کجایند مستان جام الست؟
جامه پشمینه و ضخیمش مرتب و تمیز بود. بالای تخته سنگ، حرفهایش را که زد، اشک همه را که درآورد، دلتنگی هایش را بیرون ریخت، اشکهای خودش جاری شد و روایتگری اش را آغاز کرد:
کجایند دوستان و رهروان طریق خدا؟ کجا رفتند آنهایی که در راه حق قدم گذاشتند؟ کجا هستند عزیزانی که در راه حق جان دادند؟ کجاست عمار؟ کجاست ابوالهیثم؟ کجاست خزیمه؟ حسرت می خورم از رفتن آنها که هم قاری قرآن بودند و هم عامل آن. افسوس که یاران، همه رفتند. آنهایی که دین خدا را درست انتخاب کردند، درست شناختند و درست اقامه نمودند. آنها که سنت پیغمبر را زنده کردند به حقیقت رسیدند...
نهج البلاغه مولا خطبه 182
به نیابت از همه شهدا که آرزوی نبرد با اسرائیل و شهادت در راه آزادی قدس را داشتند... بچه های "الی بیت المقدس" لحظه موعود نزدیک است. شمارش معکوس برای نبرد آخرالزمانی با اذناب ابلیس آغاز گردیده. کربلا دوباره ما را به خود فرا می خواند. بساط شهادت دارد دوباره پهن می شود. ناقوس مرگ صهیون به صدا درآمده. شاگردان مکتب حیدر کرار به خط شده اند. تاریخ به مهمترین مقطع خود نزدیک می شود. شیپور جنگ، مرد را از نامرد مشخص خواهد کرد. رائحه وصال به مشام می رسد. ضربت ذوالفقار سپاه حیدر، خیبر صهیون را بر سرشان ویران خواهد نمود. هر کس در این عصر زیسته و این روزها را دیده بعدها به خود مباهات می کند. هر که در این مقطع از تاریخ اثرگذار است تا ابد مایه مباهات آزادگان عالم قرار خواهد گرفت اگر یک قدم برای نبرد بزرگ با لشکر سفیان و نسل بوسفیان بردارد. بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده ست. شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده ست... قدس را ولو با خون خود آزاد خواهیم کرد. بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله.