اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۱۸۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اخلاق اسلامی» ثبت شده است

از محبت ...!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۸، ۰۹:۱۴ ق.ظ


تیپش شبیه جوان های دوره جاهلی بود! دوست داشت این طوری راه برود. یقه پیراهنش را باز گذاشته بود و دکمه آن را تا روی سینه، نبسته بود. عشق لاتی داشت! اقتضای سنش بود. شاید می خواست بگوید با بقیه مردم فرق دارد ....

شیخ وقتی به او رسید، رویش را ترش نکرد. رفت جلو و حسابی با او گرم گرفت. جوان که گویا انتظار چنین برخورد گرمی را از طلبه محبوب محله شان نداشت، خیلی تحت تأثیر قرار گرفت.

شیخ همان طور که با جوان گرم گرفته بود و از خوبی های او می گفت، به آرامی دستش را به طرف یقه او برد و دکمه پیراهنش را بست. بعد با مهربانی دستی بر صورت او کشید ....

جوان بعدها می گفت آنقدر جذب حرفهای شیخ شده بود که اصلاً متوجه نشد او چه وقت دکمه های پیراهنش را بسته است.

همان روز، همان دفعه، آخرین باری بود که جوان را آن گونه می دیدیم.اصلاً اگر بعد از آن روز، جوان را می دیدی دیگر نمی شناختی اش. نفس شیخ انگار مسیحایی بود.1

1- طلبه شهید محمدزمان ولی پور از شهدای گرانقدر عملیات بیت المقدس7 شلمچه 23/3/1367

  • سیدحمید مشتاقی نیا

توپ و نامردی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۸، ۰۶:۵۹ ب.ظ

می گوید: فوتبال قواعد خودش را دارد. خطای عمد یکی از واقعیت های فوتبال است. این که وقتی می بینی ممکن است حریف به تیمت گل بزند و نتیجه برایتان به شکست منتهی شود، خوب چاره ای نیست جز این که بزنی پای طرف را یا هلش بدهی و خلاصه یک جوری بیندازی اش زمین که نتواند دروازه تان را نشانه برود. این کار یعنی هوش فوتبالی! همه جای دنیا در مستطیل سبز رنگ همین اتفاق می افتد و اصلاً چیز عجیبی نیست! توصیه مربی هاست و گزارشگرها هم تحسین می کنند و تماشاگران نیز تشویق.

می دانید منظورش چیست؟ همان که می گویند هدف، وسیله را توجیه می کند! یعنی اخلاق، هیچ؛ جوانمردی، هیچ؛ دین و فرهنگ و شخصیت و عدالت و شرافت، هیچ؛ مهم این است که شما برنده بشوی!

انگار نه انگار که فوتبال فقط یک بازی است. انگار نه انگار که قرار نیست فرهنگ ما متأثر از فرهنگ همه دنیا باشد. همه دنیا خیلی کارهای دیگر هم می کنند، پس ما هم؟!!

یادش به خیر فرهنگ پهلوانی و مردانگی ورزش های سنتی. طرف می دید حریفش از ناحیه یک دست دچار مشکل است، او هم یک دستی کشتی می گرفت. سعی می کرد به نقطه آسیب دیده حریف فشار نیاورد و ... چقدر تاریخ ورزش های پهلوانی ما مملو از این خلق و خوی انسانی است و چقدر یک فرهنگ مهاجم می تواند زیر ساخت های ادب و فرهنگ و اخلاق یک سرزمین را تحت الشعاع قرار بدهد.

بیخود نیست پیرامون بعضی ورزش ها ده ها مورد حواشی تلخ و ناگوار شکل می گیرد. عادی شدن نامردی و خطا و تخلف در یک ورزش، تسری و تعمیم فرهنگ خودخواهی و طغیانگری و زیاده خواهی و ناسازگاری است که ورای مستطیل سبز و حتی فراتر از صندلی های چند ده هزار نفری استادیوم فوتبال، روح و روان علاقمندان آن را نیز ناخواسته با بی اخلاقی و هنجارشکنی عجین می سازد.

هنر و ورزش و رسانه و هر آن پدیده انسانی که در غربال فرهنگ فاخر ایران و اسلام، تصفیه و زلال نشود، ممکن است ابزار آسیب زای ضد اخلاقی تلقی شده و سبک زندگی سالم و فطری بشر را به سبک زندگی غریزه محوری و خودکامگی و منعفت طلبی سوق بدهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قرض الحسنه و زن دوم!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۳۸ ب.ظ

یک صندوق قرض الحسنه ورشکست شده بود؛ عده ای گفتند: دیدید! بدون ربا و نزول و کارمزد و ... نمی شود بانک داری کرد؟ 

مشکل اما جای دیگری بود. متولیان صندوق اگر همه موجودی را به گردش وام نینداخته و بخشی را طبق روال، سرمایه گذاری می کردند، چنین نمی شد و ...

موضوع قتل همسر دوم نجفی، فارغ از مجموعه حواشی آن، دستاویزی شد برای عده ای که بگویند: پس ازدواج مجدد اشتباه ست و ...

بگذارید اول توضیح بدهم که بنده بنا بر شرایط شغلی، روحی و ... ازدواج مجدد را بر خودم حرام می دانم. این را همین اول گفتم که کسی دنبال حاشیه سازی نباشد. البته این نسخه را به دیگران تجویز نمی کنم.

از نظر اسلام مردی که شرایط روحی و مالی و شخصیتی و خانوادگی لازم را برای ازدواج مجدد داراست می تواند چند همسر را اختیار کند. این چند همسری در صورتی که مقدمات عدل و عقل آن رعایت شود، با توجه به خیل بانوان مسن و مطلقه و بیوه و ... و آمار تکان دهنده تجرد نسوان، راه علاجی برای رفع یکی از معضلات دردناک اجتماعی است.

من افرادی رامی شناسم که با رضایت همسر اول و با توجه به بضاعت مالی و توان روحی خود اقدام به ازدواج مجدد نموده و بسیار زندگی شیرین و موفقی هم دارند.

نه با یک خطا نه با یک درخشش، حکم کلی ندهیم. افراد و شرایطشان با هم تفاوت دارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حکومت در قلب دشمن!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۵۸ ق.ظ

حجت‌الاسلام علی‌اصغر صالح‌آبادی از آزادگان سرافراز سبزواری است که در دوران اسارت، تجربیات بسیاری را در کنار مرحوم ابوترابی کسب کرده است. ایشان پس از اسارت، داماد خانواده ابوترابی گردید و هم‌اکنون در شهر مقدس قم به فعالیت‌های علمی و اجتماعی اشتغال دارد. حجت‌الاسلام صالح‌آبادی در خصوص بعضی از ویژگی‌های مرحوم ابوترابی در دوران اسارت چنین می‌گوید: «ابوترابی به آنچه که می‌گفت، عمل‌ می‌کرد. تقوا و عبادت او به دل همگان می‌نشست. رفتارش با اسرا بسیار دوستانه بود. او با محبت‌های خود در قلب همگان حاکم می‌شد تا جایی که توانست بسیاری از اسرایی را که به دلیل فشارهای دوران اسارت و ضعف ایمان دچار تزلزل شده بودند، به جمع نیروهای‌ انقلاب بازگرداند. تدبیر ابوترابی کمک شایانی در حفظ وحدت و سلامت اسرا می‌نمود. اگرچه مرحوم ابوترابی شکنجه‌های بسیاری را تحمل کرد، اما به مرور بسیاری از سربازان بعثی و نیروهای وابسته به صلیب سرخ به شخصیت او علاقمند شدند و احترام ویژه‌ای برای ایشان قائل گردیدند.

شاید بتوان سلوک اجتماعی او در دوران اسارت را این‌گونه بیان کرد که می‌دید هر جا که مشکلی هست، آن‌جا حاضر می‌شد و سعی می‌کرد خلأهای موجود را با معنویت و محبت خود جبران نماید. او شبکه‌ای از مدیریت و رهبری را در اردوگاه‌هایی که حضور می‌یافت، تشکیل داده بود و حتی پس از آنکه از اردوگاه منتقل می‌شد، فردی را به عنوان جانشین خود برای هدایت فکری، مذهبی و سیاسی اسرا انتخاب می‌کرد. توصیه‌ها و نگاه مدبّرانه او به مقوله اسارت، باعث کنترل افراط‌ها و تفریط‌ها می‌گردید. رویکرد مدیریتی مرحوم ابوترابی توسط اسرایی که به اردوگاه‌های دیگر منتقل می‌شدند، در بین بسیاری دیگر از آزادگان نشر پیدا می‌کرد که بزرگ‌ترین ثمره آن، حفظ و تقویت سلامت اعتقادی و روانی اسرا بود. گاهی از برخی سربازان عراقی که تحت تأثیر اخلاق و رفتار انسانی حاج آقا ابوترابی قرار گرفته بودند، شنیده می‌شد که می‌گفتند اگر خمینی هم این‌گونه باشد، ما به او ایمان می‌آوریم. حاج آقا در پاسخ آنها می‌گفت: من یک شاگرد کوچک در مکتب امام خمینی هستم. شما او را ببینید چه خواهید گفت!»

  • سیدحمید مشتاقی نیا

راز یک تنبیه سخت!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۱:۳۴ ب.ظ

آدم باید خیلی شأن و مرتبه بالایی داشته باشد که رسول خدا پیش پایش از جا بلند شود که هیچ، چند قدمی هم به استقبالش بیاید! این طور نیست؟

این که رسول خدا به مردم توصیه کند احترام کسی را به طور ویژه نگاه دارند و پیش پایش از جا بلند شوند، افتخار بزرگی است؛ مگر نه؟!

این که پیامبر با مرگ کسی اندوهگین شود و با پای برهنه به تشییعش برود و خودش برای او نماز بخواند و هر چند قدم، جایش را تغییر داده تا بتواند هر چهار طرف تابوت او را بگیرد و خودش با دستان مبارکش بدن او را در قبر بگذارد نشان می دهد که آن فرد، انسان بزرگی است؛ درست است؟

رسول خدا بگوید فرشتگان در تشییع کسی شرکت جسته اند مایه مباهات است؛ خوب؟!

اما

بعد بشنوید که همین فرد با این همه امتیاز رشک برانگیز، دارد از عذاب قبر رنج می برد؛ شما باشید تعجب نمی کنید؟!

تعجب دارد دیگر!

سعد بن معاذ این گونه بود. بزرگ انصار مدینه، مورد احترام خاص رسول اکرم(ص)، کسی که پیامبر در تشییع جنازه اش آن گونه عمل کرد، مؤمنی که ملائک هم پای تابوتش حاضر شدند، از عذاب قبر در امان نماند! چرا؟!

عرض می کنم خدمتتان.

مردم مدینه هم که شاهد احترام خاص رسول الله به سعد بن معاذ و تشییع با شکوهش بودند با شنیدن خبر عذاب قبر او هاج و واج همدیگر را نگاه می کردند.

رسول الله در پاسخ آنها یک جمله فرمود. جمله ای کلیدی که برنامه خدا را در اهمیت به خانواده نشان داده و عمل به آن می تواند زندگی انسان ها را شیرین ساخته و بی توجهی نسبت به آن نیز دنیا و آخرت آدم را تلخ و ناگوار می سازد.

رسول اکرم فرمود: "سعد با خانواده اش تند بود!"

به همین سادگی! هر چقدر هم برای خودتان کسی شده باشید، حواستان باشد که ریشتان گروی خانواده است. نماز و روزه و خمس و زکات و حج و جهاد و...، سر جای خودش؛ هوای خانواده را نداشته باشید، خدا هم هوایتان را نخواهد داشت!

علل الشرایع، ص310

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نجیبانه!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۷:۱۲ ب.ظ

رابطه پیامبر و همسرش خدیجه، رابطه ای عاشقانه بود. رسول خدا برای همسرش احترام بسیاری قائل بود و در جمع، تکریمش می نمود. تا مدت ها بعد از وفات او به یادش که می افتاد، اشک در چشمان مبارکش حلقه می زد و از او به نیکی یاد می کرد و اگر گوسفندی قربانی می نمود، هدیه ای از گوشت آن برای دوستان خدیجه نیز می فرستاد و ...

خدیجه خودش را کنیز رسول الله می نامید، سختی های زندگی با او را به رغم همه طعنه ها، تنگناها و مرارت هایی که قریش تحمیل کرده بود، به جان خرید، از کوه ها و صخره ها به تنهایی بالا می رفت و برای رسول الله که در غار بیتوته داشت، غذا می برد و ...

یک زن متمکن و مرفّه بود که همه خوشی های مادی عالم را در اختیار داشت و همه آنها را در راه اسلام کنار گذاشت، هزار شبانه روز در محاصره طاقت فرسای شعب ابی طالب و عسرت در تأمین حداقل های معاش، نشست و دم بر نیاورد و منّتی بر رسول الله نگذاشت و اعتراضی نکرد که هیچ؛ در لحظات آخر عمر که می خواست وصیت کند، رویش نشد مستقیم به رسول الله بگوید پیراهنی که زمان وحی به تن داشت را کفن او قرار دهد، از پیامبر خواست لحظاتی او را تنها بگذارد و بعد دخترش فاطمه را واسطه این درخواست قرار داد و ...

در نهایت به رسول الله گفت: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا حلال کن.1

بزرگی خوب است؛ اما بزرگوار بودن از آن خوب تر.

 

1- جهت مطالعه بیشتر رجوع شود به آثار:

الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، جعفر مرتضی العاملی، ناشر سحرگاهان

ویژگی های شخصیتی حضرت خدیجه، مهدی وزنه، ناشر مولف

مقام حضرت خدیجه در پیشگاه خدا و رسول اکرم(ص)، سید جواد حسینی

حضرت خدیجه مادر ام ابیها، جمعی از نویسندگان، ناشر التوحید

و نیز پایگاه تخصصی: http://www.khadijeh.com/


  • سیدحمید مشتاقی نیا

در حد هیچ!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۴۰ ق.ظ

توماس اندروز، طراح کشتی بزرگ و مشهور تایتانیک بود. او چنان از ساخته دست خود مغرور بود که گفت: حتی خدا هم نمی تواند این کشتی را غرق کند!

کشتی تایتانیک در همان سفر نخست، غرق شد و بسیاری از سرنشینانش به همراه سازنده و طراح آن جان سپردند.

وین استنلی، فانوس دریایی بزرگ و مشهوری را ساخته بود. می گفت: هیچ طوفان و بارانی نمی تواند آنچه من ساخته ام را ویران کند. برای تعمیر فانوس دریایی اش رفته بود که بر اثر طوفان، تخریب شد و خودش نیز همان جا جان سپرد.

معروف است محمدعلی کلی بزرگترین بوکسور و قهرمان مشهور ورزشی جهان در اواخر عمر برای روشن کردن مشعل المپیک دعوت شده بود. هر چه تقلا کرد لرزش دست های ضعیفش اجازه نداد که مشعل را روشن کرد. مکثی کرد و بعد این آیه را برای همراهانش قرائت نمود: یا ایهاالانسان ما غرّک بربّک الکریم؟1

انسان منهای خدا هیچ است و اگر لحظه ای تأیید و حمایت او نباشد کاری از پیش نخواهد برد. غرور به معنای فریب است و این که دنیا را دارالغرور لقب داده اند به این معناست که انسان گاه فریب ظواهر عالم ماده را خورده و گمان می کند برای خودش کسی شده و منم منم سر می دهد. نمرود خودش را خدا می دانست؛ اما توسط یک پشه، سرنگون شد. اینگونه است که به ما آموخته اند اول هر کار و راه و قدمی بگوییم: ان شاءالله. ما بدون خدا هیچیم!

1- انفطار، آیه 6

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تیر خلاص!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۵۰ ب.ظ

برای از بین بردن یک نظام مبتنی بر انقلاب، ایجاد تغییر در ماهیت و رویکرد آن و دگرگونی در سبک زندگی مردم، موثرتر از جنگ نظامی است.

مبانی اخلاقی در غرب با هنجارهای دینی و ملی ما فاصله دارد. بی حیایی و بی عفتی در زن و مرد یکی از مصادیق اخلاق غربی است.

تفکر لیبرالیسم اقتصادی مبتنی بر شکاف طبقاتی و خرد شدن کمر فقرا در چرخه ای است که جز به تأمین منافع سرمایه سالاران نمی اندیشد. مصرف گرایی یک ارزش شمرده می شود.

دین در اندیشه غرب تا جایی معتبر است که آزادی های فردی به معنای غریزه محوری را نادیده نگیرد.

تفکر غرب سیاست را بر مدار قدرت طلبی و منفعت طلبی استوار دانسته و دستیابی و حفظ آن را به هر قیمتی حتی اگر به ظلم و فساد و خیانت منجر شود مشروع می شمارد.

نفوذ مبانی فکری غرب در جامعه ای که قرار است با محوریت اندیشه اسلام حرکت نموده و آخرت گرایی، انسانیت و شرف و عرتمندی را یک ارزش دانسته و رفع محرومیت و عدالتخواهی را اولویتی غیرقابل اغماض محسوب نموده و با اشرافی گری و تجمل پرستی و فخرفروشی و خودمحوری و قبیله گرایی و پول پرستی به ستیز برخیزد، نتیجه ای جز تغییر ماهیت دینی جامعه و فروپاشی نظام اخلاقی و مکتبی و اجتماعی به همراه نخواهد داشت.

اهمیت تقابل با این نفوذ فرهنگی است که باعث شد رهبر معظم انقلاب جوانان را در گام دوم انقلاب به جهادی بزرگ و حساب شده فرابخواند:

"تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بی‌جبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همه‌جانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است."

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تداوم انقلاب، در گرو حاکمیت اخلاق

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۵:۰۷ ب.ظ

محور فعالیت های انقلاب اسلامی از بدو شروع مبارزات ضد ستمشاهی، مبتنی بر معنویت و آموزه های اخلاقی بود. نماز ظهر عاشورا نمادی از دلبستگی مجاهدان فی سبیل الله به احکام دین است که حتی در بحبوحه خطر نیز دل از تعلقات معنوی و اجرای فرامین الهی نبریده و در همه مقاطع حرکت و جوشش انقلابی خویش رضایت خدا را مدّنظر قرار می دهند.

امام(ره) هر نوع ظلم در روند مبارزات را نهی می نمود و از سوی دیگر بر ضرورت انس بیشتر با خدا تأکید داشت.

از همین رو، نسلی انقلابی در جریان نهضت اسلامی ایران پدید آمد که مصداق آیه "الذین یومنون بالغیب" قرار گرفته و در همه احوال و امور، همواره خود را در محضر خدا می دید.

تقوا چیزی جز انس با خدا و نظارت بر خود از زاویه حاکمیت الهی نیست و تحقق این امر تنها در گرو ایمان کامل انسان ها به معاد و باور قلبی به حساب و کتاب الهی است.

گام دوم انقلاب، گام دوم انقلابی اسلامی است که با محوریت اخلاق و معنویت و عرفان و شور و شعور و حماسه شکل گرفت و در ورای همه جاذبه های مادی و بر خلاف تفکرات سیاسی ماکیاولی، قدرت را نه یک هدف، که ابزاری برای آبادانی آخرت دانسته و از این رهگذر، خدمت به خلق و توجه به مردم به عنوان ولی نعمتان انقلاب را دستمایه جلب رضایت خدای متعال می داند.

"اخلاق اسلامی" باید به عنوان عنصری سرنوشت ساز و مقوّم انقلاب اسلامی در عرصه های داخلی و بین المللی همواره مورد دقت و توجه برنامه ریزان و سیاستگذاران فرهنگی قرار بگیرد. بی تردید فرهنگ خدمت رسانی برآمده از اخلاق اسلامی است که با کمک عناصر محوری اندیشه انقلاب از قبیل استکبارستیزی، ساده زیستی و عدالت خواهی، تمدن نوین اسلامی را در سراسر عالم رقم خواهد زد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا