کمالی، یادگار خانطومان
سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۰۷ ب.ظ
1- اعتقادش این بود که یک کار را وقتی شروع کرد تا انتهایش برود. اهل امر به معروف بود؛ اما نه فقط با زبان.
با یکی از دخترهای کم سن و سال فامیل درباره اهمیت حجاب صحبت کرد و نگاه او را با دلیل و منطق، به این واجب شرعی تغییر داد. دلش به همین قدر کار، خوش نماند. به بهانه ای چادری خرید و به او هدیه داد تا هم محبتش را نشان بدهد، هم راه محجبه شدن را جلوی پای او باز کند.
2- عصرها از سرکار که بر می گشت، می رفت سر وقت خانه نیمه کاره اش و بخشی از کارها را پیش می برد.
بعد از تشییع شهدای غواص، عصرها پیدایش نبود. فهمیدیم می رود سراغ یادمان شهدا و در ساخت آن کمک می کند.
گفتم: باباجان، خودت خانه نیمه کاره داری. کارهایش روی زمین مانده. عصر کارت تمام شد دنبال کار دیگر نرو. گفت: کار شهدا از ساخت خانه مهم تر است. آنها به گردن ما خیلی حق دارند.
- ۹۵/۰۸/۱۰