اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۳۸۶۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشک آتش» ثبت شده است

اگر هوس خوردن سیلی دارید، این نوشته را بخوانید!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۶ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۵۵ ق.ظ

اگر می خواهید از خجالت آب شوید! اگر می خواهید وجدانتان از خواب غفلت بیدار شده و زنگار خودخواهی و خودمحوری از صحیفه دلتان زدود شود؛ اگر مدت هاست که عرق شرم بر پیشانی تان ننشسته است؛ اگر به سیر انفس اعتقاد دارید؛ اگر هنوز هم بارقه ای از شوق هدایت در وجودتان می درخشد؛ اگر خیلی وقت است بابت اشتباهاتتان سیلی نخورده اید به این چند خط از وصیت نامه تکان دهنده شهید محمد علی درزی نژاد که امروز در کانال سنگر شهدای بابل منتشر شد، خوب نگاه کنید:

"مسلماً هدف از انقلاب کردن این نبود که ما به زندگی مرفه تر دست یابیم و یا بهتر بخوریم. اگر این باشد پس فرق ما و دیگر جانداران در چیست و لذا ما طاغوت را از کشورمان راندیم تا به جایش اسلام را حاکم کنیم تا به جایش قوانین قرآن را در زندگی روزمره مان پیاده کنیم."

حالتان جا آمد؟! اگر دیشب محفل کمیل را از دست دادید، تلنگر صبح جمعه ای شهید درزی نژاد، هوای العفو گفتن را به سرتان راه می دهد. قبول کنیم که مدت هاست راه را اشتباه پیموده ایم.

آن پیر روشن ضمیر و عارف بی نظیر میکده جماران، لابد چیزی می دانست که گفت: "پنجاه سال عبادت کردید؛ خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیت نامه ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید."

یک نوجوان شهید با تحصیلات مقطع راهنمایی به برکت حیات طیبه شهادت، بصیرتی یافت که یک جمله اش می تواند من و شما را با همه داشته هایمان – دکتر باشیم یا حجت الاسلام، مهندس باشیم یا مدیرکل یا تاجر و ... – از چنبره داعیه های پوشالی مان نجات داده و لذت بیداری ابدی را به کاممان فرو بنشاند، اگر خودمان را به خواب نزده باشیم!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بقایی بدون احمدی نژاد، یعنی هیچ!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۵۴ ب.ظ

احمدی نژاد دردانه بود و هیمن امر را باید راز محبوبیت ناتمام و تخریب ناشدنی او در دل پابرهنگان انقلاب اسلامی دانست. فکر او از همه به رهبر، نزدیک تر؛ در اقدام و عمل از همه مدعیان، جهادی تر و بر سر آرمان های اسلام و انقلاب، مقاوم تر و سازش ناپذیرتر بود.

افتخار ابدی احمدی نژادی ها به آن است که راه و مرامشان به برکت عطر بهشتی ولایت، هیچ گاه لبخند رضایت بر چهره کریه دشمنان دین و میهن ننشاند. هیچ گاه آمریکا از احمدی نژادی ها خوشش نیامد و اسرائیل و انگلیس و همه سردمداران چپاول گر عالم تشنه خون بودند. هیچ گاه هیچ منافقی برای احمدی نژاد و احمدی نژادی ها کف و سوت نزد. هیچ وطن فروش و روشنفکرنمای غرب زده ای راه ولایی آنها را تأیید نکرد. بهاییت پلید یا وهابیت خبیث با همه ارکان اقتصادی و سیاسی شان به مصاف با احمدی نژاد رفتند. احمدی نژاد به هیچ یک از کانون های جهانی و داخلی قدرت که همه چیز را برای منافع اقتصادی خود و هم کیشانشان می خواهند، باج نداد و پای این مسلک روح اللهی خویش با تمام وجودش ایستاد و هزینه های ناتمام آن را به جان خرید. در یک کلام احمدی نژاد خار چشم شیطان و شیطان صفتان خارجی و داخلی بوده و هست و البته امید دل زجرکشیدگان و مستضعفانی که او را مردی از جنس خود می دانند.

اگر قرار باشد یک نفر، پا جای پای احمدی نژاد دردانه ما بگذرد، باید همه این ویژگی ها را در خودش نمایان ساخته باشد. آبروی دردانه ای چون احمدی نژاد، وهم باد آورده ای نیست که ارزان و به سهولت خرج تبلیغ و تثبیت میز و منفعت هر کسی بشود.

مخلص کلام؛

خبرهای موثقی که جسته و گریخته درباره کاندیداتوری حمید بقایی به گوش می رسد حکایت از عدم رضایت دکتر احمدی نژاد از ورود او به عرصه رقابت های دوازدهمین دوره ریاست جمهوری دارد.

تأیید و تکذیب قاطع این خبر تنها یک راه دارد. اگر احمدی نژاد، وراد معرکه شد و حمید بقایی را مورد تأیید و حمایت قرار دارد، تکلیف ما مشخص است. در غیر این صورت تا اطمینان کامل از حمایت و میل باطنی دکتر احمدی نژاد، در قبال ورود و تبلیغات جناب بقایی به عرصه رقابت های انتخابات ریاست جمهوری سکوت کرده و بی اعتنا خواهیم ماند. سکوت و بی اعتنایی ما پیامی شفاف برای همه آنانی دارد که به زعم خود می پندارند توان قدم گذاشتن در راه دشوار فرزند ملت را دارا هستند. همان طور که اصولگرایی بدون احمدی نژاد، حرکتی در راستای ایجاد تفرقه میان نیروهای مخلص انقلاب است، به طریق اولی بقایی یا هر کاندیدای مدعی احمدی نژادی بودن نیز منهای او، یعنی هیچ! ما آبرو و اعتبار دکتر را بازیچه مطامع افراد و گروه ها نمی دانیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسئله ای به نام آزادی و توالت در آمریکا!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۲:۲۳ ب.ظ

ترامپ با امضای دستورالعملی، مصوبه دولت اوباما درباره استفاده تراجنسیتی ها از توالت ویژه را باطل دانسته و تصمیم در این خصوص را به ایالت ها واگذار کرده است:

"در ماه می سال گذشته وزارت‌خانه‌های دادگستری و آموزش دولت اوباما از مدارس این کشور خواستند به دانش‌آموزان تراجنس اجازه بدهند از توالت مخصوص کم‌توان‌ها استفاده کنند و مجبور نباشند به توالت‌های زنانه یا مردانه وارد شوند. دستورالعملی که در زمان دولت اوباما تصویب شده بود، از مسئولان مدارس آمریکا می‌خواست که برای دانش‌آموزان تراجنس امکان استفاده از توالت‌هایی متناسب با جنسیت‌شان را فراهم کنند. شان اسپایسر، سخنگوی کاخ سفید گفته است که آقای ترامپ معتقد است این موضوع در حوزه اختیارات ایالت‌هاست." بی بی سی/ 4 اسفند 95

پرداختن به این خبر از آن نظر حائز اهمیت است که بر خلاف تصور رویایی و ابتر بعضی از روشنفکرنمایان غرب زده، حتی در آمریکای به اصطلاح آزاد، توالت مردان و زنان هم از یک دیگر جداست. عقل، پیامبر درون همه آدم هاست. از این رو بسیاری از قوانین در جوامع سکولار هم متأثر از واقعیت های عالم خلقت است. روشنفکرنماها هر چقدر هم که بر طبل فمنیسیم بکوبند، نمی توانند وجدان بشر را به تساوی جنسیتی مرد و زن متقاعد سازند. عقل بشر نمی پذیرد که زن و مرد به طور مطلق با هم مساوی هستند؛ نه زن می تواند در جایگاه مرد قرار بگیرد و نه مرد در جایگاه یک زن. برای همین است که آزادی مطلق و افسارگسیخته، در هیچ جای دنیا معنایی ندارد و قوانین جاری بین مردان و زنان دارای تفاوت هایی ملموس است. در همه جای دنیا مسابقات ورزشی رسمی، تابع قانون تفکیک جنسیتی و اذعان به تفاوت های جنسی است. این تفاوت نه فقط محصور به ویژگی های فیزیکی زن و مرد که اعتراف به اختلاف فاحش روحی و شخصیتی این دو جنس نیز به شمار می آید. برای همین است که مسابقات رسمی شطرنج مردان و زنان نیز به طور مجزا برگزار می شود. حفظ حریم جنسیتی، نشأت گرفته ازاعتقاد درونی و انکارناپذیر انسان ها به مقوله حجاب و اقرار به فرق میان انسان با حیوان است. دین، تنها این درک صحیح وجدانی را هدایت و مدیریت نموده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیرامون حسینیه خلیلیان و حواشی تخریب آن

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۳۲ ب.ظ

درباره تخریب مقدار باقی مانده از ویرانه حسینیه مشهور به خلیلیان توسط اداره اوقاف بابل و اعتراضات ویژه ای که پس از آن صورت گرفت، چند نکته را باید مورد توجه قرارداد:

1- این قلم پیشتر نیز بر ضرورت صیانت از میراث فرهنگی و عمل به مرّ قانون مطالبی را به تقریر درآورده است. اینک نیز چون گذشته، اصل قانون مداری را باید به همه نهادها گوشزد نمود و از نهادهای نظارتی خواست که در این خصوص الگویی مناسب برای جامعه باشند.

2- اداره هایی مانند دارایی و یا اوقاف، با نگاه درآمدزایی به هر قیمت، مشغول به فعالیت بوده و در این مسیر، ویرانی عرصه بازار و تجارت و یا فرهنگ و هنر برای هیچ کدامشان مهم و قابل اعتنا نمی باشد.

3- بر اساس آموزه های دین و فرهنگ مسئولیت پذیری که بزرگترین ارمغان انقلاب اسلامی است، اداره اوقاف هم باید مثل همه مجموعه های دیگر، نسبت به پرسش ها، نقدها و ابهامات مردم پاسخ گو باشد. سازمان اوقاف متأسفانه قدم مثبت و ماندگاری برای فرهنگ و مذهب این شهر، بر نداشته و خود را همواره از نعمت نظارت و ایده های اهل نظر، محروم نگاه داشته است. در ضمن، این که مسئولی در یک زمانی، دروسی را نیز در حوزه علمیه خوانده است، دلیل نمی شود تا ابد هر کجا که نیاز پیدا کرد برای ترمیم وجهه خود از عنوان طلبگی استفاده نماید.

4- تجربه فعالیت های اجتماعی، سیاسی و اداری این حقیر می گوید اگر قرار بود جلوی روند تخریب چند مرحله ای ساختمان مذکور گرفته شود، به یقین فرصت آن وجود داشت. به عبارت دیگر هیچ اراده ای برای توقف تخریب ساختمان حسینیه در هیچ یک از نهادهای قانونی استان اعم از اجرایی، نظارتی و یا قضایی وجود نداشته است.

5- اداره میراث فرهنگی بابل به وظایف خود در حفظ میراث فرهنگی این شهر به درستی عمل نمی کند، با این حال دوستان به ظاهر فرهنگ دوست اما سیاست زده ما اصرار دارند که به جای سربازی میراث فرهنگی، سرباز اداره میراث فرهنگی باشند. آیا اداره میراث تا کنون از ظرفیت هایی چون قوه قضائیه برای حراست قانونی از حریم حسینیه مذکور و پیگرد عوامل تخریب آن استفاده کرده است؟

6- کسانی که تخریب ساختمان قجری موسوم به خلیلیان را توطئه ای برای حذف قدمت تاریخی شهر بابل دانستند به یقین هیچ شناختی از آثار باستانی این شهر ندارند. در بابل بناهایی با قدمت هفت تا نه قرن نیز وجود دارد که هرگز از سوی مدعیان دفاع از میراث فرهنگی این شهر مورد توجه و تبلیغ قرار نگرفته است. جالب است که مدعیان صیانت از سنت و معماری ایرانی و اسلامی هیچ گاه نسبت به ساخت بناهای مبتذل و ضد معماری سنتی این مرز و بوم مانند ساخت مدرسه ای شبیه کلیسا و ... واکنشی نشان نداده اند. جالب تر آن که همین افراد در اقدامی آگاهانه، شهرت پر مفهوم و تاریخی "دارالمومنین" که بیانگر سابقه عمیق علم و فرهنگ و اندیشه و مجاهدت مردمان این دیار است را تعمداً حذف نموده و از واژه ای فاقد بار محتوایی و فرهنگی و تمدنی برای بابل استفاده می نمایند!

7- شهردار بابل در اقدامی هوشمندانه، بیانیه ای صادر کرد و بر موج احساسات مجازی و موقت بعضی از شهروندان، سوار شد. جالب بود که این بار شهردار بابل به دور از چشم بعضی مشاوران ماجراجو و فرنگی کار خود، از واژه دارالمومنین به جای عنوان لوس و بی خاصیت بهارنارنج بهره گرفت. شهردار بابل برای آن که نشان دهد اهل استفاده ابزاری از مفاهیم فرهنگی و ارزشی نیست لابد حاضر است لااقل یک پنجم بودجه های هنگفتی که به بهانه برگزاری جشنواره های بی در و پیکر بهارنارنج، مصرف می شود را خرج راه اندازی کنگره دارالمونین نموده و از این فرصت برای معرفی پیشینیه برجسته و پرافتخار فرهنگ و هنر مردمان نیک اندیش این دیار بهره بگیرد. شهرداری مدعی علاقمندی به معماری سنتی و اسلامی لابد در طول یک سال تصدی گری بر عرصه ساخت و ساز این شهر، دستکم باید جلوه بصری شهر و یا لااقل یک میدان را به نمایی نزدیک به معماری اسلامی و ایرانی تبدیل ساخته باشد!

8- تجمع معدودی از شهروندان بابل در اعتراض به ویرانی باقی مانده مخروبه های حسینیه خلیلیان در آستانه انتخابات حساس پیش رو، تحلیل متفاوتی را نیاز دارد. بررسی و شناسایی تک تک چهره های سازمان دهی شده و حاضر در این اعتراض میدانی که بر اساس هماهنگی های قبلی، مورد توجه رسانه های بیگانه همسو با این جریان نیز قرار گرفت، از منظری فراتر از تحلیل های فرهنگی، بضاعتی مستعد شکل دهی تحرکات خاص امنیتی را نمایان ساخته است. حضور مشعشع برخی چهره های شناخته شده و پیشانی سفید که هیچ گاه دغدغه ارزش های فرهنگی و مذهبی را در کارنامه رفتارهای اجتماعی و سیاسی خود نداشته اند، مواجهه با چند نفر از سازمان دهندگان این تجمع مشکوک را اجتناب ناپذیر ساخته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای این دوستمان فاتحه بخوانید

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۲۷ ق.ظ

rx9k_photo_2016-06-01_11-24-06.jpg


انا لله و انا الیه راجعون

آیدین روشن ضمیر، از هنرمندان جوان و خوشنام کشور و بسیجی و خادم شهدا بود که از بدو تشکیل گروه تلگرامی انصارحزب الله بابل، بابت لطفی که نسبت به بچه های ارزشی این شهر داشت با حضور فعال خود، گرمی بخش این محفل مجازی گردید.

امروز خبر ارتحال این بسیجی مخلص و بی ادعای امام خامنه ای، کوله بار اندوه را ارمغان دل سربازان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی ساخت.

روح این هنرمند بسیجی شاد و هم سفره شهیدان باد. از درگاه خداوند منان مسئلت داریم این جامانده کربلای ناتمام تاریخ را تا ابد در آستان کبریایی امام عشق علیه السلام میهمان سازد.

شورای مدیریت گروه تلگرامی انصار حزب الله شهرستان بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اصولگرایی منهای احمدی نژاد، یعنی هیچ!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۰۸ ق.ظ

aqoy_photo_2016-06-01_11-55-17.jpg


از چهره های اصولگرایی که برای ورود به این دوره از انتخابات ریاست جمهوری به طور جدی مطرح شده و برنامه های تبلیغاتی خود را آغاز نموده اند می توان به سعید جلیلی، مصطفی میرسلیم و حمید بقایی اشاره کرد.

از چهره های دیگری چون باقر قالیباف، حاجی بابایی، رستم قاسمی، مهندس باهنر و حتی حجت الاسلام رئیسی به عنوان نامزدهای احتمالی ورود به عرصه رقابت ها یاد می شود.

مصطفی میرسلیم، چهره ای فراموش شده بود که اکنون بعد از بیانیه انتخاباتی حزب موتلفه، شهر به شهر در حال سفر و سخنرانی است. سعید جلیلی به ناگاه در تمام شهرهای ایران، گروه هایی را برای حضور در فعالیت های مجازی و گاه حقیقی مرتبط با ستاد انتخاباتی خود، بسیج نمود.

حمید بقایی برای ورود به انتخابات، تنها یک برگه بیانیه صادر کرد. بسیاری از صاحبنظران معتقدند صلاحیت بقایی به دلیل عدم انطباق وصف "رجل سیاسی" از سوی شورای نگهبان مورد تأیید قرار نخواهد گرفت.

با این حال، تریبون گروه تازه تأسیس موسوم به جبهه مردمی انقلاب اسلامی، فقط از ورود بقایی به چرخه رقابت ها آزرده خاطر شد و بیانیه ای توبیخی و تهدیدآمیز منتشر کرد.

این اتفاق، دستکم دو پیام تاریخی را در خود نهفته دارد:

یک- ادعای وحدت درون گفتمانی از سوی موسسین جبهه مذکور، تنها یک شوخی سیاسی و مصلحتی است. این جمع فقط دربرابر اشتباهات عمدی و ناتمام چهره های معامله گر سیاسی همچون لاریجانی و باهنر است که به اصل اتحاد پای بند می ماند. چهره های اصولگرای مستقل از باندهای قدرت و ثروت هرگز مورد تحمل این جمع قرار نخواهند گرفت.

دو- رسانه های رسمی وابسته به جریان به ظاهر اصولگرا، اعم از صدا و سیما و یا جراید و سایت ها و کانال های شبه ارزشی، سال هاست که تلاش کرده اند همگام با رسانه های وابسته به مرحوم پدرخوانده، احمدی نژاد و حامیانش را جریانی انحرافی، ضد ولایی و به زعم خود فاقد ملاک های اصولگرایی معرفی نمایند. ادعای بر هم خوردن اتحاد اصولگرایان با ورود بقایی، نشان می دهد که جریان اقتدارگرای راست سنتی، به رغم همه تبلیغات مسموم و مخرب خود، می داند که احمدی نژاد و حامیانش در دل نیروهای ارزشی جامعه آن قدر محبوبیت و وجهه دارند که ممکن است عنان کار را از کف برنامه ریزان پشت صحنه جریان راست بربایند و باز هم دولت را به دامان ملت بازگردانند. اگر چنین نبود، تریبون ویرانگر جبهه به اصطلاح مردمی انقلاب اسلامی می توانست در قبال خبر کاندیداتوری حمید بقایی، مانند خبر ورود سایر چهره های اصولگرا به این عرصه سکوت نموده و از تقابل و عریان سازی مقاصد جناحی خویش اجتناب نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرق بین واقعیت و حقیقت!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲ ب.ظ

اگر گمان می کردید بعد از آن همه سر و صدای رسانه ای، لابد به اتهامات حسین فریدون رسیدگی خواهد شد معلوم است که آدم جاهلی بوده اید!

اگر گمان می کردید عباس آخوندی بابت افتضاح مدیریتی خود در وزارت راه و شهرسازی استیضاح و برکنار خواهد شد معلوم است از پشت پرده رخدادهای سیاسی کشور بی اطلاع هستید.

راستی برای بازگشت مهدی هاشمی به زندان فقط دو راه وجود دارد؛ یا از خودش خواهش کنیم این قدر برای خود مرخصی رد نکرده و از باب تنوع، سری هم به سوئیت خود در زندان بزند و یا از سعید قاسمی بخواهیم که باز هم مسئولان قضایی را با تراشیدن ریش خود تهدید و ترغیب به اجرای قانون نماید!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا می توان به جبهه مردمی نیروهای انقلاب، اعتماد کرد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۵، ۰۶:۱۲ ب.ظ

انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی را که خاطرتان هست؟

راستی ها گشتند و از بین شاخص ترین چهره های نزدیک به خود در جبهه گفتمان انقلاب اسلامی، دکتر زاکانی را برای ساماندهی به فهرست مورد نظرشان انتخاب کردند. فهرست اصولگرایان در واقع رقیب فهرست نیروهای حزب اللهی و پایداری بود و تلاش داشت تا با عاریه گرفتن ادبیات و شعائر آنها، از حربه تدلیس چهره های منفعت طلب برای جلب اعتماد نیروهای انقلاب استفاده نماید.

علی رضا زاکانی زمانی این فریب بزرگ را فهمید که دیگر دیر شده بود. لابی گران خبره و پیشکسوتان سیاست بازی نظیر مهندس باهنر که این بار با طعمه قرار دادن امثال زاکانی و سرقت ادبیات و مفاهیم انقلابی توانسته بودند کرسی مجلس را به خود اختصاص دهند، نامزد مورد علاقه امثال زاکانی و پایداری ها برای ریاست مجلس را کنار زده و لیدر جریان معامله گران اصوسوار، یعنی علی لاریجانی را بر اریکه قدرت نشاندند.

اکنون نیز یک نگاه به فهرست حامیان و اعضای جبهه مردمی نیروهای انقلاب، تکرار این تجربه تلخ را تداعی می کند. باز هم انگار نام انقلاب و شعائر آن با حضور چهره های وجیهی چون طالب زاده و ... در کنار عناصر سرسپرده به لاریجانی همچون مرضیه وحید دستجردی و محمد رضا باهنر و ... قرار است طعمه امیال سیاست پیشگانی زبردست واقع شده و باز هم آرمان های حیات بخش انقلاب در مهلکه مصلحت بینی های خودساخته، فدای معاملات پشت پرده اصحاب قدرت شود.

حسن روحانی به ریاست جمهوری کمتر از هشت سال قانع نیست. این دولت با مذاق چهره های مشهور راست سنتی بسیار سازگار بوده و آنها (امثال باهنر و لاریجانی) نیز استمرار مدیریت او را با منافع جناحی خویش در تضاد نمی بینند.

با این وصف خطر لوث نمودن شعائر انقلابی و کنترل شور نیروهای ارزشی با تشکیل جبهه ای تقلبی و فرعی و تخلیه انرژی حزب الله در راه حمایت از کاندیدایی ضعیف به منظور تضمین حاکمیت هشت ساله دولت فریدونی، اصلاً بعید به نظر نمی رسد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

راه این جاست

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۲۱ ب.ظ

سر و رویمان خون آلود بود. تنمان بر اثر کتک های ناجوانمردانه زندانبانان بعثی، حسابی کوفته و خسته بود. گرسنه و تشنه بودیم. همه جای اتاقک مخروبه ای که در اختیارمان گذاشته بودند بوی لجن می داد. ساعات اولیه اسارت برای همه حال و هوایی غریب داشت. یکی دلش شکسته بود. یکی از درد و زخم جراحت ناله می کرد. یکی از آینده ناامید بود ...

باید کاری صورت می گرفت. باید حرکتی می کردیم تا روحیه ها دوباره بازسازی شود. اگر کسی در همان ابتدای اسارت دچار سرخوردگی می شد معلوم نبود که بتواند تا آخر اسارت با شرایط کنار بیاید و روی پای خودش بایستد. دل های شکسته نیاز به التیام داشت. ناامیدها باید به پناه اصلی خود فکر می کردند. افراد رنجور و مجروح و تشنه و گرسنه باید صبر را پیشه خود می ساختند.

همه این مشکلات را که نمی شد با صحبت و نصیحت حل کرد. نمی شد پای درد دل های همه نشست و با زبان به آنها دلگرمی و امید بخشید. نه فرصتش بود و نه حال و حوصله اش. چه بسا اگر کسی زبان باز می کرد و می خواست برای بقیه صحبت کند در آن شرایط سخت و عصبی، ممکن بود با واکنش منفی بقیه مواجه شود. آن جا فقط یک راه وجود داشت.

یک نفر باید شروع می کرد تا بقیه هم از او یاد بگیرند. تا همه بفهمند این جا و در این بحبوحه، چه راهی برای نجات وجود دارد. بلند شدیم به نماز، یک نفر، دو نفر، سه نفر، ... انگار دیگران نیز شهامت پیدا کردند تا گمشده خود را بیابند. گاهی وقت ها اراده یک نفر می تواند بر یک جمع تأثیرگذار باشد. همه آن ویرانه مملو شد از زمزمه نماز، نمازهای بی وضو، بی طهارت ظاهر، اما پر از حسّ و حال و سرشار از توجه به خدا. نماز که خواندیم انگار سبک شده بودیم. انگار دیگر هیچ مشکلی، هیچ درد و رنج و کمبودی نداشتیم. ما خدا را داشتیم.

بعدها در کلام مقام معظم رهبری جمله ای به این مضمون دیدم که یاد فضای آن روز اسارت افتادم: در بحران ها گمشده انسان، نماز است.

بر اساس خاطره ای از آزاده سرافراز مهران حسنی، مصاحبه اختصاصی نگارنده

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی قورباغه هفت تیر می کشد!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۱۸ ب.ظ

اگه عضو شورای شهر، جواب امام جمعه رو بده و از حرفش تلقی توهین بشه، جیغ از ما بهتران به هوا میره و همه میشن کاسه لیس و دایه دلسوزتر از مادر؛ اما

اگه یه فتنه گر وطن فروش بیاد مستقیم و علنی به امام جمعه توهین کنه، مصلحت اینه که به آشتی ملی فکر کنیم.

رونوشت به: آن مرد که در مصاحبه با آن زن شیپورچی گفت: اجازه توهین به امام جمعه را نخواهم داد.

و به: ده ها گروه فولکس واگنی معامله گر سیاسی با اسمهای پرطمطراق که جز صدور بیانیه، خاصیتی نداشته اند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک فاتحه، برای یک مرد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۰۱ ب.ظ

امروز که خبر ارتحال جناب آقای اسماعیلی را در شبکه های مجازی خواندم واقعا حالم گرفته شد.

سال 76 در جمعیت دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی و ستاد انتخاباتی حجت الاسلام ری شهری در بابل با ایشان آشنا شدم. آن وقت مسئول پایگاه بسیج مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام و یار غار حاج آقا یزدانی عزیز بود.

شخصیت این مرد بسیار برایم جاذبه داشت. جدیّت او در انجام هر کاری و نیز قاطعیت، شجاعت و صراحت لهجه اش برای جوان هجده نوزده ساله پرشوری مثل من، واقعاً جذاب و آموزنده بود. از دیگر جاذبه های شخصیتی وی تدبیر او در باز کردن گره هایی بود که در آن برهه خاص بر سر راه دوستان همفکر ایجاد می شد. هوش بالا و درک صحیح از شرایط جامعه آن روز، در حالی که بی تعارف بسیاری از نیروهای حزب الله با این توجیه که مسئولان بیدارند، خودشان را در برابر واقعیت های تلخ جامعه به خواب زده بودند، از دیگر محسنات ویژه شخصیت این رزمنده و جانباز و بسیجی خستگی ناپذیر بود.

مجموعه این صفات باعث می شد که رفتارهایش را همواره زیر نظر داشته باشم. از این رو می توانم بی اغراق ادعا کنم که صداقت ایمانش را بارها در عرصه عمل شاهد بودم و درس هایی فراموش ناشدنی از کردار نیک و درایت هوشمندانه او آموختم. ایشان کارمند دانشگاه علوم پزشکی بابل بود و ظاهراً مدتی هم مسئولیت بسیج کارکنان این دانشگاه را برعهده داشت. پیش از این او در یکی از نهادهای خدماتی ایثارگران مشغول به فعالیت بود که ایستادگی اش برای دفاع از حق و پای بندی اش به اجرای اصل امر به معروف و نهی از منکر، ادامه حضور او در آن مجموعه را ناممکن ساخت.

همیشه با خودم می گفتم با وجود چنین افراد توانمند، سالم و خوش فکر و شجاعی چرا امور اداری جامعه اغلب در دست مدیرانی فاقد صفات برجسته قرار گرفته است؟ سن و سالی که از من گذشت البته مرا به پاسخ این پرسش رساند. کم تر مجموعه ای وجود دارد که راه پیشرفت را تنها برای کارمندان و مدیران مطیع و چشم و گوش بسته و بی اعتنای به حق، باز نگذارد.

مرحوم حسینعلی اسماعیلی بر اثر مصرف داروهایی که برای درمان عارضه شیمایی اش استفاده می کرد دچار سرطان شد و امروز دعوت حق را لبیک گفت و در آرامگاه گله محله بابل به خاک سپرده شد. روحش شاد و قرین رحمت حق. انشاءلله امشب(شب جمعه) همراه با دوستان شهیدش میهمان سفره اباعبدالله باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مصاحبه ای خواندنی و نه چندان قدیمی با آخرین شهید مازندرانی مدافع حرم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۵۷ ب.ظ
    گفتگوی خواندنی و صمیمی با مصطفی زال نژاد از مداحان خوب هیئت


"یک خاطره خوب برای ما تعریف کنید
آمده ام در هیئت و دارم مداحی میکنم. بهترین خاطره خوبم فعلا همین است. خاطره خوب دیگر اینکه آقا مهران داماد ما شد و خاطره بد هم اینکه آقا مهران داماد ما شد ( می خندد و می گوید شوخی می کنم("

آن چه خواندید تنها بخشی از مصاحبه خواندنی مداح اهل بیت علیهم السلام، مصطفی زال نژاد با سایت هیئت محبین آل طاهای شهرستان آمل است.

این خادم بی ادعای آستان اهل بیت، در پایان همان مصاحبه که متن آن را در ادامه خواهید خواند، در پاسخ به درخواست مصاحبه کننده که آخرین سخن او را برای خوانندگان سایت در خواست کرده بود؛ نه نصیحتی به زبان آورد و نه ژستی گرفت و ادعایی را طرح کرد. هیچ حرف دنیایی نداشت جز آن که گفت: "خدا ما را عاقبت به خیر کند."

مضمون این دعای به ظاهر ساده را نباید دست کم گرفت. مصطفی زال نژاد در کربلای سوریه، عاقبت به خیر شد و سرو وجودش امروز در خاک پاک آمل، دیار صالحان و مومنان، تا رستاخیز ظهور، به امانت گذاشته شد.

http://www.aletaha.ir/index.php?newsid=392

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

لبیک یا زینب

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۳۵ ب.ظ


آنهایی که می گویند زن در اسلام، جایگاهی ندارد، به نغمه لبیک یا زینب مصطفی زال نژاد در حرم عقیله بنی هاشم، دل بسپارند.

او یک روز پس از آن که بر تابوت یار معراجی اش، مهدی نعمایی، نوحه لبیک یا زینب را خواند، اذن دخول به حریم عرشیان را دریافت کرد و همنشین ساکنان روضه رضوان گردید.

آنهایی که می خواهند جایگاه زن در اسلام را بشناسند، به نغمه لبیک یا زینب عاشورائیان کربلای شام، گوش جان بسپارند. گنبد نورانی بانوی صبر و بصیرت، تنها مرکز تحولات این عالم نیست. امروز آخرت ما نیز حول حرم زینب کبرا سلام الله علیها رقم می خورد.

هر کس که آسمان را منزل حقیقی خود می داند، صادقانه ترین نوای وجودش باید نغمه "لبیک یا زینب" باشد.

مازندرانی ها در این هفته، دو مسافر ابدی کربلا را تا بهشت بدرقه کردند. روح این دو شهید مدافع حرم و همه شهدای بی نام و نشان جبهه جهانی اسلام را شاد کنیم با صلوات بر محمد و آل محمد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حقیقت دین و دین حقیقی

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۴۱ ب.ظ

قبلا تو حواجه ربیع، مزار دانشمندی غربی رو دیده بودم. براش فاتحه هم خوندم اما برام سوال بود که این بابا این جا چه کار میکنه؟ امشب متن جالبی دربارش خوندم که به این سوالم جواب میداد:


مرحوم آیت الله سید محمد‌هادی میلانی‌(ره) دچار بیماری معده شدند و پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند.


🌿 پس از یک عمل سه ساعته و زمانی که ایشان در حال به هوش آمدن بودند، پروفسور به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می‌گویند را برایش ترجمه کند.


✨مرحوم میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می‌کردند.


❄️ پس از این مساله پروفسور برلون، گفت؛ کلمه شهادتین را به من بیاموزید؛ زیرا از این لحظه می‌خواهم روی به اسلام بیاورم و پیرو مکتب این روحانی باشم.


🌼وقتی دلیل این کار را جویا شدند، پروفسور برلون گفت:


🔰 تنها زمانی که انسان حقیقت وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می‌دهد، در حالت به هوش آمدن است،

💥 و بنده دیدم که این آقا، تمام وجودش محو خدا بود...


 🔴در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم،

🔷و دیدم که او ترانه‌های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می‌کند!!


♦️ در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است ...


🌺 بعد از آن هم وصیت کرد که وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند 

✨که هم اکنون قبر این پروفسور مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده‌اند...

*کانال ندبه های انتظار*

🆔 @ale_yaasin

سایت خبرگزاری حوزه
  • سیدحمید مشتاقی نیا

توصیه ویژه یک فرماندار به ولایت پذیری

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۱۸ ب.ظ

فرماندار بابل در بخشی از متن دعوتنامه ای که برای حضور مردم در یادواره شهدای این شهرستان صادر کرده است، نوشت:

"ولایت پذیری آحاد افراد جامعه به عنوان بزرگترین خواسته شهدا است و عمل به وصیت شهدا اصلی ترین راه تحقق خواسته های آنان در جامعه امروز محسوب می شود که این امر، نظام جمهوری اسلامی را در مقابل تهدیدهای متعدد دشمنان نظام اسلامی  بیمه می کند."

نظر مقام معظم رهبری در خصوص ضرورت مرزبندی با فتنه گران و حساسیت ایشان بر این موضوع بر کسی پوشیده نیست.

متن وصیتنامه شهدا، چه در سال های دفاع مقدس و چه در سال های اخیر نیز مشحون از توصیه بر ضرورت ولایتمداری و عمل به منویات حضرت امام و یا مقام معظم رهبری است.

با این وصف، ولایت پذیری و عمل به وصیت شهدا اقتضا می کند تا در سالروز حماسه بزرگ و دشمن شکن نهم دی، به جای حضور در جمع حامیان قوهای مهاجر، لااقل در یکی از ده ها مراسمی که برای بزرگداشت این روز حماسی در گوشه و کنار شهر برگزار شد، شرکت نمود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

واکنش محمد حسین منصف به اشک آتش

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۴۱ ب.ظ

برای احترام به نظرات دوست خوب و شجاعم طلبه بزرگوار آقای سید حمید مشتاقی نیا مقاله او را گرچه نقدهای تندی به من و ایضا به شهردار و همه اعضای شورای شهر و افرادی خارج از مدار شهرداری و شورا دارد را در زیر منتشر میکنم اما به بخشی از سخنان ایشان نقد متقابل دارم.

✅ در زمینه مقبره مرحوم هادی نوروزی که ورزشکاری اهل نماز و شعائر دینی بوده و بخاطر اخلاق خوبش مورد علاقه بود توافق چندانی با نظر ایشان نداریم

✅ در زمینه نام بردن از یکی از کاندیداهای مجلس به نظر من انصاف را رعایت نکردند

✅ در زمینه نام بردن از یکی از بستگان ؛  ایشان مطمئن باشند که خط فکری و عملی من متاثر از تفکر خودم میباشد و انصاف را در تحلیل رعایت نکردند.

✅ در زمینه سخنان شهردار در مورد صهیونیستها ایشان بدون تحریک قبلی و پیش زمینه ناگهان با غرور این حرفها را زد و حتی تکرار کرد که شوخی نمیکند و جدی گفته است و به شرافت صهیونیستها نسبت به ما اصرار کرد و این جایی برای دفاع باقی نمیگذارد.اظهار نظر شهردار در مورد صهیونیستها ربطی به موضوعات شهری نداشت و وقتی اشتباهی به این بزرگی میکند باید با عذر خواهی آب رفته را به جوی بازگرداند اما ایشان با دفاع رسانه ای در مثال که میگویند دزد پر رو یقه صاحبخانه را میگیرد؛  اینگونه رفتار میکند و یک عذر خواهی ساده نمیکند واین قسمت تحلیلهای شما او را گستاختر میکند.

دوست گرامی و عزیزم

با بعضی از نظرات شما موافقم اما شهردار بابد از سخنان ضد انقلابی اش عذر خواهی کند.

حرف زیاد است.اما بخاطر توجه شما به مسائل شورا و شهرداری تشکر میکنم و میدانم که دفاع از حق سخت است اما همچنان برای جلوگیری از حیف و میل اموال بیت المال و سوء مدیریت آقای شهردار در پروژه آسفالت که ضررهای هنگفتی احتمالا میلیاردی به بیت المال زده و سوء مدیریت در پرو ژه باغ فردوس به تذکرات به شهرداری ادامه میدهیم 

آخرین سخن اینکه دوست من: 

نگاهت به عملکرد شهردار قبلی و شهردار فعلی کاملا از سر بی اطلاعی بوده و بخاطر این اظهار نظر شما که به حمایت ضمنی از ضعیف ترین شهردار سالهای اخیر بابل منجر شده در پیشگاه خدا باید پاسخگو باشید.

 دوست شما 

محمد حسین منصف

عضو شورای اسلامی شهر بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بی پرده و صریح درباره شورا و شهردار بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۱۵ ب.ظ

با توجه به قرابت فکری و ارتباط عمیق عاطفی ام با برادرم حسین منصف، ترجیح می دهم فحوای این متن -که به یقین آخرین نوشتار این قلم در خصوص شورا و شهردار بابل در این دوره از تصدی شورا بر امور زادگاهم خواهد بود- خطاب به ایشان باشد هر چند که رنجش او را نیز چه بسا به دنبال داشته باشد:

جناب حسین آقای منصف عزیز، سلام!

فایل صوتی مربوط به سخنان جنجالی شهردار بابل درباره مشاوره با صهیونیست ها را با دقت گوش دادم. مطمئنم منظور سرهنگ بیژنی از ادای این عبارات، رسمیت بخشیدن به دشمنان اسلام و یا وهن ارزش های اسلام و انقلاب نبوده است.

نحوه بیان و ادبیات گفتاری وی در مجموعه فایل های صوتی منتشر شده از جلسات شورای شهر را در سطح شأن و اعتبار فرهنگی شهری چون دارالمومنین بابل نمی دانم؛ اما فراموش نکنیم او منتخب شورای شهری است که اتفاقاً ادبیات و گاه رفتار شماری از آنها نیز در سطح اعتبار و وزن تاریخی مردم مظلوم و فرهیخته این شهر نیست.

این شهردار را در ارائه خدمات شهری موفق تر از شهردار ناپخته قبلی بابل می دانم که بالاترین هنرش ساکت نگاه داشتن اعضای چپ و راست شورای شهر بود. انصاف حکم می کند از خدمات شهردار فعلی و موقت بابل قدردانی کنیم.

اشتباه شهردار در بهره گیری از افراد ناوارد در امور فرهنگی، البته پاشنه آشیلی است که بنیان تاج و تخت او را از جا خواهد کند. به همان نسبت که مرتضی حسینی را پسری خوب، سیاسی و غیر فرهنگی و نامناسب برای تصدی امور فرهنگی شهری در وزن و اعتبار دیار مومنان می دانم، به کارگیری نیروهای خوش سابقه، فرهنگی و موجهی چون مرتضی محمدپور و اکبرپور روشن را در سایر معاونت های شهرداری بسیار قابل تحسین و به جا می دانم.

من هم مانند بسیاری از تحلیل گران ناپیدای شهر، بر این باورم که شهردار، کاندیدای دوره آتی انتخابات مجلس شورای اسلامی خواهد بود و بر خلاف این جمع محافظه کار، از بیان این تحلیل ابایی ندارم.

حسین آقای عزیز!

به عنوان کسی که با تمام قوا برای پیروزی و ورودت به شورای شهر بابل تلاش کرد همچنان مدافع تمام قد فعالیت های عدالتخواهانه ات هستم. کسی نمی تواند شورآفرینی کمیسیون فرهنگی شورای شهر بابل در دهه های فجر سال های گذشته با اجرای سرودهای خیابانی و ... و تغییر محسوس با رویکرد انقلابی در فضای شهر را نادیده بگیرد. کسی نمی تواند تقویت بخش قابل توجهی از هنرمندان جوان و گمنام بابل توسط حسین منصف را انکار نماید.

بسیاری از انتقادهای حسین منصف به شهردار بابل، مانند عدم تمکین او نسبت به بعضی از قوانین شورا، به کارگیری مشاوران غیر بومی با حقوق بالا و ... درست و به جا هست که متأسفانه امثال من آن طور که باید در حمایت از نقدهای سازنده او وارد میدان نشدیم؛ اما بسیاری از دعواهای رسانه ای وی با شهردار، دعوایی خاله زنکی و بی اهمیت و فرصت سوز تلقی می شود.

به یقین باور دارم که وجود حسین منصف در شورا و دلسوزی های او برای بیت المال، حمایت هایش از محرومین، اصرارش بر قانون مداری نهادها و کانون های قدرت، حمایت های مجدانه او از فعالیت های فرهنگی و ... عوایدی بزرگ و بی مثال برای منافع مردم این شهر به همراه داشته است. با این حال، این که حسین منصف با همه کارکردهای مثبتی که در پرونده اش دارد، پله ای برای درخشش و صعود کاندیدای سابق و رد صلاحیت شده مجلس شورای اسلامی، جناب آقای فغانپور بشود برایم قابل هضم نیست. رفتار احساسی حسین منصف برای برجسته سازی مرحوم هادی نوروزی –رحمت الله علیه- که هرچند انسانی خوب مثل همه آدم های معمولی شهر بود؛ اما در قد و قواره الگو دهی و راهبری آرمانی دنیا و آخرت قشر جوان نیست، را هرگز مورد تأیید قرار نخواهم داد.

برادرم، حسین آقای منصف!

بارها این حرف را پشت سر آقا مصطفای عزیز و دوست داشتنی زده ام و از نفاق خود می دانم که از بازگو نمودن علنی آن اجتناب کنم. به نظر من، مصطفای منصف، حسین را از ما ربود! جواد بیژنی، شهردار را به زمین می زند و مصطفای منصف، حسین را.

با این حال دور از انصاف می دانم که از ناجوانمردی بعضی از دوستان به اصطلاح اصولگرا هم گلایه علنی نداشته باشم؛ آن جا که می بینند حسین منصف به رغم همه فشارها و تخریب ها و پرونده سازی ها که در بسیاری از مواقع از سوی هم فکران سیاسی خودش صورت می گیرد باز هم یک تنه در مقابل فتنه گران و خائین و وطن فروشانی که دل رهبر و خانواده های شهدا را خون کرده اند، با قدرت اما مطلومانه ایستاده و مقاومت می کند و یک خدا قوت ساده هم به او نمی گویند. البته جمعی که از دل فهرست انتخاباتی آنها جلال نورالله زاده و علی شکری پور بیرون بیایند، هر چه باشد اصولگرا نیست. 

حسین آقای عزیز!

شهردار بابل نیازی به مشاوره با صهیونیست ها ندارد. این ادعا از اساس نادرست است. شما فرض کن جوانکی پیر اندام یا هر فرد دیگری، از این که روی یک سطل زباله شهر نوشته شد: "سفارت آمریکا" عصبانی بشود؛ کمک به مساجد و هیئت ها را حرام بداند، مخالف این باشد که در ایام محرم حتی یک بنر با موضوع شمر زمانه ات را بشناس بر در و دیوار شهر نصب شود تا مبادا دل آمریکا و اسرائیل به درد بیاید؛ با تقطیع کلمات رهبری و تحریف در فحوای کلام ایشان  بخواهد با خط درشت روی بنرها بنویسد: حجاب به معنی چادر نیست! یا مثلاً دلش بخواهد بنری در چهارراه شهدا نصب کند و به دروغ و با جعل تاریخ بنویسد که در این جا عده ای در نبرد با بنی امیه! شهید شده اند، فتنه گری قانون شکن، وطن فروش و هتاک را به عنوان افتخار فرهنگی! شهر مطرح نماید و ... بعد همین جوانک مریض هم هوس کند که به شهردار شهر مشاوره بدهد و بر فرض محال، شهردار مشورت با او را به جان بخرد؛ دیگر چه نیازی به مصاحبت و مشاورت با صهیونیست ها باقی خواهد ماند؟! الحمدلله تا به حال از این اتفاقات در شهر ما رخ نداده است.

حرف آخر: برای داشتن شهری بهتر باید انتخابی درست داشت. من از همان روز که مطلع شدم اکثریت اعضای شورای شهر برای بازدید از غرفه کوچک شهرداری وقت بابل، بار سفر بسته و با استفاده از هزینه های عمومی شهرداری که از عرق جبین مرد و زن زجرکشیده این شهر تأمین می شود به جزیره کیش سفر کرده اند، دور اصلاح طلب و اصولگرای این شورا را خط کشیدم.

چه شهردار بهتری بخواهیم و چه شورایی بهتر، باید در انتخابات آتی شورا، فارغ از باندبازی ها و قبیله گرایی ها رأی بدهیم. معتقدم برای بهتر شدن شرایط این شهر، بی رودربایستی باید هر "سیزده" نفر فعلی عضو شورا را به کنار زد. با این وصف برای مردم بابل، روز بیست و نه اردیبهشت، روز "سیزده" به در خواهد بود!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فاز جدید حملات رسانه ای غرب بر ضد اصولگرایان به زودی آغاز می شود

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۲۸ ب.ظ

سایت شبکه خبری صدای آمریکا، هنوز هم بر روی موضوع آتش سوزی ساختمان پلاسکو مانور داده و تلاش دارد تا شهردار تهران را مقصر اصلی این حادثه معرفی نماید.

هم اکنون در صفحه نخست این سایت، خوانندگان به نظر سنجی درباره ضرورت استعفای شهردار تهران فراخوانده شده اند.

این که بوق های تبلیغاتی ایالات متحده آمریکا که بر اساس ماهیت خود همواره تلاش داشته اند تا به هر بهانه ای نظام جمهوری اسلامی را زیر سوال ببرند؛ مدتی است که اولویت نخستشان زیر سوال بردن بخشی از جناح حاکم در مدیریت کشور شده است، پیامی شفاف برای جامعه اسلامی و تاریخ ایران در بر دارد. غرب و در رأس آن آمریکای جنایتکار، جناح متمایل به خود را در درون کشور به خوبی شناخته و برای تقویت آن از هیچ کوششی فروگذار نمی کند. مردم ایران حق دارند که یک جناح سیاسی پرادعا در کشور را جناحی آمریکایی بدانند.

نکته جالب دیگر اما مخالفت دو سوم شرکت کنندگان در نظرسنجی با استعفای قالیباف و مقصر دانستن بخش های دیگری از مدیریت اجرایی کشور است.

با توجه به ناکامی رسانه های غرب در اقناع مخاطبان خود و عدم همنوایی آنان با جریان یک دست و منسجم رسانه های غربی و اصلاح طلب در ماجرای پلاسکو، به نظر می رسد به زودی شاهد آغاز فاز جدیدی از بهانه جویی ها و جوسازی های روانی به منظور تخریب وجهه اصولگرایان خواهیم بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از آب تا آتش!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۱۶ ب.ظ

اگر پیش از توافقات هسته ای، دولت حق داشت که حل معضل آلودگی هوا و کمبود بارندگی و ...  را در گرو امضای برجام بداند، حالا ما هم حق داریم که آتش سوزی های زنجیره ای پالایشگاه ها، پتروشیمی ها، مراکز تجاری و ... که اتفاقاً بعد از توافقات هسته ای به وقوع پیوست را به گردن برجام بیندازیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از راست که بر ماست!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۳۴ ب.ظ

این که باهنر جایی گفته است که روحانی را اصولگرا می داند، به نظرم حرف درستی زده است. حسن روحانی یک اصولگرای واقعی است؛ درست مثل خود مهندس باهنر، درست مثل علی لاریجانی و برادرش جواد؛ درست مثل ولایتی و موتلفه ای ها و ...

نسل جدید جامعه اسلامی باید نگاه درست و واقع بینانه ای را نسبت به صف کشی های سیاسی کشور پیدا کند. مفهوم اصولگرایی، بازیچه و دستاویزی برای عناصر پنهان عرصه قدرت است. آنها پیش از این از مفاهیم مقدس دیگری نیز برای کسب امتیاز و احراز پست و میز و قدرت استفاده کرده بودند.

پشت صحنه اصولگرایی، همان راست سنتی خودمان است که عالم و آدم را از منظر ارزش مادی آن نگریسته و همه چیز را اعم از اخلاق و معنویت و ... تنها برای معامله بر سر میز قدرت می خواهد. آنها در بنگاه جناح خود برای یک روز تصدی بیشتر بر اریکه و مسند قدرت، سر هر چیزی معامله می کنند، خواه خون شهدا باشد یا منویات رهبری یا دستاوردهای هسته ای، یا اعتبار بین المللی نظام یا آبروی نیروهای حزب اللهی و .... زر و زور و تزویر را باید شناسنامه این افراد دانست.

البته این جماعت به دلیل رسوایی مکرر در نزد مردم از جایگاه و پایگاه اجتماعی قابل اعتنایی برخوردار نیستند. برای همین است که با پول و دیگر جاذبه های فریبنده ای که به وفور در اختیار دارند، گاه افراد وجیهی را برای به بازی گرفتن نیروهای پرشور انقلاب استخدام می نمایند. مزه قدرت که در زیر زبانشان آمد، تاریخ مصرف بازیچه های خود را تمام شده می دانند.

از دست جماعت راست سنتی باید به جهنم خدا پناه برد. ضربه ای که آنها در بی اعتماد سازی جوانان انقلابی و سایر اقشار جامعه نسبت به بعضی باورهای سیاسی و اعتقادی وارد می آورند، دست کمی از ضربات ناجوانمردانه بدخواهان ندارد.

همه حرف ها و دردها را که نمی توان و یا نباید نوشت. فعلاً تا همین جا کفایت می کند. خدا به همه دلسوزان و غصه خورهای حقیقی نظام که از بدنه مستضعف جامعه هستند، صبر عطا کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا