رسالت یک روحانی، رسالتی نبوی است. یک روحانی باید برای اثر گذاری بر
کل انسان ها، فارغ از مرزبندی های جغرافیایی، طرح و برنامه داشته باشد. مبلّغ دین
باید جایگاه خود و اجتماع پیرامون خود را نیز به خوبی شناخته و با نگاهی بلند و
آرمانی، مسیر کمال و رشد جامعه را هموار سازد.
کسی که از بصیرت لازم در شناخت موقعیت خود و وضعیت اطراف و نیز گستره
جهان برخوردار نباشد هموراه در موضع انفعال قرار داشته و نمی تواند پیشرو باشد. از
سوی دیگر ادعای صرف برای ورود به عرصه های اجتماعی و بین المللی ممکن است نتیجه ای
معکوس به دنبال داشته باشد. درست مثل داشتن نقشه برای غریبه ای که می خواهد وارد
شهری بزرگ و ناشناس شود. از این رو عالم به زمان بودن، یک ویژگی ضروری برای اهل
علم و طلاب و فضلای دینی محسوب می شود.
"اینهایى که بصیرت ندارند - مثل این بیچارههایى که در فتنه
گرفتار شدند - مثل کسانىاند که در تاریکى شب، در مه غلیظ، در غبار می خواهند
مخالفى را، دشمنى را بزنند؛ خب نمی داند دشمن کجا است؛ یکى از اوّلین شرایط جنگ
هاى نظامى، اطّلاعات است؛ بروید اطّلاع کسب کنید و ببینید دشمن کجا است. اگر بدون
اطّلاع رفتید، شما ممکن است جایى را بزنید که دوست آنجا است؛ کسى را بزنید که با
شما دشمن نیست و به دشمن کمک کنید؛ گاهى اینجورى می شود. اگر بصیرت نبود، می شود
این؛ که فرمود: العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس؛(۱) شبهات و
نادانىها و نفهمىها به کسى که عالم به زمان خود است، هجوم نمىآورند؛ می فهمد چهکار
باید بکند. اگر این نبود، مشکل بهوجود خواهد آمد، حتّى اگر آن احساس مسئولیّت هم
باشد.۱۳۹۳/۰۹/۰۶" مقام معظم رهبری بیانات
در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین
معنای عالم به زمان بودن، صرف
اطلاع از بعضی حوادث روزمره جهان نیست. آن چه که در این میان مهم و لازم به نظر می
رسد شناخت عمیق نسبت به مناسبات اجتماع، سیاست، فرهنگ و ... و اطلاع از نسبت خود
با فرآیند تحولات موثر در سرنوشت جوامع است. در غیر این صورت تشخیص اشتباه در
شناخت مصادیق تکلیف، خطری است که ممکن است یک عالم دینی ناآشنا به مسائل زمان را
در گرداب وهم و شبهه فرو برده و کارکرد مثبت او را سلب نماید. طلبه تراز انقلاب
اسلامی علاوه بر ان که باید نقشه راه خود را دانسته و به امور و وظایف خود مطابق
با شرایط زمان و مکان واقف باشد لازم است نقشه راه دشمن را نیز دانسته و نسبت به
خدعه های بدخواهان دین اشراف داشته باشد و گاه با پیش دستی بتواند قبل از ورود
دشمن به عرصه منازعه با دین، نقشه او را هنرمندانه خنثی نماید.
"طلبهی جوان وقتی که وارد حوزهی علمیه
میشود و درس حوزه را میخواند و برنامهی حوزه را عمل میکند، چشمش به این است که
بتواند در این حرکت عظیم مردمی نقش بیافریند؛ نه لزوماً نقشی همانند نقش امام؛ نقش
های آگاهیبخش و هدایت کننده مثل نقش پیامبران. آنقدر آدمسازی و پرورش انسان های
والا و باایمان مهم است که اگر یک روحانی همّت خود را صرف کند و در طول زمان
بتواند تعدادی انسانِ مناسب و استوار را بسازد، کار بزرگی را انجام داده است. طلبهی
جوان و فاضل جوان به فکر آن است که در این حرکت عظیم مردمی، در این خطّ مستقیمی که
نظام الهی و اسلامی به سمت آن سرانجامِ بسیار درخشان و بزرگ خود حرکت میکند،
بتواند نقش ایفا کند و این حرکت را حتمیّت و تسهیل ببخشد. البته امروز نظام اسلامی
با چالشهای بزرگی مواجه است. اگر این چالش ها شناخته نشود، اگر معارضهها دانسته
نشود - چه معارضههای ممکن، چه معارضههای واقع و موجود - نمیتوان درست نقش ایفا
کرد؛ نمیشود واقعیت را فهمید و با آن مواجه شد. پس مسألهی بعدی این است که چالش های
کنونی نظام چیست؟
شرط اوّلِ کسی که میخواهد در این راه حرکت کند، این است که بداند با
چه کمین ها و موانعی روبهرو خواهد شد؛ خودش را آماده کند. «العالم بزمانه لا تهجم
علیه اللّوابس».(۱) عالمِ به زمان فقط این نیست که انسان با تعدادی از مردم ارتباط
دوستانه داشته باشد، یا خبرهایی از اینجا و آنجا به گوش او برسد. عالمِ به زمان
کسی است که بداند در کجای دنیا زندگی میکند؛ صفبندیهای مقابل او چیست؛ انگیزههای
مخالفت با او کدام است؛ طرح هایی که این انگیزهها به وسیلهی آنها تحقّق پیدا میکند،
چیست؟ این عالم ِ به زمان است. البته این مخالفتها و این دشمنیها هرگز دشمنی با
شخص نیست؛ اما شخص باید بداند کجا قرار دارد و نظام او و راه او و اهداف او با چه
چیزی مواجه است".۱۳۷۹/۰۷/۱۴بیانات مقام
معظم رهبری