اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۳۸۶۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشک آتش» ثبت شده است

مهر و محبت آمیخته با قاطعیت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۲۳ ب.ظ

بچه های ما بین شش تا ده سال سن داشتند. بچه ها بدشان نمی آمد که برای نماز صبح بیدار شوند. به خاطر محبتی که نسبت به پدر و مادر داشتند و رفتار صحیحی که از والدینشان دیده بودند به مسائل معنوی علاقمند بودند. در ظهر و شام، آنها هم همراه ما وضو می گرفتند و به نماز می ایستادند. می ماند نماز صبح که بیدار شدن برایشان کمی دشوار بود. به هر حال آنها کم سن و سال بودند و به راحتی نمی توانستند از خواب شیرین صبح گاه و نرمی و گرمی رختخواب، دل بکنند.

شهید رجایی تأکید داشت که بچه ها لااقل قبل از طلوع آفتاب بیدار شوند؛ اما برخوردش به حالت دستوری نبود. همین قدر که توانسته بود ذوق و شوق نسبت به اقامه نماز را در دل فرزندانش ایجاد کند، زمینه کافی برای رشد ایمانی آنها را فراهم ساخته بود.

او صبح می آمد بالا سر بچه ها می ایستاد و به حالت شوخی و البته با صدای بلند خطاب به ما می گفت: هیس! یواش تر صحبت کنید، بچه ها خواب هستند! صدای گرم و طنزآلود پدر باعث می شد بچه ها تکانی بخورند و برای دل کندن از بستر خود آماده شوند.

آقای رجایی اگر می دید که بچه ها هنوز از رختخواب جدا نشده اند، کنارشان می نشست و به آرامی شانه هایشان را می مالید و با محبت و بزرگواری به شوخی با آنها می پرداخت. وقتی بچه ها از جایشان بلند می شدند ایشان پشت سرشان حرکت می کرد، شانه هایشان را می گرفت و آنها را تا نزدیک محل وضو، بدرقه می کرد. او با حالت خنده و شوخی، ضربه ای هم با کف دست به پشت بچه ها می زد تا فضایی پرعطوفت را برای آنها رقم زده باشد.

با این روش، هم بچه ها عادت می کردند که نماز صبح را مهم دانسته و به اقامه آن مقیّد شوند و هم این که از اصرار پدر برای بیداری در صبح، تلخ کام نشده و خاطره بدی در ذهن نداشته باشند.

به روایت همسر رئیس جمهور شهید محمد علی رجایی، رمز جاودانگی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این خاطره را چند بار بخوانید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۱۴ ب.ظ

آیت الله مسعودی خمینی در کتاب خاطرات خود که توسط انتشارات مرکز اسناد اقنلاب اسلامی به چاپ رسیده است، روایتی از دیدار تاریخی شاه مخلوع و امام خمینی را بیان می کند که خواندنی و جالب است. این خاطره در حقیقت آموزه ای تاریخی است که هم نگرش امام راحل درباره شأن و جایگاه علمای دین در مواجهه با طواغیت را نشان می دهد و هم الگویی است برای همه طلاب و روحانیون تا رفتار انقلابی را سرمشق خویش قرار دهند: 

بد نیست در اینجا به ذکر خاطره ای که از زبان آقای پسندیده شنیده ام، بپردازم. ایشان یک بار فرمود: زمانی، بهائیان در ابرقو مسائلی را به وجود آورده بودند و در خلال آن تنی چند از این جماعت کشته شدند. رژیم پهلوی، عده ای را به عنوان قاتل و مؤثر در این واقعه دستگیر کرد و حتی صحبت بود که قرار است آنان اعدام شوند. آقای بروجردی وارد عمل شدند تا از اعدام این افراد ممانعت کنند. ظاهرا به حضرت امام گفته بودند:"شما از طرف من نزد شاه بروید و از قول من بگویید که قاتلین بهائیان ابرقو باید آزاد شوند." امام هم پذیرفتند که این مأموریت را انجام دهند.

در آن ایام در قم کمتر کسی ماشین سواری داشت. و یکی از افرادی که دارای وسیله نقلیه بود، "مصباح التولیه" بود. من او را به خاطر دارم که در این اواخر، سوار یک ماشین بنز سفید رنگ می شد. به هر حال با مصباح التولیه تماس می گیرند که او ماشینش را در اختیار قرار دهد. دفتر آقای بروجردی هم با دربار شاه هماهنگی های لازم را به عمل می آورند که امام (ره) به نزد شاه بروند.

به خاطر داشته باشید که دربار و دستگاه سلطنت در آن روز به گونه ای بود که هر فرد مراجعه کننده، بایستی حتما دارای ماشین مشکی باشد! و وقتی به دربار می رود، یک سرنشین بیشتر نداشته باشد و باید در ورودی اول کاخ از ماشین خودش پیاده شود و با ماشین مخصوص آنجا بقیه راه را تا مقابل اتاق انتظار طی کند و مدتها در آنجا منتظر بماند تا موعد ملاقات فرا برسد.

 بعد از آن کلاهش را بردارد و باقی تشریفات معمول را بجا آورد. لباس و کفشش باید واجد فلان خصوصیات باشد و وقتی وارد اتاق شاه شد، بایستد تا به او اجازه نشستن دهند. حتی وضعیت به گونه ای بود که قبل از ملاقات مجموعه این آداب را به فرد تعلیم می دادند!

وقتی امام با ماشین تولیت، به تهران رفتند، دم در کاخ، به نگهبان گفته بودند:"بگویید روح الله از طرف آیت الله العظمی بروجردی آمده است!" به ایشان می گویند:"آقاجان! باید ماشین شما عوض شود! باید رنگش مشکی باشد!" امام می فرماید:"نه! من داعی ندارم که ماشین را عوض کنم. اگر نمی شود که بر می گردم!" 

نگهبان به داخل می رود و ظاهرا اطلاع می دهد که نماینده ای از طرف آقای بروجردی آمده است. قبول می کنند که امام با همان ماشین غیر استاندارد! وارد شود. وقتی امام وارد اتاق انتظار می شود، منتظر نمی ماند و بی مقدمه وارد اتاق شاه می شود. به ایشان می گویند باید کلاهتان را بردارید. امام ترتیب اثر نمی دهد. حضرت امام، بدون برداشت عمامه و سرزده به اتاق شاه می روند و بر روی صندلی مخصوص شاه در پشت میز می نشیند!

 هنوز شاه وارد اتاق نشده است وقتی محمدرضا وارد می شود، در کمال تعجب می بیند که تنها صندلی موجود در اتاق اشغال شده است. این است که دستور می دهد صندلی دیگری بیاورند. صندلی می آورند و شاه می نشیند و امام هم مختصر احترامی که از بعد اخلاقی لازم دانسته انجام می دهد و بعد از آن بی درنگ وارد اصل موضوع می شود و می گوید حضرت آیت الله العظمی بروجردی فرمودند قاتلین بهائیان ابرقو باید آزاد شوند. دقت کنید که به کار بردن تعبیر"فرمودند" در حضور شاه و استعمال آن برای غیر او جرأت زیادی می طلبید و امام از این جهت طعنه بزرگی به شاه زدند.

در فاصله ای که امام با شاه ملاقات داشته، برای امام یک استکان چای می آورند که امام بدان لب نمی زند. شاه در پاسخ می گوید از قول من به ایشان سلام برسانید و بگویید: شاه مشروطه که کاری از دستش بر نمی آید. امام مجددا تکرار می کند: "قاتلین بهائیان ابرقو باید آزاد شوند!" 

بعد از جا برمی خیزد و بدون خداحافظی از اتاق خارج می شود و به قم مراجعت می نماید. بعضی از روزنامه ها به درج خبر ملاقات امام و شاه مبادرت می کنند و حتی این نکته را هم افزودند که شاه بلافاصله، دستور آزادی قاتلان را صادر می کند.

آنگونه که نقل می کنند، زمانی که انقلاب اسلامی ایران شروع شد، شاه در مورد سکّاندار حرکت انقلاب گفته بود: "این همان روح اللهی است که از طرف آقای بروجردی یک بار نزد من آمد." ظاهرا آن خاطره را به یاد آورده بود.
  • سیدحمید مشتاقی نیا

انتخابات شورا، پیشگیری به جای درمان!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۰۳ ب.ظ

برای نخستین بار نیست که آیت الله جنتی، دبیر انقلابی شورای محترم نگهبان از نحوه نظارت و تأیید صلاحیت نامزدهای انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا زبان به گلایه می گشاید.

سه سال پیش، درست در روزهای منتهی به برگزاری انتخابات شوراها نیز آیت الله جنتی، نظارت بر صلاحیت نامزدهای شورا را در حد صفر دانست. علی لاریجانی تاب این نقد عالمانه را نداشت و در پاسخ آن پیر فرزانه، میزان آگاهی ایشان از نحوه تأیید صلاحیت ها را زیر سوال برد.

حلقه های نظارت بر صلاحیت نامزدهای شورا، بر خلاف سایر انتخابات، در اختیار شورای نگهبان قرار ندارند. ورود عناصر سیاسی و صاحبان سهام قدرت در تأیید یا رد صلاحیت نامزدهای شورا، ضعف گزاره های نظارتی و احتمال داد و ستدهای پنهان سیاسی و جناحی را قوت بخشیده است. 

ناکارآمدی بخش قابل توجهی از بدنه شوراهای اسلامی شهرها و روستاها، اخبار حیرت آور پیرامون بعضی سوءاستفاده های کلان مالی و رانت خواری ها، تکرار مستمر درگیری های فیزیکی اعضای شورا در بعضی از مناطق کشور و ... همگی نشان از فقدان تعهد لازم در احراز صلاحیت نامزدهایی است که قرار است امانت دار اعتماد مردم در خدمت بی شائبه به جامعه باشند.

یک بار دیگر همه دلسوزان جامعه را به مطالعه این بخش از سخنان تاریخی عمار انقلاب اسلامی، آیت الله جنتی که روز گذشته در خبرگزاری ها منتشر گردید، جلب می کنم:

"نظارت بر انتخابات شورای شهر و روستا مصیبت است چون هیچ حساب و کتاب منظمی ندارد و صلاحیت ها درست رسیدگی نمی شود.  400 هزار نفر وارد عرصه این انتخابات می شوند که باید سوابق آنان شناسایی شود، عملکرد بسیاری نشان داده که خوب نبوده و در برخی مواقع کارشان به دادگاه کشیده شده است!"

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انقلابی گری مقام معظم رهبری

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۱۰ ق.ظ

مقام معظم رهبری در طول دوران طلبگی خود همواره نسبت به درس و بحث، اهتمام ویژه ای داشت. تهذیب و ورزش نیز از دیگر برنامه های ثابت دوران جوانی ایشان بود که در خاطراتشان ثبت گردیده است. در بین آن چه که ایشان از همان دوران جوانی در مسیر فعالیت های حوزوی خود مدّنظر قرار می داد، ایجاد رشد و تقویت بلوغ فکری جامعه به منظور شناخت واقعیت ها و تشخیص درست راهی است که یک جامعه دینی را به سعادت و کمال می رساند.

به منظور آشنایی با سلوک عملی مقام معظم رهبری در راستای باورهای انقلابی ایشان، به بیان سه خاطره کوتاه بسنده می شود:

1- حلقه وصل حوزه و دانشگاه

یکی از اسناد ساواک که ارتباط مقام معظم رهبری را با نسل جوان مورد تأکید قرار می دهد، سند شماره9/3003به تاریخ 1/8/1353 است که می نویسد:  مطهری از این که نماز جماعت سید علی خامنه ای در مشهد (توسط ساواک) تعطیل شده ابراز ناراحتی کرده و گفته است : سید علی خامنه ای از نمونه های ارزنده ای است که برای آینده موجب امیدواری است و در این مدت کوتاه در مشهد کارهای پر ثمری انجام داده که یکی از آن ها جمع کردن جوانان روشنفکر حوزه و دانشگاه است.

 سلاله الابرار، ص 88، به نقل ازاسناد ساواک، آرشیووزارت اطلاعات، ش27، به ارزیابی573 مرکزاسناد انقلاب اسلامی

2- گعده های سیاسی

ایشان روزهای پنجشنبه و جمعه که درس ها تعطیل بود، مباحثه و درس را کنار می گذاشتند و گعده های سیاسی و اجتماعی با علما و بزرگان داشتند، این گعده ها گرچه در شکل و ظاهر برای آبگوشت خوردن بود، ولی مسائل و رویداد های سیاسی و اجتماعی کشور را تبادل نظر می کردند. حتی به یاد دارم پسر حاج آقا مرتضی حائری گاهی ساعت ها نزد ایشان می نشست و با هم صحبت های سیاسی و اجتماعی روز را می کردند؛ البته ما گوش نمی دادیم و خیلی هم سر در نمی آوردیم، به یاد دارم آیت‌الله مشکینی، شهید سعیدی و ... زیاد می آمدند و حضرت آقا با پسر امام، حاج احمد آقا رابطه نزدیکی داشتند و آقا مورد مشورت حضرت امام بودند.

شخصیت اخلاقی و مهذب عجیبی داشته و دارند، گرچه کسی به فکرش نمی رسید که روزی انقلابی شکل بگیرد و امام راحل رهبر جامعه اسلامی شود، ولی چهره و شخصیت مقام معظم رهبری کاملا شاخص بود.

طلبه ها و اساتید به حجره ما آمد و شدهای فراوانی داشتند و نزد ایشان مباحث سیاسی و اجتماعی روز را تبادل نظر می کردند، بنابراین آن زمان کسی به ذهنش خطور نمی کرد که روزی ایشان رهبر آینده باشند، چون انقلابی نشده بود ولی به هر حال در آن دوران، چهره شاخصی بودند.

3- سخنرانی بدون ترس و واهمه

در یکی از روزهای سال 42 یا 43 بود که ساواکی ها درب فیضیه را بستند تا طلاب را کتک بزنند، من به همراه یکی از دوستانم سریع به بیت امام راحل رفته و به ایشان خبر دادیم ، حاج آقای خلخالی فورا درب منزل امام را بستند تا ساواکی ها داخل نیاید، امام که صدای درب را شنید، فرمودند آقای خلخالی درب را باز بگذارید ما اینجا هستیم که آنها بیایند، ما از کسی واهمه نداریم، بگذارید بیایند و ما را هم ببرند، ما محکم ایستاده ایم،حاج آقای خلخالی درب را باز کردند؛ نزدیک مغرب بود و مقام معظم رهبری نیز آنجا بودند، بعد از این که نماز مغرب و عشاء را پشت سر امام خواندیم، امام در اتاق خودشان نشستند و مقام معظم رهبری نزدیک درب اتاق ایستادند و سخنرانی کردند و گزارشی از اقدامات ساواک در حمله به طلبه ها ارائه کردند.

فراموش نمی کنم، امام همان موقع، بلند فریاد زدند: والله هرکسی امروز بترسد، ایمان ندارد و این مطلب را دوبار گفتند، و ادامه دادند ما این راه را آمده ایم تا در این راه شهید شویم، پس دیگر ترس ندارد.

حجت الاسلام حسین علی اکبریان، (هم حجره ای رهبر معظم انقلاب) مصاحبه با خبرگزاری رسمی حوزه، 3/8/1389

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ای ساربان آهسته ران

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۵۰ ق.ظ

« بین احمد عزیزی و احمد غزالی فاصله چندانی نیست ؛ هر دوی ما جمال پرستیم ، او استاد عین القضات بود و من شاگرد ذهن القضات ، او سوانح العشاق نوشته و من حوادث المعشوق ، او مرید شیخ جام بود و من مرید شیخ پیاله ، او از نظامیه بغداد گریخت ، من به نظامیان بغداد حمله کردم .

شما خیال می کنید امام احمد غزالی را باید در صحرای ختن جستجو کرد ؟ من خودم در دارخوین امام احمد غزالی را دیدم که پس از سماع خونین خمپاره ، بین سالکین مجروح ، شربت خاکشیر صلواتی تقسیم می کرد . . . »

یک لیوان شطح داغ ص 12 نوشته احمد عزیزی



شادی روح این شاعر تازه درگذشته و مرد ماندگار ادبیات ایران زمین، صلوات

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کتابی برای زندگی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۲۹ ق.ظ

بیکاری برایش معنایی نداشت. فرصتی دست می داد، قرآن کوچکی که همیشه به همراه داشت را در می آورد و آیاتی از آن را تلاوت می کرد.

کربلای پنج تمام شد. پیکرش ده سال در شلمچه ماند. لباس هایش پوسید و برگه های شناسایی که به همراه داشت.

از او فقط چند تکه استخوان باقی ماند. به استخوان سینه اش قرآن کوچکی چسبیده بود که همچنان سالم بود. صفحه اولش را که ورق زدند، دیدند که با خط خودش نوشته: بهرام مهدی زاده هریکنده ای از بابل.

بازنویسی شده بر اساس خاطره ای از کانال سنگر شهدا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا تصویب این قانون در شورای شهر بابل صحت دارد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۴۳ ق.ظ

این طور شنیده ام که شورای شهر بابل چند سال قبل مصوبه ای داشت مبنی بر حمایت شهرداری از نمایندگان مجلس. بر اساس این طرح، شهرداری مکلف شده تا هم دفتر و هم نیروی اجرایی در اختیار نماینده مردم بابل قرار بدهد.

چند روزی است که شنیده ام شهردار دستور داده تا اجرای این مصوبه، متوقف شود.

اگر این خبر صحت داشته باشد با توجه به این که نمایندگان مجلس هم برای اجاره دفتر و هم برای منشی خود ردیف بودجه مشخصی دارند، تصویب چنین قانونی به نوعی شیرین کاری سیاسی تعبیر شده و در تضاد با منافع مردمی است که بودجه های اندک خدمات شهری بر گرده تلاش و زحمات آنان استوار است.

اگر این خبر صحت داشته باشد، اقدام شهرداری در لغو اجرای آن را باید حرکتی مثبت و به جا در دفاع از حقوق شهروندان توصیف کرد.

امیدوارم در گستره فعالیت های رسانه ای شهرستان بابل، حتماً یکی از اعضای شورای شهر به خود زحمت داده و درباره میزان صحت و سقم این خبر توضیحی را برای افکار عموم منتشر نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نیازی به تیتر نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۳۲ ب.ظ
من نه از مرگ هاشمی رفسنجانی خوشحال شدم و نه امروز از شنیدن خبر مرگ رئیس دادگاه ویژه روحانیت مازندران.
خدا همه اموات جامعه اسلامی را رحمت کند و البته مورد عفو قرار بدهد.
برای مرده ها طلب غفران دارم و برای زنده ها آرزومندم که تا زنده اند به یاد مرگ باشند و این یاد مرگ را مراقبه ای برای رفتار خود قرار بدهند. آخرت، باطن این دنیای ماست. دست خودمان است که آخرتمان را آباد یا ویران کنیم.
  • سیدحمید مشتاقی نیا

گاهی باید از خجالت، مرد!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۴۲ ب.ظ
به گزارش قم نیوز، دیروز خبری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که سید عباس موسوی، فرمانده لسگر زینبیون و یکی از همراهان وی در قم ربوده شده‌اند.

پیگیری‌ها برای پیدا شدن این مدافعان حرم ادامه داشت تا اینکه کانال تلگرامی سپاه زینبیون 
telegram.me/zainabiyun خبر از بازداشت آنها به سبب عدم تمدید گذرنامه داد. 

این کانال نوشته است: «طبق آخرین پیگیری های رزمندگان زینبیون در شهر قم، جناب سید عباس موسوی و یکی دیگر از همرزمانشان در بازداشتگاه اداره امور اتباع و مهاجرین خارجی این شهرستان به سر میبرند و به دلایل نامعلومی بازداشت ایشان همچنان ادامه دارد.

مسئولین ناجا نداشتن پاسپورت و عدم تمدید اقامت در ایران را بهانه کرده و ایشان را دستگیر کرده اند در حالیکه پاسپورت ایشان و دیگر رزمندگان سالهاست که در اختیار .... میباشد و آنها هرساله اقدام به تمدید اقامت رزمندگان و خانواده شهدای مدافع حرم زینبیون میکردند.

بنابراین بازداشت ناگهانی و تحقیرآمیز این فرمانده شجاع پاکستانی، بار دیگر این سوال را به وجود می آورد که چرا نگاه امنیتی موجود در نهادهای نظامی ایران ، رزمندگان خارجی را صرفا برای جنگیدن و سیاهی لشگر میبینند نه رشد و فعالیت انقلابی و کادرسازی جهت تشکیل جبهه جهانی مستضعفین؟! 

متاسفانه این نحوه برخوردها با نیروهای انقلابی غیر ایرانی و مخصوصا نسبت به مجاهدان مخلص پاکستانی و افغانستانی بیشتر موجبات دلسردی این عزیزان و خانواده‌های معظم شهدای مدافع حرم را پدید می آورد و قطعا مورد رضایت مقام معظم رهبری(دام ظله) هم نخواهد بود.

رزمندگان زینبیون و خانواده های آنان از مسئولین محترم مربوطه انتظار پاسخگویی و رسیدگی نسبت به آزادی این عزیزان را دارند»

به نظر می‌رسد این بازداشت بدون هماهنگی فرماندهان ناجا در قم انجام شده است و ضروری است شرایط آزادی این دو‌ عزیز مدافع حرم به سرعت فراهم شود.اخبار تکمیلی متعاقبا اعلام می‌شود.
  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه ای بر تشییع شهدای قم

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۰۳ ب.ظ

دیروز چند شهید مدافع حرم و نیز گمنام را در شهر مقدس قم تشییع کردند. یکی از شهدای گمنام را برای خاکسپاری به شهرک پردیسان آوردند. این شهید جوان، در عملیات بدر و با رمز یازهرا به شهادت رسید و درست در روز شهادت صدیقه طاهر سلام الله علیها، گمنام و غریبانه تدفین شد. روحش شاد.

حاج احمد پناهیان که مداحی مراسم این شهید گمنام را برعهده داشت دو بار از پشت تریبون از این که تشییع آن چند شهید مدافع حرم و گمنام در شهر خون و قیام، بدون تبلیغ و دعوت عمومی و فراگیر و به صورت غریبانه انجام گرفت به شدت اعتراض کرد. حق با اوست. واقعاً چه ایرادی دارد که در یک حرکت برنامه ریزی شده تبلیغی، فراخوان عمومی داده می شد و جمعیتی با شکوه در تشییع آن شهدا مشارکت می کردند؟

اما من برخلاف حاج احمد، این مسئله را ناشی از تعمد مسئولان در کم رنگ سازی یاد شهدا نمی دانم. به عنوان مشتری ثابت اغلب مراسمات تشییع شهدای قم برایم ثابت شده است که مسئولان مربوطه، افرادی بی انگیزه و تنبل هستند و در سال های اخیر نشان داده اند که برای تشییع ده ها شهید مدافع حرم آرمیده در خاک مقدس قم، غیرت و همتی از خود بروز نخواهند داد. اهمال آنان نه از سر عمد و کینه که منبعث از روحیه کاهلی و فرار از مسئولیت است. مشکل قدیمی بسیاری از مسئولان فرهنگی کشور و علت کوتاهی آنان در انجام وظایفشان، نگاه کارمندی و بخشنامه ای به شرح وظایفی است که به هر دلیل برعهده گرفته و صرفاً از باب رفع تکلیف، قدمی برای آن برمی دارند. آدم های شل و بی انگیزه، بلای خانمان سوز فرهنگ و اندیشه انقلاب اسلامی هستند که متأسفانه در بسیاری از مسئولیت ها جا خوش کرده و از این که یک روز بیشتر، توانسته اند صبح را به شب و شب را به صبح برسانند خوشحال هستند. برای علاج این بیماری مسری، باید چاره ای اندیشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وای مادرم

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۵۲ ب.ظ

نتیجه تصویری برای یا زهرا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کودکان ایرانی، خار چشم دشمنان

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۰۵ ق.ظ

"کودکان باید آموزش ببینند تا بتوانند آینده کشورشان را بسازند. ایران با کودکانش چه می‌کند؟ کودکان ایرانی را برای ساختن کدام آینده آموزش می‌دهند. اینجا که بر تن این پسر و هم‌کلاسی‌هایش لباس نظامی پوشانده‌اند، اردوگاه "جهادی شهدای علم و فناوری" قزوین است."

آن چه خواندید متن گزارش اعتراض آمیز دویچه وله به یک اردوی نظامی دانش آموزان است. رسانه وابسته به دشمن، آموزش نطامی نوجوانان را در تضاد با مفهوم آینده سازی کشور می داند. این رسانه استکباری هم می داند که آینده هر کشور با علم و اخلاق و امنیت، تضمین خواهد شد. با این حال چون خودش وابسته به کشورهایی است که امنیت کشور را مخل اهداف توطئه آمیز خود در ایجاد عقب ماندگی علمی و اخلاقی جامعه ایرانی می دانند، رکن اصلی پیشرفت و تمدن ایران را در تضاد با رشد و بالندگی آن معرفی می نماید!

راه درست توفیق و پیشرفت آینده سازان کشور را باید در حساسیت هایی که دشمن نسبت به آن نشان می دهد، شناسایی کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پس انداز سیاسی برای روزهای سخت!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۰۲ ق.ظ

دوستی تماس گرفته بود و اصرار داشت که بیا طوماری از امضای مردم جمع آوری کنیم برای دعوت از سردار سلیمانی که بیاید و کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود.

هر چه گفتم: بنده خدا! ایشان رسما اعلام کرده قصد ورود به این عرصه را ندارد و حالا برای وجهه و اعتبارش خوب نیست که بخواهد زیر حرفش بزند، توی گوشش نرفت.

آخرش گفتم: من اصلا خودم با ورود ایشان به انتخابات مخالفم. از اول انقلاب تا الان هیچ پاسداری چون قاسم سلیمانی نتوانسته این طور در دل آحاد مردم جا باز کند. حیف نیست این سرمایه بزرگ انقلاب را در فضای ناسالم رقابت های انتخاباتی خرج کنیم؟

من که معتقدم طیف راست سنتی قلباً تمایل به استمرار دولت فعلی دارد و بالاترین مانع روی کارآمدن نامزدی پرتوان برای رقابت با حسن روحانی همین طیف است؛ اما حتی اگر برداشت من صحیح نباشد – که هست- هنور روز مبادای انقلاب اسلامی از راه نرسیده که بخواهیم این طور شتاب زده به استفاده از دخایر استراتژیک نظام روی بیاوریم. حالا حالاها بعضی ها برای این کشور برنامه ها دارند. کمربندها را سفت ببندیم و خود را برای روزهایی سخت تر از این روزمان آماده کنیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ادعای رسانه های بیگانه درباره احمد منتظری

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۳۸ ق.ظ

رسانه های ضد انقلاب مدعی شده اند که احمد منتظری در جریان اجرای حکم اخیر محکومیت خود، تنها یک روز را در زندان گذرانده و با وساطت یکی از مراجع،(به ادعای آنها، آیت الله شبیری) آزاد شده است.

ظاهرا رسانه های داخلی به این موضوع اهمیتی نداده اند. مسئولان قضایی هم تا کنون تأیید و تکذیبی را درباره این خبر منتشر نکرده اند.

امیدوارم دادگاه ویژه همان نسبت مماشاتی که گاه در برخورد با روحانیون دانه درشت خاطی نشان می دهد در پیگیری پرونده های مربوط به طلاب انقلابی و فدایی نظام نیز نشان بدهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نامه سرگشاده به فرمانده سپاه بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۵۴ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

فرمانده محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان بابل، با سلام

یکی از بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی، برقراری امنیت در نقاط مختلف کشور است که از بدو پیروزی این نهضت اسلامی تا کنون همواره مورد طمع دشمنان مردم ایران قرار داشته است. به رغم اختصاص صدها هزار میلیارد دلار برای تقویت و یا ایجاد ده ها گروهک معاند داخلی و خارجی و هدایت توطئه های رنگارنگی چون جنگ تحمیلی، ترور، بمب گذاری، جدایی طلبی، فتنه و شورش های خیابانی و ... حریم مرزهای نظام مقدس جمهوری اسلامی بر خلاف کشورهای همسایه، یکی از با ثبات ترین کشورهای جهان به شمار می آید.

همان گونه که تحصیل این نعمت بزرگ، مرهون ایثار ده ها جوان بی نام و نشان و بی ادعای این مرز و بوم است، بی تردید حفظ و تداوم آن نیز محتاج همان روحیه ایثارگری و مجاهدانه خواهد بود.

چنان که مستحضرید در روزهای اخیر خبر حمله بی شرمانه تعدادی از اوباش مسلح به نمایشگاه فاطمیه در خیابان آیت الله مدرس بابل – که محل وقوع آن کمتر از صد متر با مقرّ کلانتری فاصله داشت!- و ایجاد رعب و وحشت، ایراد خسارت به اموال شخصی و عمومی و وهن مظاهر دینی، موجی از نگرانی و انزجار را در میان مردم متدین این شهر رقم زده است. در سحرگاه دوم اسفند امسال نیز سرنشینان اتومیبلی با مشخصاتی شبیه به خودوری مهاجمین نمایشگاه، یکی از بسیجیان خوش نام شهر را مورد ضرب و شتم و غارت قرار دادند.

جسارت علنی معدودی از اراذل البته پیش از این در مزاحمت برای نوامیس مردم و یا آزار و اذیت شهروندان مصادیقی داشته است که بهتر از راقم این سطور بدان واقف هستید.

حتی تصور استمرار این روند نامطلوب نیز رنج آور و در تضاد با اهداف و رویکردهای انقلاب اسلامی و عامل شادی دشمنان این ملت خواهد بود. به نظر می رسد برای حفظ اعتماد عمومی نسبت به اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی، ورود نیروهای متدین و با انگیزه انقلاب به عرصه نظم و امنیت عمومی در سطح دارالمومنین بابل، اجتناب ناپذیر است.

به این سبب از جنابعالی که مسئولیت یکی از محبوبترین نهادهای متولی صیانت از دستاوردهای انقلاب اسلامی را برعهده دارید انتظار می رود نهایت اهتمام خویش را در قلع و قمع معدود اوباشی که به هر دلیل، این ایام را برای جولان و توحش در شهر مناسب دیده اند، مبذول فرمایید. سپاه از منظر عموم، رکن اصیل امنیت جامعه بوده و همچنان مفتخر به این توصیف تاریخی پیر جماران است که فرمود: اگر سپاه نبود، کشور هم نبود. ناگفته پیداست که صدور مجوز قانونی و به کار گیری نیروهای مومن، مخلص و داوطلب یک پایگاه از ده ها پایگاه بسیج بابل، به منظور برقراری نظم و امنیت در این شهر کافی است.

رونوشت:

دبیرخانه شورای امنیت ملی

کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی

دادستان محترم کشور

وزیر کشور

والسلام علی من اتبع الهدی. سید حمید مشتاقی نیا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بازتاب خبری حادثه اخیر شورای شهر بابل و واکنش شخصیت ها

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۲۲ ق.ظ

فارغ از میزان صحت و سقم و راست و دروغ ماجرای مناقشه بین دو عضو چپ و راست شورای شهر بابل، واکنش احتمالی بعضی از شخصیت های حقیقی و حقوقی را از نظر می گذرانید:

·         ناصر قنبرزاده: اگه خانم نوروزی مانتویی بود، من الان روی صندلی شورا نشسته بودم.

·         محسن نریمان: چادر این خانم بیشتر از کت جادویی من اثر داشت. باید به فکر تغییر پوشش خودم باشم.

·         بیمار فرهنگی شهر: خوب شد بنرهای "حجاب به معنی چادر نیست" رو از سطح شهر جمع کردیم. والا الان یه رأی شهردار تو شورا کم شده بود.

·         جعفر واثقی: ز نیرو بود مرد را "راستی" مال قبل از دوم خرداد بود.

·         غفار آری خطاب به کاشی: سلام پسرم.

·         علی مطهری خطاب به کاشی: بابا تو دیگه کی هستی؟

·         شهردار بابل: به جان خودم همه اعضای شورا به صهیونیست ها شرافت دارند.

·         بولتن داخلی کاخ سفید: ترامپ گزینه نظامی علیه ایران را یواشکی در زیر میز قرار داد.

·         مرمر فیروزپور: صدها میلیون تومن برای اسم بهارنارنج خرج شد وضعمون اینه. خدا رو شکر کنید اسم شهرو نذاشتیم: کاکتوس.

·         علیجانزاده کاشی: من فقط یه خودکار پرت کردم و گفتم: هیچ وقت یک بابلی رو تهدید نکن.

·         یک نهاد تنبل: آخش، پرونده حمله مسلحانه اوباش به نمایشگاه فاطمیه رفت تو حاشیه.

·         علی شکری پور: حالا فهمیدید چرا رئیس شورای شهر باید یک کشتی گیر باشه؟

·         روابط عمومی شورا: شورای شهر بابل آمادگی کامل خود را برای عقب راندن داعش از موصل و ادلب اعلام می کند.

·         محمود طالبی: برای انتخابات شورای شهر ثبت نام می کنم.

·         رئیس سازمان اوقاف: شیطونه میگه اونجا رو بکوبونم ده تا شورای شهر از دلش در بیارما.

·         مریم شانسی خطاب به یکی از دوستانش: بلا! 18تیر چرا از این چشمه ها نیومدی؟

·         فرماندار: من مشغول بازدید از محل فرود قوهای مهاجر بودم والا اجازه وقوع این حادثه رو نمی دادم.

·         سازمان تربیت بدنی: آموزش تخصصی بدنسازی، آمادگی جسمانی و دفاع شخصی ویژه نامزدهای انتخابات شورای شهر برگزار خواهد شد.

·         علی نجفی: حق با دولته.

·         آگاتا کریستی: من آگاتا هستم ایشون نوروزی؛ چرا قاطی می کنین؟

·         کریستین امانپور: با شعبه خبرگزاری فارس هیچ ارتباطی ندارم.

·         مدیر یکی از کانال های استیجاری: جلسات شورای شهر از این پس در مقرّ تیپ نوهد و یا نوپو برگزار خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قرآن و معیاری برای صداقت دولت های اسلامی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۴۵ ق.ظ

فرقی نمی کند جمهوری اسلامی ایران، یا عربستان سعودی، یا کنیا و مصر و اندونزی و ... کشورهای مدعی اسلام زیاد هستند. اما این که آیا معیارهای روشن اسلام هم در مقام عمل برایشان دارای اهمیت است یا نه، قضاوتش با شما.

به این آیه روشن از بینات هدایت گر و فرقان الهی خوب دقت کنید. چند کشور اسلامی را سراغ دارید که سیاست خارجه خود را بر مدار این امر تعطیل ناپذیر خداوند بنا نهاده باشند؟


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُمْ مِنْ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ *الممتحنة1*


اى کسانى که ایمان آورده اید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگیرید ‏[‏به طورى‏]‏ که با آنها اظهار دوستى کنید، و حال آنکه قطعاً به آن حقیقت که براى شما آمده کافرند ‏[‏و‏]‏ پیامبر ‏[‏خدا‏]‏ و شما را ‏[‏از مکه‏]‏ بیرون مى کنند که ‏[‏چرا ‏]‏به خدا، پروردگارتان ایمان آورده اید، اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بیرون آمده اید. ‏[‏شما‏]‏ پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مى کنید در حالى که من به آنچه پنهان داشتید و آنچه آشکار نمودید داناترم. و هر کس از شما چنین کند، قطعاً از راه درست منحرف گردیده است.


  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه ای بر نصب سردیس مرحوم نوروزی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۳۱ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک امام جمعه محترم شهرستان بابل، با سلام

چنان که مستحضرید تمدن و شأن تاریخی هر ملتی را با نگاه به جایگاه اهل علم و اندیشه و حماسه و فرهنگ آن می شناسند. دارالمومنین بابل، همواره در طول تاریخ، مهد ظهور عالمان و صاحبان خرد و حماسه سازانی بی بدیل بوده و از این حیث یکی از پرافتخارترین شهرهای شمال کشور به شمار می آید.

ضمن آرزوی غفران و طلب رحمت الهی برای همه درگذشتگان این دیار، از جمله مرحوم هادی نوروزی، با توجه به پرورش ده ها شهید حماسه ساز و عالمانی وارسته که در سطح جهان و تاریخ خوش درخشیده و نام بابل را در زمره بلاد پرافتخار جغرافیای ایران و اسلام عزیز به ثبت رسانده اند، نصب سردیس برای آن مرحوم در ورودی شهر را اقدامی غیرضروری، فاقد اولویت، مغایر با روند الگو برداری صحیح فرزندان این دیار از بزرگان و نخبگان تمدن ساز شهرستان بابل و عامل تحریف و تخفیف وجهه علمی و فرهنگی این خطه می دانیم.

جمعی از شهروندان و امت حزب الله شهرستان بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نامه سرگشاده به فرمانده انتظامی شهرستان بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۱۱ ب.ظ

فرمانده نیروی انتظامی شهرستان بابل، با سلام

سحرگاه گذشته، عده ای از اوباش مسلح با حمله به نمایشگاه مرتبط با ایام فاطمیه در خیابان مدرس بابل، اقدام به تخریب آن و هتک حرمت مقام حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها نمودند.

نکته دردآور ماجرا آن جاست که اوباش مسلح مذکور سوار بر زانتیای نقره ای، بدون هیچ نقاب و پوششی در مقابل دوربین های مداربسته بانک ها و مغازه ها با خیالی آسوده و با هر چه که به دست داشتند به تخریب نمایشگاه کوچه بنی هاشم پرداختند. نکته دردآور تر آن جاست که از محل وقوع این توحش تا نزدیک ترین کلانتری انتظامی کمتر از صد متر فاصله وجود داشته است!!

این نخستین بار نیست که بعضی از اوباش در سطح شهر بابل اقدام به عربده کشی و مزاحمت علنی شهروندان می نمایند؛ اما حمله به نمادها و مظاهر دینی آن هم چنین آشکار و بی پروا سابقه ای در این شهر نداشته است.

از جنابعالی و نیروهای تحت امرتان انتظاری جز شناسایی و برخورد با متجاوزین به حریم اهل بیت علیهم السلام وجود ندارد. تا حصول نتیجه قطعی، پیگیری رسانه ای این اتفاق تلخ در اولویت نیروهای ارزشی این شهر قرار خواهد داشت. 

خدا نیامرزد آنهایی که بسیج را از عرصه امنیت جامعه کنار زده و مقدمه رشد علنی ناهنجاری های اجتماعی را بنا نهادند.

والسلام. سید حمید مشتاقی نیا. حوزه علمیه قم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باید به بقایی حق داد

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۰۱ ب.ظ

برای من با تحقیقاتی که انجام دادم مسجل شد که ورود حمید بقایی به این دوره از رقابت های انتخابات ریاست جمهوری، بر اساس تصمیم شخصی بوده و به هیچ وجه با مشورت دکتر احمدی نژاد و یا حمایت وی صورت نگرفته است.

حرف احمدی نژاد همانی است که پیشتر توسط رسانه ها منتشر گردید. او از توصیه آقا اطاعت نموده و معتقد است که وقتی قرار نیست وارد میدان رقابت ها شود پشتیبانی از نامزد دیگر نیز به همان دلیل از سوی وی نباید انجام بگیرد؛ زیرا معنی دور زدن فرمایش آقا را خواهد داشت. احمدی نژاد اگر مصلحت باشد روزی خودش وارد میدان خواهد شد و اعتبار و شأن خود را پای نام و راه و هدف خودش هزینه خواهد کرد.

من به حمید بقایی هم برای ورود به این عرصه حق می دهم. او می داند که چون مصداق "رجل سیاسی" نیست صلاحیتش از سوی شورای نگهبان احراز نخواهد شد با این حال نباید از یاد برد که در جریان پرونده قضایی وی که منجر به بازداشت طولانی مدت او و در نهایت، آزادی اش گردید لطمه شدیدی را بر حیثیت خود احساس نمود که برای جبران بخشی از آن می تواند با اعلام کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری، نظرها را به سوی خود جلب نموده و از تریبون های متعلق به دوست و دشمن پیام بی گناهی خود و بطلان تخریب های شدید رسانه ای که بر ضد او به راه افتاد را به گوش همگان برساند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا