اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

نقطه، سر خط

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۱۸ ب.ظ

drie_photo_2018-01-14_10-16-38.jpg


دیروز وقتی این متن را به پایان بردم، خبر ارتحالش را شنیدم:

برسد به دست مردم و مسؤولین دارالمومنین

چه کسی از حال و روز این جانباز بابلی خبر دارد؟

روزهای پر اضطراب پیروزی انقلاب را در صف مقدم مبارزه با مزدوران شاه گذراند.

انقلاب که پیروز شد تکلیفش را تمام شده ندانست. از نخستین نیروهای عضو کمیته و سپاه پاسداران در بابل بود. مدتی نیز حفاظت از مرحوم آیت الله روحانی را بر عهده داشت.

ناآرامی های کردستان او را به غرب کشور کشاند. او در فراز و نشیب های کوهستان سرد و برفی کردستان فرماندهی گردان شهید صدوقی و چند گردان دیگر را برعهده گرفت. در جبهه های جنوب نیز خطوط مقدم دفاع از حریم دین و میهن را خالی نگذاشت و به رغم جراحت متعدد دوباره عزم جبهه می نمود و تا پای جان از مقاومت در برابر هجمه دشمن عقب ننشست.

در پشت جبهه نیز هیچ گاه آرام و قرار نداشت. در سنگر عدالتخواهی پیشتاز بود و در زمره بسیجیانی قرار داشت که اصلاح امور اجرایی و قضایی را از تذکر لسانی تا حضور میدانی بی هیچ واهمه ای پیگیری می کرد.

در عرصه خدمت رسانی و آبادانی نیز خوش درخشید. با مسؤولیتی که در اداره آب بابل داشت بی هیچ منت و چشمداشتی در آبرسانی به نیازمندان و توسعه شبکه آب شرب، سنگ تمام گذاشت و باقیات الصالحاتی شگرف را در کارنامه درخشان خود به عنوان شاگرد تربیت شده مکتب خمینی ثبت نمود. در جریان بازسازی سوسنگرد یک پایش در خوزستان بود و تا خیالش از بابت تامین مایحتاج اولیه زندگی مردم جنگ زده سوسنگرد راحت نشد به شهر خود باز نگشت.

به ورزش پهلوانی علاقه داشت. مدتی نیز مدیریت زورخانه ای را برعهده گرفت که به یاد پهلوانان اصیل این مرز و بوم نامش را به زورخانه شهیدان تغییر داد.

جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را نیز خالی نگذاشت. او که در روزهای مبارزه با طاغوت، تصاویری ناب از شکوه حماسه مردم دارالمومنین ثبت کرده بود نخستین کتاب مصور مبارزات مردم این دیار را به زینت طبع آراست تا بعدها کسی نخواهد ماهیت انقلابی شهر بابل را در تاریخ وارونه جلوه دهد. 

هر چه زمان می گذرد ناگفته های دیگری از سوابق مجاهدت این شیرمرد بی ادعا از زبان یاران و همرزمانش عیان می شود.

پنج روز است بسیجی خط مقدمی جبهه اسلام ناب محمدی(ص) شعبانعلی علی نسب بر اثر عارضه شیمیایی در بیمارستان روی تخت سی سی یو زجر می کشد و نفس هایش به شماره افتاده است. 

این روزها که در آستانه نوروز و فصل بهار قرار داریم یادمان نرود که آرامش و نشاطمان مرهون ایثار و مجاهدت مردان گمنامی است که نفس هایشان به خاطر نفس های ما به شماره افتاده است.

یادمان نرود اگر قهرمانان حقیقی جامعه و پیشکسوتان عرصه ایثار و شهادت را در پیچ و خم روزگار به دست فراموشی بسپاریم دیر یا زود خودمان و هویت مان نیز به فراموشی سپرده خواهد شد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">