره عملکرد ضعیف مدیریت دانشگاه علوم پزشکی بابل را خواندم. از متن دوستانه و صمیمی شما سپاسگذارم. نکاتی را جهت استحضار به عرض می رسانم:

1- فارغ از فضای احساسی حاکم بر متن، یک پرسش ذهن مرا به خود مشغول داشته که چرا وقتی عملکرد جناب دکتر جلالی زیر سوال می رود دوستانی به تکاپو می افتند که از عملکرد دکتر قاسم زاده حمایت کنند؟! این تعلق خاطر جناحی با توجه به سوابق خاص دکتر قاسم زاده، نوعی اضطراب و ترس از بر هم خوردن بعضی مناسبات سیاسی را القا می نماید. در متن کوتاه این جانب به صراحت از ریاست دانشگاه نام برده شده و اشاره ای به دکتر قاسم زاده نداشته ام. درباره ایشان حرف هایی است که بعد از اتمام دوره کرونا منتشر خواهد شد. بنا بر این این بخش از پاسخ شما بی ربط بوده است.

انتقاد از عملکرد ضعیف ریاست دانشگاه یک نزاع سیاسی نیست و ضعف در مدیریت در همه جناح ها به چشم می خورد.

2- در همان متن کوتاه به زحمات کادر درمانی شهرستان ادای احترام نموده و ایثار و جانفشانی مدافعان حقیقی و گمنام سلامت را ارج نهاده ام. لازم به ذکر است که پیگیری های دوستان بسیجی جهت نامگذاری یکی از خیابان های شهر به یاد شهدای مظلوم مدافع سلامت ساعاتی پیش به نتیجه رسید.

3- از محکمه عدل نباید واهمه داشت. هر محاکمه ای لزوماً به محکومیت ختم نمی شود.درخواست از دادستان برای ورود به نقدهای تخصصی پزشکان متعهد در خصوص عملکرد ریاست دانشگاه نباید منجر به ترس از پاسخگویی و فرار از مسئولیت پذیری شود. به ظاهر شما باور دارید که خطایی از سوی ریاست رخ نداده و بالطبع این نگرانی شایسته شما نیست.

4- پرسش ساده ای مطرح شد که چرا بیمارستان شهید یحیی نژاد با توجه به عدم برخورداری از امکانات مناسب مانند دستگاه سی تی اسکن و اکسیژن مرکزی و ... برای پذیرش بیماران کرونایی به بیمارستان آیت الله روحانی ترجیح داده شد؟ این بیمارستان قدیمی با ظرفیت اندک در وسط جغرافیای بابل واقع شده و با توجه به رجوع معمول و مستمر مردم برای مداوا و رسیدگی به عوارض اورژانسی، احتمال تکثیر ویروس را دوچندان می نماید. منتظر پاسخ مستدل رییس دانشگاه به این پرسش هستیم.

5- این عبارت از توضیحات شما جالب توجه بود: "آقای مشتاقی‌نیا! تقدم یحیی‌نژاد به روحانی فقط ۵ روز بود! ضمن آن‌که، CT بعد از ۱۵ روز به فلوچارت تشخیص کرونا اضافه شد. " آقای دکتر! بهتر می دانید که در عالم پزشکی، لحظه ها سرنوشت ساز هستند، چه برسد به پنج روز و یک هفته و ... جسارتاَ و البته با تعجب جهت یادآوری عرض می کنم فلوچارت تشخیص و درمان بیماری COVID 19که بر ضرورت استفاده  از CT تأکید دارد در تاریخ ششم اسفند ارسال شده که از قضا نام دکتر جوانیان از معاونان دانشگاه نیز در بین تدوین کنندگان آن به چشم می خورد. از شما بعید بود که از این موضوع بی اطلاع باشید!

6- دقت داشته باشید که نخستین نقد نسبت به تصمیم غلط ریاست دانشگاه از سوی کسی به رشته تحریر درآمد که خودش از پیشگامان مبارزه با کرونا در همین بیمارستان یحیی نژاد بوده و به مسائل و وقایع اشراف کامل دارد. بیمارستانی که ظاهراً حضرتعالی شناخت چندانی از شرایط آن ندارید.

7- فرمودید انتقال بیماران بستری در روحانی نیاز به زمان داشت. خوب در همه بیمارستان ها بیماران بستری حضور داشتند؛ کما اینکه در سراسر کشور نیز بزرگترین بیمارستان ها به این امر اختصاص پیدا کرد. این مشکل منحصر به بیمارستان روحانی نبود. بماند که تا تکمیل ظرفیت بیمارستان سی تختخوابی میناگر پنج روز فرصت باقی بود. آیا بخش اعصاب و روان بیمارستان یحیی نژاد استاندارد لازم برای مداوای بیماران ریوی را دارا بود؟ چرا تعداد متوفیان کرونایی یحیی نژاد بیشتر از روحانی است؟ اگر بیمارستان روحانی با ظرفیت و امکاناتی که در اختیار داشت از ابتدا به بیماران کرونایی اختصاص می یافت دیگر چه نیازی بود بیمارستان های دیگر شهر درگیر این ماجرا شوند؟ نسبت مرگ در کادر درمان بابل را حتی با تهران می توان قیاس کرد؟

8- در مرقومه شریفتان خواندم: " بیمار در یحیی‌نژاد کمتر از ۵۰ دقیقه از بدو ورود می‌رفت رو درمان... این می‌دونید یعنی چی!!؟ این شاهکار می‌باشد..."  دکتر جان! یعنی باور کنیم ظرف پنجاه دقیقه بیمار ویزیت شده، سپس با ارجاع به آزمایشگاه و انجام مراحل آن و دریافت جواب آزمایش به یکی از مراکز خصوصی یا دولتی شهر برای انجام سی تی اسکن رفته و پس از بازگشت بستری شده است؟!! مطمئن هستید این پنجاه دقیقه مشابه همان ادعایی نیست که درباره اضافه شدن CT  به پروتکل بعد از پانزده روز داشته اید؟!!

9- و باز هم محض اطلاع آقای دکتر عرض کنم که عزیزانی مثل خانم دکتر بیانی و آقای دکتر صادقی در روحانی زحمت می کشیدند. آنچه که توسط شما دیده نشده، زحمت عزیزانی مثل آقای دکتر سالاریه، آقای دکتر رجب پور، آقای دکتر سالکی، خانم دکتر محسنی، خانم دکتر بابازاده، آقای دکتر شکری و... هست که جانفشانانه با کمبود امکانات در یحیی نژاد بودند.

حرف آخر: انتقاد از عملکرد ضعیف دکتر جلالی منحصر به دوستان پزشک و کادر درمانی یک طیف خاص نیست و عزیزانی با نگرش های مختلف سیاسی بر این امر صحه گذارده اند. همه ما نیاز به نقد و اصلاح و رشد داریم و نباید خود و یا همفکران خویش را از این امر مستثنا بپنداریم. بی شک اعتراف به خطا و پذیرش اشتباه، نشانه بالندگی و بزرگی است.

موفق باشید. التماس دعا. (محتوای متن با تأیید جمعی از دوستان پزشک منتشر شده است.)

سید حمید مشتاقی نیا

 

 

🔺نظر تلنگر در مورد مطالب آقای دکتر براری و پاسخ حجت الاسلام مشتاقی نیا در مورد عملکرد ریاست دانشگاه علوم پزشکی بابل آقای دکتر جلالی در بحران کرونا 

✅مطلب دکتر براری در پاسخ به حجت الاسلام مشتاقی نیا با نگاه احساساتی و کلمات تند و غیر لازم همراه بود و در بعضی موارد مثل CT و یا آوردن اسم دکتر قاسم زاده که از طرف آقای مشتاقی نیا در مطلبش بدان اشاره نکرده بود؛ درست نبود.

✅مطلب آقای مشتاقی نیا همراه با ادب نوشتاری و احترام بوده و بحثی منطقی را مطرح و از عملکرد ریاست دانشگاه در موردی خاص نقدی منطقی کرده که پاسخی منطقی را طلب میکند.
◀️در عین حال از زحمات دکتر براری در بحران کرونا نیز تشکر میکنیم
اما پاسخ به یک نقد مدیریتی باید بدور از احساسات باشد.

توفیق هر دو عزیز را از درگاه خداوند کریم خواستاریم

گروه تلگرامی تلنگر🌺

  • سیدحمید مشتاقی نیا

من و عدالت، همین الان، یهویی!!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۷:۳۰ ق.ظ

 

خیلی از کاندیداها شعار خود را بر مبنای مطالبه گری تنظیم کرده اند. شعار زیبایی است که تحقق آن در راستای فریضه امر به معروف و نهی از منکر و نظارت مردمی می تواند سلامت وپیشرفت و عدالت را تا حدود زیادی تضمین نماید؛

اما

سوال این جاست این دوستانی که یکهو به این نتیجه رسیده اند جای مطالبه گری و عدالتخواهی خالی است آیا تا به حال قدمی در این راه برداشته اند و هزینه ای بابت آن پرداخت نموده اند؟

نیازی نیست برای مطالبه گری حتما روی صندلی مجلس نشست. البته حضور یک عدالتخواه در مجلس با توجه به ظرفیت های آن می تواند در راستای اهداف آرمانی نظام بسیار موثر باشد ولی به هر حال یک شهروند عادی اعم از دانشجو و طلبه و کاسب و کارمند هم می تواند در حد وسع و توان خود و لااقل با بهره گیری از ابزار رسانه که شکر خدا شکل مجازی آن رایگان در اختیار همگان قرار دارد مطالبه گری نموده و مسئولان کم کار را به چالش کشانده و از مظاهر بی عدالتی انتقاد نماید.

کسی که تا به حال قدمی برای دفاع از حقوق ضعفا بر نداشته و هزینه ای بابت جانبداری از جبهه حق و صیانت از مظلوم پرداخت نکرده بعید است با ورود به مجلس و برخورداری از چرب و نرم روزگار، خوی عافیت طلی را کنار نهاده و گامی برای مستضعفان و در تقابل با زیاده خواهان بر دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شما در طبقه چندم هستید؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۴۱ ق.ظ

مجتمع فرهنگی رفاهی الهادی قم

 

اگر مراکز حوزوی، مراسم و جلسات خود را در چنین فضاهایی برگزار کنند نشان می دهد دوستانی که باید خدمت گزار طلاب باشند از وضع معیشت قاطبه طلاب بی خبر هستند؛ کما اینکه که بسیاری از مسئولان از وضع زندگی مردم عادی کوچه و بازار بی خبرند و یا خود را به بی خبری می زنند. مبادا همان فاصله ای که مردم با مسئولان می بینند بین خود و حوزویان نیز احساس کنند.

امیدوارم مردم عزیز ما حساب طلاب و بدنه حوزه را از مسئولان آن جدا بدانند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فساد از این عیان تر؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۰:۲۸ ق.ظ

نامه 32 پژوهشگر اقتصادی درباره دستکاری در رای مجلس در مورد مالیات پزشکان

 

خبرگزاری فارس به نقل از جمعی از پژوهشگران حوزه اقتصاد گزارش داد که قانون مصوب مجلس درباره مالیات پزشکان توسط صاحبان نفوذ در مجلس، دستکاری شده است!!

اگر این ادعا صحت داشته باشد آیا می توان از اساس به قوانینی که از این نهاد مهم کشور بیرون می آید اعتماد کرد و ابلاغیه های مجلس را مطابق مصوبات آن دانست؟

به عبارت دیگر این گزارش مدعی وجود فساد در سطح کلان مدیریت تقنینی کشور است که برخلاف ظواهر با فریت افکار عموم، ابتدا قانونی را در راستای منافع مردم به تصویب می رسانند و بعد یواشکی همان قانون را مطابق میل کانون های قدرت ابلاغ می نمایند!!

اگر کسی این ادعا را بررسی نکند شائبه فساد سیستمی یا سیستم فاسد دامنگیر نهادهای اصلی کشور شده و اعتماد عمومی به حق گرایی حاکمیت را دستخوش تغییر می نماید. از بنزین سه هزار تومانی که چیزی شبیه یک کودتای اقتصادی و دور زدن مجلس بود بگذریم دستکاری در مصوبات مجلس عملا این نهاد اصلی مدیریت کشور را از رأس امور به ذیل کشانده و خاصیت فساد ستیزی آن را مضحکه عموم می سازد.

به این خبر توجه کنید:

 

 

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، ۳۲ پژوهشگر و استاد برجسته دانشگاه طی نامه‌ای به رئیس مجلس خواستند که گروهی بیطرف را مامور کند تا درباره تغییر مصوبه صحن مجلس در سال 97 درباره مالیات پزشکان گزارش داده و تمهیدی اندیشیده شود تا دستکاری در رای صحن، برای همیشه از دامن مجلس پاک شود.

متن نامه این ۳۲ پژوهشگر و استاد برجسته دانشگاه به این شرح است:

جناب آقای دکتر علی لاریجانی،

رئیس محترم مجلس شورای اسلامی؛

سلام علیکم

هفته گذشته رئیس محترم کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در نامه به رئیس کمیسیون تلفیق بودجه سال99 درخواست کرده اند سال آینده پزشکان نسبت به رقم مندرج در لایحه، مالیات کمتری بپردازند.

این سواستفاده از موقعیت و پیگیری معافیت مالی پزشکان توسط یک پزشک نماینده مجلس، مصداق روشن "تعارض منافع" (Conflict of Interests) است و در برخی کشورها جرم محسوب میشود و مجازات دارد.

ما اطمینان داریم کثیری از صنف محترم و مورد اعتماد پزشکی با شفافیت مالی، نصب کارتخوان و پرداخت سهم قانونی شان از هزینه­های کشور، مشکلی ندارند و همواره کنار مردم هستند اما اقلیتی زیاده خواه با رفتارهای ناهنجار خود، سفیدی حرفه شریف پزشکی را به فرارمالیاتی آلوده اند و در برابر شفافیت و پرداخت قانونی مالیات مقاومت می­کنند.

 انتظار این است که خانه ملت، در مهار "تعارض منافع" الگو و پیشگام در جمهوری اسلامی باشد اما متاسفانه در مجلس شورای اسلامی، لابی کردن علنی برای دریافت رانت یا معافیت از مالیات، جرم انگاری نشده و ظاهرا قبحی هم ندارد!

ریاست محترم مجلس شورای اسلامی!

ماجرای معافیت سال گذشته پزشکان از پرداخت سهم شان از مالیاتها که در صحن به تصویب رسید ولی بعدا با جابجایی یک پرانتز به نفع پزشکان تمام شد و نیز بی تفاوتی هیات رئیسه مجلس در برابر این قبیل رانتخواهی ها، متاسفانه خانه ملت را جولانگاه لابی­گرها و رانتخواهان کرده است و جایگاه مجلس شورای اسلامی را از "راس امور" به محل توزیع رانت، تنزل داده است.

جناب آقای لاریجانی، حال که بعد از 12 سال قصد ترک خانه ملت را دارید، خیرخواهانه از شما می­خواهیم در این ماه­های پایانی برای جبران کوتاهی­های گذشته، دستور فرمایید:

ماموران لابی­گر دستگاه های اجرایی و شرکتهای دولتی و خصولتی از کمیسیون تلفیق بودجه رانده شوند.

به رئیس کمیسیون تلفیق دستور فرمایید نامه رئیس کمیسیون بهداشت را به عنوان مصداق روشن "تعارض منافع" پزشکان نماینده، عودت دهد.

گروهی پاکدست و بیطرف را مامورکنید درباره تغییر مصوبه صحن مجلس در سال97 درخصوص مالیات پزشکان گزارش داده و تمهیدی بیندیشند تا دستکاری در رای صحن، برای همیشه از دامن مجلس پاک شود.

آن دسته از نمایندگان که صلاحیت آنها به دلایل مالی توسط شورای نگهبان رد شده، در روزهای باقی مانده از مجلس دهم به نحو مقتضی از حضور در کمیسیون تلفیق بودجه99 و صحن مجلس منع شوند.

از وزارت امور اقتصادی و دارایی بخواهید در برابر مقاومتهای ثروتمندان ذینفوذ برای عدم نصب دستگاه کارتخوان، و صندوق مکانیزه فروش هرگز تسلیم نشود و از مسیر قانونی، مالیات حقه دولت را از فراریان مالیاتی وصول کند.

از نمایندگان محترم مجلس بخواهید در این شرایط خاص کشور که به خواست الهی امکان صفرکردن ارادی استفاده از نفت در قانون بودجه وجود دارد، از درخواست هرنوع معافیت مالیاتی چه در لایحه بودجه و چه طرح ها و لوایح دیگر، اکیدا خودداری بفرمایند.

https://www.farsnews.com/news/13981101000804/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-32-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4%DA%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

من اعتراض می کنم

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۳۹ ب.ظ

See the source image

 

ما هم به خیلی از اتفاقات اداری و جاری کشور انتقاد جدی داریم. خیلی از مسئولان سر جای خود قرار ندارند. تبعیض ها گاه ملال آور و اعصاب خورد کن است. بی غیرتی بعضی مسئولان و فشل بودن بعضی نیروها کشور را عقب نگه داشته است. بانندبازی و سیاسی کاری و جناح گرایی باعث گوشه گیری بعضی از نخبگان شده است. بخشی از شعائر و اهداف انقلاب فراموش شده و ...

به مجلس و دولت و عدلیه و بیت رهبری و سپاه و سیستم فرهنگ و اقتصاد و خدمات و ... گله هایی جدی وارد است. معتقدیم هر جا که از باورهای دینی و ارزش های اسلامی و انسانی فاصله گرفتیم لطمه خورده ایم.

پای این نقدها هم هزینه داده ایم.

ایران سرافراز و مستقل اما یک سر و گردن بالاتر از همه حکومت هایی است که به طور طبیعی یا غیرطبیعی دچار نقاط مثبت و منفی هستند. نظام دیوان سالاری کشور با فهم دقیق دین هنوز فاصله دارد اما جهت گیری های کلی نظام حاکمیت ( نظام امت و ولایت) در مسیر شرافت و عدالت قرار دارد. نظام اسلامی تا زمانی که در تلاش برای اصلاح نقاط ضعف و ارتقای سطح زندگی مادی و معنوی و رشد جامعه و تمدن سازی جهانی در راستای زمینه سازی ظهور حضرت حجت (عج) است مشروعیت دارد و دفاع از آن را به رغم همه کاستی ها و دلخوری ها بر خود واجب می دانیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نامه سرگشاده به رییس کل دادگستری مازندران

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۰ دی ۱۳۹۸، ۰۶:۳۵ ب.ظ

See the source image

 

حجت الاسلام والمسلمین اکبری با سلام و تسلیت ایام عزای صدیقه طاهره سلام الله علیها:

بعید است دیگر کسی وجود داشته باشد در این جامعه که نداند فضای مجازی، یک شهر درندشت بی کلانتر است که سال های سال تبدیل به عرصه جولان عناصر ضد دین و ضد نظام گردیده و داعیه اشراف سازمان ها و نهادهای ذی ربط در این خصوص واهی و تو خالی است. در این بین معدودی از نیروهای مخلص انقلاب بی هیچ چشمداشتی سال هاست که جای خالی نهادهای نفت خور و پرهزینه را در این فضا پوشش داده و اعصاب و آبرو و توان خود را در راه دفاع از حریم باورهای دین و انقلاب مصروف داشته اند. اما دردمندانه باید اذعان داشت تیغ نهادهای نظارتی اغلب در مواجهه با جبهه خودی تند و تیز بوده و در قبال وادادگان و خائنان با رأفت و اغماض همراه شده است.

در شهر بابل از بدو پیدایش شبکه های مجازی، شاهد رویش حرکت های سازمان دهی شده ای به منظور هنجارشکنی و سست نمودن باورهای عموم بوده ایم که بخشی از مقاصد مفسدانه این طیف بعدها در جریان شورای اسلامی! شهر برملا شد و خواب خوش اهل تغافل را پریشان نمود.

در این میان همانطور که گفته شد به رغم وجود مستندات و ارائه آن به نهادهای بعضا غافل یا تنبل، کمتر شاهد احساس تکلیف این جماعت مواجب بگیر در برخورد با هنجارشکنان بودیم اما در عوض تا دلتان بخواهد اخباری از وجود اراده ای مشکوک در تضعیف جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به گوش می رسد که برای دلسوزان مستقل و متعهد، مایه نگرانی است.

انتشار حکم عجیب یک قاضی در محکومیت یکی از نیروهای مخلص انقلاب و فعال شاخص جبهه فرهنگ و اندیشه، به دلیل فشل دانستن پلیس فتا آن هم در جلسه با امام جمعه، در گعده های مجازی قضات بعضی استان ها نیز بهانه طنز و مزاح گردید اما شما به سادگی از کنار آن گذشتید.

یک فعال مجازی دیگر نیز با ادعای واهی فتا متهم به اقرار در مدیریت یک کانال بی هویت گردید. قاضی که متوجه عدم وجود مستندات کافی در پرونده شد به قرینه! موافقت متهم با بعضی مطالب کانال مذکور وی را ادمین آن دانست و محکوم نمود!!

یک پاسدار آزاده و پژوهشگر صاحب اثر که قلم او همواره کابوس بدخواهان نظام و اسلام بوده و در برهه ای که هیچ یک از مدعیان مصلحت اندیش شهامت تقابل با جریان های رسانه ای ضدانقلاب را نداشتند یک تنه آبروی خود را در مصاف با بدخواهان صرف نمود به دلیل انتشار مطلبی در خصوص فساد بعضی از قضات در یک شهر تخیلی، ابتدا با اعمال نفوذ یکی از عناصری که خودش در حال حاضر در جایگاه متهم نشسته، سه روز به شکل غیرقانونی بازداشت شد و سپس به زندان و شلاق و بیگاری محکوم گردید! به نظر شما مردمی که در یک شهر کوچک، آزاده ای مشهور و خوشنام را در حال کار خدماتی دیده و با پرسش از چند و چون ماجرا متوجه موضوع شوند نهایتا جز پوزخند چه هدیه ای نثار عوامل این ماجرا خواهند نمود؟

آیا ورود به حریم خصوصی و تفتیش وسایل شخصی چند خبرنگار و خانواده هایشان در بابل و بهشهر اقدام شایسته ای است و منجر به تلافی آنها نخواهد شد؟

به نظر شما دستگاه قضا که گاه با بی مبالاتی از کنار بعضی مطالب موهن و ضد ارزشی فضای مجازی عبور می کند اما با عناصر خودی که نهایت اتهامشان زیر سوال بردن میز اصحاب قدرت است با شدت برخورد می نماید در حال خدمت به انقلاب و بازی در زمین نظام اسلامی است؟ چرا از نگاه بعضی مسئولان، حفظ قدرت مهمتر از حفظ ایمان است؟

تداوم این رویه، به جای تفکیک بین صف منتقد و آشوبگر، عملا منتقدین را به صفوف آشوبگران ملحق نخواهد کرد؟

این که بعد از گذشت یک سال و نیم هنوز احکام بعضی اعضای رسوای شورای شهر بابل که هیچ ایرانی و فارسی زبانی در دنیا نسیت که افتضاح آن را نشنیده باشد به مرحله اجرا در نیامده اما کسانی که بیشترین اهتمام را در حمایت از متولیان مبارزه با فساد داشتند مغضوب شما قرار گرفته اند را ترجمان عدالت می پندارید؟ این دو مسأله و نحوه برخورد قوه قضاییه با هر یک را کنار هم بگذارید خنده تان نمی گیرد؟

انزوا و گوشه نشینی و حذف نیروهای انقلابی که با مجاهدت بی منت خود دستگاه تبلیغی وابستگان دشمن در داخل را فلج نمودند به نفع چه جریانی تمام خواهد شد؟ شما تنها با همین دوستان عزیز و مسلط و دغدغه مند فتا که معرف حضور هستند قرار است به جنگ با جبهه ضدانقلاب در فضای مجازی بروید؟!! جای تان را با ما عوض کنید، هر نمره ای که به عملکرد دادگستری پرحاشیه شهر بابل (مازندران) البته در چارچوب منظومه فکری انقلاب اسلامی می دهید همان قبول، ما هم امضا می کنیم. التماس دعا.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سخنی با دادستان جدید بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۱۴ ق.ظ

ضمن عرض تبریک مجدد به برادر بزرگوار حجت الاسلام ملاکریمی که در بدو فعالیت خود ثابت کرد انقلابی و مردمی بودن را بر اداری بودن ترجیح می دهد و آرزوی توفیق برای این عزیز، بیان چند نکته را لازم می دانم:

یک- از مهمترین جهت گیری های اسلام در تأسیس قوانین جزایی، ایجاد ناامنی برای ارتکاب جرم و گناه است که تحذیر از تجاهر به فسق و اذعان به جرم به منظور پیشگیری از تجرّی و شکستن قبح گناه در راستای ایجاد بستر فرهنگی برای رشد و تعالی جوامع بشری از ملزومات بدیهی آن شمرده می شود.

الغرض؛ حضور بعضی عناصر بدنام در شورای اسلامی! شهر بی تردید منافی جهت گیری اسلام در مقابله با عادی سازی گناه است. این شبهه که چرا یک جوان خاطی به دلیل داران بودن سوءپیشینه مثلا به دلیل مزاحمت خیابانی، برای اخذ جواز کسب و فعالیت در تاکسی و ... با مشکل مواجه می شود؛ اما افرادی که در ماجرای رسوایی جهانی شورای بابل آبروی یک شهر را دستمایه هجو دیگران قرار دادند همچنان بر مسند قدرت تکیه زده، از بودجه بیت المال ارتزاق نموده و با حضور مکرر در محافل و تریبون های خبری و رسانه ای حریم ارزش ها را مخدوش می سازند، جز ایجاد بدبینی و تردید نسبت به قاطعیت نظام در مواجهه با کانون های قدرت و ثروت دستاوردی نخواهد داشت.

مگر قرار نبود پرونده فردی که چند دور قبل به دلیل محکومیت سنگین قضایی از ادامه عضویت در شورای وقت عزل گردید و از طرق ماوراءالطبیعه توانست با بهره گیری از حفره مشکوک ماده هجده، جواز حضور مجدد در انتخابات شورا را به چنگ آورد دوباره در دادگاه مورد بررسی قرار بگیرد؟ حضور و میدان داری این فرد در عرصه های تصمیم سازی شهر به نفع دستگاه قضا و نهادهای نظارتی نبوده و اعتماد مردم را خدشه دار می سازد.

دو- فراخوان دادستان محترم بابل به منظور ارتباط مستقیم با مردم و دریافت گزارشات مردمی به خصوص در زمینه تخطی احتمالی ادارات از آن دست اقدامات به جا و ارزنده ای است که تقویت و تقدیر از آن وظیفه همه دلسوزان جامعه است. بی تردید نظارت مردمی در همه عرصه های اجتماعی و اداری، ضامن تأمین منافع عموم و پیشگیری از وقوع جرم و تضییع حقوق جامعه است.

سه- در خصوص تعدادی از شهرداران سابق بابل و یا زیر مجموعه های خدماتی – تفریحی شهرداری حرف و حدیث هایی در عرصه رسانه ها منتشر شده که عدم بررسی میزان صحت و سقم این گزارشات در سال های گذشته وجهه نهاد قضا را مخدوش ساخته است. به طور مثال وقتی بازرسی استانداری هفت صفحه از تخلفات یک مسئول را منتشر می کند؛ اما نهاد قضا در تأیید یا رد آن اقدامی به عمل نمی آورد شائبه رانت و زد و بندهای پشت پرده را در اذهان عموم دامن می زند.

چهار- نیروی انتظامی در دوره فرماندهی سید محسن جعفری به نسبت دوره های قبل از نظر حرفه ای رشد قابل اعتنایی داشت؛ اما هنوز با سطح انتظار از نهادی در وزانت جامعه اسلامی فاصله دارد. وضعیت اسف بار حجاب بعضی عناصر لاابالی که مرز هنجارشکنی را به کل پوشش خود تسری داده اند و جلوه فروشی آنان در سطح معابر و گاه در مقابل چشم بعضی مأموران و جنب کلانتری ها، زیبنده دارالمومنین نیست. فضای مجازی شهر نیز به حال خود رها شده و پلیس فتا به دلیل فقدان نیروی متخصص و کارآمد و با انگیزه و بی توجهی به اعلام همکاری و آموزش داوطلبانه نیروهای دلسوز و متخصص، چند منزل از واقعیت های این فضای به ظاهر مجازی عقب مانده است. انتشار مکرر تصاویری از هنجارشکنی بعضی وادادگان فرهنگی ذیل مجموعه های ورزشی و تفریحی و گردشگری در پایگاه ها و صفحات اینترنتی که در نهایت با ورود و افشاگری نه چندان موجّه بعضی کانال های فیک مورد توجه و کنترل اجمالی قرار گرفت شاهدی بر این مدعاست. فرضیه سازی های این دوستان هم گاه خوراک مطایبه اهل فن است.

پنج- قدرت، عرصه انتقام جویی و تصفیه حساب شخصی نیست. در دوره های قبل گاه شاهد رویکردهایی نامشروع در جهت تنبیه و تحدید منتقدان از طریق بازداشت طولانی، ضرب و شتم و ... بودیم که به نظر می رسد با تغییر در رویکردهای کلان دستگاه قضا و روی کارآمدن مسئولان متدین احتمال تکرار آن وجود نداشته باشد.

شش- دادستان محترم در دیدار با خبرنگاران شهر، هشداری پیرامون پرهیز از تشویش اذهان عموم بیان داشت که به نظر با توجه به گستردگی دامنه شمول و معنای این اتهام بهتر است چهارچوب مدّنظر دستگاه قضا در این خصوص تبیین شود. این که مردم به یکباره با پدیده سه برابری قیمت سوخت و بالطبع افزایش جهشی قیمت ها و کاهش ارزش پول خود مواجه شوند بدترین مصداق تشویش اذهان عموم است که از قضا مجازاتی برای عاملین آن در نظر گرفته نشده؛ اما هموطنی روستایی که در فضای مجازی مردم را به عدم استفاده از بنزین فرا می خواند – و البته با توجه به نیاز روزمره به بنزین که شباهت به نان شب دارد این نوع کمپین ها به نتیجه ای نمی رسد- به اتهام تشویش اذهان به محکمه کشانده می شود!

هفت- قوه قضاییه به فرموده بزرگان، ویترین نظام است و رفتار خوب و بد مسئولان آن به حساب اصل حاکمیت نوشته می شود. پالایش این نهاد از حضور معدود عناصر فرصت طلب، شکر خدا، مورد اهتمام قوه در دوره جدید مدیریتی است. در این بین اما گاه، شماری از اربابان رجوع به دلیل ناآشنایی با فرآیند دادرسی و ضعف مستندات و ... حکم قضات را به درست یا غلط، ناحق شمرده و نسبت به رویکرد عدالت طلبانه نظام مکدّر می شوند. نمی دانم شدنی است یا نه؛ اما خوب است واحدهای مشاوره در دادگستری ها با حوصله و متانت نسبت به علت صدور احکام توضیح لازم را به معترضین بیان نموده و در صورت احساس تخطی یا اشتباه قاضی، مراتب را جهت احقاق حقوق شهروندان به خصوص قشر ضعیف که از دسترسی به وکیل محروم هستند، پیگیری نمایند. ارتباط دو سویه با خبرنگاران و شفاف سازی پیرامون ابهامات احتمالی و رفع شبهات و پاسخ به شایعات از دیگر امور بایسته و بر زمین مانده دادگستری ها محسوب می گردد.

تشکر مجدد از دادستان جوان و خوش آتیه شهر دارالمومنین در ارزش نهادن به جایگاه مردم و ارتباط با لایه های دیده نشده اجتماع را بر خود فرض دانسته و دعا برای توفیق روزافزون همه خادمان بی ادعای نظام مظلوم اسلامی را کمترین وطیفه خوبش می دانم. درستکاری و عدالت خواهی، بی هزینه نیست. فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آزادی ابزاری بیان!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۸، ۰۵:۲۹ ب.ظ

اصلاح طلبان بابل در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی مجلسی به میزبانی یکی از اعضای مستعفی شورای شهر پرحاشیه بابل در یکی از مساجد بازار با سخنرانی مصطفی کواکبیان برگزار کردند.

شنیده شده در این مراسم جناب سخنران که ظاهرا توسط عناصری خاص تحریک شده بود نسبت به اظهار نظر ائمه جمعه در رفتار نمایندگان واکنش نشان داده و بیان داشت که امام جمعه چه حقی دارد در کار نماینده دخالت می کند؟!

چنان که مستحضرید شعار سیاسی جماعت اصلاح طلب در ایام انتخابات همیشه حول محور آزادی بیان بوده اما حضرات به محض جلوس بر اریکه قدرت با پشت پا زدن به ژست های انتخاباتی راه انتقاد را حتی بر صاحبان تریبون هم می بندند چه برسد به شهروندان عادی.

نکته بعد این که با منطق امثال این اقایان می شود اینطور هم گفت که به نماینده چه ربطی دارد که در کار امام جمعه دخالت کند؟ امام جمعه حق دارد امر به معروف و نهی از منکر کند واین موضوع ربطی به نمایندگان ندارد.

و نکته دیگر این که جناب آقایان فرماندار و معاون حاشیه دار او و سایر ارکان قدرت در جبهه اصلاحات که موقع تقسیم پست برای بزرگان شهر نوشابه باز می کنند حواسشان باشد و حواسمان هست که وقتی در خلوت می روند آن کار دیگر را انجام داده و حقیقت خود را در میتینگ های سیاسی به خوبی آشکار می سازند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسد به: دادستان جدید بابل!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۸، ۰۲:۰۱ ب.ظ

بابل را می توان با اطمینان، یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین و گاه پر چالش ترین شهرهای استان مازندران و نیز شمال کشور در زمینه های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی لقب داد. از این منظر همواره انتظار بر این بود که مدیران شهری نیز در طراز جایگاه و حساسیت های این دیار انتخاب شوند که در مواردی چنین بوده است. به نظر می رسد دادستان جدید بابل با توجه به رویکرد نو و مومنانه دستگاه قضا و به قرینه حسن انتخاب مدیرکل ارزشی دادگستری استان، فردی با سواد، با اخلاق، شجاع و معتقد به حساب و کتاب آخرت بوده و متناسب با شئون مردم فرهیخته دارالمومنین انتخاب شده باشد. ضمن عرض تبریک و آرزوی توفیق برای ایشان ذکر چند نکته را ضروری می دانم:

یک- دادستان نباید از مردم فراری باشد! بنا بر تأکید مقام معظم رهبری همه مسئولان موظف به حضور در اجتماعات مردمی و پاسخگویی نسبت به حوزه مسئولیتی خود هستند. متأسفانه به رغم دعوت مکرر و علنی نیروهای انقلابی گاه شاهد فرار بعضی از مسئولان از مواجهه با مردم و پاسخگویی پیرامون ابهامات حوزه کاری شان هستیم که این رویکرد با فلسفه و اهداف تشکیل نظام اسلامی منافات دارد. بی تردید شیوه خداپسندانه دادستان استان در انتشار شماره تماس مستقیم خود و پاسخگویی غیرگزینشی حتی به تماس های ناشناس و گاه شنیدن بد و بیراه های معدودی از شهروندان و البته اقناع مراجعان و پیگیری امور آنها هیچ گاه از خاطره مردم شریف این استان مظلوم محو نخواهد شد.

دو- قوه قضاییه ویترین نظام بوده و دادستان با توجه به جایگاه خود که بیشترین مراجعات مردمی را شاهد است باید بنا به حکم عقل و شرع حتی با متهمان و مجرمان نیز منطبق بر آداب و اخلاق دینی رفتار نماید چه برسد به آن که خدای ناکرده بنا بر ضعف اعصاب و فقر تربیت، گاه مردم عادی را هم در مراجعات معمول مورد هتک و وهن قرار دهد.

سه - دادستان، وکیل مدافع و عامل و اجیر مسئولان و صاحبان قدرت نیست. این مبنا که در هر تنازعی حق با صاحبان میز است از اساس غلط بوده و ثمره ای جز تبعیض و نفی اصل سازنده امر به معروف و نهی از منکر نخواهد داشت. همه مسئولان، فرزندان و دامادهایشان با مردم عادی در پیشگاه قانون یکسان بوده و انتقاد در چارچوب صداقت و اخلاق، بالاترین هدیه مردم به مسئولان به شمار می آید. نمی شود به مردم گفت که اشتباه و خطای مسئولان را به پای نظام ننویسند اما در وقت انتقاد و سوال از مسئولان، یقه شان را گرفت و به تضعیف نطام متهمشان ساخت!

چهار- دادستان باید داد مردم را از بیدادگران بستاند. با توجه به اختیارات بیان شده در قانون می توان دادستان را بی شک در رأس هرم قدرت یک شهر دانست. تردیدی نیست که استفاده درست از این اختیارات در راستای احیای حقوق عامه و تقابل با مظاهر ظلم و فساد علاوه بر تقویت اعتماد عمومی، حمایت محکم و جانانه نیروهای انقلابی را نیز به دنبال خواهد داشت. از این منظر در وهله نخست، دادستان بابل باید گوشی شنوا برای شنیدن گزارشات مردمی پیرامون تخلفات اقتصادی بعضی از مابهتران داشته باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بعضی مأموران انتظامی بچه اند

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۹ مهر ۱۳۹۸، ۰۶:۵۰ ب.ظ

شما هم لابد بارها شاهد بوده اید که بعضی از مأموران نیروی انتظامی با برخورد زشت و نسنجیده خود باعث آزار و وهن دیگران و بی آبرویی نهاد خود می شوند.

این مسأله نباید باعث زیر سوال رفتن همه نیروهای این مجموعه و نادیده گرفته شدن تلاش ها و مجاهدت های آنها بشود. هر سیستم و مجموعه ای دارای عناصر خوب و گاه نامطلوب است.

البته نیروی انتظامی با توجه به برخورداری از لباس رسمی، باید متوجه حساسیت اقدامات خود بوده و بداند که اشتباه آنها گاه از سوی بعضی از مردم به پای نظام نوشته می شود.

این قلم بارها درباره عملکرد نیروی انتظامی مطالبی نگاشته است. در موارد متعددی به دفاع از اقدامات شایسته عناصر خدوم این نیرو پرداخته ام. گاهی هم البته بنا بر رسالت ایمانی خود از بعضی رویکردها و رفتارهای اشتباه آنان انتقاد کرده ام.

یکی دو مأمور بی جنبه و عقده ای ناجا در مازندران تحمل همین مقدار نقد را هم نداشته و به ارائه گزارش مغرضانه اقدام نموده اند. این گزارش تا الان به نتیجه ای نرسیده و مسئولان ذی ربط با توجه به شناختی که از حقیر داشته اند مسأله را تلفنی با من در میان گذاشته و به پوچی این نوع پرونده سازی ها اذعان نموده اند. امیدوارم دوستان عزیزم در حفاظت اطلاعات نیرو با حساسیت بیشتری نسبت به خوی بچگانه یکی دو عنصر نامطلوب که با رفتار غرض ورزانه خود ممکن است باعث تحریک فعالان رسانه ای نسبت به نظام اسلامی شوند در حفظ سلامت مجموعه انتظامی کوشا باشند.

کسی که نیم نگاهی به وضعیت حجاب و عفاف در مناطق تفریحی شمال کشور داشته باشد بی تردید به رویکرد چند مأمور عقب افتاده ای که پرونده سازی برای نیروهای مومن و منتقد را اولویت خود قرار داده اند پوزخند می زند.

به حول و قوه الهی در دفاع از باورهای اصیل اسلام و انقلاب و عمل به اصل امر به معروف و نهی از منکر تعلل نخواهم ورزید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مملکت دست آخوندهاست!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۵ مهر ۱۳۹۸، ۰۶:۰۹ ب.ظ

آیت الله سعیدی در خطبه های این هفته نمازجمعه به وضعیت نابسمان و نامتعارف تابلوهای تبلیغاتی ورودی شهر قم اشاره کرد و ضمن توضیح پیرامون جایگاه فرهنگی و مذهبی این شهر در جهان اسلام یادآور شد که تذکرات لازم در این خصوص را بارها به وزارت مسکن و شهرسازی داده که بی نتیجه بوده و ...

سال ها پیش در مسیر اتوبان تهران قم تصاویری از شهدا نصب بود که به این بهانه که حواس رانندگان را پرت کرده و ممکن است منجر به تصادف شود حذف گردید و جای خود را مدتی بعد به تابلوهای تبلیغاتی داد.

ورودی عوارضی قم سالهایی نه چندان دور مزیّن به جملاتی از امام راحل پیرامون مبانی انقلاب اسلامی بود که همه آنها محو گردید. یکی از این عبارات را که در خاطرم است این جمله بود: فقه، تئوری کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.

گاه وقتی شاهد حال و هوای معنوی دلدادگانی هستید که مسیر تهران تا جمکران را با پای پیاده می پیمایند و بعد سر که بالا می آورید چشمتان به تابلوهای سامسونگ و دلستر و لواشک و ... می افتد و حتی یک خط نوشته یا یک طرح و تصویر درباره امام زمان و اسلام و انقلاب نمی بینید توی ذوقتان می خورد.

آیت الله سعیدی امام جمعه شهری مهم در قلب عالم اسلام است شهری که مبدأ شکل گیری انقلاب اسلامی و میزبان بزرگترین مرکز علمی جهان اسلام  است و ... آیت الله سعیدی تولیت حرم حضرت معصومه را هم برعهده دارد. امام جمعه رییس شورای فرهنگی شهر نیز هست و ...

او چنان که در خطبه ها اذعان داشت نتوانست اداره راه استان قم و یا وزارتخانه مربوطه را مجاب کند که لااقل در حد نصب چند تابلوی تبلیغاتی شأن پایتخت تشیع را رعایت کند و در نهایت مجبور شد از تریبون نمازجمعه فریاد برآورده و مطالبه بر حق مردم متدین این دیار را به گوش مسئولان برساند.

باز بگویید مملکت دست آخوندهاست! بلاتشبیه زمان شاه هم اگر روحانیت می خواست حرفی منطقی را به کرسی بنشاند چاره ای جز بهره گیری از فشار تریبون ها و اطلاعیه ها نداشت تا شاید مسئولان به خودشان بیایند و قدمی مثبت بردارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا